ما انسان‌ها در هر دقیقه‌ از زندگی‌مان با تصمیم‌گیری مواجهیم: از “چه کنم؟” “چه بپوشم؟” “چه بخورم؟”ها گرفته تا “چه رشته‌ای بخوانم؟” “چه شغلی داشته باشم” و تا “با چه کسی باشم؟” و … بنابراین متأسفانه یا خوش‌بختانه تصمیم‌گیری درست بخش مهمی از بار زندگی شاد و موفق ما را بر دوش خود می‌کشد. خوب حالا چطور درست تصمیم بگیریم؟

تا به‌امروز در مورد تصمیم‌گیری درست نکات بسیاری گفته شده است: از انواع روش‌های کمّی و کیفی تصمیم‌گیری گرفته تا مباحث روان‌شناسی تصمیم‌گیری. تمامی این‌ اصول به‌دنبال کمک ما در تصمیم‌گیری هستند. آن‌ها می‌خواهند به ما یاد بدهند چطور تصمیم بگیریم و از آن مهم‌تر چطور تصمیم نگیریم! اما هم‌چنان این مشکل وجود دارد که این خودِ “ما” هستیم که دست آخر باید تصمیم را بگیریم … این مشکل به‌ویژه در مواردی که تصمیم‌گیری با احساسات در ارتباط است، حادتر می‌شود. چگونه می‌‌توانی تصمیم بگیری که “آنِ” زندگی‌ت را دیگر دوست نداشته باشی؟ چگونه می‌توانی تصمیم بگیری که محیط کاری را که سال‌ها در آن زندگی کرده‌ای (و نه کار!) ترک کنی و بی‌کاری خودخواسته را بپذیری؟ چگونه می‌توانی تصمیم بگیری بخش بزرگی از سرمایه‌ی اندکی را که با هزار زحمت و دردسر به‌دست آورده‌ای برای آموزش خودت سرمایه‌گذاری کنی؟ این‌ها نمونه‌ی سخت‌ترین تصمیمات زندگی یک ساله‌ی اخیر من هستند.

اما … صادقانه بگویم تجربه‌ام به من نشان داده در چنین مواردی همیشه سخت‌ترین تصمیم همان درست‌ترین تصمیم است! انتخاب تصمیم درست سخت است؛ چرا که آن تصمیم معطوف است به آینده‌ی زندگی و موفقیتی که شاید به‌دست آید و شاید نه. در صورتی که احساسات روی روزهای خوب گذشته، وضعیت امروزی و شدن‌ها و نشدن‌های امروز و فردای ما متمرکزند. برای همین است که گرفتن تصمیم درست تا این حد دشوار است. 

در این یک سال اخیر در تمامی تصمیمات مهم زندگی‌ام سخت‌ترین تصمیم ممکن را انتخاب کردم. سعی کردم تا حدی که می‌توانم بر احساسات‌م غلبه کنم و با عقلانیت تصمیم بگیرم. از تصمیم فراموش کردن کسی که دوست‌ش داری که بدتر نداریم؟ (این‌جا را بخوانید.) امروز خوش‌حال‌م که بگویم تجربه به من ثابت کرده همیشه آن سخت‌ترین تصمیم، درست‌ترین تصمیم هم بوده است.

یکی از درس‌های آقای مدیرعامل عزیزی که این روزها مشاورشان هستم (و البته عملا بیش‌تر برعکس است!) این است: تا وقتی که نتوانی در یک موقعیت شدیدا احساسی تصمیم درست را بگیری، مدیر خوبی نشدی.

بنابراین وقتی در انتخاب بین چند گزینه در تصمیم‌گیری حیران شدید، یک بار سخت‌ترین تصمیم را با دقت بیش‌تری تحلیل کنید!

