بایگانی ماهانه: بهمن ۱۳۹۱
نویسنده: تسون یان هسیه / مترجم: علی نعمتی شهاب
اوایل دورهی کاریام بهعنوان مشاور، ماروین باوئر معروف ـ یکی از پیشگامان و مردان افسانهای مشاورهی مدیریت ـ داستانی را برای من بیان کرد که به من الهام بخشید. او به من گفت که تصمیم گرفته تا نامهای را برای مدیرعاملی بنویسد که از او خواسته بود تا به عمق مشکلات عملکردی طولانی مدت شرکت او حمله ببرد. صراحت ماروین باعث شد او در شجاعت بخشیدن به آن مدیرعامل برای اجرای تغییرات مورد نظرش، موفق شود. از آن روز، من معمولا رکگویی ماروین را به یاد خودم میاندازم. طبیعت انسانی، اغلب ما را به اجتناب از تعارضات وامیدارد؛ اما ماروین به من شجاعت بیپرده سخن گفتن از مشکلات را هدیه داد؛ حتی اگر این کار باعث ایجاد ریسک در روابط من با مشتریان و همکارانام شود.
البته هر کسی هم که دربارهی کارهای ماروین بداند، احساس شجاعت نمیکند. برخی رفتار او را بیپروا، آشفتهکننده و غیرمؤدبانه میدانند. برای کسانی از ما که از ارزشهای او الهام میگیریم، پرسش اساسی این است: “با این الهام چه باید بکنم!؟”
الهام گرفتن تنها زمانی مفید است که از روح و روان ما به افکار و اعمال ما تسری یابد. هستی ما حاصل پیوند ضعیفی است میان منابع الهام ما و آن افکار و اعمالی که از آن الهامات نشأت گرفتهاند. ما وقتی از محیط پیرامونمان الهام نمیگیریم، نباید دیگران را سرزنش کنیم که برای ما الهام بخش نیستند. و خود ما هم اگر نتوانیم به خودمان الهام ببخشیم، نمیتوانیم برای دیگران هم الهامبخش باشیم.
برای خود ـ الهامبخشی، من سه فرایند تقویتکننده را در درون خودم مفید یافتهام: خودِ رشددهنده، خودِ وفقدهنده و خودِ شجاعتبخش.
خودِ رشددهنده ـ اصطلاحی که توسط رابرت کگان یکی از بزرگان آموزش بزرگسالان بهکار میرود ـ اولین گام در فرایند الهام بخشیدن به خود است. خودِ رشددهنده وقتی بهوجود میآید که فرد انتظار دارد با کنار گذاشتن عناصرِ خودِ قبلی و قرار دادن عناصر جدید (و بهتر) در هستهی درونی خود به سوی تمام ظرفیتهای بالقوهی خود حرکت کند. از آدمهای ۵۰ سال به بالا بپرسید که چگونه برخی عناصر وجودیشان مهمشان را در سی سال گذشته تغییر دادهاند و در برخی ویژگیهای دیگر تغییری نکردهاند. تغییر برخی افراد نتیجهی واکنش آنها به رخدادهای زندگی است و برخی دیگر برای رشد خود به جایگاه یک انسان یا رهبر بهتر به سختی کار میکنند. با این حال بسیاری نیز به جایگاهی پایینتر از تمام ظرفیت وجودی خود میچسبند؛ چرا که تنشهای ناشی از تحمل درد شکافتن پوستهی که در درون آن رشد کرده و با آن انس گرفتهایم برای حرکت از وضعیت آشنا و آسودهی کنونی به وضعیت جدید اغلب غیرقابل تحمل است. خودِ رشددهنده بهمعنای شناخت، آرزو و حرکت مداوم در راستای یادگیری بیشتر در مورد خودتان است.
خودِ وفقدهنده با تلاش بیامان برای خودمان بودن آغاز میشود. این فرایند به خودآگاهی عمیق و حرکت پیوسته از بودن و اندیشیدن، به سوی احساس کردن و بیان کردن منجر میشود. به بیان دیگر: من میگویم که به چه میاندیشم، فکر میکنم چگونه احساس میکنم و احساس میکنم چه کسی هستم. وفق ندادن خود، واکنش احساسی کامل به یک الهام را در نطفه خفه میکند و انگیزهی انسان را برای اجرا کردن آن از بین میبرد. قدرت درونی و تلاش بسیاری لازم است تا بتوانیم تنشهای بین آرزوهای متعارض را حل کنیم و به اعتماد به خودمان دست یابیم.
