درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۰۴)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

 

فقط می‌خواهم که مردم من را یک فوتبالیست سخت‌کوش بدانند. کسی که عاشق این ورزش بود و هر زمان که وارد زمین می‌شد، تمام تلاشش را به کار می‌گرفت. چون من خودم با این حس وارد زمین چمن می‌شدم و تا پایان عمر فوتبالی‌ام هم همین‌طور بودم. من همیشه تمام تلاشم را برای تیم به کار می‌گرفتم. فکر می‌کنم که در طول سال‌های گذشته، در زندگی‌ام و درکارنامه ورزشی‌ام، مردم به مسائل مختلفی توجه کرده‌اند و گاهی وقت‌ها آنچه در زمین کسب کرده‌ام، زیر سایه‌ی مسائل دیگری قرار گرفته. شاید من گفتم که این مرا اذیت نمی‌کرده؛ ولی واقعا از این بابت اذیت شده‌ام و در نهایت، من فوتبالیستی هستم که برای برخی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های دنیا بازی کرده‌ام و درکنار برخی از به‌ترین بازیکنان دنیا توپ زده‌ام و زیر نظر بزرگ‌ترین و بهترین سرمربیان دنیا فوتبال بازی کرده‌ام و تقریبا تمام افتخارات ممکن را کسب کرده‌ام.

قطعا این ناراحت‌کننده است که برخی از مردم راجع به مسائل دیگری فکر می‌کنند. حالا با اتمام عمر ورزشی‌ام، به عقب نگاه می‌کنم و با خودم می‌گویم:«من تقریبا تمام افتخارات ممکن را با هر باشگاهی که در آن توپ زده‌ام، کسب کرده‌ام … ۱۱۵ بازی ملی برای تیم ملی کشورم انجام داده‌ام و دوبار پشت سر بزرگ‌ترین فوتبالیست‌های دنیا، در رده دوم جایزه بهترین بازیکن فوتبال سال دنیا قرار گرفته‌ام و از این بابت احساس غرور می‌کنم.»” (دیوید بکهام در مورد خداحافظی‌اش از فوتبال؛ این‌جا)

قسمتی که توپر کرده‌ام را چند بار بخوانید. یکی از بزرگ‌ترین فوتبالیست‌های تاریخ، می‌گوید که تمام هدف‌اش در فوتبال، بیش‌تر تلاش کردن بوده است! اما نکته‌ای که بکهام در ادامه اشاره کرده به‌نظرم مهم‌تر است: موفقیت، لزوما رسیدن به یک دستاورد عجیب و غریب و جلو زدن از دیگران نیست. خیلی وقت‌ها دوم شدن و سوم شدن، از اول شدن لذت‌بخش‌تر است! بنابراین، از موفقیت‌های‌ت ـ هر چند کوچک باشند ـ حسابی لذت ببر. وقتی به آخر مسیر رسیدی، مجموع همان موفقیت‌های کوچک، می‌شوند یک لذت بزرگ!

دوست داشتم!
۱

درس‌های توسعه‌ی یک کسب و کار کوچک (۱۵): آیا لازم است بهترین ابزارها و تجهیزات را داشته باشم؟

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

هر کسب و کار کوچکی چه فروشگاه و کارگاه و دفتر و هر محل فیزیکی دیگری داشته باشد و چه نداشته باشد، نیازمند گروهی از ابزارها و تجهیزات است. به‌نوعی می‌شود بگوییم ابزارها و تجهیزات همان “دارایی”‌های ما هستند که با “سرمایه‌گذاری” آن‌ها را تهیه می‌کنیم و مدت‌ها از آن‌ها استفاده می‌کنیم.

برای این‌که ببینیم به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز داریم باید روش‌های انجام کارها را در کسب و کارمان بررسی کنیم تا ببینیم برای هر فعالیت به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز است. حتما بعضی از ابزارها و تجهیزات در فعالیت‌های مختلفی کاربرد دارند و برخی دیگر خاص یک فعالیت هستند. بعد از این‌که فهرست ابزارها و تجهیزات مشخص شد، باید به‌سراغ خریداری یا تهیه‌ی آن‌ها برویم. اما چطور باید این کار را انجام بدهیم؟ برای این منظور این سه گام را طی کنید:

۱- مشخص کنید کدام ابزارها و تجهیزات حیاتی هستند: معمولا همیشه در فهرست ابزارها و تجهیزات، چند تایی بسیار حیاتی‌اند که لازم است حتما خریداری شوند؛ ولی بقیه شاید در آن اوایل کار خیلی ضروری نباشند. مثلا: در یک کسب و کار کوچک تهیه‌ی غذا برای شرکت‌ها، احتمالا بدون اجاق گاز نمی‌شود غذا را پخت؛ اما شاید خیلی هم نیاز ضروری به داشتن یخچال نباشد (چون مواد اولیه را روز به روز از بازار می‌خریم.)

۲- خرید، اولین قدم در فرایند تأمین تجهیزات و ابزار نیست: معمولا در ذهن ما این است که هر چیزی که لازم داریم را باید از بازار خریداری کنیم. اما خیلی وقت‌ها ممکن است در خانه‌ی خودمان، انباری مادربزرگ، مغازه‌ی دایی، حجره‌ی عمو و خلاصه هر جای دیگری که بشود، دنبال وسایل به‌دردنخور (برای صاحب‌شان) یا خاک‌خورده و قدیمی که هنوز قابل استفاده باشند (یا بشود با کمی تعمیرات از آن‌ها استفاده کرد) بگردید. حواس‌تان باشد که بودجه‌تان برای راه‌اندازی کسب و کار کوچک‌تان چقدر محدود است و باید صرف مهم‌ترین چیزها شود. بنابراین هر چیزی را که می‌شود مجانی تهیه کرد (و البته حداقلی از کیفیت‌ را هم دارد)، را برای راه‌اندازی کسب و کارتان در اولویت قرار دهید. طبیعتا برخی از این ابزارها و تجهیزات را هم می‌توان قرض گرفت یا با مبلغ اندکی اجاره کرد. ضمنا فراموش نکنید یکی دیگر از راه‌های تهیه‌ی ابزارها و تجهیزات، به‌اشتراک گذاشتن برخی از چیزها با دوستانی است که آن‌ها هم کسب و کار کوچکی دارند (معمولا خیلی‌ها از این روش برای اجاره‌ی دفتر کار استفاده می‌کنند؛ ولی می‌شود مثلا چند کسب و کار کوچک مستقر در یک ساختمان هم یک دستگاه چاپگر را مشترکا تهیه کنند یا این‌که چاپگر یکی از آن‌ها را بین همه به‌اشتراک بگذارند و در هزینه‌های نگهداری آن‌ شریک شوند.)

۳- حالا باید به‌سراغ تهیه‌ی آن چیزهایی برویم که باید آن‌ها را بخریم: خرید کردن از آن ویژگی‌های خوب ایرانی‌ها است که در آن حسابی تخصص دارند. بنابراین خودتان راه و رسم‌اش را حتما بلدید؛ فقط دو نکته:

اول ـ حتما می‌دانید که هر کالایی یک راسته در بازار شهر یا یک محل مشخص شهر دارد که در آن‌جا می‌توانید انواع و اقسام برندهای همان کالا را با قیمت‌های مختلف ببینید و از بین آن‌ها بهترین‌شان را که متناسب با بودجه و نیاز کسب و کارتان است، انتخاب کنید. بنابراین برای خرید لطفا همان اول کار به مرکز خرید سر کوچه‌تان مراجعه نکنید!

