مدیران ارشد سازمان‌ها و به‌ویژه کارآفرینان همواره نقش اصلی خود را در کسب‌وکار و سازمان، تمرکز روی ارزش‌آفرینی برای مشتری، نیروی انسانی و سها‌م‌داران سازمان و تصمیم‌گیری در مورد موضوعات فنی و مالی و حل مسائل کلیدی سازمان است. اما در آن‌ها همیشه در حال کلنجار رفتن با روزمرگی‌ها هستند: چرا وب‌سایت‌مان کار نمی‌کند؟ چرا مشتری تسویه‌حساب نکرد؟ چرا فلانی امروز نیست؟ چطور می‌خواهیم این محصول را بفروشیم؟ و چیزهایی شبیه این‌ها. البته حتما یک مدیر بزرگ، هوشمند و آگاه، از مسائل روزمره‌ی سازمان‌اش نیز آگاه است و برای حل آن‌ها تلاش می‌کند؛ اما این موضوع نباید باعث شود تا مدیران، نقش‌ها و وظایف اصلی خود را فراموش کنند.

مدیریت کسب‌وکار و سازمان چیزی فراتر از مدیریت روزمرگی‌ها است. پیتر اکونومی در مقاله‌ی این هفته ضمن یادآوری این نکته به ۹ اصل اساسی در مدیریت انسان‌ها اشاره می‌کند:

۱- مدیریت شغلی است که در ارتباط با آدم‌ها تعریف می‌شود: انسان‌ها باید اولویت کاری اول هر مدیری باشند؛ مشتریان‌ش باشند یا همکاران‌ش، سهام‌داران‌ش باشند یا دیگر انسان‌هایی که با سازمان او به‌نوعی در ارتباط‌اند. دیگر موضوعات همیشه اولویت پایین‌تری دارند.

۲- مدیریت کاری است که با همراهی انسان‌ها انجام می‌دهید، نه کاری که با آن‌ها انجام می‌دهید. هدایت و نظارت و کنترل وظایف کلاسیکی است که به‌عهده‌‌ی هر مدیر است؛ اما در مورد انسان‌ها آن را در قالب ره‌بری، مربی‌گری و ارزیابی انجام داد!

۳- همه چیز از خود شما آغاز می‌شود. به‌ترین مثال کار و رفتاری باشید که از همکاران‌تان انتظارش را دارید.

۴- اعتماد به شهودتان به‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید. ابزارهای مدیریتی و فنی زیادی در دسترس مدیران هستند؛ اما در نهایت تصمیم به خود شما برمی‌گردد. تجربه نشان داده که اغلب اوقات اعتماد به شهود درونی، به‌ترین کاری است که می‌توانید بکنید.

۵- همیشه بپرسید: چه چیزی برای مشتری ارزش خلق می‌کند؟ واقعیت این است که بسیاری از کارهای سازمان برای این انجام می‌شوند، چون باید انجام شوند. اما یک مدیر بزرگ ـ به‌ویژه در این روزهای رکود اقتصادی که کوچک‌ترین هزینه هم بار گرانی بر دوش سازمان‌ است ـ هر روز و هر لحظه از خودش می‌پرسد که چه کارها و چه چیزهایی را می‌توان در سازمان بهبود داد یا حذف کرد به‌گونه‌ای که با هزینه‌ی کم‌تر بتوان ارزش مشتری مساوی یا بیش‌تر را ایجاد و ارائه داد؟

۶- دقت کنید به چه رفتاری پاداش می‌دهید. این یک اصل پایه‌ای روان‌شناسی است که انسان‌ها انگیزه‌ها و رفتارشان را با پاداش‌هایی که دریافت می‌کنند هم‌سو و هماهنگ می‌کنند. اما آن چیزی که خیلی وقت‌ها مدیران فراموش می‌کنند که پاداش لزوما معنای مثبت ندارد! مثلا وقتی شما به فردی که همیشه دیر سر کار می‌آید تذکری نمی‌دهید، ناخودآگاه به دیگر همکاران‌تان القا می‌کنید که “دیر آمدن” آن‌قدرها هم کار مهمی نیست!

۷- هیچ چیزی شخصی نیست، همه‌ی داستان فقط و فقط در مورد کسب‌وکار است. تصمیم‌گیری با احساسات، ساده‌ترین کار ممکن است؛ اما چنین تصمیمی لزوما به‌ترین تصمیم برای کسب‌وکار شما نیست! بنابراین لازم است اصول تصمیم‌گیری علمی و روان‌شناسی تصمیم (شناخت مکانیسم‌های ذهنی تصمیم‌گیری و آشنایی با خطاهای ذهنی تصمیم‌گیری) ـ یا به‌عبارت به‌تر چگونه تصمیم گرفتن و چگونه تصمیم نگرفتن ـ را بیاموزید! این موضوع را لازم است به همکاران‌تان نیز بیاموزید.

۸- اگر وضعیت امروز را دوست ندارید، کمی صبر کنید. اتفاقات بزرگ نیازمند صبر و تلاش‌ زیاد نیز هستند. انعطاف‌پذیری و تطبیق‌پذیری دو ویژگی کلیدی مدیران بزرگ هستند.

۹- کار را مثل تفریح لذت‌بخش کنید، نه این‌که تفریح‌تان کار باشد! این اصل اساسی هم مربوط به خودتان است و هم همکاران‌تان. بنابراین سعی کنید محیط کار فرح‌بخشی برای همکاران‌تان بسازید تا نیروی انسانی شاد، آرام و باانگیزه داشته باشید. برای این کار لزومی به هزینه کردن هم نیست؛ خیلی وقت‌ها لبخند و اخلاق خوش مدیر، به‌ترین راه‌کار داشتن محیط کاری شاداب است.

