“قطعا اینکه بخواهم در گوشهها بازی کنم برایم سختتر است چرا که من یک مهاجم نوک هستم. در فوتبال امروز شما باید تلاش کنید و انعطافپذیر باشید، اما همه میدانند بهترین پست من چیست. مشخص است که در کدام پست بیش از بقیه راحت هستم. من بازیکنی هستم که طبق غرایزم بازی میکنم و در پست مهاجم مرکزی درک بهتری از حرکاتم داشته و بهنحویکه سالها کارکردهام بازی میکنم. در آن پست من بهطور ناخودآگاه و خودکار بازی میکنم. اما وقتی بهعنوان وینگر به کار گرفته میشوید، باید به مسائل متعددی توجه کنید. همهچیز متفاوت است؛ نحوه حرکات، نحوه بازی، همهچیز متفاوت است. نمیتوانید بههمان صورت که در پست مهاجم مرکزی بازی میکنید در گوشهها بازی کنید.” (دنیل استوریج؛ اینجا)
دنیای حرفهای امروز، نیازمند داشتن انعطاف در انجام وظایف و پذیرش مسئولیتها است. امروز یک عنوان سازمانی میتواند به شکلهای مختلفی تفسیر شود. بنابراین شاید امروز دیگر مثل ده سال قبل نتوان بهراحتی وقتی عنوان یک شغل سازمانی (مثلا: مدیر استراتژی) را میشنویم، در مورد ماهیت و محدودهی کاری آن شغل تصویر کاملی را در ذهنمان ایجاد کنیم. این البته غیر از این مسئلهی دیگر است که امروزه شغلهای فراوانی ایجاد شدهاند که چند سال پیش از این وجود خارجی نداشتند (مثلا: مدیر بازاریابی دیجیتال.)
در مواجهه با این دنیای پیچیده چه باید کرد؟ آیا تخصص در وضعیت کنونی بیمعنی شده است؟ پاسخ به این سؤال منفی است. شما در هر حال همچنان نیازمند داشتن تخصص هستید و حتی لازم است به فراتخصص دست پیدا کنید. منظور چیست؟ در دنیای تخصصگرای دیروزی شما میتوانستید یک تخصص خاص را در حوزههای مختلفی بهکار بگیرید. مثلا تا همین چند سال پیش با کمی اغماض تخصص مدیریت استراتژیک را میشد در صنایع مرتبط (مثلا: صنعت مخابرات و صنعت آیتی) بهکار برد؛ اما این روزها دیگر نمیتوان بهراحتی و با اطمینان، به چنین کاری دست زد. چند دلیل برای بروز این وضعیت وجود دارد:
- صنایع امروزی آنچنان به شاخههای مختلف تخصصی تقسیم شدهاند که در هر حوزه و زیرحوزهای شما با دنیایی عظیم، در هم تنیده و پیچیده مواجهید و طبیعی است که نمیتوانید مختصات همهی دنیاها را بهآسانی کشف کنید!
- سرعت پیشرفت علم و فناوری آنچنان بالا است که در هر حوزهای باشید در بهترین حالت میتوانید امیدوار باشید که از سرعت تحولات، خیلی جا نمانید!
- اینترنت و رسانههای دیجیتال باعث افزایش نجومی خلق محتوا شدهاند و در عین حال دسترسی به محتوای تخصصی را هم بهشدت تسهیل کردهاند. بنابراین جدا از اینکه بهروز بودن بسیار مشکلتر از قبل شده، خودِ همین بهروز بودن این روزها نه یک مزیت رقابتی که یک الزام کاملا ضروری است!
بنابراین شما چارهای ندارید جز اینکه یک حوزهی تخصصی مشخص را برای خود انتخاب کنید و روی ساختن برند شخصی تخصصی خود در آن حوزه تمرکز کنید. اما این همهی داستان نیست. شما اگر نخواهید بهصورت آزادکاری (Freelance) کار کنید، ناگزیرید برای کار کردن در سازمانها عنوان و ماهیت تخصص مورد نظر خود را با عنوان و محتوای شرح شغلهای موجود در سازمانها تطبیق بدهید. بنابراین در هر حوزهی تخصصی با دامنهای از تعاریف متفاوت، مسئولیتها و شرح شغلهای گوناگون و دانشها و مهارتهای متنوع مواجهیم که لازم است در مورد آنها حداقل اطلاعات لازم را داشته باشیم. بنابراین یک استراتژی شغلی جدی، این است که در حوزهی تخصصی مورد نظرمان اقیانوسی گسترده باشیم که بخش عمدهی آن کمعمق است؛ اما در یک نقطهی خاص بسیار عمیق میشود!
همانطور که استوریج گفته، اگر چه لازم است شما خود را با محدودیتهای شغلی و سازمانی تطبیق بدهید؛ اما نباید فراموش کنید که بهترین جا برای شما کجا است! کشف این بهترین جا اگر چه با عرق ریختن و ممارست در تجربه کردن بهدست میآید؛ اما ارزشاش را دارد! پس اگر در یک دورهی زمانی مشخص (بهویژه در اوایل دوران کاریتان) بهجای دنبال کردن پول و عناوین پرطمطراق سازمانی، کسب تجربیات متنوع و عمیق را دنبال کنید، شک نداشته باشید روزی از راه خواهد رسید که شما و تخصصتان توسط همان افرادی که باید شناخته میشود و آن روز، آنها هستند که بهدنبال شما میآیند.
- کشف کنید در حوزهی تخصصی شما چه عناوین شغلی تخصصی وجود دارند.
- از گوگل و البته سؤال کردن از متخصصان دریابید مختصات هر عنوان شغلی چیست؟
- حتی اگر با تجربه هم هستید، برای شروع یک مسیر جدید از کارآموزی شروع کنید. سخت است و ترسناک؛ اما درد ندارد!
- همیشه بهدنبال یاد گرفتن و بهروز بودن و تجربه کسب کردن باشید!
- جایی در مسیر کارراههی شغلی خود، بالاخره تصمیم بگیرید چه کارهاید و قرار است شما را به چه ویژگی یا توانمندی بشناسند. از اینجا مسیرتان را در راستای تحقق همین هدف تنظیم کنید.
تبریک میگویم! بهترین جا را پیدا کردهاید. حالا باید روی همین مسیر کمعرض اما طولانی کاملا متمرکز بمانید. نگذارید موانع و سنگلاخها و شورهزارها و مردابهای مسیر جلوی بهپیش رفتن شما را بگیرند. خبر خوب این است که منحرف شدن از مسیر، طبیعی و جبرانپذیر است.
“قطعا اینکه بخواهم در گوشهها بازی کنم برایم سختتر است چرا که من یک مهاجم نوک هستم. در فوتبال امروز شما باید تلاش کنید و انعطافپذیر باشید، اما همه میدانند بهترین پست من چیست. مشخص است که در کدام پست بیش از بقیه راحت هستم. من بازیکنی هستم که طبق غرایزم بازی میکنم و در پست مهاجم مرکزی درک بهتری