همهی ما دوست داریم در زندگیمان “موفق” باشیم؛ اما کمتر پیش میآید که فکر کنیم موفقیت یعنی چه!؟ جفری جیمز اینجا تعریف جالبی از موفقیت ارائه کرده است:
ماتریس زیر را در نظر بگیرید:
برای بیشتر مردم تعریف موفقیت بهشکل زیر است:
همهی ما دوست داریم در زندگیمان “موفق” باشیم؛ اما کمتر پیش میآید که فکر کنیم موفقیت یعنی چه!؟ جفری جیمز اینجا تعریف جالبی از موفقیت ارائه کرده است:
ماتریس زیر را در نظر بگیرید:
برای بیشتر مردم تعریف موفقیت بهشکل زیر است:
همهی ما دوست داریم در زندگیمان “موفق” باشیم؛ اما کمتر پیش میآید که فکر کنیم موفقیت یعنی چه!؟ جفری جیمز اینجا تعریف جالبی از موفقیت ارائه کرده است: ماتریس زیر را در نظر بگیرید: برای بیشتر مردم تعریف موفقیت بهشکل زیر است: اما تعریف واقعی موفقیت اینطوری است: بنابراین: “موفقیت در زندگی یعنی هر چه بیشتر شاد بودن!” دوست داشتم!۸
باز هم کمی تأخیر … 🙂
یش از شروع:
جامعهشناسی، سلامت و روانشناسی و کار حرفهای:
مدیریت آشفتگی فکری (امیر مهرانی؛ The Coach) (عاااالی! یکی از بهترین مطالب هفته)
چگونه عادت های خوب را در خودمان نهادینه کنیم؟ (نارنجی) (عاااااالی!)
۱۰ راه برای افزایش تمرکز و کارایی محیط کار (نارنجی)
پنج نکتۀ زیرکانه برای ابراز مخالفت با رئیس (محمد سالاری)
شوخی با مدلهای یکپارچه! (افشین دبیری؛ وبلاگ مدیریت منابع انسانی) 😀
مدیریت و کارآفرینی:
بومی سازی: درست یا غلط؟ (بهاره حسینی) (سؤال خوبی است!)
تکنیک MECE (ابراهیم حیدری)
مدیریت پروژه چابک (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)
چگونه یک مربی و مرشد خوب برای خودمان پیدا کنیم؟! (مصطفی مهدیزاده؛ نویسندهی مهمان وبلاگ یک پزشک)
گرومینگ بک لاگ محصول (اسد صفری؛ دنیای چابک)
کارآفرینی نیازی به تجربه ندارد
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
راههای «عملی» برای تقویت وبلاگستان (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (خیلی حرف حساب!)
گوگل برای مالکیت فایلهای کاربران تا کجا به پیش میرود؟! (آزادراه)
مایکروسافت، نام نسخههای مختلف ویندوز ۸ را اعلام کرد (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
چه بر سر اندروید میآید؟ (تحریریهی آنلاین عصر ارتباط)
آزادراه تقدیم میکند: اوبونتو برای تازهواردها (آزادراه) (کتاب آموزشی اوبونتو)
چهار مطلب در راستای معرفی گوگلدرایو توسط گوگل در این هفته: رونمایی رسمی گوگل از سرویس گوگلدرایو (فارنت) و فضای جیمیل به ۱۰ گیگابایت افزایش یافت و سرویس SkyDrive مایکروسافت با ۷ گیگابایت فضای رایگان (دو خبر دوم از وبلاگینا) و اینفوگرافی: مقایسه سه سرویس دراپباکس، گوگلدرایو و اسکای درایو (فارنت)
۱۰ امکان جالبی که جستجوگر گوگل دارد و کمتر از آنها استفاده میشود
پیشبینی سهم ۶ میلیارد مشترکی بازار تلفن همراه دنیا تا پایان ۲۰۱۲
شبکههای اجتماعی:
فیسبوک بیش از ۹۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه دارد
صنعت فاوا در ایران:
اساسنامه شرکت زیرساخت تأیید شد
گواهی مدیریت امنیت اطلاعات خارجی منتفی شد (ISMS ایرانی! چه شود …)
اختصاص بودجه ۴۰ میلیارد تومانی به پژوهشهای فناوری اطلاعات
الزامی شدن تأیید هویت در پرداختهای الکترونیکی
آغاز ردهبندی ملی آثار نرمافزاری
اقتصاد:
اقتصاد آنلاین آمد (سایت خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان که با همت گروهی از دوستان روزنامهنگار حرفهای ما که با جریان اصلی اقتصاد جهان همراهاند راه افتاده است. معرفی این سایت توسط صادق الحسینی در کاتالاکسی)
سایت شخصی دکتر محمد طبیبیان عزیز هم این هفته شروع به کار کرد!
