نویسنده: آنتونی تیجان/ مترجم: علی نعمتی شهاب

به نظر می‌رسد برخی از افراد از دیگران خوش‌شانس‌ترند. اما در واقع بسیاری از کارآفرینان و افراد موفق، معتقدند که خوش‌شانسی یک عامل کلیدی در موفقیت آن‌ها بوده است.

اما داشتن شانس در دنیای امروز تماما به‌معنای شانس نیست. مثلی هست که می‌گوید: “شانس خود را بساز.” و این اصل “شانس خود را بساز”، یکی از فصل‌های کلیدی کتابی است که من برای نوشتن آن با انتشارات مدرسه‌ی مدیریت هاروارد همکاری می‌کنم. شانس در کنار جرأت، هوش‌مندی و شجاعت، تبدیل به عوامل کلیدی DNA کارآفرینی و موفقیت شده‌اند.

براساس صدها مصاحبه، برقراری ارتباط و تعامل با کارآفرینان، من و نویسنده‌‌گان همکارم ریچارد هارینگتون و تسون سان یان دریافته‌‌ایم در حالی که شکل‌های خاصی از شانس وجود دارد که ما نمی‌توانیم روی آن‌ها تأثیر بگذاریم (اتفاقات قطعی یا احتمالی یا عناصر زندگی مثل این‌که کجا به دنیا آمده‌اید یا این‌که کدام کارت را از مجموعه‌ی ۵۲ تایی بیرون می‌کشید)، شانس‌های بسیار وجود دارند که شما می‌توانید به‌خوبی بر آن‌ها تأثیرگذار باشید. تقریبا می‌شود گفت که اغلب “شانس‌های کسب و کاری” تأثیرپذیرند؛ یعنی اگر بفهمید که چگونه می‌توانید خوش‌شانس باشید، می‌توانید میل باطنی‌تان را هم برای رسیدن به آن افزایش دهید.

چگونه؟ “خوش‌شانس‌تر” بودن در کسب و کار اساسا مبتنی است بر داشتن “رفتارهای شانس‌آور” درست. چنان‌که ثابت شده است شانس بیش‌ از آن‌که با احتمالات ارتباط داشته باشد، به رفتارها مربوط است.

در تحقیقات‌مان متوجه شده‌ایم که انسان‌هایی که خودشان را در کارآفرینی‌شان خوش‌شانس می‌دانستند، به این دلیل خوش‌شانس‌تر بودند که رفتار درستی داشتند. راز داشتن رفتار درست توسط آن‌ها ـ چه آگاهانه بوده باشد و چه ناآگاهانه ـ از سه ویژگی نشأت می‌گیرد:

۱٫ عامل اصلی پدید آورنده‌ی رفتار شانس‌آور، فروتنی است. جیم کالینز نویسنده‌‌ی کتاب “از خوب به عالی”، فروتنی را یکی از ویژگی‌های کلیدی ره‌بران دارای عملکرد برتر می‌داند. داشتن رفتار شانس‌آور با فروتنی و آگاهی نسبت به نقاط ضعف و محدودیت‌های‌تان آغاز می‌شود. شما به مقدار کافی اعتماد به ‌نفس نیاز دارید تا بتوانید احترام دیگران را نسبت به خود جلب کنید؛ اما در عین حال این اعتماد به نفس باید با دانستن این‌که چیزهایی زیادی هم وجود دارند که شما آن‌ها را نمی‌دانید، متعادل شود. اگر فروتنی مسیری است به‌سوی کسب احترام دیگران؛ اعتماد به نفس راهی است به سوی راه‌بری آن احترام. با این حال فروتنی است که ره‌بران را واجد صفات انسانی می‌کند و به آن‌ها امکان موفق شدن را می‌دهد. فروتنی ریشه‌ی خودآگاهی است و آن گشودگی مورد نیاز را برای در پیش گرفتن ویژگی رفتاری بعدی شانس‌آور ـ یعنی کنجکاوی ذهنی ـ فراهم می‌آورد.

۲٫ کنجکاوی ذهنی واکنشی فعال به فروتنی است. فروتنی برای انسان‌ها ظرفیت کنجکاوی ذهنی را فراهم می‌کند. برعکس، انسان‌هایی که اعتماد به نفس افراطی دارند یا متکبر هستند، به‌ندرت پیش‌فرض‌های شخصی و چشم‌اندازی را که از جهان، پیش روی خود می‌بینند زیر سؤال می‌برند. کارآفرینانی که ویژگی کنجکاوی ذهنی را دارند اشتهای سیری‌ناپذیری به به یاد گرفتن در مورد همه چیز دارند. آن‌ها این کار را با مطالعه‌ی حریصانه، گوش سپردن به پیشنهادها و مرور ایده‌های جدید با سرعتی بالاتر از دیگران انجام می‌دهند. آن‌ها بیش‌تر می‌پرسند تا به سؤالات جواب بدهند. سرانجام آن‌ها خوش‌شانس‌ترند؛ چون آرزوهای والاتری چون: ملاقات آدم‌های جدید، پرسیدن سؤالات جدید و رفتن به مکان‌های جدید دارند.

۳٫ خوش‌بینی منبع انرژی تغییرات مثبت است. اگر فروتنی بنیان کنجکاوی ذهنی است، آن‌گاه دیدگاه خوش‌بینانه به فرد این ایمان و انرژی را می‌دهد: برای کسانی که قبل از دیدن بدی‌ها، خوبی‌های یک چیز را می‌بینند، همیشه “بیش‌تر، به‌تر و سریع‌تر” ممکن است. خوش‌بین‌ها بیش‌تر انرژی‌بخش‌اند تا انرژی‌گیر. با داشتن یک دیدگاه خوش‌بینانه، احتمال بیش‌تری می‌رود که افراد از مواجهه با تعداد زیادی موقعیت‌ خوب و با آینده‌ی عالی شگفت‌زده شوند. هم‌چنین احتمال بیش‌تری دارد آن‌ها اجرای چیزهایی را که براساس کنجکاوی ذهنی‌شان کشف کرده‌اند پی‌گیری کنند؛ چرا که آن‌ها همیشه به بالقوه بودن “وضعیت به‌تر” باور دارند.