دوم ـ باز هم این نکته مهم است که قبل از خرید دقیقا مشخص کنید چه ابزار یا تجهیزاتی را لازم دارید و حداقل ویژگی‌ها و کارهایی که باید آن ابزار باید انجام بدهد چیست. مثلا فرض کنید من می‌خواهم یک لپ‌تاپ بخرم. این لپ‌تاپ باید چه پردازشگری (CPU) داشته باشد، حافظه‌اش (RAM) چقدر باشد، کارت گرافیکی‌اش چطور، آیا کارت شبکه لازم دارم یا نه و چیزهای دیگری شبیه این‌ها، همه ویژگی‌هایی هستند که قیمت لپ‌تاپ را از چند صد هزار تومان تا چند میلیون تومان تغییر می‌دهند. حواس‌تان باشد که اگر چه درست است که گرانی بی‌حکمت نیست؛ اما لزومی هم ندارد به‌سراغ گران‌ترین کالای موجود برویم. وقتی من قرار است حداکثر با یک لپ‌تاپ چند خط کد بنویسم یا یک گزارش چند صفحه‌ای در نرم‌افزار ورد بنویسم چرا سراغ لپ‌تاپی با حافظه و کارت گرافیکی بسیار بالا بروم و چند برابر هزینه کنم؟ این اشتباهی است که متأسفانه هزینه‌های بسیاری از کسب و کارهای کوچک را از همان اول به‌صورت غیرواقعی به‌شدت بالا می‌برد. بنابراین هر چیزی به‌اندازه‌اش خوب است.

دوست داشتم!
۳

دعوت به همکاری طراح وب و مدیر فروش در استودیو طراحی حاشیه

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

استودیو طراحی حاشیه یکی از شرکت‌هایی است که در این دو سال اخیر افتخار همکاری با آن را داشته‌ام و مخصوصا مدیر آن، دوست خوب من و جوان خوش‌فکری است. این استودیو برای توسعه‌ی فعالیت‌های خود نیازمند همکار در زمینه‌های زیر است:

۱٫ طراح و برنامه نویس وب:

  • تسلط کامل بر HTML و  CSS3 و همچنین شناخت کامل php و Jquery
  • آشنایی کامل و تخصصی با یکی از CMSهای Joomla ،Wordpress ،Dropal
  • حداقل داشتن ۲ سال تجربه کاری مفید و همچنین ارائه نمونه کار الزامی است.

۲٫ مدیر فروش و بازاریابی:  

  • علا‌قه‌مند به حوزه وب و تبلیغات
  • ظاهر مناسب با روابط عمومی بالا
  • آشنا با اصول و فنون مذاکره
  • توانمند در تنظیم پروپوزال و همچنین عقد قرارداد
  • حداقل ۳ سال تجربه کاری مرتبط

در طول این مدت، بحث‌های زیادی در مورد آینده‌ی شرکت داشته‌ایم و کلی ایده‌ی جذاب برای توسعه‌ی شرکت در انتظار اجرا شدن هستند! رزومه‌های‌تان را به آدرس alireza.oh@gmail.com ارسال فرمایید.

دوست داشتم!
۰

مقاله‌ی هفته (۲۸): ۵ ویژگی ضروری یک ایده‌ کسب و کار برنده

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

نویسنده: استفن کی؛ مترجم: علی نعمتی شهاب

ایده‌ها شکل‌ها و اندازه‌های مختلفی دارند. اما تجربیات من و بسیاری از دانشجویان‌ام، به من آموخته‌اندکه ایده‌های برنده ـ یعنی ایده‌هایی که سودآورند، گرفتن حق امتیاز آن‌ها آسان است و تأمین مالی آن‌ها سخت نیست ـ ویژگی‌های مشترکی دارند. مثلا آن‌ها با روشن کردن سخت‌ترین موانع موجود در برابر تجاری‌سازی و عرضه‌ی یک محصول به بازار ـ قبل از این‌که کارآفرین مقدار قابل توجهی زمان، انرژی و پول را روی ایده‌اش سرمایه‌گذاری کند ـ مسیری شفاف و هموار را به‌سوی موفقیت ترسیم می‌کنند.

اگر ایده‌ی شما ۵ ویژگی زیر را نداشته باشد، احتمالا لازم است به این فکر کنید که چقدر می‌خواهید روی موفق شدن این ایده سرمایه‌گذاری کنید:

۱- یک بازار بزرگ و قابل اطمینان:

اگر محصول شما برای یک بازار به‌اندازه‌ی کافی بزرگ جذاب نباشد، احتمالا نمی‌توانید هزینه‌ی واقعی‌سازی آن ایده را بازگردانید. ساده‌تر بگویم: دارید وقت‌تان را تلف می‌کنید. نگران این نباشید که امروز تقاضای کافی برای تأمین هزینه‌های تولید، توزیع و بازاریابی ایده‌تان وجود ندارد. ماشین‌حساب‌تان را بردارید سعی کنید و با کمک اینترنت اندازه‌ی بازار را حدس بزنید. حدس می‌زنید چه کسی محصول شما را بخرد؟ کجا؟

سال‌ها پیش مقاله‌ای خواندم در مورد نیازی که به وجود فضای بیش‌تری روی برچسب‌های بطری‌های شربت‌های داروها وجود داشت. این فرصت خیلی سریع در ذهن من جرقه‌‌ی ایده‌ای را زد. هر کسی بالاخره حتی اگر دارو هم خریداری نکند، حتما بطری آب یا نوشابه می‌خرد. من از جستجو در اینترنت متوجه شدم که صنعت بسته‌بندی واقعا چقدر صنعت گسترده‌ای است و بازار هم به‌‌شکل غیرقابل انکاری بزرگ است. این یافته  باعث شد تا من یک برچسب چرخشی برای محصولات طراحی کنم که فضای بیش‌تری را روی بطری فراهم می‌کرد.

یک شاخص خوب بازار اصلی، وجود محصولات دیگری است که هدف آن‌ها حل همان مشکلی است که شما قصد دارید حل کنید. اگر ایده‌ی شما آن‌قدر انقلابی باشد که هیچ محصول موجود در بازاری به تنهایی با آن برابری نکند، شما با چالشی جدیدی مواجه هستید. اما این چالش هم بدان معنا نیست که ایده‌ی شما خوب نیست یا نباید دنبال‌اش کنید. تنها می‌شود این نتیجه را گرفت که اجرا کردن‌اش سخت‌تر است.

۲- فناوری تولید موجود:

من نمی‌توانم اهمیت این موضوع را دست‌کم بگیرم. بسیاری از کارآفرینان ارزیابی واقعیت‌های فرایند تولید را بسیار دیر آغاز می‌کنند. محصولاتی که نیازمند ایجاد تجهیزات تولیدی جدید هستند بسیار هزینه‌بر هستند. با پیمانکاران تولید (تولیدکننده‌ای که طی قراردادی، تولید محصولاتان را در کارخانه‌شان انجام می‌دهند. م.) تماس بگیرید تا ببینید ایده‌ی شما چگونه می‌تواند در عمل اجرا شود. این گروه از تولیدکنندگان را به‌راحتی می‌توان از طریق اینترنت یا اتاق‌های بازرگانی و اتحادیه‌های صنفی پیدا کرد. با آن‌ها تماس بگیرید. کلیاتی از ایده‌تان را به آن‌ها نشان دهید ـ ترجیحا در قالب یک نقشه‌ی CAD ـ و از آن‌ها بخواهید تا هزینه‌ی تولید صد تا دویست‌ هزار واحد از آن محصول را تخمین بزنند.

همیشه با هر کسی که با او کار می‌کنید یک توافق‌نامه‌ی محرمانگی و عدم افشای اطلاعات امضا کنید. در صورت امکان پیش از نشان دادن ایده‌تان به دیگران، درخواست ثبت حقوق انحصاری (پتنت) آن را ثبت کنید. این روش بسیار ارزان‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید و از ایده‌تان برای نزدیک به یک سال ـ مدت زمان رسیدگی به درخواست ثبت پتنت ـ محافظت می‌کند.