اقتصاد ایران در گزارش صندوق بین المللی پول (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL) (بسیار خواندنی!)
گیکها و اقتصاد تجربهمحور (نارنجی)
بدهی خارجی ایران ۶٫۳ میلیارد دلار کاهش یافت/ امارات بدهکارترین در خاورمیانه
باز هم کمی تأخیر … 🙂 یش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. برای مرور سریعتر مطالب، لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم. جامعهشناسی، سلامت و روانشناسی
آدمها، خطاهای کسانی که منتظرشان میگذارند را میشمارند!
ضربالمثل فرانسوی
آدمها، خطاهای کسانی که منتظرشان میگذارند را میشمارند! ضربالمثل فرانسوی دوست داشتم!۳
فردا ششم اردیبهشت قدم به بیست و هشت سالگی میگذارم. باز یک سال گذشت و دوباره رسیدم به نقطهی آغاز. سالی که سراسر رنج بود و و دلتنگی و زخمهایش فراموشنشدنی …
***
پارسال این موقع حتا فکرش نمیکردم که یک سال بعد روزهای زندگیم را با بغض و دلتنگی آقاجان بگذرانم (در تمامی این شش ماه فقط و فقط یک بار به خواب دیدمش و دلم لک زده برای یک لحظه صدای مهربانش …)؛ چه برسد به رفتن عمو جان به فاصلهی کمتر از دو ماه و تازه شدن داغ دیگر عزیزانِ برای همیشه سفر کرده …
***
تیر ماه و پایان یک ماجرای شیرین را هیچگاه فراموش نخواهم کرد. ماجرایی که تلخی پایانش هنوز هم مرا آزار میدهد. تازه آن موقع هنوز نمیدانستم که چهار ماه جهنمی آخر سال پیش رویم است …
***
مشکلات کاری و استرسهای کاری هم که دیگر مرا از پای درآوردند. در لحظه لحظهی چهار ماه آخر سال دوست داشتم میتوانستم همه چیز را رها کنم و خانهنشین بشوم؛ اما مسئولیت بزرگی را قبول کرده بودم و نمیشد. من باید برای مشکلاتی که کمترین تقصیر را در آنها داشتم، پاسخگو میبودم. تازه میگذرم از حاشیههای تمامنشدنی که آن آخرین ذرات انرژی باقیمانده را هم از بین بردند …
***
در این یک سال خیلی چیزها یاد گرفتم:
ـ یاد گرفتم که احساسم را کنترل کنم و از آن فرار نکنم. یاد گرفتم که شادی بزرگ و آن چیزی که در زندگی بهدنبالش هستی، نادر است. بهجای آن باید از تکتک شادیهای کوچک زندگی لذت برد و دلخوش داشت به آنها …
ـ یاد گرفتم رؤیاهایم را زندگیکنم.
ـ یاد گرفتم امید آخرین چیزی است که میمیرد …
ـ راز موفقیت را از مثلث طلایی بارسا و معادلهی جیم وولفنزون و شریل سندبرگ آموختم.
