یک: دومین دورهی “کارگاه اصول موفقیت در رزومهنویسی و مصاحبههای شغلی” با تدریس دوست عزیزم مهندس شهرام کریمی پنجشنبهی این هفته توسط “مدیران ایران” برگزار خواهد شد. با توجه به تجربهی تقریبا ده سالهی شهرام در زمینهی برگزاری مصاحبههای شغلی و استخدام افراد در تعدادی از شرکتهای بزرگ دولتی، اگر دنبال یاد گرفتن اصول رزومهنویسی و شرکت در مصاحبهی شغلی هستید، توصیه میکنم در این کارگاه شرکت کنید. هزینهاش هم انصافا مناسب است و تضمین میکنم ارزشاش را دارد! برای اطلاعات بیشتر لطفا تشریف ببرید اینجا.
دو: بالاخره چاپ هم شدیم! هفتهای که گذشت دو نوشتهی من در نشریات چاپی کشور منتشر شد. اولی با عنوان “ما کار و اندیشه با هم هستیم همیشه!”با موضوع گامهایی که باید برای کار پیدا کردن طی شود، در بخش سبک زندگی و صفحات ۳۸ و ۳۹ همشهری جوان این هفته (شمارهی ۳۳۱ بهتاریخ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۰) چاپ شد. مطلب دوم هم که در واقع این پست قبلی گزارهها بود، در صفحهی مدیران روزنامهی دنیای اقتصاد دوشنبه ۲۵ مهر چاپ شد.
سه: همینا یک ساله شد! در این فضای کسب و کار و جامعهی مردسالار ما، صرف راه انداختن یک کسب و کار اینترنتی توسط چهار دختر جوان، واقعا دستمریزاد دارد. چه برسد به اینکه این دوستان خوب، در کارشان موفقیت نسبی هم کسب کردهاند و روز به روز هم بیشتر از قبل، پیش میروند. یک سالگی همینا را به این دوستان بهویژه خانم فرهادی و و خانم جم که افتخار آشنایی با آنها را از نزدیک داشتهام، تبریک عرض میکنم و برایشان آرزوی موفقیتهای بیشتر را دارم.
چهار: وبلاگ ابدیت را خیلی خیلی اتفاقی کشف کردم. نویسندهاش آقای بهرام شاکرین فیزیک و فلسفه خوانده است (و چه کسی است که از هم زیستی و نزدیکی این دو رشتهی علمی باخبر نباشد!) آقای شاکرین چند روز پیش پستی نوشت در نقد نوع نگاه ما ایرانیها به استیو جابز پس از مرگاش با عنوان مرگ ستیو جابز و مسالهی عدم امنیت. خلاصهی حرف ایشان این است که: “استیو جابزی که ما شناختیم” با “استیو جابزی که بود” متفاوت است. چرایاش را در وبلاگ خود ایشان بخوانید. من فقط یک نکته اضافه میکنم که در نگاه به زندگی و مرگ استیو جابز در این روزها، تمام تمرکز روی ستایش یا نقد کارهایی بود که جابز برای زندگی دیگران انجام داد. بدین ترتیب، کارهای بزرگی که آقای جابز برای زندگی خودش کرد، از دید خیلی از ما پنهان ماند. احتمالا خیلی از ما سخنرانی معروف جابز در دانشگاه استنفورد را هم با این هدف خواندیم که بفهمیم چطور میشود شرکتهای معظمی مثل پیکسار و اپل را ساخت! خلاصه کنم: موفقیت اصلی استیو جابز، ایجاد و توسعهی اپل و آیفون و آیپد و آیپاد یا پیکسار نبود! موفقیت اصلی آقای جابز، ساختن زندگی رؤیایی خودش بود. او برای ساختن این زندگی، دنیای اطرافاش را آنطور که میخواست تغییر داد!
پنج: شیفتهی اجرای بینظیر مرغ سحر استاد شجریان در کنسرت پاریس امسال شدم! تنوع رنگبندی سازها و صدای همیشه زندهی استاد و البته صدای زیبای مژگان شجریان، این قطعه را برای من به یکی از بهترین اجراهای مرغ سحر تبدیل کرد. از اینجا دانلودش کنید.
از مهر شما نسبت به ما و همینا بسیار ممنونم. همراهی و توجه شما قطعا مایه ی افتخار و دلگرمی ما هست و خواهد بود.