بایگانی ماهانه: دی ۱۳۹۳

28 پست

توصیه‌هایی برای موفقیت مشاوران مستقل (بخش اول)

بدون استثنا مشتریان از مشاوران انتظار دارند “حرفه‌ای” باشند و این البته چندان هم غیرمنطقی نیست؛ اگر چه به‌‌ندرت این مسئله را درک می‌کنند که مشاوره ذاتا حرفه‌ای است بدون قانون‌مندی که هیچ مانعی برای ورود به آن وجود ندارد و هر کس می‌تواند خود را یک مشاوره‌ی مدیریت باتجربه جا بزند. در واقع در حوزه‌ی مشاوره برای کسب درآمد نیازی به داشتن شایستگی‌هایی مثل شناخت نسبی از کسب و کار، دانش و مهارت‌های لازم در زمینه‌ی کسب و کار و مدیریت نیست؛ چرا که یکی از رویکردهای معمول مشاوران برای تضمین کار خود وابسته ساختن آن به شایستگی‌های فنی و دانش‌شان در مورد آن صنعت است. بنگاه‌های مشاوره‌ی بزرگ متدولوژی‌های خاص خود را دارند. آن‌ها این متدولوژی‌ها را به‌عنوان آیین مذهبی خود برای تضمین دستیابی به سطح مشخصی از کیفیت، برای سازگار کردن رویکردها، برنامه‌ها و دستاوردهای مشاوران خود و به‌عنوان روشی برای تسهیل حاکمیت سازمانی (که چارچوب آن در پروژه‌های قبلی به آزمون گذاشته شده) در وجود مشاوران خود نهادینه می‌کنند. این‌گونه آموزش‌ها که معمولا در قالب کارآموزی‌ در پروژه‌های “درجه‌ی یک” و بزرگ به مشاوران ارائه می‌شود، به‌خوبی در چارچوب توسعه‌ی فردی مشاوران حرفه‌ای جای می‌گیرد و بخشی از فرایند گسترده‌تر مدیریت شایستگی‌های سازمانی است؛ فرایندی که عناصر آن عبارتند از:

  • شایستگی‌ها: مشاوران چگونه کارشان را انجام می‌دهند؛
  • عادت‌ها: مشاوران چگونه برای کار کردن آماده می‌شوند؛
  • مهارت‌ها: چه کارهایی را می‌توانند انجام دهند؛
  • دانش: چه چیزهایی را می‌دانند؛
  • نقاط تمایز: چه مزیت‌هایی یکتایی برای سازمان به‌ارمغان می‌آورند.

از نگاهی کلان‌نگر به نیازمندی‌های حرفه‌ای‌گری در صنعت مشاوره‌، گفته شده که ۸ ویژگی زیر برای دستیابی به اهداف توسعه‌ی حرفه‌ای مشاوران ضروری هستند:

  • شایستگی، عادت، مهارت و دانش (چنان‌‌که در بالا اشاره شد)؛
  • متعهد بودن به آگاهی از آخرین روندهای پیش‌رفت‌ در این حرفه و حوزه‌های دانشی مرتبط با آن‌ها برای به‌روز بودن و دستیابی به بهترین تجارب موجود؛
  • آشنایی با خدمات و ترجیحات مورد انتظار جامعه‌ی هدف؛
  • داشتن رویکرد حرفه‌ای همراه با رعایت اصول اخلاقی و استانداردهای حرفه‌ای؛
  • داشتن نظم شخصی و خویشتنداری؛
  • قابل اعتماد و رازدار بودن؛
  • بی‌طرفی و واقع‌بینی؛
  • انعطاف‌پذیری، کیفیت و “به قیمت ارزیدن”.

اما توسعه‌ی فردی مشاوران مدیریت در عمل چطور باید اتفاق بیفتد؟ با بخش‌ بعدی این مقاله همراه باشید!

دوست داشتم!
۸

مقاله‌ی هفته (۵۳): مدیریت یا ره‌بری؛ بالاخره کدام‌ یک؟

تفاوت مدیریت و ره‌بری و این‌که کدام مهم‌تر است، در طول سالیان طولانی که از ورود این دو واژه و مفهوم مهم به ادبیات سازمانی می‌گذرد، همواره جزو چالش‌های مهم پیش روی نظریه‌پردازان و مدیران / ره‌بران سازمانی بوده است. تعاریف مختلفی از هر یک از این دو مفهوم ارائه شده و مدافعان هر کدام از آن‌ها نیز همواره دلایل مختلفی را برای اثبات نظر خود ارائه داده‌اند.

