از کوندرا (۱)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

میلان کوندرا برای من یعنی تمام ادبیات. از روزی که خیلی اتفاقی رمان هویت‌اش به دست‌ام رسید و خواندم‌اش تا روزهایی که جهالت‌ و بار هستی و جاودانگی‌اش را خواندم؛ هر روز بیش‌تر و بیش‌تر از قبل فهمیدم که لذت خواندن آثار یک رمان‌نویس فیلسوف تا چه حد است: کوندرا برای ما از تفسیر “هستی” می‌گوید و این تفسیر، وقتی همراه می‌شود با سرخوردگی‌ او از دنیای انسانی اطراف‌اش، دیدگاهی تلخ و در عین حال درست را پدید می‌آورد. دیدگاهی که زندگی را در پستی و بلند‌های زندگی معنوی بشر (در برابر زندگی مادی و نه در معنای مذهبی‌اش) می‌جوید و تلاش می‌کند بدین وسیله، به انسان‌ها بگوید که در سراسر زندگی‌شان چرا و چطور فکر می‌کنند و عمل می‌کنند. کوندرا به دنبال ریشه‌یابی چیستی و چرایی زندگی نیست؛ کوندرا به دنبال این است که به انسان بفهماند حالا که به هر دلیلی بر روی این کره خاکی به‌وجود آمده، باید به دنبال این باشد که بفهمد ریشه رفتارهای خودش و دیگران چیست (هر چند که فهمیدن این موضوع هم به نظر او خیلی تفاوتی در زندگی ایجاد نمی‌کند و دست آخر، بشر باید این دنیای نامطلوب را “فقط” تحمل کند!)

یادداشت‌های زیادی از کتاب‌های کوندرا دارم که از این پس هر از چند گاهی این‌جا آن‌ها را می‌نویسم. این هم اولین مورد:

چرا معمولا در بحث‌های بیهوده‌ای که هیچ نتیجه عملی هم ندارد بحث و جدل پیش می‌آید؟ کوندرا در رمان جاودانگی‌اش می‌گوید معتقد است به دو دلیل: ۱- عقاید و باورهای ما انسان‌ها بخشی از وجود ما شده‌اند؛ ۲- هیچ یک از ما تحمل “حق نداشتن” ندارد!!! (دومی خیلی مهم‌تر است!)

دوست داشتم!
۰

تخصص شما چیست؟

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

هفته پیش جایی برای مصاحبه استخدامی رفته بودم. تجربه بسیار جالبی بود و چیزهای زیادی یاد گرفتم. اما از همه جالب‌تر و بامزه‌تر جایی بود که مصاحبه‌گر (که مدیرعامل آن شرکت بود) از من پرسید: “شما فکر می‌کنی تخصصت چیه؟ در یک جمله به من بگو.” سؤال جالبی که تا آن لحظه بهش فکر نکرده بودم! سریع خودم را جمع کردم و جوابی دادم که مقبول نظر طرف مقابل هم بود.

غرض این‌که وقتی ما رزومه‌های‌مان را پر می‌کنیم از کارهای مختلف و متنوع، ارزیابی تخصص ما برای دیگران مشکل می‌شود. این مهم است که دقیقا بدانیم چه کاری را خوب بلدیم یا حداقل به آن علاقه داریم. این‌جوری هم مطالعات‌مان و هم تجربه‌های‌مان در یک حوزه مشخص متمرکز می‌شود و وقتی این دو از یک سطحی بالاتر رفت، آن وقت بر مبنای اصل کمبود منابع عرضه (!)، انتخاب‌های شغلی‌مان هم افزایش خواهد یافت. دیگران هم براساس این‌که خودمان تخصص‌مان را بشناسیم ارزیابی بهتری در مورد ما خواهند داشت؛ یعنی می‌فهمند باید با چه زبان فنی با ما صحبت کنند و در چه حوزه‌ای باید آشنایی ما با ادبیات علمی یا تجربیات قبلی‌مان را محک بزنند.

آن قسمت سؤال آقای مدیرعامل که از من خواست در یک جمله تخصص‌ام را بیان کنم به نظرم آموزنده‌ترین بخش صحبت‌های او بود. منظورم این است که حواس‌مان باشد شرح شغل نمی‌خواهیم بنویسیم؛ باید واقعا مختصر و مفید بدانیم که تخصص‌مان چیست.  برای این مختصر و مفید نویسی پیشنهاد می‌کنم همین الان گوگل پروفایل خودتان را تکمیل کنید؛ چون باید در آن در بخش “What I do” خیلی ساده و کوتاه بنویسید که چه کار بلدید. یعنی در واقع عنوان شغل‌تان را بنویسید.

از همه این حرف‌ها گذشته فکر می‌کنم پیدا کردن عنوان تخصص‌مان تمرین خوبی است برای این‌که خودمان و دیگران بفهمیم “چه کاره‌ایم!”

دوست داشتم!
۸

کنفرانس بین‌المللی مدیریت فناوری اطلاعات و مقالات بانمک‌اش!