دوست داشتم!
۱۵

ما انسان‌ها در هر دقیقه‌ از زندگی‌مان با تصمیم‌گیری مواجهیم: از “چه کنم؟” “چه بپوشم؟” “چه بخورم؟”ها گرفته تا “چه رشته‌ای بخوانم؟” “چه شغلی داشته باشم” و تا “با چه کسی باشم؟” و … بنابراین متأسفانه یا خوش‌بختانه تصمیم‌گیری درست بخش مهمی از بار زندگی شاد و موفق ما را بر دوش خود می‌کشد. خوب حالا چطور درست تصمیم بگیریم؟

معمولا “نه” شنیدن اثر احساسی شدیدتری دارد تا شنیدن “آری” … احتمالا همه‌ی ما موقعیت‌هایی را تجربه کرده‌ایم که در آن‌ها شنیدن یک “نه” ساده، زندگی‌مان را زیر و رو کرده است. از سوی دیگر ایجاد تغییر در سازمان‌ها که یکی از طبیعی‌ترین کارهای مدیران و مشاوران مدیریت است نیز هم‌واره با مقاومت‌ها و نه شنیدن از نیروی انسانی سازمان‌ها و حتا ذی‌نفعان ماجرا هم‌راه است. خوب در این موقعیت‌ها برای غلبه بر “نه” گفتن آدم‌ها چه باید بکنیم؟ جان بالدونی این‌جا روی سایت فوربس چند راه را برای این کار پیشنهاد می‌دهد:

۱- “نه” جواب آخر نیست: خیلی از آدم‌ها از آن‌جایی که از تغییر می‌ترسند “نه” می‌گویند! بنابراین اگر بتوانید به آن‌ها نشان بدهید که قرار است چه تغییر خوبی رخ بدهد؛ آن‌وقت …

۲- آیا ارزش‌ش را دارد؟ آیا تلاش برای گرفتن پاسخ مثبت از آدم‌ها به هزینه‌های‌ش می‌ارزد؟

۳- تصمیم بگیرید: براساس دانسته‌های‌تان تصمیم بگیرید که باید چه بکنید. تردید در تصمیم‌گیری، باعث زیر سؤال رفتن قابلیت‌های شما می‌شود.

۴- آیا می‌توانید؟ توجه کنید که همیشه لازم نیست بر موانع غلبه کنید. خیلی وقت‌ها پذیرفتن این “نه” عاقلانه‌تر است؛ چرا که در محدوده‌ی توانایی‌های شماست. مثلا فرض کنید کوه‌نوردی هستید که با آب و هوای بسیار بد در ارتفاع بالای یکی از قلل هیمالیا روبرو شده‌اید: آیا می‌توانید به صعودتان ادامه بدهید؟

اغلب اوقات “شدن” و “رسیدن”، به‌دلیل غیرممکن بودن نیست که رخ نمی‌دهند؛ بلکه تنها به این دلیل به‌دست نمی‌آیند که “سخت” هستند و دیریاب و آدم‌های عجول و کم‌حوصله‌ای به‌دنبال آن‌ها هستند که در میانه‌‌ی راه کم می‌آورند! جان وودن مربی افسانه‌ای بسکتبال جایی گفته است: “نگذارید آن‌چه نمی‌توانید با آن‌چه می‌توانید در هم آمیخته شوند.”

دوست داشتم!
۴

معمولا “نه” شنیدن اثر احساسی شدیدتری دارد تا شنیدن “آری” … احتمالا همه‌ی ما موقعیت‌هایی را تجربه کرده‌ایم که در آن‌ها شنیدن یک “نه” ساده، زندگی‌مان را زیر و رو کرده است. از سوی دیگر ایجاد تغییر در سازمان‌ها که یکی از طبیعی‌ترین کارهای مدیران و مشاوران مدیریت است نیز هم‌واره با مقاومت‌ها و نه شنیدن از نیروی انسانی سازمان‌ها

دیوید چو این‌جا روی سایت تک‌کرانچ به مقایسه‌ی وضعیت سهام فیس‌بوک با گوگل و یاهو پرداخته و چنین نتیجه گرفته که فیس‌بوک این روزها شبیه یاهو است. اما هدف اصلی مقاله‌ تحلیل آینده‌ی فیس‌بوک است. این‌که آیا فیس‌بوک در آینده به گوگل خواهد رسید یا نه؟ آقای چو در این زمینه نمی‌تواند پیش‌بینی خاصی ارائه دهد.

نکته‌ی جالب مقاله برای من روش تحلیل آقای چو در مورد آینده‌ی فیس‌بوک بود. آقای چو مدل کسب و کار فیس‌بوک را با سه معیار می‌سنجد:

۱- تعداد کاربران: یک کسب و کار اینترنتی به تعداد کاربران‌ش زنده است. استقبال یا عدم استقبال از یک سرویس زندگی و مرگ کسب و کار اینترنتی را رقم می‌زند. در این زمینه فیس‌بوک دارد به نقطه‌ی اشباع کاربران بالقوه نزدیک می‌شود و رشد کاربران‌ش کاهش می‌یابد و در نتیجه آینده‌ی خطرناکی دارد!

