آنچه میاندیشیم یا آنچه میدانیم یا آنچه به آن اعتقاد داریم، دست آخر تنها بخش کوچکی از نتیجهی کار است. تنها نتیجهی ممکن، کاری است که انجام میدهیم.
جان راسین
آنچه میاندیشیم یا آنچه میدانیم یا آنچه به آن اعتقاد داریم، دست آخر تنها بخش کوچکی از نتیجهی کار است. تنها نتیجهی ممکن، کاری است که انجام میدهیم.
جان راسین
آنچه میاندیشیم یا آنچه میدانیم یا آنچه به آن اعتقاد داریم، دست آخر تنها بخش کوچکی از نتیجهی کار است. تنها نتیجهی ممکن، کاری است که انجام میدهیم. جان راسین دوست داشتم!۰
قبلا پستی داشتم در مورد اینکه مشاوران با ویروس فرقی ندارند! آقای اندرو هیل کاشف نظریهی مذکور سه خطر بالقوهی بازار مشاورهی مدیریت را هم کشف کرده است:
هر سه مورد در بازار مشاورهی مدیریت ایران هم وجود دارند. از ما گفتن بود.
قبلا پستی داشتم در مورد اینکه مشاوران با ویروس فرقی ندارند! آقای اندرو هیل کاشف نظریهی مذکور سه خطر بالقوهی بازار مشاورهی مدیریت را هم کشف کرده است: مدیران اجرایی در سراسر جهان از دیدن آدمهای متوسطی که میخواهند به آنها یاد بدهند چطور کسب و کارشان را متفاوت از صنعتگران و مهندسان واقعی مدیریت کنند، خسته شدهاند! [واقعا نمیفهمم
براساس پیمایش انجام شده توسط مؤسسهی یونیورسام، گوگل در میان ۱۵۰ سازمان، جذابترین سازمان برای استخدام شدن در ایالات متحده محسوب میشود. این پیمایش در میان بیش از ۱۰,۰۰۰ متخصص جوان که بین یک تا هشت سال سابقهی کار داشتهاند و در فاصلهی نوامبر ۲۰۱۰ تا ژانویهی ۲۰۱۱ انجام شده است. ۱۰ کارفرمای جذاب آمریکایی را در شکل زیر میبینید:
فقط توجه کنید که افراد در تکمیل پرسشنامهشان به انتخاب یک سازمان محدود نبودهند و میتوانستهاند چند سازمان را هم انتخاب کنند.
این تحقیق از چند جهت برای من جالب بود: یکی اینکه در این فهرست ده تایی، ۵ سازمان از سازمانهای وابسته به دولت آمریکا هستند. حالا شاید ناسا را بتوان بهواسطهی ماهیت کاریاش جذاب دانست، اما به نظر میرسد پیامدهای بحران اقتصادی سالهای اخیر در علاقه به سازمانهای دولتی بیتأثیر نبودهاند.
نکتهی دوم که برای خودم بسیار جذابتر بود: کار مؤسسهی یونیورسام، کمک به سازمانها جهت افزایش جذابیتشان برای کارکنان احتمالی آینده است!!!
و سرانجام اینکه همانطور که میبینید نبرد گوگل و اپل و مایکروسافت در این جبهه هم برقرار است!
مرتبط:
براساس پیمایش انجام شده توسط مؤسسهی یونیورسام، گوگل در میان ۱۵۰ سازمان، جذابترین سازمان برای استخدام شدن در ایالات متحده محسوب میشود. این پیمایش در میان بیش از ۱۰,۰۰۰ متخصص جوان که بین یک تا هشت سال سابقهی کار داشتهاند و در فاصلهی نوامبر ۲۰۱۰ تا ژانویهی ۲۰۱۱ انجام شده است. ۱۰ کارفرمای جذاب آمریکایی را در شکل زیر میبینید: فقط
“آخر و عاقبتی مشابه با پیگرینی؟ (مربی فصل قبل رئال) اتفاق مشابهی رخ نخواهد داد. میدانید چرا؟ چون اگر سران رئال مرا اخراج کنند، من مربی مالاگا نخواهم شد و به تیم بزرگی در انگلیس یا ایتالیا میروم و نه مالاگا.” (از گفتگو با خوزه مورینیو؛ اینجا)
به مناسبت پیروزی تاریخی رئال در کسب تساوی با بارسای گواردیولا (تازه آن هم در ورزشگاه سانتیاگو برنابو)، دو درس جذاب از آقای خاص تقدیم به مهدی عامری عزیز:
پ.ن. مقالهی هفته، حتما فردا.