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

نشسته‌ام و دارم فهرست مقالات کنفرانس بین‌المللی فناوری اطلاعات را می‌‌بینم و افسوس می‌خورم به حال جامعه علمی این کشور. متأسفانه باید این کلیشه را تکرار کرد که ما مدام از تولید علم و پیشرفت علمی سخن می‌گوییم و وقتی پای عمل می‌رسد …

در فهرست مقالات این کنفرانس نکات جالب و در عین حال تأسف‌برانگیزی به چشم می‌خورد:

۱٫ وفور تحقیقات غیرکاربردی و بدون ارزش افزوده و بعضا غلط (نمونه: “راهکارهای اصلاح الگوی مصرف در استفاده از اینترنت در سطح ملی” یا “تحلیل صنعت نرم‌افزارهای متن‌باز در ایران با استفاده از مدل پنج نیروی پورتر”)

۲٫ ترکیب‌های عجیب و غریب مدل‌ها  و تئوری‌ها که نتیجه‌ای جز پیچیدگی بی‌ثمر ندارند (نمونه: “ارائه چهارچوب تلفیقی BSC و EFQM جهت ارزیابی دانش سازمانی”)

۳٫ ارایه کارهای پیش پا افتاده و بسیار مقدماتی به‌عنوان مقاله و تحقیق (طراحی پورتال تدارکات الکترونیکی بر اساس زبان مدل‌سازی یکپارچه)

و بسیاری موارد دیگر از این دست.

در سال‌های اخیر تلاش کرده‌ام همیشه کنفرانس‌های علمی مرتبط با حوزه کاری و درسی‌ام ـ فناوری اطلاعات و مدیریت ـ را دنبال کنم (البته به دلیل اشکالاتی مثل موارد سه گانه مذکور هیچ وقت هم در این کنفرانس‌ها شرکت نمی‌کنم که وقت و پول و عمرم را تلف کنم!) و متأسفانه تا به امروز مقاله قابل توجهی را هم در این کنفرانس‌ها ندیده‌ام که واقعا چیزی را به دانش و تجربه من اضافه کند.

هدف از برگزاری این کنفرانس‌ها چیست؟ تشویق پژوهش؟ به اشتراک‌گذاری دانش؟ نمایش پیشرفت علمی کشور؟ آشنایی مدیران با تحولات روز؟ ارتقای رتبه علمی پژوهش‌گران د انشگاهی؟ یا صرف مقاله دادن و کنفرانس برگزار کردن؟ متأسفانه کنفرانس‌های ما قرار است ترکیبی از همه این هدف‌ها را کنار هم ارایه بدهند و خوب نتیجه‌اش هم معلوم است. چیزی که من از بررسی‌های‌ام روی کنفرانس‌های بین‌المللی غیرایرانی متوجه شده‌ام این است که کنفرانس علمی فقط هدف‌اش به اشتراک‌گذاری دانش میان پژوهش‌گران است و بس.

کنفرانس‌علمی جای یاد گرفتن و آشنا شدن مدیران با مفاهیم علمی نیست و جای کلاس درس را نمی‌گیرد. کنفرانس علمی جای آدم‌های ضعیفی نیست که از عهده انجام دادن کوچک‌ترین کار عملی و حتی نظری بر نمی‌آیند و به دلیل ساختار بیمار کنفرانس‌های علمی ایرانی، ده‌ها مقاله را در رزومه‌شان ردیف می‌کنند و ادعای پژوهش‌گر بودن را دارند. کنفرانس علمی جای کپی پیست کردن‌ و به هم چسباندن چند تا مقاله و حداکثر مباحث چند تا کتاب کنار هم نیست (چیزی که متأسفانه شاید حدود ۹۰ درصد مقالات را در بر بگیرد.) کنفرانس علمی جای ارایه مطالب و مدل‌های عجیب و غریب و غلط نیست! (یکی از دوستان که الان دارد در خارج از کشور دکترای فناوری اطلاعات می‌خواند به من می‌گفت که الان متوجه شده است که مدل پایان‌نامه‌ کارشناسی ارشدش در ایران که براساس‌اش یک مقاله هم در یکی از کنفرانس‌های بین‌المللی ایرانی ارایه داده، کاملا غلط است!)  و بسیاری موارد دیگر …

این را هم بگویم که تابستان امسال من در یک کنفرانس علمی داخلی با یک مقاله شرکت کردم که البته به مرحله ارایه شفاهی نرسید و تنها در کتاب کنفرانس چاپ شد. دیدن مقاله چاپ شده آدم حسابی کیف دارد؛ هر چند که الان به این فکر می‌کنم که کیفیت واقعی آن مقاله از نظر علمی شاید فرقی با مقالات این کنفرانس بین‌المللی نداشت و کاش، صبر می‌کردم و در این کنفرانس شرکت‌ می‌کردم!!!

از شوخی گذشته اگر واقعا می‌خواهید پژوهش جدی بکنید، ژورنال‌ها و کنفرانس‌های داخلی را بی‌خیال شوید. با این وضعیت تأسف‌بار تنها راه سنجش عیار واقعی یک پژوهش‌گر تلاش برای چاپ مقاله در یک ژورنال معتبر است (البته نه لزوما ISI‌های مورد تأیید وزارت علوم ایران که هر روز بیش‌تر از دیروز اعتبار خودشان و فرایند داوری‌شان معلوم می‌شود!) البته اگر هدف واقعی‌تان کار علمی است و نه صرف مقاله دادن، لذت بردن از چاپ آن و صد البته پز دادن!

دوست داشتم!
۲