هدف از هستی ما، داشتن یک زندگیِ با هدف است.
رابرت بیرنه
هدف از هستی ما، داشتن یک زندگیِ با هدف است.
رابرت بیرنه
هدف از هستی ما، داشتن یک زندگیِ با هدف است. رابرت بیرنه دوست داشتم!۳
” … اما چیزی جلوی این کارمان را میگیرد. شاید این فکر که در شرایط عادی، همه چیز میتوانست جور دیگری باشد. فقط ایکاش به این زندگی عادی میرسیدیم ـ تا وقتی تلقی ما این است که وضعیتمان غیرعادی است، فرقی نمیکند منظورمان از «عادی» چه باشد. شاید آنوقت کشف میکردیم که موکول کردن همه چیز به زمانی که زندگی عادی شود، تنها بهانهای است برای لاپوشانیِ ناکارآمدی و ناتوانیِ خودمان در برخورد با مشکلات. یا شاید کشف میکردیم که نقصی در شخصیت ما هست که فقط و فقط به خود من مربوط میشود و ربطی به وضعیت جامعه ندارد. اما اگر هم اینطور باشد، فعلا در شرایطی نیستیم که بتوانیم این را بفهمیم. همیشه این احساس عجیب را داریم که اینجا زندگی آنجوری که باید باشد، یا میتوانست باشد نیست …” (کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم؛ اسلاونکا دراکولیچ؛ ترجمه: رؤیا رضوانی؛ نشر گمان؛ ص ۱۷۲)
پرواضح است که حرفهای خانم دراکولیچ چقدر بازتابدهندهی همان بهانههای درونی است که از ترسِ روبرو شدن با مسئولیتپذیری دربارهی خودمان، زندگیمان و دنیایمان هر روز بیشتر از قبل برای خودمان میتراشیم. کاش روزی که دور نباشد، “درِ این حصارِ جادوییِ روزگار”مان را بشکنیم و دست به کار ساخت دنیای مطلوب شخصیمان شویم؛ شاید آن روز، با سختکوشیِِ تمام و امید و البته بدون انتظارِ آنچنانی از دنیای پیرامونی و آدمهایش، رؤیاهای بزرگمان را زندگی کنیم.
پ.ن. بی هیچ توضیح اضافی کتاب جذاب خانم دراکولیچ را با ترجمهی عالی خانم رضوانی بخرید و بخوانید. (+) پشیمان نخواهید شد.
” … اما چیزی جلوی این کارمان را میگیرد. شاید این فکر که در شرایط عادی، همه چیز میتوانست جور دیگری باشد. فقط ایکاش به این زندگی عادی میرسیدیم ـ تا وقتی تلقی ما این است که وضعیتمان غیرعادی است، فرقی نمیکند منظورمان از «عادی» چه باشد. شاید آنوقت کشف میکردیم که موکول کردن همه چیز به زمانی که زندگی عادی
دلم که نبض خستهاش، پر از ملال میزند
به هر تپش به سینه، ضربهی زوال میزند
دگر هوای اوجهای بیتو را نمیکنم
که عشق چون تو نیستی، شکسته، بال میزند
دلم نمیگشاید از نمایش ستارگان
که بیتو آسمان، نقابی از ملال میزند …
***
پرندهی نگاه من، به شوق چشمهای تو
همیشه تن به آن دو برکهی زلال میزند …
زندهیاد حسین منزوی
دلم که نبض خستهاش، پر از ملال میزند به هر تپش به سینه، ضربهی زوال میزند دگر هوای اوجهای بیتو را نمیکنم که عشق چون تو نیستی، شکسته، بال میزند دلم نمیگشاید از نمایش ستارگان که بیتو آسمان، نقابی از ملال میزند … *** پرندهی نگاه من، به شوق چشمهای تو همیشه تن به آن دو برکهی زلال میزند …
عمری در آرزوی تو رفتست و میرود
صبرم به جستجوی تو رفته است و میرود
رفتی و بوی زلف تو ماند و هزار دل
دنبال تو به بوی تو رفته است و میرود …
بیدل دهلوی
عمری در آرزوی تو رفتست و میرود صبرم به جستجوی تو رفته است و میرود رفتی و بوی زلف تو ماند و هزار دل دنبال تو به بوی تو رفته است و میرود … بیدل دهلوی دوست داشتم!۵
ای سرنوشت از تو کجا میتوان گریخت
من راه آشیان خود از یاد بردهام
یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمردهام
ای سرنوشت، مرد نبردت منم بیا
زخمی دگر بزن که نیفتادهام هنوز …
فریدون مشیری
ای سرنوشت از تو کجا میتوان گریخت من راه آشیان خود از یاد بردهام یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن با من تلاش کن که بدانم نمردهام ای سرنوشت، مرد نبردت منم بیا زخمی دگر بزن که نیفتادهام هنوز … فریدون مشیری دوست داشتم!۵
همهی ما دیوانه زاده شدهایم. بعضیها این دیوانگی را حفظ کردهاند.