اریک مک‌نولتی در مقاله‌ی این هفته به همین موضوع پرداخته است. اریک مقاله‌اش را با مثال جالبی شروع می‌کند: این‌که قهرمانان ره‌بری معتقدند مدیریت نهایتا چیزی به‌سادگی حذف تأخیرات و حرکت به‌موقع قطارها است. در مقابل، طرف‌داران مدیریت معتقدند ره‌بری در نهایت چیزی از جنس احساس است.

اما در عمل چه تفاوتی میان این دو وجود دارد؟ کدام یک مهم‌تر است؟ واقعیت این است که هر کدام از این دو مفهوم در جای خودشان کاربردی‌اند: «به‌ترین مدیران به‌نوعی ره‌بران خوبی هم هستند و ره‌بران بزرگ نیز چیزهایی در مورد مدیریت می‌دانند.» با این حال هنوز هم تفاوت میان این دو مفهوم معلوم نیست. «من فکر می‌کنم تفاوت میان مدیریت و ره‌بری شبیه تفاوت میان “چه” و “چرا” است.» ما برای انگیزه یافتن برای انجام کارها نیازمند انگیزه و احساس هستیم و برای دست‌یابی به این دو نیازمند داشتن دلیلی جذاب. کار ره‌بری کشف و ارائه‌ی همین دلیل برای برانگیختن دل‌ها و ذهن‌ها است. اما در عین حال تنها آرزو و خواست قلبی کفایت نمی‌کند؛ در نهایت چیزی که می‌ماند “دستاوردها” و “نتایج” است. این‌جا است که مدیریت وارد داستان می‌شود: ذهن‌های‌ آماده و قلب‌های مشتاق، باید بدانند که لازم است چه چیزی در عمل انجام شود تا به چه چیزی دست یافته شود. کار مدیریت همین است!

مقاله با شرح مفصل مثالی جالب ادامه می‌یابد: داستان نمایش‌نامه‌ی هنری پنجم شکسپیر که توصیف نبرد تاریخی آگین‌کورت میان انگلستان و فرانسه است. فرانسویان از نظر تعداد پنج برابر انگلیسی‌ها هستند و از نظر تدارکات جنگی و آذوقه هم وضعیت بسیار مناسبی دارند. اما در نهایت، پیروزی از آن لشکر انگلستان و هنری پنجم است. چطور؟ هنری ابتدا با سخنرانی تاریخی، نیروهای خود را به‌سوی پیروزی تهییج می‌کند؛ اما اندیشیدن تاکتیک‌های لازم را برای موفقیت در میدان جنگ فراموش نمی‌کند. البته معلوم نیست این هنری واقعی است یا مخلوق ذهن شکسپیر؛ اما واقعیت تاریخی پیروزی به‌یادماندنی است که در تاریخ ثبت شد تا نقش حیاتی و توأمان ره‌بری و مدیریت در دست‌یابی به نتایج بزرگ به‌اثبات برسد.

پ.ن. شکل این مطلب مربوط به مقاله‌ی اصلی نیست؛ اما به‌زیبایی هر چه تمام‌تر تفاوت میان دو مفهوم بنیادین ادبیات سازمانی را تشریح می‌کند.

دوست داشتم!
۶

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۶۰): تغییر به‌سبک ره‌بران بزرگ

“بازی من زیر نظر گواردیولا تهاجمی‌تر نشده است؛ چون من فصل گذشته بیش‌تر گلزنی می‌کردم ولی امسال بازی من تغییر کرده و متفاوت شده. راستش را بخواهید پست بازی من آنقدرها هم تغییر نکرده. پپ گواردیولا از کیفیت فوتبالی من آگاه است و می‌داند که من در جناح راست بازی می‌کنم. شاید بازی ما کمی متفاوت بود؛ ولی فکر می‌کنم در مجموع بخش عمده‌ای از بازی و نقش من مثل قبل است.” (فیلیپ لام؛ این‌جا)

پپ فصل گذشته پست فیلیپ لام را تغییر داد و او را از دفاع راست به خط هافبک آورد. به‌گواه نظر کارشناسان، لام در این پست جدید توان‌مندی‌های جدیدی را از خودش به‌نمایش گذاشت و حتی به باور بسیاری، دلیل بازی‌های درخشان لام در جام جهانی همین تغییر پست او بود. اما خود لام حرف جالبی زده است. او می‌گوید حس من این است که بازی‌ام متفاوت شده‌؛ اما من در شیوه‌ی فوتبال بازی کردن‌م تغییر خاصی حس نمی‌کنم!

