اگر نمیتوانی درستش کنی، حداقل تلاش کن تا خوب بهنظر برسد.
بیل گیتس
اگر نمیتوانی درستش کنی، حداقل تلاش کن تا خوب بهنظر برسد.
بیل گیتس
اگر نمیتوانی درستش کنی، حداقل تلاش کن تا خوب بهنظر برسد. بیل گیتس دوست داشتم!۲
مدیریت ذرهبینی یک سبک مدیریتی است که در آن مدیر فعالیتهای زیردستان خود را بهصورت دقیق و جزئینگرانه مشاهده و کنترل میکند. “مدیریت ذرهبینی” همانطور که از تعریفش مشخص است یک سبک مدیریتی نادرست است.
مدیرانی که از این سبک مدیریتی استفاده میکنند عادت دارند به پیشپاافتادهترین مسائل هم توجه کنند و به در مورد سادهترین و کوچکترین کارها و وظایف دستور صادر کنند و در آنها دخالت کنند. آنها به قدم به قدم کارهای زیردستانشان کار دارند و آنها را براساس موفقیت یا شکستشان در انجام کارهای جزئی مطابق نظر خود خانم یا آقای مدیر ارزیابی میکنند.
برخی از صاحبنظران رفتارهای مدیران دچار مدیریت ذرهبینی را به رفتارهای زندانبانها با زندانیان خود تشبیه کردهاند! این نوع مدیران بهصورت ناخودآگاه زیردستانتان خود را براساس ترس اداره میکنند. کارکنان آنها عادت دارند که همیشه نظارت مدیر خود را بالای سر خود ببینند و البته همیشه در اضطراب ناشی از اشتباه کردن و برخورد منفی مدیر با خودشان در رنج بهسر میبرند.
برخی از مهمترین نشانههای مدیریت ذرهبینی عبارتند از:
مشاهده میکنید که نشانههای مدیریت ذرهبینی بسیار وحشتناک هستند. اما واقعیت از این هم بدتر است. مشاور شغلی مانی به او میگوید که اثرات منفی مدیریت ذرهبینی در پشت صحنه چه بلایی سر رابطهی او و همکارانش میآورند.
پیامدهای مدیریت ذرهبینی
چرا مدیریت ذرهبینی بد است؟ بسیاری از مدیران معتقد هستند که مدیریت ذرهبینی برخلاف نظر دانشمندان مدیریت اصلا چیز بدی نیست؛ چرا که مدیر در این سبک مدیریتی نظارت بیشتری بر عملکرد کارکنان خود دارد و قبل از پدید آمدن اشتباه جلوی آن را میگیرد. ضمنا در بسیاری از موارد همکاران مدیر، افراد جوان و بیتجربهای هستند که دانش و تجربهی کمی دارند و انجام خیلی کارها را بلد نیستند.
اما در مقابل پژوهشگران مدیریت معتقد هستند اینها توجیهاتی هستند که مدیران برای سبک رفتاری اشتباهشان مییابند. آنها میگویند مدیریت ذرهبینی بهدلایل زیر برای سازمان مضر است:
با این حال شاید هنوز قانع نشده باشید که این سبک مدیریتی ـ که احتمالا جنبههایی از آن را در سبک مدیریتی خود یافتهاید ـ نادرست است. ممکن است بگویید که بهعنوان مدیر لازم است به تمامی جزئیات توجه کنید؛ چون در نهایت مسئولیت نتایج کارها و شرکت با شما است. آیا تا بهامروز با مشکلاتی مثل غیبتهای بیمورد از محل کار، تنش در روابط میان کارشناسان، کاهش بهرهوری افراد و مانند آنها مواجه شده است؟ تمام این موارد نشانههای وجود تنشهای روانی در محیط کاری هستند. در واقع تأثیر بسیار مخرب مدیریت ذرهبینی در ایجاد احساسات بسیار منفی چون از بین رفتن اعتماد بهنفس، عصبانیت، ترس، بیکفایتی و نداشتن قدرت نمود مییابد.
