فراموشی احساس (۲)
متأسفانه فراموش کردن خوبها و خوبیها، اغلب اوقات کاملا عمدی است …
پ.ن. دلخستهام این روزها. دعایام کنید.
متأسفانه فراموش کردن خوبها و خوبیها، اغلب اوقات کاملا عمدی است …
پ.ن. دلخستهام این روزها. دعایام کنید.
نویسنده: دبورا فدریکو؛ ترجمه: علی نعمتی شهاب
فقط ۶۰ ثانیه! کارفرماها برای مرور رزومهی شما کمتر از یک دقیقه وقت صرف میکنند. با داشتن تعداد زیادی رزومه که باید مرور شوند، کارفرماها به صورت طبیعی حجم کار خود را کم و رزومههای بد را از قایق نجات به بیرون پرت میکنند. دلایلی که باعث میشوند رزومهی شما سریعا به گلدان “نه” پرتاب شود، عبارتند از: اشتباهات تایپی، غلطهای املایی، فونتهای نامناسب و ظاهر نامرتب. رزومهای هم که مملو از متنهای طولانی باشد یا به دو صفحه و بیشتر برسد، مستقیما به سطل زباله پرتاب خواهد شد.
هر وقت در کلاس رزومهنویسیام تدریس میکنم، معمولا حرفهایام را با این سؤال آغاز میکنم: “هدف از رزومه نوشتن چیست؟” آیا آن چنانکه اغلب دانشجویان پاسخ میدهند، هدف، “گرفتن یک شغل است؟” من به آنها پاسخ میدهم: “خیر. اینطور نیست.” خیلی اتفاقی ممکن است یک نفر هدف از رزومه نوشتن را درست حدس بزند: دعوت به مصاحبه! من رزومه نوشتن را با نقش تبلیغات در بازاریابی مقایسه میکنم: رزومه نوشتن تبلیغات شما است در مورد خودتان و شما باید از آن تکه کاغذ ۲۱ در ۲۹٫۷ سانتیمتر استفادهی بهینه را بکنید. خودتان را به کارفرما با متقاعد کردن او در مورد اینکه شما بهترین کاندیدا برای دعوت به مصاحبه هستید، بفروشید.
خوب، چه کار میتوانید انجام دهید تا رزومهی شما توسط کارفرما خوانده شود؟ از “۱۳ قانون طلایی” من که در ادامه آنها را خواهید خواند پیروی کنید تا رزومهای بنویسید که نه تنها توجه کارفرما را به شما جلب کند؛ بلکه تحسین او را هم برانگیزد. خیلی زود تلفنتان زنگ خواهد خورد و از آن سوی خط، صدای کارفرمایی را خواهید شنید که شما را به مصاحبه دعوت میکند …
آمادهاید؟ ۱۳ قانون طلایی رزومهنویسی برای فارغ التحصیلان جوان:
۱٫ طول رزومه: فقط یک صفحه. استثنایی وجود ندارد.
۲٫ قالببندی: رزومهی شما باید در عین داشتن فضای خالی بسیار که آن را جذاب میکند، تمیز و خوانا باشد. اندازهی فونتها را در بخشهای مختلف یکسان نگه دارید و از بولد یا ایتالیک کردن متن برای افکت دادن به فونتها بهره بگیرید. از فونتهای زیبا و گرافیکی بپرهیزید. برخی دانشجویان ممکن است بگویند: “خوب من باید توجه کارفرما را یه جوری جلب کنم دیگه.” من در جواب این افراد میگویم: با این کار تنها توجه منفی آنها را جلب خواهید کرد. انرژیتان را روی محتوا صرف کنید؛ نه ظاهر!
۳٫ اطلاعات تماس: مطمئن شوید که آدرس ایمیلی که نوشتهاید، حرفهای باشد. استفاده از نام خودتان بهترین شرطبندی است. مجددا حواستان باشد که اینجا جای خلاقیت به خرج دادن با استفاده از آیدیهایی مثل “mamaadgentleman” یا “farzanehjoon” نیست!