کار ره‌بران بزرگ در ایجاد تغییرات ماندگار در درون انسان‌ها همین است. آن‌ها عمل‌کرد و نتایج آدم‌ها را تغییر می‌دهند، بدون این‌که خود آن‌ها تغییر محسوسی را در شیوه‌ی کار کردن خود حس کنند. بزرگ‌ترین مانع در پذیرش تغییر توسط آدم‌ها همین است: این‌که می‌خواهیم آدم‌ها را تغییر بدهیم نه عمل‌کرد و رفتارشان را. وقتی به ایجاد تغییر از این زاویه نگاه کنیم به نقش مهم “تمرین” پی می‌بریم: تمرین روش‌های درست به‌تدریج ـ به‌شکل آگاهانه و یا حتی ناآگاهانه ـ باعث شکستن عادت‌ها و ذهنیت‌های نادرست و از آن‌جا تغییر عمل‌کردها و رفتارها می‌شود.

دوست داشتم!
۵

لینک‌های هفته (۲۲۲)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

۶ تله ذهنی که زندگی‌تان را نابود می‌کند (عاااااااااالی!)

آداب پوشش در محل‌کار؛ سرکار چه‌ بپوشیم؟

در باب شنیدن (امیر مهرانی؛ The Coach) (عااالی!)

یک قدم اضافه برای پیشرفت (نادر خرمی راد)

آستانه‌ی ابهام (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

مدیریت کسب‌وکار:

چگونگی انتخاب درست یک استراتژی رشد (عالی!)

مطالعه موردی‌ بررسی فرایند بهینه‌سازی بازاریابی در آکواریوم جورجیا (مصطفی لامعی)

دوسوتوانی سازمانی چیست؟

۱۰ درس بزرگ بیزینسی از سال ۲۰۱۴ (بیزینس ترندز)

۵ اکتشاف برتر عصب شناسی در سال ۲۰۱۴ (استاد پرویز درگی)

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

مدل تجاری انسان با انسان یا H2H (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

وان‌پلاس چگونه با هزینه ۳۰۰ دلاری تبلیغات موفق به فروش یک میلیون تلفن هوشمند شد؟ (دیجیاتو)

سیلیکون ولی چگونه نام‌گذاری شد؟

معاون علمی و فن‌آوری رییس‌جمهور: تجاری‌سازی تکنولوژی با رانت و بودجه دولتی اتفاق نمی‌افتد

پیش‌بینی ایجاد ۲۰ هزار شرکت دانش‌بنیان تا پایان برنامه پنجم در کشور

اقتصاد، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی:

آینده ما (یادداشت خواندنی دکتر محمود سریع‌القلم)

اقتصاد ایران گرفتار روزمرگی (سخنرانی جذاب دکتر محسن رنانی)

اسلایدهای تامین سرمایه در گردش (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

جهش قیمت مسکن در سال ۱۳۹۵

پاورپوینت‌های همایش اقتصاد ایران

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

اقتصاد ایران درگزارش‌ تئوریسین بانک‌مرکزی

رئیس مرکز آمار هنوز در نقطه بحران بیکاری هستیم نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۰ سال ۲۱ درصد است

پول‌دار‌ها چند برابر فقرا هزینه می‌کنند؟

پیش‌بینی‌ بانک‌ جهانی‌ از اقتصاد ۲۰۱۵ ایران

دارایی‌های خارجی بانک‌ مرکزی چقدر است؟

فاوا در جهان:

CES 2015 بزرگ‌ترین نمایشگاه تاریخ لقب گرفت

پیش‌بینی‌هایی برای صنعت بازی‌های ویدیویی در سال ۲۰۱۵ (زومجی)

حمله‌های سایبری به کامپیوترها به بیشترین سطح در طول تاریخ دیجیتال رسیده است (دیجیاتو)

