مدل کسب و کار به‌عنوان یک استراتژی رقابتی

مدل کسب و کار یکی از مفاهیم پایه‌ای مطرح در کارآفرینی و راه‌اندازی کسب و کارهای جدید است (اگر نمی‌دانید مدل کسب و کار چیست، لطفا این نوشته را مطالعه کنید.) اما معمولا در مدیریت کسب و کارهای‌مان تنها یک بار و آن هم در زمان تهیه‌ی طرح کسب و کار (این‌جا را ببینید) و صرفا برای تکمیل طرح کسب و کارمان جهت ارائه‌ی آن به سرمایه‌گذاران احتمالی به آن توجه می‌کنیم. اما امروزه در دنیایی که از عصر رقابت به عصر فرارقابت پا گذاشته‌ایم، بنگاه‌های اقتصادی باید در تک‌تک اجزای سازنده‌ی کسب و کارشان، رقابت‌پذیر باشند.

بیایید کمی دقیق‌تر به ماجرا نگاه کنیم: دنیای امروز، دنیای رقابت فشرده و پیچیده برای دستیابی به مشتریان بالقوه و فروش محصولات و خدمات به آن‌ها است. در دهه‌ی اخیر به‌دلیل افزایش شدید تأمین‌کنندگان محصولات و خدمات ـ به‌ویژه در صنایع دارای محصولات مصرفی ـ ابزارهای رقابتی گذشته، تبدیل به ابزارهایی ناکارآمد شده‌اند. بنابراین دیگر شرکت‌ها نمی‌توانند صرفا به مزیت‌های رقابتی چون تأکید بر کیفیت یا استفاده روش‌های سنتی بازاریابی و فروش بسنده کنند. دنیای مدرن با ظهور ابزارها و مفاهیم متحول‌کننده‌ای هم‌چون اینترنت، نیازمند رویکردها و نگاه‌های جدیدی برای رقابت است. یکی از این ابزارهای جدید، مدل کسب و کار است.

مدل کسب و کار روش انجام یک کسب و کار مشخص است؛ به‌شکلی که با در پیش گرفتن این راه و روش، کسب و کار بتواند ضمن حداکثرسازی بهره‌وری تا حد ممکن و البته حفظ بقای خود، سودآوری هم داشته باشد. می‌توان گفت مدل کسب و کار، روشی است که به‌کمک آن، ضمن تعیین روش طراحی و تولید محصول یا خدمت کسب و کار، ساز و کار تبدیل به آن خروجی‌های اقتصادی مانند ارزش افزوده‌ی یک کسب و کار و سود آن مشخص می‌شود. به‌صورت سنتی مدل کسب و کار، تنها تشریح‌کننده‌ی روش کسب درآمد بنگاه در یک صنعت خاص بوده است. اما در دنیای امروز وقتی سخن از مدل کسب و کار به‌میان می‌آید، تولید درآمد تنها یکی از اجزای یک مدل کسب و کار است و در نتیجه برای طراحی یک مدل کسب و کار باید به اجزای دیگر آن ـ که مشخص‌کننده‌ی ساز و کار عملکرد یک کسب و کار در دنیای واقعی هستند ـ نیز توجه کافی شود. این نگاه جامع‌نگرانه به مفهوم سنتی مدل کسب و کار، رویکرد جدیدی به تعریف و طراحی کسب و کار است. بنابراین اگر چه مدل کسب و کار از ابتدایی‌ترین روزهای پدید آمدن مبادله و تجارت همراه بشر بوده است، اما نگاه به آن به‌عنوان ابزاری استراتژیک برای رقابت ـ که تمامی ابعاد کسب و کار را در بر می‌گیرد ـ نگاهی است جدید که در سال‌های اخیر مور توجه کارآفرینان، مالکان کسب و کارها و متخصصان کسب و کار قرار گرفته است.

اهمیت این نگاه جدید به مدل کسب و کار تا آن‌جاست که در سال‌های اخیر بسیاری از کسب و کارها به‌دلیل مدل کسب و کار خلاقانه و متمایزکننده‌شان به رشدی خارق‌العاده در مدت زمانی کوتاه دست یافته‌اند. کسب و کارهایی مانند آمازون و گوگل، نمونه‌ی بارز کسب و کارهایی هستند که به‌دلیل مدل نوآورانه‌ی کسب و کارشان به موفقیت‌های عظیم امروزی‌شان دست یافته‌اند.

نکته‌ی جالب ماجرا این‌جاست که “مدل کسب و کار” تا آخرین روز زندگی کسب و کار همراه آن است؛ اما می‌تواند تغییر داده شود و بازطراحی شود. شما می‌توانید با ایجاد یک تغییر کوچک در مدل کسب و کارتان، در مقایسه با رقبای‌تان برای خودتان یک مزیت رقابتی بیافرینید. مثلا یک شرکت پیمانکاری با تغییر نوع شیوه‌ی تعاملات مالی خود با کارفرماها (و البته ایجاد تغییرات لازم در قراردادهای مربوطه) توانست در یک بازار در حال رکود، ظرفیت‌های جدید انجام پروژه‌ برای خودش ایجاد کند.

آیا تا به حال به مدل کسب و کارتان به‌عنوان یک استراتژی رقابتی فکر کرده‌اید؟ از خودتان سه سؤال زیر را بپرسید:

۱- مدل کسب و کار من واقعا چیست؟ کسب و کار من چطور کار می‌کند؟ من چطور پول در می‌آورم؟

۲- مدل کسب و کار رقبای من یا مدل کسب و کار رایج در این صنعت چیست؟

۳- من چه بخشی از مدل کسب و کارم را به چه شکل تغییر بدهم تا از دیگران متمایز باشم؟

حتی اگر پاسخ سؤال سوم را هم پیدا نکنید، پرسیدن این سؤالات باعث می‌شود تا درک به‌تری از کسب و کار خود و صنعت فعالیت خود داشته باشید و داشتن این درک باعث خواهد شد تا در بلندمدت، تصمیمات درست‌تری بگیرید که باعث موفقیت هر چه بیش‌تر کسب و کار شما خواهد شد.

دوست داشتم!
۶

مدل کسب و کار یکی از مفاهیم پایه‌ای مطرح در کارآفرینی و راه‌اندازی کسب و کارهای جدید است (اگر نمی‌دانید مدل کسب و کار چیست، لطفا این نوشته را مطالعه کنید.) اما معمولا در مدیریت کسب و کارهای‌مان تنها یک بار و آن هم در زمان تهیه‌ی طرح کسب و کار (این‌جا را ببینید) و صرفا برای تکمیل طرح کسب

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۱۴): راسل، بارسا و برندسازی منفی!

خبر کوتاه بود و خوش‌حال‌کننده: ساندرو راسل بالاخره از بارسا رفت! وجه خوش‌حال‌کننده‌ی ماجرا کجا بود؟ این مطلب را بخوانید تا متوجه شوید آقای راسل در این چند سال چه بلاهایی بر سر بارسای بزرگ ما آورد! اما وقتی داشتم این یادداشت را مرور می‌کردم و از اشتباهات و تصمیمات فاجعه‌بار راسل حرص می‌خوردم (!)؛ متوجه نکته‌ی بسیار مهمی شدم و آن هم بلایی بود که راسل بر سر برند بارسای بزرگ آورد و با این رسوایی اخیر، بیش‌تر از هر زمان دیگری برند باشگاه ریشه‌دار اف‌.سی بارسلونا را تحت تأثیر منفی جاه‌طلبی‌های بی‌دلیل شخصی‌اش قرار داد.