خودِ شجاعتبخش راهحل ایجاد سازگاری میان اعمال ما و خودِ وفقدهندهمان است؛ حتی در موقعیتهایی که منجر به ریسکهای قابل توجهی میشوند. افرادی را که نسبت به اشتباهات عملکردی سازمان هشدار میدهند را در نظر بگیرید. آنها میدانند که با اینگونه سخن گفتن، در ریسک بیاعتبار شدن، تحت فشار قرار گرفتن و حتی بیکار شدن قرار میگیرند. اما اشتیاق آنها برای پیروی از ارزشهای شخصیشان در برابر نادرستی به آنها شجاعت پایداری برای تحقق آن امر خوبِ برتر را میبخشد.
الهام بخشیدن به خود، جزیی است از سفر بیپایان ما انسانها برای تبدیل شدن به انسانی بهتر. بدون آن، الهاماتی که از دیگران دریافت میکنیم هیچ اثری نخواهند داشت.
تسلیت گفتن، همیشه سختترین کار دنیا است؛ آن هم زمانی که خودت هنوز زخم داغ رفتن عزیزترینهایت را روی دلت احساس میکنی. سختی کار وقتی بیشتر میشود که لازم باشد به نزدیکترین و عزیزترین آدمهای زندگیت، تسلیت بگویی …
امروز اما با تمام سختی این ماجرا، لازم است به کسی تسلیت بگویم که ۱۲ سال است جای برادری که همیشه حسرت داشتنش را خورده بودم، برای من پر کرده است. برادر بزرگتری که اگر نبود، من شاید یک هزارم موفقیتهای امروز زندگیام را کسب نکرده بودم. برادری که همیشه برای گرفتن راهنمایی و مشاوره، اولین گزینهی من است. برادری که نقش قابل توجهی در شکلگیری اندیشهی من و رهایی از اشتباهات گذشتهام داشته است. برادری که برای همیشه به او مدیونم …
این روزها دوست عزیز همهی ما و برادر بزرگتر من، “شهرام کریمی” نویسندهی وبلاگ “یادداشتهای صنایعی” در سوگ پدر نشسته است. از صمیم قلب و با تمام وجود، این مصیبت را به شهرام عزیز و خانوادهی محترمش تسلیت عرض میکنم. خداوند روح آن مرد شریف و زحمتکش را ـ که چنین فرزندی را تحویل جامعه داده است ـ قرین رحمت و مغفرت خود قرار دهد.
یادم هست در یکی دو سال اولی که تازه مشغول به کار شده بودم، همیشه سؤالات بیپاسخی را در ذهنم در مورد رفتار همکاران داشتم: این چرا اینجوری رفتار میکنه؟ اون یکی چرا دروغ میگه؟ این یکی چرا کار نمیکنه؟ چرا این ۲-۳ نفر همیشه با هم هستند؟ چرا مدیرم در مقایسهی من با دیگران رفتار تبعیضآمیز داره؟ و تعداد زیادی سؤال دیگر که همه به رفتار آدمها در محیط کار برمیگشتند. بعدها وقتی در دورهی MBA درس “رفتار سازمانی” را با پروفسور الوانی گذراندم؛ جواب بسیاری از این سؤالات را پیدا کردم و تازه آنجا بود که فهمیدم درک و تحلیل رفتار آدمها در محیط کار در سه سطح: فردی، گروهی و سازمانی، موضوع علمی به همین نامِ “رفتار سازمانی” را تشکیل میدهد.