۲- ترکیب کاربران: عموما کاربران یک کسب و کار اینترنتی مثل مشتریان یک کسب و کار دنیای واقعی، از گروه‌های متفاوتی هستند: زن / مرد، جوان / میان‌سال،  کسانی که بابت استفاده حاضرند پول بدهند / کسانی که فقط صرفا به‌دنبال استفاده‌ی رایگان هستند و … همان‌طور که می‌دانید یکی از اولین مباحث مطرح در آموزش بازاریابی بخش‌بندی بازار و مشتریان (Market and Customer Segmentation) است. برای من جالب بود که آقای چو می‌گوید این صرفا برای بازاریابی و توسعه‌ی فروش نیست؛ بلکه باید مدل کسب و کار را براساس این بخش‌بندی و با در نظر گرفتن این‌که کدام گروه مشتریان سودآورترند، اصلاح کرد. مثلا در مورد فیس‌بوک مشتریان آمریکایی سودآوری بیش‌تری دارند تا منِ ایرانی!

۳- درآمد متوسط به‌ازای هر کاربر یا (Average revenue per user (ARPU): این معیار خلاصه‌ی مدل کسب و کار است! طبیعی است که اگر این عدد از متوسط قیمت تمام شده به‌ازای هر کاربر بالاتر باشد، یعنی کسب و کار سودآور است. این دقیقن چالش اصلی فیس‌بوک پس از سهامی عام شدن است: این‌که چطور با استفاده از حجم عظیم کاربران‌ش و اطلاعاتی که درباره‌ی آن‌ها دارد، بتواند این درآمد را طوری افزایش دهد که نرخ بازگشت سرمایه (ROI) حداکثر شود!

پیشنهاد می‌کنم کسب و کار اینترنتی ام‌روز یا فردای‌تان را با این سه شاخص ساده اما بسیار مهم و اثربخش بسنجید. شاید وقت اصلاح مدل کسب و کارتان همین حالا باشد.

دوست داشتم!
۱۲

دیوید چو این‌جا روی سایت تک‌کرانچ به مقایسه‌ی وضعیت سهام فیس‌بوک با گوگل و یاهو پرداخته و چنین نتیجه گرفته که فیس‌بوک این روزها شبیه یاهو است. اما هدف اصلی مقاله‌ تحلیل آینده‌ی فیس‌بوک است. این‌که آیا فیس‌بوک در آینده به گوگل خواهد رسید یا نه؟ آقای چو در این زمینه نمی‌تواند پیش‌بینی خاصی ارائه دهد. نکته‌ی جالب مقاله برای

شماره‌ی سوم ماه‌نامه مدیریتی گزاره‌ها هم اگر چه با اندکی تأخیر؛ اما بالاخره آماده شد! در این شماره از هم‌کاری دو دوست خوب مهندس حشمت سیدی و خانم الهام اعتدالی عزیز بهره‌مند شدم که از زحمات این دو دوست گرامی، بسیار سپاس‌‌گزارم. بسیار خوش‌حال خواهم شد که از همکاری‌ شما هم در تهیه‌ی مطالب شماره‌های آینده‌ی این ماه‌نامه بهره‌مند شوم. 

امیدوارم مجموعه مطالب تهیه شده برای این شماره مورد استفاده‌ی دوستان گرامی قرار بگیرد. منتظر هر گونه انتقاد، پیشنهاد و نظر سازنده‌ی شما نیز هستم. می‌توانید شماره‌ی سوم را از این‌جا با لینک مستقیم دانلود کنید.

اگر از مطالب این ماه‌نامه خوش‌تان آمد و برای‌تان کاربردی بود، سپاس‌گزار خواهم شد که آن را برای دوستان‌تان نیز بفرستید. برای دریافت شماره‌های بعدی این ماه‌نامه، می‌توانید ای‌میل‌تان را این‌جا ثبت کنید.

دوست داشتم!
۵

شماره‌ی سوم ماه‌نامه مدیریتی گزاره‌ها هم اگر چه با اندکی تأخیر؛ اما بالاخره آماده شد! در این شماره از هم‌کاری دو دوست خوب مهندس حشمت سیدی و خانم الهام اعتدالی عزیز بهره‌مند شدم که از زحمات این دو دوست گرامی، بسیار سپاس‌‌گزارم. بسیار خوش‌حال خواهم شد که از همکاری‌ شما هم در تهیه‌ی مطالب شماره‌های آینده‌ی این ماه‌نامه بهره‌مند شوم. 

