ضمن تسلیت ایام سوگواری سید الشهدا امام حسین (ع)، برویم سر کار خودمون! فقط چند تا توضیح:

  1. از این هفته لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. پیام هدایت یکی از خوانندگان خوب و محترم این وبلاگ هم از این هفته به جمع‌ مدیریتی‌نویس‌های وب پیوست. ضمن تبریک به پیام، امیدوارم که زود به زود بنویسه!
  3. امیر مهرانی این هفته به رکورد ۱۰۰۰ مشترک ثابت در فید وبلاگ‌اش رسید. به امیر هم تبریک می‌گویم و امیدوارم یک روزی خودم هم به همچین جایی برسم!

این هم شما و لینک‌های منتخب این هفته:

این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیح لینک‌های هفته را در قالب دسته‌بندی موضوعی مرور می‌کنیم:

مدیریت:

بستر پیشرفت شما کجاست؟ (آیا کارتان را بستر پیشرفت می‌دانید؟) و سیگنال در مقابل نویز (از امیر مهرانی)

گام نخست اجرای مدیریت پروژه در سازمان (جمع‌آوری اطلاعات، اولین گام مدیریت پروژه است) و اهداف هوشمند (کاربرد مدل SMART در تحلیل فرایند) (از مهدی عرب عامری)

قانون، محدودیت نیست (بخش اول) (نوشته‌ی آقای مجید آواژ در مورد لزوم محدودیت اینترنت در شرکت‌های آی‌تی. من با نظر ایشان مخالفم و می‌توانید در این مورد کامنت من و پاسخ متین و سنجیده‌‌ی ایشان را پای همین پست مشاهده کنید.)

گزارشی درباره‌ی مدیریت منابع انسانی در گوگل (این گزارش به دغدغه‌های مدیریت منابع انسانی در گوگل پرداخته. کسی حوصله داشت ترجمه‌اش کند. سه تا نکته‌ی بسیار مهم‌اش این‌ها هستند: ۱٫ گوگل الگوریتمی را برای تعیین ریسک شرکت توسط تک تک ۲۰۰۰۰ کارمندش در قالب برنام‌ای به نام Googlegeist توسعه داده. ۲٫ در گوگل روی ایجاد سیستم تصمیم‌گیری که در آن اشتباهات شناختی یا همون Cognitive Biases خودمون حذف شده باشند!!! ۳٫ در گوگل همه چیز باید از نو ابداع شود؛ حتی در حوزه‌ی منابع انسانی. این‌که یک طرح منابع انسانی مثلا در GE یا IBM به خوبی کار کرده دلیل نمی‌شود که در گوگل هم به کار گرفته شود!)

تأسیس سایت “دفتر ارتباط با دانشگاه” (برای اطلاع‌رسانی و ترویج فعالیت‌های آکادمیک بازاریابی )

۱۰ عامل مهم شکست نوآوری

مدیریت ریسک راه حلی جهت غلبه بر رکود اقتصادی

فناوری اطلاعات:

مایکروسافت تبلت های جدید خودش را برای رقابت با آی پد معرفی می کند (کلا کپی پیست‌کار خوبی است این مایکروسافت!) (مهرداد نایب)

خروجی کارآ در Agile (تفاوت روش Agile با متدولوژی‌های موجود توسعه‌ی نرم‌افزار)

فعالیت گروهی برای گسترش کتاب الکترونیک فارسی (پیشنهاد قابل تأمل دکتر مزیدی عزیز برای گسترش محتوای فارسی)

برتری آماری اندروید بر آیفون، در میدان گوشی‌های همراه و نقشه روابط فیس‌بوکی (از یک پزشک؛ دکتر علی رضا مجیدی عزیز)

گزارش صریح مرکز پژوهش‌های مجلس چالش‌های اصلی صنعت نرم‌افزار ایران

تحقیقی درباره گرایش‌های مختلف وبلاگ‌های ایرانی (گزارش‌ مربوطه را در قالب فایل PDF از این‌جا دریافت کنید.)

جدول میزان تحقق برنامه چهارم در فناوری اطلاعات

نتیجه‌ی نظرسنجی والت: آیا کارکنان باید براساس اظهارنظرهای‌شان در فیس‌بوک اخراج شوند!؟

روزانه ۳۰۰.۰۰۰ گوشی آندروید فعال می‌شود! (دم گوگل گرم!)

۱۰ موضوع مورد علاقه کاربران توئیتر در سال ۲۰۱۰

دانلود اولین کتاب گوگل: ۲۰ نکته‌ای که در مورد وب و مرورگرها یاد گرفتم (فارسی) | مجله اینترنتی گویاآی‌تی

افشای پیشنهاد ۱۵ میلیارد دلاری مایکروسافت برای خرید فیس‌بوک (دم مارک زوکربرگ گرم که نفروخت!)