در کنارش هر روز دوستان عزیز و بزرگوار بیشتری را پیدا کردم که برای پیش رفتن و نماندن یاران هممسیر خوبی بودند و هستند.
***
امروز که به گذرِ این یک سال سخت نگاه میکنم میبینم با وجود تمامی آن لحظات بد و بدتر به موفقیتی دست یافتهام که خودم باورش را نداشتم: من توانستم در برابر آن روی واقعی و بیرحم زندگی “تاب بیاورم.” تازه توانستم با سرعت بیشتری از سال قبلتر هم پیش بروم! من امروز دیگر آن آدم سال گذشته نیستم. خیلی بزرگتر شدهام و خیلی آبدیدهتر. تحمل مصیبت بیش از آنچه که فکرش را بکنید، آدم را صبور میکند …
بله. آن روزهای سخت دیگر تمام شدهاند. این روزها آرامش دوباره به زندگی من برگشته است. شادم و سرحال. هر هفته و هر روز با آدمهایی جدید و دوستداشتنی آشنا میشوم. از دیدن میزان اعتماد دیگران به خودم ذوقزده میشوم. و البته ناگفته هم نماند که از تعریف کردنشان از خودم هم شاد میشوم! (مخصوصن تعریفهای مربوط به نویسندهی گزارهها بودن!) حالا دوباره مثل همان روزهای اول کاری، ذوق و حوصله و انگیزه و انرژی کافی برای تلاش بیشتر و سخت کار کردن دارم. هر روز جای جدیدی برای تأثیرگذاری و کمک به دیگران برای خوب بودن و بهتر شدن و پیش رفتن کشف میکنم. هر روز میبینم که چقدر کار برای انجام دادن هست و نگران میشوم که نکند فرصت کافی به من داده نشود!
با این همه خیلی دلتنگم این روزها. دلتنگ آنهایی که رفتند و مرا جای گذاشتند. دلتنگ عزیزانی که دور از مناند و من دور از آنها. دلتنگ لحظات خوبی که دیگر تکرار نمیشوند …
در آستانهی پا گذاشتن به بیست و هشتمین بهاری زندگیم، با تمام وجود ممنونم از اعضای عزیزتر از جانِ خانوادهام. و از دوستان خوبم که کنارم بودند و هستند. ممنونم برای خوبیتان و برای بودنتان. من برای شما و در کنار شما زندهام.
***
بزرگترین درس این یک سال بسیار بسیار سخت برای من کشف رازی بود که عمران صلاحی سالها پیش آن را سروده است:
از مقصدمان سؤال کردم گفتی
مقصد، خود راه میتواند باشد
مقصد و رسیدنی در کار نیست. تنها باید برای نماندن تصمیم گرفت و بدون لحظهای توقف همراه با مسیر زندگی پیش رفت. مقصد همین جاست و همین لحظه. جای دیگری دنبالش نمیگردم.
فردا ششم اردیبهشت قدم به بیست و هشت سالگی میگذارم. باز یک سال گذشت و دوباره رسیدم به نقطهی آغاز. سالی که سراسر رنج بود و و دلتنگی و زخمهایش فراموشنشدنی … *** پارسال این موقع حتا فکرش نمیکردم که یک سال بعد روزهای زندگیم را با بغض و دلتنگی آقاجان بگذرانم (در تمامی این شش ماه فقط و فقط یک بار
از امشب رسما وارد متن درسهای توسعهی یک کسب و کار کوچک میشویم و هر هفته به یکی از موضوعات مطرح در توسعهی کسب و کارهای کوچک میپردازیم. لازم است همین ابتدا به یک نکتهی مهم اشاره کنم: هدف اصلی از طرح این سلسله مطالب در اینجا این است که علاقهمندان راهاندازی کسب و کارهای کوچک بدانند باید به چه موضوعاتی فکر کنند و چه کارهایی انجام دهند. در واقع هدف، طرح چارچوبی برای راهاندازی یک کسب و کار کوچک است. بنابراین لطفن فراموش نکنید که هر کدام از درسهای ارائه شده دارای جزئیات بسیاری است که آشنایی با آنها نیازمند مطالعه و مطالعه و مطالعه است. من سعی میکنم بسته به موضوع برخی منابع خوب برای مطالعه را هم خدمت دوستان عزیز معرفی کنم.
