«انگیزه همه چیز است. تا زمانی که برای جنگیدن و زجر کشیدن انگیزه داشته باشم، به بازی کردن ادامه خواهم داد. من همیشه به‌دنبال چالش‌ها و جنگیدن برای هدفی بزرگ هستم. من و باشگاه باید ببینم آیا انرژی لازم برای ادامه دادن را دارم یا نه. نکته‌ی خوشحال کننده این است که هر تصمیمی بگیرم باز احساس آرامش و خشنودی نسبت به کارنامه‌ام و کارهایی که برای پارما، یوونتوس و تیم ملی کردم خواهم داشت. می‌دانم که همیشه با نهایت جدیت و بدون خودخواهی کار کردم و همیشه منافع تیم را بالاتر از منافع خودم قرار دادم.» (جان لوئیجی بوفونِ بزرگ؛ این‌جا)

برای این روزهای سخت‌مان: حرف‌های جان لوئیجی بوفون، مرا به یاد قصه‌ای انداخت که سال‌ها است در روزهای سختِ زندگی، مرا سرپا نگه داشته است. قصه‌ای از «اُ هنری» داستان‌نویس معروف آمریکایی که احتمالا او را با قصه‌ی «هدیه‌ی کریسمس» در کتاب ادبیات دبیرستان‌مان به‌یاد می‌آوریم.

قصه‌ی «آخرین برگ» را من در یکی از محبوب‌ترین کارتون‌های دوران بچگی‌ام دیدم: داستان دختربچه‌ی کوچکی که از بیماری سختی رنج می‌برد و در آستانه‌ی تسلیم شدن بود؛ اما پیرمردی نقاش که همسایه‌ی دخترک و مادرش بود، به او قول داد تا زمانی که برگ سبزی بر درخت روبروی پنجره‌ی اتاق بیمارستان باشد، دختربچه‌ی قصه‌ی ما شانس خوب شدن خواهد داشت.

در یک عصرِ زمستانی، پیرمرد به‌ناگاه متوجه شد آخرین برگ درخت هم بر زمین افتاده است … پس خودش دست به‌کار شد و در آن شب سخت و سرد زمستان، زیر کولاک برف، برگ سبزی را روی دیوار پشت درخت نقاشی کرد: برگ سبز و استواری که دست آخر، جان دختر را نجات داد، چون درون رگ‌های آن، نیروی عشق و امیدِ پیرمرد جریان داشت؛ پیرمردی که جانِ‌ خودش را به آن «آخرین برگ» بخشید و به آسمان‌ها سفر کرد …

این قصه همانی است که استاد بوفون هم از آن سخن گفته است: این‌که در روزهای سخت زندگی، همین امید به آخرین برگ سبز،مانده انسان را به ادامه دادن مسیر سنگ‌لاخ پیشِ رو و جنگیدن با ناملایماتِ دنیایی که گویی «سر کین داشتن» آن با ما ایرانیان پایانی ندارد، ترغیب می‌کند: این‌که هنوز آن جلوترها چیزی جذاب وجود دارد که تو و فقط تو باید کشف‌ش کنی. بنابراین، تا وقتی «آخرین برگ سبز مقاوم در برابر خزان» زندگی وجود دارد، راهِ سختِ رفتن هم ارزش‌ش را دارد. شاید راز رسیدن همین باشد که این «برگ سبز،مانده» را پیدا کنی و اگر هم دیگر وجود ندارد، آن «برگِ همیشه سبز» را در اعماق قلب‌ت با نیروی شورِ درونی نقاشی کنی.

تجربه‌ی سختی‌های زندگی شخصی این چند سال اخیرم، به من ثابت کرده که حتی در تاریک‌ترین روزها هنوز روزنه‌های امیدی به روشنایی وجود دارد. تنها راه نجات در چنین شرایطی، سخت‌تر کار کردن و تلاش برای آینده‌ای است که هنوز در راه است. شاید تأثیر نیروهای سیاسی و اقتصادی و رخ‌دادهای این سال‌ها ما را از پا انداخته باشد (و واقعیت این است که حتی همین اتفاقات دو هفته‌ی اخیر برای چند دهه‌ی یک ملت کافی است!)؛ اما تا زمانی که زنده‌ایم و نفس می‌کشیم و می‌توانیم تلاش کنیم، هنوز برگ‌های زیادی هستند که سبز مانده‌اند و باید آن‌ها را کشف کنیم تا بتوانیم به مسیرِ پررنج زندگی ادامه دهیم؛ چه انتخاب‌مان زندگی شخصی‌مان باشد و چه زندگی جمعی.