یک هفته‌ی نسبتا بی‌رمق!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

ملاقات با کودک درون (امیر مهرانی؛ The Coach)

تجسس یا ترحّم؟ (الهام اعتدالی در مورد این پست من)

با ۷ راه از مشکلات به‌راحتی گذر کنید

مدیریت، تحلیل کسب و کار و کارآفرینی:

درسی از یک چهره مشهور (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی) (اخلاق، کلید گم‌شد‌ه‌ی)

مربی‌گری در مدیریت عملکرد؛ رویکرد‌ها و مهارت‌ها (دکتر سید بابک علوی)

خلق مشترک (مسیح کریمیان)

افسانه خلاقیت (اسد صفری؛ دنیای چابک)

چرا شرکت‌های بزرگ نابود می‌شوند؟ (وب‌شهر)

رهبر سطح پنجم (محسن صحراگرد؛ وبلاگ تجربه)

مدل سه عنصری تعهد و وفاداری سازمانی (محمد سالاری)

چرا می‌نویسیم؟ (پریا فرهادی؛ همینا) (پاسخ به فراخوان من)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

اوبونتو، برگ برنده اندروید (آزادراه)

موبایل و اینترنت در حال بلعیدن تلویزیون هستند (حامد همائی‌راد؛ یک پزشک)

بیشترین توییت‌ها از چه شهری ارسال می‌شوند؟ (حامد همائی‌راد؛ یک پزشک)

اپل حالا با ارزش‌ترین شرکت در تاریخ جهان است (وبلاگینا)

کارت‌های هدیه گوگل پلی عرضه شدند (فارنت)

پیش بینی حجم ۱.۳ تریلیون دلاری برای پرداخت‌های همراه 

گوگل از چه شرکتی می‌ترسد؟؛ اپل و فیس‌بوک را فراموش کنید

آیا می‌دانید بدترین شغل در گوگل چه شغلی است؟

شبکه‌های اجتماعی:

اخلاق رسانه‌ای در رسانه‌های اجتماعی (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

درس‌های یک تجربه‌ از رسانه‌های اجتماعی در بحران (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

اقتصاد:

درس‌های زلزله آذربایجان: بلوغ سازمان‌های غیر دولتی (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

معرفی ثروتمندترین کشورهای مسلمان جهان

انتخاب دوباره آنگلا مرکل به عنوان قدرتمندترین زن جهان

دوست داشتم!
۱

یک هفته‌ی نسبتا بی‌رمق! پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار

با پست این هفته از نظر تقویمی، مجموعه پست‌های لینک‌های هفته در گزاره‌ها دو ساله شد. اولین پست لینک‌های هفته، روز چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ منتشر شد. خوش‌حال‌ام و برای‌ام باورکردنی نیست که موفق شده‌ام این کار مفید را هر هفته در هر شرایط کاری و روحی و روانی ادامه بدهم. یک بررسی کلی کردم؛ دیدم مطالب لینک‌های هفته از بین حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ لینک در هفته انتخاب می‌شوند. واقعا کار بزرگی است!

تشکر می‌کنم از همه‌ی دوستانی که در این دو سال به‌واسطه‌ی این مجموعه پست‌ها با آن‌ها و اندیشه‌های‌شان آشنا شدم و بسیار از حاصل زحمات‌شان آموختم. بد نیست حالا در این مراسم سالگرد، شما هم نظرتان را در مورد این پست‌ها بفرمایید. منتظرم …

این هفته هم چقدر پرمحتوا بود!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

به پیچیده فکر کردن عادت نکنیم (تراوش‌های ذهن یک مشاور؛ زهرا جم) (من شخصا دارم فکر می‌کنم چرا خانم جم زودتر شروع نکردند آخه؟ عاااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

مقاله هفته (۱) پنج سؤال که هر روز باید از خود بپرسید (میلاد اسلامی‌زاد؛ افاضات و اضافات)

با پیشنهادهای متنوع کاری چه کنیم (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

چگونه تغییر می‌کنیم؟ (مسیح کریمیان) (تبریک به این دوست عزیزم که بالاخره شروع کرد!)