چطور مدیریت ذرهبینی را درمان کنیم؟
زمانی که پذیرفتید سبک مدیریتی شما دچار آفت مدیریت ذرهبینی است و سه اصل فوق را سرلوحهی مدیریت خود را قرار دادی، برای درمان مدیریت ذرهبینی میتوانید کارهای زیر را انجام دهید:
مدیریت ذرهبینی یکی از بزرگترین دامهای پنهان دنیای مدیریت است که تمامی مدیران اعم از جوان و باتجربه را گرفتار خود میکند. با شناختن نشانههای این رویکرد نادرست مدیریتی و مهمتر از آن، با پذیرش اینکه چنین مشکلی در سبک مدیریتی شما وجود دارد و تلاش برای برطرف ساختن آن، میتوانید گامهای بلندی بهسوی جلب رضایت نیروهای متخصص خود و انگیزش و ماندگار ساختن آنها در سازمان خود بردارید.
پ.ن. متن مفصلتری از این مقاله در شمارهی شهریور ۹۴ ماهنامهی تدبیر به چاپ رسیده است.
مدیریت ذرهبینی یک سبک مدیریتی است که در آن مدیر فعالیتهای زیردستان خود را بهصورت دقیق و جزئینگرانه مشاهده و کنترل میکند. “مدیریت ذرهبینی” همانطور که از تعریفش مشخص است یک سبک مدیریتی نادرست است. مدیرانی که از این سبک مدیریتی استفاده میکنند عادت دارند به پیشپاافتادهترین مسائل هم توجه کنند و به در مورد سادهترین و کوچکترین کارها و
“ـ یک جوان امروزه به چیزی برای موفق شدن در دنیای فوتبال نیاز دارد؟ عشق به فوتبال، سختکوشی و جدیت؟
ـ قبل از همه این ها نیاز هست هیجانی وجود داشته باشد که شما را به کاری که دوست دارید وادار کند. اگر هیجان انجامش را داشته باشید بقیه موارد خودبهخود از راه میرسند. البته بعد از اینها نیاز به زمینه هم دارید. چرا من در فوتبال پیشرفت کردم؟ چون همیشه و هنوز هم قابلیت زیادی برای گوش کردن دارم. همه چیز را نگاه می کردم و حواسم به همه چیز بود. بچه که بودم خیلی به بازی برادر بزرگم (نورالدین) نگاه میکردم. بازیکن فوقالعادهای بود که تکنیکش فراتر از حد معیار بود. تک تک ژستهایش را بررسی میکردم. کاری که من را از بچههای همدورهام متمایز میکرد، همین قابلیتم بود. به حرف آدمهای اطرافم گوش میکردم. من پتانسیل و خلاقیتش را داشتم؛ ولی اگر به حرف آنها گوش نمی کردم هرگز موفق نمیشدم.” (زینالدین زیدان در مصاحبه با مجلهی اکیپ؛ اینجا)
یکی از اعجوبههای تکرار نشدنی فوتبال دنیا از راز موفقیتاش میگوید: انگیزه داشتن (یا همان شور درونی!)، خوب گوش دادن و خوب نگاه کردن. واقعا هم راز موفقیت بههمین سادگی است؛ اما اجرای آن از عهدهی همه برنمیآید و این هم بهدلیل استعداد نداشتن و توانمندی پایین ما نیست: انگیزه نداشتن، اولویتبندیهای اشتباه در زندگی و البته نداشتن تمرکز، رازهای سخت موفق نشدن هستند.