اما هنوز یک سؤال اساسی برای من وجود داشت: اینکه چطور میشود از مفاهیم و ابزارهای رفتار سازمانی در عمل استفاده کرد. گذشت و گذشت تا زمانی که از طریق اینترنت و بهلطف وبسایت خودم (!) با وبلاگ “رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت” و آقای وفا کمالیان آشنا شدم. با مطالعهی این وبلاگ بود که با کاربردهای علمی رفتار سازمانی آشناتر شدم. این، همزمان بود با ارتقای شغلی من به ردهی مدیریت در محل کارم و بدین ترتیب از مطالعهی این وبلاگ که به آموزش کاربردی رفتار سازمانی برای مدیران میپرداخت، بسیار استفاده کردم. کمی بعد، افتخار آشنایی از نزدیک با آقای کمالیان و شرکتشان “پوینده دهکده جهانی” را هم پیدا کردم و با شرکت در آزمون رفتاری دیسک، نکات بسیار جالبی را در مورد خودم، رفتارم در محیط کار و سبک مدیریتیام کشف کردم؛ از جمله چند نقطهی ضعف بسیار جدی که خودم اطلاع نداشتم و بسیار تأثیرات منفی روی روابط من با همکارانم گذاشته بود.
مجموعهی آقای کمالیان این هفته روز چهارشنبه چهارم بهمن ماه، در نشستی قصد دارند تا مباحث مربوط به کاربردهای رفتار سازمانی در عمل را در یک نشست دو ساعته برای مدیران سازمانها تشریح کنند. اگر دوست داشتید، میتوانید از اینجا جزئیات این نشست را ببینید و برای شرکت در این نشست اعلام آمادگی کنید.
برای آقای کمالیان که همیشه نسبت به این شاگرد کوچکشان لطف و محبت بسیار دارند و شرکت “پوینده دهکده جهانی” آرزوی موفقیت روزافزون را دارم.
از این هفته، بهدلیل اهمیت بسیار بالای فناوریهای همراه (تلفنهای هوشمند، تبلتها و …) یک بخش جدید با نام “فناوری همراه” به پست لینکهای هفته اضافه میشود.
پیش از شروع:
- برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
- لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
- برای مرور سریعتر مطالب، لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
جامعهشناسی، سلامت و روانشناسی و کار حرفهای:
این چهار پست را بهترتیب در مورد معیارهای سنجش تخصص بخوانید تا من هم بهزودی در این مورد مطلبی بنویسم: اقتصادخواندههای فرنگ (سروش؛ کافه اقتصاد)، به کدام اقتصاددان اعتماد کنیم؟ (نقد حامد قدوسی در یک لیوان چای داغ بر پست سروش) متخصص: چه کسی، در چه زمینهای و با چه معیاری؟ (نقد نیام یراقی بر پست حامد در یادداشتهای مدیریت ریسک) و اقتصاددانشناسی (پاسخ خود سروش به حامد در کافه اقتصاد)
روشهای مقابله با سرعت کار (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)
مثلث قدرت خود را دوباره بازیابی کنید! (امیر مهرانی؛ The Coach)
شش اصل اثرگذاری بر مبنای روانشناسی اقناع (استاد پرویز درگی)
استعداد آقای «باب» (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
اقتصاد آنلاین – کدام رشتهها بازار کار داغ جهانی دارند؟
چند راه ساده برای فرار از خواب آلودگی در محل کار (علمولوژی)
مدیریت و کارآفرینی:
یک سال بیوفا گذشت: یادمان وفا غفاریان؛ مرد تکرار نشدنی فاوای ایرانی (خدا رحمتش کنه …)
مهارت ارائه مطلب (شهرام کریمی؛ یادداشتهای صنایعی)
PMBOK ویرایش پنجم و آزمون PMP و PMBOK ۵ (هر چیزی لازمه در مورد تغییرات نسخهی پنجم پمباک بدانید از زبان متخصصش نادر خرمیراد عزیز)
شاخصهای طلایی برای سنجش فرآیند بازاریابی و فروش (نیام یراقی؛ یادداشتهای مدیریت ریسک)
هشت راه برای ارزیابی ایدههای کاری شما (فکر نو، حرف نو، نقش نو؛ فرهاد نقیب) (این وبلاگ را از همین هفته دنبال کنید! وبلاگ دوست بسیار خوب و عزیزم.)