سال گذشته در یادداشتی با عنوان تیکی‌تاکا در برزخ تفکر زمستانی به بخشی از تخریب‌های راسل و تبدیل کردن درخشان‌ترین تیم دو دهه‌ی اخیر فوتبال جهان (اگر نگوییم به‌ترین تیم تاریخ فوتبال!) به تیمی معمولی اشاره کردم. اما اتفاقات این حدودا یک سال اخیر مرا متوجه چند نکته‌ی دیگر هم در مورد بارسا و آقای راسل کرد.

واقعیت ماجرا این است که من دیگر این روزها مطمئنم راسل ـ برخلاف خوآن لاپورتا ـ به‌هیچ عنوان نه عشق فوتبال است و نه به ریشه‌های عمیق فرهنگی و سنتی تیم بارسلونا آشنا و معتقد. با فاجعه‌ای که راسل بر سر خرید نیمار به بار آورد و به قیمت رفتن خودش تمام شد، دیگر آشکار است که راسل، تاجری بود که کالای “شهرت شخصی” را به بهای برند بزرگ بارسلونا از دنیا طلب می‌کرد. فکر می‌کنم راسل قصد داشت تا از این طریق، بعدها وارد سیاست شود و برای خودش سری در میان سرها درآورد.

اما تصور می‌کنم چیزی که باعث سقوط آقای راسل شد همین هدف‌گذاری اشتباه‌ش بود که با تفکرات اشتباه‌ترش در مورد برندسازی شخصی به چنین نقطه‌ای منتهی شد. اما تفکرات اشتباه راسل چه بودند؟ از میان آن‌ها چهار مورد را برگزیده‌ام:

۱- میان برند من و ماه گردون فرق چون است؟ هر کسب و کاری، برند خاص خودش را دارد و هر فردی، برند شخصی خاص خودش را. شما وقتی در جایگاه مدیریت یک کسب و کار قرار می‌گیرید ـ چه مالک و سهام‌دار باشید و چه نه ـ در هر حال بخشی از برند شما و کسب و کارتان با یکدیگر هم‌پوشانی پیدا می‌کند و این‌جاست که باید حواس‌تان باشد که ماجرای برندینگ، فقط جنبه‌های مثبت ماجرا نیست. در واقع ما “برندسازی منفی” هم داریم و آن هم زمانی است که با در پیش گرفتن استراتژی‌های برندینگ نادرست، برند خودمان و کسب و کارمان را تخریب می‌کنیم. آقای راسل، این نکته را هوش‌مندانه دریافته بود؛ اما با ضعف مدیریت‌ش، نه‌تنها برند خودش را ارتقا نداد که برند بارسا را هم تخریب کرد.

۲- آیین آینه، خود را ندیدن است؟ اما یک نکته‌ی دیگر نباید فراموش شود: هر برندی ـ چه شخصی باشد و چه کسب و کاری ـ مبتنی بر گروهی از شایستگی‌های اساسی است. حالا این شایستگی می‌تواند برای مدیری مثل پرز (مدیر رئال مادرید)، پشتوانه‌ی اقتصادی‌اش باشد، برای برلوسکونی (مالک میلان) پشتوانه‌ی سیاسی‌اش باشد و برای امثال آبراموویچ (مالک چلسی)، پول بی‌حساب‌شان. مشکل آقای راسل این بود که هیچ شایستگی اساسی شخصی نداشت که با برند کسب و کاری که مدیر آن بود ـ بارسلونا ـ هم‌سویی داشته باشد (در مقابل، به‌یاد بیاورید سرمایه‌ی اجتماعی حیرت‌آور لاپورتا را در زمان مدیریت بارسا.) برای ساخت یک برند شخصی یا کسب و کاری موفق، باید این شایستگی‌های اساسی را کشف کنیم و این، با آینه بودن میسر نمی‌شود: باید در آینه نگریست!

۳- شهرت برند یا برند شهرت؟  برندسازی به‌معنی مشهور شدن نیست! برندسازی یعنی کسانی که باید ما را بشناسند. این، دام بزرگی بود که راسل، هم با جاه‌طلبی‌های شخصی‌اش و هم با اشتباهات مدیریتی‌اش در آن گرفتار شد و تا روز آخر هم نتوانست بفهمد که اصل ماجرا چیست!

۴- رفتن، رسیدن است! برندسازی باید در راستای گذشته باشد و نه نفی گذشته! وقتی گذشته‌ای درخشان دارید، لازم است به‌سراغ تقویت برند و درآمدزایی آن بروید؛ نه این‌که برای ثابت کردن این‌که “من آنم که زوبی‌زارتا بهتر است از پپ”، تمام دستاوردها و تاریخ پرافتخار گذشته (از جمله: کرویف بزرگ، نماد باشگاه بارسلونا) را کنار بگذارید و از اول با ایده‌های ضعیف و بی‌هویت خودتان تلاش کنید تا برند جدیدی را بنیان‌گذاری کنید. سازگاری رفتار و عملکرد در طول زمان، یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های برندینگ است که البته متأسفانه معمولا به آن توجه کافی نمی‌شود (و حتی می‌توانم بگویم معمولا نادیده گرفته می‌شود.)

اما از سرنوشت آقای راسل چه درسی می‌توان گرفت؟ من فکر می‌کنم این ماجرا برای مدیران یک درس بسیار مهم را یادآوری می‌کند: هیچ‌وقت فراموش نکنید که برند شخصی شما (حتی شده در حد چند درصد ناقابل!) حتما با برند کسب و کاری که مدیریت آن (یا بخشی از آن) را برعهده دارید، گره خورده است و تقویت / تضعیف هر کدام، روی دیگری تأثیر مستقیمی می‌گذارد. بنابراین در تصمیمات شخصی و مدیریتی‌تان، حتما به تأثیرات متقابل برند شخصی و برند کسب و کاری‌تان فکر کنید!

می‌توانم بگویم ساندرو راسل نماد خوبی برای چیزی است که من “برندسازی منفی” می‌نامم‌ش: این‌که آگاهانه برای توسعه‌ی یک برند تلاش کنید؛ اما در عمل آن برند را تخریب کنید! راسل به ما نشان داد که چطور می‌توان موفق بود (با فتح ۹ جام ظرف ۴ سال مدیریت)؛ اما در حافظه‌ی تاریخ ماندگار نشد.

بدرود آقای راسل. در نیوکمپ، هیچ‌کس دلش برای شما تنگ نخواهد شد.

