گزاره‌ها (۴۱)

علی نعمتی شهاب

یک ره‌بر خوب آدم‌ها را برای اعتماد کردن به خودش جذب می‌کند. اما یک ره‌بر بزرگ، آدم‌ها را تحریک می‌کند تا به خودشان اعتماد داشته باشند …

یک ناشناس باهوش

دوست داشتم!
۰

مقاله‌ی هفته (۱) ـ راز مدیران اثربخش چیست؟

علی نعمتی شهاب

الوعده وفا! اولین مقاله‌‌ی هفته به احترام بنیان‌گذارعلم مدیریت نوین و یکی از تأثیرگذارترین قهرمانان زندگی من زنده‌یاد پیتر دراکر بزرگ، به نوشته‌ای از این مرد بزرگ اختصاص یافته است. حرف اصلی پیتر دراکر در این مقاله این است: مدیران موفق و اثربخش، مدیر به دنیا نمی‌آیند. آن‌ها هیچ ویژگی ذاتی خاصی ندارند. تنها فرق آن‌ها با دیگران رعایت ۸ اصل اساسی در مدیریت‌شان در قالب ۳ گام کلان است:

۱- کسب دانش مورد نیاز:

  • با پرسیدن این‌که چه چیزی واقعا باید انجام شود؟
  • با پرسیدن این‌که چه چیزی برای سازمان درست است؟

۲- عملیاتی کردن دانش:

  • تدوین برنامه‌های عملیاتی
  • تعیین مسئول هر فعالیت
  • به‌عهده گرفتن مدیریت ارتباطات
  • تمرکز بر موقعیت‌ها نه حل مسائل

۳- اطمینان از پاسخ‌گویی در سراسر سازمان

  • برگزاری جلسات مفید
  • فکر کردن به “ما” به جای “من” و بر زبان جاری ساختن آن

این مقاله ی بسیار خواندنی را که در شماره‌ی ژوئن ۲۰۰۴ هاروارد بیزینس ریویو به چاپ رسیده است، می‌توانید از این‌جا به صورت مستقیم دانلود کنید.

دوست داشتم!
۷

لینک‌های هفته (۲۰)

علی نعمتی شهاب

۵ ماه تمام!!! باورم نمی‌شه!

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینکهای هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

خدمات پس ار فروش مشاور خارجی (احسان اردستانی)

روی ابرها کار کنید! (درباره‌ی رایانش ابری و کاربردهای‌اش)، ۴ دلیل به‌تعویق انداختن کارها (بسیار بسیار موافق‌ام!)، ۷ نکته برای استفاده بهینه از گودر (امیر مهرانی)

گواهی های بین المللی مدیریت پروژه (یعنی مشمول ذمه‌اید اگر این پست آقای نادر خرمی‌راد را نخونید!!! اگر می‌خواهید PMP بگیرید یا هر مدرک دیگری، اول باید این پست را بخونید.)

مهدی عرب عامری این هفته دو تا پست بسیار خوب در مورد گزارش‌دهی و گزارش‌گیری در مدیریت پروژه نوشت: گزارش خوبش، خوبه و کسب اطلاعات در ۱۵ دقیقه، در حالت ایستاده

نیام یراقی در دو پست پست اولی مهدی را تکمیل کرد که پیشنهاد می‌کنم حتما هر سه تا پست را در کنار هم بخونید: مدیریت ارزش کسب شده و گزارش ریسک های پروژه

مدیران مادرزاد (آیدین کسایی روی خوب نکته‌ای دست گذاشته: این‌که چقدر ما تو ایران مدیران بالفطره داریم!!!)

بررسی وضعیت بازار میوه ایران (صادرات – واردات) (از استاد پرویز درگی؛ نکته‌ی بسیار بسیار جالب این نوشته برای من این بود که: “امروزه علوم مورد نیاز برای اداره کسب‌وکارها به سه دسته اساسی تقسیم می‌شوند: ۱- علوم فنی خاص هر حوزه مثلا مهندسی. ۲- علوم حوزه‌ی تحلیل محیط مثل اقتصاد و جامعه‌شناسی. ۳- علوم حوزه رقابت مثل استراتژی و بازاریابی.”)

قانون، محدودیت نیست (نظرسنجی) (کنترل سطح دسترسی به اطلاعات که دارایی اصلی یک شرکت مشاوره یا نرم‌افزاری محسوب می‌شوند چگونه باید باشد؟) و کاری که زندگی است، کاری که باید برای زندگی باشد (از آقای مجید آواژ)

نمونه آرمانی (Ideal Type) چیست و چگونه ساخته می‌شود؟ (“چگونه نمونه‌ی آرمانی بسازیم: تمایز، یکپارچه‌سازی، انتزاع و تعمیم.”) و در آینده ظرف ۳۰ ثانیه هر کسی می‌تواند مشهور شود (از وبلاگ مدیر رسانه؛ آقای رضا قربانی)

اگر یک تیم خوب می خواهید به این پنج سئوال پاسخ بدهید (از آقای محمد سالاری)

شستشوی سبز (Greenwash) (بحث جالبی است! از علی مرجائی)

یافتن و مراقبت از افراد نوآور

چهار خصوصیت اصلی گروه‌های موفق (۱٫ داشتن هدف مشخص؛ ۲٫ درگیر بودن همه‌ی اعضا؛ ۳٫ وفاداری به گروه؛ ۴٫ سادگی قوانین حاکم بر گروه)

مهارت‌های مدیریتی مدیریت بحران – چالشی برای رهبری (“زمانی که با بحران مواجه می‌شوند رهبری بیشتر از آنکه چه کاری و چگونه انجام شود به معنای چگونه بودن است.” مقاله‌ای بسیار مختصر درباره‌ی مدیریت ریسک.)

چگونه می‌توان در کار از خانه موفق عمل کرد؟

سود و مسوولیت اجتماعی درشرکت‌ها (راست‌اش من ادعای این مقاله را درک نکردم. می‌گه اگر شرکت‌ها را مجبور کنیم که مسئولیت اجتماعی را دنبال کنند عملا به نتیجه‌ای نمی‌رسیم. ولی وقتی برای کسب سود تلاش می‌کنند، مسئولیت اجتماعی هم در کنارش انجام می‌شه.)

شبکه‌های اجتماعی چگونه کسب‌و‌کار را متحول کرده‌اند

فناوری اطلاعات:

ده پلاگین پرطرفدار وردپرس در سال ۲۰۱۰ و نت بوک یا تبلت ؟ کدام یک را بخرم (به درد ما دومین‌ندارها که وردپرس دات کام استفاده می‌کنیم که نمی‌خوره!) (از مهرداد نایب)

«فایننشال تایمز» استیوجابز را انتخاب کرد: قهرمان تکنولوژی در نقش مرد سال (باراک اوباما استیو جابز را خلاصه‌‌ی رویای آمریکایی‌ها نامیده!!!)

۱۵ شرکتی که دنیای آی تی را متحول کردند … درست قبل از متلاشی شدنشان و مصاحبه با ویدا امانی ، مهندس ارشد کمپانی های Adobe و Apple و ۲۰ حقیقت جالب دربارۀ سه غول دنیای تکنولوژی (از وبلاگ مانی که این هفته کشف‌اش کردم!)

پیش‌بینی آی‌بی‌ام از حوزه فناوری درسال۲۰۱۵

۱۲ عادت بد در استفاده از فناوری

پربازدیدترین سایت‌ها در آخرین روزهای سال (پنجمی‌ ایران‌اش شاه‌کاره …)

برترین سیستمهای عامل و تلفنهای هوشمند ۲۰۱۰

۹۵ درصد از اشتراک‌های توییتر طی دو سال گذشته ایجاد شدند

۷۹ درصد کاربران برای کلمه‌ی عبور از اطلاعات شخصی استفاده می‌کنند

شکست‌‌ها و بدترین‌‌های تکنولوژی در سال ۲۰۱۰ بربادرفته‌ها

تلفنهای همراه هوشمند برای کاربران خود بیش از حد باهوشند! (“۷۱ درصد از کاربران از تلفنهای همراه هوشمند خود تنها برای تماس گرفتن، ارسال “اس. ام. اس” و ورود به شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. به طوری که این کاربران تنها از ۱۰ درصد از عملکردهای تلفنهای همراه هوشمند خود بهره می گیرند!!!”)

برترین ابزارهای فناورانه سال ۲۰۱۰/ بهترین موبایلها و لپ تاپهای۲۰۱۰

اقتصاد:

این هفته بخش اقتصاد بسیار پر و پیمانه!

در سخنرانی «گری‌ بکر» برای کنفرانس مدیریت تهران ارائه شد: تحلیل اقتصاددان برجسته آمریکایی از آینده اقتصاد ایران (گری بکر نوبلیست اقتصاد. حتما بخوانید.)

اقتصاد در زندگی واقعی (۱): اقتصاد امروزی؛ روش‌ها و کاربردها و اقتصاد در زندگی واقعی در جست‌وجوی خوشبختی (هر دو مطلب بی‌نظیر! استثنایی! به‌عنوان یک علاقه‌مند اقتصاد رفتاری و تئوری تصمیم‌گیری، توصیه‌ی اکید دارم که با وجود طولانی بودن، حتما بخوانیدشان!)

هدف‌مندسازی یارانه‌ها به موضوع اصلی بحث‌های اقتصادی این روزهای ایران تبدیل شده. در این زمینه حامد قدوسی عزیز سه پپست بسیار عالی داشت این هفته:
در این زمینه این‌ مطالب را هم ببینید:

یارانه ها و یارانه بنزین خودرو بیشتر از یارانه نقدی آدم! و یارانه و رسانه ها و انتظارات از اصلاح یارانه ها (پویان مشایخ)

اثر اصلاح قیمت‌ها بر تورم (محاسبه‌ی میزان تغییر نرخ تورم بر اثر آزادسازی قیمت‌ها)

با واریز یارانه‌های نقدی، حجم نقدینگی از مرز ۳۰۰ هزار میلیارد تومان فراتر رفت

اظهارنظر مدیران بانکی برای تدوین بسته سال آینده نرخ سود بانکی سال آینده افزایش یابد (پیشنهاد کرده‌اند نرخ بهره‌ی شناور بین ۱۸ تا ۲۰ درصد و رقابتی بین بانک‌ها!)

و سایر مطالب اقتصادی:

اقتصاد در یک درس مالیات، مانعی در برابر تولید

پرداخت هزینه پارک کردن بهتر است یا عدم‌پرداخت آن؟ (از محمد رضا فرهادی‌پور درباره‌ی هزینه‌های اقتصادی نظم شهری!)

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

ثروت، فقر، ترحم (برخلاف تصور موجود، آدم‌های فقیر دست و دل‌بازتر ازپول‌داران هستند.)

میزان خستگی بر آهنگ و طنین صدای انسان تاثیرگذار است

زندگی اجتماعی به بزرگی فضای بادامه مغز بستگی دارد

کشف دروغ‌یاب ذهنی در مغز انسان!

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

مثل شرلوک هلمز فکر کنید!

علی نعمتی شهاب

قبلا این‌جا به این موضوع پرداخته‌ام که مهم‌ترین وظیفه‌ی یک مشاور حل مسئله است. شاید بشود یک گام هم پیش‌تر گذاشت و به قول پوپر گفت: “زندگی سراسر حل مسئله است!” خوب این حل مسئله چطوری باید انجام بشود؟ این یکی از دل مشغولی‌های اساسی من هست که قبلا در مورد آن نوشته‌ام و در آینده هم حتما خواهم نوشت.  این اواخر مطلب جالبی خواندم درباره‌ی این‌که چطور به روش شرلوک هلمز مسئله را حل کنیم؟ قبل از من البته امیر مهرانی این‌جا در این مورد از زاویه‌ی دید دیگری نوشته که پیشنهاد می‌کنم حتما آن را هم بخوانید.

خوب این هم ویژگی‌های تفکر هلمزی:

  1. ذهن بازی داشته باشید.
  2. از استدلال استقرایی استفاده کنید.
  3. حواس‌تان باشد پیش‌فرض‌ها یا راه‌حل‌های ارایه شده توسط دیگران (از جمله مشتریان شما به‌عنوان یک مشاور) ممکن است درست نباشد و یا حتی بدتر، بی‌ربط باشد!
  4. همه‌ی احتمالات ممکن را بررسی کنید، به‌ویژه آن‌هایی که دیگران جا انداخته‌اند!
  5. به دقت همه‌ی جزییات را بررسی کنید و آن‌هایی را که ممکن است بعدا به دردتان بخورند را به خوبی ثبت کنید.
  6. به دنبال ارتباطات، روابط، موارد سازگار یا ناسازگار بگردید.
  7. تا می‌توانید سؤال بپرسید!
  8. به شم و غریزه‌ی خود اعتماد داشته باشید؛ ولی لطفا این توانایی را هم داشته باشید که آن را با شواهد و واقعیت‌ها پشتیبانی کنید.
  9. تغییر قیافه بدهید (یا حتی ندهید!)
  10. بی‌رحمانه برای پیدا کردن راه‌حل تلاش کنید!

یک نکته‌‌ی دیگر: کارآگاهان خوب الگوهایی را هم برای آدم‌هایی که از راز مورد نظر کارآگاهان باخبرند و هم برای کارِ کارآگاهی خوب توسعه می‌دهند. بنابراین سعی کنید برای حل مسئله الگوهایی را طراحی و استفاده کنید.

دوست داشتم!
۳

پست‌های ثابت هفتگی گزاره‌ها

علی نعمتی شهاب

هیچ کاری مثل تعهد ایجاد کردن، برای این‌که آدم مجبور شود آن کاری را که باید بکند انجام دهد، نتیجه‌بخش نیست. حقیقت این است که تنبلی، دست‌اندازهای زندگی و البته بی‌حوصلگی باعث شده بود که مدت‌ها مطالبی را که می‌دانستم باید بخوانم را نخوانم. هر چند شرایط زندگی‌ام این روزها بدتر شده که به‌تر نشده‌؛ اما خوب حداقل فایده‌ی مجموعه پست‌های لینک‌های هفته برای من این بوده که مجبورم کرده به صورت مستمردر طول هفته بخوانم و بخوانم و بخوانم. همین نتیجه‌ی نسبتا خوب، باعث شده تا مدتی در ذهنم به این فکر کنم که چند تا کار دیگر هم باید انجام بدهم که نمی‌دهم و شاید به‌وسیله‌ی این‌جا بشود تعهد انجام آن‌ها را هم در خودم ایجاد کنم. بنابراین از هفته‌ی آینده، علاوه بر انتشار هفتگی پست لینک‌های هفته در پنج‌شنبه شب‌ها، سه پست ثابت هفتگی دیگر هم خواهیم داشت:

  1. شنبه شب‌ها ـ مقاله‌ی هفته: چه مشاور، چه دانشجوی مدیریت، چه هر کار دیگری داشته باشید، باید هر هفته کتاب و مقاله به‌اندازه‌ی کافی بخوانید. کتاب را که من نمی‌توانم یک هفته‌ای بخوانم‌ (!)، اما سعی می‌کنم هر هفته یک مقاله یا پرزنتیشن خوب و عالی (طبیعتا به زبان انگلیسی) را بگذارم. این مقالات یا پرزنت‌ها می‌توانند در مورد موضوعات پایه‌ی علم مدیریت یا IT باشند و ممکن است مباحث جدیدی را در این حوزه مطرح کنند. هر چند تمرکز اصلی‌ام را روی مقالات کلاسیک و اساسی علم مدیریت (به‌ویژه مقالات HBR) می‌گذارم.
  2. دوشنبه‌ شب‌ها ـ ایده‌های هفته: خیلی وقت‌ها از این طرف و آن طرف ایده‌های جالبی را یادداشت می‌کنم که نمی‌شود در قالب یک پست کامل بنویسم‌شان؛ هر چند که وقتی دفترچه‌ی یادداشت‌ام را ورق می‌زنم، هی به من چشمک می‌زنند که: منو بنویس! 😉 برای حل این مشکل، دوشنبه‌ شب‌ها، سه ایده‌ی جالب را این‌جا یادداشت خواهم کرد.
  3. سه‌شنبه شب‌ها ـ پست مربوط به مشاوره‌ی مدیریت و IT: واقعیت این است که من به شدت به حوزه‌ی مشاوره علاقه‌مندم. نوشته‌های پراکنده‌ام تا به امروز این را نشان داده؛ اما فکر می‌کنم در این فضای بی‌در و پیکر مشاوره‌ی مدیریت و IT در ایران لازم است که حتما به صورت هفتگی در این مورد بنویسم. ادعایی ندارم که مشاور خیلی درست و حسابی هستم؛ این کار را برای این می‌کنم که خودم را به خواندن در مورد مشاوره در طول هفته مجبور کنم!

طبیعی است که پست‌های ثابت شبانه‌ی (!) فوق باعث نمی‌شود که رویه‌ی قبلی گزاره‌ها تغییر کند. این‌جا همان جای قبلی است با اندکی افزودنی‌های امیدوارم خوش‌مزه‌تر!

دوست داشتم!
۰

یک سؤال فلسفی: استخدام شوم یا استارت ـ آپ راه بیاندازم!؟

علی نعمتی شهاب

شاید مهم‌ترین دغدغه‌ی هر جوان محصلی، شغلی باشد که بعد از فارغ‌التحصیلی دنبال خواهد کرد. آیا برای یک سازمان بزرگ و پیش‌رو کار خواهد کرد؟ آیا وارد کسب و کار خانوادگی‌اش خواهد شد؟ آیا در حوزه‌ی تخصص خودش فعالیت خواهد کرد یا درسی که خوانده به دردش نخواهد خورد؟ و شاید هم آیا کسب و کار خودش را راه خواهد انداخت؟ اما این تمام ماجرا نیست. افراد شاغل هم در هر نقطه‌ از مسیر شغلی خودشان، با همین سؤالات روبرو هستند؛ این‌که می‌خواهند در سازمان فعلی کارشان را ادامه بدهند یا خیر مهم‌ترین سؤال برای آن‌ها است.

در دنیای امروز فرد پیش از تصمیم‌گیری برای انتخاب شغل، دو مسیر متفاوت شغلی را پیش روی خود خواهد دید: کار کردن برای دیگری و کار کردن برای خود (راه انداختن استارت ـ آپ.) این تصمیم، اولین و مهم‌ترین گام در فرایند جستجوی شغل ودر نتیجه مهم‌ترین سؤال در میان سؤالات مذکور است.

اغلب ما احتمالا ترجیح می‌دهیم برای خودمان کار کنیم تا هم کنترل کارمان را کامل در دست داشته باشیم و هم حاصل دست‌رنج (!) ما به جیب دیگری نرود. خیلی از ما رؤیای روزی را داریم که توانسته باشیم گوگلی، فیس‌بوکی، مایکروسافتی، اپلی و … تأسیس کرده باشیم؛ اما خوب باز هم اغلب ما معتقدیم که: “هنوز زمان‌اش نرسیده! بگذار به وقت‌اش.” اما آیا به این فکر کرده‌ایم که آن روز موعود کی فرا خواهد رسید؟ تصمیم با خود ماست.

خوب حالا اگر خواستیم تصمیم بگیریم که برای دیگری کار کنیم یا خودمان آستین‌ها را بالا بزنیم، به چه معیارهای تصمیم‌گیری باید توجه کنیم؟ مروری می‌کنیم بر این معیارها:

  • پول: حواس‌تان باشد که بیش از ۹۰ درصد استارت ـ آپ‌ها شکست می‌خورند. حقوق‌ها در استارت ـ ـ آپ‌ها معمولا پایین‌تر از میانگین بازار است. پاداش‌ها معمولا به صورت وعده‌ی سر خرمن (یعنی سهام موفق شرکت) داده می‌شوند. بنابراین اگر پول برای‌تان خیلی مهم است و طاقت سختی کشیدن بابت‌اش را ندارید، حقوق‌بگیر شوید نه حقوق بده!
  • مسئولیت: دامنه‌ی مسئولیت‌ها در یک سازمان جاافتاده و در حال کار، مشخص است. معلوم است که باید چه کار بکنید و می‌توانید عملکردتان را هم در مقایسه با همکاران بسنجید. تازه به‌تر از همه معلوم است که کار روزانه‌تان کی تمام می‌شود! در مقابل در استارت ـ آپ‌ها اصلا معلوم نیست که چه کسی باید چه بکند و از آن بدتر، فهرست کارهای لازم الاجرا (To-Do List) هیچ وقت به انتها نمی‌رسد!
  • توازن شغل با زندگی شخصی: در یک سازمان در حال کار، شما هفته‌ای لازم است بین ۴۰ تا ۵۰ ساعت کار کنید. اما در یک استارت ـ آپ حجم کار موجود، کم‌تر از ۸۰ ساعت در هفته نیست!
  • تغییر: در یک کلام باید گفت که اگر دنبال عوض کردن جهان با دستان خودتان هستید، راه‌تان از استارت ـ آپ‌ها می‌گذرد!
  • رزومه‌سازی: اگر دنبال کار گرفتن و جابه‌جا شدن در میان سازمان‌های موجود هستید، به یکی از آن‌ها بپیوندید و کار را شروع کنید. رزومه‌ی یک کارآفرین فقط به درد راه‌انداختن یک استارت ـ آپ جدید می‌خورد!
  • امنیت شغلی: استارت ـ آپ‌ها اغلب شکست می‌خورند؛ اما نگران نباشید. آدم با کیفیت روی زمین نمی‌ماند، می‌رود به استارت ـ آپ‌های دیگر. با توجه به وضعیت فعلی بازار کار، عملا کار کردن در سازمان‌های موجود هم امنیت زیادی به دنبال ندارد. بنابراین در مورد این معیار، تفاوت زیادی وجود ندارد.
  • راضی کردن والدین (!): این خطاب به جوانان جویای نام تازه فارغ‌التحصیل است. اگر می‌خواهید همین که کار کردن را شروع کردید پدر و مادرتان بتوانند به فرزند دسته‌ی گل‌شان جلوی فامیل و دوستان افتخار کنند، استارت ـ آپ‌ها را بی‌خیال شوید!

منبع

دوست داشتم!
۰

در ستایش شادی …

علی نعمتی شهاب

شادی معمولا یک محصول جانبی است؛ چیزی که احتمالا وابسته به سرشت چیزها است و بنابراین می‌تواند درون هر آن چیزی که من می‌شناسم، پنهان باشد. با این حال شادی چیزی نیست که بتوان آن را از زندگی طلب کرد؛ و در نتیجه اگر شما شاد نیستید، به‌تر است نگرانی را در این‌باره کنار بگذارید و به جای‌اش ببینید چه گنجی را می‌توانید از درون این زندگی ناشادِ مایه‌ی افتخارتان به دست آورید.

رابرتسون دیویس

دوست داشتم!
۰

۱۰ واژه‌ای که نباید در رزومه‌تان بنویسید

علی نعمتی شهاب

اغلب اوقات تکرار زیاد هر چیزی باعث از بین رفتن تأثیر آن در عمل می‌شود. کلیشه‌ها مثال بسیار روشنی از این موضوع هستند. رزومه نوشتن هم از این امر مستثنا نیست و به‌تر است برخی واژه‌ها را که همه در رزومه‌های‌شان از آن‌ها استفاده می‌کنند را از رزومه‌مان حذف کنیم. چرا؟ برای این‌که خودمان را در انجام کار متفاوت از دیگران نشان دهیم و نه خودمان را! حواس‌مان باشد برای کارفرمای احتمالی این‌که چه کاری می‌توانیم انجام دهیم مهم است؛ نه این‌که چه کسی هستیم!

بنابراین لطفا ۱۰ واژه‌ی زیر را که طبق تحلیل‌های LinkedIn در رزومه‌های ام‌سال بسیار تکرار شده‌اند، از رزومه‌تان حذف کنید:

  1. تجربه‌ی گسترده
  2. نوآور و خلاق
  3. باانگیزه
  4. نتیجه‌گرا
  5. پویا
  6. ثبت‌کننده‌ی کلیه‌ی سوابق
  7. دارای مهارت کار گروهی
  8. سریع
  9. دارای توانایی حل مسئله
  10. کارآفرین

منبع

دوست داشتم!
۳

کجا کار کنیم!؟(۱)

علی نعمتی شهاب

“یک بار برایان موینیهان مدیرعامل بانک آمریکا در یک گردهمایی عمومی شرکت گفت که عاشقِ بردن است. چه کسی دوست دارد برای سازمانی کار کند که حتا نمی‌خواهد امتحان کند که چگونه خود را از دیگر سازمان‌ها متفاوت کند و به‌واقع خود را یکتا سازد!؟”

از خلال گفتگو با یک کارمند بانک آمریکا

پ.ن. قبل‌تر نوشته‌ای داشتم با عنوان معیارهای سنجش کیفیت زندگی کاری که در آن مدلی را برای تصمیم‌گیری در مورد محل کار معرفی کرده بودم. در تکمیل آن پست، این مجموعه پست‌ها به چنین نقل قول‌هایی می‌پردازد تا ببینیم یک سازمان ایده‌آل برای کار کردن چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

دوست داشتم!
۰