“آخر و عاقبتی مشابه با پیگرینی؟ (مربی فصل قبل رئال) اتفاق مشابهی رخ نخواهد داد. میدانید چرا؟ چون اگر سران رئال مرا اخراج کنند، من مربی مالاگا نخواهم شد و به تیم بزرگی در انگلیس یا ایتالیا میروم و نه مالاگا.” (از گفتگو با خوزه مورینیو؛ اینجا) به مناسبت پیروزی تاریخی رئال در کسب تساوی با بارسای گواردیولا (تازه آن
ما اغلب به آن چیزی که دوست داریم نمیرسیم؛ اما مطمئنا به آن چیزی که شایستگیاش را داریم خواهیم رسید …
داگ هورتون
ما اغلب به آن چیزی که دوست داریم نمیرسیم؛ اما مطمئنا به آن چیزی که شایستگیاش را داریم خواهیم رسید … داگ هورتون دوست داشتم!۰
نویسنده: ایمی گالو / مترجم: علی نعمتی شهاب
هیچ کس دوست ندارد عملکرد ضعیفی داشته باشد. این وضعیت میتواند خجالتآور، دلسردکننده و گیجکننده باشد. هنوز بسیاری از ما بعضی وقتها نمیتوانیم انتظارات را برآورده سازیم. خبر خوب این است که عملکرد ضعیف غیرقابل علاج نیست. حل آن و حفظ وجهه خود با آگاه بودن، داشتن یک رویکرد صادقانه و پشتیبانی صحیح امکانپذیر است.
متخصصان چه میگویند
جی. ریچارد هکمن استاد کرسی ادگار پیرس در روانشناسی سازمانی و اجتماعی دانشگاه هاروارد و نویسندهی کتاب “رهبری تیمها: بنا نهادن پایهای برای عملکرد عالی” میگوید: “معمولا خود فرد تشخیص نمیدهد که عملکرد خوبی ندارد.” گاهی اوقات یک رئیس، همکار یا کارمند بخش منابع انسانی به شما میگوید در وضعیت مناسبی به سر نمیبرید؛ اما هکمن معتقد است این اتفاق کمتر از آن چیزی که به نظر میرسد باید بیفتد، رخ میدهد. بدون توجه به اینکه عملکرد ضعیف شما چگونه شناسایی میشود ـ توسط خودتان یا دیگری ـ تصاحب آن توسط خودتان یک گام آغازین بسیار مهم است. ژان فرانسوا مانتزونی استاد رهبری و توسعهی سازمان در مؤسسهی بینالمللی IMD و نویسندهی همکار کتاب «سندروم شکست راهاندازی: چگونه مدیران خوب باعث شکست آدمهای بزرگ میشوند» میگوید: “اگر عملکرد ضعیفی دارید، شانس شما این است که همه این موضوع را بدانند. اگر همه این را نمیدانند، خودتان همه را آگاه کنید؛ چرا این طوری حداقلاش این است که بعد از این افشاگری، همهی ما در یک جهان خواهیم زیست!” وقتی این کار را انجام دادید، این گامها را برای بهبود موقعیت خودتان انجام دهید:
عملکرد ضعیفتان را پذیرید و آن را بفهمید
هکمن میگوید: “همهی ما قابلیت عجیبی برای ایجاد احساس نسبت به گذشته داریم؛ چیزی که به ما اجازه میدهد مشکلات را با بهانهی “تقصیر من نبود”توجیه کنیم.” دفاعی عمل کردن دربارهی کاهش ندادن وزنتان بهویژه وقتی که دلایل پنهان در زیر لایههای آشکار چندان سرراست و صریح نیستند، بسیار آسان است. معمولا مجموعهی پیچیدهای از علل وجود دارد. شما احتمالا بد مدیریت شدهاید یا قربانی یک تیم ضعیف شدهاید. حتی اگر دادههای ملموسی ـ مثل میزان فروش ـ یا بازخوردهای مشابهی از رئیس، همکاران یا زیردستان خود در دست دارید، مهم است که اطلاعات را با یکدیگر متوازن سازید. مانتزونی میگوید: “کسی که در حال دست و پا زدن است، تمایل دارد تا در وقایع بیرونی دخالت بیشتر داشته باشد.” این اغلب به دلیل خطای خدمت به خود (self-serving bias) است. مثلا شما ممکن است معتقد باشید که باید یک قلمروی فروش بزرگتر یا یک تیم سختکوشتر داشته باشید.