بنابراین معادله‌ی توسعه دادن رفتارهای شانس‌آور بسیار ساده است: این کار با فروتنیِ خودآگاه آغاز می‌شود، با کنجکاوی ذهنی برای پرسیدن سؤالات درست ادامه می‌یابد و با باور داشتن و امید به این‌که همیشه احتمال دستیابی به وضعیت به‌تر وجود دارد (خوش‌بینی) به سرانجام می‌رسد. خوش‌شانس‌ترین انسان‌های دنیای کسب و کار کسانی هستند که هر سه ویژگی رفتاری معادله‌ی موفقیت ـ فروتنی، کنجکاوی ذهنی و خوش‌بینی ـ را توأما دارا هستند. آن‌ها انسان‌هایی هستند که به خودشان می‌گویند: من آن‌قدر فروتن‌ام که بگویم نمی‌دانم چگونه وضعیت به‌تر / برتر برای من اتفاق می‌افتد، من آن قدر کنجکاو و شجاع‌ام تا سؤال‌هایی را بپرسم که ممکن است چیزی را به کامل شدن نزدیک سازد و سرانجام من خوش‌بینی دیدن “نیمه‌ی پر لیوان” را پذیرا هستم که طبق آن نتیجه‌ی نهایی هم‌واره می‌تواند بهبود یابد. بدین ترتیب است که من براساس رسیدن به هدف‌ام تلاش می‌کنم. این عصاره‌ی ذهنیت کارآفرینان خوش‌شانس و همان اکسیری است که اغلب انسان‌ها اگر بخواهند که به آن باور داشته باشند، می‌تواند به آن دست یابند.

منبع

دوست داشتم!
۱۵

نویسنده: آنتونی تیجان/ مترجم: علی نعمتی شهاب به نظر می‌رسد برخی از افراد از دیگران خوش‌شانس‌ترند. اما در واقع بسیاری از کارآفرینان و افراد موفق، معتقدند که خوش‌شانسی یک عامل کلیدی در موفقیت آن‌ها بوده است. اما داشتن شانس در دنیای امروز تماما به‌معنای شانس نیست. مثلی هست که می‌گوید: “شانس خود را بساز.” و این اصل “شانس خود را

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

پتانسیل بالقوه‌ای که در سربالایی انباشته می‌شود (سمیه توحیدلو؛ بر ساحل سلامت)

خبرآنلاین – توصیه روانشناسان: رویاهای شبانه خود را بنویسید 

تصویر اسکن مغز یک عاشق/ همه تغییرات مغز در هنگام عاشق شدن

یک نظریه جنجال‌برانگیز درباره هوش/ انسان هوش و عاطفه را از دست می‌دهد! 

انزوای طولانی مغز را جامعه‌ستیز می‌کند 

ریاضی برای مغز دردناک است 🙂

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار:

مواجهه با تقابل (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااااااااااالی!)

کارآفرینی به‌خودی خود تجارت نیست (شایان شلیله؛ دنیای مجازی یا فاجعه مجازی) (عااااااااالی! حرف دل من هم هست.)

برند خود را متر کنید (استاد پرویز درگی) (عااااااااااالی!)

افزایش بهره‌وری منجر به افزایش رضایت یا برعکس؟ (بهروز صمدی) (قابل توجه مدیران سازمان‌ها. نکته‌ی بسیار کلیدی است.)

مانی‌بال، رؤیای تغییر (امیر مهرانی؛ The Coach)

۳ سئوالی که فریلنسرها قبل از ارسال پیشنهاد باید از خود بپرسند (وبلاگینا) (عااالی!)

سراپا گوش (منصور شیرزاد؛ گزیده سازمانی) 

آموخته‌های گریدی بوچ از سیستمهای نرم‌افزاری پیچیده (سماموس) 

خبرآنلاین – تیم کوک مدیر اپل است نه رهبر آن 

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

معماری اطلاعات لازمه ساختار کاربردپذیر (اسما کروبی؛ آی‌کلاب)

سینوفسکی مایکروسافت را ترک کرد، جرم: خواستن جای رئیس! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

جولی لارسن گرین، جانشین استیون سینوفسکی در مایکروسافت، چه کسی است؟ (زومیت) 

آیا ویکی‌پدیا به آخر خط رسیده است؟

آیا فرمت «گیف» در حال مردن است؟ (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

میزان شکیبایی بینندگان ویدئوهای آنلاین: تنها ۲ ثانیه! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) 

افزایش کنترل دولتی بر روی گوگل (آی‌کلاب) 

میزان فروش تبلت و تلفن هوشمند در سال آتی/ وضعیت فروش تبلت‌های اپل و اندروید 

تصورات غلط در مورد سیستم عامل‌های موبایل (وب‌شهر)

بهبودهای جیمیلی، امکان جستجو جزئی‌تر در ایمیل‌ها بر اساس اندازه و دیگر خصوصیات (نارنجی)

آیا‌ اندروید همان لینوکس است؟ (زومیت)

رشد صعودی حملات سایبری ادامه دارد

کاش ۶/۳ درصدی سرمایه‌گذاری IT در خاورمیانه، اروپا و آفریقا

نوکیا سرویس نقشه‌اش را در اختیار رقبا قرار می‌دهد

خروج نوکیا از لیست ۵ تولیدکننده برتر گوشی‌های هوشمند بازار جهانی

شبکه‌های اجتماعی:

راهنمای جامع مدیریت حریم خصوصی در فیس‌بوک و راهنمای یک خودکشی آنلاین موفق! چگونه هویت مجازی کنونی‌مان را در اینترنت از بین ببریم؟  (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (بسیار بسیار حیاتی!) 

توییتر ۲۰۱۲، آمار و ارقام؛ ایران رتبه ۹ در جهان! (اینفوگرافی) (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی) 

با طرح به دنیای رسانه‌های اجتماعی وارد شوید (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز) 

تفاوت بین رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی) 

صنعت فاوا در ایران: 

خبرآنلاین – کل اینترنت کشور ۷۲۶۲۷ مگابیت بر ثانیه است و میانگین سرعت دسترسی به اینترنت در ایران چقدر است؟

یک سال دیگر خدمات اپراتور چهارم ارایه می‌شود (اپراتور اینترنت بر مبنای فیبر) و جزئیات اتصال فیبرنوری به منازل/ ۳میلیون خط اینترنت با سرعت ۲۰ مگابیت 

ممنوعیت واردات رایانه و موبایل برداشته شد 

حضور دولتی‌ها در الکامپ اجباری شد 

اقتصاد:

دو راه ایجاد قحطی کالا توسط دولت (حجت قندی؛ اقتصادانه)

انحصارجویی اپراتور سوم در غیاب نهاد رگولاتوری کارآمد (سهیل پورصادقی؛ کافه اقتصاد) 

صندوق ذخیره، تنها راه ثبات نسبی بودجه (مجله‌ی اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)   

جبران مافات (تحلیل اقتصادی)

ایسنا – تک‌نرخی شدن ارز و مبنا قرار گرفتن نرخ مرکز مبادلات از آذر/۲۰ خدمت ارز مبادلاتی می‌گیرند 

اقتصاد آنلاین – احتمال بازگشت کوپن قوت گرفت 

اقتصاد آنلاین – تغییر جریان جهانی نفت و گاز تا ۲۰۳۵ (بسیار جالب!)