اما اولین درس. همهی ما هدفمان راهاندازی و توسعهی یک کسب و کار کوچک است؛ اما آیا میدانیم که اصلن به چه کسب و کارهایی کوچک میگویند؟ این هفته میخواهیم به این سؤال جواب بدهیم.
شاید در نگاه اول کسب و کار کوچک، بنگاهی بهنظر برسد که دارای درآمد بهنسبت محدود و اندازهی کوچکی است. این دیدگاه تقریبا درست است؛ اما دقیق نیست. مثلا از این دیدگاه احتمالن شرکتی مثل اینستاگرام یک میلیارد دلاری کسب و کار کوچک بهنظر نمیآید! بنابراین این سؤال پیش میآید که یک کسب و کار کوچک واقعن چه نوع کسب و کاری است؟
با بررسی تعاریف رسمی کسب و کار کوچک در کشورهای مختلف میبینیم که تعریف بنگاههای کوچک و متوسط در کشورهای مختلف جهان بیشتر بر تعداد کارکنان مبتنی است؛ هر چند میزان دارایی (ژاپن)، میزان سرمایه (کرهی جنوبی) و میزان فروش (مالزی) نیز جزو معیارهای اصلی تعریف یک بنگاه بهعنوان بنگاه کوچک و متوسط محسوب میشوند.
در ایران تعاریف مختلفی برای کسب و کارهای کوچک ارائه شده؛ اما نکتهی مهم اینجاست که وجه مشترک تمامی این تعاریف تکیه بر “تعداد کارکنان” بهعنوان معیار اصلی تعریف کسب و کارهای کوچک است. مهمترین تعریف قابل استناد در این زمینه ـ که مخصوصا برای استفاده از تسهیلات و حمایتهای دولتی لازم است به آن توجه شود ـ تعریف سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران است که متولی اصلی حمایت از SMEها در ایران محسوب میشود. این سازمان کسب و کارهای کوچک را “کسب و کارهای دارای ۱ تا ۹ نفر پرسنل” میداند. اما این تعریف رسمی را میتوان کاملتر هم کرد تا بهتر درک کنیم که یک بنگاه کوچک یعنی چه. گفته شده بنگاه کوچک، بنگاهی است که سه ویژگی زیر را داشته باشد:
بنابراین از همینجا با هم این قرار را با هم بگذاریم که کسب و کار کوچک تعریفش چیست.
بعد از تعریف بنگاههای کوچک در ایران، لازم است کمی به هم به نقش این بنگاهها در اقتصاد بپردازیم. در نقاط مختلف جهان،بنگاههای کوچک و متوسط (SME) از نظر تعداد بنگاهها، بخش اعظمی از بنگاههای اقتصادی کشورها را تشکیل میدهند. در واقع این روزها SMEها موتور محرک رشد و توسعهی اقتصادی محسوب میشوند. SMEها باعث تقویت روحیهی رقابت و کارآفرینی در اقتصاد، افزایش بهرهوری و ایجاد اشتغال میشوند و از این جهت هر روز بر اهمیت آنها افزوده میشود.