این‌جا لازم می‌دانم به یکی از کتاب‌هایی که در اوجِ دوران افسردگیِ ناشی از شکست‌های پی در پی کاری مرا زنده نگه داشت هم اشاره‌ای داشته باشم: «انسان در جستجوی معنا» نوشته‌ی «دکتر ویکتور فرانکل».

نیمه‌ی اول کتاب، روایتی است از روزهایی که دکتر فرانکل در اردوگاه‌های مرگ آشوویتس گذراند. آیا در زندگی لحظاتی سخت‌تر از بی‌آیندگی و انتظار مرگ محتوم وجود دارد؟ این همان موقعیتی است که دکتر فرانکل ـ روان‌شناس اتریشی ـ ناخواسته گرفتار آن شد و از آن، زنده و پرامید و سربلند بیرون آمد. او به‌جای تلاش برای تغییر موقعیتی که در آن گرفتار شده بود، روی تغییر خودش تمرکز کرد: «وقتی نمی‌توانیم موقعیتی را تغییر دهیم؛ چالش پیش روی ما تغییر خودمان خواهد بود.»

به‌گمانم این همان گم‌شده‌ی روزهای سختِ امروزِ زندگی ما ایرانیان است: تلاش برای تغییر خودمان در دنیایی که هیچ چیزش به‌قاعده نیست؛ چرا که در روزهای تلخ و تاریک زندگی، آن‌چه موجب نجات آدمی می‌شود، ایمان به زیبایی رؤیاها و معنای بزرگی است که وجود هر انسانی را تعریف می‌کند. قصه‌ی پرغصه‌ی زندگی گویی با درک این معنی است که به آرامش می‌رسد.

شاه‌کار دکتر فرانکل را حتی اگر خوانده‌اید، به‌گمانم در این روزها باید دوباره خواندن آن را در برنامه بگذاریم! کتابی پنج ستاره که چون از دل برآمده بر دل می‌نشیند و انسان را برای روبرو شدن با «زخم‌های سرنوشت» آماده‌تر می‌کند؛ آن‌طور که زنده‌یاد فریدون مشیری سال‌ها قبل سروده بود:

ای سرنوشت از تو کجا می‌توان گریخت
من راه آشیان خود از یاد برده‌ام

یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده‌ام

ای سرنوشت، مرد نبردت من‌م بیا
زخمی دگر بزن که نیفتاده‌ام هنوز …

آخرین «برگِ سبز،مانده»ی زندگی‌مان چیست؟ کشف آن، همان انگیزه‌ای است که به زحمتِ ادامه‌ی زندگی و «نبرد با سرنوشت» می‌ارزد؛ مثل بوفونِ بزرگ که انگار تا قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را به‌دست نیاورد، قصد خداحافظی از فوتبال را ندارد (و چقدر عالی!)

دوست داشتم!
۲

«انگیزه همه چیز است. تا زمانی که برای جنگیدن و زجر کشیدن انگیزه داشته باشم، به بازی کردن ادامه خواهم داد. من همیشه به‌دنبال چالش‌ها و جنگیدن برای هدفی بزرگ هستم. من و باشگاه باید ببینم آیا انرژی لازم برای ادامه دادن را دارم یا نه. نکته‌ی خوشحال کننده این است که هر تصمیمی بگیرم باز احساس آرامش و خشنودی