۳– یک قیمت خرده‌فروشی قابل‌قبول:

تولید ایده‌تان چقدر هزینه می‌برد؟ برآوردی را از تولیدکننده‌ی طرف قراردادتان دریافت کنید. اگر محصول شما بسیار گران‌تر از محصولات مشابه و موجود باشد، لازم است کمی تأمل کنید. خرده‌فروشان هیچ تمایلی به سفارش محصولی که قیمت آن در یک بازه‌ی معقول قرار نگیرد، ندارند. قانون سرانگشتی در این‌جا این است که قیمت خرده‌فروشی محصول ۵ برابر هزینه‌های تولید آن است.

۴- منفعتی که در یک جمله قابل بیان باشد:

برای بسیاری از کارآفرینان درک این موضوع که در واقع در حال فروش منافع محصولات‌شان هستند و نه ایده‌های‌ آن محصولات، مشکل است. منافع همان چیزهایی هستند که مصرف‌کنندگان را به خرید محصولات ترغیب می‌کنند. به‌همین شکل شما منافع ایده‌های‌تان را به هر کسی که به‌نوعی با او همکاری می‌کنید ـ از جمله: سرمایه‌گذاران، توزیع‌کنندگان و خرده‌فروشان ـ نیز می‌فروشید. آیا منفعت ارائه شده توسط شما یکتا است؟ آیا قابل توجه است؟ مثلا تک‌جمله‌ای که من برای معرفی فناوری برچسب‌های چرخان خودم استفاده کردم این بود: “این نوع برچسب جدید، ۷۵ درصد فضای بیش‌تر به بسته‌بندی شما اضافه می‌کند.” این‌که نمی‌توانید چنین تعریف مختصر و مفیدی را ارائه کنید، نشانه‌ی این است که منفعت حاصل از ایده‌ی شما چندان هم بالا نیست یا احتمالا ایده‌ی شما اصلا منفعتی ندارد!

۵٫ یک رابط کاربری مناسب:

علاوه بر داشتن یک جمله‌ی معرفی، لازم است درک روش استفاده از محصول شما برای مشتریان آسان باشد. مثلا: زمانی که فناوری برچسب خودم را توسعه می‌دادم، تصویری از یک دست که در حال چرخاندن برچسب بود را روی نمونه‌ی اولیه (پروتوتایپ) محصولم گذاشته بودم تا نشان دهم چگونه باید از این نوع برچسب جدید استفاده کرد.

اگر ایده‌ی شما آن‌قدر جدید یا پیچیده است که لازم است روش استفاده از آن به مصرف‌کنندگان آموخته شود، بگذارید خودشان متقاعد شوند که واقعا به آن نیاز دارند. هر چند این روش بسیار هزینه‌بر است. اغلب شرکت‌ها حاضر به سرمایه‌گذاری روی چنین ایده‌ی رادیکالی نیستند. طراحی یک استراتژی بازاریابی دهان به دهان به‌اندازه‌ی کافی سخت است؛ حالا فکر کنید توضیح ایده‌تان پیش از فروش آن محصول چقدر کار سختی می‌تواند باشد. بنابراین محصول‌تان را تا جایی که می‌توانید ملموس بسازید تا فوق‌العاده بیش‌تر بازارپذیر شود.

منبع

دوست داشتم!
۴

۱۱ ویژگی کارکنان برجسته: آیا آن‌ها را دارید؟

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

نویسنده: یان سیانگ لانگ / مترجم: علی نعمتی شهاب

آیا ویژگی‌های کارکنان برجسته در محیط‌های کاری در حال ناپدید شدن هستند؟ اگر این چنین است، لازم است بجنبید تا ببینید چگونه می‌توانید برخی از این رفتارها را بیاموزید و خودتان را در بازار کار، رقابتی سازید. برای به‌تر ساختن خودتان در کار کردن، لحظه‌ای منتظر نمانید! برخی از ویژگی‌های کارکنان برجسته که مدیران آن‌ها را می‌پسندند، عبارتند از:

۱- مدیریت بر خود

با شناخت نقش‌ها و مسئولیت‌های‌تان در سازمان محل کارتان، خود را مدیریت کنید. به‌علاوه یاد بگیرید چگونه می‌توانید یک گام از حداقل‌های ضروری نقش کنونی‌تان فراتر روید. کشف کنید چه چیزی برای رئیس شما یک مزیت رقابتی محسوب می‌شود. آیا خودتان را به‌بود می‌دهید؟ آیا می‌دانید نقاط قوت کلیدی شما کدام‌اند؟ آیا بد کار می‌کنید؟ نقاط ضعف‌تان را با درس‌آموزی از طریق دوره‌های آموزشی و خودآموزی (مثل کتاب خواندن! / م.) برطرف کنید.

۲- مدیریت بر رئیس خود

احتمالا یکی از ویژگی‌های مهم‌تر کارکنان برجسته توانایی مدیریت رئیس‌ خود است. این البته معنای‌اش پاچه‌خواری نیست! بلکه به این معنا است که بدانید او چه چیزهایی را دوست دارد و چه چیزهایی را نه، و روش کاری‌ش چگونه است. مثلا: اگر او دوست دارد وضعیت پیشرفت کارها را از طریق ای‌میل دریافت کند، احتمالا فردی است که دهنیتی تصویری دارد (یعنی دوست دارد خودش با خواندن اطلاعات، تخیل کند که چه اتفاقاتی افتاده است! / م.) در مقابل، اگر او دوست دارد اخبار و اطلاعات را بشنود، احتمالا ذهن‌اش بیش‌تر ماهیت شنیداری دارد. بنابراین باید یاد بگیرید چگونه اخبار بد را به او بدهید و چگونه او را برای جلسات و مسائل پیش‌بینی نشده آماده کنید. مطمئن باشید خیلی زود خودتان شخصا به یکی از مزیت‌های رقابتی تیم رئیس‌تان تبدیل خواهید شد!

۳- منش مدیریتی

حتی اگر در رده‌های پایین سازمان قرار دارید، مطمئن باشید که منش مدیریتی دارید! این، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کارکنان برجسته است. همانند یک مدیر رفتار کنید تا خیلی زود ببینید چگونه کارها به‌همان شکلی که باید، انجام می‌شوند. انتظارات هر یک از اعضای تیمی که در آن عضویت دارید ـ از رئیس‌تان گرفته تا همکاران و همتایان‌تان در واحد سازمانی‌تان ـ را مدیریت کنید. به موعدهای زمانی بچسبید، کلیه‌ی اقدامات لازم را پس از هر جلسه دنبال کنید، همیشه گزارش‌های پیش‌رفت را ـ حتی از نوع غیررسمی مثلا از طریق ایمیل ـ ارائه کنید.

۴- مدیریت زمان

کارهای‌تان را اولویت‌بندی کنید و زمان‌تان را به‌خوبی مدیریت کنید. بدانید در چه زمانی باید چه کار کنید. کارها را به‌ تأخیر نیندازید؛ به‌ویژه زمانی که کارها چند واحد سازمانی را درگیر می‌کنند. تأخیر شما ممکن است کار دیگران را به تأخیر بیاندازد. کارکنان برجسته می‌دانند چگونه زمان‌شان ـ و حتی زمان مدیرشان ـ را به‌خوبی مدیریت کنند.

۵- کار کردن برای نتیجه‌گیری

با داشتن اهدافی در ذهن کار کنید. هدف کلی این پروژه چیست؟ در راستای هدفی کار کنید که هر کسی که درگیر پروژه است ـ بدون توجه به بزرگی یا کوچکی نقش‌اش ـ به سوی آن در حرکت است. هر فرد باید در رسیدن به آن هدف مشارکت کند. لازم است یاد بگیرید چگونه به نتیجه برسید و از خودتان انتظار عملکرد سطح بالا داشته باشید. تنها برای زنده ماندن تلاش نکنید! این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کارکنان برجسته است.