هدف‌گذاری سنجیده (زینب جم؛ وبلاگ همینا)

جینا تراپانی چطور کار می‌کند؟ (نارنجی)

۷ راه برای رسیدن به اهداف زندگی (نارنجی)

ده شخصیت تهوع آور در محیط کار (وب‌شهر)

افسردگی و استرس مغز را کوچک می‌کنند (مواظب خودتون باشید پس …)

هوش انسان با قدرت ارتباط بخش‌های مغز مرتبط است

نحوه پاک شدن ضایعات در مغز/ چگونه ضایعات در مغز انباشته می‌شوند

ورزش‌های مورد علاقه مغز

مدیریت، تحلیل کسب و کار و کارآفرینی:

رفتار سازمانی و عوامل محیطی (دکتر بابک علوی)

چشم‌ها را باید شست … (محسن صحراگرد؛ وبلاگ تجربه)

غذا دادن به کودک-۵- مهارت‌های انسانی (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

لیست درخواست‌های بابانوئل (اسد صفری؛ دنیای چابک) 

مدیریت تغییر استراتژیک (۲) و مدیریت تغییر استراتژیک (۳) (ابراهیم حیدری)

مطالعات بازار صادراتی (هادی نیلی)

مدیریت منابع انسانی – به یاد آذری‌های غریب (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی)

سایتی برای درد دل کردن با رئیس خود! 😉

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

دانلود مستقیم از Google Play با سرویس سافت گت (تورتک)

آیا کپی نکردن فناوری ممکن است؟ (وب‌شهر)

گوگل امکان ورود از طریق حساب‌های مختلف به سرویس‌های خود را فراهم کرد (وبلاگینا)

گوگل ترنسلیت برای اندروئید: از متن عکس بگیرید تا ترجمه شود (سعید امیرلو؛ وب‌بلاگ فارسی)

مایکروسافت در حال کار بر روی نسخه بعدی ویندوز: Blue (نارنجی)

هشت ترفند جالب و مفید مرورگر گوگل کروم (فارنت)

اولویت‌های خانم مدیر (ماریسا میر؛ مدیرعامل جدید یاهو)

اینفوگرافیک: چطور در تکنولوژی کار پیدا کنیم؟

کدام شرکت‌های تکنولوژی چابک‌ترند؟ (اطلاق چابک به‌نظرم این‌جا درست نیست؛ ولی به هر جالب است.)

کسب و کارهای کوچک؛ کاهش خوش‌بینی از آینده مالی، افزایش سرمایه‌گذاری بر روی فناوری‌های همراه

افزایش سرمایه گذاری اپراتورها روی LTE

فروش سرویس‌های موسیقی از لوح‌های فشرده بیشتر شد

شبکه‌های اجتماعی:

رسانه‌های اجتماعی و توییتر فارسی؛ اولین خبرها و نگاه‌ها درباره زلزله (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی) (مهم!)

وقتی کاربران توییتر به داد زلزله‌زدگان رسیدند (وبلاگینا)

چگونه رسانه‌ها به کمک موبایل و نقشه‌های بحران می‌توانند به زلزله‌زدگان کمک کنند (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

مشارکت خلاقانه ی CNN و Facebook درپوشش خبری انتخابات آمریکا (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

تغییرات توییتر برنامه‌نویسان را خشمگین کرد

صنعت فاوا در ایران:

به خاطر یک شورا ICT کشور را تضعیف نمی‌کنیم (مصاحبه با رئیس مرکز تحقیقات مخابرات)

ترکیه جای خالی ایران را در آیکن پر کرد (فاجعه!!!)

امیدواری به ایجاد هاب در شرایط سخت سیاسی;ظرفیت ایجاد شده در زیرساخت در انتظار مشتری

اعلام برنامه‌های جدید دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور

دولت الکترونیکی‌؛ گمشده در نقشه‌های راه

گردش مالی حوزه فناوری اطلاعات دو برابر شد (واقعن!؟)

شورای اقتصاد مجوز صدور پروانه اپراتور چهارم را صادر کرد

اقتصاد:

حکایت جمعیت و برنامه‌های تغییر آن (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL) (بسیار بسیار خواندنی)

درباره توزیع اندازه بنگاه‌های تولیدی (کافه اقتصاد) (بسیار جالب!)