دو هفته‌ی طوفانی بر ما و ایران عزیزمان گذشت. چشم‌انداز این روزها آن‌چنان روشن نیست؛ اما تاریخ نشان از آن دارد که این «زخمیِ سربلند دوران‌ها» در تمام دوران‌ش با چالش‌های بزرگی مواجه بوده و سرانجام سربلند از آن‌ها بیرون آمده است. در هر حال، چیزی که می‌دانم این است که چاره‌ای جز مهربانی با هم، تلاش و امیدواری نداریم؛ چه بخواهیم این‌جا بمانیم و چه انتخاب‌مان رفتن از این‌جا باشد. دعا می‌کنم و امیدوارم که روزی که دور نباشد، نوبت روزهای روشن ما و ایران‌مان هم برسد …

من همکاری را در حوزه‌ی تولید محتوا با شرکت محترم داتینِ گروه فناپ (که این هفته سال‌گرد تولدش بود و مبارک باشد!) در حوزه‌ی «تحول دیجیتال بانکداری» آغاز کرده‌ام که اولین خروجی آن را می‌توانید با عنوان اهمیت خلق فرهنگ دیجیتالی برای تحول دیجیتالی بانک‌ها در سایت داتین بخوانید.

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. تلاش می‌کنم تا حد امکان لینک برخی مطالب به‌زبان انگلیسی را هم در دسته‌بندی‌های مطالب ارائه کنم.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

مطالب ویژه:

هر هفته سه مطلب را به‌صورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد می‌دهم. این مطالب ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:

راهنمای آلن دوباتن برای استفاده از اخبار (ایبنا)

در جستجوی رویای ایرانی (گفتگوی خواندنی با دکتر ناصر فکوهی)

A manager’s manifesto for 2020 (Economist)

زندگی، سلامت و اندیشه:

در سال ۲۰۲۰ بیشترین درخواست برای چه مهارت‌های نرم و چه تخصص‌های فنی است؟ (عزیز بنی‌هاشمی)

این ۴ نوع از اطلاعات گمراه‌کننده را نادیده بگیرید؛ آن‌ها پارازیت هستند! (ایرنا)

مهارت حل مسئله‌: مسئله‌ای هست یا مسئله‌ای نیست؟ (شبکه)

بازخورد خوب شبیه چه چیزهایی است و شبیه چه چیزهایی نیست؟ (وبلاگ گروه آریانا)

۲۰ نکته که چطور شخصیت قوی و بهتر داشته باشیم (بازده)

مدیریت، زندگی سازمانی و کار حرفه‌ای:

انتشار پیش‌نویس پم‌باک ۷ و آماده شدن پیش‌نویس نسخه هفتم پم‌باک (نادر خرمی راد) (تبریک به نادر عزیز اگر این‌جا را می‌بینه.)

یک هیأت مدیره‌ی کارآمد چه ویژگی‌هایی دارد؟ (وبلاگ همرو)

برای ساختار سازمانی جدید آماده باشید: ساختار استوانه‌ای در برابر هرمی (وبلاگ گروه آریانا)

اصول مدیریت بحران: راهنمایی نهایی برای مدیریت بحران در سازمان‌ها (ایران مدیر)

مدیر بد: ۱۱ نشانه‌ مدیر بد و راه‌کارهای بهبود عملکرد مدیران سازمان‌ها (ایران مدیر)

A survey of the world’s top managers found 8 leadership traits all best bosses have in common. Use this checklist to see how you measure up.  (Business Insider)

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

داستان لودویگ ماریشن و حمام جادویی‌اش (آی‌چیزها)

فایل ارائه به سرمایه‌گذار (Pitch deck) چیست و چه مواردی را باید در آن بگنجانید؟ (رتیبا)

رویگردانی مشتری یا ریزش مشتری (Customer Churn) چیست؟ (آکادمی دیجیتال مارکتینگ)

اصول رهبران: دوازده اصل راهنما برای رهبران استراتژیک واقعی (ایران مدیر)

هویت برند چیست و چگونه برای برندمان هویت بسازیم؟ (آکادمی دیجیتال مارکتینگ)

Why It’s So Hard to Change People’s Commuting Behavior (HBR)

اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

ذهنیت‌ها رکود می‌سازند (بسیار خواندنی در این روزهای تلخ و سخت.)