دوست داشتم!
۳

خبر کوتاه بود و خوش‌حال‌کننده: ساندرو راسل بالاخره از بارسا رفت! وجه خوش‌حال‌کننده‌ی ماجرا کجا بود؟ این مطلب را بخوانید تا متوجه شوید آقای راسل در این چند سال چه بلاهایی بر سر بارسای بزرگ ما آورد! اما وقتی داشتم این یادداشت را مرور می‌کردم و از اشتباهات و تصمیمات فاجعه‌بار راسل حرص می‌خوردم (!)؛ متوجه نکته‌ی بسیار مهمی شدم

لینک‌های هفته (۱۷۴)

این هفته دومین سال‌گرد درگذشت مدیر برجسته و دانشمند کشورمان زنده‌یاد دکتر وفا غفاریان بود. + روح بزرگ‌ش شاد و یادش گرامی … تغییراتی در جانمایی پست لینک‌های هفته داده‌ام و مطالب کسب و کاری یک جا و مطالب فناوری یک جا آمده‌اند تا ارتباط معنایی برقرار شود!‌ 🙂

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competetive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

شرکت ف دوست داشتنی – شیث (تجربیات کاری جالب شیث از کار کردن در یک شرکت بین‌المللی!)

سی ویژگی انسان عقلانی از نظر دکتر سریع‌القلم ـ تابناک (عااااالی!)

آرزوهای من (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

فایده خوب بودن (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

درباره بازخور: آیا هنر ایرانیان عیب‌جویی است؟! (منصور شیرزاد؛ سراپا گوش)

مدیریت و توسعه‌ی کسب و کار:

۲۰ چیز که یک کارآفرین را از پا می‌اندازد (رضا قربانی؛ مدیر رسانه) (عاااااااااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

چرا ایرانی‌ها علاقه‌ای به خرید اینترنتی ندارند؟ – ایستنا

تاکید گارتنر بر ضرورت استفاده از شاخص‏‌های سنجش عملکرد در کسب و کارهای تجاری – ایستنا

چهار نکته برای رهبری موفق (محسن احمدی)

ماتریس قابلیت‌های مدیریت تجربه مشتریان (استاد پرویز درگی)

اقتصاد:

چه آینده‌ای در انتظار اقتصاد ایران است؟ | سایت طلا (خواندنی)

سناریوی جدید دستمزد ۹۳ رونمایی شد/ جزئیات نشست ویژه مزدی کارگران و دولت

اقتصاد آنلاین – بازاریابی ویزا کارت‌ بانک‌های خارجی درایران

این کشور برای بیستمین بار، آزادترین اقتصاد جهان شناخته شد

اقتصاد آنلاین – ۴ نوع وام چدید خرید مسکن 

آمار و اطلاعات مدیریت و کسب و کار:

اقتصاد آنلاین – یک ثانیه تبلیغ در تلویزیون چند؟

اقتصاد آنلاین – نقدینگی در آستانه ۵۴۰ هزار میلیارد تومان

اقتصاد آنلاین – نیمی از مردان چندشغله‌اند

علم و فناوری:

مروری بر گرایش‌های تکنولوژیک سال ۲۰۱۴ – ایستنا

مرگ فیلم: پارامونت نخستین استودیوی بزرگ فیلمسازی است که فیلم‌هایش را کاملا به صورت دیجیتال توزیع خواهد کرد (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

آمازون در حال توسعه‌ی سیستمی است تا کالاهای درخواستی کاربران را قبل از انجام خرید ارسال کند – زومیت

فناوری همراه: 

مایکروسافت به سامسونگ و سونی هم رشوه می‌دهد! – ایستنا

اقتصاد آنلاین – ۷۰ درصد مردم طرفدار خرید آنلاین موبایلی

رسانه‌های اجتماعی:

تا سال ۲۰۱۷، فیس‌بوک ۸۰ درصد کاربران خود را از دست خواهد داد! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

۵ قانون شبکه‌های اجتماعی که هر کارآفرینی باید بداند | رسانه‌های اجتماعی

۱۰ آمار رسانه‌های اجتماعی که نگاه شما را عوض می‌کند! | رسانه‌های اجتماعی

صنعت فاوا در ایران و جهان:

برآورد گارتنر از میزان آمادگی کسب و کار‌ها برای فرایند دیجیتالی شدن – ایستنا

قیمت اینترنت امسال تغییر می‌کند

“دات‌ آی‌ آر” برترین دامنه از نظر سازمان دامنه‌های اروپایی شد

آمار صنعت فاوا در ایران و جهان:

نیمی‌از آمریکایی‌ها کتاب چاپی را به الکترونیکی ترجیح می‌دهند

تولید اپلیکیشن در کشور رو به افزایش است – ایستنا

ارتباط مخابراتی با ۲۳۳ مقصد بین‌المللی/ ۱۲ کشور پرترافیک در تبادل ارتباطات تلفنی با ایران و  ۴۰ درصد ترافیک مکالمات بین‌الملل در اختیار اسکایپ/لرزه بر اندام مخابرات

ایتنا – افزایش کاربران تلفن هوشمند به یک میلیارد و ۷۵ میلیون نفر

مدیرعامل مخابرات: بازار مالی مخابرات ۲۸ هزار میلیارد تومان خلأ دارد – ایستنا

دوست داشتم!
۵

این هفته دومین سال‌گرد درگذشت مدیر برجسته و دانشمند کشورمان زنده‌یاد دکتر وفا غفاریان بود. + روح بزرگ‌ش شاد و یادش گرامی … تغییراتی در جانمایی پست لینک‌های هفته داده‌ام و مطالب کسب و کاری یک جا و مطالب فناوری یک جا آمده‌اند تا ارتباط معنایی برقرار شود!‌ 🙂 پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست،

تک‌واژه‌ی کلیدی کسب و کار شما

هفته‌ی پیش در اخبار داشتیم که گوگل یک شرکت سازنده‌ی ترموستات‌های هوشمند به نام “نست” را خرید. در پی این خبر تحلیل‌های متفاوتی در مورد رویکردهای آینده‌ی گوگل و علت ورود این شرکت به بازار جدیدی که ظاهرا به کسب و کار اصلی آن ربطی ندارد، ارائه شد. اما این تحلیل منتشر شده روی سایت اکونومیست، برای من بسیار جذاب و الهام‌بخش بود. این تحلیل یک نکته‌ی بسیار کلیدی دارد:

سال‌ها پیش شرکت جنرال الکتریک، واژه‌ی کلیدی به‌نام “الکتریسیته” را به‌عنوان واژه‌ی کلیدی کسب و کارش برگزید و با آن به هر حوزه‌ای که ربطی به الکتریسیته داشت وارد شد. جی‌ای هم‌چنان به موفقیتی کم‌نظیرش ادامه می‌دهد. گوگل هم همین کار را دارد با واژه‌ی کلیدی “داده” انجام می‌دهد! (ترموستات هوشمند، داده‌های زیادی از منزل شما جمع می‌کند و … بقیه‌اش را خودتان حدس بزنید!) می‌شود مثال‌هایی را هم به بحث نویسنده افزود: مثلا فیس‌بوک را با “ارتباط”، توییتر را با “لحظه”، لینکدین را با “حرفه”، استارباکس را با “کافه” و … توصیف کرد. ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که به سراغ شرکت‌های مشکل‌دار دنیای امروز برویم: به‌نظرتان واژه‌ی کلیدی “یاهو” چیست؟ (این سؤال را به‌گمانم خانم مریسا میر هم نمی‌تواند پاسخ بدهد!)