بیشترین کلمه بکار رفته در ویکی لیکس

اقتصاد:

دوستان لطفن کمی هوای تازه یا چه‌گونه در ۱۲ ساعت یک منتقد رادیکال شده و باعث کسالت و خواب‌آلودگی بقیه شویم؟ (مطلب بسیار بسیار عالی حامد قدوسی عزیز در نقد ناقدان هوچی‌گر چپ‌گرای حوزه‌ی اقتصاد) و پست مکمل آن پاسخ‌هایی به یک منتقد رادیکال: کشاورزی آمریکایی یا دهقان هندی؟ (اگر به اقتصاد علاقه دارید هر دو تا را بخوانید حتما)

درسهای اقتصادی آلودگی هوای تهران (علی دادپی)

مروری بر گزارش ۲۰۱۰ موسسه فریزر آزادی اقتصادی در جهان کمتر شده است

۹ اصل علم اقتصاد

۲۸ ماه است که نرخ رشد اقتصادی کشور اعلام نشده است (فاجعه!!!)

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

یک روانشناس از منطق اقتصادی می‌گوید: چرا شاد بودن همیشه خوب نیست؟ (“اگر احساس خوب داشتن اولویت اصلی نباشد، اولویت اصلی چیست؟ به نظر من، آرامش داشتن. منظور من از آرامش هیچ چیز فراطبیعی نیست. منظورم نادیده گرفتن خودآگاه برای رسیدن به شور و آرامش نیست؛ موادمخدر هم اثر مشابهی ایجاد می‌کند. منظور من از آرامش وضعیتی است که شما در کنترل کامل ذهن و زندگی‌تان هستید، از اراده آزادتان در سازگارترین شکل ممکن استفاده می‌کنید؛ و در عین حال، نسبت به اموری که اداره شان از دست شما خارج است بی‌تفاوت هستید.”)

چرا موفق نیستم؟

مدیریت باهوش‌ترین‌‌ها (رونوشت به مدیران من! :دی)

کارآفرینی کار آفرینی ، روانشناسی موفقیت (کارآفرینان با سایر انسان‌ها فرقی ندارند؛ فقط درک نمی‌کنند که چرا می‌شود شکست خورد!!!)

کیفیت زندگی در جزئیات کوچک نهفته است

مهارت‌های مدیریتی اصول کنار آمدن با کارهای خصمانه (“بسیاری از مشاجرات تنها به این دلیل روی می‌دهند که یکی از دو طرف مجادله یا هر دو، از جملات تحریک کننده استفاده می‌کنند. معمولا مشاجراتی که به این شیوه روی می‌دهند، برای روابط بسیار مضر هستند. یاد گرفتن کلماتی که می‌توانند منجر به دعوا شوند و جایگزین کردن آنها با کلمات دیگر، کار چندان دشواری نیست.”)

چرا باید مدیران درد را احساس کنند؟ (“هرچه بیشتر تلاش کنم تا دیگران را تحت تاثیر قرار بدهم به همان‌ اندازه کمتر خود را باور می‌کنم و هیچ دوره آموزشی ارتباطات برای بهبود‌این شرایط به من کمک نخواهد کرد مگر در صورتی که قادر باشم درد هیچ گاه به ‌اندازه کافی خوب نبودن را احساس کنم و قبول کنم تنها راهی که ما بتوانیم به سمت جلو حرکت کنیم، از زندگی لذت ببریم و با جرات رهبری کنیم ‌این است که جلوی احساسات خودمان را نگیریم و آنها را کاملا تجربه کنیم تا بتوانیم تبدیل به یک انسان کاملا بالغ و به کمال رسیده شویم.”)

۱۰ شغل افسرده‌کننده در آمریکا

قسمت‌های قبل:

برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

ضمن تسلیت ایام سوگواری سید الشهدا امام حسین (ع)، برویم سر کار خودمون! فقط چند تا توضیح: از این هفته لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. پیام هدایت یکی از خوانندگان خوب و محترم این وبلاگ هم از این هفته به جمع‌ مدیریتی‌نویس‌های وب پیوست.