توسعه‌نیافتگی و رنجوری (فرهنگ امروز)

ساختار معیوب سکانداری پولی (تحلیل خواندنی دکتر طهماسب مظاهری رئیس کل سابق بانک مرکزی در مورد مشکلات ساختاری نظام بانکی و بانک مرکزی)

بورس در خیابان سعدی / گریزی به تاریخچه بورس اوراق بهادار تهران تا پیش از انقلاب اسلامی (راه پرداخت) و چهارگانه طلایی ایران / بورس چه جایگاهی در مبادلات مالی دارد (راه پرداخت)

بارسا صدرنشین «لیگ پولی» (بازار ورزش)

Western firms have little to lose from a Middle Eastern war (Economist)

فناوری، ارتباطات و رسانه:

بهترین مشاغل حوزه تکنولوژی در سال ۲۰۲۰؛ گزارش سالانه Glassdoor منتشر شد (دیجیاتو)

بارسلونا به روایت فناوری؛ در قطب نوآوری باشگاه چه می‌گذرد؟ (دیجیاتو)

کارشناسان از احتمال ترکیدن حباب فناوری در آینده نزدیک خبر می‌دهند (دیجیاتو)

Back end چیست و برنامه نویس بک اند کیست؟ (داناپ)

اپ استور اپل هر هفته یک میلیارد دلار درآمد دارد (زومیت)

دوست داشتم!
۱

دو هفته‌ی طوفانی بر ما و ایران عزیزمان گذشت. چشم‌انداز این روزها آن‌چنان روشن نیست؛ اما تاریخ نشان از آن دارد که این «زخمیِ سربلند دوران‌ها» در تمام دوران‌ش با چالش‌های بزرگی مواجه بوده و سرانجام سربلند از آن‌ها بیرون آمده است. در هر حال، چیزی که می‌دانم این است که چاره‌ای جز مهربانی با هم، تلاش و امیدواری نداریم؛

خیلی نیازی به شرح و حاشیه نیست: اتفاقات ۱٫۵ ماه اخیر باشگاه استقلال یکی از عجیب‌ترین قصه‌های تاریخ فوتبال این کشور (و چه بسا جهان!) است. «آندره‌آ استراماچونی» مربی با سابقه‌ای فراتر از سطح فوتبال ایران ولی شکست‌خورده در تجربیات آخرش با امید و آرزو به ایران آمد، تیمی ساخت که تا سال‌ها از یاد نخواهد رفت و دستِ آخر، به‌لطف مدیریت فوق‌حرفه‌ای باشگاه‌های ایرانی ـ و البته کمی هم به‌دلی بی‌صبری‌اش ـ به بدتین شکل ممکن از تیم جدا شد. اگر چه که سال‌ها است مدیریت فوتبال در این مملکت همین گونه است (کافی است نگاهی به فدراسیون فوتبال در بیش از یک دهه‌ی اخیر بیاندازید!)؛ اما داستان جدایی استراماچونی، سرشار از گزاره‌های جالبی بود که فوتبال ما را به این نقطه رسانده است (و به‌عنوان یک مشاور مدیریت، می‌توانم بگویم رد همین الگوها را می‌توان در مدیریت شرکت‌ها و سازمان‌های غیرفوتبالی ایرانی هم پیدا کرد!) به‌نظرم رسید شاید بد نباشد چند خطی در مورد این «داستانِ پر از آبِ چشم» (برای هواداران استقلال که من هم یکی از آن‌ها هستم) بنویسم. چیزی که می‌توان در یک نگاه گفت، تلاش هدف‌مند و پیچیده‌ی مدیریت باشگاه برای رسیدن به هدفی است که از همان روزهای اول بروز بحران به‌دنبال آن بود: نابود کردن تیمی که داشت بهترین بازی یک دهه‌ی اخیر خودش را انجام می‌داد و نتایج درخشانی هم به‌دست می‌آورد. صادقانه باید بگویم با در نظر نگرفتن حواشی و تئوری‌های توطئه‌ای که قابل اثبات نیستند، جز این‌که این وسط بازی بزرگی بر سر پول در حال شکل گرفتن بود، پاسخ دیگری درباره‌ی این‌که چرا مدیریت یک باشگاه باید تیم درخشان‌ش را خودخواسته تخریب کند، ندارم.