از نظر نقش بنگاههای کوچک در اقتصاد کشورها نیز برخی از مهمترین ویژگیهای مهم SMEها عبارتند از:
ـ فراهمآوردن بستر راهاندازی کسب و کار شخصی خود برای افراد بامهارت و کارآفرین بهدلیل نیاز به سرمایههای کوچک؛
ـ منبع اصلی شناسایی و ظهور و آموزش و تجربهاندوزی استعدادهای کارآفرینان و افراد خلاق جامعه؛
ـ منبع مهم نوآوری در محصولات، خدمات، فرایندها و تجربیات کاری جدید؛
ـ فعالیت در نقاط جغرافیایی مشخص و بازارهایی که بنگاههای بزرگ امکان یا تمایل ورود به آنها را ندارند؛
ـ تکمیلکنندهی زنجیرهی تأمین آنها و زنجیرهی ارزش صنعت محل فعالیت خود؛
ـ انعطافپذیر در مقابل تغییرات بازار و محیط کسب و کار؛
ـ مزیت رقابتی در صرفهجویی در مقیاس تولید در برخی حوزهها نسبت به صنایع بزرگ؛
ـ تعداد مشاغل ایجاد شدهی بیشتر در مقایسه با بنگاههای بزرگ؛
ـ شکستن انحصار بنگاههای بزرگ.
میبینید؟ اینها همه دارند به ما نشان میدهند که:
۱- یک کسب و کار کوچک چقدر نقش بزرگی در رشد و توسعهی جامعه دارد. جدا از اینکه این بیزینس کوچولو برای ما چه اثراتی خواهد داشت؛ انگیزهی تأثیرات اقتصادی و اجتماعی آن در جای خودش بسیار جذابیت کار را بالا میبرد.
۲- یک کسب و کار کوچک عموما نقش مکمل صنایع بزرگ یا پیشگامی شدن در عرضهی فناوریهای جدید را ایفا میکنند. بنابراین برای پیدا کردن ایدههای کسب و کاریمان بهتر است این دو فضا را بگردیم.
پایان درس اول. در این درس یاد گرفتیم که یک بنگاه کوچک چیست. این بنگاه باید توسط یک نفر ـ یعنی شما بهعنوان کارآفرین ـ راهاندازی شود. هفتهی آینده به این میپردازیم که کارآفرین چه کسی است و چه ویژگیهایی دارد.
از امشب رسما وارد متن درسهای توسعهی یک کسب و کار کوچک میشویم و هر هفته به یکی از موضوعات مطرح در توسعهی کسب و کارهای کوچک میپردازیم. لازم است همین ابتدا به یک نکتهی مهم اشاره کنم: هدف اصلی از طرح این سلسله مطالب در اینجا این است که علاقهمندان راهاندازی کسب و کارهای کوچک بدانند باید به چه موضوعاتی
خوب این آخر هفته سر من وحشتناک شلوغ شد. موعد تحویل چند تا پروژه که قرار بود با هم نباشد، روی هم افتاد و نتیجهش هم اینکه پست “لینکهای هفته” افتاد بهامروز. بعد از پست جمعه شب، قصد داشتم هر وقت شد مطالب نخوانده را بخوانم و پست لینکهای هفته را بنویسم که واقعن فرصت نشد. از لطف دوستانی که نگران غیبت من شده بودند، متشکرم. 😀 این هم از مزایای زیادی فعال بودن است دیگر …
از این هفته لینکهای مربوط به صنعت فاوا در ایران را جدا میکنم و تعداد لینکهای کلی بخش فاوا را هم به ده لینک کاهش میدهم. البته طبیعتا اگر لینکهای صنعت فاوا در ایران زیاد نباشد، آنوقت فضا برای سایر لینکهای فاوا باز میشود.
پیش از شروع:
جامعهشناسی، سلامت و روانشناسی و کار حرفهای:
برداشت از خود (باید یک مطلب بهزودی در باب “توهم در مورد خود” بنویسم! علیالحساب این نوشتهی کوتاه شهرام خان کریمی را در یادداشتهای صنایعی ببینید.)
استراتژی لبخند (علی م.) (بسیار دوستش داشتم.)