“ـ یک جوان امروزه به چیزی برای موفق شدن در دنیای فوتبال نیاز دارد؟ عشق به فوتبال، سختکوشی و جدیت؟ ـ قبل از همه این ها نیاز هست هیجانی وجود داشته باشد که شما را به کاری که دوست دارید وادار کند. اگر هیجان انجامش را داشته باشید بقیه موارد خودبهخود از راه میرسند. البته بعد از اینها نیاز به
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
خطایابی دائمی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
۵ توصیه برای اجتناب از دشمنی با رییستان
۳ نکته برای ۵ دقیقهی اول مصاحبههای شغلی ـ دیجیاتو
۸ روش برای بالا بردن اعتماد به نفس – دیجیاتو
۷ ترفند برای تقویت توانایی سخنوری، که از شما رهبر تواناتری خواهند ساخت ـ دیجیاتو
مدیریت کسبوکار:
رفتارهای نادرست مدیران که سبب ترک کارمندان از محل کار میشود
۴ درس رقابتی از صنعت نرمافزار
چگونگی هماهنگسازی تیمهای خلاق
اقتصاد آنلاین – ۲۰ اشتباه جبرانناپذیر در ارائه اظهارنامه مالیاتی
تجاریسازی و تحلیل و توسعهی کسبوکار:
چرا یک ایدهی خوب هیچگاه برای موفقیت کافی نیست – دیجیاتو
چرا یاهو دیگر هیچ ارزشی ندارد؟
چگونه با کمترین منابع بیشترین کار را انجام دهیم؟
۶ درس از زندگی مارک کوبان برای کارآفرینان ـ دیجیاتو
۶ توصیهی مالی برای صاحبان کسبو کارهای کوچک ـ دیجیاتو
اقتصاد، تأمین مالی و سرمایهگذاری:
بهبود رتبه ایران در کسبوکار جهانی
راهکارهای توسعه شرکتهای مدیریت صادرات در کشور: چرا تولیدکنندگان در صادرات موفق نیستند؟
سهم کمتر از سه درصدی سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد ایران
اقتصاد آنلاین – حرفهایها چگونه سرمایهگذاری میکنند؟
فناوری، رسانههای اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:
رازهای خلق یک شاهکار: سرفسبوک چگونه بدل به محصولی با کیفیت و ارزشمند شد؟ ـ دیجیاتو
تجارت الکترونیک: سودمندترین روش برای شرکتهای B2B – ایکامیت
توئیتر قصد دارد از میلیونها کاربر غیرعضو خود نیز پول در بیاورد – دیجیاتو
پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی
زندگی اجتماعی برای ما امروزه دیگر یک انتخاب نیست و چارهای جز زیستن در میان مردم نداریم. زندگی اجتماعی دیگر حتی به حضور فیزیکی در جمع دیگر افراد از قبیل: خانواده، دوستان، همکاران و … محدود نمیشود: رسانههای اجتماعی زندگی اجتماعی را به لحظهلحظهی ما افزودهاند! اما شاید آنچه در زندگی اجتماعی بیش از هر چیزی اهمیت داشته باشد، داشتن شخصیتی معقول و نرمال است؛ شخصیتی که به مجموعهای از نُرمهای فرهنگی و اجتماعی متعهد است (هر چند که متأسفانه بسیاری از ما تصور میکنیم که شکستن این اصول پذیرفته شده راه خوبی برای دیده شدن است!)
یک انسان سالم و بالغ در زندگی اجتماعی خود به مجموعهای از مهارتها مجهز است که باعث میشود تا فرد بتواند براساس گوهر وجودی واقعیاش و جنبههای مثبت رفتاریاش در کنار دیگران زندگی آرام و شادی را سپری کند. متأسفانه اگر چه خیلی از این مهارتها را در خانواده و دوران تحصیل آموختهایم در دورانی که وارد زندگی مستقل اجتماعی میشویم آنها را فراموش میکنیم. سایت بیزینساینسایدر در این مطلب فهرستی مفصل را از این مهارتهای زندگی ارائه کرده است که در ادامه به برخی از مهمترین موارد آنها (از نظر من) را مرور میکنیم:
۱- پذیرفتن بازخورد با روی خوش: هیچ انسانی از اشتباه کردن مصون نیست و در نتیجه همهی ما به تذکرات و پیشنهاد و انتقاد دیگران نیازمندیم!