دوست داشتم!
۵

مدیران ارشد سازمان‌ها و به‌ویژه کارآفرینان همواره نقش اصلی خود را در کسب‌وکار و سازمان، تمرکز روی ارزش‌آفرینی برای مشتری، نیروی انسانی و سها‌م‌داران سازمان و تصمیم‌گیری در مورد موضوعات فنی و مالی و حل مسائل کلیدی سازمان است. اما در آن‌ها همیشه در حال کلنجار رفتن با روزمرگی‌ها هستند: چرا وب‌سایت‌مان کار نمی‌کند؟ چرا مشتری تسویه‌حساب نکرد؟ چرا فلانی

“زیدان، سرمربی رئال‌ مادرید؟ دورنمای جالبی دارد؛ اما قبول مسئولیت هدایت تیم پس از آنچلوتی هرگز مسئله‌ای نبوده که به آن فکر کنم. من می‌خواهم به کارم با رئال‌مادرید کاستیا ادامه دهم چون هنوز خودم را آماده‌ی مربی‌گری در تیم اصلی نمی‌بینم. این را هم باید بگویم که یک مربی برای هدایت یک تیم هرگز تمام و کمال آماده نیست؛ اما اگر بخواهیم تا سبز شدن تمام چراغ‌ها صبر کنیم، هرگز به هدف‌مان نخواهیم رسید. با این حال من دغدغه‌ای از این بابت ندارم و کارها را به شیوه خودم انجام خواهم داد. ببینیم گذر زمان من را به کجا می‌رساند.” (زین‌الدین زیدان؛ این‌جا)

با کنار رفتن کارلتو از رئال شاید همه منتظر دیدن زیدان در قامت سرمربی رئال مادرید بودند؛ اما انتخاب پرز و البته خود زیدان چیز دیگری بود. زیدان این‌جا دلیل انتخاب خودش را شرح داده است: یکی از مهم‌ترین عناصر یک تصمیم‌ بزرگ و موفق، زمان‌بندی مناسب است. یک تصمیم، ممکن است زمانی درست باشد و زمانی دیگر نه. هنر مدیران و ره‌بران بزرگ همین است که می‌دانند چه زمانی باید یک تصمیم بزرگ را بگیرند: نه منتظر می‌مانند تا تمامی چراغ‌ها سبز شوند و نه آن‌قدر دست روی دست می‌گذارند تا زمان از دست برود.

اگر چه تصمیم‌گیری یک علم است و تئوری‌ها و ابزارهای خاص خودش را دارد؛ اما در عین خال یکی از شخصی‌ترین و درونی‌ترین کارهای دنیا است. بنابراین زمانی که باید تصمیم بگیرید، دانش و مهارت و تجربه‌تان را به‌کار بگیرید و با اتکا به به شهود و ندای درونی‌تان، تصمیمی که باید را بگیرید. شاید سخت‌ترین تصمیم، همان درست‌ترین تصمیم ممکن باشد!

دوست داشتم!
۳

“زیدان، سرمربی رئال‌ مادرید؟ دورنمای جالبی دارد؛ اما قبول مسئولیت هدایت تیم پس از آنچلوتی هرگز مسئله‌ای نبوده که به آن فکر کنم. من می‌خواهم به کارم با رئال‌مادرید کاستیا ادامه دهم چون هنوز خودم را آماده‌ی مربی‌گری در تیم اصلی نمی‌بینم. این را هم باید بگویم که یک مربی برای هدایت یک تیم هرگز تمام و کمال آماده نیست؛

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

حافظه و ماجرای سیب گاز زده

احساسات منفی را مهار کنید

۲۱ نکته مهم برای مدیریت زمان و افزایش بهره‌وری ـ دیجیاتو

برخی از عجیب‌ترین سؤالاتی که در مصاحبه‌های شغلی سیلیکون‌ولی مطرح می‌شود (دیجیاتو)

هشت کاری که افراد موفق آن را متفاوت از دیگران انجام می‌دهند

مدیریت کسب‌وکار:

ده باور اشتباه و خطرناک در مدیریت استراتژیک (دکتر مجتبی لشکربلوکی)

زبان طراحی متریال چگونه به گوگل آمد؟ [قسمت اول] و زبان طراحی متریال چگونه به گوگل آمد؟ [قسمت دوم-آخر] (دیجیاتو)

نهایت مزیت رقابتی: تغییر استراتژی، پا‌به‌پای سرعت کسب‌وکار – سید حسین جلالی (کشف جدید این هفته! یک وبلاگ عالی!)

۱۰ ریسک اساسی در پیاده سازی استراتژی‌های کسب و کار | آکادمی احسانی

عوامل موفقیت مجموعه‌های مشارکتی

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

پول تنها یک طرف معادله است

بازگشت سرمایه متوسط کارآفرینان چقدر است؟ | آکادمی احسانی

آموزه‌های سیلیکون ولی از کره‌جنوبی

کوله‌پشتی کارآفرینی (۳) – آیا تنها از شکست‌ها باید درس گرفت؟ (امیر مهرانی؛ مربی)

تسهیل تجارت در فضای مجازی

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

۹ «ابر روند» جهانی

سرمایه، عامل اصلی رشد اقتصادی در ایران

سه چالش کلیدی در فضای کسب و کار ایران

بورس ارز راه اندازی می‌شود

استارت حذف مقررات مزاحم

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

دو بازوی غیرنفتی رشد ۹۳ و مرکز پژوهش‌های مجلس: نرخ رشد اقتصادی ۹ ماهه سال قبل ۲ درصد است نه ۳٫۶ درصد

