رفتن به محتوا
  • صفحه‌ی اصلی
  • داستان گزاره‌ها
  • درباره‌ی نویسنده‌ی گزاره‌ها
  • کتابخانه‌ی گزاره‌ها
  • تماس

قصه‌ی آبشارِ بردبارِ بی‌تاب …

ادبيات,  زندگی

دارم تظاهر می‌کنم که: بردبارم هرچند تاب روزگارم را ندارم شاید لجاجت با خودم باشد، غمی نیست من هم یکی از جرم‌های روزگارم من هم به‌مصداق «بنی‌آدم…» ـ ببخشید… گاهی خودم را از شمایان می‌شمارم حس می‌کنم وقتی که غمگین‌اید، باید با ابر شعرم بغض‌هاتان را ببارم حتا خودم وقتی که از خود خسته هستم، […]

16 مهر 1400 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

دریا هم این چنین که من‌م بردبار نیست!

ادبيات,  زندگی

دریا که صدا می‌زندم وقت کار نیست دیگر مرا به مشغله‌ای اختیار نیست پر می‌کشم به جانب هم‌بغض هر شب‌م آیینه‌ای که هیچ زمان‌ش غبار نیست دریا و من چقدر شبیه‌ایم گر چه باز من سخت بی‌قرارم و او بی‌قرار نیست با او چه خوب می‌شود از حال خویش گفت دریا که از اهالی این […]

30 فروردین 1397 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

سهمِ سنگ از تو

ادبيات,  زندگی

پژواک کسی‌ست در سنگ که تو را می‌فهمد و با من هم‌صدا است! محمد علی بهمنی

2 دی 1395 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

معنای گم‌شده …

ادبيات,  زندگی

باز می‌خواهم تو را پیدا کنم با تو شاید خویش را معنا کنم من کی‌ام؟ گر خودشناسی داشتم کی ز خود بودن هراسی داشتم؟ های … ای آیینه معنا کن مرا گم شدم در خویش پیدا کن مرا … محمدعلی بهمنی

24 تیر 1395 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

نپسندید که در لحظه‌شماری باشم …

زندگی,  موسیقی

  ۲۹ آذر ماه هر سال را به‌ا حترام روح بزرگ مردی آغاز می‌کنم که با تک‌تک ملودی‌های‌های‌ش و با صدای حزین، زیبا و خش‌دارش زیسته‌ام. “ناصریا” که هنوز و تا همیشه ترانه‌های آلبوم “عشق است …” او وصف زندگی من است. امروز هفتمین سالی است که دیگر ناصریا برای‌مان از “زندگی” نمی‌خواند. صدایی از […]

29 آذر 1392 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

این تکرار لعنتی …

زندگی,  فرهنگ و هنر

تکرار تکرار تکرار شوق را چه بی‌رنگ می‌کنی … محمد علی بهمنی

6 مهر 1391 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

پایان

زندگی,  فرهنگ و هنر

این‌گونه است پایان او را به خودش می‌رسانی و خودت سرگردان خودت می‌مانی … محمد علی بهمنی

18 خرداد 1391 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

با من بگو: آری …

زندگی,  فرهنگ و هنر

در طول سال‌های زندگی‌م هیچ آلبومی را به‌اندازه‌ی آلبوم “عشق است …” ناصر عبداللهی گوش نکرده‌ام. موسیقی حزین و صدای زیبای ناصر به‌جای خود؛ اما آن‌چه مرا شیفته‌ی این آلبوم موسیقی کرده ترانه‌های شگفت‌آور و دل‌نشین یک پیرمرد نازنین است: محمد علی بهمنی. ترانه‌هایی که تک‌تک واژه‌های‌شان وصف روزهای زندگی این سال‌های من بوده است. […]

27 فروردین 1391 / ۲ دیدگاه‌ها
بیشتر بخوانید

تن‌های تنها …

زندگی,  فرهنگ و هنر

گاه آدمی تنهاتر از آن است که سکوت‌ش می‌گوید *** گاه تنهایی تنهاتر از آن است که دیده شود … *** تنها تنهایی به یادم مانده است … محمد علی بهمنی

16 فروردین 1391 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

ها کردن دست‌های تهی …

فرهنگ و هنر

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست! چه گونه با جنون خود مدارا می‌کنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده را از بی‌کسی «ها» می‌کنم هر شب … محمد علی بهمنی

11 اسفند 1390 / ۲ دیدگاه‌ها
بیشتر بخوانید

صفحه‌بندی نوشته‌ها

1 2 بعدی
پوسته Royal Elementor Kit توسط WP Royal.
به نسخه موبایل بروید