ایده‌ی نویسنده‌ی این مقاله، ایده‌ی بسیار جالبی است و من را به یاد بحث “تخصص” انداخت. خیلی لازم نیست ماجرا پیچیده کنیم: شما چه کسب و کاری داشته باشید و چه بخواهید خودتان به‌عنوان یک فرد مستقل در دنیای کسب و کار موفق شوید، چاره‌ای ندارید جز این‌که روی یک حوزه‌ی مشخص “تمرکز” کنید. این نقطه‌ی تمرکز، همان “تخصص” شما است که چون یک نخ تسبیح، مهره‌های عمر و دانش و تجربه‌تان را به هم پیوند می‌دهد و به شما کمک می‌کند تا در مسیر زندگی و چرخه‌ی عمر کسب و کار / مسیر شغلی‌تان به اهداف‌تان آن‌گونه که باید و دوست دارید دست پیدا کنید.

بحث “تخصص” بیش‌تر برای آدم‌ها مطرح می‌شود تا سازمان‌ها؛ اما فرقی ندارد: همان‌طور که قبلا گفتیم، شما همیشه باید برای موفقیت شایستگی‌های متمایزی داشته باشید. گفتیم که باید این شایستگی‌ها را کشف کرد و توسعه داد. این سؤال قطعا در ادامه‌ی این جمله پیش می‌آید که از کجا باید شروع کنیم؟ پاسخ، همین بحثی است که در این پست در مورد آن صحبت کردیم: شما باید شایستگی‌های‌ کسب و کار و خودتان را در حول و حوش “تخصص”تان کشف کنید! (به بحث کشف “تخصص” بعدها در گزاره‌ها مفصل خواهیم پرداخت.)

به‌نظرم چالشی بسیار جذاب است که خودمان را در دنیای بی‌رحم کسب و کار حرفه‌ای تنها با یک واژه‌ی کلیدی ـ که همان تخصص ماست ـ تعریف کنیم. واژه‌ی کلیدی من “مسئله” است (یعنی تخصص من حل مسئله است!). شما کسب و کارتان را در چه واژه‌ای خلاصه می‌کنید؟ 🙂

دوست داشتم!
۸

هفته‌ی پیش در اخبار داشتیم که گوگل یک شرکت سازنده‌ی ترموستات‌های هوشمند به نام “نست” را خرید. در پی این خبر تحلیل‌های متفاوتی در مورد رویکردهای آینده‌ی گوگل و علت ورود این شرکت به بازار جدیدی که ظاهرا به کسب و کار اصلی آن ربطی ندارد، ارائه شد. اما این تحلیل منتشر شده روی سایت اکونومیست، برای من بسیار جذاب و

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۱۳): دربی تهران و فراموشی این‌که “تنها بی‌پروایان پایدارند!”

در ابتدا لازم است پیشاپیش ولادت پربرکت پیام‌بر نور و رحمت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) را تبریک عرض کنم و این نوید را بدهم که فردا یکشنبه، منتظر عیدی گزاره‌ها به این مناسبت باشید!

اما بعد: امروز همانند تمامی روزهای بعد از دربی تهران در یکی دو سال اخیر، بحث روز فوتبال‌دوستان بازی بسیار ضعیف دو تیم در این بازی سابقا حساس بود. بازی که تنها در آن، صحنه‌های خشونت به‌سبک فیلم‌های گلادیاتوری را می‌شد و دید و خبری از فوتبال نبود! این بازی از نظر فنی کم‌ارزش‌تر از آن بود که درباره‌اش حرف بزنیم و بنویسیم؛ اما حیفم آمد این چند جمله را به‌عنوان یک هوادار قدیمی (البته به‌نسبت سنم!) استقلال ننویسم:

۱- تیم‌های ورزشی هم همانند سایر کسب و کارها، دارای “مشتری (= هوداران)” و “برند” هستند. هویت برند دو تیم استقلال و پرسپولیس در طول چند ده سال براساس دو عامل شکل گرفته است: قهرمانی‌های آن‌ها و تعارض‌شان با تیم رقیب. هر دو عامل در شکل‌گیری برند این دو تیم و هویت هواداران بسیار محبوب مهم‌اند. شاید بد نباشد، مدیران محترم هر دو تیم ـ که اخیرا از حضور کم تماشاگران در ورزشگاه گلایه‌مند بوده‌اند ـ به این سؤال هم فکر کنند که چه بلایی بر سر هویت برند تیم خود آورده‌اند؟ پاسخ را در مصاحبه‌های بعد بازی تماشاگران می‌توانید به‌خوبی پیدا می‌کنید.

۲- رقابت میان استقلال و پرسپولیس، رقابت دو “تیم” است نه “افراد”! حال بنگرید به بازی‌های سال‌های اخیر که در آن‌ها همیشه تقابل مدیران عامل و مربیان و بازی‌کنان این دو تیم مهم بوده است! فقط نگاهی بیاندازید به “بازی” کل‌کل‌های بازوهای رسانه‌ای دو باشگاه در طول هفته‌ی پیش و “فیلم‌بازی” حضور مدیران عامل دو تیم در تمرین تیم رقیب در روز قبل از بازی.

۳- نکته‌ی جالب بازی‌های اخیر دربی این است که مربی محترم استقلال تنها به فکر حفظ برند شخصی خودش (یک مربی همیشه برنده‌ی جام و البته نبازنده در دربی!) است و از آن طرف، مربی پرسپولیس (چه پارسال که یحیی بود و چه امسال که علی دایی است) تنها به فکر “بردن به هر قیمتی” برای اثبات این‌که مربی بزرگی است. نتیجه؟ بازی سرد و بی‌روح و فراموش شدنی …

اما همه‌ی این‌ها را گفتم تا به یک نکته‌ی کلیدی برسم: اصل ماجرا، در این‌جاست که همه‌ی این حضرات مدیر و مربی و بازیکن، جاودانگی شخص خودشان را با سرک کشیدن در تابلوی درخشان این دو تیم بزرگ می‌طلبند. حالا انگار مهم هم تنها نتیجه است و نه مسیری که با تیم آن را طی می‌کنند! انگار بهشت جاودانگی را به بهای بردن جام ـ و اگر شد بردن زورکی تیم خریف! ـ می‌دهند و بس، و کیفیت فوتبال تیم‌ها و احساس غروری که منِ تماشاگر از بازی تیم‌ام باید به‌دست بیاورم، ذره‌ای ارزش ندارد! این همان “تجربه‌ی مشتری” از تعامل با “برند” محبوب خود است. برند بسیار ارزشمندی که به رایگان به‌دست اعضای فعلی این دو تیم رسیده و انگار اصلا تاریخ و هویت این دو باشگاه برای آن‌ها مهم نیست! وقتی در مباحث برندینگ، از بحث “تجربه‌ی مشتری” سخن می‌گوییم، آیا باشگاه‌های ورزشی بزرگ ما نباید به فکر حفظ برندهای دوست‌داشتنی و محبوب‌شان باشند؟

شاید بد نباشد حداقل استقلالی‌ها، تیم ۱۶ سال پیش استقلال را به‌یاد بیاورند. تیمی که بدون هیچ ستاره‌ی شاخصی جز مربی محبوب‌اش ـ ناصر خان حجازی ـ تمام غول‌های آسیا را با قدرت اراده و البته شجاعت کشت؛ اما در فینال آسیا در تهران باخت! برای من هنوز با فاصله‌ی بسیار آن تیم محبوب‌ترین تیم تاریخ استقلال است. حجازی برای استقلال جام‌های زیادی نبرد و البته، هیچ‌گاه هم در دربی برنده نشد؛ اما اسطوره‌ی فراموش‌نشدنی تیم ما بود، هست و خواهد بود. اما چرا؟

جدا از شخصیت واقعا کاریزماتیک زنده‌یاد حجازی، مقایسه‌ی آن سال درخشان استقلال “ناصر حجازی” با استقلال امروزی، مرا به یاد عنوان کتاب معروف اندرو گروو (مدیرعامل سابق اینتل) می‌اندازد (که در عنوان این پست به آن اشاره کردم.) این مقایسه و علت جاودانگی تیم حجازی در برابر این استقلال نادوست‌داشتنی (!) را با کمک “گزاره‌”ی آقای گروو می‌توان در یک جمله خلاصه کرد. تک‌جمله‌ای که معتقدم (و تجربه کردم) اساس موفقیت‌های درخشان هر فرد و کسب و کاری در طول دوران حیات خود است: آینده‌ از آن کسانی است که شجاعت قرار دادن خود در معرض باخت و البته باختن را دارند!