همان‌طور که به‌تر از من می‌دانید تئوری‌های مختلفی برای تشریح مکانیسم‌ها و ماهیت انگیزش در محیط کار و زندگی انسان تدوین شده که یکی از بخش‌های مهم مباحث رفتار سازمانی را تشکیل می‌دهند؛ تئوری مازلو، نظریه‌ی مدیریت X و Y و … از آن سو در سطح زندگی شخصی هم مباحث مختلفی در زمینه‌ی انگیزش شخصی خود در علم روان‌شناسی مطرح شده است. اما تجربه‌ی شخصی من نشان می‌دهد که همه‌ی این نظریات، تا وقتی که خود فرد انگیزه نداشته باشد، بی‌معنا هستند. در واقع در انجام هر کاری، چه عوامل انگیزشی بیرونی وجود داشته باشند و چه نه، نهایتا خود آدم باید انگیزش را در خود ایجاد کند. پستی که قبل‌تر در مورد انگیزش درونی بازی‌کنان بارسا نوشته بودم هم بر این‌که این موضوع تا چه حد می‌تواند اهمیت پیدا کند و تأثیرگذار باشد، تأکید داشت.

شخصا در انجام کار، لذت بردن از کاری که دارم انجام می‌دهم مهم‌ترین عامل انگیزشی برای من است. وقتی این طور باشد، دیگر نه پول برای‌ام مهم می‌شود و نه زمانی که برای انجام کار صرف می‌کنم. نه خستگی می‌فهمم و نه روز کاری و تعطیل سرم می‌شود (شاهدش همین وبلاگ‌نویسی!) اما این کافی نیست: قدم بعدی این است که ببینم از چه کارهایی لذت می‌برم تا روی آن‌ها تمرکز کنم و به این ترتیب لذت‌ام از کار و در نتیجه به‌تر کار کردن و موفقیت‌ام را بیشینه کنم.

به‌عنوان یک مشاور، عاشق حل مسئله، پروپزال نوشتن، نوشتن گزارش تحلیلی برای شناخت مشکلات سازمان و ارایه‌ی راه‌کار و طراحی سیستم‌ها و وضعیت مطلوب سازمان هستم. در مقابل از شناخت وضعیت موجود، سر و کله زدن با کارشناسان کارفرماها و از آن بدتر جلسات بی‌فایده‌ و وقت‌گیر درون و بیرون شرکتی اصلا رضایتی ندارم. کلا هر چقدراز حل مسئله لذت می‌برم، از نوشتن پاسخ مسئله اصلا دل خوشی ندارم! (البته خوب قطعا در کار مشاوره آن بخشی که دوست ندارم، مبنای اصلی رسیدن به آن بخشی است که عاشق‌اش هستم و این پارادوکسی است برای خودش که باید حل‌اش کنم!)

آیا فقط همین عامل کافی است؟ نظر شما چیست؟ برای شما در کار چه چیزی مهم است: خودِ کار، درآمد، راحتی و سختی کار، زمانِ کار، شرایط فیزیکی و روانی محل کار یا عامل دیگر؟ یا شاید همه‌ی این‌ها کنار هم؟ نظرتان را بنویسید.

دوست داشتم!
۰

همان‌طور که به‌تر از من می‌دانید تئوری‌های مختلفی برای تشریح مکانیسم‌ها و ماهیت انگیزش در محیط کار و زندگی انسان تدوین شده که یکی از بخش‌های مهم مباحث رفتار سازمانی را تشکیل می‌دهند؛ تئوری مازلو، نظریه‌ی مدیریت X و Y و … از آن سو در سطح زندگی شخصی هم مباحث مختلفی در زمینه‌ی انگیزش شخصی خود در علم روان‌شناسی

خوب دوست خوب من مهدی زرگر نتاج بالاخره پستی که قرار بوده بنویسه را نوشت. ایشان فوق لیسانس مهندسی نرم‌افزار از دانشگاه شهید بهشتی تهران دارند و مثل من در حوزه‌ی معماری سازمانی فعال هستند. فعلا این معرفی مختصر را داشته باشید تا مجبورش کنم در حوزه‌ی تخصص‌اش هم برای این‌جا پست مهمان بنویسه!

یک توضیح فقط لازمه: منظور از شهاب در این متن خود من هستم! این هم نوشته‌ی مهدی:

این پست با تأخیراتی زیاد مواجه شده، اما من قسمتی از متن رو تغییر دادم تا با آخرین پست شهاب هم‌راستا باشه.