شرکت اینتوئیت راهکار حسابداری ویژه‌ای برای فعالیت‌های خوداشتغالی عرضه کرد

گوگل مپ دقتش را مدیون چیست؟ (دیجیاتو)

فاوا در ایران:

رئیس پلیس فتای تهران: وقوع جرم اینترنتی تصاعدی است – ایستنا

پیشنهادی در خصوص فراخوان حمایت از طرح‌های فناورانه

اصول حاکم بر صدور پروانه ارتباطات ثابت تصویب شد

پیاده‌سازی پایلوت شبکه ملی اطلاعات در قم

مقررات نام‌های دامنه‌ تدوین می‌شود

فناوری همراه:

این جدید‌ترین نمونه مفهومی گوشی ماژولار پروژه آرا گوگل است (فارنت)

دوره‌ی آزمون و خطای عینک گوگل به پایان رسید (زومیت)

در‌های اپلیکیشنِ کلاس درس گوگل به روی اندروید و iOS باز شد (زومیت)

سونی بخش موبایلش را به فروش می‌گذارد

تعداد اپلیکیشن های موجود در گوگل پلی از اپ استور پیشی گرفت (دیجیاتو)

رسانه‌های اجتماعی:

آیا محدودسازی شبکه‌های مجازی، منجر به ارتقای سطح کاربری اینترنت خواهد شد؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

سال ۲۰۱۵؛ سال یادگیری رفتار هوشمندانه درشبکه‌های اجتماعی (شبنم کهن‌چی)

محققان موفق شدند براساس لایک‌‌های کاربر، شخصیت وی را حدس بزنند – زومیت

۱۲ پیش‌بینی از شبکه‌های اجتماعی در سال ۲۰۱۵

آمار و اطلاعات فاوا:

کسب و کارها امسال ۶۲۰ میلیارد دلار در بازار نرم‌افزارهای کسب و کار هزینه می‌کنند

ارزش بازار جهانی IT امسال به ۳٫۸ تریلیون دلار می‌رسد

روند افزایش درآمد اینترنت موبایلی نسبت به پیامک در اپراتورهای جهان

ارزش تراکنش‌های بین بانکی شتاب به بیش از هزار میلیارد تومان رسید

سهم معاملات‌آنلاین بورس ۶۹ درصد شد

دوست داشتم!
۲

گم‌گشته‌ی دیار محبت …

دنیا هوای سردی است بی‌مهربانی تو
طرفی نبستم از عقل، در دار فانی تو

 گفتم چراغ عقلی روشن کنم به نقلی
تا رو به راه کردم، گم شد نشانی تو …

تا آمدی سراغم، خاموش شد چراغم
گفتند تازه رفته است از دار فانی تو …

عبدالجبار کاکایی

دوست داشتم!
۴

سفری به درون داستان ایده تا کسب‌وکار (۴): ابهامِ توانستن!

و داستان به این‌جا رسید که قرار شد رؤیاهای‌م را زندگی کنم. 🙂 این اولین باری نبود که چنین تصمیمی می‌گرفتم. پیش از این تصمیم هم چند باری تصمیمی گرفته بودم که ایده‌های‌م را در عمل اجرا کنم؛ اما تقریبا جز گزاره‌ها هیچ کدام به نتیجه‌ی خاصی نرسیده بودند. بارها فکر کردم چرا؟ من متوجه شدم که دو مشکل اصلی‌ دارم:

۱- تمام نکردن کارهایی که شروع می‌کنم.

۲- شروع نکردن کارهایی که باید آغازشان کرد.

اما چرا؟ دلایل مختلفی برای این موضوع وجود داشته که موضوع یادداشت این هفته مهم‌‌ترینِ آن‌ها است و هفته‌های بعد به دیگر دلایل مهمی می‌رسیم که من کشف‌شان کرده‌ام.

