بایگانی ماهانه: مرداد ۱۳۹۹

15 پست

۹ چیزی که به‌تر است همین امروز بپذیریم تغییرناپذیرند!

این‌گونه به‌نظر می‌رسد که تاریخ بشر را همواره کسانی نوشته‌اند که در پی «تغییر دنیا» بوده‌اند: پادشاهان، سرداران جنگی، دولت‌مردان، مدیران و ره‌بران سازمانی، کارآفرینان، دانشمندان، مهندسان، فعالین اجتماعی و … بخشی از سیاهه‌ی فهرستِ آن‌هایی هستند که دنیا و تاریخ بشر را برای همیشه متحول کرده‌اند. در کنار آن‌ها میلیون‌ها قهرمان گم‌نامی هم در طول تاریخ بوده‌اند که نام آن‌ها را نمی‌دانیم؛ ولی نقش آن‌ها هم در تاریخ بشریت، کم از آن گروهی قهرمانان نامی نبوده است. شاید در تاریخ معاصر خودمان بتوانیم از قهرمانان شجاع جنگ تحمیلی‌مان و به‌صورت خاص، نور چشمان‌مان، یعنی شهدا و جانبازان عزیزمان، نام ببریم.

در برابر «تغییردهندگان دنیا» عده‌ی دیگری هم کار خود را «تفسیر دنیا» نامیده‌اند. آن‌ها به‌جای تلاش برای تغییر دنیا ـ که نیازمند شجاعت، توان روحی و روانی و چه بسا توان جسمانی بالا، داشتن شخصیت کاریزماتیک و … است و لزوما در دسترس همگان نیست، روی این‌که این دنیا چیست و چرا هست و چرا نیست و چگونه است و چگونه نیست و ده‌ها «هست و نیست» دیگر تمرکز کرده‌اند. اینان نه‌تنها دنیا و زندگی دوران پیش از خودشان‌ و دوران زندگی‌شان، بلکه اعصار آینده و حتی دنیاهای خیالی‌ را نیز تحلیل و تفسیر کرده‌اند. فیلسوفان، رمان‌نویس‌ها و قصه‌نویس‌ها و شاعران، دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی و اقتصادان‌ها نمونه‌هایی از این گروه هستند که با سلاح فکر و قلم، دنیا را برای آن گروه اولِ‌ «تغییرساز» تفسیر کرده‌اند. آرمان‌شهرها و پاد ـ آرمان‌شهرها، دست‌پخت اینان بوده؛ اگر چه آن‌چه روی زمین پدید آمده، وجود دارد و یا در آینده پیش خواهد آمد، بر پِی و بنیان اندیشه‌ی این گروه توسط آن گروه اولی بنا نهاده شده است.

این را گفتم تا برسم به این‌جا که درباره‌ی یک دغدغه‌ی شخصی‌ام بنویسم: این‌که سال‌ها است در این فکرم که من نه از گروه اول هستم و نه از گروه دوم و در نتیجه چه باید بکنم تا وجدان‌م از این‌که در دوران حیات‌ش کاری برای دنیا و زندگی انسان‌ها نکرده، ناراحت نباشد. بخشی از سرگردانی این سال‌های من، در جستجوی راه یافتن به باشگاه گروه اول بوده (چرا که گروه دوم، حداقل برای من، بسیار دور از دسترس هستند.) دستِ آخر هم به این نتیجه رسیده‌ام که شاید همین که تلاش کنم در حدِ خودم، انسان خوبی باشم، و این‌که زندگی حتی یک نفر را به‌اندازه‌ی ذره‌ای به‌تر کنم، پاسخ این دغدغه‌ی طولانی‌مدت‌م باشد: این‌که من در حدِ توان خودم، تلاش کنم تا دنیا را جای به‌تری برای زندگی کنم؛ گیرم که این تلاش، تنها زندگی چند انسان معمولیِ معدود مثل خودم را به‌تر کند و نه یک گروه بزرگ از انسان‌ها و از آن بالاتر، بشریت و تمام دنیا را!

«معمولی بودن» آن‌قدرها که به‌نظر می‌رسد هم سخت نیست؛ به‌شرط پذیرش آن. با این حال «معمولی بودن» برای خیلی از ما، برچسبی غیرقابل تحمل است که هر جور بتوانیم از زیر بار سنگین‌ش می‌خواهیم فرار کنیم و شاید مهم‌ترین جلوه‌اش انواع نمایش‌هایی باشند که در زندگی هر روزمان برای دیگران بازی می‌کنیم (و در دوران رسانه‌های اجتماعی حتی از سطح نمایش هم فراتر رفته‌اند و تبدیل به بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت خیلی از ما شده‌اند.) نمایش‌هایی که در آن، منِ معمولی، یک ابرقهرمان بزرگ هستم که به‌‌جنگ «آسیاب‌های خیالی» می‌روم و بر آن‌ها پیروز می‌شوم. نمایش‌هایی که در آن‌ها، منِ یک لاقبا، انسانی زیبا و ثروت‌مند و فارغ از کلیشه‌های ساده‌ی زندگانی انسان‌های معمولی، تصویر می‌شوم. و بدترین نمایش‌ها از نظر من، آن‌هایی هستند که در آن فرد، خود را قهرمان اجتماعی و اخلاقی قلمداد می‌کند و کنشِ ساده‌ای چون پست کردن چند محتوای ساده در شبکه‌ی اجتماعی را مبارزه‌ای تاریخی می‌داند که بشریت برای این کار، به آدمِ داستان ما مدیون است و این‌جا است که نه‌تنها می‌شود وجدان و جنبه‌ی اخلاقی درونی را گول زد، بلکه فرد این اجازه را دارد که با تبختر، از  فرازِ برجِ عاجی که در آن لمیده است، «انسان‌های معمولی» را به سخره بگیرد.

با این حال هنوز کورسوی امیدی در این دنیا به ما انسان‌های معمولی چشمک می‌زند. این‌که هنوز هنوز هم انسان‌هایی پیدا می‌شوند که با تمامِ وجودشان ـ و به‌دور از نمایش‌های پر زرق و برق ـ برای به‌تر کردن زندگی خودشان و انسان‌های معمولی دیگری چون خودشان، می‌کوشند. انسان‌هایی که نه وقتی برای «تفسیر دنیا» دارند و نه تاب و توانی برای «تغییر دنیا»، بلکه تمامی آن‌چه دنبال‌ش می‌کنند، این است که خودشان به‌قول گاندی بزرگ، بخشی از تغییری باشند که آرزو دارند روزی جهان را درنوردد. نخبگان این گروه، نهایتا یکی از افراد گروه «تغییردهندگان دنیا» خواهند بود؛ اما اغلب آن‌ها همان قهرمانان گم‌نامی هستند که کسی آن‌ها را نمی‌شناسد و در آینده هم به‌یاد نمی‌آورد. و من همیشه دوست داشته‌ام یکی از اعضای این گروه باشم؛‌ آن‌هایی که فارغ از رسیدنِ به مرادِ دل‌شان در زندگی فردی و اجتماعی، به‌قدر وسع‌شان کوشیده‌اند …

این آدم‌های معمولی، نه‌تنها محدودیت توان خودشان برای تحول‌آفرینی در جهان پذیرفته‌اند، بلکه این را هم پذیرفته‌اند که خیلی چیزها در دنیا وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را تغییر داد. پس به‌تر است همین امروز بپذیریم تغییرپذیر نیستند و به‌جای آن، وقت و انرژی‌مان را صرف تغییرات دیگر زندگی کنیم:

  1. تو برای همیشه زنده نخواهی نماند؛ زندگی همین امروز است، پس به‌امید آینده، به تأخیرش نیانداز!
  2. هیچ‌وقت نمی‌توانی همه را راضی کنی. پس برای رضایت دیگران زندگی نکن!
  3. زندگی رقابتی برای پیروز شدن در برابر دیگران نیست. پس به‌جای این‌که برای جلو زدن و برتری برابر دیگران تلاش کنی، خیلی ساده زندگی‌ات را بکن!
  4. کینه داشتن باعث رنج و درد خودت می‌شود و هیچ تأثیری بر زندگی آن دیگری ندارد!
  5. نمی‌توانی این‌که دیگران چگونه فکر می‌کنند را تغییر دهی. پس بپذیر که دیگران می‌توانند مانند تو فکر نکنند.
  6. دیروز تمام شد و نمی‌توانی آن را بازگردانی تا دوباره زندگی کنی. امروز، دیروزِ فردا است.
  7. جهان را نمی‌تونی کاملا زیر و رو کنی. پس مگر این‌که زیاده از حد شجاع یا دیوانه یا ابرانسان باشی، تغییر دنیا را به آن‌هایی واگذار کن که توان‌ش را دارند.
  8. ریشه‌های‌ت و آن جهانی که به آن متعلق هستی را نمی‌توانی تغییر دهی، حتی اگر به‌ترین بازیگرِ نمایش زندگی باشی. چرا؟ چون خودت که می‌دانی کیستی!
  9. چیزی که از دست داده‌ای برای همیشه از دست رفته است. پذیرشِ فقدان، سخت‌ترین کار دنیا است. اما چاره‌ای هم وجود ندارد.

پذیرشِ این محدودیت‌ها ما را شاید بیش از گذشته تبدیل به یک «انسان معمولی» کند؛ اما تجربه‌ی شخصی‌ام می‌گوید که حتی پذیرش یکی از این‌ها هم باعث می‌شود تا بار بزرگی از دوش من برداشته شود تا بتوانم در این دورانِ محنت و رنج و اضطراب روزافزون، لحظه‌ای «بار سنگین هستیِ ناشی از انسانِ کامل و اکمل بودن» را به‌کناری بنهم و نفسی از روی آسودگی بکشم. 🙂

دوست داشتم!
۱۰

مقاله‌ی هفته (۱۰۲): ۹ گزاره‌ی احتمالا معتبر درباره‌ی «آینده»

«زندگی منشوری است در حرکت دوار!» این جمله‌ی عجیبِ تیتراژ ابتداییِ سریال هانیکو (داستانِ زندگی) سال‌ها است که در ذهن من به‌شکل عجیبی ماندگار شده است و هر چقدر که از زندگی می‌گذرد، می‌بینم که چقدر ساده اما گویا «داستانِ زندگی» را توصیف کرده است.

این روزها در نیمه‌ی دوم سال اول از دهه‌ی ۲۰۲۰ میلادی به‌سر می‌بریم و به‌زودی دهه‌ی جدید و در واقع قرن جدیدِ شمسی هم از راه خواهد رسید. در همین دو هفته‌ی گذشته که اشاره به رسیدن سال‌گرد فینال‌های جام جهانی دهه‌های گذشته را در رسانه‌های ورزشی می‌دیدم، به این فکر می‌کردم که سرعتِ گذر زندگی خیلی بالاتر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنیم؛ هر چند که این یک سالِ‌ اخیر، خودش به‌اندازه‌ی چند دهه برای ما ایرانی‌ها طول کشیده و البته دنیا هم با «بحران کرونا» هم‌درد ما شده است. 🙂

بحران‌های عجیب و غریب و البته مصیبت‌واری که با آن‌ها مواجه شده‌ایم یا هنوز هم در درون آن‌ها قرار داریم، در کنار مشکلات عدیده‌ی اقتصادی کشور و چالش‌های روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه‌ای که هستی هر یک از ما را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند، «روزمرگی» این روزها نه‌تنها «انتخاب» نیست، بلکه چه‌ بسا یک «ضرورت» باشد. اما این‌ها دلیل نمی‌شوند که به «آینده» نیاندیشیم و برای آن برنامه‌ریزی نکنیم و اقدامی انجام ندهیم. حتی در این «دوران فطرت» هم آینده، احتمالا تنها دارایی واقعی هر یک از ماست؛ چه به‌عنوان فرد و چه به‌عنوان مدیر یک سازمان و کسب‌وکار. این روزها که «بورس» و «سرمایه‌گذاری» جزو کلیدواژه‌های عادی جامعه شده‌اند، شاید فکر کردن به سرمایه‌گذاری روی «آینده» هم قمار بدی نباشد و حداقل به ریسک‌ش بیارزد. 🙂 اما چگونه؟ مقاله‌ی این هفته به این موضوع اختصاص دارد.

رابرت تاکر در فوربس، مقاله‌ای منتشر کرده با عنوان «۱۳ اصلِ راه‌نما برای مواجهه با دهه‌ی پیشِ رو» که از عنوان‌ش می‌شود محتوای‌ش را حدس زد. در ادامه مروری کوتاه دارم بر اصولِ پیشتهادی ایشان. تاکر در ابتدا بر این نکته تأکید می‌کند که «در دهه‌ی پیشِ رو، کسب‌وکارها و ره‌بران‌شان براساس میزان موفقیت‌شان در پیش‌بینی و واکنش خلاقانه به تغییرات سریع دنیای پیرامونی، رشد می‌کنند یا زمین می‌خورند.» (تاکر مقاله‌اش را زمانی نوشته که از «کرونا» خبری نبوده و‌ حالا داستان‌های ناشی از این ویروس منجوس را هم به تغییرات سریعی که دو دهه است تبدیل به ذات محیط پیرامونی سازمان‌ها و انسان‌ها شده است، اضافه کنیم؛ به‌ویژه تأثیرات بسیار عجیب آن بر تنش‌های ژئوپلیتیکی و روابط بین کشورها.)

حال می‌توانیم به‌سراغ ۱۳ اصل پیشنهادی تاکر برای «پیش‌بینی و واکنش خلاقانه به تغییرات سریع» برویم؛ البته من در شرح ایده‌های او، بعضی ایده‌ها را ترکیب کرده‌ام و نهایتا به این «۹ گزاره‌ی احتمالا معتبر درباره‌ی آینده» رسیدم:

۱- یک سامانه‌ی هشدار سریع ایجاد کنید تا از تغییرات در حال وقوع، جا نمانید: مطالعه‌ی روزمره‌ی اخبار و تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های کارشناسان و متخصصان در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی نه‌فقط برای مدیران کسب‌وکارها و بورس‌بازان، بلکه برای تمام ما ضروری است! البته نباید این نکته‌ی مهم را هم از نظر دور بدارید که لازم است رژیم داده‌های ورودی ذهن‌تان را پالایش کنید: بخش بزرگی از داده‌های ورودی ذهن ما واقعا به‌هیچ کارِ زندگی و شغل و کسب‌وکار و از همه مهم‌تر، آینده‌مان، نمی‌آیند. تلاش کنید درصد داده‌های مفید ورودی ذهن‌تان را با مطالعه و پرسش‌گری و مشاهده‌ی متمرکز و هوش‌مندانه و هدف‌مند، حداکثر کنید.

۲- مانند «آینده‌نگارها» فکر کنید: آینده‌نگاری یک رشته‌ی علمی است؛ اما هر یک از ما با بررسی روندهای تغییرات در حوزه‌های مختلف می‌تواند الگوهای نهفته در پسِ آن‌ها را کشف کند و پیش‌بینی‌هایی در مورد آینده داشته باشد. به‌دنبال نیروهای پیش‌ران مؤثری بگردید که آینده را شکل می‌دهند تا خودِ آینده را بتوانید پیش‌بینی کنید. خبر خوب این است که قدرت پیش‌بینی با تمرین و مطالعه افزایش می‌یابد: پس از این‌که غلطْ پیش‌بینی کنید، نترسید!

۳- هنرِ وصل کردن نقطه‌ها را به‌دست بیاورید: پازل که درست کرده‌اید؟ رویدادها و روندهای دنیای واقعی هم پازلی نامشهود را می‌سازند که با به‌قول «هکتور پوآرو» به‌کارگیری «سلول‌های خاکستری مغز» می‌توانید آن‌ها را به یکدیگر وصل کنید و از دلِ آن‌ها، یک تصویرِ بزرگ‌تر و جامع‌تر از آن‌چه در دنیای اطراف‌تان می‌گذرد به‌دست بیاورید. این تصویر را کم‌تر کسی می‌بیند و چون آینه‌ای است که آینده‌های احتمالی را به ذهن شما باز می‌تاباند.

۴- برای بهره‌گیری از روندهای در حال ظهور (تغییراتی که کم‌کم در حال رخ دادن هستند)، راه‌کارهای خلاقانه‌ای داشته باشید: فرقی نمی‌کند فرد باشید یا شرکت، فرصت‌ها و تهدیدها‌ی آینده روی زندگی همه‌ی ما تأثیرگذارند!

۵- هر اقدامِ امروز، گوشه‌ای از فردا را می‌سازد: به‌همین شکل می‌توان گفت که هر بی‌عملی امروز هم گوشه‌ای از فردا را می‌سازد؛ منتها گوشه‌ای شکسته که پازل فردا را ناقص و بی‌مصرف خواهد ساخت.

۶- هیچ چیزی در زیرِ این گنبدِ کبود، تازه نیست: قبل از من و شما هم بسیاری از آدم‌ها در دورانِ تغییرات عظیم تاریخ‌ساز، زیسته‌اند. بعضی‌های‌شان برنده شده‌اند و خیلی‌های‌شان بازنده. این‌که برنده‌ها چه دیده‌‌اند و چه کرده‌اند و بازنده‌ها چه ندیده‌اند و چه نکرده‌اند، می‌تواند مسیرِ حرکت رو به آینده را شفاف‌تر سازد. مطالعه‌ی مستمر زندگی‌نامه‌ها و کتاب‌ها و مقالات تحلیلی در مورد کسب‌وکارها و سازمان‌ها و همین‌طور کتاب‌های تاریخی را از دست ندهید. و البته نباید فراموش کنید که از نظر علمی ثابت شده که در اقتصاد و اجتماع و سیاست، «چرخه‌هایی» وجود دارند که به‌صورت پیاپی، عوامل تأثیرگذار بر و نیروهای

۷- رؤیاهای بزرگی داشته باشید و بزرگ فکر کنید: هیچ کسی جز خودِ شما حد بالای رؤیاها و افکارتان را تعیین نمی‌کند! حرف از «قانون جذب» نیست: رؤیا و فکر بزرگ، انگیزه‌ی بزرگ ایجاد می‌کند تا تمامِ وجودمان را وقفِ رسیدن به آن‌ها کنیم.

۸- هر عملی را عکس‌العملی است، نامساوی و در جهت‌های متفاوت: دنیا و زندگی، نتیجه‌ی تصمیمات و عمل‌کردهای تعداد زیادی انسان با افکار و انگیزه‌ها و قابلیت‌های مختلف است. مردم چیزی را که نفهمند یا دوست نداشته باشند، پس می‌زنند. پس حواس‌تان باشد که هر تغییری که آغاز شد و هر نیرویِ پیش‌ران تحول که به راه افتاد، لزوما قرار نیست به نتیجه برسد!

۹- خودتان را به چالش بکشید و زیر و رو کنید: در این دنیای به‌شدت در حالِ تغییر، طبیعتا ما و کسب‌وکار و سازمان‌مان هم نمی‌توانند تغییر نکنند. هر چند تغییر، سخت‌ترین کار دنیا است. اما همان‌طور که اندی گروو، مدیرعامل افسانه‌ای اینتل، جایی گفته بود، «تنها بی‌پروایان پایدارند»: آینده از آنِ کسانی است که توانایی شکستنِ‌ تصویر ذهنی‌شان را در مورد خودشان و دنیا دارند و می‌توانند با بازانگاری و بازآفرینی، خود را با زندگیِ در دنیایی که «بتِ عیاِرِ هزار چهره» به‌ترین توصیف برای‌ش است، تطبیق بدهند. برنده‌های دهه‌ی آینده کسانی هستند که در هر لحظه از مسیرِ خطیِ رو به پیش‌رفتِ زمان، می‌دانند که دنیای آن لحظه، چیست و چگونه است و درک می‌کنند که با بهره‌گیری از این آگاهی، می‌توانند چه ارزش منحصر به‌فردی را خلق کنند و در برابرش از دنیا چه انتظاری دارند.

تاکر معتقد است که در دهه‌ی پیشِ رو، آینده نیست که اهمیت دارد؛ بلکه نحوه‌ی مواجهه با آینده و تطبیق خود با تغییرات محیطی است که تعیین‌کننده است. و به‌گمانم موجزتر و درخشان‌تر از این، نمی‌توان گزاره‌ای را درباره‌ی آینده گفت!

بگذارید در پایان، این نکته را هم اضافه کنم که از نظر من، تمامِ این متن دارد در مورد معنادار بودن استراتژی و مفاهیم مرتبط‌ش در عصری حرف می‌زند که «استراتژی، مْرده است» شعارِ مشترک بسیاری از مدعیان «عصر جدید مدیریت» شده است. واقعیت این است که استراتژی بیش از هر زمانی زنده است؛ اما شکلِ تفکر و پردازش آن به‌صورت بنیادین زیر و رو شده است. در نوشته‌های بعدی در این مورد بیش‌تر توضیح خواهم داد.

دوست داشتم!
۱۱

حکمت‌ها (۴۴)

حاجت‌ها با امیدوارى خواسته مى‌شود و با قضاى الهى نازل مى‌شود و عافیت، بهترین عطاست. (میزان الحکمه؛ ج ۳؛ حدیث شماره : ۲۰۰۰۴۶۰۸)

امام جواد (ع)

***

شهادت جوادالائمه (ع)، بر عاشقان خاندان نور و حکمت، تسلیت باد. التماس دعا.

دوست داشتم!
۴

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۹۴): تا نپنداری که عاشق، در پیِ چون و چراست …

«از همان زمان کودکی و به‌خاطر جثه‌ی ریزی که داشتم تردیدهای زیادی نسبت به من وجود داشت … اما من هرگز در مورد خودم تردید نداشتم. برای من مهم نبود دیگران چه می‌گویند و من رؤیاهای خودم را داشته و همیشه به جلو نگاه می کردم و شک نداشتم که به آن‌ها دست پیدا می‌کنم. هیچ‌کس موفقیت را به شما هدیه نمی‌دهد و همه چیز با تلاش فراوان حاصل می‌شود. وقتی جوان بودم به تیمی در بوسنی قرض داده شدم و یک سال بعد راهی بهترین تیم کرواسی یعنی دینامو زاگرب شدم؛ اما در ادامه و حتی زمانی که  به تاتنهام هم محلق شدم تردیدهایی در موردم وجود داشت. این انتقادات باعث قوی‌تر شدن من شد و من باید از رئال مادرید به‌خاطر اعتمادی که به من داشت تشکر کنم. اما این‌جا نیز در ابتدا به من اعتقاد نداشتند و گوش کردن به صحبت افرادی که معتقدند من به اوج نمی‌رسم، تبدیل به بخشی از زندگی من شده است.» (لوکا مودریچ؛ این‌جا)

«امروز می‌توان گفت که موفقیت در فوتبال به خیلی عوامل بستگی دارد. در فوتبال اسپانیا می‌توانید یک هفته قهرمان باشید و هفته‌ی دیگر شما را تا حد یک احمق پایین می‌کشند. من نه تحت تأثیر اغراق‌ها قرار می‌گیرم و نه روحیه‌ام با انتقادات پایین می‌آید و فکر می‌کنم، رمز موفقیت‌م نیز همین مسئله باشد.» (تونی کروس؛ این‌جا)

در موفقیت‌های رئال مادرید در طول ۶ سال گذشته، فارغ از هر حرف و حدیثی، قطعا زوج مودریچ ـ کروس یکی از عوامل اصلی بوده است. هافبک‌هایی باهوش و با تکنیک، که نبض تپنده‌ی تیم را در دست خود دارند و به بازی سایر بازیکنان، شکل و نظم می‌بخشند. قطعا رسیدن تیم‌‌های ملی آن‌ها به فینال دو جام جهانی پیاپی (کروس در ۲۰۱۴ و مودریچ در ۲۰۱۸) بدون حضور این دو نفر، خیلی خیلی سخت‌تر از مسیری می‌شد که در واقعیت طی کردند. بنابراین این‌که راز موفقیت آن‌ها به‌عنوان دو بازیکن بسیار موفق چه بوده، احتمالا سؤال بسیار جذابی است و این‌که از زبان خود آن‌ها پاسخ این سؤال را بشنویم هم ماجرا را جذاب‌تر می‌کند.

پاسخ هر دو نفر را در بالا خواندید. 🙂 مثل تمامی انسان‌های بسیار موفق دیگر، آن‌ها هم راز موفقیت عجیب و غریبی ندارند و می‌توان آن را در «سه کلمه» خلاصه‌ کرد:

۱- رؤیا: اساسا بدون داشتن رؤیا مگر می‌شود به‌حرکت درآمد و به‌سوی تعالی حرکت کرد؟ پس همه چیز با رؤیا شروع می‌شود؛ رؤیایی که با تمام وجود آن را بخواهی و حاضر باشی در مسیر آن، هر سختی و مرارتی را تحمل کنی. و نباید فراموش کرد که رؤیاها شخصی‌ترین دارایی هر انسانی محسوب می‌شوند که باید، باید و باید توسط خود او تعریف و تفسیر شوند، فارغ از این‌که دیگران از فرد چه می‌خواهند یا در وی، چه پتانسیلی می‌بینند. هر کدام از ما باید بداند از این دنیا چه می‌خواهد (و به‌گمانم حتی دانستن این‌که چرا این چیزها را از دنیا می‌خواهد هم آن‌قدرها مهم نیست!) فکر می‌کنم در رؤیابینی نباید خودمان را محدود هم بکنیم: رؤیاها نباید به داشته‌ها و توانمندی‌های امروزمان محدود شوند. رؤیا دستاورد یا حسی است در آینده که من می‌خواهم‌ش، بدون هیچ قید و محدودیتی!

۲- دست‌ به‌کار شدن: وقتی رؤیاهای‌مان مشخص شدند، دیگر زمانِ به‌راه افتادن است. به راه افتادن هم نیاز به تهیه‌ی ساز و برگ آن‌چنانی ندارد؛ دل به دریا زدن و شروع هر کاری که از دست‌ت برمی‌آید، مهم‌ترین نقطه‌ی شروع است و ترسیدن و به‌تعویق انداختن کارها برای یافتن ره‌توشه‌ی مناسب، تنها باعث می‌شود تا زمان پذیرش شکست و تسلیم شدن، به‌جلو بیافتد! بنابراین: هر کاری که از دست‌ت برمی‌آید را همین الان انجام بده! البته طبیعتا شروع کردن یک چیز است و ادامه دادن چیز دیگر و این موضوعی است که سر جای خودش، در مورد آن بسیار نوشته‌ام.

۳- عزت‌نفس: در مسیرِ سنگلاخِ رفتن به‌سوی رؤیاها، دست‌اندازها و خارهای بسیاری وجود دارد که انسان را خسته می‌کنند و البته این‌جا هم نباید «حرفِ مردم» را فراموش کرد. «نمی‌شود»، «نمی‌توانی» و «نمی‌گذارند» سه کلیدواژه‌ی اصلی هستند که آشنای نزدیک گوش هر کسی هستند که به‌ راه افتاده باشد. اما وقتی بپذیری رؤیایی داری که با تمام وجودت می‌خواهی به آن برسی و البته با تمام وجودت برای رسیدن به آن می‌کوشی، چه باک از حرف و بهانه‌های زمین و زمان؟ تنها باید بپذیری که وجودِ ارزش‌مندی داری و این وجودِ ارزش‌مند، شایسته‌ی رسیدن به رؤیاهایی است که دارد.

من همیشه فکر کرده‌ام که این بخش از غزلی عاشقانه از زند‌ه‌یاد حسین منزوی (که عنوان این پست هم برگرفته از همین غزل است)، چقدر زیبا و در اوج کمال، داستان جویندگان و پویندگان راه تعالی را روایت می‌کند؛ همان‌ها که با مددجویی از پروردگار بزرگ و مهربان، در سخت‌ترین و تاریک‌ترین روزهای زندگی و دنیا، «راهِ رفتن تا رسیدن» را در پیش می‌گیرند و حتی اگر در ظاهر هم به رؤیاهای‌شان نرسند، دنیای درونی‌شان را وسیع‌تر و سرسبزتر می‌سازند:

عشق گاهی اوج را، تا خاک پایین می‌کشد
عشق گاهی خاک را، تا اوج بالا می‌برد

من کی‌ام؟ ای عشق! آهویی که شیرش می‌درد؟
یا نه، تیهویی که سوی قاف، عنقا می‌برد؟

قطره‌ی بارنده که‌ا‌ش، توفنده دریا می‌خورد؟
ذره‌ی چرخنده که‌ا‌ش، خورشید رخشا می‌برد؟ …

می‌توانم بود ــ حتّی «جلجتا» گر مقصد است ــ
آن «مسیحایی» که بر دوش‌ش چلیپا می‌برد

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۴۸۲)

کم‌کم کسب‌وکارها و سازمان‌ها در حال باز شدن هستند. به‌نظر می‌رسد دیگر تا مدت زمانی به‌طول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» هم‌زیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانه‌ی من از شما مخاطبین عزیز گزاره‌ها این است که اگر واقعا لازم است، با احتیاط از خانه خارج شوید، به مهمانی و دورهمی‌های غیرضروری نروید و دستورات بهداشتی به‌ویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایل‌تان را کاملا جدی بگیرید!

لینک‌های هفته از این به‌بعد روزهای شنبه منتشر می‌شوند. ?

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. می‌توانید هم‌چنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آن‌ها را مطالعه می‌کنم در کانال تلگرام وبلاگ گزاره‌ها دنبال کنید. ضمنا پست‌های گزاره‌ها به‌محض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر می‌شوند.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

مطالب ویژه:

هر هفته سه مطلب را به‌صورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد می‌دهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسب‌وکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:

در ستایش ناامیدی …!؟ (نوشته‌ای خواندنی از خانم مریم مهتدی در صفحه‌ی اینستاگرام ایشان)

شور زندگی «مریم» (نگاه زنده‌یاد دکتر مریم میرزاخانی به‌زندگی به‌روایت همسرش)

میلتون گلیزر مجبورتان می‌کند یک‌بار نگاه کنید، اما در موردش دقیق فکر کنید (ایران‌ادز)

زندگی در دوران دنیاگیری (پاندمی): کرونا و دنیای اقتصاد، کسب‌وکار و فناوری:

اقتصاد کرونی در دوران کرونایی (کمال اطهاری؛ روزنامه‌ی شرق)

گزارش فصلی اقتصاد ایران در زمستان ۹۹ منتشر شد (آی‌بنا)

شیوع ویروس کرونا چه زمانی پایان می‌یابد؟ (زومیت)

ایده‌ها و روایت‌هایی در باب زندگی، سلامت و اندیشه:

هنر تحمل آدم‌های خسته‌کننده، از زبان شری ترکل (ترجمان)

بدون صلح درونی با دیگری هم نمی‌توانیم کنار بیاییم (خبرگزاری مهر)

پول در دنیای امروز بیش از گذشته موجب شادی می‌شود (زومیت)

چگونه کمیابی ذهن ما را تسخیر می‌کند؟ معرفی کتاب (یاور مشیرفر)

۱۲ راه برای افزایش بهره وری و کاهش استرس (بازده)

The Pursuit of Happiness (Seniorstoday)

روایت‌هایی درباره‌ی مدیریت، زندگی سازمانی و کار حرفه‌ای:

عبور فوتبال از جادوگران مستطیل سبز (روزنامه‌ی اعتماد) (عمر مفید یک مربی درجه یک فوتبال چقدر است؟)

جزئیاتی شنیده نشده از حال و هوای کمپ تیم کی‌روش در جام‌جهانی روسیه (مدیریت انگیزش به‌روایت کارلوس کی‌روش) (خبر آنلاین)

تحول در رهبری: مسیر تحول از کدام لنگرگاه می‌گذرد؟ (سید حسین جلالی)

همکاران‌تان اکنون به هم‌دلی نیاز دارند!

آیا مدیرعامل باید عضو هیات مدیره باشد؟ (وبلاگ مؤسسه‌ی هم‌رو)

To Be A High-Performance CEO, Be Like A High-Performance Athlete. Some Tips. (Chief Executive)

روایت‌ها و تحلیل‌هایی درباره‌ی استراتژی، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

چطور ایلان ماسک بدون صرف هیچ هزینه تبلیغاتی، برندی حماسی ساخت؟ (دیجیاتو)

داستان یک انحصار کامل منصفانه (دنیای اقتصاد) (استراتژی به‌روایت شرکت ARM)

۷ سوالی که مدیران هر کسب و کار باید از خود بپرسند! (فرهاد آذیش؛ ویرگول) (خلاصه‌ی کتاب «هفت پرسش استراتژیک» انتشارات آریانا قلم)

«بلک کارت»، کارت اعتباری جدید برای اینفلوئنسرها (راه پرداخت) (از نظر مسئله و راه‌حل‌یابی برای آن برای طراحی مدل کسب‌وکار)

آمیخته‌ی (۴s) برای راه‌اندازی کسب‌و‌کارهای نوپا (اکوموتیو)

How to make Subscription Model Work for Your Business (Medium)

اخبار و تحلیل‌های اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

ایران ۱۴۰۰، ایران ۱۵۰۰ (محمد خیرآبادی؛ روزنامه‌ی اعتماد)

اقتصاددان‌ها باید کمک کنند (مصاحبه‌ی خواندنی روزنامه‌ی ایران با دکتر علی دادپی)

عرضه‌های اولیه؛ به نام بنگاه‌ها به کام دولت و الگوی کلاسیک حباب بورس (دنیای اقتصاد)

تعارض منافع و بهره‌وری در ایران (دکتر اسفندیار جهانگرد؛ روزنامه‌ی شرق)

پول برنده بازی است (روزنامه‌ی اعتماد) (درباره‌ی پیروزی منچستر سیتی بر یوفا در پرونده‌ی محرومیت از لیگ قهرمانان با حکم دادگاه عالی ورزش)

Prepare for the U.S. and China to Decouple (HBR)

روایت‌ها و تحلیل‌هایی درباره‌ی فناوری، طراحی محصول، ارتباطات و رسانه:

توفان هوش مصنوعی (دنیای اقتصاد)

مایکروسافت واحد خدمات مشاوره‌ای خود را ۱۴ ژوئیه راه‌اندازی می‌کند (زومیت)

فیسبوک برای بهبود دسترسی به اینترنت ربات و کابل فیبر نوری خود را می‌سازد (ایسنا)

از «معماری شنیداری» چه می‌دانید؟

مخترعی که گذشته خود را در واقعیت مجازی ساخت (ایسنا)

Elon, Masa and Boris in low-Earth orbit (Economist)
دوست داشتم!
۳

چگونه زار نگریم؟ که آدمی‌زادم …

نه کورسوی چراغی، نه ردّ پای کسی
دلم گرفته خدایا! کجاست هم‌نفسی؟

تو رفته‌ای و برای‌م، نمانده میل وجود …
چنان که از سر اکراه، می‌کشم نفسی

چگونه زار نگریم؟ که آدمی‌زادم …
دوباره سوخت، بهشت‌م، در آتش هوسی

دل‌م گرفته خدایا! چگونه می‌شد، اگر
نه بند قافیه بود و نه تنگیِ قفسی

دل شکسته‌ی ما هم حکایتی دارد:
هزار تکّه و هر تکّه‌اش، به دست کسی!

سیّد محسن خاتمی

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۴۸۱)

کم‌کم کسب‌وکارها و سازمان‌ها در حال باز شدن هستند. به‌نظر می‌رسد دیگر تا مدت زمانی به‌طول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» هم‌زیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانه‌ی من از شما مخاطبین عزیز گزاره‌ها این است که با احتیاط از خانه خارج شوید، به مهمانی و دورهمی‌های غیرضروری نروید و دستورات بهداشتی به‌ویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایل‌تان را کاملا جدی بگیرید!

با کمی تأخیر برویم سر قرار هفتگی‌مان. ?

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. می‌توانید هم‌چنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آن‌ها را مطالعه می‌کنم در کانال تلگرام وبلاگ گزاره‌ها دنبال کنید. ضمنا پست‌های گزاره‌ها به‌محض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر می‌شوند.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

مطالب ویژه:

هر هفته سه مطلب را به‌صورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد می‌دهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسب‌وکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:

چگونه با تنهایی‌ مواجه شویم؟ (خبرگزاری مهر)

شکست مفتضحانه رهبران عوام‌گرا (دنیای اقتصاد)

مراقب دستگاه تنفسی استارتاپ خود باشید (نامه‌ی سکویا کپیتال موفق‌ترین VC دنیا به کارآفرینان در دوران کرونا) (آکادمی چرخ؛ ویرگول)

زندگی در دوران دنیاگیری (پاندمی): کرونا و دنیای اقتصاد، کسب‌وکار و فناوری:

دولتِ پساکووید (دارن عجم‌اوغلو؛ روزنامه‌ی شهروند)

کرونا چه بر سر اقتصاد جهان آورده است؟

طرفداران فیلم‌های ترسناک آمادگی بهتری برای مواجهه با دنیاگیری ویروس کرونا دارند (زومیت)

ایده‌ها و روایت‌هایی در باب زندگی، سلامت و اندیشه:

چرا نباید با تغییرات زندگی بجنگیم؟ (چطور)

با فکر و خیال ناخواسته چه کنیم؟ 

اگر پاسخ شما به این ۵ سؤال «بله» باشد، خوشبخت‌تر از چیزی هستید که تصورش را می‌کنید! (یک پزشک)

چگونه با وجود «افسردگی» خوشحال زندگی کنیم؟ ۸ روش پیشنهادی (ایرنا)

چرا ما انسان‌ها می‌خندیم؟ (عصر ایران)

Intelligent Minds Like Elon Musk and Jeff Bezos Seek to Master This Crucial Skill. Here’s How You Can Do It, Too (INC.com)

روایت‌هایی درباره‌ی مدیریت، زندگی سازمانی و کار حرفه‌ای:

نتفلیکس و هنرِ فناوری و فرهنگ (مهدی برخورداری؛ ویرگول)

آیا دوره‌ی برنامه‌ریزی دقیق به پایان رسیده است؟ (مهدی تلخ‌آبی؛ ویرگول)

سؤالات اشتباه در جلسات مصاحبه شغلی (احمد شریفی زمیدانی)

مدیریت چابک یا مدیریت آبشاری؛ کدام یک بهتر است؟ (وبلاگ مؤسسه‌ی هم‌رو)

۱۰ شغل پرتقاضای جهان (دنیای اقتصاد)

Catalyzing The Company Of Tomorrow (Chief Executive)

روایت‌ها و تحلیل‌هایی درباره‌ی استراتژی، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

تحلیل SOAR چیست و چرا جای SWOT را گرفت؟ (امیرعلی حسین‌خان؛ ویرگول)

کرونا و بازآفرینی مدل‌های کسب‌و‌کار (وبلاگ انژری‌من؛ ویرگول)

۵ سوال که قبل از ارائه محصول جدید باید به آن پاسخ داد (حسین نعمت‌اللهی؛ ویرگول)

چرا استارت‌آپ‌ها همچنان شرکت‌های بزرگ را شگفت‌زده می‌کنند؟

برخی از دلایل اصلی شکست کسب‌وکارهای نوپا

How Businesses Have Successfully Pivoted During the Pandemic (HBR)

اخبار و تحلیل‌های اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

صعود «سود» در بازار بدهی (وضعیت بازار بدهی کشور)

حضور استارتاپ های بزرگ در بورس ؛ همه آنچه که باید بدانید – زومیت

بایدهایی که در راه ابریشم نوین چین برای ایران وجود دارد (دیپلماسی ایرانی)

۲۰ سیگنال دولت به بورس (این هم یک‌جور تحلیل فاندامنتال است!)

قبض مخارج خانوار در ۹۸

China is the world’s factory, more than ever (Economist)

روایت‌ها و تحلیل‌هایی درباره‌ی فناوری، طراحی محصول، ارتباطات و رسانه:

آیا الگوریتم می‌تواند حرکت‌های بعدی دنیاگیری را پیش‌بینی کند؟ (زومیت)

۷ فاکتوری که تجارت‌الکترونیکی در نیمه دوم ۲۰۲۰ را شکل خواهد داد (ماه‌نامه‌ی پیوست)

شبکه‌های اجتماعی، چگونه اعتماد به نفس ما را تخریب می‌کنند؟ (آکادمی فروش)

اتحادیه اروپا چگونه می‌خواهد «قوانین رقابت» را با پلتفرم‌های دیجیتال هماهنگ کند (ماه‌نامه‌ی پیوست)

آیا بایکوت تبلیغاتی می‌تواند فیسبوک را به خاک سیاه بنشاند؟ (دیجیاتو)

How One Boston Hospital Built a Covid-19 Forecasting System (HBR)
دوست داشتم!
۳

مگر که هر چه بگویم، به گفته می‌آیی؟

مگر که هرچه بگویم، به گفته می‌آیی؟
تو از کدامْ جهانِ نهفته می‌آیی؟

در استعاره و تشبیه‌ها نمی‌گنجی
تو گویی از دلِ شعری، نگفته می‌آیی

برای دیدن تو چشم‌ها نمی‌خوابند
ولی تو خوابی و در چشمِ خفته می‌آیی

برای فهمِ من و روزگار ما زودی
تو چون گلی که زمستان، شکفته می‌آیی

نمی‌شود که تو را گفت آن چنان که تویی
مگر که هرچه بگویم به گفته می‌آیی؟

جعفر رضاپور

دوست داشتم!
۳

لینک‌های هفته (۴۸۰)

کم‌کم کسب‌وکارها و سازمان‌ها در حال باز شدن هستند. به‌نظر می‌رسد دیگر تا مدت زمانی به‌طول حداقل یک یا دو سال باید با «کرونا» هم‌زیستی کنیم. بنابراین خواهش برادرانه‌ی من از شما مخاطبین عزیز گزاره‌ها این است که با احتیاط از خانه خارج شوید، به مهمانی و دورهمی‌های غیرضروری نروید و دستورات بهداشتی به‌ویژه ماسک زدن و ضدعفونی کردن وسایل‌تان را کاملا جدی بگیرید!

با کمی تأخیر برویم سر قرار هفتگی‌مان. ?

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. می‌توانید هم‌چنین نکات و اخبار جالبی که در طول هفته آن‌ها را مطالعه می‌کنم در کانال تلگرام وبلاگ گزاره‌ها دنبال کنید. ضمنا پست‌های گزاره‌ها به‌محض انتشار، در کانال وبلاگ هم منتشر می‌شوند.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

مطالب ویژه:

هر هفته سه مطلب را به‌صورت ویژه برای مطالعه پیشنهاد می‌دهم. این مطالب شامل موضوعات متنوعی علاوه بر کسب‌وکار، مدیریت، اقتصاد، رسانه و فناوری و … هستند و ممکن است فارسی یا انگلیسی باشند:

چرا باید مدرسه‌های کسب‌و‌کار را با بولدزر خراب کرد؟ (ترجمان) (این هم دیدگاهی است که البته تا حدودی باهاش موافق هستم؛ به‌ویژه بخش آخرش!)

یک نصیحت جاودانه از پدر وارن بافت برای تصمیم‌گیری خردمندانه (شبکه)

مفهوم «درماندگی آموخته شده»، چطور می‌تواند ایستایی و ناامیدی دوره کرونا و رکود اقتصادی در ایران را توجیه کند؟ آزمایش مارتین سلیگمن (یک پزشک)

زندگی در دوران دنیاگیری (پاندمی): کرونا و دنیای اقتصاد، کسب‌وکار و فناوری:

ناخن بر دیوار سیمانی (کرونا و تأثیرش روی زندگی بشری از دیدگاه یک عصب‌شناس)

اثرات کرونا بر جهان که پس از پایان همه‌گیری نیز ادامه خواهند داشت (زومیت)

ماسک اجباری از ضربه ۵ درصدی به رشد اقتصادی جلوگیری می‌کند (آی‌بنا)

ایده‌ها و روایت‌هایی در باب زندگی، سلامت و اندیشه:

هیجانات انباشته و انفجار هیجانی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

۱۷ عبارتی که افراد شاد هر روز در مکالمه‌های‌شان به کار می‌برند (چطور)

اثر تماشاگر | چگونه پخش شدن مسئولیت روی رفتار ما تأثیر می‌گذارد؟ (متمم)

موفقیت آدم‌ها نتیجه‌ی خودساختگی است یا ثروت مامان و بابا؟ (ترجمان)

 حوصله‌تان سر رفته؟ ۱۲ راه‌حل پیشنهادی را بخوانید (ایرنا)

Let Yourself Be Unproductive. At Least for a Little While. (HBR)

روایت‌هایی درباره‌ی مدیریت، زندگی سازمانی و کار حرفه‌ای:

کاربرد صحیح سیستم هدف‌گذاری OKR (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

رهبری با چشم‌انداز در دوران همه‌گیری کرونا (وبلاگ مؤسسه‌ی هم‌رو)

ورود نیروهای جدید به بازار کار در وانفسای این روزها (عزیز بنی‌هاشمی)

چرا باید تئوری‌های سازمان و مدیریت را بدانیم؟ (سید حسین جلالی)

ایجاد هیجان در آموزش‌های مدیریت (دنیای اقتصاد)

Look to Military History for Lessons in Crisis Leadership (HBR)

روایت‌ها و تحلیل‌هایی درباره‌ی استراتژی، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

اوج‌گیری آرم و AMD و خسارتی که اینتل از فناوری ۱۰ نانومتری متحمل می‌شود (زومیت) (گاهی چه زود، دیر می‌شود؛ حتی برای ره‌بر مطلق بازار!)

گزارش باکس آفیس: چرا «بتمن» مسئولِ هموار کردن مسیر هالیوود به سوی نابودی احتمالی‌اش است؟ (زوم‌جی) (یک تحلیل عالی از بیزینس مدل هالیوود!)

تاریخ اکران فیلم Mulan مجددا تاخیر خورد؛ دیزنی در انتظار تصمیم بعدی کریستوفر نولان : زومجی (این مطلب، در مورد استراتژی‌های اکران در دوران کرونا است.)

اخبار و تحلیل‌های اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

چرا آمریکا نمی‌خواهد چین بر بازار رمزارزها مسلط شود؟ / قدرت از دست رفته دلار (راه پرداخت)

سرمایه‌داری به روایت پول (راه پرداخت)

ایرانی‌ها چگونه وقت می‌گذرانند؟ (خبرآنلاین)

کرونا اقتصاد ایران را چقدر کوچک‌تر می‌کند؟ (خبرآنلاین)

ضربه کرونا به اقتصاد فوتبال (بازار ورزش)

What if the dotcom boom and bust hadn’t happened?  (Economist)

روایت‌ها و تحلیل‌هایی درباره‌ی فناوری، طراحی محصول، ارتباطات و رسانه:

بلاک چین امروز مانند اینترنت دیروز؛ چگونه بلاک چین کاربردی خواهد شد؟ (ارز دیجیتال)

پیشگیری از آسیب‌دیدگی در فوتبال با هوش مصنوعی (بازار ورزش)

کمپین تحریم فیس‌بوک ۷ میلیارد دلار زیان روی دست زاکربرگ گذاشت (دیجیاتو)

آشنایی با فردی که ارز دیجیتال خودش را ساخته است و دارندگان توکن می‌توانند در تصمیمات زندگی او نقش داشته باشند! (ارز دیجیتال) (دوست زرنگ‌مون چیزی شبیه «نمایش ترومن» را خودش آگاهانه راه انداخته تا به مردم، تصمیم‌گیری‌‌های زندگی‌اش را در قالب یک توکن بفروشه!)

یک ربات بازیگر نقش اول فیلم b با بودجه ۷۰ میلیون دلاری خواهد بود (دیجیاتو)

The pandemic has accelerated the growth of e-sports  (Economist)
دوست داشتم!
۱