دنیای امروز، دنیایی است پر از دلخستگیها و نرسیدنها، غمها و شکستگیها و از همه بدتر، خودبینیها و خودپسندیها و خودخواهیها. خوب بودن، کمیاب است و خوبی، اکسیری گرانبها و نیافتنی. خیانت و دورویی و سوء استفاده از صداقت و دوستی هم که در زندگی هر روز ما طنینی تکراری دارند. و احتمالا بههمین دلیل است که انتخاب اغلب ما در زندگی، حداکثر کردن لذت و شادی خودمان میشود و بس؛ و فراموش میکنیم که نشاندن لبخندی عمیق بر چهرهی دیگران، چقدر ساده است و زیبا و بالاترین درجهی انسانیت است …
در این گیر و دار، شاید لازم باشد هر از گاهی تلنگری به خودمان بزنیم تا به خودمان بیاییم و بهیادمان بیاید که آن دنیای پر از عشق و مهر و شادی و زیبایی و مهربانی که آرمانشهر زندگی همهی ماست با تلاش تکتک ما ساخته میشود و از آن مهمتر، در ساختن آن، وظیفهی اخلاقی بزرگی را بر دوش میکشیم: مهربانی! نه برای خودنمایی و نه در حد آنچه “لیاقت” دیگران میپنداریم؛ بلکه هر چقدر که میتوانیم و هر کجا که میشود و بدون داشتن چشمداشت جبران از دیگران. و فراموش نکردن اینکه کوچکترین مهر و محبت، میتواند همانند تلنگری بر کهکشان، دنیایی را زیر و رو کند. حالا این دنیا میتواند به کوچکی دنیای یک پرنده باشد که در این روزهای سرد سال، با خوردن غذای اضافی ما سیر شود و میتواند به بزرگی دنیای بشریت باشد!
چند روز پیش از این بود که یک ویدئو کلیپ بهدستم رسید. ایمیل محمود حقوردی دوست بسیار خوبم، در حکم یک تلنگر بزرگ بود برای من و یادآوری همین چیزهایی که در این پست نوشتم. ویدئو کلیپی کوتاه؛ اما عمیق از تأثیر زنجیرهوار محبتهای ساده در ساختن زیباترین دنیای دنیا! این کلیپ را برای دوستان بسیاری فرستادم. بعد دیدم حیف است که شما خوانندگان خوب گزارهها را از دیدن این کلیپ محروم کنم. بنابراین این شما و این هم کلیپ ما نظارهگر نیستیم. خواهش میکنم که چند دقیقهای وقت بگذارید و این کلیپ را با حجم حدود ۱۲ مگابایت دانلود کنید و نگاهش کنید. به احساس خوبی که در آخرِ کلیپ خواهید داشت، کاملا میارزد …