دست کم از سال ۹۰ برای اجرای برخی ایده‌های‌ام در فضای مجازی در قالب کسب‌وکار شروع به تلاش کرده‌ام. اما یک نکته همیشه در کارهایی که شروع کردم برای‌م جزو اصول بدیهی محسوب می‌شد: من ایده‌پرداز خوبی هستم؛ اما مجری خوبی نیستم. به‌جای آن، برند شخصی و شبکه‌ی ارتباطی خوبی از افراد متخصص ـ به‌ویژه در حوزه‌ی فنی ـ دارم که می‌توانم از این روابط برای اجرای ایده‌های‌م و راه‌ انداختن کسب‌وکارم استفاده کنم. چشم‌انداز مسیر همیشه بسیار مثبت به‌نظر می‌رسید؛ اما حالا بعد از مدت‌ها تلاش به‌صراحت اعتراف می‌کنم هیچ یک از چیزهایی که من فکر می‌کردم، در عمل کار نکردند. اما از آن مهم‌تر نکته‌ی دیگری بود که بعدها متوجه شده بودم تا این‌که …

روزی خدمت دوست بزرگوارم آقای مدیرعامل بودم و با هیجان بسیار برای ایشان تعریف کردم که: “یک ایده‌ی بسیار جذاب دارم. یک روش نوآورانه‌ی آموزشی که می‌ترکاند!” بعد برای آقای مدیرعامل توضیح دادم که این ایده دقیقا چیست و چرا و چطور کار می‌کند. آقای مدیرعامل از من پرسید: “عالیه؛ خوب چطوری می‌خواهی اجرای‌ش کنی؟” گفتم: “قرار شده با تیم فنی شرکت یکی از دوستان‌م این کار را انجام بدیم. خیلی خوبه این روش، چون هزینه‌ای برای من نداره عملا و من روی ایده‌پردازی‌م متمرکز می‌شم.” آقای مدیرعامل گفت: “من تجربه‌‌ام نشون می‌ده که باید خودت بری وسط گود برای اجرا کردن‌ش. اگر این ایده خیلی خوبه و به اون اعتقاد داری، چرا نمی‌خواهی روی این ایده سرمایه‌گذاری کنی؟ فکر می‌کنی اون شرکت با این توضیحاتی که برای من دادی این پروژه را در اولویت کارهای خودش قرار می‌ده؟” هاج و واج آقای مدیرعامل را نگاه کردم. ضربه‌ی شدیدی به “چینی نازک” باورهای من درباره‌ی چگونگی راه انداختن کسب‌وکار مبتنی بر یک ایده‌‌ی نوآورانه وارد شده بود. اما آقای مدیرعامل جمله‌ی کوبنده‌ی دیگری را هم آماده کرده بود: “ایده‌ات را اول به خودت بفروش و حاضر باش روی اون وقت و سرمایه صرف کنی، بعد به‌سراغ دیگران برو!”

چند روزی تمام‌ وقت‌م را به حرف‌های آقای مدیرعامل فکر می‌کردم، به‌ویژه جمله‌ی آخر که دوباره من را متوجه یک پیش‌فرض اشتباه در تفکرم کرده بود: “برج عاج‌نشین بودن.” من برای اجرای کوچک‌ترین ایده‌ام همیشه دنبال دیگری بودم که آن را اجرا کند و از آن‌جایی که خیلی وقت‌ها فرد به اهمیت و ماهیت ایده آگاهی چندانی نداشت، عملا هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. اما آخر چرا؟

تا اواخر سال ۱۳۹۰ که در محل کار اول‌م کار می‌کردم، خودم را یک مشاور متعهد تمام‌وقت به آن شرکت می‌دانستم. تمام ایده‌های‌م را در سبد شرکت محل کارم می‌چیدم و هیچ کدام‌شان هم به‌دلایل مختلف به نتیجه نمی‌رسید! سال ۱۳۹۱ را که در محل کار جدیدم شروع کردم، کم‌کم فرصت کار کردن به‌صورت مستقل و خارج از کار شرکتی هم برای من فراهم شد. در فاصله‌‌ی بهار ۱۳۹۱ تا زمستان ۱۳۹۲ بیش از ده پروژه‌ی مستقل مشاوره را به‌سرانجام رساندم که اگر چه اغلب آن‌ها بسیار کوچک بودند و درآمد چندان بالایی هم برای من نداشتند؛ اما تجاربی بسیار گران‌بها برای من به‌همراه داشتند. مهم‌ترین تجربه هم به‌سادگی این بود که: “می‌شود و می‌توانم برای دیگران هم کار نکنم!” تجربه‌ی مذاکره برای گرفتن پروژه‌های مشاوره‌ی مختلف، تجربه‌ی مدیریت پروژه و تعامل با مشتری به من نشان داد که خودم هم می‌توانم یک کار را از ابتدا شروع کنم و به‌پایان برسانم (در محل کار قبلی من همیشه یک کارشناس عالی بودم نه یک مدیر خوب!)