در حالی که این چیزها ممکن است درست باشند؛ احتمالا جنبههای دیگری از رفتار خود شما هم در این شکست دخالت داشتهاند. مانتزونی توصیه میکند که نگاه عمیقی به عملکرد خودتان داشته باشید و بین آن چیزی که میتوانید تغییر دهید و چیزی که نمیتوانید تفاوت قائل شوید. هکمن پیشنهاد میکند که از همکارانتان بخواهید به شما نشان بدهند که چگونه اهداف را گم میکنید. اما فقط نپرسید: “من چگونه کار میکنم؟”
هکمن میگوید: “عموما سازندهتر و کمککنندهتر این است که تأیید یا رد ارزیابی کسی نسبت به خود را انتظار داشته باشید به جای اینکه از کسی بخواهید به یک سؤال باز را در مورد عملکرد شما پاسخ دهد. “
کمک بخواهید
مانتزونی تشویقتان میکند که: “اگر سردرگم هستید، با رئیستان روراست باشید.” بسیاری از رؤسا به درخواست “من کمک لازم دارم” بهتر پاسخ میدهند تا بهانهها و توضیحاتی که معمولا عملکرد ضعیف را همراهی میکنند. در مورد چیزی که میخواهید سختگیر باشید. مانتزونی میگوید: “دیگران وقتی به آنها نشان بدهید که چطور میتوانند به شما کمک کنند و اینکه شما مسئولیت آن چیزهایی که در کنترل خودتان است بهعهده میگیرید، از این کار استقبال بیشتری میکنند.”
درگیر کردن دیگران ـ همکاران، رؤسا و حتی زیردستان ـ نیز میتواند یاریبخش باشد. از آنها بخواهید در مورد عملکرد شما بازخورد بدهند و به شما توصیه کنند که چگونه میتوانید بهتر عمل کنید. این مباحثات دو هدف را دنبال میکنند. اول اینکه به شما کمک میکنند تا دید درستی در مورد رفتار خودتان داشته باشید. دوم اینکه به دیگران نشان میدهد که شما دارید روی این مشکل کار میکنید. اگر آنها این را بدانند، احتمال بیشتری دارد که به شما مزیت نهفته در ارزیابی عملکرد آیندهتان را تقدیم کنند!
تصمیم بگیرید که بر چه چیزی باید تمرکز کنید
هکمن یک چک لیست سه بخشی را برای شناسایی عوامل نهان پیشنهاد میکند:
هکمن میگوید: “تنها پرسیدن این سه سؤال ساده اغلب میتواند بخش مهمی از آن چه فرد میتواند برای بهبود خود انجام بدهد را آشکار سازد.” از پاسخها برای تعیین آن چیزی که باید تلاشهایتان را بر آن متمرکز کنید، استفاده نمایید.
وجههتان را بازگردانید
به محض اینکه بهبود عملکردتان را آغاز میکنید، احتمالا متوجه خواهید شد که وجههتان آسیب دیده است. هکمن میگوید: “گویاترین و معتبرترینِ سیگنالها این است که آیا شما در حال انجام چالشبرانگیزترین و مهمترین کار ممکن دیده میشوید یا وقتی اتفاق قابل توجهی رخ میدهد بیش از حد زیر ذرهبین قرار میگیرید.” اگر این وضعیت اتفاق بیفتد، لازم است که توجه دقیقی به اینکه چگونه در چشم دیگران ظاهر میشوید، داشته باشید. به قول مانتزونی: “شما تنها نیا ندارید که بهتر عمل کنید؛ بلکه باید دیگران هم ببینند که بهتر عمل میکنید!”
