مطلبام بهعنوان نویسنده مهمان وبلاگ امیر مهرانی عزیز درباره شرکت اینفوسیس هند.
درس هایی از شرکت Infosys
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
سه شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۹
مطلبام بهعنوان نویسنده مهمان وبلاگ امیر مهرانی عزیز درباره شرکت اینفوسیس هند. پینوشت: مدتی است که نوشتن در زمینه مشاوره فناوری اطلاعات با رویکرد مدیریتی به دغدغهام تبدیل شده است. از آنجایی که وبلاگها و سایتهای زیادی در این زمینه در دنیای وب فارسی زبان در حال فعالیت نیستند، سعی میکنم از این پس بیشتر در این حوزهها بنویسم. دوست
رشد
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۹
انگیزه رشد کردن، “خود مهم بینی” است! (شاید هم برعکس!)
انگیزه رشد کردن، “خود مهم بینی” است! (شاید هم برعکس!) دوست داشتم!۰
در جستجوی رحمت و راه نجات …
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۹
بعضی وقتها دیدن و خواندن حتی یک جمله کوتاه میتواند حسابی آدم را بشکند و چه زیبا است که آن عامل شکستن، آیهای از کتاب رحمت باشد …
امروز اتفاقی جایی این آیه بینظیر را دیدم؛ دعایی از زبان “اصحاب کهف” خطاب به خدای بزرگ: “ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا” (پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز!)
نمیدانم چرا این آیه شریف و این دعای زیبا حسابی دلام را شکست و زیباییاش دلام را بد ربود. شاید به این دلیل که محتوای آن همان چیزهایی است که این روزها در زندگیام به شدت به آنها نیازمندم!
خدایا رحمت و راه نجاتات را از ما دریغ نفرما!
بعضی وقتها دیدن و خواندن حتی یک جمله کوتاه میتواند حسابی آدم را بشکند و چه زیبا است که آن عامل شکستن، آیهای از کتاب رحمت باشد … امروز اتفاقی جایی این آیه بینظیر را دیدم؛ دعایی از زبان “اصحاب کهف” خطاب به خدای بزرگ: “ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا” (پروردگارا! ما را از
در ستایش سکوت
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۸۹
خیلی وقتها سکوت پرده زیبایی است که روی زشتیها کشیده میشود و وای به آن وقتی که این پرده پاره شود …
خیلی وقتها سکوت پرده زیبایی است که روی زشتیها کشیده میشود و وای به آن وقتی که این پرده پاره شود … دوست داشتم!۰
از مشیری (۲)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۹
امشب داشتم شعر «حافظ» فریدون مشیری عزیز را در وصف آن بزرگمرد راه عشق میخواندم. خواندن این بخش از شعر این استاد فقید که در آن در هر بیت مصرعی را از حافظ تضمین کرده است آن قدر لذتبخش بود که گفتم اینجا هم بنویسماش (بخشهای داخل پرانتز از حافظ است):
ای خوشا دولت پایندهی این بندهی عشق،
که همه عمر بود بر سر او فرّ همای.
«خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای»
بندهی عشق بود همدم خوبان جهان:
«شاه شمشادقدان، خسرو شیریندهنان»
بندهی عشق چه دانی که چهها میبیند:
«در خرابات مغان نور خدا میبیند»
بندهی عشق، چنان طرح محبت ریزد:
«کز سر خواجگی کون و مکان برخیزد»!
باده بخشند به او، با چه جلال و جبروت،
«ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت»!
بندهی عشق، ندارد به جهانی سودایی،
«از خدا میطلبد: صحبت روشنرایی»!
امشب داشتم شعر «حافظ» فریدون مشیری عزیز را در وصف آن بزرگمرد راه عشق میخواندم. خواندن این بخش از شعر این استاد فقید که در آن در هر بیت مصرعی را از حافظ تضمین کرده است آن قدر لذتبخش بود که گفتم اینجا هم بنویسماش (بخشهای داخل پرانتز از حافظ است): ای خوشا دولت پایندهی این بندهی عشق، که همه
در سال جدید، به “نه” گفتن بله بگویید!