بعد از بروز بحران و تشدید آن، مدیریت باشگاه با یک بازی هوش‌مندانه بحران را به‌گونه‌ای مدیریت کرد و دست آخر هم بدون حل بحران، در برابر هواداران برنده شد! این‌ها گزاره‌هایی است که می‌توان از مراحل مدیریت بحران توسط مدیران باشگاه استقلال می‌شود درباره‌ی «اصول مدیریت نکردن بحران برای برنده شدن» آموخت:

مرحله‌ی اول: بحران تا زمانی که مشتریان اعتراض نکنند، بحران نیست: اگر از همان ساعات اولیه‌ی خروج استراما از ایران هواداران استقلال با حضور در مقابل باشگاه و اعتراض فعال در شبکه‌های اجتماعی صدای‌شان را به گوش مدیران باشگاه نمی‌رساندند، احتمالا حتی همین بازی نمایشی ۱٫۵ ماهه را هم نمی‌دیدیم و همان روز اول، فرهاد مجیدی مربی شده بود!

مرحله‌ی دوم: مدیریت، هیچ مسئولیتی در مورد اتفاقات سازمان‌ش ندارد: تا زمانی که آقای فتحی مدیرعامل باشگاه بود، اساسا وجود بحران، انکار می‌شد. با رفتن و سرپرست شدن آقای خلیل‌زاده، حداقل وجود بحران پذیرفته شد؛ اما پاسخ اولیه این بود که این بحران به‌دلایلی مانند تحریم‌ها پیش آمده و ارتباطی با حوزه‌ی اختیار مدیریت باشگاه نداشته است.

مرحله‌ی سوم: راه حل بحران، بازی کردن با صورت مسئله برای تغییر ماهیت آن است: بعد از مدتی کشمکش و پیغام و پسغام و در حالی‌ که تیم در حال برگزاری بازی‌های‌ش در لیگ بدون وجود سرمربی بود، مدیریت باشگاه تمام تقصیرها را به‌یک‌باره به گردن اسراما انداخت. از بازی واریز پول از طریق سفارت ایران در رم تا بازی پذیرش تمام شروط استراما برای بازگشت، مدیریت باشگاه در حال وانمود کردن تلاش برای حل مسئله بود! هوادار ساده‌دل هم با هیجان و اضطراب، اخبار را دنبال می‌کرد شاید اثری از بازگشت استراما به ایران بیابد. این مرحله آن‌قدر ادامه پیدا کرد تا آخرین قطره‌ی امید هواداران خشک شد.

مرحله‌ی چهارم: حالا وقت بازی رسانه‌ای برای انحراف افکار مشتریان است! پس شوالیه وارد می‌شود: با بازگشت حاج آقا فتح‌الله‌زاده (که هنوز تیم در حال دادن تاوان بدهی‌های مانده از دوران مدیریت قبلی ایشان در باشگاه است!)، بازی رسانه‌ای سنگینی آغاز شد تا شاید با تکیه بر محبوبیت سابق استاد در میان هواداران باشگاه، ورق به‌نفع مدیریت باشگاه برگردد! اما شخصا برای‌م باورکردنی نبود که این برگ برنده، این بار جواب نداد تا جایی که آقای فتح‌الله‌زاده حتی به‌صورت نمادین و به‌نشانه‌ی قهر استعفای صوری کرد که البته همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، پذیرفته نشد!

مرحله‌ی پنجم: راه‌حل جایگزین در بازار واقعی آزمایش می‌شود: فرهاد مجیدی به‌صورت ناگهانی و در رسانه‌ها سرمربی اعلام شد. عجیب این‌که باز هم این راه‌حل جواب نداد و حتی محبوبیت مجیدی بین هواداران هم باعث نشد که آن‌ها دیگر استراما را نخواهند! پس مجیدی اعلام انصراف کرد و در تعطیلات سال نوی میلادی برای گذراندن دوره‌ی مربی‌گری به پاریس رفت!