وقتی کمی پیشرفت کردید، موفقیتتان را با دیگران بهاشتراک بگذارید. از آنها بازخورد بخواهید که آیا آنها هم این بهبود را میبینند یا خیر؟ هکمن پیشنهاد میکند چیزی شبیه این بگویید: “من تلاش کردهام تا درجهی کیفیت کار X خودم را بهبود بخشم. آیا شما تغییر قابل توجهی دیدهاید؟ آیا پیشنهاد دیگری هم برای من دارید؟” او اخطار میکند: “معمولا یک تأخیر در بهبود وجههی شما وجود دارد. کمی زمان لازم است تا بهبود شما دیده شود و حتی زمان بیشتری لازم است تا خود افراد از شما انتظار کارهای مهم را داشته باشند.”
اگر شکست خوردید، تغییر را در نظر داشته باشید
زمانهایی هست که ممکن است شما بازگرداندن وجههتان را بسیار سخت ببینید. حتی اگر پیشرفت محسوسی داشته باشید، دیگران ممکن است در این مورد با شما موافق نباشند. همچنین ممکن است متوجه شوید که شما عملکرد خوبی ندارید چون اشتیاق یا علاقهای نسبت به کارتان ندارید. در هر دوی این موقعیتها، حرکت از موقعیت کنونی را در نظر داشته باشید: چه رفتن به یک تیم جدید باشد و چه کار کردن برای یک سازمان جدید. هکمن میگوید: “بعضی وقتها کنار کشیدن بهترین انتخاب ممکن است.”
اصولی که باید به خاطر بسپارید
این کارها را بکنید:
این کارها را نکنید:
نویسنده: ایمی گالو / مترجم: علی نعمتی شهاب هیچ کس دوست ندارد عملکرد ضعیفی داشته باشد. این وضعیت میتواند خجالتآور، دلسردکننده و گیجکننده باشد. هنوز بسیاری از ما بعضی وقتها نمیتوانیم انتظارات را برآورده سازیم. خبر خوب این است که عملکرد ضعیف غیرقابل علاج نیست. حل آن و حفظ وجهه خود با آگاه بودن، داشتن یک رویکرد صادقانه و پشتیبانی
شرکت معظم مشاورهی بین هر ساله گزارش بسیار جذابی را منتشر میکند با عنوان “راهنمای بهترین ابزارهای مدیریتی”. در این راهنما، ۲۵ ابزار پرکاربرد مدیریت که براساس پیمایش انجام شده توسط شرکت بین در دنیا از کاربرد بیشتری برخوردارند به شکلی جذاب معرفی و تشریح میشوند: برای هر ابزار مدیریتی، شرح، متدولوژی، کاربردهای معمول و منابع (شامل کتابها و مقالات) مرتبط برای مطالعهی بیشتر و عمیق در مورد آن ابزار معرفی میشوند.
گزارش مربوط به سال ۲۰۱۱ (که البته در واقع نتایج پیمایش سال ۲۰۰۹) را نشان میدهد، اخیرا منتشر شده است (البته اخیرا یعنی دسامبر سال ۲۰۱۰ که من تازه خبردار شدم!)
در این گزارش ابزارهای مدیریتی در این گزارش بهترتیب حروف الفبا مرتب میشوند. ۵ ابزار برتر مدیریتی سال ۲۰۰۹ اینها بودهاند:
جالب است که در سال ۲۰۰۹ که بحران اقتصادی در اوج قرار داشت، ابزارهای استراتژیک و رقابتی در صدر فهرست ابزارهای پرکاربرد قرار گرفتهاند.
توضیحات بین را در مورد این گزارش جذاب از اینجا بخوانید، از اینجا به صورت آنلاین بخوانیدش و ببینیدش و از اینجا هم فایل این گزارش را با فرمت PDF به صورت مستقیم دریافت کنید.
کاش کسی همت کند و این کار را در میان شرکتهای مشاورهی ایرانی انجام دهد.
