هدفم در این مجموعه یادداشتها نوشتن تجربیاتام بوده است؛ اما این تجربیات در برخی از گامها با تحقیقاتم گره خوردهاند. بنابراین یادداشت حاضر اگر چه کمی علمی بهنظر میرسد؛ اما کاربرد تمامی این مفاهیم را در عمل نیز تجربه کردهام. در پست قبلی به موضوع مهم کمینه محصول قابل قبول (MVP) پرداختیم: مفهومی پایهای و […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۸): سکتهی سکون
از آخرین مطلب داستانمان چند ماهی میگذرد که کمی سردرگمی، کمی سرگرمیهای (!) کاری و بیش از همه توجیه معروفی بهنام تنبلی باعث آن شد. در آخرین نوشته از تصمیمام برای این گفتم که منتظر نمانم و کار را خودم شروع کنم. اما سؤالی که پیش آمد این بود که از کجا؟ ایدههای فراوانی ذهنام […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۷): منتظرت بودم …
بعد از پذیرفتن مسئولیت گلم (کسبوکارم) سعی کردم که حرکتی آهسته و پیوسته را شروع کنیم. همزمان با بهراه افتادنم از قضا با دوستانی برخورد داشتم که آنها هم قصد حرکت کردن در این مسیر را داشتند. قرار شد که با هم این مسیر را طی کنیم. من نمیخواستم این مسیر را تنها طی کنم، […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۶): تو مسئول گلت هستی؟
حکایت ما همچنان حالا حالاها باقی است! به اینجا رسیدیم که کلید خوشبختی در دستان خود ماست تا با آن بتوانیم قفلهایی که بر ذهن و فکر و شایستگیهایمان زدهایم باز کنیم. تنها کافی است ریسک ـ چه از نوع مثبت و چه از نوع منفی ـ را بپذیریم و حرکت را بهسوی دستیابی به […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۵): دنبال کلید خوشبختی میگشت …
پوزش من را برای فاصلهی یک هفتهای ایجاد شده در این داستان پذیرا باشید. داستان به اینجا رسید که من قابلیت اجرای ایدههایام را در خودم میدیدم؛ اما باز هم وارد گود میدان اجرا نمیشدم. چرا؟ دلایل (بخوانید بهانههای) زیادی داشتم: “من که نمیتوانم ایدههایم را اجرا کنم، پس باید بهدنبال یک تیم قوی و […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۴): ابهامِ توانستن!
و داستان به اینجا رسید که قرار شد رؤیاهایم را زندگی کنم. 🙂 این اولین باری نبود که چنین تصمیمی میگرفتم. پیش از این تصمیم هم چند باری تصمیمی گرفته بودم که ایدههایم را در عمل اجرا کنم؛ اما تقریبا جز گزارهها هیچ کدام به نتیجهی خاصی نرسیده بودند. بارها فکر کردم چرا؟ من متوجه […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۳): لبهی تاریکی
داستان به اینجا رسید که من تصمیم گرفتم گرفتار وادی شک نمانم و دوباره کارمند شوم. در یک پروژهی جذاب و بزرگ مشغول کار تحلیل کسبوکار (در معنای تحلیل و طراحی نرمافزاریش) شدم. من که قرار نبود دیگر کاری جز طراحی کسبوکار، مدل کسبوکار و استراتژی انجام دهم، دوباره جامهای را پوشیدم که در انتهای […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۲): رنگ شک
همه چیز از یک روز گرم تابستان ۱۳۹۲ شروع شد: نشسته بودم پشت لپتاپم و داشتم گزارشی را برای یکی از مشتریانم آماده میکردم. خسته از فشار کاری روزهایی بودم که تقریبا شبانهروزی مشغول کار کردن بودم. البته خوشبختانه حداقل این جنبهی مثبت وجود داشت که کارهای فراوانم همگی با حوزههای مورد علاقهام مربوط بودند […]
سفری به درون داستان ایده تا کسبوکار (۱): آنچه نادیدنی است آن بینی!
«کارآفرینی» یکی از واژههای بسیار پرکاربرد رسانههای کشور در چند سال اخیر است. این روزها در ایران بیش از هر زمان دیگری از اهمیت کارآفرینی و نقش حیاتی آن در توسعهی اقتصادی و کاهش بیکاری در جامعه سخن گفته میشود. کارآفرینی واژهی مورد علاقهی این روزهای بسیاری از جوانان ما نیز هست. جوانانی که بسیار […]