چالشهای فراروی تغییر موفق (شهرام کریمی؛ یادداشتهای صنایعی)
تغییر و مشکلات آن (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)
تغییر و مقاومت (وبلاگ تجربه؛ محسن صحراگرد)
آرتیست فراموش شده (امیر مهرانی؛ The Coach)
آنچه برای برقراری ارتباط مؤثر نیاز داریم (نیاز مبرم مدیران) (محمد سالاری)
۴ روش برای بهبود کارایی مغز (نارنجی)
بهترین شغل جهان در سال ۲۰۱۲: مهندس نرمافزار (نارنجی) (بقیه را هم بد نیست ببینید.)
مدیریت و کارآفرینی:
مدیر پروژه خوب (خلاصهی یک کتاب عالی مدیریت پروژه بهروایت علی واحد در وبلاگ رادمان؛بسیار مهم و خواندنی!)
گفتوگوبا مدیرعامل شرکت پوینده دهکده جهانی : منابع انسانی؛ اصلیترین منبع تحقق برنامههای راهبردی (این هم یک گفتگوی جالب با وفا کمالیان عزیز که مال قدیمترهاست اما من این هفته تازه دیدمش!)
زندگی مشترک مسالمتآمیز با یک کارآفرین (امیر مهرانی؛ The Coach)
برای پول درآوردن وبلاگ نزنید! (وبلاگ خواندنی آقای سید رضا علوی با عنوان “کارآفرینی اینترنتی و کسب و کار اینترنتی به زبان فارسی” که کشف این هفته بود!)
تخفیف یا تخریب؟! (پریا فرهادی؛ وبلاگ همینا)
سادگی، نهایت پیچیدگی است (این هم معرفی طراح اصلی اپل توسط جواد افتاده در “رسانههای اجتماعی”)
پرداخت های متغیر (شهرام کریمی؛ یادداشتهای صنایعی) (نوشتهی شهرام در مورد سبکهای پرداخت ثابت و متغیر در طول چرخهی عمر سازمان)
همکاری و نه دلالی (شایان شلیله)
چگونه با تازهواردها رفتار کنیم؟ (مهدی عرب عامری؛ PMPlus)
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
ارتباط کامپیوترهای آلوده با اینترنت قطع میشود (حتمن این مطلب را در مورد یک ویروس بسیار خطرناک بخونید و رایانهتان را هم چک کنید.)
دانلود همهی اطلاعات ویکیپدیا و استفاده از دانشنامهی ویکیپدیا به صورت آفلاین (شاهوار) (بهبه!)
راهحل کاربردی ادوبی برای جایگزینی امضای دستی با امضای الکترونیکی اسناد (زومیت)
گوگل میگوید در ساخت اندروید از حمایت کامل Sun برخوردار بوده است (این هم بخشی از ماجرای شکایت اوراکل از گوگل) (زومیت)
Gmail خود را آنالیز کنید (عصر ارتباط)
نگرانی مخترع اینترنت از خطرات گوگل و فیسبوک
آیا شرکتهای Apple و Valve در تلاش برای ساخت کنسول بازی جدیدی هستند؟
شبکههای اجتماعی:
چرا فیسبوک برای گوگل خطرناک است؟ (زومیت)
صنعت فاوا در ایران:
گفت وگو با حمید شهریاری عضو شورای عالی مجازی (یک گفتگوی بسیار مهم در مورد مشکلات سیاستگذاری فاوا در کشور که منجر به تأسیس شورای عالی مجازی شد. آقای شهریاری را اول بار در هماندیشی راهبردهای جامعهی اطلاعاتی ایران از نزدیک دیدم. بسیار انسان روشن و در حوزهی فاوا بادانشی است و بهدلیل جامعهی روحانیتش احتمالن یکی از تأثیرگذارترین آدمها صنعت فاوا در سطح نظام حاکمیتی کشور.)