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
یکشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۹
موضوع: به گروه کاری جدید ما میپیوندید؟
موضوع: زمان ملاقات برای صرف قهوه
موضوع: درخواست برای امتحان نسخه بتای یک نرمافزار تحت وب جدید
موضوع: ثبتنام برای مجموعه سخنرانیهای سال ۲۰۱۰
اگر ایمیل شما در سال جدید شبیه مال من باشد، پر خواهد بود از درخواستها و دعوتنامههایی شبیه اینها. مشکلی که در مورد تعطیلات سال نو وجود دارد این است که هر کسی تصمیم میگیرد کار بیشتری را در یک زمان مشخص انجام دهد. بنابراین ژانویه هر سال مجموعهای از مشتریان پر شور و اشتیاق، پروژههای جذاب و تعهدات دستیافتنی را به دنبال میآورد. در این زمان است که ما تصمیم میگیریم فناوریهای جدید را امتحان کنیم، به کانالهای ارتباطی جدید متعهد گردیم و با وب سایتهای جدید آشنا شویم.
میتوانید دنبال عوامل تحریککننده و جذابی که با این فرصتهای جدید پدید میآیند بگردید، اما اوضاع خیلی هم متفاوت نخواهد بود. اگر هوشیار نباشید، با “روز گروندهاگی” [روز دوم فوریه که به عقیده عوام اگرآفتابی باشد نشانه آن است که از زمستان ۶ هفته باقی مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار است] شلوغ و خستهکننده مواجه خواهید شد. شما باید برای انتخاب فرصتهای پیش رویتان، گزینشی عمل کنید ـ و به کنار گذاشتن فعالیتهایی که مدتها است درگیر آنها هستید مقید باشید تا فضا برای پروژههای جدید باز شود. به بیان دیگر شما مجبورید که به شکل مودبانه و اثربخشی “نه”های پی در پی بگویید.
خبر خوب این است که فناوری مشابهی که میتواند بار کاری شما را زیاد کند، میتواند به شما برای “نه” گفتن هم کمک کند. در اینجا من به شما نشان میدهم که چطور از رایانهام و وب اجتماعی (Social Web) بهعنوان همیارانی در “نه” گفتن بهرهبرداری میکنم:
اهدافتان را مشخص کنید: قبل از “نه” گفتن، برای خودتان روشن کنید که به چه چیزهایی میخواهید “بله” بگویید. سایتهای مثل ۴۳Things.com و SuperViva.com از کاربرانشان میخواهند فهرستی از اهدافی که میخواهند به آنها برسند و تجربیاتی که میخواهند به دست بیاورند، درست کنند. صرف وقت برای نوشتن آروزهایتان میتواند به شما در روشن کردن اینکه چه چیزهایی برای شما مهم است، میخواهید در سال جدید به کجا برسید و جلب حمایت جامعه در راه رسیدن به آن اهداف، کمک کند.
تعهدات خود را اولویتبندی کنید: از یک نرمافزار صفحه گسترده (مثل اکسل) برای شناسایی همه پروژههایی که بر روی آنها کار میکنید ـ حتی پروژههایی که تنها در ذهنتان به آنها اندیشیدهاید، اما میدانید که میخواهید آنها را شروع کنید ـ استفاده کنید. در ستون کناری اولویت هر پروژه را در مقیاس ۵-۱ براساس میزان حریص بودنتان برای انجام آن پروژه مشخص کنید. سپس در ستون سوم اسامی افرادی را که میتوانند در انجام هر پروژه به شما کمک کنند را بنویسید. فهرست پروژههایتان را براساس اولویت مرتب کنید و غیر از پروژههای بااولویتی که فقط و فقط باید توسط شخص شما انجام شوند، بقیه را کنار بگذارید.