آدرس محل زندگی دایمی و همچنین دانشگاهتان را در رزومهتان بنویسید. اگر فقط باید یک آدرس را بنویسید، آدرسی را بنویسید که به محل کار نزدیکتر است. من با دانشجویی کار میکردم که با وجود رزومهی بینظیری که داشت، هیچ دعوتنامهای برای مصاحبه دریافت نکرده بود. مشکل او چه بود؟ آن دختر خانم آدرس منزلشان را که در اهواز بود مینوشت و برای کاری تمام وقت در مشهد اقدام میکرد!
۴٫ از متنهای گلولهبندی شده (Bullet Points) استفاده کنید: من به شدت استفاده از از متنهای گلولهبندی شده را توصیه میکنم. از یک نوع استاندارد از آنها استفاده کنید. اگر تصمیم گرفتید که از پاراگرافها در متن رزومهتان استفاده کنید از نثری قابل فهمیدن و مختصر و مفید بهره بگیرید.
(میدانم؛ احتمالا الان دارید فکر میکنید: “خوب همه که باید همین کارها را بکنم. چطوری رزومهی من بین بقیه به چشم بیاد؟” لطفا به خواندن این راهنما ادامه بدید …)
۵٫ از عبارتهای کنشی استفاده کنید: منظور این است که هر یک از متنهای گلولهبندی شده را با یک فعل کنشی آغاز کنید (از واژههایی مثل: “دستیاری”، “کمک کردن به” یا “کار کردن با” خودداری کنید.) از افعالی استفاده کنید که به صنعت مورد نظر شما مربوطاند؛ مثل: “طراحی” یا “خلق کردن” برای صنعت پوشاک یا “محاسبه” یا “حسابرسی” برای حسابداری.
۶٫ از فهرستهای طولانی استفاده نکنید: از نوشتن عبارتهایی مثل “مسئولیتها یا وظایف شامل:” و بعد فهرست کردن هر کاری که در یک شغل خاص انجام دادهاید در یک بخش از متن گلولهبندی شده پرهیز کنید. اول از همه این کار باعث کسلکننده شدن خواندن رزومهی شما میشود و ثانیا اینطوری خودتان را بد معرفی میکنید. وقتی من با دانشجویان برای کالبدشکافی این عبارتهای طولانی کار میکنم، اغلب آنها را پررنگ کردن دستاورها، نتایج و اهداف به دو یا سه عبارت کنشی تقسیم میکنیم.
۷٫ هر جا ممکن است از کمیّت استفاده کنید. اعداد همیشه تقویتکنندهی موضع شما هستند. مثلا به جای گفتن “خدمتدهی به مشتریان با پاسخگویی به سؤالات آنها، انتخاب کالای مناسب آن ها و انجام عملیات فروش و ثبت آن در جهت دستیابی به اهداف فروش” این را امتحان کنید: “خدمتدهی به ۵۰ مشتری در هر شیفت کاری با پاسخگویی به سؤالات آنها، انتخاب کالای مناسب و انجام عملیات فروش و ثبت آن در جهت دستیابی به هدف فروش ۵۰۰ دلار یا بیشتر.”
۸٫ دستاوردها و نتایج را برجسته سازید: در مثال بالا دستاورد این دانشجو، دستیابی به هدف فروش ۵۰۰ دلار است. وقتی متن گلولهبندی شدهتان را مینویسید دربارهی دستاوردها و موفقیتهایتان بیاندیشید. اگر مثلا در دانشگاه حل تمرین درسی بودهاید، آیا به سایر دانشجویان کمک کردهاید نمرههایشان را بهتر کنند؟ اگر پیشخدمت یک رستوران بودهاید، آیا روشهای فروشی که استفاده کردهاید موجب افزایش درآمدهای رستوران شده است؟ برای اینکه شرح کارتان را مؤثرتر کنید با دستاوردهایتان شروع کنید: “بالاترین فروش ماهانه در میان ۱۰ فروشندهی …”
۹٫ هدف کارهایی که کردهاید را بنویسید: هر وقت به دانشجویان این را میگویم، اغلب عبارتهای آنها با قدرت بیشتری تمام میشود. دربارهی هدف کاری که انجام دادهاید بیاندیشید و آن را در پایان عبارتهای رزومهتان بیاورید. بعضی وقتها دانشجویان فکر میکنند کاری که انجام دادهاند اهمیتی نداشته؛ اما با افزودن هدف از انجام کار برای آنها مشخص میشود که این طور نبوده است. کدام یک از این دو عبارت بهتر است: “پژوهش در متغیرهای جمعیتشناختی و عوامل محیطی در بازار اسباببازی کودکان” در برابر: “پژوهش در متغیرهای جمعیتشناختی و عوامل محیطی در بازار اسباببازی کودکان با هدف استفاده در توسعهی محصولات جدید.”