آسیب‌شناسی اقتصاد ورزش ایران: بعد از المپیک چه می‌شود؟ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

یک پاراداکس (یا پازل) اقتصادی چه طور شکل می‌گیرد؟ (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

درباره تفکیک جنسیتی: عدد غم‌انگیز ۷۷ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) (تأمل‌برانگیز …)

تعزیرات حکومتی غیراخلاقی است (حجت قندی؛ اقتصادانه)

حجم نقدینگی از مرز ۳۷۴ هزار میلیارد تومان گذشت

پیشنهاد معافیت مالیاتی حقوق‌بگیران در اصلاحیه قانون مالیات

اقتصاد یورو کوچک‌تر شد

ارزش یورو در برابر دلار و ین افزایش یافت

مصوبه جدید ارزی دولت برای صادرکنندگان (من خواهش می‌کنم یکی به اینا حالی کنه با این کارها رانت از بین نمی‌ره!)

دوست داشتم!
۳

با پست این هفته از نظر تقویمی، مجموعه پست‌های لینک‌های هفته در گزاره‌ها دو ساله شد. اولین پست لینک‌های هفته، روز چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ منتشر شد. خوش‌حال‌ام و برای‌ام باورکردنی نیست که موفق شده‌ام این کار مفید را هر هفته در هر شرایط کاری و روحی و روانی ادامه بدهم. یک بررسی کلی کردم؛ دیدم مطالب لینک‌های هفته از بین حدود ۱۰۰۰ تا

این آگهی هم مربوط به یکی از دوستان خوب و عزیز من است:

معاونت طرح و توسعه‌ی یک مؤسسه‌ی مالی و اعتباری نوپا با شبکه شعبی در حدود ۲۰۰ شعبه در سراسر کشور برای توسعه‌ی فعالیت‌های خود نیازمند جذب همکاران دارای سوابق علمی و تجربی مرتبط است. متقاضیان در حوزه‌های زیر مشغول به کار خواهند شد:

۱- تدوین، اجرا و کنترل راه‌بردها و برنامه‌های کلان و عملیاتی سازمان؛

۲- امور تشکیلات و روش‌ها؛ به‌ویژه: بهبود و بازمهندسی فرایندهای سازمان و اصلاح و بهبود ساختار سازمانی؛

۳- ارزیابی عملکرد سازمانی.

خانم‌ها و آقایان متقاضی لازم است دارای شرایط زیر باشند:

۱- فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد در یکی از رشته‌‌های مهندسی صنایع، MBA و مدیریت.

۲- آقایان باید حتما دارای کارت پایان خدمت وظیفه یا معافیت دائم باشند.

۳- ترجیحا زیر سی سال.

۴- دارای حداقل یک سال سابقه‌ی کار در یکی از زمینه‌های: برنامه‌ریزی استراتژیک / مهندسی مجدد و بهبود فرایندهای سازمانی / طراحی و بهبود ساختار سازمانی / امور تشکیلات و روش‌ها و سایر زمینه‌های مرتبط.

۵- متقاضیان دارای سابقه‌ی بانکی در اولویت قرار دارند.

شرایط یک تا چهار برای دعوت به مصاحبه الزامی‌اند. بنابراین خواهش‌مندم در صورتی که حتی یکی از این شرایط را ندارید، به وقت خودتان و ما احترام بگذارید و از ارسال رزومه خودداری کنید. ارزیابی رزومه‌ها به‌صورت مشترک توسط معاون طرح و توسعه‌ی مؤسسه‌ی مورد نظر و من انجام خواهد شد.

لطفا رزومه‌های‌تان را به نشانی ای‌میل من ارسال کنید: Gozareha@outlook.com

از این‌که این آگهی را به‌اشتراک می‌گذارید تا به دست علاقه‌مندان‌ش برسد هم سپاس‌گزارم.