اقتصاد آنلاین – صادراتی‌ترین صنایع ایران کدامند؟ 

آیا نرخ دلار در ایران فرمول علمی دارد؟ – ( Tala.ir ) سایت طلا 

آنچه باید هنگام خرید طلا بدانید – ( Tala.ir ) سایت طلا 

دوست داشتم!
۲

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای: پتانسیل بالقوه‌ای که

حدود یک ماه و نیم پیش بود که دوست عزیزم رضا بهرامی‌نژاد برای‌م از پروژه‌ی جذابی گفت که به‌تازگی شروع کرده است: کلاس پرنده! ایده‌ی رضا ساده اما بسیار هیجان‌انگیز بود: سفر یک تیم هنرمند به یک مدرسه‌ی روستایی، زیباسازی مدرسه و برگزاری برنامه‌های سرگرم‌کننده و آموزنده برای بچه‌ها. و من در این یک ماه به‌شدت لحظه به لحظه انتظار کشیدم تا روز موعود اولین سفر کلاس پرنده به‌مناسبت روز کتاب و کتابخوانی از راه برسد: سفر به روستای زیبا اما محروم بارنجگان از توابع شهر حاجی‌آباد استان خراسان جنوبی.

این انتظار بالاخره این هفته به‌سر آمد: سفر ما از روز یکشنبه آغاز شد و روز سه‌شنبه به‌پایان رسید. صبح یکشنبه با پرواز شماره‌ی ۲۱۶ هما به بیرجند رفتیم و از آن‌جا حدود ۵ ساعت در راه بودیم تا به روستای عشایرنشین بارنجگان رسیدیم.

توصیف شور و اشتیاق بچه‌ها و معلمان‌شان با دیدن ما وصف‌ناپذیر است. هنوز وقتی به یاد برق شادی چشم‌های زیبای بچه‌ها می‌افتم، دل‌م برای‌شان حسابی تنگ می‌شود …

برنامه‌ی روز اول، اجرای یک نمایش با نام “پسرک طبل‌زن” بود؛ پسری که در قالب یک سفر اودیسه‌وار و با راه‌نمایی “فرشته‌ی مهربون” به این نتیجه می‌‌رسید که … نتیجه‌اش را نمی‌گویم؛ چون ما نتیجه‌گیری را برعهده‌ی بچه‌ها گذاشتیم و بچه‌ها فردا صبح‌ آن روز با نقاشی‌های بانمک‌شان نظرشان را به ما ارائه دادند. یکی از برنامه‌های آینده‌ی نزدیک گروه “کلاس پرنده” برگزاری نمایش‌گاهی از نقاشی‌های بچه‌های بارنجگان است که آن‌جا می‌توانید ببینید بچه‌ها به چه نتایج جالبی رسیدند. 

 

برنامه‌ی روز دوم برگزاری برگزاری تعدادی کلاس آموزشی برای بچه‌ها بود. این کلاس‌ها: عروسک‌سازی، موسیقی و صداسازی، روزنامه‌ی دیواری و نقاشی. من هم به معلمان مدرسه شیوه‌ی ساختن و نوشتن وبلاگ را یاد دادم. باز هم باید بگویم که توصیف لحظات زیبای گروه ما در بین بچه‌ها وصف‌ناپذیر است؛ بنابراین چند عکس از این لحظات را شما هم ببینید:

 

یکی از اهداف اصلی گروه ما، زیباسازی مدارس بارنجگان بود. از عصر روز دوم سفر تا ساعت ۴ صبح روز سوم ـ که زمان برگشت‌مان بود ـ دو کار در این زمینه انجام دادیم:

یکی نقاشی دیواری بسیار زیبای سارا طبیب‌زاده با کمک سایر بچه‌ها در رنگ‌آمیزی: 

و دیگری طراحی و اجرای جمعی کتابخانه‌ی مدرسه:

 

 در این سفر با ۹ جوان علاقه‌مند و بسیار هنرمند همراه بودم که از آشنایی و دوستی با آن‌ها بسیار مفتخر و خوش‌حال شدم: 

عکس بالا استاد رضا بهرامی طراح و مدیر پروژه. و دوستان خوب تیم پروژه:

سارا طبیب‌زاده، شهرزاد بهشتیان، هاله مؤدبیان، سوده دوست‌بخیر، فرزانه ثابت، امیر سهرابی، محمد عاشقی و مجتبی کلارستاقی. همراه با یاری و پشتیبانی این دوستان که در سفر همراه ما نبودند: ساره هوشیار و طه بهرامی.

اسپانسرهای این پروژه که بدون کمک آن‌ها اجرای پروژه ممکن نبود و همت عالی‌شان را می‌ستایم این‌ها بودند: مؤسسه‌ی مهر گیتی، شرکت رنگ سحر، میهن‌بلاگ، انتشارات سوره‌ی مهر و خیریه‌ی حامی:

اما چند نکته‌ی جالب از میان مشاهدات خودم را هم لازم است بنویسم:

۱- روستای بارنجگان آب و تلفن دارد؛ اما آب شرب و گاز خیر. وضعیت آب روستا بسیار بسیار خطرناک است و من شخصا امیدوارم اگر کسی امکان‌ش را دارد برای دسترسی مردم به آب سالم و قابل شرب هر چه سریع‌تر کاری بکند.

۲- اینترنت مدارس روستا هم معضل دیگری است. با وجود نصب تجهیزات اینترنت در کانکس مخابرات روستا، شرکت مخابرات استان (و مرکز مخابراتی قائن به‌عنوان شهر روستای بارنجگان) از ارائه‌ی اینترنت به مدرسه‌ی روستا سرباز می‌زند و این امر را منوط به وجود ۲۵ مشتری قطعی در روستا کرده است. این در حالی است که پست‌بانک همیشه تعطیل (!) روستا دارای اینترنت پرسرعت است و کانکس مخابرات روستا آن‌قدر به مدرسه نزدیک است که حتی می‌شود با یک مودم وایرلس معمولی ارتباط اینترنتی مدرسه را برقرار کرد. امیدوارم اگر کسی از میان خوانندگان این وبلاگ امکان پی‌گیری ماجرا را دارد؛ کمک کند تا مخابرات استان اینترنت مدرسه‌ی روستای بارنجگان را هر چه سریع‌تر برقرار کند.

۳- روستای بارنجگان روستایی عشایرنشین است؛ عشایری که در بهار به ییلاق کوه‌های اطراف روستا کوچ می‌کنند. مهربانی و سادگی مردم روستا مثال زدنی است. از ما دعوت کردند تا در فصل بهار به آن‌جا سفر کنیم و همراه‌شان در کوچ باشیم. اگر چه روستا مهمان‌سرایی ندارد؛ اما کل منطقه‌ به یک بار دیدن‌ش می‌ارزد.