۱۰٫ متنهای گلولهبندی شدهتان را اولویتبندی کنید: وقتی متنهای گلولهبندی شدهتان را مرتب میکنید، همیشه فکر کنید “اگر کارفرما فقط وقت خواندن اولین یا احتمالا دومین گلوله را داشته باشد؛ من میخواهم او چه چیز را بخواند؟” اغلب دانشجویان فکر میکنند که باید توانمندیهایشان را براساس کارهایی که بیشتر انجام دادهاند، فهرستبندی کنند. اگر ۷۵٪ شغلشان درگیر تلفن کردن به مشتریان سرد ـ مزاج احتمالی بوده است؛ باید اول این را بنویسند. و اگر آنها روی پروژهای کار کردهاند که به مدیرعامل شرکت ارایه شده است، باید اول آن را بنویسند!
۱۱٫ بخش تجربیات شغلی را دستهبندی کنید: با توجه به اینکه تجربیات شما در رزومه باید از آخر به اول ذکر شوند، مشکل بسیاری از دانشجویان قرار گرفتن شغل کنونیشان (که احتمالا یک شغل پارهوقت غیرمرتبط به کاری است که میخواهند انجام دهند) در اول فهرست است؛ در حالی که تابستان گذشته کارآموزی بسیار عالی داشتهاند. به نظر آنها، کارآموزیشان مهمتر بوده و باید این را نشان بدهند. چه بکنیم؟ این مشکل به سادگی قابل حل است: بخش تجربیات شغلی را به دو بخش تجربیات مرتبط و سایر تجربیات تقسیمبندی کنید.
۱۲٫ برای رزومهتان هدفگذاری کنید: بسیاری از دانشجویان یک رزومهی اصلی دارند که از آن رزومه، برحسب نیاز رزومههای خاصتر را برای حوزههای مختلف کاری که میخواهند در آنها مشغول به کار شوند، میسازند. اگر دانشجویی بهصورت همزمان کارآموزی در بازاریابی و فاینانس را دنبال میکند، باید یک رزومهی بازاریابی داشته باشد که در آن به پروژههای گروهی مرتبط با بازاریابی خودش (در دوران دانشجویی) اشاره کند و از واژگان تخصصی بازاریابی استفاده کند و همین کارها را برای رزومهی فاینانس خودش هم انجام دهد.
نکته: برای یافتن واژگان کلیدی که باید در رزومهتان بنویسید، به شرح شغل ذکر شده در آگهی استخدام توجه کنید.
۱۳٫ چه چیزهایی را باید در رزومهتان بنویسید: علاوه بر تحصیلات و دورههای آموزشی، تجربیات شغلی مرتبط و غیرمرتبطتان، تجربیات مربوط به فعالیتهای داوطلبانهتان، کارهای دوران دانشجوییتان، نقشهای رهبریتان در این کارها، پروژههای گروهی، مهارتها و علایقتان را در رزومه بنویسید. خلاصه اینکه رزومهی شما باید تصویر یک دانشجوی باتجربه را از شما ترسیم کند. در مورد معدل یک قانون سرانگشتی این است که اگر معدلتان از ۱۵ بالاتر است، آن را در رزومهتان ذکر کنید.
منبع: این پست ترجمهی آزادی است از اینجا
پ.ن.۱٫ پیشنهاد میکنم مجموعه مطالب قبلی مربوط به اصول رزومهنویسی در گزارهها را هم در کنار این راهنمای از نظر من عالی بخوانید.
پ.ن.۲٫ بدیهی است که این ۱۳ نکته برای نوشتن رزومه با هر سطحی از تجربه و سابقهکار مهماند.
یکی از مزایای بینظم بودن این است که همیشه در حال کشفهای هیجانانگیز هستی!