اما هنوز یک جای کار می‌لنگید. من به ایده‌ام اعتقاد داشتم و توان اجرای آن (جز در مورد مسائل فنی مثل طراحی وب و اپلیکیشن) را در خود می‌دیدم؛ اما هم‌چنان حاضر نبودم روی ایده‌ام وقت و سرمایه‌ام را بگذارم. هنوز به قول آقای مدیرعامل نتوانسته‌ بودم ایده‌ام را به خودم بفروشم. چرا؟ هفته‌ی بعد برای‌تان خواهم نوشت.

پ.ن. برای مطالعه‌ی تمامی قسمت‌های این مجموعه یادداشت‌ها به این‌جا مراجعه کنید.

دوست داشتم!
۱۴

دعوت به همکاری برنامه‌نویس در شرکت وندا

این آگهی مربوط به شرکتی است که چند نفر از دوستان خوب من آن را اداره می‌کنند:

شرکت وندا به عنوان یک شرکت با همکاران پویا و پرانرژی در تولید نرم‌افزارهای سفارش مشتری از حضور افراد علاقمند، فعال و با انگیزه پیشرفت در تیم‌های کاری خود استقبال می‌کند.

اگر برای هر یک از فرصت‌های همکاری در این آگهی خود را آماده و حرفه‌ای می‌دانید از شما می‌خواهیم تا خلاصه‌ای از سوابق شغلی و تجربیات کاری خود را برای ما (به نشانی CV@Vanda.So) ارسال کنید تا پس از بررسی‌های اولیه با شما تماس گرفته شود.

۱. برنامه‌نویس و توسعه دهنده وب

مسلط به C#, ASP.NET MVC

مسلط به مفاهیم شی‌گرایی

مسلط به HTML, JavaScript, CSS

۲. برنامه‌نویس موبایل (Android یا iOS)

شرکت وندا بر آن است تا ضمن رعایت اصول اخلاق حرفه‌ای در تولید نرم‌افزارهای مورد درخواست مشتریان به ارتقا دانش اعضای تیم‌های کاری خود اقدام کرده و رشد خود را هم‌زمان با رشد دانشی و مهارتی اعضای تیم‌های کاری خود بپیماید.

پ.ن. اگر با دیدن این آگهی برای وندا رزومه ارسال کردید لطفا در متن ایمیل‌تان به “گزاره‌ها” اشاره‌ای بکنید که بدانیم این آگهی اثربخش بوده. موفق باشید!

دوست داشتم!
۴

روش‌های محاسبه‌ی قیمت پروژه‌های مشاوره‌ی مدیریت

یکی از مشکلات اساسی در پروژه‌های مشاوره به‌دلیل ماهیت نسبتا غیرملموس آن‌ها، روش محاسبه‌ی هزینه‌ی این پروژه‌ها است. دستاورد پروژه‌های مشاوره‌ی مدیریت، عموما از نوع نرم‌افزاری و فکرافزاری است و در نتیجه، نمی‌توان از روش‌های معمول محاسبه‌ی قیمت تمام شده برای برآورد هزینه‌ی آن‌ها استفاده کرد. هم‌چنین لازم است ارزش بالای دانش تخصصی که مشاور در طول دوره‌ی فعالیت خود به‌دست آورده و آن را در قالب فعالیت‌های پروژه به کارفرما منتقل می‌کند نیز باید به‌نوعی در محاسبه‌ی هزینه‌ی پروژه در نظر گرفته شود. در این بخش به‌صورت مختصر به روش‌های محاسبه‌ی قیمت پروژه‌های مشاوره اشاره می‌شود. گفتنی است که برخی از این روش‌ها در حال حاضر در ایران معمول‌اند و برخی از آن‌ها نیز نسبتا جدیدند و استفاده از ‌آن‌ها به مشاورین و کارفرمایان پیشنهاد می‌شود.