شاید آدم‌های بی‌سواد زیادی اطراف ما وجود داشته باشند، اما شخصاً از همه بی‌سوادها بدم نمی‌آد، از آدم‌های بی‌سوادی که سوال می‌کنند و برخی اوقات هم سعی می‌کنند برخی کارها رو خودشون به‌تنهایی و با تکیه به دانش فردی انجام بدن، هر چند اشتباه، بیشتر خوشم می‌آد و فقط از نوع خاصی از اونها بسیار بدم می‌آد و تا جایی که می‌تونم با تمام دانش فنی‌ام! ضایع‌شون می‌کنم برخلاف شهاب که عصبانی می‌شه. بیشتر  فکر می‌کنم با این طور آدم‌ها نباید بحث کرد بلکه باید اجازه داد هر چه بیشتر حرف بزنند و هرچه بیشتر دانش‌افشانی کنند تا از نظر ذهنی ارضاء بشند و ازشون هی سوال کرد تا اونها جواب بدن و آخرش جواب‌هاشون رو کنار هم گذاشت و ضایع‌شون کرد. این استراتژی مثل بادکردن توی بادکنکه که طرف رو هی شارژ می‌کنی و در آخر فقط یک نوک سوزن می‌خواد.

اما برگردیم به استدلال‌های منطقی ما ایرانی‌ها و چیزهایی که خیلی در دانشگاه یا شاید محیط کاری مشاهده می‌شه:

  • میگه پایه‌ای با هم مقاله بدیم، میگم حوزه کاری من مشخصه، حوزه کاری تو چیه؟ میگه برای من فرقی نداره! منظورش این بود که خیلی باسوادم ولی بنده اشتباهاً درست برداشت کردم که بی‌سواده.
  • میگه الان کلی موضوع هست که من روش کار کردم، ولی انتخاب موضوع مقاله رو مشکل دارم! عبارت «من روش کار کردم» دقیقاً جایی که من و شهاب روش تمرکز داریم، کار کردن یعنی چی؟ چطور رفتی کار کردی بدون اینکه موضوع رو انتخاب کرده باشی؟!! این طور کار کردن معمولاً بدین معنیه که طرف خیلی کلان کار کرده و در حد آشنایی با اسم کار کرده. بیشتر افراد با استدلال! تعابیر مختلفی از یک کلمه شفاف می‌دن.
  • میگم تو روی این موضوع کار کردی یا خالی بستی؟ میگه: خالی چیه مهندس، شاید من بدون اینکه با عنوانش آشنا باشم از این مفهوم استفاده کرده باشم، شاید هم آب دوغ خیاری کار کردم! دارم فکر می‌کنم طرف سالها داشته برای یک شرکتی نرم‌افزار می‌نوشته ولی نمی‌دونسته اسمش نرم‌افزاره، یا سال‌ها با Word کار می‌کرده ولی نمی دونسته اسمش چیه. شاید هم سال‌ها مشاور مدیر بوده نمی‌دونسته مشاوره؟

ما سال‌هاست که نمی‌دونیم اسم این، استدلال منطقیه و از نوع ایرانیش. همش ذهنم درگیره آب دوغ خیاره، نمی‌دونم چرا؟؟!!

  • میگم حالا با این مفهوم آشنا هستی؟ میگه منظور شما از این مفهوم با منظور من فرق داره، در حد شما کار نکردم، حالا منظور شما چی هست؟ وقتی با این طور استدلال مواجه می‌شین اون سوزنه رو بگیرین دست‌تون و آماده باشین.

مسلماً مشکل ما با این طور افراد حل نمی‌شه ولی باید یاد بگیریم که با این افراد چگونه برخورد کنیم. به تجربه بر من مشخص شده که عمده‌ترین روش برخورد با این افراد فقط سوال کردنه، سوالاتی که آنها را وارد جزئیات می‌کنه. جالب اینکه یکی از مدیران شرکت در برابر سوال من در مورد فرد بالا جواب قابل توجهی داده و گفته که با این فرد مستقیم خیلی کم کار کرده ولی برداشتش اینه از نظر فنی و اجرایی آدم تواناییه.  من اون لحظه باز هم داشتم با آب دوغ خیار فکر می‌کردم. نمی‌دونم چیه ولی استفاده‌اش می‌کنم!؟

پ.ن. استراتژی پیشنهادی دوست من برای برخورد با آدم‌های بی‌سوادِ پرمدعا کاملا درسته و من تأثیرش را حداقل در کارهای خودش دیدم!

دوست داشتم!
۰

خوب دوست خوب من مهدی زرگر نتاج بالاخره پستی که قرار بوده بنویسه را نوشت. ایشان فوق لیسانس مهندسی نرم‌افزار از دانشگاه شهید بهشتی تهران دارند و مثل من در حوزه‌ی معماری سازمانی فعال هستند. فعلا این معرفی مختصر را داشته باشید تا مجبورش کنم در حوزه‌ی تخصص‌اش هم برای این‌جا پست مهمان بنویسه! یک توضیح فقط لازمه: منظور از

شادی چیزی نیست جز داشتن سلامت تن و یک حافظه‌ی بد!