“نه” گفتن را برای خودتان آسان کنید: وقتی ایمیل من از پیامهای پاسخ داده نشده انباشته میشود، شما میتوانید شرط ببندید که صندوق پستی الکترونیکی من از ایمیلهایی انباشته شده که نیازمند “نه” گفتن هستند؛ چیزی که من نمیتوانم آن را به راحتی پذیرم. برای آنکه این فرایند را راحتتر کنید، من فایلهای امضا شده (Signature Files) مختلفی را در نرمافزار مدیریت میل خودم ایجاد کردهام که حاوی پیامهای “نه” مؤدبانه برای شرایط گوناگون است. من دوست داشتم به شما بپیوندم، اما برنامه زمانی من برای ماه آینده واقعا تکمیل است / از اینکه به ما فکر کردید متشکریم، اما در شرایط فعلی ما تنها به یک گروه از مشتریان خدمات ارایه میکنیم / پیشنهادتان پروژه جذابی به نظر می رسد، اما این ماه من در مورد فعالیتهای داوطلبانهام به فرد دیگری قول دادهام. استفاده از این روش، انرژی لازم را برای تحمل بار سنگین مسئولیت “نه” گفتن کاهش میدهد!
ارتباطات بر خط (آنلاین) خودتان را ساده و مؤثر کنید: بین ایمیل، پیامهای متنی، شبکههای اجتماعی و ایمیل صوتی و دیگر شکلهای ارتباطی، شما ده نوع رسانه مختلف را که باید هر روز (اگر نگوییم هر ساعت) آنها را پردازش کنید، در اختیار دارید. یک “شوینده دیجیتال” را که به شما در ارزیابی تأثیری که این رسانهها بر بهرهوری و شاید شما میگذارند کمک میکند در نظر بگیرید. یک هفته ارتباطات بر خط خودتان را به شدت کاهش دهید. در آخر آن هفته، آن اکانتهایی را که زمان بیشتری نسبت به ارزششان به خود اختصاص میدهند را حذف کنید؛ یا پروفایل خود را در آن شبکهها به شکلی ویرایش کنید که به افراد این پیغام را بدهید که ترجیح میدهید از راههای دیگری با شما تماس گرفته شود.
نه را به پاسخ “پیشفرض” خود تبدیل کنید. برای “نه” گفتن به همه دعوتنامههای شبکههای اجتماعی جدید، پروژهها و رویدادها آماده کنید. “بله” را تنها وقتی بگویید که دعوتنامه یا فرصت پیش آمده مجموعه کوچکی از معیارها را پاسخگو باشند. بهعنوان مثال من به دنبال کنفرانسهایی هستند که توسعه کسب و کار (جذب مشتری)، توسعه حرفهای (بهبود مهارتها یا دانش) و توسعه شخصی (احیا یا رشد شخصی) را ترکیب میکنند و تنها در رویدادهایی شرکت میکنم که حداقل دو تا از سه ارزش فوق را برای من در برداشته باشند. معیارهای خود را بنویسید و آنها را جایی جلوی چشمتان بچسبانید یا آنها را به شکل دیجیتال روی مانیتور رایانهتان قرار دهید. خیلی زود شما تنها به فرصتهایی “بله” میگویید که مجموعه معیارهای مورد نظر شما را پاسخ میدهند.
هیچ یک از راهکارهای فوق اضطرابی را که از “نه” گفتن پدید میآید یا ترس از اینکه شما ممکن است یک موقعیت عالی را از دست دهید، کاملا از بین نمیبرند. اما این دقیقا به همین علت است که “نه” گفتن آنقدر مشکل است که ما به ابزارها و سیستمهایی که این کار را برای ما آسانتر کنند یا آن را برای ما به شکل عادت در بیاورند، نیازمندیم. هر چقدر بیشتر “نه” بگویید، در مواجه شدن با پروژهها یا فعالیتهای محدود اما بسیار بااهمیت که نیازمند یک “بله” بزرگ هستند موفقتر خواهید بود.