۲- عذرخواهی بهموقع و درست: وقتی فهمیدیم اشتباه کردیم باید خیلی سریع، بهصورت شخصی از فرد مورد نظر عذرخواهی کنیم، توضیح بدهیم چه اتفاقی افتاده و چرا این اشتباه را مرتکب شدهایم، چگونه از رخ دادن مجدد این اشتباه اجتناب خواهیم کرد و تلاش میکنیم آن را جبران کنیم.
۳- مدیریت اثربخش زمان: زمان و عمر تنها منبعی است که در زندگی در اختیار خود ما است و متأسفانه اصلا هم جبرانپذیر نیست. مدیریت اثربخش زمان بهمعنی زیاد کار کردن نیست؛ بلکه بهمعنی کاهش حداکثری اتلاف وقت و پرداختن به تمامی جنبههای زندگی بشر است.
۴- نه گفتن بهصورت محترمانه: تاکنون چند بار بهاجبار یا در رودربایستی “بله” گفتهاید و خودتان را دچار دردسر کردهاید؟ 🙂
۵- همدلی با دیگران: همانقدر که ما به درک شدن نیاز داریم، دیگران هم به درک شدن نیاز دارند! همدلی کار سختی نیست؛ خیلی وقتها آدمها تنها به یک گوش شنوا نیاز دارند که اشتباهات و ضعفهایشان را به آنها گوشزد نکند و به آنها انرژی مثبتِ “همه چیز درست میشود!” بدهد …
۶- درست لباس پوشیدن: متأسفانه عقل مردم در درجهی اول در چشمشان است!
۷- بودجهبندی درآمد و پسانداز و رعایت آن: از آنجایی که مثل بیل گیتس پولدارترین آدم دنیا نیستیم و درآمدمان محدود است، بهتر است بودجهی مشخصی را براساس درآمدمان تعیین کنیم و سعی کنیم براساس پولی که در جیبمان خرج کنیم! این روزها متوجه شدهام که آموختن مهارت مدیریت مالی (به نعبیر رابرت کیوساکی هوش مالی) چقدر ضروری است.
۸- گذراندن زمان بهتنهایی: اگر مثل من فرد درونگرایی باشید، ذاتا به این مهارت مچهز هستید! اما در هر حال تنهایی برای شناخت دقیقتر خود و تلاش برای تبدیل شدن به انسانی بهتر لازم است.
۹- سخن گفتن در جمع: حتی اگر تبدیل شدن به یک برند شخصی برایتان مهم نیست؛ برای گرفتن حقتان نیاز دارید سخن گفتن در جمع را بلد باشید!
۱۰- مذاکره: لحظه به لحظهی زندگی اجتماعی مذاکره است: تلاش برای دستیابی به اهداف شخصی در زندگی اجتماعی. پس بهتر است اصول مذاکره را بیاموزیم و تمرین کنیم.
۱۱- درخواست کمک از دیگران: البته باید باید باور کنیم که این یکی هم مهارتی است که باید بیاموزیم!
زندگی اجتماعی برای ما امروزه دیگر یک انتخاب نیست و چارهای جز زیستن در میان مردم نداریم. زندگی اجتماعی دیگر حتی به حضور فیزیکی در جمع دیگر افراد از قبیل: خانواده، دوستان، همکاران و … محدود نمیشود: رسانههای اجتماعی زندگی اجتماعی را به لحظهلحظهی ما افزودهاند! اما شاید آنچه در زندگی اجتماعی بیش از هر چیزی اهمیت داشته باشد، داشتن
وقتی سخن از برنامهریزی بهمیان میآید یکی از اولین اصولی که یادآوری میشود “لزوم داشتن اهداف ملموس” است: اینکه بدانی چه چیزی را با چه کمیت و کیفیتی در چه زمانی میخواهی بهدست بیاوری. وقتی که هدفگذاری بهصورت ملموس انجام شود، آنوقت برای محقق کردن این هدف میشود برنامه ریخت و اقدام و حرکت کرد. البته ملموس کردن هدفها کار سختی است؛ چون از یک سو باید آیندهای را پیشبینی کنیم که بسیار دستخوش تغییر است و از سوی دیگر، خیلی وقتها خودمان هم نمیدانیم دقیقا از زندگی چه میخواهیم! همین است که زندگی بسیاری از ما چیزی فراتر از تجربهی روزمرگی نیست و انصافا رنج نبردن از این روزمرگی خیلی بیخیالی میخواهد! اما راستی چطور میشود از این موج ویرانگر روزمرگی بهسلامت پای بیرون نهاد؟ این سؤالی است که اگر پاسخ آن را بیابیم، آنوقت اتفاقات خوبی در انتظار ما است.