ای ای. مایلن
این هفته بهصورت آزمایشی تغییراتی در بخش لینکهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دادم و سعی کردم یک دستهبندی موضوعی داشته باشم تا مرور تعداد زیاد لینکها آسانتر شود. لطفا نظر و پیشنهاد بدهید.
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
شهرام کریمی در یادداشتهای صنایعی یک مجموعهی راهنمای چهار قسمتی نوشت در مورد مصاحبهی استخدام که هم بهدرد مصاحبهشوندهها میخورد و هم مصاحبهکنندهها. از دستاش ندهید: نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۱، نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۲، نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۳ و نکاتی در مورد مصاحبه استخدام- ۴- راهنمای مصاحبه
ممنون آقای مورداک و خداحافظ! (رضا قربانی در مدیر رسانه دربارهی توهمات معمول ما ایرانیان در مورد آدمهای بانفوذ دنیا با تمرکز بر کیس روپرت مرداک میلیاردر رسانهها نوشته. خواندنی.)
چرا هنوز مینویسم (این نوشتهی حسین سناپور رماننویس همروزگار ما شاید در ظاهر ادبی باشد و بیربط؛ اما یادمان میدهد که در شرایط بد کاری و زندگی چطور انگیزههای پیش رفتن را فراموش نکنیم!)
پنج نکته برای تند خواندن مطالب طولانی آنلاین (خیلی عالی!) (عباس صفارائی؛ ویزویز)
معرفی کتاب: از خوب به عالی، مشاغل تاریخ مصرف گذشته و تناقض استوک دیل (امیر مهرانی؛ The Coach)
مجازات قبل از وقوع جرم (علی واحد؛ وبلاگ رادمان) و نوشتهی تکمیلی مجید آواژ (برخی از) کارمندان دولت چطور رفتار میکنند در رابطه با معضلات فروش نرمافزار به دستگاههای دولتی
تبلیغات گمراه کننده و ۹ چالش رشد پیش روی کارآفرینان (وبلاگ همینا)
رفتار شهروندی سازمانی (Baseline.ir)
مرور وبلاگها:
بلاگینگ بی هیچ احساسی (رضا بهرامی در این نوشته تشویقمان میکند که در وبلاگنویسی به چارچوب خشک و نامنعطف “تخصصی” نوشتن نچسبیم. رضا میگوید که چه بسا تجربیات و احساسات زندگی شخصیمان آموزندهتر باشند! کاملا موافقام.)۱۴ تجربه یک نشست آفلاین (جواد افتاده در “رسانههای اجتماعی”اش دربارهی تجربهای که از برنامهریزی و برگزاری جشن روز جهانی رسانههای اجتماعی در تهران بهدست آورده. جالب!)
ظهور، سقوط و احیای امپراتوری نوکیا (فراتر از عالی حتا!)، شما چند دلار برای گوگل، توییتر، فیسبوک یا پاندروا میارزید؟! (اینم مثل قبلی) و در ضرورت و ستایش اینفوگرافها (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
در باب قطعیهای اخیر بانکها؛ همه ما عضوی از یک خانواده هستیم (کاش برای مسئولین محترم مهم بود این حرفها …) و چرا مردم به خدمات ارزش افزوده علاقه ندارند؟ (خوشحالام رضا هم دارد منظم مینویسد) (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی
نقشهی شهرهای بزرگ دنیا از زاویه کاربران شبکه های اجتماعی (نارنجی)
وردپرس ۵۰ میلیون وب سایت را قدرت میبخشد! (کف مرتب :)) (فارنت)
اینترنت پرکاربردترین استفاده از تلفن هوشمند
بازی بیش از ۷۴ میلیارد دلار هزینه برای مصرفکنندگان دارد
میلیونها پوند خسارت آنلاین به دلیل ضعف املای کارمندان
میزان آلودگی ایمیلها/ دیاکسیدکربن ۸ ایمیل برابر با ۱ کیلومتر حرکت خودرو
تغییرات گسترده در رتبهبندی شرکتهای آیتی در ایران (راجع به ابداعات احمقانهی آییننامهی رتبهبندی شاید بعدا نوشتم.)
اخبار گوگل:
ده نکته جالب دربارهی گوگل پلاس (وبلاگ هفتهنامهی عصر ارتباط)
گوگل+ از مرز ده میلیون کاربر گذشت! و مارک زاکربرگ: +Google ثابت کرد ما در مسیر درست گام بر میداریم (مجلهی اینترنتی پریانا)
گوگل دانشگاه راهاندازی میکند
کتابخوان الکترونیکی گوگل هفته آینده عرضه میشود (فارنت)
نگاهی به عملکرد اندروید مارکت (وبشهر)
تغییر در سبک صندوق پستی ایمیل جیمیل! + عکس (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
اخبار اپل:
هدف اپل: ۴۱۵ میلیون کاربر ios تا انتهای سال ۲۰۱۲ (وبلاگینا)
اپل دو آیفون را در سال جاری معرفی میکند!، گوگل نشان Blogger را حفظ میکند!
سیستم عامل جدید مک سه شنبه از راه میرسد (مک او اس لیون)
اخبار فیسبوک:
جنگ فیسبوک و گوگل در چهار جبهه (بسیار خواندنی!)
دارایی فیسبوک از ۱۸ میلیارد دلار فراتر رفت
ویندوز ۸ را با همان سختافزار مورد نیاز ویندوز ۷ تجربه کنید! (وبلاگینا)
مایکروسافت و فروش ۴۰۰ میلیون مجوز ویندوز ۷
مدیر ایرانی مایکروسافت به رقیب ملحق شد (ساناز اهری مدیر ارشد توسعهی بینگ رفت گوگل!)
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
با پرینتر سه بعدی Objet260 تخیلات را به واقعیت تبدیل کنید، لباس های مجازی را با کینکت تجربه کنید و رکورد زمان بازی با تلفن های همراه (نارنجی)
شارژ ابتدایی ۱۲ ساعته باطری غلط است! (وبشهر)
اولین گوشی مجهز به سیستم عامل Anna وارد بازار شد (البته یه مدل سیمبین هست.)
عرضه تبلت نسل چهارم با روحیه یک رایانه رومیزی/ تصاویر تبلتی برای دورکاری
اقتصاد:
صنعت هواپیمایی و افزایشی که درمان نیست (علی دادپی؛ اقتصادخرد، بازار و خانوار)
صندوق مسخره توسعه ملی (حجت قندی؛ اقتصادانه)
فنآوری عامل رشد اقتصادی ایالاتمتحده (گزارش مککنزی)
کشف ارتباط میان درآمد ملی و مرگ در اثر حمله قلبی (زندهایم الان!؟)
در نتیجهی نبوغ هر کسی، اثری از اندیشههای به دور انداخته شدهی خود را میبینیم: آنها با بزرگی غریبی دوباره بر ما رخ مینمایانند!
رالف والدو امرسون
“من دوران قبل از شهرتام را بیشتر دوست دارم؛ چون برایام شیرینتر از بعد شهرتام بود. به این خاطر که انگیزهی رسیدن به شهرت خیلی بهتر از دستیابی به آن بود.” (سید مهدی رحمتی؛ اینجا)
لذت تلاش برای رسیدن به اهداف، از لذت رسیدن به اهداف بیشتر است! آن را دریابید …
تصویر یک ـ سر کلاس در ردیف دوم نشستم و دارم زور میزنم تخته را بخونم. نمیشه که نمیشه. به خودم میگم از پنجرهی کلاس نور افتاده روی تخته نمیبینم!
تصویر دو ـ با مدیرعامل شرکتمان در جلسهای شرکت کردهایم که ایشان در آنجا سخنرانی دارد. وسطهاس سالن نشستم و دارم سعی میکنم فایل پاورپوینتاش را بخونم، نمیتونم! به خودم میگم: دوره خوب!
تصویر سه ـ نشستم روی صندلی مطب چشمپزشکی و دارم تلاش میکنم تشخیص بدهم بزرگترین علامت ممکن روی تختهی آقای دکتر کدوم طرفیه!
تصویر چهار ـ عینکام روی چشمام است و دارم مثل بچههای کوچولو از کشف تصویر سه بعدی و پررنگ و زیبای جهان دور و برم لذت میبرم!