۱۰نکته مهم برای ارائه اطلاعات (محسن احمدی؛ گاهنوشتهها)
مشکلات موجود را حل کنید و اگر مسأله را پیدا کنید، حل آن ساده خواهد بود (میلاد اسلامیزاد؛ ۵۲ هفته با UX)
نصایح استیوجابز به لری پیج (آیکلاب)
چرا کارآفرینان باید مثل یک معدن کاو باشند؟
خبرآنلاین – خلاقترین شرکتهای تجاری در کدام کشورها هستند؟
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
چگونه “دادههای بزرگ” جهان را تغییر میدهند (مهران نصر؛ رسانههای امروز)
هزینهای که برای اپهای رایگان میپردازیم (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
۵ راهکار برای اینکه خودتان باشید (وبنویسی)
آرون سوارتز: فعال و طرفدار آزادی انسان (جادی؛ کیبورد آزاد)
تبلتها عامل تغییر در بازار رایانههای شخصی/ کاربران رایانه شخصی نمیخرند
درآمــدهـــای صنعــت آیتـی در ســـال ۲۰۱۳
چشـــــــمانداز فنـاوریهــــای آزاد/منـبــعبـــاز در ســــال ۲۰۱۳
کاهش کاربران ویکیپدیا و چرایی آن – بیست و یکم
آمار دسترسی کشورهای دنیا به اینترنت خانگی/ سنگاپور و سوئد در صدر
انجام ۲۰ درصد پرداختهای دنیا به شکل آنلاین
براساس پیشبینی IDC بازار دادههای کلان تا سال ۲۰۱۶ از ۲۳ میلیارد دلار فراتر میرود
محققان: باید پسوردهایی انتخاب کرد که از لحاظ ساختار زبانی غلط باشند (علمولوژی)
عرضه کاملا رایگان فتوشاپ CS2 از سوی شرکت ادوبی! (فارنت)
حمله اینترنتی ‘اکتبر سرخ’ به اسناد اطلاعاتی در جهان
افتتاح نخستین کتابخانه عمومی بیکتاب
فناوری همراه:
از نظر بیشتر کاربران: سیستمعامل موبایل اهمیتی ندارد! (احمد شریفپور؛ یک پزشک) (جالب!)
عبور مشترکان تلفن همراه از مرز ۷ میلیارد نفر
تاکید فورستر بر اتخاذ راهبردهای مناسب در زمینه استفاده از نرم افزارهای همراه در کسب و کارها
برای اولین بار مصرف اینترنت موبایل در تلفنهای هوشمند از تبلتها پیشی گرفت
رشد بازار جهانی فروش تلفنهای هوشمند ارزان قیمت
رسانههای اجتماعی:
قدرت شبکه روابط شما چقدر است؟! (تحلیل شبکهی اجتماعی) (عااالی!)
ریشه ۸ میلیون ساله شبکههای اجتماعی در انسانها (علمولوژی)
موتور جستجوی فیسبوک آمد (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
فیسبوک: در روز سال نو ۱٫۱ میلیارد عکس روی فیسبوک آپلود شد (علمولوژی)
افزایش ۱۰ درصدی کاربران اینستاگرام، عضویت رسمی بارسلونا در اینستاگرام و برگزاری یک مسابقه عکاسی از سوی این تیم (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
صنعت فاوا در ایران:
شورای عالی اداری انتقال پژوهشگاه ICT را دوباره تصویب کرد
جدیدترین مصوبات شورای عالی فضای مجازی
اینترنت ملی وارد فاز اجرایی شد/ اشتراکگذاری اطلاعات دستگاههای دولتی
تصدی معاون غضنفری بر وزارت ارتباطات قطعی شد/ احمدی به وزارت ارتباطات میرود
رئیس سازمان نظام صنفی رایانه ای منصوب شد
نظام نامه مهندسی فناوری اطلاعات تدوین میشود (مناقصهاش را اوایل امسال سازمان فناوری اطلاعات برگزار کرد؛ سازمان نظام صنفی حالا مدعی شده!)