ساموئل بکت
همهی ما دیوانه زاده شدهایم. بعضیها این دیوانگی را حفظ کردهاند. ساموئل بکت دوست داشتم!۴
اول آبی بود این دل، آخر اما زرد شد
آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد
آفتابی بود، ابری شد، ولی باران نداشت
رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد
صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه
آه، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد؟
هر چه با مقصود خود نزدیکتر میشد، نشد
هر چه از هر چیز و هر ناچیز دوری کرد، شد …
قیصر امینپور
امروز دوم اردیبهشت، ۵۷مین سالگرد تولد “قیصر” دلها بود. روح بزرگش در تقارن سالگرد تولدش با روز میلاد مولایش امیر مؤمنان، غریق دریای رحمت الهی.
اول آبی بود این دل، آخر اما زرد شد آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد آفتابی بود، ابری شد، ولی باران نداشت رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه آه، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد؟ هر چه با مقصود خود نزدیکتر میشد، نشد هر چه
از کوی وفا به سنگ دورم کردند
در خانهی غم زنده بهگورم کردند
بگشایم اگر سینه به پیش تو شبی
بینی که چه با دل صبورم کردند …
زندهیاد سیاوش کسرایی
از کوی وفا به سنگ دورم کردند در خانهی غم زنده بهگورم کردند بگشایم اگر سینه به پیش تو شبی بینی که چه با دل صبورم کردند … زندهیاد سیاوش کسرایی دوست داشتم!۲
من میروم زکوی تو و دل نمیرود
این زورقِ شکسته ز ساحل نمیرود …
گر بیتو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن، که جز رهِ باطل نمیرود
درجستوجوی روی تو هرگز نگاهِ من
بیکاروانِ اشک ز منزل نمیرود …
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
من میروم زکوی تو و دل نمیرود این زورقِ شکسته ز ساحل نمیرود … گر بیتو سوی کعبه رود کاروانِ ما پیداست آن، که جز رهِ باطل نمیرود درجستوجوی روی تو هرگز نگاهِ من بیکاروانِ اشک ز منزل نمیرود … استاد محمدرضا شفیعی کدکنی دوست داشتم!۸
پستهای نوروزی گزارهها از امشب آغاز میشوند. 🙂 منتظر کولهپشتی ۹۵ و یک هدیهی کوچک هم باشید. اما برای شروع بد ندیدم این روزها تب معرفی کتاب در رسانههای اجتماعی داغ است (و امیدوارم کتابها همینقدر که معرفی میشوند خوانده هم شوند!) از پیشنهاد چند کتاب و مقالهی خواندنی شروع کنم.
این شما و این هم پیشنهادهای من. اول کتابهای پیشنهادی:
۱- طاق نصرت: اعتراف میکنم تصور نمیکردم بعد از خواندن جاودانگی میلان کوندرا رمانی دیگر بتواند تا این اندازه من را تحت تأثیر قرار دهد. اما هنوز خوشبختانه میشود غافلگیر شد! طاق نصرت رمان طولانی اما بسیار درخشان اریک ماریا رمارک، سرنوشت راویک پزشک جراحی است که بعد از شرکت در جنگ جهانی اول و فرار از دست نازیها، حالا در پاریس ملتهب در زمانی نزدیک به جنگ جهانی دوم زندگی میکند و دست سرنوشت، بازی عجیبی را برای او رقم زده است. در گودریدز پای این رمان سه کلمه نوشتهام: “تنهایی، عشق و سرنوشت” و فکر میکنم این سه واژه، خلاصهی داستان زندگی بسیاری از ما خواهند بود. پنج ستاره! این رمان را از دست ندهید.