شرکت معظم مشاورهی بین هر ساله گزارش بسیار جذابی را منتشر میکند با عنوان “راهنمای بهترین ابزارهای مدیریتی”. در این راهنما، ۲۵ ابزار پرکاربرد مدیریت که براساس پیمایش انجام شده توسط شرکت بین در دنیا از کاربرد بیشتری برخوردارند به شکلی جذاب معرفی و تشریح میشوند: برای هر ابزار مدیریتی، شرح، متدولوژی، کاربردهای معمول و منابع (شامل کتابها و مقالات) مرتبط
پیش از شروع سه نکته:
با این توضیحات لینکهای هفته را مرور میکنیم:
مدیریت:
به یک اژدهای تربیت نشده نیازمندیم! و IamINC سایتی متفاوت برای مدیریت اهداف، از مشاورهها(۱): انتخاب رشته اشتباه و جایگاه کاری شما کجاست؟ (امیر مهرانی)
مدیریت ذینفعان پروژه – قسمت یک و الگو و نمونه مستند ثبت کننده ذینفعان و مدیریت پروژههای هلو و غیر هلو (مهدی عرب عامری)
چرا … چرا … چراگاه!!!، درد همیشه، بد نیست!، فرهنگ درست کار نکردن، آدم های نه گو! و چگونه به زبان فارسی در ایران از اینترنت کسب درآمد کنیم؟ (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)
۲۰ نکته فراموش شده در فرهنگ کسب و کار ما (رضا قربانی)
رهایی از دست اطلاعات فراوان-۱ و رهایی از دست اطلاعات فراوان-۲ (سه استراتژی: چند تا کار را همزمان انجام ندهید، اطلاعات را فیلتر کنید و اطلاعات را نادیده بگیرید.)
راز موفقیت مایکروسافت از نگاهی دیگر
چرا سرمایهگذاران علاقهای به سهام شرکتهای تکنولوژی ندارند
فناوری اطلاعات:
رقابت تا سر حد مرگ (مرورگرها البته!)
هشدار، ایران به مشکل هزاره نزدیک میشود (حرف حساب آقای شیرازی؛ مدیر بلاگفا)
دادهها در خدمت سودآوری (دادهکاوی و هوشمندی کسب و کار یعنی چه؟)
استیو جابز چگونه دنیای تکنولوژی را متحول کرد؟
سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی: تعداد کاربران اینترنت پرسرعت به یک میلیون نفر رسید
عملیاتی شدن امضای دیجیتال تا دو ماه آینده (خبر بسیار مهم برای فعالان اقتصادی کشور)
انتشار نتایج جالب نظرسنجی گوگل از کاربران تبلت
افزایش چشمگیر فروش تبلت همزمان با کاهش فروش نتبوک
کاهش مداوم سهم گوگل از بازار جستوجو
تمام سرویسهای گوگل را بشناسیم
دومین استیو شاید به اپل برگردد (استیو وزنیاک)
اضطراب در ۷۹درصد معتادان به فناوری
تغییرات گسترده مدیرعامل جدید گوگل (لاری پیچ)
ترفندهایی برای جستجوی بهتر تصاویر در گوگل
گوگل در حال اصلاح سیستمعامل کروم برای استفاده در تبلتها
گوگل پیشتاز تبلیغات آنلاین جستوجوگرهای اینترنتی
انتشار زندگینامه استیو جابز در سال آینده (iSteve: The Book of Jobs)
ظرفیت اینترنت بینالملل به ۱۰۰ گیگابایت افزایش مییابد
چالش بازار نرمافزارهای مدیریتی از سوی مایکروسافت
اقتصاد:
تقصیر اقتصاددانان نیست! تقصیر مهندسان است! (حامد قدوسی)
هر چیزی بازار نیست در باب سازمانها و نظمها (“تمایز هایک بین نظمها و سازمانها به یکسری تمایز دیگر باز میگردد که مهمترین شان این است که آیا موجود مورد بررسی دارای یک هدف واحد است یا فرآیندی است که طی آن افراد متعدد اهداف متعدد خود را دنبال میکنند. برای مثال، یک کسبوکار هدفی واحد دارد: سود. یک تیم ورزشی یک هدف واحد دارد: برنده شدن. بازارها، مانند دیگر نظمهای خودجوش، هدف واحد و مشخصی از خود ندارند، بلکه فرآیندهایی هستند قاعدهمند که در قالب آنها افراد یا گروهها میتوانند به دنبال اهداف خود باشند. کسبوکارها میتوانند به دنبال بیشینه کردن سود باشند، ولی بازارها «به دنبال» چیزی نیستند.”)
دلایل و پیامدهای افزایش حضور زنان در بازار کار (“طبق گفته «گلدمن ساچ» در مقاله اکونومیست: اگر تمام مسائل را یکسان فرض کنیم، افزایش مشارکت زنان در بازار کار نسبت به مردان موجب افزایش سطح تولید ناخالص داخلی در بسیاری از کشورها شده است. برای مثال این افزایش در ایتالیا ۲۱ درصد، اسپانیا ۱۹ درصد، ژاپن ۱۶ درصد، آمریکا ۹ درصد، فرانسه، آلمان و بریتانیا ۸ درصد بوده است.”)