آلبرت شوایتزر

دوست داشتم!
۰

شادی چیزی نیست جز داشتن سلامت تن و یک حافظه‌ی بد! آلبرت شوایتزر دوست داشتم!۰

این هفته نوشتن در این پست کمی تأخیر شد و در واقع به هفته‌ی بعد منتقل شد! امیدوارم دیگر این اتفاق رخ ندهد. با این توضیح بریم سر کار خودمون!

این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این دو توضیح لینک‌های هفته را در قالب دسته‌بندی موضوعی مرور می‌کنیم:

مدیریت:

نایابی در تخصص (شعار من همیشه اینه که تخصص خود را بشناسید! در این پست شهرام کریمی معیار خوبی برای سنجش متخصص بودن / نبودن ارایه کرده.)

ارزش های سازمانی (اصطلاح ارزش‌های سازمانی این روزها خیلی این طرف و آن طرف شنیده می‌شود؛ از برنامه‌ریزی استراتژیک گرفته تا رفتار سازمانی. این مطلب خوب احسان اردستانی نگاهی نسبتا جامعی داشته به این‌که کلا این مفهوم یعنی چه!)

حل مسئله به روش شرلوک هولمز (من هم یک چیزی تو همین مایه‌ها ترجمه کردم که البته با این مطلب امیر مهرانی متفاوته. یک مدت بگذره از مطلب بسیار عالی امیر، منتشرش می‌کنم.) و جمع بندی: تاخیر پرداخت حقوق و استرس شغلی (امیر این هفته یک نظرسنجی داشت در مورد نتایج تأخیر در پرداخت حقوق. این پست جمع‌بندی نظرات ارایه شده و توصیه‌هایی در این مورد است که حتما توصیه می‌کنم اگر شاغل هستید بخوانیدش.)

اگر مشتری گزاره‌ها بوده باشید، من دور و بر زمان ال کلاسیکو چند تا پست در مورد درس‌های مدیریتی بارسا نوشتم. حالا بعد از فاجعه‌ی ال کلاسیکو مهدی عرب عامری آمده و در پست مورینیو، مدیری برای تمام پروژه ها همه‌ی ما طرف‌داران بارسا را با خاک ورزش‌گاه سانتیاگو برنابئو یکسان کرده! من اگر چیزی در جواب این پست ننوشتم به خاطر پاسخ منطقی و جالب آیدین کسایی در پست مدیری خاص، نه برای پروژه‌های خاص بود. طبعا نظر من به نظر آیدین نزدیک‌تره! مدیران پروژه راه‌نمای مهدی را هم تحت عنوان مدیریت ریسک آسان مطالعه کنند.

چه می‌کنه این نیام یراقی! چند تا پست عالی داشت این هفته که نتوانستم از بین‌شان انتخاب کنم: پرسشنامه (حضرات محققین چطور پرسش‌نامه طراحی می‌کنید‍؟ این پست را بخونید و یاد بگیرید!)، چگونه بنویسیم؟ (رفرنس‌دهی در مقاله و تحقیق این طوری است!)، به یک ایده جهت رسیدن به ذهن نیازمندیم (این همه من می‌گم ایده مهمه؛ هیشکی گوش نمی‌کنه. کیس بانمکی را که نیام در این مورد نوشته بخونید!) و ارائه های آسانسوری

تفکیک مسائل شخصی از محیط کار- خلاصه نظرات و نتیجه گیری (نکاتی که مجید آواژ در این یادداشت در مورد محدودیت‌های تکنولوژیک در محیط کار گفته‌اند و دلایل این کار جالب‌اند؛ اما من شخصا جز در مورد موبایل با بقیه به‌ویژه محدودیت اینترنت مخالفم. مخالفت‌ام دلایل خاص خودش را دارد که شاید در آینده‌ی نزدیک نوشتم.)

تهران: پنجمین کنفرانس بین‌المللی برند- ۱۱ آذرماه ۱۳۸۹ (خلاصه‌ی جذابی از سخنرانی دیوید آکر از بزرگان بازاریابی) و معرفی کتاب هنر ایجاد انگیزه (هر دو از استاد پرویز درگی. دومی را بدهید از بچه‌ی ۵ ساله تا آدم‌های ۵۰۰ ساله بخونند!)

آقای خرمی‌راد هم چند تا پست بسیار عالی داشتند طبق معمول: برنامه ریزی پروژه چیه؟ و ارائه یا تکمیل طراحی؟

توسعه نرم افزار Agile (توسعه‌ی چابک یعنی چی؟)

برنامه مدیریت ریسک پروژه (وبلاگ درس‌های آموخته پس از مدت‌ها به‌روز شد. تعریف و اجزای برنامه‌ی مدیریت ریسک پروژه را در این پست بخوانید.)