مدتها در فکر این سؤال و پاسخاش بودم تا اینکه یک روز اتفاقی یاد سال تلخ ۱۳۹۰ افتادم؛ سالی که سراسرش سختی بود و رنج. یادم افتاد که قبل از شروع فرو ریختن آوار زندگی در اواسط تابستان آن سال، من هم مثل خیلی از دوستان همسن و سال خودم برای زندگیام برنامهی ملموس و کمّی داشتم: اینکه چقدر درآمد و پسانداز دارم و باید داشته باشم، قرار است چگونه درآمدم را افزایش بدهم، آیندهی شغلیام دقیقا چیست، فکر میکنم چه زمانی بتوانم زندگی مشترک تشکیل بدهم و … اما ضربهی روزهای سخت شش ماههی دوم آن سال باعث شد تا بسیاری از این اهداف ملموس از ذهنم حذف شوند. کمی که بیشتر فکر کردم متوجه نکتهی دیگری شدم: اینکه اهداف معین آن روزهای زندگی من ذر ذهنم بهصورت ناخودآگاه تبدیل به چند آرزوی ایدهآلگرایانه شدهاند و از آن مهمتر اینکه “نقطهی زمانی تحقق” اهداف تبدیل به عاملی دیگر شده است: “حرکت لحظه به لحظهی زندگی در مسیر حرکت در تحقق آرزوها با جستجو و کسب تجربیات متنوع مرتبط با آنها.” بهعنوان مثال: من در سال ۱۳۹۰ برای تمامی عمرم مسیر کارمندی را تصور میکنم و نهایت هدفم این بود که در سازمانی بزرگ مدیر پروژه یا مدیر ارشد شوم. سال ۱۳۹۱ با تجربهی مشاورهی بهصورت مستقل کمکم متوجه شدم میشود جور دیگری هم کار کرد تا اینکه در نهایت از اواخر سال ۱۳۹۲ حرکت در مسیر داشتن کسبوکار خودم را آغاز کردم.
یادآوری داستان زندگیام در سه و سال اندی اخیر، بهگونهای پاسخ به سؤالی که در دو بند بالاتر مطرح کردم را میدهد که در قالب چند گزاره مطرحش میکنم:
۱- زمان زندگی ما در این دنیای خاکی، محدود است و هیچ کداممان هم نمیدانیم چقدر دیگر فرصت زندگی داریم.
۲- طعم لحظهی آخر زندگی، باید از همین الان در ذهنمان باشد و برای شیرین کردنش تلاش کنیم. این چیزی است که روزمرگی از خاطر ما میبرد.
۳- اما چاره چیست؟ بهتر است برای خودمان در کنار اهداف ملموس و روزمرگیهایمان، سه آرزو یا بهتر بگویم رؤیای بزرگ تعریف کنیم: آرزوهایی که حرکت در مسیر تحقق آنها مسیر زندگی را برای ما لذتبخش کنند؛ فارغ از اینکه در پایان جادهی زندگی به این آرزوها برسیم یا نه.