در تازهترین گزارش صندوق بینالمللی پول منعکس شد: چشمانداز اقتصاد ایران و جهان
صفرهای نامیمون پولی (حجت قندی)
حذف چند صفر از پول ملی قطعی شد
ادامه حراج سکه در هفته آتی و ثبت رکورد ۴۲۷ هزار تومانی برای قیمت سکه
اکونومیست برای سال ۲۰۱۱ پیشبینی کرد: دو رقمیشدن نرخ تورم خاورمیانه
تحقق افزایش سرمایه ۵۰۰ میلیارد تومانی بانک مرکزی
میخواهید عمر طولانی داشته باشید؟ خرید کنید
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.
پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم
مردم همیشه فریاد میزنند که میخواهند آیندهی بهتری بسازند. این حقیقت ندارد. آینده، خلئی بیاحساس است که به درد هیچ کس نمیخورد. گذشته آکنده از زندگی است، ریشخندمان میکند، به ما اهانت میکند و ما را از کوره در میبرد، ما را وسوسه میکند تا آن را نابود کنیم و رنگ تازهای بر آن بزنیم. مردم فقط به این دلیل میخواهند اربابان آینده باشند تا گذشته را تغییر دهند. میجنگند تا به تاریکخانههایی راه یابند که در آنها عکسها را دستکاری و زندگینامهها و تاریخها را بازنویسی میکنند …
(از: کلاه کلمنتیس؛ میلان کوندرا؛ ترجمه: احمد میرعلایی؛ نشر باغ نو؛ صص ۹۸-۹۷)
مردم همیشه فریاد میزنند که میخواهند آیندهی بهتری بسازند. این حقیقت ندارد. آینده، خلئی بیاحساس است که به درد هیچ کس نمیخورد. گذشته آکنده از زندگی است، ریشخندمان میکند، به ما اهانت میکند و ما را از کوره در میبرد، ما را وسوسه میکند تا آن را نابود کنیم و رنگ تازهای بر آن بزنیم. مردم فقط به این دلیل
امسال هم عید نوروز را با نوستالژی و خیال روزهای خوش کودکیمان سپری کردیم: کلاه قرمزی و پسرخاله! کلاه قرمزی با آن معصومیت و سادگی و شیطنتاش و پسرخاله با آن احساس مسئولیت و پرکاریاش، دو شخصیت محبوب دوران کودکی همهی ما هستند (و من اصلا تعجب نمیکنم که نسل جدید و بچههای این روزها، آنقدر که از پنگول خوششان میآید، با کلاه قرمزی و حتا عروسکی که پنگول از نظر ظاهری از روی آن کپی پیست شده ـ یعنی مخمل محبوب ما ـ ارتباط برقرار نمیکنند. بگذریم.)
امسال مجموعهی کلاه قرمزی چند سورپریز جدی داشت؛ اما در میان همهی آنها شخصیت فامیل دور برای من بسیار جالب بود. آدمی ساده و سن و سال دار که هنوز خوشبختانه دارد براساس کودک دروناش زندگی میکند!
اما چرا به رغم جذابیت بسیار زیاد شخصیتهای دیگر کلاه قرمزی، فامیل دور برای من جالب بود!؟ چون فامیل دور ویژگیهایی داشت که در مباحث مدیریت بر خود بسیار به آنها اشاره میشود. چند تا از جالبترینهایشان را با هم مرور کنیم:
مرتبط: ۵ نکته کاری که میتوان از “کلاهقرمزی” آموخت (از امیر مهرانی)
امسال هم عید نوروز را با نوستالژی و خیال روزهای خوش کودکیمان سپری کردیم: کلاه قرمزی و پسرخاله! کلاه قرمزی با آن معصومیت و سادگی و شیطنتاش و پسرخاله با آن احساس مسئولیت و پرکاریاش، دو شخصیت محبوب دوران کودکی همهی ما هستند (و من اصلا تعجب نمیکنم که نسل جدید و بچههای این روزها، آنقدر که از پنگول خوششان