مرحله‌ی ششم: حالا وقت بازی کردن با حل مسئله‌ی واقعی است: در این مرحله که تمام تیرهای ترکش برای حذف بحران (به‌جای حل بحران) توسط مدیریت باشگاه به‌سنگ خورد، وقت آن رسید که با خود مسئله‌ی واقعی بازی شود. پس یک هیأت مذاکره تشکیل شد که برای مذاکره با وکیل استراما به دوحه برود؛ وکیلی که در همان روزها در دوبی بود! پرده‌ی آخر بازی این بود که ما همه‌ی تلاش‌مان را کردیم ولی طرف مقابل نخواست و نشد! هوادارِ خسته شده از بازیِ دروغ و نمایش، دیگر انرژی برای بازی خوردن نداشت.

مرحله‌ی هفتم: تبریک! مدیریت سازمان برنده شد! فرهاد مجیدی با فتح‌الفتوح مدیران، با سری بالا سرمربی باشگاه شد! جالب این‌که همین‌جا هم باز یک بازی دیگر انجام شد: این‌که مربی ایتالیایی دیگری قرار بود بیاید؛ اما در نهایت به مصلحت باشگاه نبود. 🙂

روایت بالا، گزارشی است شخصی که من با دنبال کردن اخبار و حواشی ۱٫۵ ماه پرالتهاب باشگاه استقلال آن را نوشتم. این روایت، قطعا نه شامل تمام واقعیت‌ها است و نه لزوما تحلیل جامع و مانعی است. تلاش‌ کردم تا به‌دور از هیجان و تئوری‌های توطئه مروری بکنم بر این‌که چگونه می‌توان یک بحران سازمانی شدید را مدیریت نکرد و در نهایت برنده شد!

پ.ن.۱٫ فارغ از این «نمایش ترومن» که در ۱٫۵ ماه اخیر در باشگاه استقلال دیدیم، نام و اعتبار باشگاه هم‌چنان بالاتر از هر چیزی است. استقلال برای من، تیمی است که با دیدن مرام و معرفت زنده‌یادان «ناصر حجازی» و «منصور پورحیدری» و تیم‌های جذاب‌شان عاشق آن شده‌ام. امیدوارم با انتخاب فرهاد مجیدی، باشگاه به ثبات برسد و بتواند اندکی از آن بازی درخشان دوران استراما را با چاشنی شانس ترکیب کند و نتیجه بگیرد.

پ.ن.۲٫ این داستان، بازیگر بزرگ دیگری به‌نام کاپیتان وریاغفوری هم داشت که حکایت مردانگی و مدیریت‌ش بر تیمِ جوان‌شده‌ی استقلال در این فصل، باشد برای زمانی دیگر.

دوست داشتم!
۱

خیلی نیازی به شرح و حاشیه نیست: اتفاقات ۱٫۵ ماه اخیر باشگاه استقلال یکی از عجیب‌ترین قصه‌های تاریخ فوتبال این کشور (و چه بسا جهان!) است. «آندره‌آ استراماچونی» مربی با سابقه‌ای فراتر از سطح فوتبال ایران ولی شکست‌خورده در تجربیات آخرش با امید و آرزو به ایران آمد، تیمی ساخت که تا سال‌ها از یاد نخواهد رفت و دستِ آخر،

روزهای سختی است و روزهایی سخت‌تر، در پیش. کاش کم بیش‌تر از همیشه با هم مهربان‌ باشیم.