پیش از این دربارهی اهمیت “کیفیت زندگی” و در واقع تجربهی زندگی نوشتهام: زندگی چیزی نیست جز مجموع لحظاتی که با روزمرگی و نشستن در آرزوی “روزهای سپید” به هدر میدهیم. بنابراین خوب است تلاش کنیم آنگونه زندگی کنیم که سعدی خوشسخن گفت:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
وقتی سخن از برنامهریزی بهمیان میآید یکی از اولین اصولی که یادآوری میشود “لزوم داشتن اهداف ملموس” است: اینکه بدانی چه چیزی را با چه کمیت و کیفیتی در چه زمانی میخواهی بهدست بیاوری. وقتی که هدفگذاری بهصورت ملموس انجام شود، آنوقت برای محقق کردن این هدف میشود برنامه ریخت و اقدام و حرکت کرد. البته ملموس کردن هدفها کار
عاشورای حسینی (ع) تسلیت باد … التماس دعا.
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
ذهنی مهربانتر بسازیم: چگونه گفتوگوهای گستاخانه و دردناک با خود را متوقف نماییم؟ (فرانک مجیدی؛ یک پزشک)
از رابطهی موثر به رابطهی مثبت (۱) و ۶ نکته برای شکلدهی روابط مثبت (امیر مهرانی؛ مربی)
۸ اتفاق خوبی که پس از ترک شبکههای اجتماعی برای شما میافتد | شبکه
۹ مشخصه کارکنان برتر سازمانها – دیجیاتو
سؤالاتی که قبل از ترک یک شغل باید از خود بپرسید
مدیریت کسبوکار:
منطق یا شوق؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
۵ توصیه برای حفظ کارمندان پربازده ـ دیجیاتو
۷ روش برای مقابله با جلسات برنامهریزی خستهکننده (اسد صفری؛ دنیای چابک)
چه کنیم اگر به کارمندان خود اعتماد نداریم؟
تجاریسازی و تحلیل و توسعهی کسبوکار:
طبقهبندی روشهای پیشبینی تقاضا و فروش | دیتا پارتنرز
موفقیت جادویی با ایده تغذیه سالم
نقش گیمیفیکیشن در هدایت نتایج تجاری واقعی در حیطه بانکداری ـ راه پرداخت
۵ تصور بازدارنده ای که نمی گذارند بهترین باشید ـ دیجیاتو
اقتصاد، تأمین مالی و سرمایهگذاری:
در کدام بازار سرمایهگذاری کنیم؟ ـ دیتا پارتنرز
حال اقتصاد ایران خوب است: پیشبینی صندوق بینالمللی پول از تأثیرات مثبت برجام در اقتصاد ایران
اجزای پولی و بانکی بستهی خروج از رکود تصویب شد
اقتصاد آنلاین – پولهاییکه تا ۶ ماه آینده بهاقتصاد تزریق میشود
فناوری، رسانههای اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:
یوتیوب بهزودی سرویس YouTube Music را راهاندازی خواهد کرد ـ دیجیاتو
توئیتر امکان پست توئیتهای مجموعهای را برای همه افراد تسهیل میکند ـ دیجیاتو
حاتمبخشی مدیر توئیتر و اهدای یکسوم از سهام خود به کارمندان!
توئیتر به زودی قابلیت رأیگیری را به اپلیکیشنهای موبایل و وبسایت خود خواهد افزود ـ دیجیاتو
عاشورای حسینی (ع) تسلیت باد … التماس دعا. پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم. اگر
کامبیز درمبخش یکی از جذابترین هنرمندان این سرزمین است. “داستانهای دیدنی” را حتما در همشهری داستان دو سال اخیر دیدهاید. تعریف کردن یک قصهی کوتاهِ جذاب، مهربان و پرمعنا با چند خط ساده از هر کسی برنمیآید! ایدههای استاد در زمینهی کار حرفهای در مصاحبه با روزنامهی شرق مثل آثار هنریاش جذاباند:
“ریشه اصلی تمام هنرها در خلاقیت است. در فیلم کوتاه، انیمیشن و داستان کوتاه هم کار کردهام …”
“هنرمند امروزی مثل معمار است که یک کار گروهی را رهبری میکند. این روزها نقاشی بهتنهایی جذابیتی ندارد.”