۴- روستای بارنجگان مهد کودک و آمادگی دارد!

۵- آسمان زیبا و واقعا آبی روزها و آسمان پرستاره‌ی شب‌های روستا رؤیایی است …

۶- من در تمام روستا آینه‌”ای ندیدم و برای‌م این نکته بسیار عجیب بود.

۷- بچه‌های روستا با وجود سادگی و صمیمیت‌شان و رؤیاهای بسیار زیبای‌شان، اعتماد به‌نفس بسیار کمی دارند. نمی‌دانم این به‌دلیل ماهیت زندگی در یک روستای محروم مرزی است یا چیز دیگر؛ اما به‌وضوح دیدم که چقدر حضور دو روزه‌ی ما در آن‌جا باعث به‌بود این ویژگی در بچه‌ها شد.

۸- بچه‌های مدرسه‌ی روستا نمایشگاهی از کاردستی‌های‌شان ترتیب داده بودند که در میان کاردستی‌ها این یکی واقعا چشم‌گیر بود:

۹- آقای لشکری یکی از معلمان روستا از من قول گرفت این جمله را حتما این‌جا در وبلاگ‌م بنویسم: “بارنجگان آسمانی پرستاره دارد و زمینی پرستاره‌تر؛ اما ستاره‌های زمینی‌ش بال پر کشیدن به آسمان را ندارند.” بیایید هر طور که می‌توانیم و از دست‌مان برمی‌آید کمک‌شان کنیم.

پ.ن.۱٫ تیم پروژه‌ی کلاس پرنده دست یاری تک‌تک شما را برای برنامه‌های آینده‌ی خود می‌فشارد. شما می‌توانید چه با حضور در پروژه و چه با حمایت‌های مادی و معنوی به ما برای ساختن روزهایی شاد برای کودکان مناطق محروم کشور و برای تحقق آرزوی بزرگ‌مان که زدن تلنگری به آینده‌ی زیبای این بچه‌ها است، کمک کنید. منتظر یاری تک‌تک شما هستیم. لطفا با ما تماس بگیرید. 🙂

پ.ن.۲٫ سفرنامه‌ی شورانگیز و خواندنی رضا بهرامی عزیز را هم بخوانید.

پ.ن.۳٫ عکس‌ها از محمد عاشقی، رضا بهرامی و خودم.

دوست داشتم!
۱۴

حدود یک ماه و نیم پیش بود که دوست عزیزم رضا بهرامی‌نژاد برای‌م از پروژه‌ی جذابی گفت که به‌تازگی شروع کرده است: کلاس پرنده! ایده‌ی رضا ساده اما بسیار هیجان‌انگیز بود: سفر یک تیم هنرمند به یک مدرسه‌ی روستایی، زیباسازی مدرسه و برگزاری برنامه‌های سرگرم‌کننده و آموزنده برای بچه‌ها. و من در این یک ماه به‌شدت لحظه به لحظه انتظار کشیدم

همان‌طور که می‌دانید قرار است به‌زودی اولین کارگاه من با‌ عنوان “کارگاه متخصص حرفه‌ای” برگزار شود. در این کارگاه قصد دارم در مورد این موضوع صحبت کنم که چطور می‌شود به‌شکلی به‌تر و اثربخش‌تر کار کرد و چطور می‌توانیم با تعدادی روش ساده، موفقیت‌مان را در هر شغلی‌ که هستیم خودمان رقم بزنیم. همان‌طور که در تیزر ویدئویی و هم‌چنین برنامه‌ی کارگاه توضیح داده‌ام، برای این منظور لازم است ما در ۵ حوزه‌ی موضوعی مختلف دانش و مهارت داشته باشیم:

۱- تخصص شما چیست؟ در این حوزه با تعریف و ویژگی‌های یک “متخصص” آشنا می‌شویم.

۲- حرفه‌ای بودن یعنی چه و چطور حرفه‌ای کار کنیم؟ در این بخش به تعریف “حرفه‌ای بودن” و “عوامل موفقیت” آن‌ها می‌پردازیم.

۳- اصول رزومه‌نویسی، کاریابی و شرکت در مصاحبه‌ی شغلی. توضیح لازم دارد؟

۴- اصول تفکر سیستمی و حل مسئله در زندگی شغلی و شخصی. در این بخش با چند اصل و ابزار ساده آشنا می‌شویم که به ما کمک می‌کنند تا به‌تر  فکر کنیم و دست به‌عمل بزنیم. در این‌جا تلاش این است تا روش سیستماتیک حل مسئله را با هم یاد بگیریم.

۵- یک روز کاری اثربخش. در این‌جا به‌صورت مختصر و مفید با ۱۲ مهارت کلیدی برای افزایش بهره‌وری و اثربخشی شغلی در قالب ساعت‌‌های معمول یک روز کاری آشنا خواهیم شد.

برای آشنایی بیش‌تر دوستان با موضوعات مطرح در این دوره، مسئولین برگزاری دوره یک سمینار رایگان آشنایی با دوره را برای شما دوستان عزیز در نظر گرفتند. در این سمینار من کلیات مباحث مطرح در ۵ حوزه‌ی مذکور را در قالب یک جلسه‌ی دو ساعته برای شرکت‌کنندگان توضیح خواهم داد. پیشنهاد می‌کنم حتی اگر قصد ندارید در کارگاه اصلی شرکت کنید، در این سمینار شرکت کنید تا هم دیداری تازه کنیم و هم با بخشی از موضوعات مطرح در کارگاه اصلی که از نظر من برای به‌تر کار کردن در هر شغلی مورد نیازند، آشنا شوید.

این سمینار هفته‌ی آینده چهارشنبه اول آذر ماه از ساعت ۴ تا ۶ در مکانی که متعاقبا اعلام خواهد شد، برگزار می‌شود. با توجه به محدودیت‌ ظرفیت سالن در پذیرش مهمانان، اولویت طبیعتا با کسانی خواهد بود که زودتر ثبت‌نام می‌کنند. برای ثبت‌نام در این سمینار به این‌ صفحه مراجعه فرمایید. 

منتظر دیدن‌تان هستم!

دوست داشتم!
۵

همان‌طور که می‌دانید قرار است به‌زودی اولین کارگاه من با‌ عنوان “کارگاه متخصص حرفه‌ای” برگزار شود. در این کارگاه قصد دارم در مورد این موضوع صحبت کنم که چطور می‌شود به‌شکلی به‌تر و اثربخش‌تر کار کرد و چطور می‌توانیم با تعدادی روش ساده، موفقیت‌مان را در هر شغلی‌ که هستیم خودمان رقم بزنیم. همان‌طور که در تیزر ویدئویی و هم‌چنین برنامه‌ی

دوستان عزیزم

روزهای یکشنبه تا سه‌شنبه این هفته درگیر یک پروژه‌ی بسیار بسیار جذاب در خارج شهر تهران خواهم بود که گزارش‌اش را سه‌شنبه شب همین‌جا خواهید خواند. 