در همان زمانی که دارم از دیدن دنیای جدید لذت میبرم، به این فکر میکنم که توجه نکردن به ضعیف شدن چشمانام چقدر برایام مشکل ایجاد کرده. چقدر تصویرهای ناواضحی را که بهدلیل ضعف بیناییام میدیدم برای خودم توجیه میکردم و همین درست ندیدنها، چه بسا باعث برداشتهای اشتباهام از تصاویر دنیای اطرافام شدهاند.
یاد حرفهای دکتر رمضانی دربارهی منظر (View) در تحلیل سیستم میافتم. اینکه هر آدمی براساس دانش و تجربهاش و براساس توان و ظرفیت ذهنیاش در تحلیل موضوعات، سوژهی تحلیل را از دیدگاه متفاوتی میبیند. همانطور که من، تصویر متفاوت و نادرستی را از دنیای اطرافام میدیدم و حتا شک هم نمیکردم که دیدن من است که مشکل دارد!
وقتی بهعنوان یک مشاور و تحلیلگر داریم به مسئله نگاه میکنیم، باید دقیقا مواظب همین باشیم که “بینایی تحلیلیمان” دچار مشکل نباشد. همیشه احتمال اینکه به تصویر اشتباهی از موضوع تحلیل و مسئلهی مورد نظر برسیم وجود دارد. حتا بزرگترین مشاوران دنیا هم دچار اشتباهات تحلیلی میشوند. اما اگر حواسمان باشد که ممکن است عجیب بودن تصویری که از سازمان / مسئلهی پیش رویمان داریم ریشه در ضعف دید ما داشته باشد، آنوقت بهانههایی مثل نور پنجره و دور بودن و اینها را برای خودمان نمیآوریم و میرویم دنبال پیدا کردن اشکال کار. بهنظرم ضعف بینایی تحلیلی چیزی است که کاملا ریشه در دانش و تجربهی فرد تحلیلگر دارد. شما هر چقدر بیشتر بدانید و هر چقدر بیشتر با مفاهیم و تئوریها و ابزارها آشنا باشید، بهتر و دقیقتر میتوانید مسئله و اجزای آن را ببینید و در نتیجه با درک درست آن، راهحل درستی هم برای آن تجویز کنید. از آن طرف تجربه هم عامل دیگری است که به شما نشان میدهد که خطوط پررنگ مسئله کجا هستند، رخ دادن کدام خطاها احتمال بیشتری دارند و نشانهها و ریشههای احتمالی بروز مسائل عامتر را در سازمان مورد مطالعه پیدا کنید. ضمن اینکه حواستان به “زوایای حادهی سازمانی” هم خواهد بود.
اگر از این دید به مسئله نگاه کنیم، وقتی با سازمانی روبرو میشویم که مثلا در آن نمایندهی کارفرما مدام در کار مشاور سنگاندازی میکند، با کمی دقت بیشتر متوجه میشویم که این آدم دارد برای رسیدن به جایگاه خالیماندهی قائممقام سازمان دست و پا میزند. وقتی این را بفهمیم نوع روابطمان را با او تغییر میدهیم. یا مثال دیگر: در سازمانی که بهدنبال اصلاح ساختار سازمانی است، هنوز استراتژی تدوین نشده و کارفرما هم اصرار دارد که این دو کار موازی انجام شوند. وقتی این را درک کنیم که عملا مدیرعامل سازمان از استراتژی تنها برای توجیه تصمیمات خودش میخواهد استفاده کند، آنوقت حواسمان به این خواهد بود که ساختار سازمانی را هم مطابق چارچوب ذهنی آقای مدیرعامل بچینیم.
شاید یک مثال بانمک دیگر هم این باشد: شرلوک هلمز و پوآرو را یادتان هست که چقدر دنبال شواهد ریز بودند و از همانها برای کشف راز جرم استفاده میکردند؟ آن عینک پنسی پوآرو ظاهرا مهمتر از چیزی بود که من تصور میکردم.
بنابراین اگر میدانید که دارای ضعف بینایی تحلیلی هستید؛ عینک بزنید لطفا!
وقتی بچهها شروع به پرسیدن سؤالهایی میکنند که برای آنها جواب مشخصی وجود دارد، یعنی دیگر بزرگ شدهاند!
جان جی. پلامپ