دوست داشتم!
۲

این آگهی هم مربوط به یکی از دوستان خوب و عزیز من است: معاونت طرح و توسعه‌ی یک مؤسسه‌ی مالی و اعتباری نوپا با شبکه شعبی در حدود ۲۰۰ شعبه در سراسر کشور برای توسعه‌ی فعالیت‌های خود نیازمند جذب همکاران دارای سوابق علمی و تجربی مرتبط است. متقاضیان در حوزه‌های زیر مشغول به کار خواهند شد: ۱- تدوین، اجرا و کنترل

“گواردیولا مربی متفاوتی درمقایسه با سایر مربیان است.  این هم به خاطر دیدگاهی است که او دارد. زمانی که من به این‌جا آمدم، ایده‌ی من نسبت به فوتبال کاملا متفاوت با ایده‌ی امروزی‌ام بود. گواردیولا به من یاد داد تا چطور به نحو دیگری به فوتبال بنگرم. من چیزهای زیادی از او یاد گرفتم تا چطور یک بازیکن حرفه‌ای به‌تری باشم و چطور به فوتبال فراتر از نتایج بنگرم.” (خاویر ماسکرانو در توصیف پپ گوآردیولا؛ این‌جا)

یکی از اجزای  ـ یعنی تفکر سیستمی است ـ مدیریت نگرش‌ها یا مدل‌های ذهنی است. پیتر سنگه در صفحات ابتدایی این کتاب استثنایی نوشته است: “ﻣﺪﻝ‌ﻫﺎﻱ ﺫﻫﻨﻲ ﺍﻧﮕﺎﺷﺖﻫﺎﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﻤﻴﻖ ﻭ ﻳﺎ ﺣﺘﻲ ﺗﺼﺎﻭﻳﺮ ﻭ ﺍﺷﻜﺎﻟﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻓﻬﻢ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﻧﺤـﻮﻩ‌ی ﻋﻤﻞ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻥ ﺍﺛﺮ ﻣﻲ‌ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ. ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻣﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺪﻝ‌ﻫﺎﻱ ﺫﻫﻨﻲ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮﻱ ﻛـﻪ ﺁن‌هـﺎ ﺑﺮ ﻋﻤﻠ‌ﻜﺮﺩ ﻣﺎ ﻣﻲﮔﺬﺍﺭﻧﺪ، ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ.”

اگر چه هر کسی باید از محدودیت‌های نگرش و مدل ذهنی خودش باخبر باشد؛ اما در زندگی با دیگران به‌ویژه در سازمان‌ها یکی از وظایف مهم مدیران و ره‌بران سازمانی، تغییر نگرش‌ها یا مدل‌های ذهنی نادرست همکاران‌شان است (و این می‌تواند در رابطه‌ی ما با بالادستی‌ها و همکاران‌مان هم معنادار باشد.) خوب است همه‌ی ما ـ اعم از مدیر و کارشناس ـ به این فکر کنیم که آیا در کار و زندگی کردن با دیگران، چقدر توانسته‌ایم نگرش‌ها و مدل‌های ذهنی نادرست آن‌ها را اصلاح کنیم؟ آیا عادت نکرده‌ایم به شکایت‌های خصوصی و لبخندهای ظاهری؟ به‌نظرتان کدام یک به‌تر است؟

دوست داشتم!
۵

“گواردیولا مربی متفاوتی درمقایسه با سایر مربیان است.  این هم به خاطر دیدگاهی است که او دارد. زمانی که من به این‌جا آمدم، ایده‌ی من نسبت به فوتبال کاملا متفاوت با ایده‌ی امروزی‌ام بود. گواردیولا به من یاد داد تا چطور به نحو دیگری به فوتبال بنگرم. من چیزهای زیادی از او یاد گرفتم تا چطور یک بازیکن حرفه‌ای به‌تری

ـ بیش‌تر عمرم، می‌خواستم کسان دیگری باشم؛ دو راهی اصلی همین‌جا بود و به‌زعم من، علت سکون و تعطیلی خلاقیت در من هم جز این نبود. هیچ‌وقت نمی‌توانستم آ‌ن‌چه را دیگران از من انتظار داشتند، برآورده کنم: توقعات والدین مهاجرم را، توقعات بستگان هندی‌ام را، هم‌سن‌وسالان آمریکایی‌ام را و بالاتر از همه، خودم را. نویسنده‌ی درون من می‌خواست مرا ویرایش کند. تربیت من، ملغمه‌ای بود از دو نیم‌کُره، مخالف باورهای عموم و پیچیده؛ من می‌خواستم تربیتی می‌داشتم متعارف، مورد قبول عامه و قابل کنترل. می‌خواستم ناشناس و معمولی باشم. دل‌م می‌خواست شبیه بقیه به‌نظر برسم، شبیه بقیه رفتار کنم. چشم‌انتظار آینده‌ای دیگر بودم که برآمده از گذشته‌ای متفاوت بود و از بازی‌گری، همین‌ش وسوسه‌ام می‌کرد، حس آسودگی که با پاک کردن هویت خودم و سازگار کردن‌م با چیزی دیگر داشتم. چطور می‌خواستم نویسنده بشوم، چطور می‌خواستم چیزی را که درون خودم بود، به‌روشنی بروز بدهم وقتی نمی‌خواستم خودم باشم؟