۶- از خودتان جلو بزنید!

کارکنان برجسته نیرویی درونی دارند که آن‌ها را به انجام کارهای فوق‌العاده وادار می‌کند. آن‌ها پیش‌تاز هستند و گام بعدی را برای حرکت دیگران مشخص می‌کنند. اگر دوست دارید در کاری که انجام می‌دهید، عالی و مورد احترام رئیس‌تان باشید، به‌دنبال روش‌هایی برای پیشی گرفتن از خودتان بگردید. به‌ترین فردی که می‌توانید، باشید. حتی اگر رسیدن به کمال ناممکن است، به‌ دنبال‌ش بروید و به‌دست‌ش بیاورید. بدین ترتیب حتی اگر به کمال هم نرسید، اندکی نزدیک‌تر شدن به آن هم شما را به نقطه‌ای فراتر از آن‌چه فکر می‌کردید شدنی است، خواهد رساند.

۷- می‌شود و می‌توانم!

شعارتان این باشد. تا به‌حال با فردی کاملا منفی‌نگر کار کرده‌اید که معتقد باشد همه چیز غیرممکن است، هیچ کاری آسان نیست، دردسر داشتن طبیعی است و میلیون‌ها دلیل منفی دیگر برای این‌که کارها به‌سرانجام نمی‌رسند، داشته باشد؟ به شعار “می‌شود و می‌توانم” اعتقاد راسخ داشته باشید. شجاعت و صبر لازم را برای به‌انجام رسیدن کارها داشته باشید و کشف کنید چگونه کارها به منزل مقصود می‌رسند ـ حتی اگر بسیار چالش‌انگیز به‌نظر بیایند. مدیران به افرادی که با این اعتقاد به سراغ انجام کارها می‌روند، اعتماد می‌کنند.

۸- برای رسیدن به تعالی تلاش کنید

در هر کاری تلاش کنید تا به‌ترین کاری که می‌توانید را انجام دهید. اقدامات لازم را برای اطمینان یافتن از این‌که همه چیز درست پیش می‌رود انجام دهید و مطمئن شوید ارتباطات بین کارها درست برقرار شده باشند. زمانی را برای انجام کارهایی که دیگران از انجام آن‌ها شانه خالی می‌کنند، صرف کنید.

۹- از کار کردن لذت ببرید

پیتر دراکر ـ پیر روشن‌ضمیر دنیای مدیریت ـ زمانی گفته بود: “آن‌هایی که کاری انجام می‌دهند، از آن‌ کار لذت هم می‌برند.” حتی در کار‌های روتین هم ـ که در آن‌ها به‌تفصیل می‌دانید در هر گام چه باید بکنید ـ هر گام را بر گام قبلی بنیان بنهید و به سازمان کمک کنید تا به هدفی از اهداف خود دست یابد. مدیران حس می‌کنند که چه کسی از کارش لذت می‌برد و چه کسی نه. کسی که از کارش لذت می‌برد، به‌شکل طبیعی به‌ترین کار ممکن را انجام می‌دهد. 

۱۰- مشارکت مثبت داشته باشید

یک کارکن برجسته مسئولیت فردی هر کاری را که انجام می‌دهد، به‌عهده می‌گیرد. برای این‌که کارکنی برجسته باشید، لازم است مشارکتی مثبت در سازمان داشته باشید. پیش‌گام باشید، پیشنهاد بدهید یا حتی قهرمان ساکتی باشید که چالش‌ها را بدون هیچ حرف و حدیثی حل می‌کند. کارکنان برجسته این‌گونه کار می‌کنند. آن‌ها هم‌واره برای کمک کردن به سازمان جهت رسیدن به اهدافی بزرگ‌تر تلاش می‌کنند.

۱۱- روابط کاری

خوب بودن با همکاران و داشتن روابط قدرتمند بین واحدها و در سطوح مختلف سازمان، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کارکنان برجسته است. معنای‌اش این است که شما می‌توانید از همکاری دیگران و شبکه‌ی قدرتمندتان برای کمک گرفتن در انجام کارهای‌تان بهره‌های زیادی ببرید. بدین ترتیب باعث می‌شوید مدیریت سازمان با چشم دیگری به رئیس‌تان بنگرد. رئیس‌تان هم مشکلات انسانی کم‌تری خواهد داشت.

******

حالا کمی فکر کنید: آیا این ویژگی‌ها را دارید؟ احتمالا بعضی از آن‌ها را دارید. لازم است برای نمایش این ویژگی‌ها به‌شکلی که دیگران ـ از جمله رئیس‌تان ـ آن‌ها را تشخیص دهند، برنامه‌ریزی کنید. در عین حال اگر برخی از این ویژگی‌ها را ندارید، ببینید کدام یک را باید اول بیاموزید و به‌کار بگیرید. این کار به شما کمک می‌کند تا از نردبان شغلی، آسان‌تر بالا بروید.

موفق باشید!

منبع

دوست داشتم!
۳

لینک‌های هفته (۱۳۹)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

پوزش بابت تأخیر! 🙁

خوب به‌دلیل اهمیت بسیار حیاتی آمار و اطلاعات در حوزه‌های مختلف، از هفته‌ی پیش بخش جدیدی با عنوان آمار و اطلاعات به بخش‌های پست لینک‌های هفته افزوده می‌شود و کلیه‌ی اخبار مربوط به آمار و اطلاعات در این بخش به‌صورت متمرکز ارائه می‌شوند. لطفا این بخش را جدی بگیرید!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

کارمند کیست، کارکنان کیستند؟! (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) (عااااااااااااااالی!)

بیل کارکنان (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) (عااااااااااااااالی!)

موفقیت و آرامش (محسن صحراگرد؛ تجربه)

۱۰ نکته برای عبور از فراز و نشیب‌های زندگی

اقتصاد آنلاین – فکر می‌کنید شغل‌تان چقدر می‌ارزد؟

هشت راهکار موثر برای تقویت تمرکز و یادگیری

آیا “اعتماد به نفس” با ما زاده می‌شود؟

۷ راه برای آرام شدن پس از هر دعوا و مشاجره

دیوید بکام چگونه به نام تجاری تبدیل شد

سلامت نیوز: مبارزه با خستگی نیم‌روزی با تغذیه مناسب

مدیریت، کارآفرینی و تحلیل کسب و کار: 

رفتار سازمانی و استارت‌آپ‌ها (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااااااااااااااااااااالی!)