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. تلاش می‌کنم تا حد امکان لینک برخی مطالب به‌زبان انگلیسی را هم در دسته‌بندی‌های مطالب ارائه کنم.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

مطالب ویژه:

هر هفته سه مطلب را به‌صورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد می‌دهم. این مطالب ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:

چطور کم‌تر حرف بزنیم؟‌ ۳ راهکار مؤثر که باید بدانید (چطور)

چگونه با «طرد شدن» برخورد کنیم؟ ۶ نکته کلیدی در مورد این ترس پرتکرار  (ایرنا)

ماجرای غضب امیرکبیر به کاتبی که لباس فاخر نپوشید (فرادید)

زندگی، سلامت و اندیشه:

تضاد با خود: آیا از وجود تضاد میان خود درونی و خود بیرونی‌تان آگاه هستید؟ (ایران مدیر)

۵ باور اشتباه که رویای یک کارآفرین را نابود می‌کند (آی‌چیزها)

چرا احساسات منفی به‌کلی بد نیستند؟ (زومیت)

خودکنترلی: چگونه با کنترل خود به زندگی رؤیایی دست پیدا کنیم؟ (ایران مدیر)

کنترل رابطه در دست کیست؟ (متمم)

مدیریت، زندگی سازمانی و کار حرفه‌ای:

سازمان‌های پایدار: چگونه می‌توان سازمانی پایدار و انطباقی طراحی کرد؟ (ایران مدیر)

مدیریت ریسک چیست؟ تعریف، استانداردها و فرایندها (کار و کسب)

چگونه در یک شرکت پروژه محور، محصول محور باشیم؟ – دنیای چابک

هشت مرحله برای تشکیل هیات مدیره قدرتمند (وبلاگ همرو)

ویژگی‌های لازم برای رهبری سازمانی عصر دیجیتال (دنیای اقتصاد)

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

تأمین مهارت‌های لازم برای ساده‌سازی (دنیای اقتصاد)

کلیدهای موفقیت در دهه جدید، تفاوت‌های زیادی با گذشته دارد: کامیابـی در دهه ۲۰۲۰ (دنیای اقتصاد)

فرد در برابر تیم؛ خلاقیت و نوآوری کدام یک بیشتر است؟ (دیجیاتو)

برنامه‌ریزی برای فروش بیشتر: چطور محصولات‌مان را به مشتریان بفروشیم؟ (ایران مدیر)

داستان‌سرایی برند (Brand Storytelling) | داستان برند شما چیست؟ (آکادمی دیجیتال مارکتینگ)

اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

با ویژگی‌های سامانه هریم و رمز پویای پیامکی آشنا شوید (آی‌بنا)

۲۳ نکته و توصیه عالی برای مدیریت مالی شخصی (بازده)

مرز فعالیت مولد و نامولد (دنیای اقتصاد)

تامین مالی، مهیج‌ترین مرحله سفر کسب‌وکار (دنیای اقتصاد)

مسی پردرآمدترین ورزشکار جهان در ۲۰۱۹ (بازار ورزش)

فناوری، ارتباطات و رسانه:

گوگل استیدیا؛ آینده صنعت بازی یا محکوم به شکست | دیجی‌کالا مگ

اینترنت بدن‌ چیست و چه کارایی برای ما دارد؟ (آی‌چیزها)

چرا IPv6 هنوز استقبال زیادی را تجربه نمی‌کند؟ (زومیت)

کدام یک از ترندهای برنامه‌نویسی در سال ۲۰۲۰ پر فروغ خواهند بود؟ (شبکه)

محاسبات مه چه هستند و چه مزایا و معایبی دارند؟ (شبکه)

دوست داشتم!
۲

روزهای سختی است و روزهایی سخت‌تر، در پیش. کاش کم بیش‌تر از همیشه با هم مهربان‌ باشیم. پیش از شروع: می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به

برای رسیدن به قله‌ی هر کوهِ سر به‌فلک کشیده، راهی آن بالا وجود دارد؛ اگر چه آن راه از دامنه‌ی کوه قابل دیدن نباشد.

تئودور روئتکه؛ شاعر آمریکایی

دوست داشتم!
۴

برای رسیدن به قله‌ی هر کوهِ سر به‌فلک کشیده، راهی آن بالا وجود دارد؛ اگر چه آن راه از دامنه‌ی کوه قابل دیدن نباشد. تئودور روئتکه؛ شاعر آمریکایی دوست داشتم!۴

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. تلاش می‌کنم تا حد امکان لینک برخی مطالب به‌زبان انگلیسی را هم در دسته‌بندی‌های مطالب ارائه کنم.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

مطالب ویژه:

هر هفته سه مطلب را به‌صورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد می‌دهم. این مطالب ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:

آیا فیلسوف‌ بودن نبوغ خاصی می‌خواهد؟ (نبشت)

افسانه تنبلی (کار و کسب)

سیاست جدید، بانی سقوط فوتبال باشگاهی انگلیس؛ دار و دسته «بیل» دیگر خریدار ندارند! (سایت نود)

زندگی، سلامت و اندیشه:

آیا ادعاهای روان‌شناسی مثبت‌گرا واقعاً علمی است؟ (ترجمان)

قانون پارکینسون: چرا محدودیت‌ها موجب بهبود در کار می‌شوند؟ (کار و کسب)

۱۰ نشانه برای اینکه شما زیادی عذرخواهی می‌کنید! (ایرنا)

قوانین مرتبه دو در مذاکره | چگونه فشار ذهنی خود را کاهش می‌دهید؟ (متمم)

موانع موفقیت: پنج دامی که بر سر راه شما قرار می‌گیرند و موفقیت شما را نابود می‌کنند (ایران‌مدیر)

مدیریت، زندگی سازمانی و کار حرفه‌ای:

پنج عامل شایستگی کلیدی در رهبری کارآمد (وبلاگ مؤسسه‌ی همرو)

ویژگی‌های شاخص رهبری جامع ـ چطور در دنیای جدید موفق شویم؟ (وبلاگ مؤسسه‌ی همرو)

رهبران دوست داشتنی: چرا رهبران دل‌پذیر، کارآمدتر به نظر می‌‌رسند؟ (ایران‌مدیر)

عملکرد سازمانی و فرهنگ تیمی: کار سازمانی نوعی کار گروهی است (وبلاگ مؤسسه‌ی همرو)

چرا دنبال‌کردن علاقه و اشتیاق در کسب‌وکار دشوار است؟ (زومیت)

A global software company didn’t have job titles until it hit 50 employees! (Business Insider)

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

تفاوت مزیت محصول و ویژگی محصول (features-vs-benefits) در چیست؟ (آکادمی دیجیتال مارکتینگ)

اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

مشاغل آینده در کدام بخش خواهند بود؟ (خبر آنلاین)

گزارش صندوق بین‌المللی پول از تاثیر اقتصاد ایران بر جهان (خبر آنلاین)

چند درصد حساب‌های بانکی موجودی میلیاردی دارند؟ (خبر آنلاین)

رشد مماس تسهیلات با تورم (دنیای اقتصاد)

سهم بارسا و رئال در اقتصاد اسپانیا (بازار ورزش) و بارسا و رئال و پرداخت بیشترین دستمزدها در دنیا (ورزش سه)

فناوری، ارتباطات و رسانه:

شهرت و سابقه‌ گوگل به بزرگ‌ترین مشکل این شرکت تبدیل می‌شود (زومیت)

روزنامه گاردین، زاکربرگ را دور زد (ایرنا)

تمرکززدایی قلب تپنده زنجیره بلوکی (شبکه)

ONNX مایکروسافت به بنیاد لینوکس می‌پیوندد (زومیت) (پلت‌فرم تبادل مدل‌های هوش مصنوعی!)

رقابت مبتنی بر پلت‌فرم در بانکداری نوین (عصر بانک)

۱۲ Social Media Trends to Watch in 2020 (Entrepreneur)
دوست داشتم!
۱

پیش از شروع: می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست

فرد شاد، کسی نیست که همیشه و در همه حال شادمان است؛ بلکه او کسی است که می‌تواند رویدادهای [دشوار] زندگی را بی‌درنگ به‌گونه‌ای برای خودش تفسیر کند که آرامش درونی‌اش دچار تلاطم نشود.

ناوال راویکانت

دوست داشتم!
۳

فرد شاد، کسی نیست که همیشه و در همه حال شادمان است؛ بلکه او کسی است که می‌تواند رویدادهای [دشوار] زندگی را بی‌درنگ به‌گونه‌ای برای خودش تفسیر کند که آرامش درونی‌اش دچار تلاطم نشود. ناوال راویکانت دوست داشتم!۳