مدیران خودشیفته: مزایا و معایب

چگونه به کارکنان بی‌تفاوت خود انگیزه بدهیم

تاثیر تصمیمات روزانه مدیران بر استراتژی سازمان (در هر سطحی از سازمان که مدیریت می‌کنید، این مطلب را لازم است بخوانید.)

فناوری اطلاعات:

گوگل با شبکه اجتماعی Google +1 می آید (خبر بسیار جالب؛ به امید پیروزی گوگل بر رقبای‌‌اش یعنی فیس‌بوک و اپل! مایکروسافت را هم اصلا جزو رقبا محسوب نکردم … :دی) و مقایسه ای بین گوشی جدید گوگل و Galaxy S (از مهرداد نایب)

۳۰ زن برتر کارآفرین اینترنتی (خواهران آن‌لاین به جای این همه گودربازی بیایید بروید ببینید چه کارها نمی‌شود در این فضای مجازی کرد! مطلب بسیار عالی مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

گوگل در برابر فیس بوک: دوران طلایی شرکت‌های اینترنتی چقدر طول می‌‌کشد؟ (گوگل پیروز است! من مطمئنم …)

«فوربس» معرفی کرد: مردان قدرتمند جهان تکنولوژی

اتمام آدرس‌های اینترنتی در ماه‌ژانویه (سیستم IPv4 به پایان راه رسید …)

برترینهای جستجو در موتور گوگل

برترین جستجوها و سئوالات در یاهو / نشت نفت بریتیش پترولیوم در صدر

ارائه نسل چهارم شبکه‌ بی‌سیم در آمریکا دانلود فیلم ویدئویی در یک دقیقه (نخورید این سرعت‌ها رو …)

رونمایی نسخه فارسی سیستم عامل آندروئید/ “فارسی تل” در گوشی گوگل (خبر مهم)

معرفی بزرگترین حملات سایبری جهان/ استاکس نت پیچیده ترین کرم رایانه‌ای

“فیس بوک” عامل یک پنجم طلاقها درآمریکا

اقتصاد:

درس‌هایی که برای بازی زندگی باید یاد گرفت (گریگوری منکیو استاد معروف افتصاد هاروارد در این مطلب به دانش‌هایی پرداخته که یک دانش‌جوی تازه وارد به دانشگاه حتما یاد بگیرد. این مطلب یکی از جذاب‌ترین مطالبی بوده که این هفته خواندم. حتما مطالعه کنید.)

خلع سلاح (به کدام منبع اطلاعاتی دقیق در مورد اقتصاد ایران اشاره می‌کنید حضرات مثلا محقق و روزنامه‌نگاران دنبال مشتری؟) و احتکار پیاز (اقتصاد سیاسی احتکار) (هر دو از حامد قدوسی عزیز)

وبینارهای آی‌ایم (وبینارهای انجمن بین‌المللی مدیران ایرانی آغاز شد. تشریف ببرید این‌جا برای ثبت‌نام در اولی‌اش با سخنرانی دکتر هژیر رحمان‌داد)

دکتر رنانی: تحقیقات دانشگاهی درباره طرح هدفمندی، سانسور می‌شود (خواندن این سخنرانی طبق معمول عالی دکتر رنانی توصیه اکید می شود.)

ماندگاری در آمریکا بعد از دریافت دکترا (ایرانی‌ها در میان تمام ملل بیش‌ترین ماندگاری را پس از دریافت دکترا در ایالات متحده دارند. جای تأسف است … از پویان مشایخ)

اقتصاد برای همه معنی اقتصادی قیمت چیست؟

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

چرا می نویسم ؟ (کمی بی‌ربطه به این‌جا ولی جالبه! یک نقل قول جالب در مورد چراییِ نوشتن توسط مازار ناظمی عزیز)

فصل تولد شخصیت ما را می‌سازد

چرا سر رایانه خود داد می زنیم؛ کشف علت تمایل انسان به دوستی با دستگاههای الکترونیکی!

تمام مغز خاستگاه خلاقیت است (چپ مغزی و راست مغزی افسانه است!)

مغز خاطرات را مدیریت می کند/ تصمیم گیری برای خاطراتی که باید فراموش شوند (این کشف فو‌ق‌العاده است!)

درس “خوشبختی” در مدرسه آلمانی (مسئولان مدرسه‌ای در آلمان به فکر راه‌انداختن درس جدیدی برای دانش‌آموزان افتاده‌اند. عنوان این درس “خوشبختی” است. قرار است دانش‌آموزان از طریق این درس برای ورود به دنیای بزرگ‌سالان آماده شوند، البته خوشبخت!)

امکان خواندن افکار در آینده‌ای نزدیک!!! (این آلمانی‌ها خطرناک‌اند ها!)