به‌صورت کلی ساختار هزینه‌ای خدمات مشاور در حالت کلی می‌تواند به یکی از اشکال زیر باشد:

  • دریافت هزینه براساس کارکرد ساعتی یا مبتنی بر زمان: این روش پرکاربردترین شکل محاسبه‌ی هزینه‌های مشاوره است. در این حالت هزینه‌ی کلی خدمات عبارت است از حاصل‌ضرب دستمزد ساعتی / زمانی (مثلا روزانه یا ماهانه‌ی) نیروی انسانی درگیر در پروژه در تعداد ساعات / میزان زمان برآورد شده برای انجام پروژه. به‌علاوه‌ی هزینه‌های سربار مشاور (مثل هزینه‌ها‌ی بیمه و مالیات، رفت و آمد و …)؛
  • دریافت هزینه‌ی ثابت: در این روش یک مبلغ کلی برای ارایه‌ی خدمات مشاوره و فارغ از میزان ساعات صرف شده برای انجام پروژه در نظر گرفته می‌شود.
  • دریافت سرجمع هزینه‌ها: این روش ترکیب دو روش هزینه براساس زمان و هزینه‌ی ثابت است. در این حالت مشتری براساس کارکرد زمانی هزینه‌ها را پرداخت می‌کند؛ اما کل هزینه‌ها نمی‌تواند از یک مبلغ کلی بالاتر رود. این روش برای اعتمادسازی نزد مشتریان و هم‌چنین صرفه‌جویی در هزینه‌های مشتری به‌کار می‌رود.
  • دریافت هزینه‌ها به‌صورت مشروط: در این روش مشاور هزینه‌ی خدمات مشاوره را در صورت موفق بودن پروژه یا ارایه‌ی نتایج مورد انتظار از مشتری دریافت می‌کند. این روش در مشاوره‌ی تأمین سرمایه‌ به‌کار می‌رود.
  • هزینه‌ی نگهداشت مشاور: در این روش مشتری یک هزینه‌ی کلی را برای آماده نگه‌ داشتن مشاور برای ارایه‌ی خدمات پرداخت می‌کند. این هزینه بدون توجه به استفاده‌ یا عدم استفاده‌ی مشتری از خدمات پرداخت می‌شود. این روش زمانی به‌کار می‌رود که مشاور بخواهد گروهی از خدمات را براساس هزینه‌ی ثابت در یک دوره‌ی زمانی مشخص به مشتری ارایه کند.
  • دریافت سهام: در این روش مشاور در ازای ارایه‌ی خدمات مشاور در کسب و کار مشتری شریک می‌شود. این روش عموما در ارایه‌ی مشاوره به بنگاه‌های تازه تأسیس یا در حال سقوط به‌کار می‌رود و باعث ایجاد روابط درازمدت میان دو بنگاه می‌شود.
  • پرداخت با تأخیر: وقتی مشتری نقدینگی لازم را برای پرداخت هزینه‌های پروژه نداشته باشد از این روش استفاده می‌شود. در این روش پس از یک دوره‌ی زمانی مشخص مشتری باید هزینه‌ها را به‌علاوه‌ی سود آن‌ها (براساس نرخ بهره‌ی بازار در زمان مذاکره یا نرخ بهره‌ی روز بانکی) پرداخت نماید.
  • هزینه‌ی وفاداری: این روش وقتی استفاده می‌شود که مشاور گروهی از خدمات مشخص‌نشده از قبل را در طی یک دوره‌ی زمانی به مشتری ارایه می‌کند. در این روش به‌عنوان مثال یک تا سه درصد از فروش خالص در یک بازه‌ی زمانی سه تا پنج ساله بنگاه مشتری به مشاور پرداخت می‌شود.

در هر حال نقش تجربه و بهینه‌کاوی و مهم‌تر از آن استراتژی مشاور برای همکاری با کارفرما را نباید هرگز فراموش کرد. قیمت انجام پروژه خروجی نظر کارشناسی مشاور است و نه لزوما نتیجه‌ی فرمول‌های محاسباتی. در مورد استراتژی‌های قیمت‌دهی مشاوران مدیریت در آینده‌ی نزدیک خواهم نوشت.

پ.ن. اگر کمی دقت کنید می‌بینید که عموم مشاوران و آزادکاران (فریلنسرها) هم می‌توانند از این روش‌ها برای محاسبه‌ی قیمت پروژه‌های خود استفاده کنند.

دوست داشتم!
۹