۸۱ هزار میلیارد تومان؛ نقدینگی ۱۰ بانک و مؤسسه

عملکرد دو ماهه بودجه جاری درآمد ۶ هزار میلیارد تومانی فروش نفت اعتبارات طرح‌های استانی صفر

گزارشی از قدرت خرید تا درآمد سرانه ایرانیان (ارانیکو)

اشتغال‌زایی جدید، چیزی نزدیک به هیچ و مشارکت پایین و بیکاری بالای زنان و مردان در اولویت، زنان در محدودیت

فاوا در جهان:

ما مشتری نیستیم؛ کالاییم | میدان (مصاحبه با جادی در مورد ما و شرکت‌های اینترنتی در دنیای امروز)

IBM و سامسونگ در صدر نوآورترین شرکت‌های سال ۲۰۱۵ (زومیت)

گوگل می‌خواهد شما موضوعات داغ جستجو را درست سر وقت دنبال کنید (فارنت)

با رفتن استفن الوپ از مایکروسافت بخش سخت‌افزار و نرم‌افزار شرکت ردموندی نیز ادغام شدند (دیجیاتو)

«ایرباس» طراحی و ساخت ۹۰۰ ماهواره برای رساندن اینترنت به همه مناطق دنیا را برعهده گرفت (یک پزشک)

فاوا در ایران:

پروانه اپراتور مجازی ۵ میلیارد قیمت‌گذاری شد

اهتمام ناکافی رییس جمهور برای تشکیل شورای عالی مجازی (آماری از وضعیت فاوا در قوه‌ی قضائیه)

سیم‌کارت و فیبرنوری داخل کشور تولید می‌شود

هزینه اتصال دیتاسنترها به «مراکز داده» زیرساخت رایگان شد

ادغام شورای عالی IT منتفی شد

فناوری همراه، اینترنت اشیا و اپلیکیشن‌ها:

گوگل آینده‌ای را می‌خواهد که نیازی به نصب اپلیکشن‌ها نداشته باشید (فارنت)

ITU اینترنت اشیا را استانداردسازی می‌کند

آمازون پتنتی را برای آنلاک کردن تلفن‌های هوشمند از طریق گوش به ثبت رسانده (دیجیاتو)

شارژ وای‌فای واقعیت دارد ولی هنوز برای استفاده اسمارت‌فون‌ شما آماده نیست! (یک پزشک)

یک سال پس از خرید دراپ کم، نست اولین دوربین خود را معرفی کرد (زومیت)

رسانه‌های اجتماعی:

‍۱۰ قانون بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی (زومیت)

چطور اینستاگرام فروش آثار هنرمندان را آسان کرده است؟

فیس بوک روش تعیین پست های ارائه شده در newsfeed را تغییر داد (دیجیاتو)

مسنجر فیسبوک حالا ۷۰۰ میلیون کاربر ثبت شده دارد ـ دیجیاتو

آمار و اطلاعات فاوا:

بی‌اعتمادی ایرانی‌ها به پرداخت‌های اینترنتی و موبایلی (راه پرداخت) و یک اینفوگرافی جالب از پرداخت‌های موبایلی در سال ۲۰۱۵ (راه پرداخت)

تراکنش ۷٫۳ میلیاردی شاپرک و رتبه ششم بانکداری الکترونیکی ایران در خاورمیانه

چند میلیون ایرانی روی موبایل‌شان اینترنت دارند؟

بیش از ۹۰ درصد هتل‌ها و آژانس‌های ایران کامپیوتر و اینترنت دارند

رشد ۱۴۰۰‌ درصدی ترافیک داده‌های خاورمیانه

دوست داشتم!
۱

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و

به‌ترین راه آماده شدن برای فردا این است: به‌ترین کاری را که می‌توانی، امروز انجام بده.

اچ. جکسون براون

دوست داشتم!
۶

به‌ترین راه آماده شدن برای فردا این است: به‌ترین کاری را که می‌توانی، امروز انجام بده. اچ. جکسون براون دوست داشتم!۶

اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ی بخش‌های بازاریابی و تبلیغات و روابط عمومی در سازمان‌ها، ساختن یک تصویر شفاف و منطبق بر اهداف کلان سازمانی از سازمان و محصولات و خدمات آن در ذهن مخاطب و کمک به ایجاد تعاملی دو سویه میان سازمان و ذی‌نفعان و مخاطبان و به‌صورت خاص مشتریان سازمان است. بازاریابی و تبلیغات در گام اول به مخاطبان و مشتریان نشان می‌دهند که این سازمان چه هویت یگانه‌‌ی خاص خود را دارد، دارای چه محصولات و خدماتی است و چرا مشتریان باید از این سازمان خرید بکنند و نه رقبای آن. پس از ایجاد این تصویر ذهنی ـ یا به‌عبارت بهتر برند ـ برای مشتریان، فرایند حفظ و ارتقای جایگاه این تصویر در ذهن ذی‌نفعان، مخاطبان و مشتریان کسب‌وکار آغاز می‌شود که این کار به‌صورت توأمان با کمک گرفتن از روش‌ها و ابزارهای تبلیغاتی و روابط‌‌عمومی به‌اجرا در می‌آید. تبلیغات تمرکز بیش‌تری روی مشتری نهایی دارد و به‌دنبال تأثیرگذاری روی مکانیسم‌های ذهنی مشتری برای گرفتن تصمیم خرید است. این در حالی است که روابط‌عمومی به‌دنبال تأثیرگذاری روی ذی‌نفعان و مخاطبان سازمان به‌مفهوم عام کلمه با کمک گرفتن از تمامی ظرفیت‌های ابزارهای اطلاع‌رسانی و رسانه‌ها است.

گسترش ابزارها و رسانه‌های مدرن اجتماعی در سال‌های اخیر به‌ویژه پدیده‌ی شگفت‌انگیز اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و عادت مردم به مصرف روزمره‌ی محتوا در اشکال و انواع مختلف باعث شده تا در سال‌های اخیر در جهان موضوع تولید و بازاریابی محتوا مورد توجه بسیار قرار گیرد. یک نکته‌ی بسیار کلیدی که در این مورد معمولا نادیده گرفته می‌شود این است که این ابزارها یک تفاوت بسیار مهم با رسانه‌های سنتی دارند که برای کسب‌وکارها در عین حال یک فرصت و یک تهدید بالقوه‌ محسوب می‌شوند: در دنیای امروز این خود مخاطب است که تصمیم می‌گیرد از میان حجم عظیم محتوای در دسترس خود، کدام محتوا را در چه زمانی مصرف کند و این، به‌معنای یک تحول جدی در روابط میان کسب‌وکار و مخاطب نسبت به زمانی است که مخاطب در معرض مصرف محتوای اجباری تبلیغی و خبری در رسانه‌های سنتی نظیر تلویزیون و رادیو و روزنامه‌ها قرار داشت. حالا کیفیت محتوا و میزان اثرگذاری آن در مطابق ذائقه‌ی مخاطب در سایه‌ی شیوه‌ و ابزار ارائه‌ی آن به مخاطب اهمیت پیدا کرده است. حالا مخاطب خودش دارای رسانه و تریبون اختصاصی است که به وی اجازه می‌دهد در هر زمان و هر مکانی فراغ از محدودیت‌ها و ملاحظات موجود در رسانه‌های سنتی پیام خود را به گوش تمام مردم جهان برساند.

گسترش شدید و سریع شایعات و محتوای بی‌کیفیت و زرد در فضای مجازی در عین حال دارای فرمول‌های ساده و مشخصی هستند، شاید نشانه‌ای باشد از این‌که لازم است در شیوه‌های طراحی و تولید و عرضه‌ی محتوا چه در حوزه‌ی بازاریابی و تبلیغات و چه در حوزه‌ی روابط‌عمومی بازنگری‌ جدی صورت گیرد. به‌صورت خلاصه می‌توان گفت که اگر در دنیای رسانه‌های سنتی، رسانه محور اصلی حضور کسب‌وکار در دنیای خارج از سازمان بود، امروزه “محتوای مخاطب‌محور” است که رسانه را تحت تأثیر خود قرار داده است.

دوست داشتم!
۴

اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ی بخش‌های بازاریابی و تبلیغات و روابط عمومی در سازمان‌ها، ساختن یک تصویر شفاف و منطبق بر اهداف کلان سازمانی از سازمان و محصولات و خدمات آن در ذهن مخاطب و کمک به ایجاد تعاملی دو سویه میان سازمان و ذی‌نفعان و مخاطبان و به‌صورت خاص مشتریان سازمان است. بازاریابی و تبلیغات در گام اول به مخاطبان

“به نظر من خودباوری مهم‌ترین چیز ممکن است. هیچ‌وقت نباید به خودت شک داشته باشی و بگذاری که کسی به تو شک و تردیدی داشته باشد. اگر افراد به تو و توانایی‌های‌ت شک کنند و خودت هم راجع به خودت مردد شوی، بازنده‌ای. باید به خودت بگویی که اگر قبلا توانسته بودی فلان کار را انجام دهی، چرا الان نتوانی. بخش عمده‌ای از موفقیت یک فوتبالیست، نه‌تنها در مهارت‌های فیزیکی، بلکه در ذهنیت اوست. اگر قرار بود که من برای کاسیاس جوان‌تر پیغامی داشته باشم، به او توصیه می‌کردم که کم‌تر دشمنی کند.” (ایکر کاسیاس؛ این‌جا)

ایکر کاسیاس دوست‌داشتنی هم به پایان راه‌ش در رئال نزدیک شده است. همان جوان ۱۹ ساله‌ای که در فینال لیگ قهرمانان اروپای فصل ۲۰۰۰-۹۹ چهره شد، حالا کاپیتانی پرافتخار و فراموش‌نشدنی برای باشگاه و تیم ملی کشورش است. به‌عنوان یک هوادار بارسا همیشه “ایکر مقدس” را دوست داشته و تحسین کرده‌ام. و حالا در گام‌های پایانی این مسیر طولانی، سخت و پرهیجان، حرف‌های کاسیاس می‌توانند الهام‌بخش باشد: ایده‌های یک حرفه‌ای برای موفقیت!

دوست داشتم!
۳

“به نظر من خودباوری مهم‌ترین چیز ممکن است. هیچ‌وقت نباید به خودت شک داشته باشی و بگذاری که کسی به تو شک و تردیدی داشته باشد. اگر افراد به تو و توانایی‌های‌ت شک کنند و خودت هم راجع به خودت مردد شوی، بازنده‌ای. باید به خودت بگویی که اگر قبلا توانسته بودی فلان کار را انجام دهی، چرا الان نتوانی.

این‌بار به‌موقع با یک خبر خوش: حالا می‌توانید آرشیو پست‌های لینک‌های هفته را خیلی راحت از دسته‌ی مربوط به آن دنبال کنید. 🙂

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

افرادی که احساس می‌کنند مدام سرشان شلوغ است بخوانند: هفت نکته برای بازدهی بیشتر کارهای روزانه

اقداماتی اثربخش برای غلبه بر استرس

نکات مهم برای تقویت حس آینده‌نگری از دیدگاه استیو جابز (دیجیاتو)

راه‌هایی ساده برای رهایی از رخوت و تنبلی

شادترین سال زندگی شناسایی شد

مدیریت کسب‌وکار:

چگونه الکترونیک آرتز دست از بدترین شرکت آمریکا بودن کشید [قسمت اول] و چگونه الکترونیک آرتز دست از بدترین شرکت آمریکا بودن کشید [قسمت دوم] (دیجیاتو)

درس‌های مدیریتی از مربیان برجسته فوتبال

سامسونگ چگونه می‌تواند آینده‌ای روشن را برای خود رقم بزند؟ (دیجیاتو)

مدیران موفق شرکت گوگل چه ویژگی‌هایی دارند؟

نقش احساسات در انتخاب‌‌های درست

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

کارآفرینان افسرده می‌شوند؟

گفتگوی Forbes با مؤسس وان‌پلاس؛ استارتاپی که کابوس بزرگان صنعت اسمارت‌فون شد (دیجیاتو)

رودربایستی نخبگان در مورد وضعیت نظام ملی مالکیت صنعتی (از دکتر کامران باقری عزیز)

بورس ایده؛ ۵۲ عرضه و تنها ۲مشتری + جدول

یک صد شرکت از فهرست دانش‌بنیان‌ها خارج شدند

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

نسخه ۶ اقتصاددان برای رکودزدایی غیرتورمی (عالی و بسیار خواندنی!)

حراج تهران: یک روند نه یک رویداد (سر خیابان فرصت؛ علی دادپی)

عضو هیأت علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا: خشک‌سالی ۳۰ سال آینده ایران پایه علمی ندارد. مشکل خشک‌سالی چیست؟

درس‌های شرقی برای پساتحریم

از شرکت سهامی تا تعاونی (مروری بر ساختار سرمایه‌گذاری در بوندس‌لیگا، از دوست عزیزم امیر علیزاده)

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

بازار کار به کدام سمت می‌رود؟

گزارش عملکرد برنامه پنجم توسعه: نابرابری در استان‌ها افزایش پیدا کرد

جزئیات‌ آماری ۳ متغیر پولی در ۳ سال‌ اخیر+جدول و ارزیابی‌ صندوق‌ بین‌المللی‌ پول ‎از آینده‌ ایران

اقتصاد آنلاین – رتبه ۱۰ مصرف انرژی جهان به ایران رسید

۸۱ درصد درآمد صنعت توریسم مربوط به مخارج گردشگری داخلی است

فاوا در جهان:

جمع‌بندی کنفرانس توسعه‌دهندگان اپل؛ نگاهی بر موارد برگزیده معرفی شده (دیجیاتو)

نگاهی به کمپانی سونی از ابتدای تأسیس تا به اکنون (دیجیاتو)

اسکن مغزی، آینده امنیت گذرواژه‌ها را رقم خواهد زد (دیجیاتو)

آمازون به ساخت مزرعه‌های خورشیدی کمک می‌کند (دیجیاتو)

استفاده دانشمندان از سیگنال‌های وای‌فای برای روشن‌کردن دوربین بدون باتری (فارنت)

فاوا در ایران:

تدوین برنامه ششم در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات کلید خورد و کشور سند توسعه پهنای باند ندارد

فعالسازی سیم کارت آنلاین می شود؛ اتصال اپراتورها به ثبت احوال

امکان طرح دعوا از طریق اینترنت در کشور

اپراتورهای اینترنت و موبایل قرارداد امضا می کنند تا اینترنت با کیفیت به مشتریان بدهند

معاون وزارت ارتباطات: شرکت مخابرات ایران باید بیش از  ۷هزارمیلیارد تومان صرف بازسازی شبکه‌های خود کند

فناوری همراه و اپلیکیشن‌ها:

ده روش برای استفاده از گوشی های قدیمی‎ | شبکه

شیائومی در کنفرانس خبری از گجت‌های جدیدش رونمایی کرد (دیجیاتو)

احتمال تولید گوشی اندرویدی توسط بلک‌بری (فارنت)

اسپاتیفای با جذب سرمایه ۵۲۶ میلیون دلاری، خود را برای نبرد با اپل آماده می کند ـ دیجیاتو

در کنار اسپاتیفای و اپل، لاین هم وارد عرصه استریم موسیقی آنلاین شد (دیجیاتو)

رسانه‌های اجتماعی:

کتاب رسانه‌های اجتماعی منتشر شد (تألیف دوست عزیز و متخصصم جواد افتاده)

اضافه شدن دکمه خرید در پینترست (زومیت)

اینفوگرافیک: بهترین زمان برای پست گذاشتن در شبکه‌های اجتماعی – ایستنا

اینفوگرافیک: کدامیک از رسانه‌های اجتماعی برای کسب‌و‌کار شما مناسب است؟ – ایستنا

رفتارشناسی کاربران شبکه‌های اجتماعی

آمار و اطلاعات فاوا:

دنیای مردم کوچک شده است (بررسی روش‌های اطلاع‌گیری مدیران و تجار)

اینفوگرافیک: چگونه مردم در دنیای مجازی وقت خود را سپری می‌کنند – ایستنا

ایران، بزرگ‌ترین بازار فروش گوشی‌های هوآوی در جهان پس از چین. چند میلیون هواوی در ایران فروخته شده؟

مشاور وزیر ورزش و جوانان مدعی شد: ایرانی‌ها روزی ۹ ساعت در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند

پرداخت الکترونیکی در کدام کشورها رواج بیشتری دارد؟

دوست داشتم!
۵

این‌بار به‌موقع با یک خبر خوش: حالا می‌توانید آرشیو پست‌های لینک‌های هفته را خیلی راحت از دسته‌ی مربوط به آن دنبال کنید. 🙂 پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که

اغلب، هر انسانی برای انجام کاری دو دلیل دارد: یک دلیل جذاب و یک دلیل واقعی.

جی.پی مورگان

دوست داشتم!
۵

اغلب، هر انسانی برای انجام کاری دو دلیل دارد: یک دلیل جذاب و یک دلیل واقعی. جی.پی مورگان دوست داشتم!۵

بسیاری از افراد مشکل اصلی خود را در زندگی و کسب‌وکارشان نبود سرمایه‌ی کافی می‌دانند: ” اگر فلان‌قدر پول داشتم …” ترجیع‌بند ثابت بسیاری از افراد است. این سرمایه البته می‌تواند از نوع غیرمالی هم باشد: “کاش ارتباطات مدیر آن شرکت را داشتم …” اما واقعیت این است که این نوع نگاه آن‌قدرها هم که ما فکر می‌کنیم درست نیست. سرمایه در شروع کسب‌وکار و داشتن استعداد و مهارت برای موفقیت، اگر چه شرط لازم هستند؛ اما شرط کافی نیستند. یک ایده‌ی بد با بیش‌ترین پول هم به‌جایی نمی‌رسد. در مقابل ایده‌های جذاب و جدید، حتی با کم‌ترین میزان پول هم می‌توانند به موفقیت برسند. لزوما آدم‌های موفق هم همه آدم‌های بااستعداد و آن‌چنانی نبوده‌اند! داستان زندگی کارآفرینان بزرگ و آدم‌های موفق را هم که بخوانیم می‌بینیم که خیلی وقت‌ها نداشتن پول یا استعداد، آخرین مشکلی بوده که آن‌ها داشته‌اند. (مثلا داستان زندگی استیو جابز یا آقای بهروز فروتن کارآفرین موفق ایرانی را بخوانید!) بنابراین اگر ایده‌ی جذابی دارید که می‌دانید می‌تواند در بازار بسیار موفق باشد یا اگر هدف بزرگی برای زندگی‌تان دارید، برای شروع کردن تردید نکنید. اما از کجا باید شروع کرد؟

پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست. برای شروع حرکت به‌سوی داشتن کسب‌وکاری موفق، مسیرهای متفاوتی وجود دارد. هر مسیر، مزیت‌های و البته خطرهای خاص خودش را دارد. در مسیر رسیدن به موفقیت کسب‌وکار هم باید به گذشته و امروز نگاه کرد و هم به فردای کسب‌وکار: باید گذشته و امروز را درک و تحلیل و فردا را کشف و طراحی کنیم! اما یک سؤال کلیدی این است که چگونه باید این کار را انجام داد؟ تا به امروز روش‌ها و ابزارهای گوناگونی برای درک و کشف این “چگونگی” ارائه شده است که یکی از جدیدترین و اثربخش‌ترین این ابزارها برای کسب‌وکارها در دنیای امروز “داستان‌گویی” است.

شاید در نگاه اول، داستان‌گویی ارتباطی با کسب‌وکار نداشته باشد! قصه با خیال‌پردازی و رؤیا در نسبت مستقیم به‌نظر می‌آید. اما اگر کمی تاریخ ادبیات و انواع داستان‌‌ها را دقیق‌تر بررسی کنیم، می‌بینیم که همیشه هم آن جنبه‌ی خیالی ماجرا بر داستان غلبه نداشته است. بسیاری از داستان‌های معروف تاریخ ادبیات، در واقع گزارشی هنرمندانه‌ از یک ماجرای واقعی‌اند که البته با عناصر خیال هم درآمیخته‌ شده‌اند. بنابراین قصه، آن‌قدرها هم قصه نیست!

اما چرا قصه‌نویسی برای طرح‌ریزی مسیر موفقیت کسب‌وکار مهم است؟ به‌صورت حداقلی برای پاسخ به این سؤال می‌توان ‌دلایل زیر را برشمرد:

  1. قصه و داستان چیزی است که در ابتدا وجود خارجی ندارد؛ اما می‌تواند به‌دست خود ما در دنیای واقعی محقق شود؛
  2. قصه هم منطق دارد و هم با خاطرات مشترک و احساسات انسان‌ها در ارتباط است؛
  3. قصه باورکردنی است!
  4. قصه هم روایت‌گر یک مسیر است و هم روایت‌گر یک لحظه و یک دوره از زندگی؛
  5. قصه بهترین راه برای متقاعد کردن دیگران ـ و البته خودمان ـ است؛
  6. تغییرات بزرگ به توجیه نیازمندند و داستان‌پردازی، به‌ترین راه توجیه هر چیزی است!
  7. داستان زندگی کسب‌وکار ما در ‌هر حال در تاریخ ثبت می‌شود و چه به‌تر که خودمان آن را بنویسیم!

در سال‌های اخیر به‌همین دلایل، موضوع قصه‌‌گویی در حوزه‌های مختلف دنیای کسب‌وکار به‌شدت مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع به‌ویژه در مباحث مربوط به: فروش ایده‌ی کسب‌وکار به سرمایه‌گذاران و فروش محصول به مشتری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است.

داستان کسب‌وکار و محصول شما چیست؟ قصه‌ی زندگی حرفه‌ای خودتان به‌عنوان یک برند شخصی چطور؟ پاسخ به این سؤالات، راه جدیدی برای تعریف هویت مطلوب خودتان و کسب‌وکارتان پیش پای شما می‌نهند.

اما چگونه داستان کسب‌وکارمان را تعریف کنیم؟

چطور می‌توان قصه‌گویی کرد؟ قصه‌گویی از کجا آغاز می‌شود؟ حتی اگر یک علاقه‌مند جدی ادبیات یا سینما نباشید، حتما در طول زندگی‌تان حداقل یک داستان خوانده‌اید و یک فیلم را دیده‌اید! هر داستانی دارای گروهی از ایده‌ها و شخصیت‌ها و یک نظم ارتباطی و منطقی درونی است که این ایده‌ها را به‌ هم ربط می‌دهد. بنابراین هنر شما در نوشتن داستان کسب‌وکارتان کشف همین ایده‌ها و شخصیت‌ها و نظم درونی است.