ـ ذاتا آدم جسوری نیستم. پیش از این، برای گرفتن راه‌نمایی، برای تأثیرپذیری به دیگران نگاه می‌کردم، گاهی حتی برای گرفتن بنیادی‌ترین راه‌نمایی‌ها در زندگی. با این حال، داستان‌نویسی یکی از  جسورانه‌ترین کارهایی است که یک آدم می‌تواند بکند. ادبیات، اراده کردن است، تلاشی عامدانه برای درک دوباره، برای دوباره چیدن و دوباره ساختن چیزی که از خود واقعیت هیچ کم ندارد. حتی در مرددترین و شکاک‌ترین نویسنده‌ها، این اراده باید ظهور کند. نویسنده بودن به‌معنی جهشی است از «شنیدن» به گفتنِ «به حرف‌م گوش کن!»

از روایت: دست به‌دست کردن قصه‌ها؛ جومپا لاهیری، همشهری داستان؛ شماره‌ی مرداد ۱۳۹۰

(عکس از این‌جا)

دوست داشتم!
۴

ـ بیش‌تر عمرم، می‌خواستم کسان دیگری باشم؛ دو راهی اصلی همین‌جا بود و به‌زعم من، علت سکون و تعطیلی خلاقیت در من هم جز این نبود. هیچ‌وقت نمی‌توانستم آ‌ن‌چه را دیگران از من انتظار داشتند، برآورده کنم: توقعات والدین مهاجرم را، توقعات بستگان هندی‌ام را، هم‌سن‌وسالان آمریکایی‌ام را و بالاتر از همه، خودم را. نویسنده‌ی درون من می‌خواست مرا ویرایش

این آگهی مربوط به یکی از دوستان خوب من است:

دبیرخانه‌ی کانون هماهنگی دانش و صنعت خودروهای دونیرو (هیبرید) ـ وابسته به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری ـ مستقر در دانشگاه تهران، برای پروژه‌ی “تدوین نقشه راه خودروهای الکتریکی و دونیرو (هیبرید) در ایران” نیازمند جذب همکار است. مشخصات متقاضیان به این شرح است:

۱- دانش‌جویان یا افراد تازه فارغ‌التحصیل شده در گرایش‌های مختلف رشته‌های مهندسی صنایع، مدیریت و رشته‌های وابسته.

۲- آشنا با اصول تحلیل پویایی‌های سیستم (سیستم داینامیکز) و طراحی و تحلیل سناریو.

مزیت‌های این پروژه:

۱- شما می‌توانید در طی این پروژه، تجربه‌ی خوبی را از مشارکت در یک طرح بزرگ صنعتی به‌دست آورید، دانش تئوری‌تان را در عمل به‌کار بگیرید و چیزهای جدیدی هم یاد بگیرید.

۲- امکان صدور گواهی‌ کارآموزی برای دانش‌جویان وجود دارد.

۳- امکان پرداخت حق‌الزحمه هم برای جبران زحمات همکاران وجود دارد؛ اما مبلغ‌ش خیلی زیاد نیست. بنابراین لطفا به‌عنوان شغل روی این کار حساب باز نکنید. هدف اصلی، آموزش کارآموزان و افراد کم‌تجربه برای ورود آن‌ها به بازار کار است.

در صورتی که علاقه به همکاری با این پروژه داشتید می‌توانید رزومه‌تان را به ای‌میل من gozareha@gmail.com بفرستید.

دوست داشتم!
۰

این آگهی مربوط به یکی از دوستان خوب من است: دبیرخانه‌ی کانون هماهنگی دانش و صنعت خودروهای دونیرو (هیبرید) ـ وابسته به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری ـ مستقر در دانشگاه تهران، برای پروژه‌ی “تدوین نقشه راه خودروهای الکتریکی و دونیرو (هیبرید) در ایران” نیازمند جذب همکار است. مشخصات متقاضیان به این شرح است: ۱- دانش‌جویان یا افراد تازه فارغ‌التحصیل