خبرآنلاین – آیا باید به گذشته وفادار ماند یا باید آن را فراموش کرد؟ / اصغر فرهادی از فیلم جدیدش می‌گوید و خبرآنلاین – جاناتان فرانزن چه داستانهایی را دوست دارد؟+ ۱۰ توصیه برای بهتر نوشتن (این دو مصاحبه را حتما بخوانید! برداشت‌های بیزینسی‌اش با خودتان. شاید بعدا توضیح دادم. :))

همنشینی با مدیران موفق (۱) (محسن احمدی)

پیام مدیریت (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) 

پنج تفکر استراتژیک برای صاحبان کسب‌وکارهای کوچک

کاریا، مدرسه کسب و کار های نوپا | گاه نگاشت های محسن ملایری

اشتباهات مدیران در رویارویی با مدیریت عملکرد

پنج شیوه کم هزینه برای پاداش‌دادن به کارمندان

گوگل چطور می‌چرخد (دنیای چابک)

دو بسته تجربه مفید برای شرکت‌های نرم‌افزاری (چیا چاره‌خواه؛ همفکری)

سفرهای کاری (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

ایسنا – فهرست کالاهای معاف از مالیات بر ارزش افزوده

نکات مدیریتی روش‌های متفاوت رهبری تیم‌ها و موارد استفاده آنها

پیشرفت سریع با کمک تکنولوژی

تویوتا گران‌ترین برند خودروی دنیا

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

یازده نکته برای انتخاب یک سیستم یکپارچه (محسن احمدی)

اهدای جوایز وبی سال ٢٠١٣ | آی کلاب

تکرار روزهای طلایی یاهو

ایتنا – یوتیوب ۸ ساله شد

ایتنا – با میلیاردر جدید دنیای آی.تی آشنا شوید: دیوید کارپ/ تامبلر

مرکز اعلانیه‌ها به مرورگر کروم اضافه می‌شود – زومیت

کاهش میزان رضایت از نرم‌افزارهای مایکروسافت

بازنشستگی گوگل چک آوت نزدیک است

گوگل کیف پول خود را با جی‌میل یکپارچه کرد – ایستنا

رسانه‌های اجتماعی:

بیشترین زمان کاربران صرف چه سایت‌هایی می‌شود؟ (رسانه‌های اجتماعی)

صنعت فاوا در ایران:

با حضور مسوولان ارشد ایران انجام شد: رونمایی از سند تجارت الکترونیک و سند حاکمیت الکترونیکی آماده شده است

فهرست کامل برگزیدگان جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات  و بررسی هفت هزار خدمت الکترونیکی در جشنواره فاوا

جزییات کیف پول الکترونیکی بانک مرکزی

بین مرکز ملی و پژوهشگاه فضای مجازی دیوار می‌کشند (روش‌های پیش‌رفته‌ی مدیریت در قرن بیست و یکم)

وزارت ارتباطات ملزم به کاهش قیمت پهنای باند دیتاسنترهای داخلی شد – ایستنا

وزارت ارتباطات به دنبال تقویت مرزهای الکترونیک

پرداخت الکترونیکی مالیات ممکن شد

کشور در زمینه سواد دیجیتالی در وضعیت مطلوبی قرار دارد – ( Tala.ir ) سایت طلا

دولت تشکیل پاویون صنعت ICT را ابلاغ کرد

استانداردهای شبکه اختصاصی دولت رونمایی شد

اقتصاد:

مدل‌سازی‌های ناتمام در اقتصاد ایران (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ) (عااااااااااالی!)

اقتصاد پرسرعت چین و اقتصاد کند ایران (حجت قندی؛ اقتصادانه) (عااااااااااالی!)

چرا رأی می‌دهند/ رأی نمی‌دهند؟ (حسین عباسی؛ IRPD ONLINE)

اقتصاد آنلاین – ۱۴ انتظار فعالان اقتصادی از رئیس‌جمهور آینده

معرفی کتابی از ارناندو دسوتو «راه دیگر» بهبود محیط کسب‌وکار

تجربه آلمان در توسعه اقتصادی

اقتصاد آنلاین – چرا بنگاه‌های صنعتی در ایران رشد نمی‌کنند؟

طرح مجلس برای احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی

تقدیم لایحه شرح وظایف وزارت «کار» و «راه» به مجلس (نکات جالبی داره این لایحه …)

افزایش سهم ثروت نامشهود با برنامه راهبردی صنعت

اقتصاد آنلاین – انتشار اوراق‌جدید با نام اوراق خزانه‌ اسلامی

با مصوبه کمیسیون تلفیق در مجلس مطرح شد: تثبیت یارانه نقدی در سال ۹۲

در تحلیلی از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس ارائه شد: سناریوهای تعیین تکلیف طرح‌های نیمه‌تمام

کانون بانک‌های خصوصی در نامه‌ای به محمود بهمنی هشدار داد کاهش قدرت رقابت در بازار پول و معاون نظارت بانک مرکزی تشریح کرد: چشم‌انداز ساماندهی موسسات غیربانکی

درخواست «تغییر سود بانکی» با هدف «تعدیل اجاره‌‌بها» به بانک مرکزی رفت: تدبیر پولی به نفع اجاره‌نشین‌ها

آمار و اطلاعات:

کسب و کار:

خبرآنلاین – ۹۰% برندهای دنیا در کدام کشور ساخته می‌شود؟

آخرین آمار مصرف در ایران اعلام شد: گردش مالی ۴/۱ میلیارد دلاری لوازم آرایشی و بهداشتی

فاوا در ایران و جهان:

تراکنش‌های در شاپرک ۹۶ درصد موفق بوده است و ایتنا – مدیریت بیش از پنج میلیارد تراکنش بانکی در سال۹۱

رشد ۱۰۹ درصدی خرید‌های اینترنتی در ایران و ۹۸درصد ایرانی‌ها پول خرید اینترنتی را حضوری می‌دهند

پوشش تلفن همراه در جاده های کشور به ۱۰۰ درصد می‌رسد

پیش‌بینی IDC برای سال ۲۰۱۳ کاهش سرمایه‌گذاری جهانی در صنعت فناوری اطلاعات

خبرآنلاین – یک چهارم کل نوت‌بوک‌ها در سال ۲۰۱۶ صفحه لمسی خواهند بود

۵۲ هزار قانون کشور در ۹۰ سال اخیر روی اینترنت رفت

رشد ۲/۲ درصدی ارزش بازار جهانی نرم‌افزارهای ERP

درحال حاضر ۱۷۲ به ۱۰۰ میلیون مشترک LTE ارایه می‌دهند – ایستنا

خبرآنلاین – ۴۸ و ۵۰ میلیارد اپلیکیشن؛ اپل و گوگل چگونه تعداد دانلود های خود را می شمارند؟

ایتنا – فروش رایانه‌های شخصی ۷٫۵ درصد افزایش یافت

بازار نرم‌افزارهای مدیریت عملیات آی‌تی به مرز ۱۸ میلیارد دلار رسید – ایستنا

ایتنا – گوگل ماهی ۱۰۰ میلیارد کلیدواژه را بررسی می‌کند

ایتنا – بودجه ۱۵۳ میلیون دلاری سامسونگ برای کشف استعداد

درآمد ۴۰ میلیارد دلاری ویتنام از صادرات کالاهای الکترونیکی – ایستنا

اقتصاد:

در یک گزارش پژوهشی بررسی شد چشم‌انداز نفت در ۲۰ سال آینده

اقتصاد آنلاین – صندوق توسعه ۵۰ میلیارد دلاری شد

اقتصاد آنلاین – ۸۰ درصد بودجه ۹۲ در جیب شرکت‌های دولتی‌

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی عبده‌ تبریزی از بازارملک در سال۹۲

اقتصاد آنلاین – ترانزیت الکترونیکی کالا در ۲۵ پایانه گمرک

بانک توسعه صادرات ۲۶ هزار میلیارد تسهیلات داد

سازمان ملل پیش‌بینی خود نسبت به رشد اقتصادی جهان را کاهش داد – ( Tala.ir ) سایت طلا

خبرآنلاین – ۱۰ شرکت برتر نفت جهان چه برتری‌هایی دارند؟ / عملکرد شرکت نفت ایران مستلزم بازسازی اساسی فکری و سازمانی

اقتصاد آنلاین – اجباری‌شدن استاندارد ۲۹۹قلم کالا از تیر ۹۲

تولید برق ایران بیش از ۲٫۵ درصد افزایش یافت و عبور صادرات برق از ۱۲ میلیارد کیلووات ساعت

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۰۳)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