با توجه به احتمال بالای عدم دسترسی‌ام به اینترنت در این سه روز، گزاره‌ها تا پایان سفر به‌‌روز نخواهد شد. بنابراین تا سه‌شنبه شب خدانگهدار!

دوست داشتم!
۱

دوستان عزیزم روزهای یکشنبه تا سه‌شنبه این هفته درگیر یک پروژه‌ی بسیار بسیار جذاب در خارج شهر تهران خواهم بود که گزارش‌اش را سه‌شنبه شب همین‌جا خواهید خواند.  با توجه به احتمال بالای عدم دسترسی‌ام به اینترنت در این سه روز، گزاره‌ها تا پایان سفر به‌‌روز نخواهد شد. بنابراین تا سه‌شنبه شب خدانگهدار! دوست داشتم!۱

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

موضوع ویژه: دلایل عقب‌ماندگی صنعت نرم‌افزار در ایران:

 

طرح پرسش: دلایل عقب ماندگی صنعت نرم افزار ایران (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

دلایل عقب ماندگی صنعت نرم‌افزار (افشار محبی)

صنعت نرم‌افزار، مشت نمونه خروار! (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد) 

من هم به‌زودی در این زمینه خواهم نوشتم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

مدرسه‌ی سگ‌ها! (محمد حسین میرمجیدی؛ تو+) (عااااااااااالی!)

مطالعات نشان می‌دهند که انسان‌ها نمی‌توانند هم منطقی باشند هم احساسی (علمولوژی)

چرا از هم طلبکاریم؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) 

یادگیری مهارت‌های نرم (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) 

انتقاد می‌تواند مؤثر باشد! اگر … (مسیح کریمیان)

توانایی انسان در استشمام ترس و تنفر (…) 

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار:

مواردی که باید بلد باشیم (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد) (قوانینی که باید به‌عنوان صاحب کسب و کار بلد باشیم!)

از نپرسیدن بترسید (اسد صفری؛ دنیای چابک) (عاااااااالی!)

حرکت از این سمت به آن سمت میز (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) (چالش همه‌ی مدیران سابقا کارشناس!)

کارکنان جدیدالاستخدام را غافلگیر نکنید! (بهروز صمدی)

اگر دوپامین‌تان بالا است، شما کارآفرین هستید، یا در جستجوی رفتارهای مخاطره‌آمیزید (استاد پرویز درگی)

کلید‌های کسب و کار/ بازدیدن مسأله (مسیح کریمیان)

هدف بزرگی انتخاب کنید بعد در راهش تلاش کنید! (زینب جم؛ همینا)

چرت و پرت یاب مغز خود را فعال کنید : ۵ قدم برای یک تصمیم‌گیری هوشمندانه (استاد پرویز درگی) (عااااااالی!)

تدوین برنامه کاری تیم مشاوره (ابراهیم حیدری) 

ده شیوه‌ای که سامسونگ به اپل فشار می‌آورد (علمولوژی)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

در نقد و دفاع از وبلاگ‌نویسان آی‌تی (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (کاش همه‌ی وبلاگ‌نویسان آی‌تی مثل آقای دکتر مجیدی فکر می‌کردند …)

چگونه در شرایط بحرانی، عمر باتری تلفن هوشمند خود را افزایش دهیم؟ (زومیت)

چگونه اوباما به کمک تحلیل‌گران اطلاعات، برنده انتخابات آمریکا شد (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (عااااااااااالی!)

ویکیپدیا زیرو: استفاده رایگان از ویکیپدیا روی گوشی‌های همراه ـ رونوشت به ایرانسل، همراه اول و رایتل (جادی؛ کی‌بورد آزاد)

آخرین پیش‌بینی‌ها در مورد آینده عرصه جهانی IT 

۱.۲ میلیارد تبلت و تلفن هوشمند در سال ۲۰۱۳ به فروش خواهد رسید 

ابزارهای موبایلی تا سال ۵ سال آینده ۳۵ میلیارد دلار درآمد کسب می‌کنند (البته منظورش اپلیکیشنه!)

اندروید در پنجمین سالگرد تولدش،‌ ۷۵ درصد بازار را تسخیر کرده است (زومیت) 

آفیس مایکروسافت برای آیفون، آیپد و اندروید عرضه می‌شود (زومیت) 

Gmail، برترین سرویس‌دهنده‌ی ایمیل در سطح جهانی (آی‌کلاب) 

وقتی اپل در روز روشن دروغ می‌گوید! (وب‌شهر)

مایکروسافت بزرگترین شرکت تلویزیون تعاملی دنیا را می‌خرد (نت‌فلیکس!) 

کارت فیزیکی Google Wallet در راه است 

بازار کتابخوان‌های الکترونیکی کساد شد

آی‌تی همچنان اشتغال‌زا است 

شبکه‌های اجتماعی:

در اینترنت، هیچکس نمی‌داند که شما یک سگ هستید! (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی) (عااااااااااااااااااااالی!)

مرحله جدید از فعالیت اینستاگرام: نسخه وبی اینستاگرام (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

پژوهشگران MIT مطالب داغ آینده توییتر را پیش‌بینی می‌کنند! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

سودای اینستاگرامی توئیتر با اضافه کردن فیلترهای عکس! (فارنت)

صنعت فاوا در ایران:

بسته اجرایی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ابلاغ شد

جدول رشد پهنای باند اینترنت در کشور/ نرخ بالای دسترسی به اینترنت

رگولاتوری در آستانه تعطیلی؟ (عجب!) 

امضای دیجیتال مدعیان تازه‌ای دارد (باز هم عجب!) 

دبیر شورای عالی فضای مجازی: از نظر قانونی منعی برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی نمی‌بینم 

قدیمی‌ترین کابل اینترنت کشور تخلیه می‌شود (همون کابل معروفی که هی قطع می‌شد!)

تبدیل بخشی از ابر رایانه‌ ملی به کلودسنتر 

حمایت ۳ هزار میلیاردی از سرمایه‌گذاری در IT (چی؟)

سیستم عامل ملی “زمین” رونمایی شد  

اقتصاد:

تعبیر کابوس ارزی (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) 

خوب حالا چی؟ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) 

نگاهی به هزینه و درآمد خانواده‌ها در سال ۱۳۹۰ (مجله‌ی اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)  

اقتصاد آنلاین – آخرین آمار بی‌سوادی 

اقتصاد آنلاین – درآمد اشخاص حقیقی کل کشور به ثبت می‌رسد

اقتصاد آنلاین – چند درصد زنان و مردان ایرانی بی‌کارند؟

ذخیره ارزی ۷۰ میلیارد دلاری برای ایران – ( Tala.ir ) سایت طلا

دوست داشتم!
۱

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. موضوع ویژه: دلایل عقب‌ماندگی صنعت نرم‌افزار در ایران:

آینده متعلق به کسانی است که نسل بعدی دلایل امیدوار ماندن را ابداع می‌کنند.