در ابتدا باید به این نکته اشاره شود که وقتی تصمیم به استفاده از ابزار داستان‌گویی کسب‌وکار گرفتید پیش از هر چیز باید کسب‌وکار کوچک‌تان را همانند یک موجود زنده ببینید. موجودی که چند سالی “عمر” می‌کند و روزی به‌دنیا می‌آید و متأسفانه روزی دیگر این دنیای فانی را ترک می‌کند. در ادبیات مدیریت به ماجرای زندگی یک کسب‌وکار / ایده / هدف و … اصطلاحا “چرخه‌ی عمر” گفته می‌شود.

چرخه‌ی عمر کسب‌وکار / ایده / هدف و … به چند نقطه‌ی کلیدی تقسیم می‌شود. نقاطی که هم‌چون قرارگاه‌های کوه‌پیمایی هستند و هر نقطه که در ارتفاع خاصی قرار دارد، دارای ویژگی‌های خاص خود هستند. بدیهی است که در طول دوران عمر کسب‌وکارتان، وضعیت و ویژگی‌های آن در هر نقطه از چرخه‌ی عمر آن متفاوت‌اند. اگر چه الگوهای مختلفی برای شناسایی مراحل مختلف چرخه‌ی عمر وجود دارد که در این‌جا برای سادگی از الگوی زیر استفاده می‌کنیم:

  • آغاز: مرحله‌ی کشف ایده‌ی کسب‌وکار، انجام تحقیقات بازار، تدوین مدل و برنامه‌ی کسب‌وکار و در نهایت طراحی سبد محصولات و خدمات؛
  • بقا: گذشتن از پرت‌گاه‌های مسیر ایجاد کسب‌وکار تا زمان رسیدن به نقطه‌ی سر به سر؛
  • رشد: افزایش حداکثری سهم بازار کسب‌وکار و سودآوری آن؛
  • توسعه: ورود کسب‌وکار به بازارهای جدید و تنوع‌بخشی به محصولات و خدمات؛
  • بلوغ: ایجاد ثبات در ماهیت و هویت کسب‌وکار، حوزه‌های فعالیت آن و درآمدزایی و سودآوری آن.

کمی که دقت کنید می‌بینید این‌جا به‌نوعی از یک مدل برای نوشتن داستان کسب‌وکار سخن می‌گوییم: مدلی که در آن مسیر تحقق هدف‌های کسب‌وکار از زمان داشتن ایده تا رسیدن به نقطه‌ی کمال آن مشخص شده است. این مدل همان نظم درونی و ارتباطی داستان کسب‌وکار شما را مشخص می‌کند. شما در هر نقطه‌ای از چرخه‌ی عمر کسب‌وکار که باشید (چه در مرحله‌ی ایده باشید و چه در مرحله‌ی بلوغ) لازم است بتوانید مسیر چرخه‌ی عمر کسب‌وکارتان را به‌صورت کامل در قالب یک داستان جذاب روایت کنید: این‌که از کجا شروع کرده‌اید، چه اتفاقاتی در طول مسیر تا به‌ امروز برای شما رخ داده است و تصور می‌کنید از امروز به‌بعد برای کسب‌وکار شما چه پیش بیاید؟

در عین حال نباید فراموش کنید که هر داستانی دارای یک ایده‌ی مرکزی است (مثلا ایده‌ی مرکزی داستان آی‌فون که استیو جابز در مراسم معرفی این گوشی آن را تعریف کرد، رؤیای داشتن یک گوشی تلفن همراه همه‌ کاره بود!) بنابراین برای شروع قصه‌نویسی (چه در مورد گذشته و امروز باشد و چه آینده)، لازم است یک ایده داشته باشید. این ایده می‌تواند ایده‌ی کسب‌وکار شما باشد، می‌تواند رؤیایی باشد که از قبل برای کسب‌وکارتان داشتید، می‌تواند داستان خلق محصول‌تان باشد و می‌تواند معطوف به آینده باشد: این‌که قرار است کسب‌وکار شما به کجا برسد، چه چیزی خلق کند و چه تأثیری روی دنیا بگذارد؟

ایده‌ی اصلی را که پیدا کردید به‌ترتیب مراحل زیر را برای خلق یک قصه‌ی دراماتیک جذاب پرخواننده‌ی به‌یادماندنی طی کنید:

  1. مخاطب من کیست؟ برای کی قرار است قصه بگویم تا آن را باور کند؟
  2. عناصر داستان من چی‌اند و کی‌اند و کجا هستند و چه زمانی هستند و اصلا چرا این‌ها؟
  3. داستان را از کجا شروع کنم و کجا تمام کنم و در این میان، چه اتفاقاتی قرار است بیفتند / افتاده‌اند؟

حالا وقت قصه‌ گفتن فرا رسیده است که آن هم برای خودش داستانی دیگر است!

پ.ن. این مقاله پیش از این در شماره‌ی تیر ۹۳ ماه‌نامه‌ی تدبیر منتشر شده است.

دوست داشتم!
۸

بسیاری از افراد مشکل اصلی خود را در زندگی و کسب‌وکارشان نبود سرمایه‌ی کافی می‌دانند: ” اگر فلان‌قدر پول داشتم …” ترجیع‌بند ثابت بسیاری از افراد است. این سرمایه البته می‌تواند از نوع غیرمالی هم باشد: “کاش ارتباطات مدیر آن شرکت را داشتم …” اما واقعیت این است که این نوع نگاه آن‌قدرها هم که ما فکر می‌کنیم درست نیست.

وظیفه‌ی من این است که باعث پیشرفت عملکرد تیم شوم. اگر نمی‌توانیم مشکلات اصلی‌مان را حل کنیم، تمرکزم روی پیدا کردن راه‌حل خواهد بود. البته حریف را نباید دست کم گرفت. فکر می‌کنم که گرانادا هم مثل مالاگا دفاعی بازی کند و باز کردن خط دفاع‌شان کار راحتی نیست. سعی می‌کنیم که قابل پیش‌بینی نباشیم، ولی مثل بیلبائو که فشار زیادی روی ما ایجاد کرد، حریفان در طول این فصل هم سعی دارند همین کار را تکرار کنند. حمله می‌کنند و تمامی بازیکنان به دفاع باز می‌گردند.” (لوئیس انریکه؛ این‌جا)

وقتی لوئیس انریکه در آغاز این فصل سرمربی بارسا شد، شاید هیچ‌کس امیدی نداشت که تیم در هم ریخته‌ی تاتا مارتینو بتواند با هدایت انریکه به این‌جایی از فصل برسد که امروز بارسا در آن قرار دارد: فتح دو جام داخلی و قرار داشتن در آستانه‌ی تاریخ‌سازی با فتح سه گانه. انریکه اگر امشب موفق شود یوونتوس دوست‌داشتنی امسال را شکست دهد، رکورد دوست قدیمی‌اش ـ پپ عزیز ـ را تکرار خواهد کرد که در فصل اول‌ش در بارسا موفق شد سه گانه را فتح کند. اما در فاصله‌ی روزهایی که همه خواستار اخراج انریکه بودند تا امروز چه اتفاقی افتاد؟

نباید فراموش کنیم که مشکل اصلی بارسا در روزهای بعد از پپ چیز ناشناخته‌ای نبود: همه می‌دانستند بارسا چطور بازی می‌کند و چطور باید موتور این تیم را از کار انداخت. اما همه چیز این نبود. بارسا در دوران بیماری ویلانوای مرحوم از هم پاشید که نقطه‌ی اوج آن هم شکست تحقیرآمیز ۷-۰ در برابر بایرن در نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان بود. بارسای تاتا مارتینو هم بیش‌تر کاریکاتوری از تیم مقتدر سال ۲۰۱۱ که قهرمان لیگ قهرمانان شد به‌نظر می‌رسید. لوئیس انریکه یک تیم بی‌روحیه و شکست‌خورده را تحویل گرفت که ساختار بازی آن هم نخ‌نما شده بود. به این‌ها اضافه کنید که بارسا در این فصل در بحران‌های خودساخته‌ی ناشی از بی‌لیاقتی مدیران ارشدش گرفتار شده بود.

اما انریکه چه کرد؟ جملات بالا شاید خلاصه‌ای از کاری باشد که انریکه انجام داد: انریکه به‌جای این‌که به‌دنبال تحولی درخشان باشد، به این فکر کرد که چطور می‌تواند باعث پیش‌رفت تیم‌ش شود و برای این کار هم مثل پپ به‌سراغ تاکتیک‌های نوآورانه و عجیب نرفت. برای این کار او سه راه‌حل اصلی را در نظر گرفت:

۱- انگیزه‌بخشی و بازگرداندن روحیه‌ی تیمی؛

۲- ایجاد توازن درو‌ن‌تیمی و شخصیت‌بخشی به تمامی بازیکنان به‌ویژه بازیکنان جوان و ذخیره‌ها؛

۳- تغییر نقطه‌ی تمرکز قدرت تهاجمی از قدرت تیمی به نبوغ ستاره‌های مثلث هجومی معروف ام‌اس‌ان.

دومین و سومین راه‌کار به انریکه کمک کرد تا کاری کند بازی بارسا کم‌تر از گذشته قابل پیش‌بینی باشد و در نتیجه حتی تیم باهوش و جنگنده‌ای مثل پاریس سن‌جرمن هم ۴ بار با بارسا بازی کرد و جز بازی اول، سایر بازی‌ها را باخت! نکته‌ی کلیدی این‌جاست که لوئیس انریکه تنها تغییرات کوچکی در فلسفه‌ی بازی باشگاه بارسلونا ایجاد کرد و به همه نشان داد که حتی یک فلسفه‌ی تاکتیکی شکست‌خورده هم می‌تواند با تغییراتی کوچک دوباره احیا شود.

“لوئیس انریکه مارتینز گارسیا” شاید مثل پپ پرحرارت و پرشور نباشد و شاید قدرت کلام خوزه مورینیو را هم نداشته باشد (و می‌توان در سکوت و جملات معمولی‌اش در مصاحبه‌ها هم ایده‌هایی پیدا کرد!)؛ اما فارغ از نتیجه‌ی فینال امشب، باید به‌احترام او و کار بزرگ‌ش در بازسازی تیم فوتبال باشگاه بارسلونا کلاه از سر برداشته و بایستیم. گراسیس لوچو! 🙂

دوست داشتم!
۳

“وظیفه‌ی من این است که باعث پیشرفت عملکرد تیم شوم. اگر نمی‌توانیم مشکلات اصلی‌مان را حل کنیم، تمرکزم روی پیدا کردن راه‌حل خواهد بود. البته حریف را نباید دست کم گرفت. فکر می‌کنم که گرانادا هم مثل مالاگا دفاعی بازی کند و باز کردن خط دفاع‌شان کار راحتی نیست. سعی می‌کنیم که قابل پیش‌بینی نباشیم، ولی مثل بیلبائو که فشار