“خیلیها میگویند این همه کار را چگونه انجام میدهی؟ برای خودم هم عجیب است. در واقع حرفهایبودنم به من کمک میکند؛ اینکه سالها یک مطبوعاتی بودم و به آن افتخار میکنم. من از ۱۴ سالگی در مطبوعات بودم و موفقیتم در استمرار، خلاقیت و پژوهش است. نکته دیگر اینکه معروفبودن هنرمند بهمعنای پولدار بودنش نیست. دغدغه زندگی و احتیاج داشتن، وسیلهای برای کارکردن میشود تا خرج اجاره خانهات را در بیاوری و بتوانی فعالیتهای دیگری انجام دهی.“
“اگر امروزه بخواهید در خارج از ایران کار جذابی انجام دهید باید یک کار خارقالعاده ارائه دهید. خوب و عالی دیگر آنجا مفهومی ندارد. شما باید کاری نشان دهید که انقلابی در آن باشد.”
کامبیز درمبخش یکی از جذابترین هنرمندان این سرزمین است. “داستانهای دیدنی” را حتما در همشهری داستان دو سال اخیر دیدهاید. تعریف کردن یک قصهی کوتاهِ جذاب، مهربان و پرمعنا با چند خط ساده از هر کسی برنمیآید! ایدههای استاد در زمینهی کار حرفهای در مصاحبه با روزنامهی شرق مثل آثار هنریاش جذاباند: “ریشه اصلی تمام هنرها در خلاقیت است. در
قهرمان هر داستان دلانگیز موفقیت، فردی است که توانسته است یک تصمیم شجاعانه بگیرد.
پیتر اف. دراکر
قهرمان هر داستان دلانگیز موفقیت، فردی است که توانسته است یک تصمیم شجاعانه بگیرد. پیتر اف. دراکر دوست داشتم!۹
“هیچ دوندهای پس از یک دور پیشتازی قهرمان نمیشود و در فوتبال هم به تیم صدرنشین در پایان هفتهی پنجم جام قهرمانی را نمیدهند. آمارها نشان میدهند که ما کارمان را تا بدینجا خوب انجام دادهایم؛ اما باید همین روند را تا بهپایان ادامه دهیم. صدرنشینی همیشه لذتبخش است اما اگر فکر کنیم از حالا قهرمانیم، دچار اشتباه شدهایم. هنوز در آغاز راهیم و باید به کار کردن ادامه دهیم.” (رافائل بنیتس؛ اینجا)
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود! این نکتهای است که اغلب ما متأسفانه آن را فراموش میکنیم: بعد از مدتها رؤیابافی، کاری را با انگیزهی بسیار زیاد آغاز میکنیم؛ اما در برابر سختیهای مسیر در میمانیم. بارها دیدهام افرادی بسیار توانمند و باانگیزه را که از رسیدن به مقصد بازماندهاند و در مقابل، افرادی با سطح توانمندی پایینتر که مهمترین شایستگی آنها “تاب آوردن” بوده است!
خبر خوب این است که “ثبات داشتن” را میتوان یاد گرفت و تمرین کرد: روانشناسی مثبتاندیشی حتی در زردترین شکل آن سادهترین راهی است که در دسترس ما قرار دارد. راهی که برای من کار کرده، مطالعه و بهیادآوری تجارب دیگران و خودم در گذر موفق از سختیها در گذشته است. در عین حال نقش عاملی کلیدی بهنام “شور درونی” هرگز نباید فراموش شود.
“هیچ دوندهای پس از یک دور پیشتازی قهرمان نمیشود و در فوتبال هم به تیم صدرنشین در پایان هفتهی پنجم جام قهرمانی را نمیدهند. آمارها نشان میدهند که ما کارمان را تا بدینجا خوب انجام دادهایم؛ اما باید همین روند را تا بهپایان ادامه دهیم. صدرنشینی همیشه لذتبخش است اما اگر فکر کنیم از حالا قهرمانیم، دچار اشتباه شدهایم. هنوز