پیر تیلارد دو چاردین

پ.ن. برای دل‌های خسته و ناامید این روزهای‌مان …

دوست داشتم!
۳

آینده متعلق به کسانی است که نسل بعدی دلایل امیدوار ماندن را ابداع می‌کنند. پیر تیلارد دو چاردین پ.ن. برای دل‌های خسته و ناامید این روزهای‌مان … دوست داشتم!۳

“در این چند ماه احتمالا مردم بسیار درباره من صحبت کرده‌اند. من در آرسنال احساس اهمیت می‌کنم و می‌خواهم بهتر شوم. روش بازی آرسنال و مسئولیتی که به من داده چیزی است که همواره به دنبالش بوده‌ام.” (سانتی‌ کاسورلا؛ این‌جا)

من همیشه باور دارم که در موفقیت در کارراهه‌ی شغلی، “شانس” شاید آخرین عامل تأثیرگذار باشد. برای موفقیت شدن شما باید اول کشف کنید از کارتان به‌دنبال چه چیزی هستید و بعد سعی کنید سازمانی را پیدا کنید که با این ویژگی‌ها مطابقت داشته باشد. سخت است؛ اما ممکن! وقتی بسیاری از افراد توانستند چرا شما نتوانید؟

سانتی کاسورلا همین را گفته است!

دوست داشتم!
۲

“در این چند ماه احتمالا مردم بسیار درباره من صحبت کرده‌اند. من در آرسنال احساس اهمیت می‌کنم و می‌خواهم بهتر شوم. روش بازی آرسنال و مسئولیتی که به من داده چیزی است که همواره به دنبالش بوده‌ام.” (سانتی‌ کاسورلا؛ این‌جا) من همیشه باور دارم که در موفقیت در کارراهه‌ی شغلی، “شانس” شاید آخرین عامل تأثیرگذار باشد. برای موفقیت شدن شما

سال گذشته از همین روزها بود که کار جدی ترجمه‌ی دو کتاب را آغاز کردم و حالا بعد از نزدیک یک سال، این کتاب‌ها به چاپ رسیده‌اند. در این پست به معرفی این کتاب‌ها می‌پردازم:

۱- ابزارهای ضروری برای مشاوره‌ی مدیریت: مشاوره‌ی مدیریت یکی از جذاب‌ترین مشاغل دنیا است. در سال ۲۰۱۰ روزنامه‌ی معروف گاردین نظرسنجی در بین مخاطبان خود انجام داده با این عنوان که: آیا فکر می‌کنید می‌توانید مشاور مدیریت بشوید؟ ۶۴ درصد گفته‌اند بله و ۳۶ درصد نظرشان خیر بوده است. مشاوره‌ی مدیریت هم‌چنین یکی از پردرآمدترین مشاغل در ایالات متحده است. پیمایشی که اخیرا توسط “اتحادیه شرکت‌های مشاوره مدیریت (Association of Management Consulting Firms)” انجام شده نشان می‌دهد که مشاوران تازه‌کار به صورت متوسط سالانه ۵۸ هزار دلار درآمد دارند و مشاوران باتجربه به صورت متوسط سالانه ۲۵۹ هزار دلار درآمد کسب می‌کنند (که شامل مزایا و پاداش‌های پروژه‌ها نیز می‌شود.) در نهایت مشاوران مستقل بین ۱۰۰ تا ۳۵۰ دلار در ساعت دریافت می‌کنند.

این جذابیت‌های ذاتی، در کنار بکر بودن و جوان بودن صنعت مشاوره‌ در ایران در مقایسه با دیگر حوزه‌های خدمات تخصصی، باعث جذب نیروی انسانی جوان، با دانش و خلاق به این حوزه در کشور شده است و این صنعت، امروزه یکی از اولویت‌های اصلی فارغ‌التحصیلان رشته‌هایی مانند: مهندسی صنایع و MBA محسوب می‌شود. 

با این حال و با وجود تلاش‌های انجام شده در صنعت مشاوره‌ی کشور در طول سال‌های گذشته همواره جای خالی توجه به ادبیات موضوع مشاوره‌ی مدیریت و رویکردها و ابزارهای استاندارد مورد استفاده توسط شرکت‌های برتر بین‌المللی مشاوره‌ی مدیریت در بازار نشر کشور احساس شده است. 

برای من مایه‌ی خرسندی است که ترجمه‌ی کتاب حاضر را به‌عنوان یکی از اولین کتب منتشر شده به‌زبان فارسی در حوزه‌ی مشاوره‌ی مدیریت را برعهده داشته‌ام. در کتاب حاضر آقای دکتر سیمون ای. بارتون‌شاو ـ گان حاصل سال‌ها تجربه‌ی خود را به‌عنوان مشاور مدیریت بسیاری از شرکت‌های معتبر بین‌المللی در سراسر نقاط جهان در اختیار خوانندگان قرار داده است.

این کتاب به‌صورت مختصر، تمامی سرفصل‌های اصلی مطرح در زمینه‌ی مشاوره‌ی مدیریت را تحت پوشش خود قرار می‌دهد. معرفی مشاوره‌ی مدیریت و مباحث کلی مطرح در این زمینه، بررسی کامل فرایند ارائه‌ی خدمات مشاوره‌ی مدیریت (شامل دو مبحث مهم حل مسئله و تسهیل‌گری در مشاوره) و معرفی ده ابزار برتر مشاوره‌ی مدیریت از کلیدی‌ترین مباحث مطرح شده در این کتاب هستند. 

این کتاب توسط منتشر شده است و احتمالا از هفته‌ی آینده در فروشگاه‌های این انتشارات در دسترس علاقه‌مندان خواهد بود.

۲- آی‌استیو: سال گذشته مدتی بعد از درگذشت استیو جابز بزرگ، حجم زیادی از کتاب‌ها و مطالب در مورد او در دنیای مجازی و واقعی منتشر شد. در این میان یک کتاب با عنوان “آی‌استیو” هم بود که با دسته‌بندی موضوعی برخی از مهم‌ترین “گزاره‌‌های” آقای جابز به‌شکلی مختصر و جالب به مرور زندگی و اندیشه‌های این مرد بزرگ پرداخته بود. این کتاب را به سفارش انتشارات بهشت ترجمه کردم که ترجمه‌ی آن در دو جلد (شامل گفتارها و زندگی‌نامه) با قطع آی‌فون همراه با متن انگلیسی کتاب به‌تازگی منتشر شده است.