قسمت‌های قبل:

برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

این هفته نوشتن در این پست کمی تأخیر شد و در واقع به هفته‌ی بعد منتقل شد! امیدوارم دیگر این اتفاق رخ ندهد. با این توضیح بریم سر کار خودمون! این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط

کارلو آنچلوتی در مصاحبه‌ای که سایت گل فارسی منتشر کرده حرف بسیار جالبی زده: “حریف‌ها دیگر از ما نمی‌ترسند!” به نظرم این حرف کارلتو می‌تواند بنیان یک استراتژی رقابتی جالب باشد: “در رقابت، برای پیروزی مهم است که حریف فکر کند نمی‌تواند با ما رقابت کند!” این طوری رقیب یا وارد رقابت با ما نمی‌شود، یا اگر رقابت می‌کند احتمالا خیلی در آن حوزه سرمایه‌گذاری نخواهد کرد یا حتی اصلا دنباله‌رو (Follower) ما خواهد شد. در واقع این احتمالا باید یکی از استراتژی‌های اصلی ره‌بران بازار (Market Leaders) باشد؛ کاری که به نظر می‌رسد گوگل عزیز و اپل مثال‌های خوبی برای آن باشند!

پ.ن. به دلایلی در این آخر هفته امکان تدوین پست لینک‌های هفته برای من حاصل نشد. در نتیجه هر چند استثنا کردن اشتباه است و من هم با آن مخالف‌ام؛ اما خوب این بار چاره‌ای نیست. با این اوصاف قسمت ۱۷ پست لینک‌های هفته فردا منتشر خواهد شد.

دوست داشتم!
۰

کارلو آنچلوتی در مصاحبه‌ای که سایت گل فارسی منتشر کرده حرف بسیار جالبی زده: “حریف‌ها دیگر از ما نمی‌ترسند!” به نظرم این حرف کارلتو می‌تواند بنیان یک استراتژی رقابتی جالب باشد: “در رقابت، برای پیروزی مهم است که حریف فکر کند نمی‌تواند با ما رقابت کند!” این طوری رقیب یا وارد رقابت با ما نمی‌شود، یا اگر رقابت می‌کند احتمالا

اگر راست‌اش را بگویی، مجبور نمی‌شوی چیزی را به یاد بیاوری!

مارک تواین

دوست داشتم!
۰

اگر راست‌اش را بگویی، مجبور نمی‌شوی چیزی را به یاد بیاوری! مارک تواین دوست داشتم!۰

سایت هاروارد بیزینس ریویو یک بخش ویدئوی بسیار جالب دارد که در آن در گفتگو با نویسندگان این مجله و اساتید مدرسه‌ی مدیریت هاروارد تلاش می‌شود برخی مفاهیم مدیریتی به شکلی ساده و کاربردی تشریح شوند. به همه‌ی دانشجویان و علاقه‌مندان مدیریت توصیه می‌کنم که این ویدئوها را از دست ندهند. این کار اگر برای بقیه واجب کفایی باشد، برای دانشجویان MBA واجب عینی است! در هر حال تلاش می‌کنم که هر از چند گاهی خلاصه‌ای از ویدئوهایی از این بخش که دیده‌ام این‌جا بگذارم. این هم اولین‌اش:

ران اشکناس در این‌جا از منابع ایجاد پیچیدگی در سازمان‌ها می‌گوید. به عقیده‌ی او وجود پیچیدگی در سازمان‌ها غیرقابل اجتناب است و به همین دلیل است که ساده‌سازی یک سفر تمام نشدنی است. بر همین اساس وی معتقد است که توانایی ساده‌سای پیچیدگی‌ها، یک شایستگی مدیریتی است.

خوب برای ساده‌سازی باید اول ببینیم پیچیدگی در سازمان‌ها از کجا  نشأت می‌گیرد؟ آقای اشکناس ۴ منبع ایجاد پیچیدگی را در سازمان‌ها شناسایی کرده است:

  1. وزن بالای ساختار سازمانی: وجود لایه‌های متعدد مدیریتی، پراکندگی جغرافیایی زیاد سازمان، وجود واحدهای متعدد در ساختار سازمانی و موارد مشابه همه باعث پیچیدگی ساختار سازمانی می‌شوند.
  2. پیچیدگی در مدیریت محصول: وجود تعداد زیادی محصول، فرایند تولید پیچیده، سفارشی‌سازی بیش از حد محصول (مثلا ۴ میلیون ورژن از یک صندلی!) و … همه نشانه‌های پیچیدگی در این حوزه هستند.
  3. عدم هم‌خوانی فرایندها با فناوری‌های جدید و محیط متغیر بیرونی: هر روز فناوری‌های جدیدی پدید می‌آیند و فناوری‌های موجود هم ارتقا پیدا می‌کنند. هنر مدیریت سازمان ایجاد یک سبد مناسب از فناوری‌ها است که طیفرایند تدوین برنامه‌ی استراتژیک تکنولوژی ایجاد می‌شود.
  4. رفتار مدیران (و کارشناسان): این رفتارها به‌ویژه در حالت ناخودآگاه‌شان مهم‌ترین عامل ایجاد پیچیدگی در سازمان هستند. اشکناس دو مثال در این زمینه می‌زند که بسیار گویا هستند: یکی داشتن ورژن‌های مختلف از یک فایل خاص و دیگری دادن اطلاعات غیرضروری به افرادی که به آن‌ها نیازی ندارند!

راه‌کار پیشنهادی آقای اشکناس هم خیلی ساده است: کشف پیچیدگی و رفع آن با ساده‌سازی. اشکناس برای اولی احتمالا مهم‌تر و سخت‌تر است پیشنهاد می‌کند که در درجه‌ی اول باید هر کس در هر نقشی در سازمان کشف کند که چه پیچیدگی‌های ایجاد کرده و در مرحله‌ی بعد از دیگران برای کشف آن‌ها کمک بگیریم!

پ.ن.۱٫ از میان این چهار منبع، چهارمی به نظرم جا برای فکر کردن و کشف کردن ـ به‌ویژه در زندگی شخصی‌مان ـ زیاد دارد.

پ.ن.۲٫ در همین زمینه قبلا مطلبی نوشته بودم تحت عنوان در ستایش سادگی که پیشنهاد می‌کنم آن را هم بخوانید.

دوست داشتم!
۷

سایت هاروارد بیزینس ریویو یک بخش ویدئوی بسیار جالب دارد که در آن در گفتگو با نویسندگان این مجله و اساتید مدرسه‌ی مدیریت هاروارد تلاش می‌شود برخی مفاهیم مدیریتی به شکلی ساده و کاربردی تشریح شوند. به همه‌ی دانشجویان و علاقه‌مندان مدیریت توصیه می‌کنم که این ویدئوها را از دست ندهند. این کار اگر برای بقیه واجب کفایی باشد، برای

در مورد رزومه‌نویسی قبلا این‌جا راه‌نمایی نوشته‌ بودم . آن راه‌نما قطعا کافی نیست و هر از چند گاهی که نکات جدیدی در این زمینه ببینم به آن اضافه خواهم کرد. فعلا این سه نکته را داشته باشید تا بعد:

  1. رزومه یک ابزار بازاریابی است: شما با رزومه می‌خواهید خودتان را بازاریابی کنید. بنابراین باید حتما با طرح و برنامه‌ی مشخص به آن بپردازید و برای درست کردن‌اش، وقت بگذارید.
  2. رزومه اولین نقطه‌ی تأثیرگذار شما بر کارفرمای احتمالی است: یکی از نکاتی که آقای دکتر روستا ـ استاد محترم و برجسته‌ی بازاریابی ما ـ همیشه روی‌اش تأکید داشتند، اهمیت بسیار بالای ۳۰ ثانیه اول در مواجهه‌ی فروشنده (در این‌جا شما) با خریدار (در این‌جا کارفرمای احتمالی) بود. خوب طبعا این‌جا مواجهه‌ی شما با کارفرما از نوع مکتوب‌ و در قالب رزومه‌تان است؛ بنابراین باید حسابی روی رزومه کار کنید تا تأثیرگذاری لازم را داشته باشد.
  3. یک رزومه‌ی خوب باید حداکثر در دو دقیقه به صورت کامل مطالعه شود!

سومی برای خودم از همه جالب‌تر بود!

منبع

دوست داشتم!
۱

در مورد رزومه‌نویسی قبلا این‌جا راه‌نمایی نوشته‌ بودم . آن راه‌نما قطعا کافی نیست و هر از چند گاهی که نکات جدیدی در این زمینه ببینم به آن اضافه خواهم کرد. فعلا این سه نکته را داشته باشید تا بعد: رزومه یک ابزار بازاریابی است: شما با رزومه می‌خواهید خودتان را بازاریابی کنید. بنابراین باید حتما با طرح و برنامه‌ی

تنها یک موفقیت وجود دارد: توانایی گذران زندگی به همان شکلی که دوست‌اش دارید …

کریستوفر مارلی

دوست داشتم!
۰

تنها یک موفقیت وجود دارد: توانایی گذران زندگی به همان شکلی که دوست‌اش دارید … کریستوفر مارلی دوست داشتم!۰