“ـ شما برای بازیکنان‌تان بیشتر شبیه پدر هستید یا مربی؟

ـ من کاملا یک آدم عادی هستم. گاهی اوقات دوست آن‌ها، گاهی معلم آن‌ها. من کاری که باید انجام بشود را می‌گویم. پیدا کردن لحظه‌ای که باید دوست آن‌ها باشی یا معلم‌شان، کار سختی نیست. بزرگ‌ترین مهارت من، پیدا کردن حس همراهی است. من زندگی را درک می‌کنم. فوتبال بخشی از زندگی است و من به آن‌ها می‌گویم که چطور اتفاقات را درک کنند. آن‌ها جوان هستند و مانند سوپراستارها رفتار نمی‌کنند. آن‌ها نیاز به کمک دارند تا راه درست را پیدا کنند.” (از مصاحبه با یورگن کلوپ؛ مربی جوان و نابغه‌ی بروسیا دورتموند؛ این‌جا)

راست‌ش از نظر من، گویاتر و زیباتر و خلاصه‌تر و به‌تر (و همین‌جور صفات تفصیلی بیش‌تر!) از این نمی‌شود کل مباحث ره‌بری در مدیریت را بیان کرد! چه مدیر باشید و چه مثل من، مشاور، همین چند جمله‌ی کوتاه را جایی جلوی چشم‌تان بچسبانید تا یادتان باشد که برای چه دارید کار می‌کنید و لازم است چه کار کنید. 🙂

نمی‌توانم از این تک‌جمله‌ی درخشان و بسیار بسیار انگیزش‌بخش استاد در همین مصاحبه هم بگذرم: “اگر می‌خواهید نتیجه‌ی ویژه‌ای بگیرید، باید احساس ویژه‌ای داشته باشید!” به‌قول خودم: عاااااااااااااااالی!

برای تیم بسیار دوست‌داشتنی دورتموند و یورگن کلوپ عزیز در فینال شنبه شب ـ یعنی فینال بزرگ‌ترین بازی سال: فینال لیگ قهرمانان اروپا ـ آروزی موفقیت دارم. 🙂

دوست داشتم!
۲

درس‌های توسعه‌ی یک کسب و کار کوچک (۱۴): چه ابزارها و تجهیزاتی تهیه کنم؟

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

احتمالا دیده‌اید که وقتی قرار است یک فروشگاه جدید در جایی افتتاح شود یا مغازه‌ای تغییر کاربری بدهد، مدتی شیشه‌های آن با روزنامه و کاغذ و … گرفته می‌شود تا آن داخل، اتفاقاتی بیافتد. خیلی وقت‌ها این تغییرات صرفا شامل کمی رنگ‌آمیزی و تعمیرات داخلی است؛ اما در مورد بعضی از کسب و کارها دامنه‌ی تغییرات بسیار گسترده‌تر است و ممکن است چند ماهی طول بکشد. مثلا ممکن است یک تغییر دکوراسیون اساسی در داخل مغازه انجام شود یا ویترین‌های جدیدی بسته به نوع فروشگاه در آن‌جا نصب شوند. خیلی وقت‌ها ممکن است حتی در یک فروشگاه با کاربری ثابت هم به‌دلایل مختلف ـ مثلا زیباتر شدن مغازه برای جذب مشتریان بیش‌تر ـ هم تغییراتی اتفاق بیافتد. هر کدام از این حالت‌ها که باشد، برای ایجاد این تغییرات هم به فکر نیاز داریم و هم به تجهیزات و ابزار.

کسب و کار کوچک ما لزوما که فروشگاه فیزیکی ندارد؛ اما هر کسب و کاری که داشته باشیم، لازم است گروهی از ابزارها و تجهیزات را برای کارمان تهیه کنیم و سپس آن‌ها را جوری در کنار هم قرار دهیم که به بهترین شکل ممکن از آن‌ها استفاده شود. توجه کنید که در این‌جا منظورم از ابزارها و تجهیزات لزوما سخت‌افزاری نیست: در بعضی از کسب و کارها نرم‌افزارهای مورد استفاده اهمیت‌شان بسیار بیش‌تر از سخت‌افزارها است.

بگذارید از یک زاویه‌ی دید دیگر هم به ماجرا نگاه کنیم تا ملموس‌تر شود: منظورم از ابزارها تجهیزات، هر چیزی است که برای‌اش پول می‌دهیم تا از آن در کسب و کارمان استفاده کنیم و ماندگار هم هست. یعنی مثل مواد اولیه نیستند که با مصرف کردن‌شان در همان زمان از بین بروند و می‌شود روی استفاده از آن‌ها برای مدت‌ها (و شاید سال‌ها) حساب کرد. به بیان بهتر، ابزارها و تجهیزات همان “دارایی”‌های ما هستند که با “سرمایه‌گذاری” آن‌ها را تهیه می‌کنیم.

خوب از کجا بفهمیم که به چه چیزهایی نیاز داریم؟ این سؤال یک جواب میان‌بر دارد و یک جواب روش‌مند. این‌جا هر دو را مرور می‌کنیم:

الف ـ پاسخ میان‌بر: از یک نگاه کل‌نگر، ابزارها و تجهیزات مورد نیاز ما به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  • تجهیزات و ابزارهایی که مستقیما در فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت ما استفاده می‌شوند: مثلا در یک کافی‌شاپ، دستگاه قهوه‌ساز جزو این دسته است. در یک دفتر خدمات اینترنتی، رایانه‌ها و تجهیزات شبکه از این نوع هستند. در یک آموزشگاه آشپزی، اجاق گاز و فر و لوازم آشپزی از این نوع هستند. در یک کسب و کار اینترنتی، وب‌سایت (بله! وب‌سایت!) شما این‌گونه است.
  • تجهیزات و ابزارهایی که در فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت کاربرد غیرمستقیم دارند: مثلا در همان کافی‌شاپ، میز و صندلی و لیوان و بشقاب و قاشق و چنگال از این دسته‌اند. در دفتر خدمات اینترنتی، هم به‌همین شکل میز و صندلی‌‌ جزو واجبات ارائه‌ی خدمت هستند. در آموزشگاه آشپزی هم احتمالا میز چنین کارکردی دارد. البته فراموش نکنید که پیشخوان و دخل هم از این نوع هستند!
  • تجهیزات و ابزارهایی که در خود فرایند فرایند تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت استفاده نمی‌شوند؛ اما لازم‌اند: این یکی شاید خیلی ملموس نباشد؛ اما لازم است به آن‌ها هم فکر کنیم. برای کسب و کارهای رسمی‌تر و اداری‌تر معمولا مبلمان اداری، لوازم پذیرایی و … از این نوع‌اند. اما مثال‌های دیگری هم هست: مثلا اگر کسب و کار ما شرکتی است که در آن جلسات مختلفی برگزار می‌شود؛ احتمالا میز کنفرانس و ویدئو پروژکتور یا یک تلویزیون برای نمایش اسلایدها از این نوع‌اند. یا در یک کسب و کار هنری از نوع سینمایی و تبلیغاتی، آرشیو کتاب و مجله و فیلم از این نوع‌اند تا بشود هر از گاهی با مرور آن‌ها الهامات جدیدی گرفت. و همین‌طور مثال‌هایی دیگر.

ب ـ پاسخ روش‌مند: در هر حال برای این‌که کشف کنید به چه چیزهایی نیاز داریم، لازم است کارهای زیر را انجام دهیم: روش‌های انجام کارها را در کسب و کارتان بررسی کنید. ببینید به‌ازای هر فعالیت به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز هست. همان سه نوع تجهیزاتی که در بالا گفتیم می‌تواند در این تحلیل به شما کمک کند. حتما بعضی از ابزارها و تجهیزات در فعالیت‌های مختلفی کاربرد دارند و برخی دیگر خاص یک فعالیت هستند. برای کشف این ابزارها و تجهیزات هم لازم نیست خودتان خیلی فکر کنید: خیلی وقت‌ها کافی است به کسب و کار مشابه یا رقیب‌تان سری بزنید!