(منبع کاریکاتور: ایسنا)

دوست داشتم!
۴

در ابتدا لازم است پیشاپیش ولادت پربرکت پیام‌بر نور و رحمت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) را تبریک عرض کنم و این نوید را بدهم که فردا یکشنبه، منتظر عیدی گزاره‌ها به این مناسبت باشید! اما بعد: امروز همانند تمامی روزهای بعد از دربی تهران در یکی دو سال اخیر، بحث روز فوتبال‌دوستان بازی بسیار ضعیف دو

لینک‌های هفته (۱۷۳)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. در صورت علاقه می‌توانید مجله‌ی فلیپ‌بوردی “طراحی و توسعه‌ی کسب و کار” و “متخصص حرفه‌ای” را نیز مشترک شوید و لینک‌های منتخب هفته‌ی من از اخبار و مقالات دنیای وب فارسی را در طول هفته و زودتر از جمعه، در فلیپ‌بوردتان مطالعه کنید! :)
  5. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  6. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

فرهنگ فراموش شد‌ه‌ی پیکان (امیر مهرانی؛ The Coach) (عاااااااااالی! به‌ترین مطلب هفته!)

کم اظهاری (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

گام‌هایی برای رسیدن به استقلال مالی، گام دوم ردیابی انرژی زندگی (محمدجواد محبی؛ یک ریال)

چگونه از کابوس کارهای نیمه‌تمام رها شویم؟

چطور انگیزه خود را بالا نگه داریم؟

چگونه خوش‌بینی خود را افزایش دهیم؟

مدیریت کسب و کار:

ترویج خوش‌قولی در تلویزیون! (افشین دبیری؛ در نقد مدیریت منابع انسانی)

شباهت باغبانی با اداره یک کسب‌و کار (استاد پرویز درگی)

انتقادهای مشاور(مربی) را به گوش جان بشنویم (محمد سالاری)

سازمان فرعونی! (مسعود بینش؛ چیز دیگر)

عشق باعث می‌شود کارکنان عملکرد بهتری داشته باشند

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

آیا گوگل آینده خود را در گوگل پلاس می‌بیند؟ | یک پزشک (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

علم و فناوری:

اتفاق عجیبی که هنگام دعا خواندن در مغز انسانها می‌افتد

عمر طولانی می‌خواهید؟ مصرف انرژی خود را کاهش دهید

یاهو https را برای ایمیل فعال کرد

رسانه‌های اجتماعی:

استفاده از اپلیکیشن‌های پیام‌رسان و اجتماعی ۲۰۳ درصد در سال ۲۰۱۳ رشد داشت | رسانه‌های اجتماعی

فاوای ایرانی:

اقتصاد آنلاین – ایرانی‌ها در گوگل چه جستجو کردند؟

مشاهده آمار تمام وب‌سایت تجاری ایران در سایت اینماد (وبنا)

تفاهمات جدید در کمیته فیل.تر.ینگ

پلیس فتا ۸۰ درصد جرایم را کشف می‌کند و پلیس فتا وارد حریم خصوصی نمی‌شود

اقتصاد:

مسیر سخت تک‌نرخی شدن ارز | سایت طلا (به‌روایت دکتر نیلی)

اقتصاد آنلاین – پیشنهاد صالحی‌اصفهانی به دولت روحانی

اقتصاد آنلاین – نگاهی به مشاغل پردرآمد در ایران +جدول

حقوق تا ۱ میلیون تومان از مالیات معاف می‌شود

وضعیت نقدینگی موسسات اعتباری و نقش آنها در نقدینگی کل

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – باارزش‌ترین برندهای دنیا در سال ۲۰۱۳

رشد منفی ۱.۵ درصد اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۳

بانک جهانی پیش‌بینی نسبت به رشد اقتصادی جهان را افزایش داد | سایت طلا

۷۰ درصد معاملات بورس آنلاین است

فاوا در ایران و جهان:

یک گزارش آماری از اپلیکیشن‌های موبایل در ایران (وبنا)

افت جهانی درآمد اپراتورها از خدمات ارزش افزوده

۵۱ درصد ایمیل‌ها در دستگاه‌های موبایلی باز می‌شوند – ایستنا

دوست داشتم!
۳

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که

خودتان استراتژیست باشید!

قبلا در مورد استراتژی زیاد نوشته‌ام. شما هم حتما این واژه را زیاد شنیده‌اید. استراتژی به ما کمک می‌کند تا بدانیم که هستیم، قرار است به‌کجا برسیم و چگونه به آن‌جا برسیم. استراتژی در عین حال ابزار “رقابت” است. در هر کسب و کاری همیشه رقبای بالفعل و بالقوه‌ای وجود دارند که کسب و کار ما را به‌شدت تهدید می‌کنند. لازم است که از قبل طرح و نقشه‌ی مشخصی را برای رقابت با این رقبا وجود داشته باشد. استراتژی همان طرح و نقشه‌‌ی رقابت است (این‌جا کامل‌تر توضیح داده‌ام.)

اما استراتژی مثل بسیاری دیگر از حوزه‌های مدیریت، جایی است که در آن حرف زیاد است و عمل اندک. اگر از هر کسی بخواهید می‌تواند ساعت‌ها در مورد استراتژی برای شما سخن بگوید؛ اما اگر از او بخواهید برای شرکت شما راه‌حل استراتژیکی ارائه کند، معمولا جز حرف‌های کلی و غیراجرایی چیزی نمی‌تواند به شما ارائه کند. در طول دوران کارم به‌عنوان یک مشاور طراحی و اجرای استراتژی، متوجه شده‌ام که بهترین روش برای تدوین استراتژی، کمک به مدیران کسب و کارها برای تدوین استراتژی توسط خودشان است. مدیران کسب و کارها، معمولا خودشان بهترین و عمیق‌ترین دیدگاه ممکن را به کسب و کار و صنعت حل فعالیت خودشان دارند. هر مدیری به‌ترین استراتژیست کسب و کار خودش است. اما معمولا مشکل مدیران این‌جاست که چگونه می‌توان این اطلاعات گسترده و عمیق را در کنار هم گذاشت و به استراتژی مناسبی برای شرکت مورد نظر رسید.