علت عدم رشد فروشگاههای اینترنتی چیست؟
اقتصاد آنلاین – کوچ ترافیک از «شتاب» به «شاپرک»
اقتصاد:
تحریمها و دولتیتر شدن اقتصاد ایران (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)
رشد اقتصادی چین (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)
نجات اقتصاد از دست اقتصاددانها (نوشته رونالد کوز)
چه بر سر ژاپن آمد؟ (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)
قاچاق در میان همسایگان (مجلهی اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)
اقتصاد آنلاین – وجود ۱۰۰ میلیون کارت هدیه بدون نام در کشور
اقتصاد آنلاین – نرخ مالیات افزایش نمییابد
اقتصاد آنلاین – هزینههای دولت کاهش مییابد
یارانه کالاهای اساسی در ۲۲ سال گذشته چقدر تغییر کرده است؟
خبرآنلاین – شناسایی ۱۰ صنعت برتر در بازار سرمایه/ رشد ۲۰ درصدی بازار سهام
بانک جهانی پیشبینی خود از رشد اقتصاد جهان را کاهش داد – ( Tala.ir ) سایت طلا
پارادوکس هوشمندانهای است: وقتی خودم را همانگونه که هستم میپذیرم؛ میبینم میتوانم تغییر کنم!
کارل راجرز
“فالکائو بازیکنی کلیدی برای اتلتیکو است. او در مدتی که به اتلتیکو آمده، پیشرفت زیادی داشته است. او هیچ گاه از گلزنی خسته نمیشود. این واقعا تعجبآور است. من هرگز چنین اشتیاقی ندیده بودم؛ زیرا او اشتهای زیادی دارد، نیاز به پیشرفت و بهتر شدن دائمی در او وجود دارد. او میداند که این قدرت او برای رسیدن به موفقیت است. او بهترین بازیکنی است که تا به حال مربیاش بودهام.” (دیهگو سیمئونه، مربی اتلتیکو مادرید در مورد فالکائو؛ اینجا)
بدون شرح. 🙂
این آگهی مربوط به پروژهای است که من مشاور آن هستم. پروژهی جالبی است برای تدوین برنامهی ۵ سالهی یک شرکت معظم دولتی. در عمل، کار ترکیبی است از برنامهریزی استراتژیک، عملیاتی و مدیریت پروژه. در واقع قصد داریم برنامههای عملیاتی سازمان را در حوزههای مختلف: منابع انسانی، سازمانی، مالی و … برنامههای عملیاتی و پروژههای سازمان را استخراج کنیم. فرایند اجرای پروژه هم مشابه همهی پروژههای مشاورهی مدیریت از فازهای: شناخت وضعیت موجود، تحلیل وضعیت موجود، طراحی وضعیت مطلوب و تدوین برنامهی گذار و استخراج پروژهها و اقدامات اجرایی همراه با برآورد زمان و هزینهها.
برای انجام این پروژه، نیازمند همکاری تخصصهای زیر هستیم:
- کارشناس تحلیلگر کسب و کار (دارای تجربه در حوزهی برنامهریزی بهویژه برنامهریزی عملیاتی و بودجهریزی مزیت محسوب میشود.)
- کارشناس مدیریت پروژه (تجربه در زمینهی برنامهریزی پروژهها، مزیت محسوب میشود.)
داشتن تحصیلات در رشتههای مهندسی صنایع، مدیریت و MBA و همچنین داشتن سابقهی کار و داشتن تجربه در پروژههای مشاورهی مدیریت برای هر دو تخصص، مزیت محسوب میشود؛ اما ضروری نیست. 🙂
ضمنا لطفا در صورتی که علاقهمند بودید، رزومههایتان را حداکثر تا آخر وقت روز شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۱ به آدرس پست الکترونیکی: gozareha@outlook.com ارسال فرمایید.