در مقدمه‌ی “استیو جابز: حرف‌های ماندگار” نوشته‌ام: 

“اندیشه‌ و تجربیات انسان‌های بزرگ، از یک سو راه‌نمایی است برای سریع‌تر رسیدن به مقصد. هر کس می‌تواند با تکیه بر راه‌هایی که آن‌ها طی کردند و با پرهیز از اشتباهات آن‌ها، راه رسیدن به مقصد را برای خود کوتاه‌تر کند. از سوی دیگر نوع نگاه و تفکر انسان‌های بزرگ به جنبه‌های مختلف زندگی فردی و شغلی هم می‌توانند برای یاد گرفتن درست نگاه کردن و درست فکر کردن، الگوی مناسبی باشند. اندیشه و تجربیات این انسان‌های بزرگ، بیش از هر چیز در کلام آن‌ها نمود می‌یابد.

این کتاب مجموعه‌ای برگزیده است از ناب‌ترین جملاتی که توسط یکی از نام‌آشناترین انسان‌های بزرگ هم‌روزگار ما ـ استیو جابز ـ در موقعیت‌های مختلف بیان شده‌اند. در این گزین‌گویه‌ها با دیدگاه‌های جابز در مورد اپل و محصولات جذاب این شرکت و مهم‌تر از آن با نگاه جابز به زندگی، شغل و موفقیت آشنا می‌شویم. در این‌جا با ایده‌های درخشانی روبرو می‌شویم که نمی‌توانند جز از ذهن پویا و خلاق انسانی بزرگ چون جابز به بشریت عرضه شده باشند.

در انتخاب جملات این کتاب، تلاش شده موضوعات منتخب تا حد امکان متنوع باشند تا بتوانند مهم‌ترین زوایای اندیشه‌ی استیو جابز را به‌نمایش بگذارند. هم‌چنین با توجه به این‌که به‌دلیل استفاده‌ی جابز از زبان محاوره‌ای، درک مفهوم جملات برگزیده نیازمند آشنایی با اصطلاحات فرهنگ عام آمریکایی است، در ترجمه‌ی کتاب تلاش شده تا با بازنویسی جملات و نه ترجمه‌ی صرفا واژه به واژه، مفهوم واقعی جملات جابز به خوانندگان فارسی‌زبان عرضه شود. در عین حال برای امانت‌داری و البته استفاده‌ی آموزشی، اصل جملات نیز در کتاب قرار داده شده‌اند.”

و در مقدمه‌ی “استیو جابز: زندگی‌نامه” هم نوشته‌ام:

“این کتاب داستان زندگی یکی از پرآوازه‌ترین انسان‌های هم‌روزگار ماست. انسانی که به باور بعضی زندگی انسان‌های عصر دیجیتال را برای همیشه تغییر داد و به باور برخی دیگر، چیزی بیش از یک فروشنده‌ی حرفه‌ای نبود. واقعیت اما در داستان زندگی استیو جابز پدیدار می‌شود: همان نقشی که از او به یادگار مانده است.

جابز در روزهای آخر زندگی‌اش به‌دنبال نشان دادن این بود که چگونه یک آدم معمولی با وجود تمام محدودیت‌ها و ضعف‌ها‌ی‌ا‌ش، می‌تواند تبدیل به انسانی خارق‌العاده و موفق شود.

موفقیت اصلی استیو جابز، ایجاد و توسعه‌ی اپل و پیکسار و محصولات رؤیایی آن‌ها نبود. موفقیت اصلی او، ساختن زندگی رؤیایی‌اش بود. او برای ساختن این زندگی، دنیای اطراف‌اش را آن‌طور که می‌خواست تغییر داد. تصور می‌کنم فراتر از همه‌ی ابداعات استیو جابز، ماندگاری او تا همیشه برای کشف این راز بزرگ موفقیت است: می‌شود در بیداری رؤیا دید و مهم‌تر این‌که می‌شود به آن رؤیا در بیداری رسید.

این کتاب به‌صورت خلاصه مهم‌ترین رخ‌دادهای زندگی استیو جابز و شرکت‌های اپل و پیکسار را به‌تفکیک سال‌های مختلف مرور می‌کند.”

این کتاب را می‌توانید از این‌جا با تخفیف ویژه تهیه کنید.

پ.ن. چندین کتاب الکترونیک را هم آماده کرده‌ام یا طرح‌شان را نوشته‌ام که به‌زودی خبرهای خوبی در مورد آن‌ها هم خواهید شنید. 🙂

دوست داشتم!
۸

سال گذشته از همین روزها بود که کار جدی ترجمه‌ی دو کتاب را آغاز کردم و حالا بعد از نزدیک یک سال، این کتاب‌ها به چاپ رسیده‌اند. در این پست به معرفی این کتاب‌ها می‌پردازم: ۱- ابزارهای ضروری برای مشاوره‌ی مدیریت: مشاوره‌ی مدیریت یکی از جذاب‌ترین مشاغل دنیا است. در سال ۲۰۱۰ روزنامه‌ی معروف گاردین نظرسنجی در بین مخاطبان خود انجام داده

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زندگی در دنیای امروز این است که در همه‌ی زندگی‌مان با “رقابت” روبروییم: در درس و کار و زندگی شخصی و حتی در عشق! هر کجا و هر لحظه رقیبی وجود دارد که می‌تواند در یک آن، تمام داشته‌ها و رشته‌های ما را نابود کند. بنابراین همیشه رقیب یا رقبایی هستند که باید بر آن‌ها پیروز شویم. اما راه و روش پیروز شدن چیست؟ طبیعتا اولین گام‌ش شناخت رقیب است و بعد پیروزی بر رقیب. اما به‌تجربه متوجه شده‌ام که در هر دو گام دچار اشتباهاتی عجیب می‌شویم؛ مخصوصا جایی که احساسات هم وارد داستان و تصمیم‌گیری ما می‌شوند. این‌جا فقط قصد دارم به سه اشتباه بزرگ در این زمینه اشاره کنم:

۱- تشخیص اشتباه رقیب: دکتر روستا استاد بزرگ بازاریابی کشور ـ که افتخار دانش‌جویی‌شان را در دوره‌ی کارشناسی ارشد داشتم ـ چند اصطلاح مورد علاقه دارند که از جمله‌ی آن‌ها “بازارشناسی” و “رقیب‌شناسی” هستند. یکی از اشتباه بزرگ ما معمولا همین‌جا و در پاسخ‌گویی به همین سؤال رخ می‌دهد: “رقیب من کیست؟” آیا رقیب من کسی است که می‌بینم‌ش؟ یا آن کسی که دارد تبلیغ محصول / خدمت‌ش را می‌کند؟ و … اما اشکال کار کجاست؟ مشکل در این‌جاست که ما معمولا فقط از “بخش‌بندی بازار” ـ که از اصول پایه‌ای بازاریابی است ـ حرف می‌زنیم و در عمل این اصل اساسی را فراموش‌ می‌کنیم که: “کسی رقیب من است که در بخش هدف من در بازار، محصول / خدمتی مشابه یا جایگزین محصول / خدمت من به مشتریان بفروشد!” همین می‌شود که مثلا دو مدرس هم‌دیگر را رقیب فرض می‌کنند که یکی دارد استراتژی درس می‌دهد و آن یکی بازاریابی یا دو سایت هم‌دیگر را رقیب فرض می‌کنند که یکی دارد با فروش محتوا پول در می‌‌آورد و دیگری با عرضه‌ی محتوای رایگان و ارزش‌مند، از پروژه‌های جانبی که به‌دلیل اثبات تخصص‌ش در نوشته‌های‌ش به او واگذار می‌شود، درآمد کسب می‌کند. بنابراین: شناخت رقیب در زمینه (Context) اتفاق می‌افتد نه به‌صورت مطلق.

۲- قضاوت مطلق: بزرگ‌ترین اشتباه در شناخت رقبا قضاوت مطلق در مورد خودمان و رقیب‌مان است. یعنی: یا من بالاتر هستم یا او. و احتمالا در اغلب اوقات او پایین‌تر است و شکست من هم ریشه در عواملی دارد که از دست من خارج‌اند و البته چه بهانه‌ای به‌تر از شانس! بسیار دیده‌ام که وقتی این سؤال مطرح می‌شود که چرا رقیب برنده شد (و فرقی هم نمی‌کند در کار باشد یا در زندگی شخصی)، صرفا عواملی فهرست می‌شوند که ربطی به خود ما ندارند. مثال ساده‌اش این‌که وقتی شرکتی در مناقصه‌ی یک پروژه برنده نمی‌شود، این برنده نشدن به گردن قیمت‌شکنی رقبا یا دست‌های پشت پرده می‌افتد. در واقع ما از سؤال “چرا رقیب برنده شد؟” قدمی به پیش نمی‌گذاریم و به‌سراغ “چگونه برنده شد؟” نمی‌رویم. اما باز همه‌ی ماجرا این نیست. یک سؤال مهم‌تر وجود دارد: “رقیب در چه چیزی بر ما برتری داشت یا دارد؟” و این یکی دیگر کاملا عرصه‌ی قضاوت‌های مطلق است! از آن بدتر این‌که حتا اگر عوامل مؤثر بر برتری رقابتی را هم درست شناسایی کنیم، هیچ نگاه سیستمی در تحلیل نداریم و اصلا به فکرمان نمی‌رسد که ممکن است ما بر رقیب در تک‌تک عوامل برتری داشته باشیم اما در مجموع عوامل نه. بنابراین: برتری یا ضعف من (بله خود من!) در برابر رقیب نسبی است و با تحلیل سیستماتیک عوامل اثرگذار بر رقابت کشف می‌شود.

۳- برتری یافتن یعنی تضعیف رقیب و نه تقویت خودمان: اما چطور باید در رقابت برتری پیدا کنیم؟ اگر با تفکرات پدر استراتژی رقابتی و استراتژیست بزرگ هم‌روزگار ما مایکل پورتر آشنا باشید می‌دانید که از نظر آقای پورتر، ابزار پیروزی در رقابت دو حالت بیش‌تر نمی‌تواند داشته باشد: ره‌بری هزینه یا تمایز. به‌عبارت دیگر یا من باید ارزان‌تر از همه بفروشم و یا محصول / خدمت‌‌م از دیگران متمایز و برتر باشد. در پرسنال برندینگ و فروش تخصص‌م هم همین‌طور. من باید با دیگر متخصصان تفاوتی داشته باشم. اما … وقتی قضاوت مطلق باشد؛ آن‌وقت به‌صورت کلی یا ما برتریم یا رقیب‌مان. و همین‌جا استراتژی که اغلب ما انتخاب می‌کنیم استراتژی ناخودآگاهی است که چه از نظر تفکر استراتژیک و چه از نظر اخلاقی نادرست‌ترین استراتژی ممکن است: تضعیف رقیب! وجه اخلاقی ماجرا را که می‌دانید؛ می‌خواهم به وجه استراتژیک‌ش بپردازم: تمرکز من با انتخاب استراتژی تضعیف رقیب، از به‌بود مستمر محصول / خدمت‌م به جلوگیری از به‌تر شدن یا شناخته‌تر شدن رقیب‌م در بازار معطوف می‌شود. مثلا: من دیگر لازم نیست کیفیت نوشته‌های‌ وبلاگ‌م را به‌تر کنم. فقط لازم است که به دیگران ثابت کنم نوشته‌های وبلاگ به‌ خیال خودم رقیب‌م به‌درد نمی‌خورد! و پیامد این انتخاب چیست؟ این‌ها:

ـ در به‌ترین حالت من درجا می‌زنم.

ـ  در به‌ترین حالت رقیب‌م هم ضعیف‌تر می‌شود.

و هر دو این‌ها زمینه را برای حضور و برنده شدن رقیب سوم آماده می‌کند!

اگر دقت کنید در اوج رقابت خصمانه‌ی شرکت‌های بزرگ دنیا هم تأکید بر نشان دادن برتری‌ها و نقاط تمایزشان در مقایسه‌‌ی ویژگی‌های محصول / خدمت رقیب با محصول / خدمت خود از طریق بزرگ کردن نقاط ضعف‌ رقیب است. مثلا این تبلیغ سامسونگ علیه اپل را ببینید!

بنابراین: برای برنده شدن در رقابت باید از شناخت درست رقیب، تعیین نقاط و ضعف‌مان در مقایسه‌ی نسبی با رقیب و برتری‌جویی با به‌تر و متمایز بودن در ویژگی‌های محصول / خدمت استفاده کنیم. هیچ راه دیگری وجود ندارد. فرقی هم ندارد که رقابت برای چه باشد: در کار و زندگی شخصی. بیایید اخلاقی و درست رقابت کنیم.

دوست داشتم!
۱۰

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زندگی در دنیای امروز این است که در همه‌ی زندگی‌مان با “رقابت” روبروییم: در درس و کار و زندگی شخصی و حتی در عشق! هر کجا و هر لحظه رقیبی وجود دارد که می‌تواند در یک آن، تمام داشته‌ها و رشته‌های ما را نابود کند. بنابراین همیشه رقیب یا رقبایی هستند که باید بر آن‌ها پیروز