موضوع: به گروه کاری جدید ما میپیوندید؟ موضوع: زمان ملاقات برای صرف قهوه موضوع: درخواست برای امتحان نسخه بتای یک نرمافزار تحت وب جدید موضوع: ثبتنام برای مجموعه سخنرانیهای سال ۲۰۱۰ اگر ایمیل شما در سال جدید شبیه مال من باشد، پر خواهد بود از درخواستها و دعوتنامههایی شبیه اینها. مشکلی که در مورد تعطیلات سال نو وجود دارد این
راکی در تصمیمگیری!
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
جمعه ۶ فروردین ۱۳۸۹
الان داشتم این پست را میخواندم که در مورد پیمایشی (همان Survey) است که توسط مؤسسه معظم فارستر بر روی پروژههای بهبود فرایند انجام شده است. نویسنده می گوید که در تحقیقاتشان به این نتیجه رسیدهاند که این پروژهها به سه شکل انجام میشوند: ۱- تیم بهبود فرایند از تیم IT جدا (و در پارهای موارد مستقل) است؛ ۲- مسئولیت اصلی با تیم IT است؛ ۳- مسئولیت اصلی با تیم بهبود فرایند است. بعد سؤال کرده کدام بهتر است؟
تجربه ما در پروژههای معماری سازمانی نشاندهنده آن است که به دو شکل میتوان فرایندها را بهبود داد: ۱- با استفاده از مفاهیم و ابزارهای معمول بهبود فرایند (مثلا حذف فعالیتهای تکراری یا غیرضروری، ادغام فعالیتهای مشابه و …)؛ ۲- با استفاده از قابلیتهای فناوری اطلاعات یا به به عبارتی IT Capabilities (مثلا خودکار کردن برخی فعالیتها مثل تولید گزارشها، در دسترس قرار دادن کلیه اطلاعات لازم برای تصمیمگیری و …) اما نکته اساسی اینجا است که این دو گونه فعالیت از هم منفک نیستند و هر دو تیم فرایندی و IT باید در کنار یکدیگر کار بهبود فرایندها را انجام بدهند؛ یعنی فرایند در عین حال از هر دو زاویه دید بهبود فرایند و قابلیتهای IT بهبود داده شود.
بگذریم. نکته اصلی که در نوشته مذکور وجود داشت جایی بود که نویسنده به مفهوم بامزه راکی (RACI) در تصمیمگیری اشاره میکند و منظورش این است که وقتی مشخص شد کدام یک از سه حالت فوق کارامدتر است؛ باید مشخص شود ذینفعان تصمیمات گرفته شده در پروژه بهبود فرایند چه کسانی هستند؟ او ذینفعان تصمیمات را در ۴ دسته تقسیمبندی میکند:
۱- R (نماد Responsible): چه کسی مسئول تصمیمگیری است؟ (در این مثال تیم بهبود فرایند)
۲- A (نماد Accountable): چه کسی باید در مورد تصمیمهای گرفته شده پاسخگو باشد؟ (در این مثال مدیر واحد سازمانی مرتبط با فرایند)
۳- C (نماد Contributing): چه کسانی باید در فرایند تصمیمگیری مشارکت کنند؟ (در این مثال کارکنانی که در انجام فرایند کنونی درگیرند و باید فرایند بهبود یافته را هم انجام دهند)
۴- I (نماد Informed): چه کسانی باید از تصمیمهای گرفته شده مطلع شوند؟ (در این مثال واحدهای سازمانی که ورودی فرایند بهبود یافته را تأمین میکنند یا از خروجی آن استفاده میکنند)
خوب راکی تصمیمگیری شما چیست!؟
الان داشتم این پست را میخواندم که در مورد پیمایشی (همان Survey) است که توسط مؤسسه معظم فارستر بر روی پروژههای بهبود فرایند انجام شده است. نویسنده می گوید که در تحقیقاتشان به این نتیجه رسیدهاند که این پروژهها به سه شکل انجام میشوند: ۱- تیم بهبود فرایند از تیم IT جدا (و در پارهای موارد مستقل) است؛ ۲- مسئولیت
ایدهساز!