پایان درس چهاردهم. در درس بعدی در ادامه‌ی این پست، در مورد روش تهیه‌ی ابزارها و تجهیزات مورد نیاز صحبت خواهیم کرد.

دوست داشتم!
۴

دعوت به همکاری نویسنده و مترجم در حوزه‌های کسب و کار و ICT

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

این آگهی مربوط به خود من است که دو بخش دارد: 🙂

۱- یک سایت تازه‌تأسیس خبری ـ تحلیلی فعال در حوزه‌های کسب و کار و ICT، برای تأمین محتوای مورد نیاز خود نیاز به همکاری نویسندگان و مترجمان این حوزه دارد. ترجیح این است که افراد متقاضی داشتن توانایی تولید یا ترجمه‌ی حداقل یک مطلب در روز داشته باشند و توانایی نسبتا خوبی در زمینه‌ی نگارش داشته باشند. در مقطع فعلی امکان پرداخت هزینه‌ی همکاری وجود ندارد؛ اما با توجه به بیزینس پلنی که برای سایت طراحی شده، در آینده‌ی نزدیک و پس از درآمدزایی سایت، حق‌الزحمه‌ی دوستان همکار مطابق مدلی که به توافق طرفین خواهد رسید، پرداخت خواهد شد. لطفا درخواست و در صورت وجود، نمونه‌ی کارها‌ی‌تان را برای‌مان بفرستید.

۲- همان‌طور که قبلا نوشته بودم، چند ماهی است به‌عضویت شورای سردبیری ماه‌نامه‌ی تدبیر سازمان مدیریت صنعتی درآمده‌ام و مشخصا مسئولیت دو بخش “کسب و کارهای کوچک” و “مشاوره‌ی مدیریت” با من است. اگر علاقه‌مند هستید مطالب‌تان در این دو حوزه در معتبرترین و قدیمی‌ترین نشریه‌ی مدیریتی ایران به‌نام خودتان چاپ شود، لطفا مقاله‌‌های‌تان را برای من بفرستید. فضایی که برای هر یک از این دو بخش در اختیار داریم، حداکثر چهار صفحه‌ی نرم‌افزار ورد با فونت ۱۴ (حدودا می‌شود ۱۵۰۰ کلمه) است. فقط توجه کنید که اگر مطلب‌تان ترجمه است، حتما نام نویسنده و مرجع دقیق مقاله‌ی اصلی (مثلا آدرس سایتی که مقاله را از آن گرفته‌اید)، فراموش نشود. اگر هم مطلب تألیفی است؛ اما منابعی را استفاده کرده‌اید، لطفا منابع‌تان را ذکر کنید.

در صورت تمایل به همکاری، لطفا با من از طریق آدرس ایمیل gozareha@gmail.com تماس بگیرید. پیشاپیش سپاس‌گزارم. 🙂

دوست داشتم!
۱

مقاله‌ی هفته (۲۷): ۱۰ راز تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

نویسنده: ناوین جین / ترجمه: علی نعمتی شهاب

افسانه‌ای وجود دارد مبنی بر این‌که موفقیت کارآفرینانه تماما مربوط است به تفکر نوآورانه و ایده‌های بکر و پیشرو. در این مقاله می‌بینید که موفقیت واقعی چیست.

من اغلب دوره‌ی زندگی‌ام به‌عنوان یک بزرگ‌سال را کارآفرین بوده‌ام. این اواخر در یک پرواز تجاری طولانی، در مورد این‌که چه چیزی باعث شد من یک کارآفرین موفق بشوم و چگونه می‌توانم معنای موفقیت را تعریف کنم، اندیشیدم. هر دو ایده در ذهن در هم پیچیده شدند. موفقیت به‌عنوان یک کارآفرین، موفقیت کارآفرینانه. من هر ساله در مورد موضوع کارآفرینی حرف‌های زیادی می‌زنم. آن شب اولین چیزی که متوجه شدم باید انجام بدهم، رد این افسانه‌ی ماندگار است که موفقیت کارآفرینانه تماما مربوط است به تفکر نوآورانه و ایده‌های بکر و پیشرو. من متوجه شده‌ام که موفقیت کارآفرینانه معمولا ریشه در اجرای عالی دارد که  تنها با کشیدن درست نخ چرخ و محور قرقره تحقق می‌یابد.

اما چه چیزهای دیگری باعث موفقیت یک کارآفرین می‌شوند و چگونه باید کارآفرین موفقیت را برای خود تعریف کند؟

فهرست ده تایی من شامل این‌هاست:

۱۰- شما باید به چیزی که تلاش می‌کنید به آن دست بیابید، مشتاق باشید.

این بدان معناست که شما بخش عمده‌ای از ساعات بیداری‌تان را به ایده‌ای که روی آن کار می‌کنید، تخصیص خواهید داد. اشتیاق، نیرویی مشابهی را در درون کسان دیگری که برای تشکیل یک تیم جهت تحقق این رؤیا به شما می‌پیوندند، ایجاد می‌کند. و با این شور و اشتیاق، احتمال بیش‌تری می‌رود که تیم شما و مشتریان‌تان واقعا به آن‌چه تلاش می‌کنید انجام دهید، ایمان بیاورند.

۹- کارآفرینان بزرگ تمرکز شدیدی روی موقعیتی که دیگران نمی‌بینند، دارند.

این تمرکز و شدت به از میان برداشتن تلاش‌های غیرمفید و انحرافات کمک می‌کند. اغلب شرکت‌ها از سوء هاضمه می‌میرند، نه گرسنگی. این شرکت‌ها از انجام هم‌زمان تعداد زیادی کار ـ به‌جای انجام عالی و باکیفیت تعداد اندکی کار ـ رنج می‌برند. بنابراین روی مأموریت و فلسفه‌ی وجودی‌تان متمرکز بمانید.

۸- موفقیت فقط و فقط نتیجه‌‌ی سخت‌کوشی است.

همه‌ ما می‌دانیم که هیچ موفقیت یک شبه‌ای وجود ندارد. پشت هر موفقیت یک شبه، سال‌ها کار سخت و ریزش عرق جبین نهفته است. افراد خوش‌شانس به شما می‌گویند که راه آسانی برای موفقیت وجود ندارد؛ و آن شانس هم نصیب کسانی می‌شود که به‌سختی تلاش می‌کنند. اگر می‌دانید که دارید بهترین کاری را که می‌توانید انجام می‌دهید، نباید دلیلی برای افسوس خوردن داشته باشید. روی چیزهایی که می‌توانید کنترل کنید و روی تلاش‌های خودتان تمرکز کنید و اجازه بدهید نتایج هر آن چیزی که قرار است بشوند، بشوند.

۷- راه موفقیت طولانی خواهد بود؛ بنابراین یادتان باشد که از سفر لذت ببرید.

همه به شما می‌آموزند که باید روی اهداف‌تان تمرکز کنید؛ اما افراد موفق روی مسیر سفر متمرکزند و از رسیدن به منزل‌گاه‌های طول مسیر لذت می‌برند. اگر از مسیر لذت نبرید، آیا صرف بخش عمده‌ای از عمرتان برای رسیدن به مقصد، ارزشی خواهد داشت؟ آیا تیمی که برای تحقق مأموریت‌تان به شما ملحق می‌شوند هم از سفر لذت نخواهند برد؟ آیا برای همه شما بهتر نیست که زمانی از عمرتان را که در مسیر هستید در دستان خود داشته باشید؛ حتی اگر هیچ‌گاه به مقصد نرسید؟

۶- به غریزه شهودی خود بیش از هر برنامه صفحه گسترده‌ای اعتماد داشته باشید.