“آدمهایی که خواب بهشت را میبینند، وقتی به کنار آن میرسند، دیگر عجلهای برای وارد شدن ندارند!” (سیمون دوبوار در رمان “ماندارنها“؛ ترجمهی دکتر پرویز شهدی)
از مطالعهی این رمان و دیدن این تکجملهی درخشان سیمون دوبوار بزرگ، سالها میگذرد. از همان لحظهای که این جمله را خواندم تا همین روزها، چرایی این “انتخاب” سخت اما در عین حال سهل آدمی، برایم از بزرگترین رازهای زندگی بود. اینکه چرا وقتی به در “بهشت” میرسیم، دیگر میلی به ورود به آن نداریم. بهشت البته در اینجا کنایهای است از همهی آرزوهای بهظاهر، نشدنی و رؤیاهای بیتعبیر. و چه کسی هست که اقلا یک بار در زندگیاش، در دروازهی “بهشت”، به تردید نیفتاده باشد و در باقی عمر، رنجِ حسرتِ وارد نشدن را به دوش نکشیده باشد؟
اما واقعا چرا این اتفاق، نه یک بار، که بارها در زندگی ما تکرار میشود؟ سالهاست که همراه با تحمل دردِ “گذشتن از بهشتها و رؤیاها” به این مسئله فکر میکنم و این روزها، بهگمانم رازش را بالاخره یافتهام: اینکه لذتی که ما از تصویر بهشت رؤیایی حس میکنیم، تفاوت بسیاری دارد با لذت بهشت واقعی. ما بهشتی را ترسیم میکنیم که وقتی به در ورودیاش میرسیم، میبینیم همانی نبوده است که میاندیشیدیم؛ و همینجا است که ناخودآگاه، به انکارِ واقعیتِ آن بهشت میپردازیم: “نه! اینجا بهشت گمشدهی من نیست!” و همین انکارِ واقعیت و همین واقعیتِ دردناکِ لعنتی، بزرگترین زلزلههای زندگی انسانها را رقم میزند …
شاید عالیترین تصویر ماجرا را اما بتوان در “هبوط از بهشت” تصویر کرد: جایی که در فیلم بینظیر “” ـ شاهکار پیتر ویر ـ ترومن (جیم کری) به دروازهی خروجی بهشت رؤیایی که در آن زندگی میکند میرسد و دچار تردیدی برعکس میشود. همانجا سؤال کارگردان این نمایش بزرگ (اد هریس) از ترومن بسیار شنیدنی است: اینکه آیا میخواهد “بهشت” را رها کند و با واقعیتِ ناشناخته روبرو شود؟ و جالب، اینجاست که بسیاری از آدمها، بهامید پیدا کردن بهشتی که احساس لذت ناشی از تصویر کردن آنها در ذهن، با احساس لذت بودنِ واقعی در آن بهشت همسان باشد، همانند ترومن، بهشتِ رؤیایی زندگیشان را بهفراموشی میسپارند و قدم در راه پرریسک پیدا کردن “قطعهی گمشده“شان میگذارند. فیلم “نمایش ترومن”، سرنوشت ترومن را پس از انتخابش به ما نشان نمیدهد؛ چرا که بهدنبال ستایش “سنتشکنی” و “انتخاب جسورانه” برای فرار از “بهشت روزمرگی” است. اما طعم تلخ واقعیت، به ما انسانها ثابت کرده که متأسفانه پایان تمام این جستجوها، همانی نیست که عمو شلبی در داستان “آشنایی قطعه گمشده با دایرهی بزرگ” نشانمان میدهد …
و همینجاست که بهنظر میرسد لازم است همهی ما کمی فکر کنیم: “احساس ما از فکر کردن تصویر بهشتِ رؤیایی زندگیمان چقدر با احساس واقعی تجربهی آن بهشت همسان است؟” این را که بفهمیم، تردیدِ مواجهه با بهشت، رنگ میبازد. و بههمین علت، لازم است که “پروژهی کشف کردن” مهمترین اولویت زندگی ما باشد؛ همانطور که شل سیلوراستاین در همان داستان “آشنایی قطعهی گمشده …” قصهاش را برایمان تعریف میکند: درست مثل قطعهی گمشده، تنها با غلت زدن و تجربه کردن زندگی است که میتوان واقعیتِ بهشتِ رؤیایی زندگی را در عمل ساخت و دایره شد!
منبع عکسها بهترتیب: + و + و +
خوانندگان قدیمیتر گزارهها مجموعه پستهای “مشاهدهگر” را به خاطر دارند. در این پستها تصویری را با هم میدیدیم و سعی میکردیم روایتمان را از این تصویر بنویسیم. بعد از مدتها تعطیلی، تصمیم گرفتم این پستها را دوباره شروع کنم و بدین ترتیب از این پس هر هفته، یکشنبهها صبح را با “مشاهدهگر” آغاز میکنیم و البته در این شروع دوباره، کاریکاتور در میان پستها نقش عمدهای خواهد داشت. بنابراین این شما و این هم اولین مشاهدهگر سری جدید: