هفتهی پیش در مورد اولین و مشهورترین مدل کسب و کار تولید محتوا یعنی تبلیغات با هم صحبت کردیم. گفتیم که اگر صرفا با هدف کسب درآمد از تبلیغات وارد بازار تولید محتوا میشوید، هدفگذاریتان چندان واقعبینانه نیست و بهتر است به فکر راهکارهای دیگری باشید. امشب میخواهیم در مورد راهکاری صحبت کنیم که میتواند گونهای از تبلیغات محسوب شود؛ اما مفهوم آن هنوز خیلی در بازار تولید محتوای ایران (بهویژه در فضای آنلاین) جا نیفتاده است. از کپیرایتینگ صحبت میکنم.
کپیرایتینگ چیست؟ تعریف ویکیپدیا را با هم مرور کنیم: کپیرایتینگ عبارت است از نوشتن یک متن (Copy = متن مکتوب قابل انتشار در مدیومهای مختلف از جمله کتاب، مجله، وب و …) بهمنظور استفاده از آن برای اهداف تبلیغاتی و بازاریابی. متن (Copy) در اینجا لزوما باید بتواند فردی را برای خرید محصولی قانع کند یا روی باورهای وی تأثیرگذار باشد.” (ترجمه با کمی ویرایش) بنابراین میتوان گفت کپیرایتینگ هنر نوشتن تأثیرگذار بر مخاطب است.
مدل کسب و کار تبلیغات، معمولا بهدنبال کسب درآمد از نمایش آگهی در کنار محتوا است (حتما بنرهای تبلیغاتی بالا و پایین و سمت راست و چپ سایتهای پربینندهی ایرانی را دیدهاید.) افراد حرفهایتر از تبلیغات در فید وبسایت و خبرنامههای الکترونیکیشان استفاده میکنند. اما در نهایت تبلیغات، تبلیغات است: رساندن مستقیم این پیام به مخاطب که محصول / خدمت ما برای نیاز شما بهترین انتخاب است! (چه واقعا نیازی دارید و چه نه!) یکی از نقاط ضعف تبلیغات همین پیامرسانی مستقیم است و همین مسئله، از جایی بهبعد زمانی که شما به تعداد مخاطب قابل قبولی رسیدهاید و وقت درآمدزاییتان است، باعث نارضایتی شدید مخاطبانتان میشود (یادآوری مجدد: وبسایتهای عمومی و پربیننده را فراموش کنید؛ دربارهی وبسایتهای نیمهتخصصی تا تخصصی صحبت میکنیم.)
کپیرایتینگ اما بهدنبال تأثیرگذاری مستقیم روی مخاطب نیست. کپیرایتینگ هنر چیدن کلمات در کنار هم برای رساندن مخاطب به نتیجهای است که کپیرایتر / نویسنده در ذهن دارد. بهعبارت دیگر، کپیرایتر مخاطب متن را بهگونهای پیش میبرد که خود او بدون هیچ اجبار بیرونی به این نتیجه برسد که محصول / خدمت مورد نظر را لازم دارد، بهترین است و باید آن را بخرد / باورهای نادرستی دارد و باید این باورها را تغییر دهد! این هنر، البته هنر کمی نیست و نیازمند تسلط بسیار زیاد بر نوشتن، واژهها، زبان و ادبیات، روانشناسی و جامعهشناسی، هنر و مبانی کسب و کار است. کپیرایتر باید بتواند بسته به موقعیت و نیاز، از انواع استدلالها و شرح و بیانها برای قانع کردن مخاطبش بهره بگیرد. کپیرایتر در عین حال باید داستانگوی خوبی باشد. تفکر خلاق و سیستمی (و البته مفهوم جذاب این روزها یعنی تفکر دیزاین / طراحی) یکی از شایستگیهای اصلی است که هر کپیرایتری باید داشته باشد.
اما در عمل در بازار تولید محتوای ایران کپیرایتینگ تنها به رپورتاژ آگهیهایی که متن آن هم توسط خود فرد صاحب آگهی نوشته میشود، تقلیل یافته است. شاید بهترین نمونههای کپیرایتینگ، معرفی گجتهای جدید در سایتهای فناوری است که البته قضاوت در مورد کیفیت و تأثیرگذاری آنها بحث دیگری است (علیالحساب بهنظر میرسد بسیاری از این مطالب یا ترجمهی مستقیم محتوای انگلیسی هستند یا با گرتهبرداری از ساختار محتوای سایتهای فناوری خارجی نوشته میشوند و اصلا مطابق سلایق مخاطبین داخلی سفارشی نمیشوند.) این البته تنها بخشی از مشکلات فضای کپیرایتینگ در ایران از سوی تولیدکنندگان است. بهویژگیهایی یک کپیرایتر در بند قبل کمی دقت کنید و در ذهنتان متنهای تبلیغاتی را که احتمالا بهصورت روزمره میبینید و میخوانید مرور کنید تا دریابید مشکلات ما تا چه اندازه جدی است.
یکی از مشکلات دیگری که همیشه مرا رنج داده و میدهد، ضعف شدید ادبیات فارسی است. استفاده از انواع و اقسام واژههای انگلیسی (که بسیاری از آنها معادلهای جاافتادهی زیبایی در زبان فارسی دارند)، ضعف شدید در دستور فارسی و بدتر از آن داشتن اغلاط املایی بسیار، دایرهی محدود واژگان، استفادهی ضعیف از علائم سجاوندی و … همگی از عواملی هستند که متنهای کپیرایتینگ ما را غیرپاکیزه و سختخوان میکنند.
نکتهی مهم ماجرا اینجاست که وفور آگهیهای رپورتاژی (در قالب همین رپورتاژهای مطبوعاتی و آنلاین) حکایت از آن دارد که کپیرایتینگ از بازار نسبتا مناسبی (بهصورت حداقلی) برخوردار است و احتمالا مشکل اینجاست که مفهوم کپیرایتینگ هنوز بهمعنای واقعی آن (بیشتر از سوی تولیدکنندگان محتوا) شکل نگرفته است. البته تجربیات موفقی در زمینهی کپیرایتینگ در داخل کشور داشتهایم و کپیرایترهای بسیار توانمندی را نیز داریم؛ اما مثل بسیاری از حوزههای تخصصی دیگر، مشکل ورود افراد غیرمتخصص در زمینهی تولید محتوا (که حتی توانایی درستنویسی فارسی را هم ندارند؛ چه برسد به تولید محتوای تأثیرگذار!) ممکن است روی شکلگیری این مفهوم تأثیر منفی بگذارد.
نکتهی دیگری که باید به آن بپردازیم این است که برای کپی رایتر بودن شما لزومی ندارد حتما یک وبسایت پربیننده داشته باشید؛ بلکه با داشتن “هنر نوشتن تأثیرگذار” و البته داشتن مهارت “شبکهسازی حرفهای” میتوانید از این مدل کسب و کار کسب درآمد کنید. کپیرایتینگ صرفا در محیط وب هم معنادار نیست و شما میتوانید بهصورت بالقوه در زمینههای زیر از کپیرایتینگ درآمد بهدست آورید:
- متن خبرنامههای ایمیلی کسب و کارها؛
- متن وبسایتها / محتوای وبلاگهای سازمانی کسب و کارها / سازمانها / مؤسسات (نظرتان در مورد همکاری با یک طراح وبسایت حرفهای چیست؟)
- خبرنویسی و تولید محتوای روابطعمومی کسب و کارها؛
- متن رپورتاژ آگهیهای آنلاین و آفلاین؛
- متن و سناریوی آگهیهای چندرسانهای آنلاین / آفلاین، پادکست، تبلیغات تلویزیونی، رادیویی و …؛
- محتوای پستهای رسانههای اجتماعی کسب و کارها؛
- متن اقلام تبلیغاتی مکتوب کسب و کارها / سازمانها / مؤسسات (اعم از بروشور، کاتالوگ، بیلبورد و …)؛
- و هر جای دیگری که به متن تأثیرگذار بر مخاطب نیاز باشد و بابت آن به شما پول بدهند!
بازار کپیرایتینگ در ایران هنوز بازار بکری است. اگر توانایی تولید محتوای تأثیرگذار دارید، توصیه میکنم به این مدل کسب و کار (چه در قالب فردی و در چه قالب کسب و کاری) فکر کنید. اما لطفا قبل از ورود به این حوزهی کاری از داشتن حداقل شایستگیهای لازم برای “کپیرایتر” شدن، اطمینان حاصل کنید!
سلام. این یکی از روشها است؛ زمانی که قصد داشته باشیم در وبسایت خودمان این کار را بکنیم. کپیرایتینگ فراتر از این است و شامل تولید محتوا برای سایتهای دیگران نیز میشود. 🙂
سپاس. بله دقیقن نشانههای رونق گرفتنش این روزها هر روز آشکارتر میشوند. 🙂
یادداشت خوب و جامعی بود. به نظرم بازار کپیرایتینگ و تولید محتوای مناسب برای وب، در حال راه افتادن است.
با سلام
من این دسته نوشته های شما را با دقت دنبال می کنم اما در مورد این قسمت سوالی برای من پیش آمده
اگر قرار این کار کپی رایتر انجام دهیم آیا مقدمه اش این نیست که باید به نوعی پر بیننده و مخاطب داشته باشیم
علاوه بر این باید اعتماد مخاطبان را جذب کرده باشیم تا بعدها وقتی چنین نوشته ای را بنویسیم بتوان با استفاده از همان اعتماد قبلی مورد پذیرش مخاطب واقع شود
با تشکر