در جهان واقعی متغیرهای زیادی وجود دارند که شما به‌سادگی نمی‌توانید آن‌ها را در یک برنامه‌ صفحه گسترده (مثل اکسل) وارد کنید. صفحه گسترده‌ها نتایج خود را از فرضیات نادقیق شما به‌دست می‌آورند و در نتیجه به شما احساس امنیت اشتباهی می‌بخشند. در اغلب موارد، قلب شما و شهودتان هم‌چنان بهترین راهنماهای شما هستند. مغز انسان شبیه یک رایانه‌ی دو دویی عمل می‌کند و تنها می‌تواند اطلاعات دقیق صفر و یکی (یا سیاه و سفید) را پردازش و تحلیل کند. همه‌ی ما تجربیاتی در کسب و کارمان داشته‌ایم که در آن‌ها قلب‌مان به ما می‌گوید در اشتباهیم؛ در حالی که مغزمان هم‌چنان در تلاش برای استفاده از منطق جهت کشف چیزها است. بعضی وقت‌ها لازم است طنین قدرتمند یک صدای درونی مبتنی بر غرایز، بر منطق برتری ‌یابد.

۵- انعطاف‌پذیر اما ثابت‌قدم باشید. هر کارآفرین باید در اقدامات خود چابک باشد.

شما باید با به‌دست آمدن اطلاعات جدید، به‌صورت مداوم یاد بگیرید و خودتان را سازگار سازید. در عین حال شما باید بر علت وجودی و مأموریت سازمان‌تان نیز پافشاری کنید. این‌ جایی است که صدای درونی‌تان بسیار مهم می‌شود؛ به‌ویژه زمانی که به شما سیگنال‌های هشدار قوی می‌دهد که چیزها در حال منحرف شدن از مسیر صحیح خود هستند. کارآفرینان موفق میان گوش دادن به صدای درونی و ثابت‌قدم بودن برای رسیدن به موفقیت توازن ایجاد می‌کنند؛ چرا که برخی اوقات موفقیت دقیقا از جایی بیرون می‌زند که به‌صورت سنتی به‌عنوان شکست در نظر گرفته می‌شود.

۴- به تیم‌تان تکیه کنید. این یک حقیقت ساده است: هیچ فردی در همه چیز بهترین نیست.

هر کسی به دیگران نیاز دارد؛ کسانی که مهارت‌های مکمل او را دارند. کارآفرینان، جماعت خوش‌بینی هستند و برای آن ها بسیار سخت است که بپذیرند در چیزی خوب نیستند. عرق‌ریزی روحی بسیار زیادی لازم است تا مهارت‌های اصلی و نقاط قوت‌تان را کشف کنید. پس از این کشف و شهود درونی، افراد هوشمندی را بیابید که می‌توانند نقاط قوت شما را تکمیل کنند. مجذوب شدن به افرادی که شبیه‌تان هستند، کار ساده‌ای است. مهم این است که افرادی را بیابید که شبیه شما نیستند؛ اما در کاری که انجام می‌دهند ـ و در کارهایی که شما نمی‌توانید انجام دهید ـ خوب‌اند.

۳- اجرا، اجرا، اجرا

از آن‌جایی که هوشمندترین فرد روی زمین نیستید (و اصلا آیا چنین کسی وجود دارد؟)، این احتمال وجود دارد که بسیاری از افراد دیگر هم همان کاری را بکنند که شما تلاش می‌کنید انجام دهید. موفقیت لزوما از یک نوآوری‌ پیشرو به‌دست نمی‌آید؛ بلکه از اجرای بی‌عیب و نقص نشأت می‌گیرد. یک استراتژی عالی به‌تنهایی موجب برنده شدن در یک بازی یا نبرد نمی‌شود: پیروزی با یک چرخ و قرقره‌ی ساده هم به‌دست می‌آید. همه ‌ما کارآفرینانی را دیده‌ایم که زمان بسیاری را روی نوشتن طرح کسب و کارشان و آماده‌ کردن اسلایدهای پاورپوینت تلف کرده‌اند. من باور دارم که یک طرح کسب و کار بیش از یک صفحه‌ای، بسیار طولانی است. به‌علاوه در عمل کارها دقیقا به‌همان شکلی که شما تصور می‌کنید، پیش نمی‌روند. اهمیتی ندارد چقدر زمان روی تکمیل کردن طرح کسب و کار صرف می‌کنید. شما مجبورید که آن را براساس واقعیت‌های دنیای واقعی اصلاح کنید. شما از دست به‌کار شدن و اقدامات عملی چیزهای بیش‌تری یاد می‌گیرید تا تئوری‌پردازی. بنابراین به‌یاد داشته باشید: انعطاف‌پذیر بمانید و با به‌دست آوردن اطلاعات جدید، اقدامات خود را اصلاح کنید.

۲- نمی‌توانم فردی را تصور کنم که بدون داشتن صداقت و درستی به‌ موفقیت درازمدت دست یابد.

این دو ویژگی باید در هسته‌ی مرکزی وجود هر کسی باشند. هر کسی وجدان دارد؛ اما بسیاری از افراد گوش دادن به آن را متوقف کرده‌اند. همواره ندای درونی وجود دارد که زمانی که کاملا باصداقت نیستید یا حتی اندکی از مسیر درستی منحرف شده‌اید، به شما هشدار می‌دهد. مطمئن باشید که دارید به او گوش می‌سپارید.

۱- موفقیت یک سفر طولانی است که اگر بخشنده باشید، پاداش‌ زیادی به‌همراه دارد.

افراد زیادی به شما در طی این مسیر کمک می‌کنند تا به موفقیت دست ‌یابید. شما همانند من خواهید آموخت که به‌ندرت شانسی برای کمک به افرادی که شما را یاری داده‌اند، خواهید داشت. در بسیاری موارد حتی نمی‌دانید آن‌ها کجا هستند. تنها راهی که می‌توانیم بدهی‌های‌مان را پرداخت کنیم، کمک به دیگر افرادی است که می‌توانیم آن‌ها را یاری دهیم ـ و باید این امید را داشته باشیم که آن‌ها نیز به افراد بسیاری کمک کنند. زمانی که موفق هستیم، موقعیت‌های زیادی را در جامعه و شبکه‌ی اجتماعی‌مان تشخیص می‌دهیم که می‌توانیم به دیگران کمک کنیم. بعضی وقت‌ها این موضوع به‌سادگیِ “مهربان بودن با انسان‌ها” است. در زمان‌های دیگر گوش‌ دادن مشفقانه یا گفتن یک جمله مهربانانه تمام چیزی است که مورد نیاز است. “خوب رفتار کردن” با منابع در دسترس‌مان، مسئولیت ما محسوب می‌شود.

سنجش موفقیت

امید دارم که رازهای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق را به گوش جان شنیده باشید. سؤال بعدی که احتمالا از خود خواهید پرسید این است که: چگونه موفقیت را اندازه بگیریم؟ از آن‌جایی موفقیت امری بسیار شخصی است؛ هیچ روش جهان‌شمولی برای سنجیدن آن وجود ندارد. افراد موفقی مانند بیل گیتس و مادر ترزا چه کار مشابهی انجام می‌دهند؟ به‌ظاهر یافتن اشتراکی میان این دو بسیار مشکل است؛ هر چند هر دو بسیار موفق‌اند. من شخصا باور دارم که معیار اصلی موفقیت، مبلغ موجود در حساب بانکی شما نیست. معیار سنجش موفقیت، تعداد زندگی‌هایی است که می‌توانید در آن‌ها یک تفاوت معنادار مثبت ایجاد کنید. این همان معیار موفقیتی است که باید در زمان طی مسیرمان به‌سوی موفقیت، خود را با آن بسنجیم.

منبع

دوست داشتم!
۶