شبکه ملی اطلاعات هزار میلیارد تومان خرج برمیدارد (بررسی بودجهی فاوا در سال ۱۳۹۰)
سایتهای وزارت نفت همچنان قطع است
حجم تجارت الکترونیکی کشور به ۶۷ میلیارد تومان رسید
اقتصاد:
۱۰ چیز که در مورد افشای اطلاعات کارتهای بانکی مردم نمیدانید (دوستان ما در راهپرداخت نکات بسیار مهمی را در فضای غبارآلود و غیرکارشناسی که پس از این اتفاق بهوجود آمد، نوشتهاند.)
فقرا در جستوجوی گذشته، ثروتمندان به دنبال آینده (در جستجو در گوگل!)
خوب این آخر هفته سر من وحشتناک شلوغ شد. موعد تحویل چند تا پروژه که قرار بود با هم نباشد، روی هم افتاد و نتیجهش هم اینکه پست “لینکهای هفته” افتاد بهامروز. بعد از پست جمعه شب، قصد داشتم هر وقت شد مطالب نخوانده را بخوانم و پست لینکهای هفته را بنویسم که واقعن فرصت نشد. از لطف دوستانی که
شما عمری را پای ترجمه یکی از پشتوانههای اصلی ادبیات کلاسیک گذاشتید، غیر از آن هم حتی وقتی سراغ نویسندههای متاخرتر میروید باز هم آنهایی هستند که به نوعی در کلاسیکهای امروزی جای میگیرند، چقدر شوق خواندن اینگونه ادبی را میان مخاطبان کتاب در ایران میبینید؟
من ناشر نیستم و به بازارش کاری ندارم، مساله اینجاست که من عاشق آن سرچشمه هستم، یعنی ادبیات ناب. من با پروست زندگی کردم، گاهی برای ترجمه یک پاراگراف یک ماه وقت گذاشتم. پروست برای من ۱۱ سال طول کشید. آن وسط کارهای دیگری هم کردم، اما میخواستم یک کاری بزرگتر از همه آنچه تا آن روز کار کرده بودم را شروع کنم و بالاخره حاصلش را با رضایت دیدم.
(عکس و متن از از گفتگوی منتشر نشدهای با زندهیاد مهدی سحابی؛ چاپ شده در روزنامهی اعتماد؛ شمارهی ۲۳۱۶؛ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰؛ اینجا)
پ.ن. بهدلیل اینکه متأسفانه نرسیدم لینکهای هفته را کامل مطالعه کنم؛ پست لینکهای هفته فردا شب منتشر خواهد شد.
شما عمری را پای ترجمه یکی از پشتوانههای اصلی ادبیات کلاسیک گذاشتید، غیر از آن هم حتی وقتی سراغ نویسندههای متاخرتر میروید باز هم آنهایی هستند که به نوعی در کلاسیکهای امروزی جای میگیرند، چقدر شوق خواندن اینگونه ادبی را میان مخاطبان کتاب در ایران میبینید؟ من ناشر نیستم و به بازارش کاری ندارم، مساله اینجاست که من عاشق آن
آزادی اگر همراه با آزادیِ خطا کردن نباشد، ارزشی ندارد.