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
سه شنبه ۳ فروردین ۱۳۸۹
خیلی از ما شاید در ذهنمان دنبال یک فرصت خوب بگردیم برای کارآفرینی و راهانداختن کسب و کار خودمان. اغلب، انگیزه لازم برای این کار در ذهن ما وجود دارد؛ اما نمیدانیم باید چه کار کنیم و از کجا شروع کنیم. اگر به زندگی آدمهای موفق دنیای کسب و کار هم نگاه کنید میبینید که تفاوت این آدمها با دیگران تنها در تشخیص درست و به موقع نیاز انسانها به یک محصول یا خدمت خاص بوده است. در واقع تفاوت این آدمها با دیگران چیزی نبوده جز داشتن “ایده”های جالب، جذاب و کاربردی برای پاسخگویی به “نیاز” دیگران که البته اجرای درست و به موقع آن ایده، باعث موفقیتشان شده است (اصلا در صفحات اول هر کتاب بازاریابی میخوانیم که بازاریابی معنایی جز تشخیص درست نیاز دیگران و پاسخگویی به آنها ندارد!) خوب حالا وقتی ایده نداریم چه بکنیم؟
امروز یکی از دوستان میلی فرستاده بود که پاسخ این سؤال را در خود داشت. در این سایت، در هر دقیقه به طور متوسط۱۰-۱۲ ایده جدید برای شروع یک کسب و کار (و البته عمدتا ایدههای مربوط به کسب و کارهای اینترنتی) معرفی میشوند؛ ایدههایی که هر یک در جای خود جذاب و قابل تأمل هستند. نکته جالب سبک نمایش این سایت است؛ هر ایده چند ثانیهای روی صفحه نمایش است و بعد ناپدید میشود! تا لحظه نگارش این مطلب تعداد ایدههای معرفی شده در این سایت به عدد عجیب “۷۵۴۳۷۱” رسیده است!
خوب نتیجه میگیریم که برای کارآفرینی ایدهها بسیارند، منتها کسانی موفقاند که بتوانند آن معنای اصیل بازاریابی را به واقعیت تبدیل کنند! من هم بروم دنبال کارآفرینی خودم! 🙂
خیلی از ما شاید در ذهنمان دنبال یک فرصت خوب بگردیم برای کارآفرینی و راهانداختن کسب و کار خودمان. اغلب، انگیزه لازم برای این کار در ذهن ما وجود دارد؛ اما نمیدانیم باید چه کار کنیم و از کجا شروع کنیم. اگر به زندگی آدمهای موفق دنیای کسب و کار هم نگاه کنید میبینید که تفاوت این آدمها با دیگران
گزارهها (۳)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
یکشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۹
برای به دست آوردن چیزی که تا حالا نداشتهای، باید کسی شوی که تا حالا نبودهای!
گابریل گارسیا مارکز
برای به دست آوردن چیزی که تا حالا نداشتهای، باید کسی شوی که تا حالا نبودهای! گابریل گارسیا مارکز دوست داشتم!۰
سال ۸۹ مبارک!
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۸
بالاخره سال ۸۸ هم تمام شد! و حالا سالی جدید را پیش رو داریم؛ سالی که امیدوارم برای همه ما سرشار از موفقیت، شادی و سلامت باشد. از لحظه تحویل سال انرژی و شادی فوقالعادهای را در خودم احساس میکنم که مدتها بود از آن بیبهره بودم! مخصوصا اینکه فال اول سالام هم بسیار خوب آمد!!!
بالاخره سال ۸۸ هم تمام شد! و حالا سالی جدید را پیش رو داریم؛ سالی که امیدوارم برای همه ما سرشار از موفقیت، شادی و سلامت باشد. از لحظه تحویل سال انرژی و شادی فوقالعادهای را در خودم احساس میکنم که مدتها بود از آن بیبهره بودم! مخصوصا اینکه فال اول سالام هم بسیار خوب آمد!!! همای اوج سعادت به