روشی که من در عمل به‌کار گرفتم پرسیدن تعدادی سؤال استراتژیک از مدیران کسب و کارها بود. من از مدیران می‌خواهم که به این سؤال‌ها عمیقا فکر کنند. در این پست از شما هم می‌خواهم زمان مناسبی را برای فکر کردن انتخاب کنید و به سؤالات زیر عمیقا بیاندیشید:

  1. شرکت شما چرا به این دنیا پا گذاشت؟ (یا به‌عبارت دیگر چرا تأسیس شد؟)
  2. شرکت شما چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از شرکت‌های رقیب متمایز می‌کند؟
  3. شرکت شما چه محصولات و خدماتی ارائه می‌کند؟ چه محصولات و خدماتی می‌توانند به‌عنوان مکمل خدمات کنونی یا حتی به‌عنوان خدمات مستقل و جدید به مشتریان ارائه شوند؟
  4. شرکت شما اکنون در چه حوزه‌هایی از بازار فعال است؟ (به‌عنوان مثال: جوانان یا ) فکر می‌کنید شرکت لازم است در چه حوزه‌های جدیدی ورود پیدا کند؟ در چه حوزه‌هایی از بازار باید حجم فعالیت‌ها کاهش یابند؟
  5. موقعیت ایده‌آل شرکت شما در ۳ تا ۵ سال آینده (مثلا در زمینه‌ی تعداد و حجم ریالی فروش یا درآمد پروژه‌ها، حوزه‌های کسب و کار و تعداد مشتریان و درآمد هر حوزه) با در نظر گرفتن شرایط موجود کجا است؟ اگر بخواهیم رؤیایی و بدون در نظر گرفتن شرایط موجود فکر کنیم پاسخ این سؤال چه تغییری می‌کند؟
  6. به‌عنوان مدیر ارشد شرکت، چه نقاط مثبتی و مزیت‌هایی را در شرکت خود مشاهده می‌کنید؟ چه چیزهایی نباید تغییر کنند؟ (به‌عنوان مثال حسن شهرت در میان مشتریان در کمیت و کیفیت محصولات و خدمات)
  7. به‌عنوان مدیر ارشد شرکت، چه مشکلاتی را در این شرکت می‌بینید؟ از چه چیزهایی ناراضی هستید که باید تغییر کنند؟ (به‌عنوان مثال ضعف مهارتی نیروی انسانی)
  8. با توجه به تجارب و دیدگاه‌‌های کارشناسی‌تان چه فرصت‌ها و نقاط امیدوارکننده‌ای در بازارهای فعالیت‌تان وجود دارند که شرکت شما می‌تواند از آن‌ها استفاده کند؟ (به‌عنوان مثال: فعالیت در یک شهرستان جدید یا ارائه‌ی خدمتی با قیمت پایین‌تر از رقبا.)
  9. از نظر شما عمده‌ترین مشکلات صنعت فعالیت‌تان و مشکلات اقتصاد کلان کشور که بر کسب و کار شرکت شما تأثیر منفی جدی دارند یا ممکن است در آینده داشته باشند کدام‌اند؟ (به‌عنوان مثال نرخ تورم بالا یا تغییرات شدید نرخ ارز)

پاسخ این سؤالات را لازم نیست حتی به‌صورت مکتوب دربیاورید. اما دانستن پاسخ این سؤالات باعث می‌شود تا بتوانید در عمل، تصمیماتی درست‌تر، جامع‌نگر و با دید بلندمدت‌ بگیرید که موفقیت کسب و کار شما را تضمین خواهند کرد.

نباید فراموش کنید که شما به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای برای طراحی استراتژی فردی و شغلی‌تان هم می‌توانید از خودتان همین سؤالات را بپرسید. فقط کافی است به‌جای واژه‌ی “شرکت”، واژه‌ی “من” را در سؤالات ۹ گانه‌ی بالا جایگزین کنید.

و نکته‌ی پایانی: هنر یک مشاور طراحی و توسعه‌ی کسب و کار، پرسیدن این سؤالات از شما و تسریع و تسهیل مسیر حرکت شما برای رسیدن به پاسخ آن‌ها است. مشاور کسب و کار به شما کمک می‌کند تا ابعاد مختلف هر سؤال را به‌تر درک کنید و البته بتوانید به‌جای اختراع دوباره‌ی چرخ، از تجربیات مثبت یا منفی دیگران و موفقیت‌ها و شکست‌های آن‌ها، الگو بگیرید تا بتوانید مسیر توسعه‌ی استراتژیک ویژه‌ و اختصاصی کسب و کارتان / حرفه‌تان را به‌درستی طراحی کنید. بنابراین مشاور کسب و کار، پزشک نیست که برای شما نسخه‌‌ی موفقیت بپیچد. مشاور کسب و کار حتی جادوگر شهر اوز هم نیست که برای هر مشکل شما یک راه‌حل جادویی داشته باشد. مشاور کسب و کار همانند یک دوست هم‌فکر است که با شما مسیر حرکت را آغاز می‌کند، با شما برای دیدن افق مطلوب و فردای دوست‌داشتنی تلاش می‌کند و بعد، دست در دست‌تان می‌گذارد و شما را تا رسیدن به مقصد همراهی می‌کند. بنابراین با کمک مشاور کسب و کار، شما خودتان مسیر موفقیت‌تان را انتخاب می‌کنید، برای رسیدن به اهداف‌تان توان‌مند می‌شوید و سرانجام با تکیه بر قدرتِ حسِ خوب‌تان، مسیری لذت‌بخش را تا رسیدن به موفقیت تجربه می‌کنید.

اگر نیاز به هم‌فکری استراتژیک در مورد کسب و کار / مسیر شغلی حرفه‌‌ای‌تان داشتید، می‌توانید با من تماس بگیرید.

دوست داشتم!
۱۰

قبلا در مورد استراتژی زیاد نوشته‌ام. شما هم حتما این واژه را زیاد شنیده‌اید. استراتژی به ما کمک می‌کند تا بدانیم که هستیم، قرار است به‌کجا برسیم و چگونه به آن‌جا برسیم. استراتژی در عین حال ابزار “رقابت” است. در هر کسب و کاری همیشه رقبای بالفعل و بالقوه‌ای وجود دارند که کسب و کار ما را به‌شدت تهدید می‌کنند.

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۱۲): شایستگی‌های اصلی شما کدام‌اند؟

“در دنیای فوتبال کسی به تو چیزی نمی‌دهد، اگر بتوانی برتری جزئی و کوچکی هم داشته باشی، باید سعی کنی که به آن دست بیابی و از آن بهترین بهره را ببری.” (دن دیه‌گو مارادونا؛ این‌جا)

دن دیه‌گو ـ بزرگ‌ترین بازی‌کن تاریخ فوتبال از نظر من ـ در یک جمله، مهم‌ترین عامل موفقیت را در در دنیای کسب و کار و البته دنیای حرفه‌ای‌ها تعریف کرده است: “شایستگی!” (Competence) به شایستگی دو نوع نگاه می‌توان داشت: 

نگاه اول، نگاهی کلی است و در هر محیطی (رقابتی یا غیررقابتی) قابل تعریف است. از این زاویه‌ی دید، شایستگی یعنی هر چیزی که از یک  کسب و کار / من به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای انتظار می‌رود بتوانم انجام دهم. شایستگی در این نگاه، سطح استاندارد و حداقلی از عملکرد را در نظر می‌گیرد. معمولا در حوزه‌ی مدیریت منابع انسانی و برای تعریف شغل و ارزیابی عملکرد، شایستگی از این نظر تعریف می‌شود. در کسب و کار هم می‌توان آن را به‌همین شکل تعریف کرد: حداقلی از کارکردها / ویژگی‌هایی که از محصول / خدمت یک کسب و کار انتظار تحقق آن می‌رود.

نگاه دوم اما خاص محیط‌های رقایتی است. در این حالت، شایستگی یک قابلیت یا مهارت (عامل درونی) یا دارایی (عامل بیرونی) است که:

۱- کاملا متعلق به خود ما باشد و بتوانیم در عمل از آن در میدان رقابت بهره ببریم؛

۲- برای من نسبت به رقیب‌ام مزیت یا تمایز ایجاد کند (یعنی باعث می‌شود مشتری من را انتخاب کند نه رقیب‌م را!)

۳- به‌راحتی / به‌سرعت قابل تقلید یا به‌دست آوردن نباشد (و در نتیجه بتوان در بلندمدت روی آن حساب کرد.)

نگاه دوم به شایستگی، نگاهی استراتژیک است. از این نگاه، شایستگی ـ یا به‌عبارت به‌تر شایستگی اصلی / هسته‌‌ای (Core Competency)، کلید اصلی موفقیت در رقابت محسوب می‌شود. من با کمک شایستگی‌های‌ام می‌توانم خودم را در دید مشتری متمایز کنم و او را وادار به انتخاب خودم کنم.

توجه کنید که مفاهیم استراتژیک را می‌توان در هر دو سطح فردی و سازمانی به‌کار گرفت. بنابراین شایستگی اصلی را می‌توان به دو شکل نگاه کرد:

ـ من به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای، چه مهارت‌هایی دارم که من را از دیگر متخصصان حرفه‌ای متمایز می‌کند؟ مثلا فرق من به‌عنوان یک تحلیل‌گر کسب و کار با سایر تحلیل‌گران کسب و کار در چیست؟ خودم فکر می‌کنم تنوع و عمق تجربیات‌م در تحلیل کسب و کارها و البته به‌روز بودن دانش تخصصی‌ام. توجه کنید که این زاویه‌ی دید هم به‌عنوان فریلنس و در رقابت با سایر فریلنسرها معنادار است و هم در سازمان و در مقایسه‌ی میان من و همکاران‌م (در دومی، مشتری مدیر من یا سازمان محل کار من است.)

ـ کسب و کار / محصول / خدمت من چه چیزهایی دارد که رقبا ندارند؟

اما هنوز یک چیز دیگر کم است: شایستگی وقتی مزیت محسوب می‌شود و وقتی واقعا “به‌درد می‌خورد” که به یک یا چند نیاز مشتری پیوند بخورد. بنابراین حتی اگر من منحصر به‌فردترین شایستگی تاریخ بشر را هم داشته باشم؛ اما این شایستگی خریداری نداشته باشد؛ عملا نمی‌توانم از این شایستگی استفاده کنم. بنابراین به‌صورت خلاصه باید بگوییم: یکی از کلیدهای اصلی موفقیت در دنیای کسب و کار / دنیای حرفه‌ای‌ها، کشف شایستگی‌های منحصر به‌فردی هستیم که به نیازهای مشتری، پاسخی متمایز بدهند. پاسخی که مشتری تمایل داشته باشد هزینه‌ی آن را بپردازد (هزینه هم که صرفا از جنس پول نیست؛ مثلا عشق مردم را به برند اپل ببینید!)

اما برگردیم به جمله‌ی شگفت‌انگیز دن دیه‌گو؛ جادوی کلام استاد در این است که همان تعریف دو پاراگراف بالاتر من را با یک ایده‌ی بسیار ساده خلاصه کرده است: از شایستگی‌های برای برنده شدن استفاده کن!

مهارت اصلی مارادونا، دریبل زدن بود و نتیجه‌ی استفاده از آن، قهرمانی آرژانتین دوست‌داشتنی در جام جهانی ۱۹۸۶! باز هم می‌بینیم که عامل اصلی موفقیت، کشف و استفاده از مهم‌ترین شایستگی‌ها است.

حالا شما به این پرسش پاسخ بدهید که شایستگی‌های اصلی شما کدام‌اند؟ نگران هم نباشید؛ برای کشف شایستگی‌ها و تعریف درست آن‌ها به‌شکلی که مشتری خریدارشان باشد، در هر دو حوزه‌ی فردی و کسب و کار مدل‌هایی وجود دارند که به‌تدریج آن‌ها را با هم مرور خواهیم کرد. 🙂

پ.ن. از این هفته، پست‌های فوتبالی گزاره‌ها را شنبه‌ها بخوانید.

دوست داشتم!
۶

“در دنیای فوتبال کسی به تو چیزی نمی‌دهد، اگر بتوانی برتری جزئی و کوچکی هم داشته باشی، باید سعی کنی که به آن دست بیابی و از آن بهترین بهره را ببری.” (دن دیه‌گو مارادونا؛ این‌جا) دن دیه‌گو ـ بزرگ‌ترین بازی‌کن تاریخ فوتبال از نظر من ـ در یک جمله، مهم‌ترین عامل موفقیت را در در دنیای کسب و کار

لینک‌های هفته (۱۷۲)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. در صورت علاقه می‌توانید مجله‌ی فلیپ‌بوردی “طراحی و توسعه‌ی کسب و کار” و “متخصص حرفه‌ای” را نیز مشترک شوید و لینک‌های منتخب هفته‌ی من از اخبار و مقالات دنیای وب فارسی را در طول هفته و زودتر از جمعه، در فلیپ‌بوردتان مطالعه کنید! 🙂
  5. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  6. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

 

پایان عصر استریوتایپ در ارتباطات انسانی | روزنوشت‌های محمدرضا شعبانعلی و استریوتایپ “ما ایرانی‌ها…” (امیر مهرانی؛ The Coach) (این دو نوشته را بخوانید حتما. به‌ترین مطالب هفته!)

گام‌هایی برای رسیدن به استقلال مالی، گام اول آشتی با گذشته (محمدجواد محبی؛ یک ریال)

چرا “پس‌انداز” نمی‌کنیم؟! | سایت طلا

بازی؛ نیاز چهار فصل زندگی (تأیید می‌شود!)

ویژگی‌های آدم‌هایی که بدبخت هستند!

مدیریت کسب و کار:

تشابه رابطه کاری و خانوادگی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

درس‌های تجارت از خلافکاران (استاد پرویز درگی)

برگزاری آزمون PRINCE2 Foundation در ایران (به‌همت نادر خرمی راد عزیز)

از تنازع سازنده استقبال کنیم (محمد سالاری)

۱۰ تاکتیک غیرمعمول برای تقویت خدمات به مشتری – ایستنا

شرکت‌های دانش‌بنیان از پرداخت مالیات معاف شدند

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

براساس نتایج نظرسنجی فارستر، مایکروسافت بهترین برند ارائه‌‌کننده‌ی محصولات و سرویس‌های عرصه‌ی فناوری در ایالات متحده است – زومیت

علم و فناوری:

شب‌هایی که دیگر هیچ وقت کاملا تاریک نیستند‌- یکی از خطرهای پنهان فناوری برای سلامتی ما (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

قاب دانش – وبلاگ رسمی Google به زبان فارسی

۱۰ پیش‌بینی برای دنیای فناوری اطلاعات در سال ۲۰۱۴

همه تغییرات بدن هنگام کتاب خواندن

ایسنا – ورزشکاران از افراد کم‌تحرک خلاق‌ترند

فناوری همراه:

‫نسخه الکترونیک مجلات را در گردسوز بخوانید (عاااااااااااالی! یک آرزوی قدیمی من محقق شد!)

خداحافظی رسمی نوکیا با سیمبین

اینتل، اندروید و ویندوز را یکی می‌کند – ایستنا

طرح محرمانه مایکروسافت: خودتان اندروید یا ویندوز فون را برای نصب بر روی گوشی انتخاب کنید! (فارنت)

صنعت فاوا در ایران:

ارائه ۳۹ فونت فارسی استانداردسازی شده توسط شورای عالی اطلاع‌رسانی (تمام فونت‌های معروف و پراستفاده هستند!)

بازنگری مجوزهای صادر شده در فضای مجازی/ در صدور مجوز برای اپراتورها ورود نمی‌کنیم

وزیر ارتباطات از واگذاری مجوز ۳G در مرداد آینده به تمام اپراتورها و صدور پروانه ۴G در نیمه دوم ۹۳ خبر داد

جهانگرد دبیر شورای عالی IT شد

اقتصاد:

توصیه های کاندیدای ایرانی نوبل برای اقتصاد ایران و پروفسور پسران:توقعات مردم با امکانات ایران همخوانی ندارد/ نرخ ارز به تعادل رسید/عقبگرد هدفمندی

تراکنش‌ الکترونیکی از توسعه زیرساخت‌ جلو زده است

سیف خبر داد:آغاز گشایش ارزی از ۲ هفته آینده/نقدینگی ۵۳۰ هزار میلیارد تومان شد

ابلاغ رسمی لغو پیمان‌سازی ارزی و معافیت مالیاتی صادرکنندگان

تسهیلات ساخت و خرید مسکن ۳۵ میلیون تومان شد/۵۰ میلیون برای زوج‌هایی که از امروز ازدواج کنند و اقتصاد آنلاین – چشم‌انداز بازار مسکن در سال ۹۳

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

رشد ۵٫۵ درصدی تجارت خارجی ایران در سال ۲۰۱۴ | سایت طلا

اقتصاد آنلاین – تاز‌ه‌ترین متوسط درآمد و هزینه ایرانیان

فاوا در ایران و جهان:

در سال ۲۰۱۴ هزینه‌های فناوری در جهان به ۲٫۲۲ تریلیون دلار می‌رسد و پیش‌‏بینی متفاوت گارتنر از بازار IT در سال ۲۰۱۴ – ایستنا

گزارش جامع بیزینس‌مانیتور از بازار تلفن همراه ایران: همراه اول ۴۳٫۸ و ایرانسل ۴۱٫۵ میلیون مشترک دارد

ایرانی‌ها پارسال ۱/۸ میلیارد دلار گوشی خریدند 

تلفن همراه منحصربفردترین سیستم در بانکداری الکترونیک

۷۰ درصد هک‌های سال گذشته، بانکی بود

دوست داشتم!
۳

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که

در برنامه‌ریزی چه چیزهایی را باید پیش‌بینی کرد؟

برنامه، ابزاری است برای رسیدن به اهداف سازمان در آینده. با توجه به این‌که برنامه به آینده مرتبط است و آینده امری است مجهول، باید برای نوشتن برنامه، آینده را پیش‌بینی نمود. اما شما در جایگاه یک مدیر برای برنامه‌ریزی کسب و کارتان، باید به چه موضوعاتی توجه کنید؟ به‌عبارت به‌تر، ابعاد پیش‌بینی آینده برای نوشتن یک برنامه‌ی جامع چه چیزهایی هستند؟ تجربه‌ی من از سال‌ها همکاری با مدیران در سطوح مختلف سازمانی و با سطوح تجربیات متفاوت نشان می‌دهد که معمولا مدیران در برنامه‌ریزی تنها به یک یا دو عامل مهم توجه می‌کنند. این در حالی است که در بسیاری از مواقع، دلیل شکست برنامه‌ها در اجرا، همین عدم توجه به سایر عوامل تأثیرگذار در تحقق یک برنامه است.

پیشنهاد من به شما این است که برای نوشتن یک برنامه‌ی مؤثر حتما به شش سؤال زیر فکر کنید:

  1. چه کاری قرار است انجام شود؟ فعالیت‌های لازم برای تحقق هدف کدام‌اند؟ چه فعالیت‌هایی برای اجرای هدف پیش‌بینی می‌شوند؟
  2. هر یک از این کارها به چه روشی باید انجام شوند؟‌ روش انجام هر یک از این فعالیت‌ها باید چگونه باشد؟ (پیش‌بینی روش‌های انجام کار)
  3. هر کاری باید در چه زمانی انجام شود؟ هر یک از فعالیت‌ها چه زمانی را به خود اختصاص می‌دهند؟ (پیش‌بینی زمانی برنامه)
  4. هر کار در چه جایی انجام شود؟ فعالیت‌های برنامه در چه محل و مکانی عملی می‌شوند؟ (پیش‌بینی موقعیت مکانی برنامه)
  5. این کارها با چه سازمان‌دهی اجرایی می‌شوند؟‍ فعالیت‌های برنامه به کمک چه تشکیلاتی عملی خواهند بود؟ (پیش‌بینی سازمان و تشکیلات مورد نیاز)
  6. هر کار نیازمند چه منابعی است؟ تحقق هدف، نیازمند چه منابعی اعم از انسانی، مالی، ابزارو تجهیزات و … است؟ (پیش‌بینی منابع مورد نیاز)

لازم نیست در برنامه‌تان حتما به‌شکل دقیق هر یک از موارد شش گانه‌ی فوق را پیش‌بینی کنید. نکته‌ی مهم و کلیدی این است که نباید در برنامه‌ریزی از سایر ابعاد تأثیرگذار غافل شوید. از جمله این‌که در برنامه‌ریزی سالانه برای توسعه‌ی کسب و کارتان، باید علاوه بر توجه به استراتژی‌ها و اقدامات لازم برای تحقق این هدف، لازم است میزان منابع مورد نیاز و در دسترس بودن آن‌ها را نیز بررسی کنید (مثلا آیا من با بودجه‌‌ی ۵ میلیون تومانی تبلیغات برای یک سال، می‌توانم در تلویزیون تبلیغ کنم؟)

فکر کردن به این سؤالات در زمان برنامه‌ریزی، می‌تواند باعث شود تا برنامه‌ی شما واقعی‌تر تهیه شده و در نتیجه در عمل موفق‌تر باشد. 🙂

دوست داشتم!
۷

برنامه، ابزاری است برای رسیدن به اهداف سازمان در آینده. با توجه به این‌که برنامه به آینده مرتبط است و آینده امری است مجهول، باید برای نوشتن برنامه، آینده را پیش‌بینی نمود. اما شما در جایگاه یک مدیر برای برنامه‌ریزی کسب و کارتان، باید به چه موضوعاتی توجه کنید؟ به‌عبارت به‌تر، ابعاد پیش‌بینی آینده برای نوشتن یک برنامه‌ی جامع چه