مهاتما گاندی
آزادی اگر همراه با آزادیِ خطا کردن نباشد، ارزشی ندارد. مهاتما گاندی دوست داشتم!۰
“مربیان در حال حاضر به ۱۱ نفری میاندیشند که در تیم برترند، اما هیچگاه نتوانستهاند از تمامی ۲۵ بازیکن به نحو احسن و بهموقع بازی بگیرند. اما فرگی این چنین نمیاندیشد، او ۱۱ بازیکن را در زمین قرار میدهد؛ اما از سایرین غافل نمیشود و به نوعی با آنها رفتار میکند که آنها در خدمت تیم میمانند و تمام تلاش خود را بهکار می گیرند تا در صورت لزوم برای تیم مؤثر واقع شوند و این خود یکی از نکته هایی است که از ایجاد تنش و حاشیه در اردوی تیم به شدت کم میکند.” (پارک جی سونگ در ستایش سر الکس فرگوسن؛ اینجا)
عموما مدیران ـ مخصوصا وقتی حیطهی نظارتشان (Span of Control) از عدد طلایی ۹ نفر بیشتر میشود، دیگر نه وقتی برای رهبری و هدایت و مربیگری همهی نفرات دارند و نه اصلا حال و حوصلهی این کار را. پارک به نکتهی شگفتانگیزی در مورد پیرمرد تمامنشدنی و دوستداشتنی فوتبال جزیره اشاره میکند. سر الکس هیچ وقت تمرکزش را به بازیکنان اصلی محدود نمیکند. او همیشه برای تکتک اعضای تیماش ـ چه ستاره باشند و چه جوان جویایی نامی مثل تام کلورلی کشف جدید این فصلش ـ وقت میگذارد، آموزششان میدهد، هدایتشان میکند و بهوقتاش از آنها استفاده میکند. به همین دلیل است که من در تمامی سالهایی که فوتبال را از نزدیک دنبال میکنم به یاد ندارم که هیچ بازیکن نیمکتنشینی در منچستر یونایتد لب بهاعتراض باز کرده باشد!
روش فرگوسن بهعنوان یک رهبر، الهامبخش است: تکتک اعضای تیم میدانند که برای رهبر تیم دارای اهمیت هستند. این همان جادوی مربیگری فرگی است.
“مربیان در حال حاضر به ۱۱ نفری میاندیشند که در تیم برترند، اما هیچگاه نتوانستهاند از تمامی ۲۵ بازیکن به نحو احسن و بهموقع بازی بگیرند. اما فرگی این چنین نمیاندیشد، او ۱۱ بازیکن را در زمین قرار میدهد؛ اما از سایرین غافل نمیشود و به نوعی با آنها رفتار میکند که آنها در خدمت تیم میمانند و تمام تلاش خود
کمکم با فرو نشستن بحران اقتصادی که از سال ۲۰۰۸ دامنگیر اقتصاد جهان شده است و ایجاد ثبات نسبی، امکان قضاوت در مورد وضعیت کنونی کسب و کارها آسانتر شده است. لینکداین در همین راستا با بررسی دادههای موجود خود به نمودار بسیار جالب زیر رسیده است: +
در این نمودار صنایع رشدیافته در طول سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ در سمت راست با رنگ سبز و صنایع در حال افول در سمت چپ با رنگ قرمز نمایش داده شدهاند. برای من جالب بود که مشاورهی مدیریت یک صنعت در طول دوران بحران اقتصادی یک صنعت در حال رشد بوده است. صنایع در حال افول هم جالباند. بهغیر از صنایع مالی و بانکداری که سقوطشان طبیعی بهنظر میرسد، سقوط صنایع مخابراتی و صنایع غذایی و دارویی بسیار عجیب و جالب است.
نکتهی جالب اینجاست که این نمودار بهسفارش آژانس فدرالی تهیه شده که مسئولیت تهیه و گزارش آمارهای اقتصادی آمریکا را برعهده دارد. این آژانس سالهای پیش این گزارش را خودش تهیه میکرده و امسال با توجه به رشد روزافزون لینکداین، این کار به این شرکت واگذار شده است!
کمکم با فرو نشستن بحران اقتصادی که از سال ۲۰۰۸ دامنگیر اقتصاد جهان شده است و ایجاد ثبات نسبی، امکان قضاوت در مورد وضعیت کنونی کسب و کارها آسانتر شده است. لینکداین در همین راستا با بررسی دادههای موجود خود به نمودار بسیار جالب زیر رسیده است: + در این نمودار صنایع رشدیافته در طول سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ در