نگاهی به مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفه‌ای ـ تخصصی (۳): تبلیغات آخرین گزینه است

از امشب وارد فضای بررسی مدل‌های کسب و کار تولید محتوا می‌شویم.پیشنهاد می‌کنم اگر بخش‌های اول و دوم این سلسله یادداشت‌ها را مطالعه نکرده‌اید ابتدا آن‌ها را بخوانید.

اولین مدلی که بررسی می‌کنیم “تبلیغات” است. تقریبا اولین گزینه‌ای که در فضای تولید محتوا و به‌ویژه کسب و کارهای اینترنتی مطرح می‌شود. مدل کسب و کاری که بسیار آسان به‌نظر می‌رسد: ما محتوا تولید می‌کنیم => کاربر جذب می‌کنیم => بازدیدکننده‌های‌مان بالا می‌روند => می‌توانیم از تبلیغات استفاده کنیم و درآمد کسب کنیم.

این معادله بسیار ساده به‌نظر می‌رسد؛ اما تجربه نشان می‌دهد که ماجرا به‌همین آسانی‌ها هم نیست. در واقع به‌نظر می‌رسد هنوز این گزینه آن‌قدرها هم درآمدزا نیست. شاید به‌ترین نمود این مسئله نارضایتی صاحبان برخی از پربازدیدترین وب‌سایت‌های ایرانی از میزان درآمدزایی سایت‌شان با مدل کسب و کار تبلیغات باشد (البته حساب سایت‌های بسیار پربازدید رتبه‌بندی الکسا جدا است. در این‌جا در مورد سایت‌های عمومی حرف نمی‌زنیم؛ تمرکزمان روی سایت‌های دارای محتوای تخصصی است.)

اما چرا مدل تبلیغات که در نظر اول بسیار ساده به‌نظر می‌رسد در عمل چندان کار نمی‌کند؟ اصل ماجرا این‌ است که تبلیغات یکی از ابزارهای ارتقا / ترفیع (Promotion) کسب و کارها است. هر کسب و کاری برای فروش باید خودش را به مشتریان‌ش نشان بدهد یا به‌عبارت دیگر، مشتریان‌ش باید بدانند که این کسب و کار با این محصولات و خدمات در این دنیای فانی حضور دارد و ابزار این کار ارتقا است که تبلیغات تنها یکی از زیرمجموعه‌های آن محسوب می‌شود. ارتقا، فروش مستقیم نیست و زمینه‌ساز آن است. بنابراین باید رابطه‌ی معقولی میان میزان هزینه‌های ارتقا با میزان فروش ایجاد شده توسط آن وجود داشته باشد. یعنی چند نفر از طریق روش‌های ارتقا با کسب و کار من آشنا می‌شوند و چند درصد از آن‌ها مشتری کسب و کار من می‌شوند (این نسبت شاید در عمل عددی بین صفر تا ده یا بیست درصد باشد.) بودجه‌ی ارتقا (که باز هم تأکید می‌کنم تنها یکی از مکانیسم‌های اجرایی آن تبلیغات است) در این روزهای رکود بسیار محدودتر از قبل شده و کسب و کارها چاره‌ای ندارند که در مصرف آن بسیار دقت کنند.

اما یک سؤال کلیدی‌تر دیگر هم در این‌جا وجود دارد که معمولا نادیده گرفته می‌شود: چه نوع کسب و کارهایی به تبلیغات نیاز دارند؟ شاید پاسخ اولیه‌‌ی همه‌ی ما این باشد که تمامی کسب و کارها! اما دنیای واقعی این‌گونه نیست. کسب و کارهای بسیاری هستند که بودجه‌ی تبلیغاتی آن‌ها صفر ریال است؛ اما جزو پردرآمدترین کسب و کارهای کشور محسوب می‌شوند. گفتیم که هدف تبلیغات، کشف کسب و کار ما توسط مشتری است. بنابراین وقتی مشتری کسب و کار را بشناسد یا زمانی که دامنه‌ی مشتریان کسب و کار تا آن اندازه محدود است که مشتریان بالاخره مجبورند خودشان آن را پیدا کنند، نیازی به تبلیغات نیست! (مدل اقیانوس آبی را که یادتان هست!) بنابراین، تبلیغات، معمولا خاص کسب و کارهایی است که با مشتری انبوه در فضای رقابتی سر و کار دارند (البته سایر کسب و کارها هم به آن نیاز دارند؛ اما لزوما نه برای جذب مشتری!)

اما وقتی من در یک فضای تخصصی مطلب تولید می‌کنم، طبیعتا تعداد مخاطبین محدودتری دارم. البته این مخاطبان می‌توانند افرادی متخصص باشند. اما در چه حالتی برای یک کسب و کار می‌صرفد روی وب‌سایت من یا در قالب محتوای تولیدی من، کالا یا محصول خود را تبلیغ کند؟ دلیل کار نکردن تبلیغات در وب‌سایت‌های غیرعمومی و تخصصی / نیمه‌تخصصی ایرانی دقیقن این‌جاست. تبلیغات توسط من چه ارزش افزوده‌ای برای کسب و کار / فرد مشتری من تولید می‌کند؟ به‌نظرم این سؤال می‌تواند ما را یک قدم به حل مشکل نزدیک‌تر بکند.

در نگاه اول، تنها پیشنهاد ارزش مدل کسب و کار “تبلیغات”، دیده شدن پیشنهاد ارزش دیگران است! “مشتری جان شما تبلیغات‌ات را به من می‌دهی و بعد هزاران مشتری بالقوه این تبلیغات را می‌بینند!” اما ماجرا به‌همین سادگی نیست. یک بار و دو بار و ده بار که مشتری به شما تبلیغات داد و اثربخشی ندید، دیگر به‌سراغ شما نمی‌آید و دیگران را هم از این کار منع می‌کند (باز هم دارم تأکید می‌کنم وب‌سایت‌های عمومی که در آن‌ها تبلیغات ثابت می‌بینید را فراموش کنید!) چاره‌ی این مشکل هم البته بسیار ساده است: هر روز یک تبلیغ جدید. تبلیغات کوتاه‌مدت! با قیمت‌های نجومی. اما بالاخره یک جایی این راه هم از کار می‌افتد! و باز روز از نو.

اما مشکل مدل کسب و کار تبلیغات تنها در فروختن “تبلیغات” به کسب و کارها نیست. مشتری اصلی وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها و خلاصه هر پلت‌فرم تولید و عرضه‌ی محتوا، خوانندگان و مصرف‌کنندگان آن هستند. تبلیغات حتی در ذهن وفادارترین مخاطبان شما هم ارزش “برند” شما را پایین‌تر می‌آورد (انتظار می‌رود یک متخصص حرفه‌ای از تولید محتوا برای به‌اشتراک‌گذاری دانش و تجربیات و برندسازی شخصی استفاده کند! درستی یا غلطی این انتظار بحث دیگری است.) بنابراین همیشه یک نقطه‌ی بهینه در جذب تبلیغات وجود دارد که کشف آن هم نیازمند تحقیق و تحلیل و تجربه است.

این همه حرف زدیم و آخر متوجه نشدیم که پس باید چه کنیم؟ خیلی ساده: اگر به‌امید درآمدزایی (و حتی پول‌دار شدن!) از طریق تبلیغات وارد فضای تولید محتوای تخصصی شده‌اید، به‌تر است حداقل در کوتاه‌مدت این گزینه را فراموش کنید. راه‌های به‌تری برای کسب درآمد وجود دارد که در قسمت‌های بعدی به آن می‌پردازیم.

اما اگر اصرار دارید که از تبلیغات درآمدزایی خوبی داشته باشید، پیشنهادم این است که روی پیشنهاد ارزش تبلیغی که ارائه می‌دهید، تمرکز کنید. تحلیل‌ش کنید، توسعه‌اش دهید، آزمون‌ش کنید و به‌بودش دهید تا به پیشنهادی ارزشی برسید که برای شما اقیانوس آبی را ایجاد کند که گزینه‌ی اول کسب و کارها برای ارتقای کسب و کار خود از طریق محتوای تولیدی خود و جامعه‌ی مخاطبان‌تان باشید!

دوست داشتم!
۱۷

از امشب وارد فضای بررسی مدل‌های کسب و کار تولید محتوا می‌شویم.پیشنهاد می‌کنم اگر بخش‌های اول و دوم این سلسله یادداشت‌ها را مطالعه نکرده‌اید ابتدا آن‌ها را بخوانید. اولین مدلی که بررسی می‌کنیم “تبلیغات” است. تقریبا اولین گزینه‌ای که در فضای تولید محتوا و به‌ویژه کسب و کارهای اینترنتی مطرح می‌شود. مدل کسب و کاری که بسیار آسان به‌نظر می‌رسد:

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۲۶): از ستاره بودن تا ستاره ماندن!

 

“این سومین سالی است که ما در کورس رقابت هستیم. ما همیشه صحبت‌هایی را راجع به داوران می‌شنویم. انگار همیشه همه منتظر کوچک‌ترین فرصتی هستند که بگویند کار یوونتوس تمام شده یا این تیم به‌اندازه‌ی قبل خوب نیست و چنین حرف‌هایی. ولی ما هنوز هم مثل قبل هستیم. اصلا آسان نیست که در نزدیکی صدر جدول باشی. یک سرمربی باید یک روانشناس خوب باشد و مثل بازیکنان‌ش فکر کند. من گفته بودم که امسال کار سختی داریم. چون تیم‌های دیگر جام‌های زیادی برای فتح کردن دارند و ما جام های زیادی برای از دست دادن. به‌همین خاطر هم گفته بودم که کسی که به پیروزی نرسد، ناکام مانده است.” (آنتونیو کونته ـ سرمربی یوونتوس؛ این‌جا)

برنده شدن و ستاره شدن، سخت‌ترین کار دنیا است. خیلی از ما در همین مسیر از راه باز می‌مانیم. خیلی از ما تمام همت و آرزوی‌مان را رسیدن به آن قله‌ی دوردست گذاشته‌ایم. اما چیزی که در این میان فراموش می‌شود این است که خیلی وقت‌ها موفق شدن، در رقابت است که معنادار است و بردن یکی، به‌معنای باخت آن دیگری است. اما ما عادت داریم باخت را در زمان باختن ببینیم نه در زمان رقابت! حرف‌های جالب کونته روی همین نکته دست گذاشته است: این‌که همان‌قدر که تو می‌توانی ببری، دیگران هم می‌توانند ببازند و همان‌قدر که دیگران می‌توانند ببرند، تو هم می‌توانی ببازی!

اما کونته نکته‌ی مهم دیگری را هم گفته است که به جنبه‌ای معمولا نادیده انگاشته‌ شده‌ی “برندینگ” در ارتباط است: حفظ “برند” از ساختن آن سخت‌تر و مهم‌تر است. برندها با دو عنصر بسیار مهم گره خورده‌اند: انتظار و احساس. هر دو عنصر در فوتبال به‌خوبی نمایان هستند.

  • عنصر انتظار با پیشنهاد ارزش یک برند در ارتباط است: این‌که این برند چه منفعتی را برای مشتری می‌آفریند. بیایید به فوتبال نگاه کنیم. اغلب “برند”های بزرگ فوتبال دارای سبکی خاص هستند که با آن شناخته می‌شوند و به همین دلیل مورد علاقه‌ی هواداران‌شان هستند: توتال فوتبال بارسا، بازی فیزیکی تیم‌های ایتالیایی، بازی فانتزی تیم ملی برزیل و سبک بازی شناور فوتبال هلندی را به‌یاد بیاورید. کونته به‌همین موضوع اشاره می‌کند. یک نکته‌ی مهم در این میان این است که پیشنهاد ارزش باید حداقلی از ویژگی‌ها / انتظارات را محقق کند تا هم‌چنان مورد رضایت هواداران / مشتریان باشد. این یعنی ثبات رفتار و عملکرد که سخت‌ترین کار دنیا است!
  • تجربه‌ی احساسی برند اما وجه دیگری از ماجرا را نمایان می‌کند. وجهی که در دنیای فوتبال به‌شدت معنادار است. اگر فوتبالی باشید، حتمن می‌داند از چه سخن می‌گویم: غرور و شادی پیروزی‌ها و اشک و درد ناشی از شکست‌ها. ما تیم‌های مورد علاقه‌مان را با تجربه‌ی احساسی که با آن‌ها داشته‌ایم به‌یاد می‌سپاریم. خاطره عنصری از ذهن ما انسان‌ها است که با احساس پیوندی ویژه دارد و به‌همین جزوی مهم از مسیر زندگی ما است. ما عاشق تیم‌مان می‌شویم چون احساس خوبی در ما می‌آفریند، به ما غرور و هویت می‌دهد و در ما شادی و شور و هیجان می‌آفریند. و باز همین‌جا است که یک برند لازم است به ساختن و ثبات این تجربه‌ی احساسی فکر کند!

به‌گمانم یکی از بزرگ‌ترین عوامل شکست بزرگ‌ترین برندهای دنیا، نداشتن ثبات در ارزش و احساس است. فراموش‌شان نکنیم!

دوست داشتم!
۳

  “این سومین سالی است که ما در کورس رقابت هستیم. ما همیشه صحبت‌هایی را راجع به داوران می‌شنویم. انگار همیشه همه منتظر کوچک‌ترین فرصتی هستند که بگویند کار یوونتوس تمام شده یا این تیم به‌اندازه‌ی قبل خوب نیست و چنین حرف‌هایی. ولی ما هنوز هم مثل قبل هستیم. اصلا آسان نیست که در نزدیکی صدر جدول باشی. یک سرمربی

لینک‌های هفته (۱۸۷)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

شما چه جور آدمی هستید؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

چرا ما انسان های مدنی نیستیم؟ | محمدحسین میرمجیدی

چطوری خطاهای کارمون رو به حداقل برسونیم؟ (نادر خرمی راد)

بهترین زمان و شرایط برای موفقیت (احسان طریقت؛ یک رهجو)

هفت عادتِ مشترکِ تمامِ آدم‌های جالب – شبگار

مدیریت کسب و کار و سرمایه‌گذاری:

تقیه سازمانی(شهرام کریمی عزیز که این هفته بعد از مدت‌ها در یادداشت‌های صنایعی نوشت!)

ظهور تحلیل‌گران کسب‌وکار در حوزه IT | شرکت نرم‌افزاری همکاران سیستم(ترجمه‌ی خوبی ندارد؛ اما خواندنی)

رقابتی‌ترین کشورهای دنیا در زمینه استعداد

ایده‌ های خوبی ندارید؟ با کسی کار کنید که دارد! – بیزینس ترند

اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – رؤیای ۱٫۵ میلیون تومانی مرد کارگر(بخونید!)

اقتصاد آنلاین – نرخ جدید سود سپرده‌های بانکی +جدول

اقتصاد آنلاین – ۷ دلیل ریزش بنگاه‌های کوچک

اقتصاد آنلاین – رئیس بانک مرکزی: هرگز ارز به بازار تزریق نمی‌کنیم 

اقتصاد آنلاین – تورم تک‌رقمی تا پایان سال ۹۵ (مصاحبه‌ی دکتر نیلی)

آمار کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – پنج کشور عمده مقصد صادرات ایران؟

اقتصاد آنلاین – جمعیت ایران ۷۷٫۴ میلیون نفر شد

ایران رکورددار ثبت شرکت در آسیا است

اقتصاد آنلاین – ۵میلیون نفر دوشغل دارند؛ ۲٫۵میلیون بیکار

اقتصاد آنلاین – ۲۲ درصدجمعیت ایران بیمه نیستند

فاوا در جهان:

استیو جابز تأثیرگذارترین شخص ۲۵ سال اخیر به انتخاب شبکه CNBC – زومیت

چگونه می‌توان یک دکمه‌ به گوشی اندروید اضافه کرد؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

صفحه کلیدهای آینده به بازار می‌آیند/ در هوا تایپ کنید! 

با دوستان مجازی دست دهید/ ساخت دست مصنوعی با گرمای واقعی  

اسکایپ سرویس چت ویدیویی گروهی را برای برخی پلتفرم‌ها رایگان کرد و بقیه نیز در آینده‌ی نزدیک رایگان می‌شوند – زومیت

فاوا در ایران:

پیام دبیر کل ITU به مناسبت روز جهانی مخابرات – ایستنا

وعده‌ها و افت جایگاه جهانی ایران در حوزه ICT

گفت‌وگو با مدیران اپراتور دوم تلفن ثابت «مگ‌تل»: تعریف تلفن را تغییر می‌دهیم – ایستنا

اقتصاد آنلاین – کاغذ از سیستم مالی دولت حذف شد +سند

رسانه‌های اجتماعی:

ما و شبکه‌های اجتماعی (تحلیلی خواندنی)

آیا می‌دانید شما برای فیس‌بوک چند دلار می‌ارزید؟! (فارنت)

احتمال تعطیلی گوگل پلاس قوت گرفت (واقعا؟)

آمار فاوا:

ارزش بازار جهانی IT در سال ۲۰۱۴ به ۳٫۸ تریلیون دلار می‌رسد – ایستنا

آیا می‌توانید حدس بزنید پرفروش‌ترین گوشی جهان تاکنون چه گوشی بوده است؟ 

ایتنا – خدمات آی تی در میان کسب و کارهای تجاری همچنان پرتقاضا است

معاون وزیر ارتباطات از درآمد ۱۴۰هزار میلیارد ریالی اپراتورهای همراه در سال ۹۲ خبر داد – ایستنا

دردسر یک تغییر نام؛ هزینه ۳٫۶ میلیون دلاری ژیائومی برای خرید دامنه اینترنتی دو حرفی!

دوست داشتم!
۳

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و

فرمول خلاصه‌ی موفقیت!

“تو می‌توانی موفق بشوی. مگر چه فرقی با این همه آدم موفق تاریخ داری؟ زندگی‌شان را که بخوانی، از امروز تو هزار پله عقب‌تر بودند. مشکلات‌‌شان از تو بیش‌تر بود. موانع‌ زندگی‌‌شان از تو بیش‌تر بود. حتی خیلی از آن‌ها توانمندی‌‌ و استعدادشان هم از تو کم‌تر بود. بنابراین تفکر نمی‌شود و نمی‌توانم را کنار بگذار که اتفاقا می‌شود و می‌توانی. اما این کار یک شرط اصلی دارد: این‌که بخواهی! وقتی واقعا از ته دلت‌ بخواهی، خدای مهربان هم می‌خواهد تا تو به آرزوهای‌ات برسی. و وقتی این اتفاق بیفتد، دنیا هم با تو همراه خواهد شد و تمامی نیروهای طبیعی و غیرطبیعی دست به‌دست هم خواهند داد تا موفق شوی! اما یادت نرود که باید به‌اندازه‌ی کافی صبر داشته باشی تا لحظه‌ی موعود فرا برسد!”

جملات بالا خلاصه‌ای هستند از حرف‌هایی که کتاب‌ها و مقالات موفقیت شخصی و شغلی و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های مربیان و اساتید فن این حوزه قصد دارند به ما بقبولانند. آن‌ها می‌گویند مشکل اصلی ما در موفق نشدن، تفکرات اشتباه ما است. اگر نگاه منفی‌باف و ناامیدی‌مان را کنار بگذاریم و اگر با تمام وجود به‌دنبال آرزوهای‌مان باشیم، “قانون جذب” باعث می‌شود که حتما به آن آرزوهای بزرگ برسیم. این حرف کاملا درست است؛ اما یک نکته‌ی کلیدی در میان هیاهوی “در ستایش از ارزش خوش‌بینی” شنیده نمی‌شود.

درباره‌ی چه سخن می‌گویم؟ نکته‌ای که مورد نظر من است آن‌قدرها هم جدید نیست. در فرهنگ ارزشمند اسلامی ـ ایرانی خودمان ضرب‌المثلی داریم که من زمانی که بچه بودم آن را زیاد می‌شنیدم؛ اما مدت‌ها است آن را از زبان کسی نشنیده‌ام: “از تو حرکت از خدا برکت.” مفهوم ساده‌ی مستتر در این ضرب‌المثل همان چیزی است که در بند قبل از نادیده گرفته شدن آن سخن گفتیم.

“از تو حرکت از خدا برکت.” این یعنی تو تلاش‌ کن تا برسی. تلاش کن تا آرزوهای‌ات محقق شوند. این‌جا اثری از اهمیت “خواستن” دیده نمی‌شود! پس نقش “خواستن” چیست؟ کمی فکر کنید. تلاش بی‌هدف معنایی ندارد و از آن مهم‌تر تلاش بدون خواستن، بی‌نتیجه است. خواستن موتور محرک و انگیزه‌دهنده‌ای است که شما را در مسیر رسیدن به آرزوهای‌تان پیش می‌برد. بنابراین منظور از “خواستن” در الگوهای مختلف موفقیت، همان انرژی اولیه‌ای است که باعث شروع کار شما می‌شود. بنابراین نباید فقط در همان “خواستن” متوقف شد، اول بخواهید و بعد شروع کنید. برای گرفتن تصمیم حرکت به‌سوی تحقق آرزوهای‌تان، لازم هم نیست که صبر کنید تا اتفاق خارق‌العاده‌ای بیفتد یا شما به امکانات خاصی دست پیدا کنید. از هر جایی که می‌توانید شروع کنید، هر کاری را که می‌توانید ـ هر قدر کوچک ـ انجام دهید و در طول مسیر ثابت قدم پیش بروید. روبرو شدن با موانع در این مسیر طبیعی است؛ اما دقیقا در همین نقاط از مسیر شما تا رسیدن به موفقیت است که آن قدرت و انرژی درونی به‌کار شما می‌آید. در این‌جا است که باید به سراغ رؤیاهای زیبای‌تان بروید و با فکر کردن به آن‌ها، دوباره جادوی “خواستن” را در خودتان بیدار کنید. با تجدید انرژی می‌توانید باز هم حرکت به‌سوی رؤیاهای‌تان را از سر بگیرید.

آن‌چه افراد موفق از غیرموفق را متمایز می‌سازد همین‌جا است. موفق‌ها منتظر فراهم شدن شرایط نمی‌نشینند و با کمک انرژی درونی ناشی از خواستن، از هر جایی هستند به راه می‌افتند و عمیقا باور دارند که “رفتن رسیدن است.” اما غیرموفق‌ها همواره منتظر تحقق این شرط و آن شرط می‌مانند و گوشه‌ای می‌نشینند. حتی اگر حرکتی هم بکنند با رسیدن به اولین مانع کوچک و غیرجدی از کاه، کوهی می‌سازند که گذشتن از آن کار هیچ کسی نیست. بنابراین باز بهانه برای نشستن و کاری نکردن فراهم می‌شود!

تجربه‌ی شخصی من نشان‌گر آن است که فرمول موفقیت را می‌توان به این‌صورت خلاصه کرد:

موفقیت = رؤیا + خواستن + نقشه + حرکت + تداوم

شما باید ابتدا رؤیایی داشته باشید. این رؤیا باید آن‌قدر جذاب باشد که فکر کردن به آن شما را سرشار از انرژی و انگیزه بکند. بعد باید تحقق این رؤیا را بخواهید و تفکر “نمی‌شود” را دور بریزید. در این نقطه وقت حرکت کردن فرا رسیدن است. اما قبل از حرکت لازم است بدانید که باید در چه جهتی و چگونه پیش بروید. بنابراین مسیر رسیدن به موفقیت را برای خودتان ترسیم کنید. دیگر وقت راه افتادن است. بروید تا برسید و فراموش نکنید که تداوم در حرکت،  شرط رسیدن است!

دوست داشتم!
۲۷

“تو می‌توانی موفق بشوی. مگر چه فرقی با این همه آدم موفق تاریخ داری؟ زندگی‌شان را که بخوانی، از امروز تو هزار پله عقب‌تر بودند. مشکلات‌‌شان از تو بیش‌تر بود. موانع‌ زندگی‌‌شان از تو بیش‌تر بود. حتی خیلی از آن‌ها توانمندی‌‌ و استعدادشان هم از تو کم‌تر بود. بنابراین تفکر نمی‌شود و نمی‌توانم را کنار بگذار که اتفاقا می‌شود و

نگاهی به مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفه‌ای ـ تخصصی (۲)

هفته‌ی قبل بحثی را آغاز کردم درباره‌ی مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در دنیای متخصصان حرفه‌ای (این‌جا.) قرار شد که این بحث‌ را دوشنبه‌ها دنبال کنیم. امشب می‌خواهم کمی به مقدمات بحث اصلی بپردازم. این‌که با چه روشی می‌توانیم مدل‌های کسب و کار تولید محتوا را کشف کنیم.

بیایید کمی به این اصطلاح “مدل کسب و کار” دقیق‌تر نگاه کنیم. پیش از این درباره‌ی این‌که مدل کسب و کار چیست و به چه دردی می‌خورد، توضیحات مفصلی در گزاره‌ها نوشته‌ام (این‌جا را ببینید.) آن چیزی که در این‌جا به بحث ما مربوط است پاسخ به دو سؤال اصلی است:

اول ـ مدل کسب و کار چیست؟ مدل کسب و کار به‌زبان خودمانی روش پول درآوردن ما از کاری است که داریم انجام می‌دهیم. البته منظورم نفس پول گرفتن نیست (کسب و کار به این سادگی‌ها هم نیست!)؛ بلکه روشی است که به‌کمک آن چیزی را در اختیار مشتری قرار می‌دهیم که حاضر باشد بابت آن پول پرداخت کند. اگر بخواهیم کمی جدی‌تر و علمی به ماجرا نگاه کنیم، باید بگوییم که: “مدل کسب و کار عبارت است از روشی که با آن ورودی‌های کسب و کار (مواد اولیه، دانش فنی و اطلاعات، ماشین‌آلات و تجهیزات و …) به خروجی‌‌های قابل فروش به مشتری (یعنی محصولات و خدمات) تبدیل می‌شوند و سپس برای فروش به مشتری ارائه می‌شوند.” این تعریف شاید ساده به‌نظر برسد اما چند سؤال کلیدی در دل آن وجود دارد که خلاصه‌ی هر کسب و کاری است:

۱- مشتری کیست، چه نیازی دارد و بابت چه چیزی پول می‌دهد؟

۲- مشتری چطور ما را پیدا می‌کند (یا برعکس ما چگونه مشتری را پیدا می‌کنیم؟)

۳- ما چه “چیز”ی داریم که به مشتری عرضه کنیم و از او پول دریافت کنیم؟

۴- چطور آن “چیز” را طراحی، تولید و عرضه می‌کنیم؟

۵- چرا مشتری باید از ما بخرد و نه کسب و کار رقیب‌مان؟

اما از آن‌جایی که این سؤالات در حالت عادی بیش‌تر مفهوم‌ساز هستند تا اجرایی، برای تحلیل مدل کسب و کار باید از ابزار چارچوب بوم مدل کسب و کار استفاده کرد. بوم مدل کسب و کار ابزاری فوق‌العاده برای تحلیل سؤالات فوق و پاسخ‌گویی درست به آن‌ها است که پیش از این آن را در این‌جا معرفی کرده‌ام. شکل بوم کسب و کار را در شکل زیر می‌بینید:

همین‌جا یک تمرین خوب برای شما مطرح می‌کنم: رد ۵ سؤال بالا را در بوم مدل کسب و کار پیدا کنید!‌ 🙂 حالا با کمک این ابزار می‌توانیم مدل‌های کسب و کار تولید محتوا را به‌تر تحلیل کنیم.

دوم ـ مدل کسب و کار تولید محتوا چه ویژگی‌های خاصی دارد؟ بدیهی است که تولید محتوا هم مثل سایر حوزه‌های کسب و کار در چارچوب بوم مدل کسب و کار قابل تحلیل است و از قوانین آن پیروی می‌کند. اما در هر حال هر حوزه‌ی کسب و کاری دارای ویژگی‌های خاص خودش است. بیایید در قالب همان ۵ سؤال چند سطر بالاتر، به این حوزه که موضوع بحث ما است نگاهی بیاندازیم:

۱- مشتریان تولید محتوا دو دسته‌اند: معمولا یک دسته به‌درستی تشخیص داده می‌شوند: خوانندگان که محتوا را مصرف می‌کنند تا چیزی یاد بگیرند یا از آن لذت ببرند (مثل شما خواننده‌ی عزیز این پست من.) اما مشتری دومی هم وجود دارد که عموما نادیده گرفته می‌شود؛ اما اصل درآمد تولیدکنندگان محتوای حرفه‌ای از آن‌هاست: هر فرد / سازمان / کسب و کاری که برای رسیدن به هدف‌های خود (از جمله: برندسازی، تبلیغات، تأثیرگذاری و جهت‌دهی به مخاطب و …) نیازمند محتوا (تخصصی / عمومی) باشد.

۲- تولید محتوا یک کسب و کار ذاتا مبتنی بر کانال‌های ارتباطی است. برخلاف تقریبا تمامی کسب و کارها، در تولید محتوا خود محصول از کانال و رسانه‌ی توزیع آن جدا نیست. یعنی محتوا به‌محض قرار گرفتن در کانال قابل مصرف کردن است. بنابراین برای تحلیل این‌که مشتری چطور ما را پیدا کند / ما مشتری را پیدا کنیم، باید به تحلیل کانال‌های توزیع محتوا پرداخت.

۳- مشخصا ما محتوا داریم. محتوا شامل هر چیزی است که پیامی را منتقل کند، با یکی از حواس پنج‌گانه در ارتباط باشد و ایده‌ای را در ذهن ما بنشاند یا احساسی را در درون ما تحریک کند (این تعریف اصلا علمی نیست و تعریفی شهودی است.) پس هم شعر و مینیمال و طنز محتوا محسوب می‌شود و هم مقالات علمی در تحلیل فیزیک کوآنتوم یا اصول موضوعه‌ی علم ریاضی! اما یک نکته نباید فراموش شود. ما معادله‌ای در این‌جا داریم: محتوا = چیزی که مشتری بابت آن پول بدهد! توجه کنید که به کیفیت محتوا کاری نداریم (به آمار پرفروش‌ترین کتاب‌های کشور توجه کنید!) البته ناامید نشوید! فروش محتوای باکیفیت البته خودش مدل کسب و کاری خاصی زیرمجموعه‌ی مدل‌های مورد نظر ما است.

۴- چطور محتوا تولید می‌کنیم؟ با تحقیق و پژوهش و طراحی و نگارش و چیزهای دیگری شبیه این‌ها. فکر می‌کنم نیازی به توضیح بیش‌تر نیست!

۵- تحلیل این‌که چرا مشتری باید از من بخرد نه رقیب‌م در حالت کلی کار سختی است؛ اما در هر حال با نگاهی به سؤال یک می‌توان گفت که دو عامل کلیدی “کیفیت محتوا” و “میزان تأثیرگذاری آن مطابق با نیازهای مشتری” دو مزیت رقابتی کلیدی محسوب می‌شوند.

حالا اگر بخواهیم به زبان بوم مدل کسب و کار به مدل کسب و کار تولید محتوا نگاه کنیم، با کمی دقت متوجه می‌شویم سه بخش از بوم مدل کسب و کار در این حوزه‌ اهمیتی بسیار کلیدی دارند:

همان‌طور که می‌بینید در مدل تولید محتوا سه عامل بسیار کلیدی‌اند:

۱- چه محتوایی؟ (پیشنهاد ارزش)

۲- برای چه کسی؟ (بخش‌بندی مشتریان)

۳- از طریق چه کانالی توزیع / ارائه / منتشر می‌شود؟ (کانال‌ها)

البته در حالت کلی برای تحلیل یک نوع خاص از کسب و کار و نوآوری در آن باید تمامی بخش‌های ۹ گانه‌ی بوم مدل کسب و کار را تحلیل کرد؛ اما در کسب و کار تولید محتوا سه عامل کلیدی بالا نقش اساسی را بازی می‌کنند. بنابراین تمرکز اصلی تحلیل‌های ارائه شده در بخش‌های بعدی این سلسله یادداشت‌ها روی این سه بخش از بوم مدل کسب و کار است (هر چند در یادداشت‌های بعدی خیلی به بوم مدل کسب و کار نمی‌پردازم تا تمرینی باشد برای شما که خودتان براساس نکات مطرح شده در مورد هر نوع مدل خاص کسب و کار تولید محتوا، بوم آن را رسم کنید!)

هفته‌ی آینده با هم به بررسی اولین مدل کسب و کاری تولید محتوا خواهیم پرداخت. 🙂

دوست داشتم!
۲۶

هفته‌ی قبل بحثی را آغاز کردم درباره‌ی مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در دنیای متخصصان حرفه‌ای (این‌جا.) قرار شد که این بحث‌ را دوشنبه‌ها دنبال کنیم. امشب می‌خواهم کمی به مقدمات بحث اصلی بپردازم. این‌که با چه روشی می‌توانیم مدل‌های کسب و کار تولید محتوا را کشف کنیم. بیایید کمی به این اصطلاح “مدل کسب و کار” دقیق‌تر نگاه

لینک‌های هفته (۱۸۶)

به‌دلیل سفرم به مشهد مقدس و عدم دسترسی مناسب به اینترنت، دیگر این هفته مثنوی خیلی تأخیر شد! در هر حال این شما و این هم منتخب مطالب خواندنی هفته!

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

از چرا تا چگونه (نادر خرمی راد)

بیست کاری که نباید اجازه بدهید کسی شما را وادار به آن‌ها کند! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ساختار مغز مثبت‌اندیش و منفی‌نگرها

اقتصاد آنلاین – شادترین و ناراحت ترین مشاغل ۲۰۱۴

مدیریت کسب و کار و سرمایه‌گذاری:

مجید جلالی، تونی، تراکتور و رفتار (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

استراتژی: داستان کسب و کار (ابراهیم حیدری؛ در مسیر افق)

اقتصاد آنلاین – توصیه‌های وارن بافت برای سرمایه گذاری

اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – غول‌های اقتصادی جدید جهان

اقتصاد آنلاین – مدل‌های‌ اقتصادی پروفسور محمدهاشم‌ پسران

آمار کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – میزان سرمایه مردم هر استان در بانک‌ها؟

ایران با وجود تحریم‌ها هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا شد

اقتصاد آنلاین – هزینه ایجاد شغل ۷۰ میلیون تومان شد

اقتصاد آنلاین – ۲٫۵ میلیون نفر؛ تعداد بیکاران کل کشور

اقتصاد آنلاین – انجام ۴۶ درصد معاملات‌ بورس توسط‌ ۱۰ کارگزار

فاوا در جهان:

ایتنا – پایین‌تر بودن درصد خطای کدهای متن‌باز نسبت به کدهای اختصاصی (جالب!)

فاوا در ایران:

تراکنش‌های شاپرک از امسال کارمزد می‌خورد

وضعیت وزارت ارشاد در حوزه زیرساخت ارتباطی اصلا خوب نیست – ایستنا

رسانه‌های اجتماعی:

اقتصاد رسانه‌های اجتماعی؛ تولید و توزیع، هر دو پای فیل‌اند | رسانه‌های اجتماعی

انتشار محتوا در شبکه‌های اجتماعی و افزایش ۶۵ درصدی بازدیدها

«دی جی حسین فسنقری» چطور مشهور شد؟ | رسانه‌های اجتماعی

ترافیک ارجاعی فیسبوک در سه ماهه نخست سال جاری میلادی بیش از ۳۷ درصد، پینترست حدود ۴۸ درصد و توییتر نیز فقط ۱ درصد رشد داشته‌اند – زومیت

آمار فاوا:

نزول سه پله‌ای ایران در آمادگی الکترونیکی

ایتنا – رشد ۱۰۰۰ درصدی حجم اطلاعات جهان تا سال ۲۰۲۰

ایتنا – بازار ۲۶۶ میلیارد دلاری در انتظار فناوری‏‌های BYOD

دوست داشتم!
۰

به‌دلیل سفرم به مشهد مقدس و عدم دسترسی مناسب به اینترنت، دیگر این هفته مثنوی خیلی تأخیر شد! در هر حال این شما و این هم منتخب مطالب خواندنی هفته! پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ

نگاهی به مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفه‌ای ـ تخصصی (۱)

مدت‌ها است که از افت کیفیت و کمیت وبلاگ‌ستان فارسی سخن گفته می‌شود. این‌که تا چند سال پیش در ایران چه تعداد وبلاگ و وبلاگ‌نویس وجود داشت و امروز دیگر وجود ندارد. این‌که دیگر آدم‌ها مینیمال‌نویس و مینیمال‌خوان شده‌اند و دیگر حوصله‌ای برای وبلاگ وجود ندارد. این‌که رسانه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها را نابود کرده‌اند و از آن‌جایی که مخاطبان وبلاگ‌نویس‌ها ـ و خود وبلاگ‌نویس‌ها ـ در رسانه‌های اجتماعی حضور دارند؛ دیگر همه ترجیح‌شان نوشتن در همان‌جایی است که همه دور هم هستند! (این واقعیت هم وجود دارد که در چند سال اخیر یکی از دلایل اصلی رشد و زنده ماندن وبلاگ‌ستان فارسی، زنده‌یاد گودر بود که با مرگ‌ش بسیاری از وبلاگ‌نویسان هم به‌دلیل از بین رفتن کلیدی‌ترین کانال ارتباطی و توزیعی خود، کرکره را پایین کشیدند!)

در مقابل، هروز شاهد ایجاد وب‌سایت‌های جدیدی هستیم که به‌نوعی هدف‌شان “تولید و عرضه‌ی محتوا” به مخاطبان است و موضوعات تحت پوشش آن‌ها از اخبار شروع می‌شود و تا مطالب بسیار تخصصی ادامه می‌یابد. این فضای نوین ـ برخلاف دوران وبلاگ‌نویسی ـ آدم‌ها مجبورند برای بقا هدف‌گذاری کنند و به‌دنبال جذب مخاطب باشند؛ و الا زحمات‌شان بی‌نتیجه رها می‌شود. همین است که انوع و اقسام روش‌های جذب مخاطب ـ از زردنویسی و دروغ‌نویسی گرفته تا تیترهای جنجالی و عکس‌های آن‌چنانی، لینک‌دزدی، کپی و پیست محتوا و … و البته در آخرین روش، حضور در شبکه‌های اجتماعی ـ همه روش‌هایی برای جذب مخاطبین میلیونی فضای وب فارسی شده‌اند. اما در این میان هم‌چنان مشکلی که باعث خاموشی بسیاری از وبلاگ‌های ایرانی شد، در میان این وب‌سایت‌ها هم دیده می‌شود.

از همان دوران گودر ـ که شاید ملاک قضاوت به‌تری در مورد رفتار وبلاگ‌نویسان ایرانی باشد ـ انگیزه‌ی اغلب وبلاگ‌نویسان میزان “لایک‌” و “هم‌خوان‌” شدن پست‌های‌شان در گودر بود. در واقع افراد هدف‌شان از نوشتن، خوانده شدن بود و لاغیر! (سایت معروف لایک‌خور یادتان هست؟) اگر اهل نوشتن باشید، می‌دانید که خوانده شدن تا چه حد حس خوبی دارد و چقدر به آدم انگیزه‌ی ادامه دادن می‌دهد. اما با بسته شدن گودر و پراکنده شدن اهل و خانواده‌ی آن در میان سایر رسانه‌های اجتماعی (و حتی ترک فضای وب توسط بسیاری از آن‌ها)، دیگر انگیزه‌ای برای نوشتن باقی نماند و نتیجه‌ی آن، کناره‌گیری بسیاری از آدم‌ها از نوشتن بود.

این مسئله در مورد وبلاگ‌های تخصصی بسیار حادتر بود. اغلب دوستان خوب من از خوانده نشدن گلایه داشتند و به این‌که مطالب تخصصصی و حرفه‌ای مخاطبی ندارند (این مسئله و گلایه‌های‌اش را امروز در رسانه‌های اجتماعی هم می‌توان دید.) ناراحت‌کننده است که بگویم به‌عنوان فردی که نزدیک به سه سال است در حد توان خودم وبلاگ‌های تخصصی در حوزه‌ی کسب و کار و فاوا را مرور می‌کنم و پست لینک‌های برتر هفته‌ را منتشر می‌کنم، در طول این سه سال شاهد ورود افراد بسیاری به فضای تخصصی نوشتن در این دو حوزه بوده‌ام که پس از مدتی به دلایل مختلف ـ که مهم‌ترین آن بی‌انگیزگی بوده است ـ دیگر خبری از آن‌ها و وبلاگ‌شان نبوده است. “نداشتن تداوم” به‌دلیل “کمبود انگیزه” که آن هم خودش ناشی از “نداشتن هدف صحیح” است، از نظر من مهم‌ترین مشکل وبلاگ‌نویسی تخصصی در ایران است.جالب است بدانید در طول این چند سال تنها وبلاگ‌هایی باقی‌مانده‌اند که از نوشتن‌شان هدفی داشته‌اند.

دقیقا همین معضل را در بسیاری از وب‌سایت‌های تولیدکننده‌ی محتوای امروزی ـ که جای‌گزین وبلاگ‌های تخصصی دوران قدیم شده‌اند ـ می‌توان مشاهده کرد. فرد یا افرادی به هر دلیلی کارشان را با قدرت آغاز می‌کنند؛ اما خیلی زود به‌دلیل عدم جذب مخاطبان کافی، عطای کار تولید محتوا را به‌ لقای‌اش می‌بخشند.

شخصا فکر می‌کنم وبلاگ‌هایی که باقی ماندند، حتی اگر شده به‌صورت ناخودآگاه برای کارشان هدف و مدل کسب و کاری داشتند. روی ناآگاهانه‌اش تأکید دارم؛ چرا که در همان روزها هم شاید هیچ‌کدام از ما به پول درآوردن از وبلاگ‌نویسی فکر نمی‌کردیم. اما در بلندمدت وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های ما اغلب به‌صورت غیرمستقیم ـ و  حتی به‌صورت مستقیم ـ زمینه‌ساز کسب درآمد شدند و همین، باعث تداوم و انگیزه‌ی بیش‌تر ما برای ادامه دادن شد. و دقیقا همین، عاملی است که باید مورد توجه تمامی تولیدکنندگان محتوای تخصصی در وب فارسی قرار بگیرد.

اما این‌جا باز هم مشکل دیگری رخ می‌نمایاند: این‌که متأسفانه اغلب افراد، تنها روش درآمدزایی که از “تولید محتوا” در قالب وب‌سایت یا وبلاگ می‌شناسند، گرفتن تبلیغات و پست‌های رپورتاژ است. این در حالی است که روش‌های متنوع دیگری هم برای کسب درآمد از تولید محتوا وجود دارد که بسیار درآمدزاتر از مدل کسب و کار مبتنی بر تبلیغات هستند. و به‌همین دلیل است که افرادی را می‌شناسم که درآمدشان از تولید محتوا بسیار بیش‌تر از پربینند‌ه‌ترین وب‌سایت‌های تخصصی ایرانی است.

در طول چند هفته‌ی آینده دوشنبه‌ها در گزاره‌ها در مورد این مدل‌های کسب درآمد از تولید محتوای تخصصی خواهم نوشت. لطفا با این سلسله نوشته‌ها همراه باشید. 🙂

دوست داشتم!
۳۳

مدت‌ها است که از افت کیفیت و کمیت وبلاگ‌ستان فارسی سخن گفته می‌شود. این‌که تا چند سال پیش در ایران چه تعداد وبلاگ و وبلاگ‌نویس وجود داشت و امروز دیگر وجود ندارد. این‌که دیگر آدم‌ها مینیمال‌نویس و مینیمال‌خوان شده‌اند و دیگر حوصله‌ای برای وبلاگ وجود ندارد. این‌که رسانه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها را نابود کرده‌اند و از آن‌جایی که مخاطبان وبلاگ‌نویس‌ها ـ

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۲۴): به‌بود بی‌تردید؛ اما گام به گام

از زمانی که من به اتلتیکو آمدم، به تلاش بازی به بازی برای موفقیت فکر می‌کردم. همین پیش‌روی بازی به بازی است که شانس‌هایی را دراختیار ما قرار داده. با این روند از هیچ تیمی دور نیستیم. بیش از هر زمان دیگری این طرز فکر را تقویت می‌کنیم؛ ولی بیش از هر چیزی با بحث و صحبت این کار را پیش می‌بریم. این بحث و گفتگوست که ما را زنده نگاه می‌دارد.” (دیه‌گو سیمئونه؛ درباره‌ی موفقیت‌های این فصل اتلتیکو مادرید؛ این‌جا)

دیه‌گو سمیئونه در دوران بازی‌گری‌ش هم برای هواداران تیم‌های رقیب بازی‌کن محبوبی نبود و امروز در دوران مربی‌گری‌ش هم همین وضعیت برقرار است! اما چه دوست داشته باشیم و چه نه؛ او تیمی ساخته که یکی از ترسناک‌ترین تیم‌های این روزهای اروپا است. تیمی که بارسا را نه با پارک کردن اتوبوس، که با بازی تدافعی منطقی از پای درآورد. تیمی که رئال مادرید و بسیاری دیگر از تیم‌های بزرگ اروپا را در بازی‌های رو در رو تا مرز استیصال پیش برده است.

اما سیمئونه چه کرده که تیم‌اش تا این حد موفق شده است؟ جدا از تکنیک‌های روان‌شناختی و انرژی و انگیزه‌ای که او همانند دیگر مربیان بزرگ به بازیکنان تیم‌اش می‌دهد، فلسفه‌ی ساده‌ی مربی‌گری دیه‌گو ـ که خودش در جملات بند اول این پست بیان کرده، عامل کلیدی موفقیت است. سیمئونه به‌ زیبایی

۱- برای موفق شدن، لازم نیست یک کار بزرگ را یک دفعه انجام بدهی. این‌که گام به‌ گام پیش بروی و هر لحظه دنبال انجام به‌ترین کار ممکن باشی، کلید موفقیت است (این یعنی انگیزه‌ی درست.)

۲- اما نباید فراموش کنی که در هر موقعیتی (و بازی با هر رقیبی) باید از استراتژی متفاوتی استفاده کنی. بنابراین فرایند و روش انجام کارها را هم باید گام به گام اصلاح کنی (این یعنی طرح و نقشه‌ یا برنامه‌ی درست.)

۳- اما فقط داشتن انگیزه و برنامه‌ی درست و روش درست کار کردن و البته به‌تر کردن و تقویت دائمی سه دو عامل کافی نیست؛ شما باید بتوانید برنامه‌‌تان را در عمل پیاده کنید. پس مثل دیه‌گو سیمئونه و بازیکنان‌اش با تمرین و تلاش، سعی کن در عمل هم همان‌طوری که دوست داری و فکر می‌کنی، خوب باشی. چرا که در نهایت آن‌چه باقی می‌ماند “عملکرد” است و نه “نیت” و “هدف” و “انگیزه”.

فکر می‌کنم یک عامل کلیدی دیگر هم می‌شود برای موفقیت اتلتیکو مادرید سیمئونه در نظر گرفت. چیزی که چند فصل است بارسای سابقا افسانه‌ای و عزیز ما را از اوج پایین کشیده است: تداوم. بارسا سه فصل است که فصل را در اوج شروع می‌کند، در اوج پیش می‌رود و دست آخر در حساس‌ترین مقطع فصل در یک هفته تمام جام‌‌ها را از دست می‌دهد! بنابراین این‌که سیمئونه می‌گوید باید گام به گام پیش رفت می‌تواند یک معنی دیگر هم داشته باشد: به‌جای این‌که از اوج شروع کنی، از چند پله پایین‌تر شروع کن تا در نقطه‌ی کلیدی رقابت، بازی را نبازی!

دوست داشتم!
۴

از زمانی که من به اتلتیکو آمدم، به تلاش بازی به بازی برای موفقیت فکر می‌کردم. همین پیش‌روی بازی به بازی است که شانس‌هایی را دراختیار ما قرار داده. با این روند از هیچ تیمی دور نیستیم. بیش از هر زمان دیگری این طرز فکر را تقویت می‌کنیم؛ ولی بیش از هر چیزی با بحث و صحبت این کار را

لینک‌های هفته (۱۸۵)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

رشد یا کمال؟ (ابراهیم حیدری؛ در مسیر افق) (عاااااااااااالی! شاید بتوانم بگویم مدت‌ها بود چنین مطلب فوق‌العاده‌ای نخوانده بودم. به‌ترین مطلب چند ماه اخیر!)

مراقب آرزوهای‌تان باشید

اقتصاد آنلاین – علت رواج دروغگویی در ایران

مدیریت کسب و کار:

زنگ خطر برای اصول کلاسیک بازاریابی (عاااااااااااااااااالی!)

گواهی جدید PMI در تحلیل کسب و کار (نادر خرمی‌راد) (جاالب!)

سندروم کار به جای خواب (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

تفاوت plan و schedule (نادر خرمی‌راد)

۸ کار که به بازاریابی شما صدمه می زند – بیزینس ترند

اقتصاد:

مهم‌ترین نتایج تئوریک علم اقتصاد در صدسال اخیر – مورد ۱ (لذت یادگیری اقتصاد)

رشد اقتصادی ۱.۵ و تورم ۱۵ تا ۲۰ درصدی در انتظار اقتصاد ایران طی سال ۹۳ (گزارش بانک جهانی)

ایجاد تورم تازه در اقتصاد یعنی اعلام جنگ (سخنرانی خواندنی دکتر محسن رنانی)

اقتصاد آنلاین – یادداشت دکتر مسعود نیلی: نکاتی پیرامون تحولات بازار انرژی (این مقاله چند نکته‌ی جالب در مورد برنامه‌ریزی دارد که در کسب و کار هم کاربرد دارند!)

اقتصاد آنلاین – چه خطراتی متوجه اقتصاد جهان است؟

آمار کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – وام بانکی درایران ارزان‌تر از ۱۲۳ کشور جهان

اقتصاد آنلاین – کاهش مصرف مواد غذایی خانوارها

مرکز آمار ایران اعلام کرد: افزایش ۱۹ درصدی قیمت فروش و ۱۸.۳ درصدی اجاره مسکن

آخرین آمار بیکاری اعلام شد: میانگین میزان بیکاری در زنان ۴۱ درصد

اقتصاد آنلاین – تبلیغ درصداوسیما ۱۸۰درصد گران‌تر ازیورونیوز!

علم و فناوری:

با همکاری چشم و مغز؛ زمان حال کش می‌آید! (عجیب و جالب …)

ضربه روحی هم ارثی است!

نوزادان زیر یک سال هیچ چیزی را فراموش نمی‎کنند

فاوا در جهان:

ادوارد اسنودن با استفاده از چه سیستم عاملی از دست سازمان ملی امنیت آمریکا در امان مانده است؟ Tails یک سیستم عامل ایمن در جیب شما! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

مریسا‌مِیِر درصدد تبدیل یاهو به موتور جستجوی پیش‌فرض ابزار‌های اپلی است – زومیت

فاوا در ایران:

مصوبات حوزه فضای مجازی بازنگری می‌شود/ تعیین تکلیف مجوزهای ترکیبی دستگاه‌های اجرایی

فهرست طرح‌های اولویت‌دار فاوا اعلام شد

واعظی: با فیلتر شبکه‌های اجتماعی به‌دلیل مسائل اقتصادی مخالفیم/ برای سرعت اینترنت ۱.۵ سال صبر کنید

فناوری همراه:

علی‌رغم فاصله‌ی ۴۵ درصدی دانلود از گوگل‌پلی‌استور نسبت به اَپ‌استور، درآمد حاصل از اَپ‌استور ۸۵ درصد بیشتر است – زومیت

مایکروسافت اپلیکیشن‌های آفیس آنلاین را برای استفاده در کروم منتشر کرد – زومیت

رسانه‌های اجتماعی:

واشینگتن‌پست: کوچ بلاگرهای ایرانی به شبکه‌های اجتماعی | رسانه‌های اجتماعی (جالب و تأمل‌برانگیز)

ایتنا – هر کاربر روزی ۱۴ بار سراغ توئیتر می‌رود (درباره‌ی استراتژی‌های موفقیت در رسانه‌های اجتماعی. این مطلب را حتما بخونید!)

اقتصاد رسانه‌های اجتماعی؛ ناهار، مجانی نیست! | رسانه‌های اجتماعی

خبرخوانی روی فیس‏بوک و توییتر | رسانه‌های اجتماعی

پنج شبکه‌اجتماعی نوظهور که روابط عمومی‌ها باید درباره آنها بدانند – ایستنا

دوست داشتم!
۲

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و

چگونه یک شبکه‌ساز حرفه‌ای موفق باشیم؟

معمولا وقتی سخن از “شبکه‌” پیش می‌آید به‌یاد شبکه‌های اجتماعی می‌افتیم. فیس‌بوک، توییتر، گوگل پلاس و دیگر شبکه‌های اجتماعی امروزه به محلی برای ارتباطات گسترده‌ی انسانی تبدیل شده‌اند. ما در شبکه‌های اجتماعی با دوستان مان ارتباط برقرار می‌کنیم و از رویدادهای زندگی و افکار و دیدگاه‌های‌شان باخبر می‌شویم. اما تا به حال فکر کرده‌اید که در دنیای واقعی هم شبکه‌های اجتماعی معنادارند و به‌ویژه در دنیای حرفه‌ای‌ها از اهمیت بسیاری برخوردارند؟ حرفه‌ای‌ها به‌کمک شبکه‌ی افراد حرفه‌ای اطراف‌شان به گسترش کسب و کارشان، برندسازی شخصی برای معرفی هر چه بیش‌تر خود و تخصص‌شان و البته به‌دست آوردن فرصت‌های جدید کاری و اطلاعات مورد نیاز می‌پردازند.

اما چطور شبکه‌ی حرفه‌ای بسازیم؟ در این‌جا به چند راه‌کار در این زمینه می‌پردازیم:

۱- هم‌دل و مشتاق باشید و انرژی درونی‌تان را به‌ دیگران منتقل کنید!

۲- قابل اعتماد باشید!

۳- مهارت خوب شنیدن را یاد بگیرید!

۴- همیشه در حال شبکه‌سازی باشید. با هر کسی آشنا شدید ببینید با او چه همکاری یا دوستی می‌توانید داشته باشید!

۵- همیشه سپاس‌گزار مردم باشید!

۶- از کمک کردن به دیگران لذت ببرید!

۷- همیشه صادق باشید!

پ.ن. فراموش نکنید که این هفت اصل در شبکه‌های اجتماعی مجازی هم برای موفقیت شما در جذب مخاطبان هر چه بیش‌تر کاربرد دارند. این را کاملا تجربی می‌گویم!

دوست داشتم!
۱۱

معمولا وقتی سخن از “شبکه‌” پیش می‌آید به‌یاد شبکه‌های اجتماعی می‌افتیم. فیس‌بوک، توییتر، گوگل پلاس و دیگر شبکه‌های اجتماعی امروزه به محلی برای ارتباطات گسترده‌ی انسانی تبدیل شده‌اند. ما در شبکه‌های اجتماعی با دوستان مان ارتباط برقرار می‌کنیم و از رویدادهای زندگی و افکار و دیدگاه‌های‌شان باخبر می‌شویم. اما تا به حال فکر کرده‌اید که در دنیای واقعی هم شبکه‌های