۲- نیمکت داغ: برای منِ دیوانهی فوتبال، چه چیزی بهتر از کتابی که به روایت زندگی و ایدههای بزرگترین مربیان تاریخ میپردازد؟ کتاب جذاب دکتر حمیدرضا صدر با آن قلم دوستداشتنی و اطلاعات نابش، سفری است به درون تاریخ جذابترین ورزش دنیا. روایتی خوشطعم از شور و امید و خشمِ نامهایی آشنا و ناآشنا، روایتی از جنس چمن خیس و توپ گرد، روایتی از مسیر زندگی آنهایی که “ساختند تا بمانند.” چه فوتبالی هستید و چه نه، این کتاب درهایی جدید را بهروی شما در مورد الگوهای فکر و تصمیمگیری باز خواهد کرد.
۳- ۲۲ قانون ابدی بازاریابی: ال ریس و جک تروات، دو نویسندهی برجستهی حوزهی بازاریابی در این کتاب از تجربهی چند دههای خود دربارهی قوانین حاکم بر دنیای بازاریابی میگویند. قوانینی ساده و در عین حال غافلگیرکننده، مثل این: “سعی کنید یا اولین نفر بازار باشید یا اینکه بهخوبی خودتان را در جایگاه دوم قرار دهید. نفر سوم بهبعد؟ فکرش را هم نکنید!” کتاب سرشار از مثالهای گوناگون از برندهایی سرشناس و چرایی پیروزی و شکست آنها در بازاریابی است. ترجمهی کتاب هم برخلاف بسیاری از کتابهای حوزهی بازاریابی ترجمهی پاکیزهای است و همین لذت خواندن کتاب را دو صد چندان میکند. ناگفته پیدا است که این قوانین تنها در زمین بازی کسبوکار معنادار نیستند و در زندگی روزمره هم کاربردهای بسیاری میتوانیم برای آنها پیدا کنیم!
۴- هفت پرسش استراتژیک: معمولا کتابهای استراتژی یا صرفا آموزشیاند یا صرفا روایتی از کامیابی یا شکست یک شرکت یا مدیر بزرگ و نهایتا ترکیبی از چندین بهینهکاوی که به مجموعهای از قوانین پیشنهادی غیرقابل تعمیم (!) ختم شدهاند. اما “هفت پرسش استراتژیک” به عمق اقیانوس استراتژی میزند و شما را در مقام مدیر شرکت یا مشاور یا حتی علاقهمند حوزهی مدیریت، با سؤالاتی مواجه میکند که هیچ گریزی از آنها در دنیای استراتژی نیست. سؤالاتی ساده با نتایجی شگفتآور و بسیار تکاندهنده. شخصا از بسیاری از مثالهای کتاب جا خوردم! کتاب با ترجمهی بسیار خوب “مسعود سلطانی” بسیار گیرا و خواندنی است.
۵- دیوان اشعار حسین منزوی: دلم نمیآید به معرفی کتاب بپردازم و از این همراه همیشگی شبهای دراز تنهاییام ننویسم. غزلهای حسین منزوی همیشه و هنوز تازهاند و در این وانفسای دنیای پر از تیرگی و اندوه، مرهمی بر قلبهایی که شاید اندکی نور ایمانِ عشق، هنوز در آنها در حال درخشیدن است …
و حالا پیشنهاد پنج مقالهی زبان اصلی بسیار جذاب امسال (بدون ترتیب و بدون توضیح!):
Only 8% of Leaders Are Good at Both Strategy and Execution
۸ Tech Trends to Watch in 2016
Celebrating Two Decades of s+b
۳ Things Managers Should Be Doing Every Day
امیدوارم پیشنهادهای خواندنی من، مورد علاقه و استفادهی شما قرار بگیرند. منتظر پستهای بعدی تا نوروز باشید. 🙂
پستهای نوروزی گزارهها از امشب آغاز میشوند. 🙂 منتظر کولهپشتی ۹۵ و یک هدیهی کوچک هم باشید. اما برای شروع بد ندیدم این روزها تب معرفی کتاب در رسانههای اجتماعی داغ است (و امیدوارم کتابها همینقدر که معرفی میشوند خوانده هم شوند!) از پیشنهاد چند کتاب و مقالهی خواندنی شروع کنم. این شما و این هم پیشنهادهای من. اول کتابهای