اغلب مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفه‌ای ـ تخصصی روی تخصص و برند شخصی تولیدکننده‌‌ی محتوا سوار می‌شوند. کسب و کار تولید محتوا مانند هر کسب و کار دیگری، نیازمند پی و ریشه‌ای است که روی آن استوار شود. در تولید محتوا هدف انتقال مفاهیم علمی و تخصصی در حوزه‌ی مشخصی به مصرف‌کنندگان است تا آن‌ها با مصرف این محتوا، برای پرداخت پول در کانال‌های مختلف کسب و کار مستعد شوند. بنابراین می‌توان گفت در کسب و کار تولید محتوا، “پیشنهاد ارزش” اصلی عموما کیفیت محتوای تولیدی و تأثیرگذاری آن بر مخاطب است؛ اما این، تنها عامل تأثیرگذار بر موفقیت این نوع از کسب و کار نیست. در واقع آن‌چه در کسب و کار تولید محتوا دارای اهمیت کلیدی است این است که در کنار “محتوا” چه ارزش دیگری را می‌شود در اختیار “مشتری قرار داد؟ اگر این “پیشنهاد ارزش” در ظاهر حاشیه‌ای (و در باطن اصلی!) کشف و به مشتری ارائه شود، سودآوری کسب و کار تولید محتوا را به‌شکل اهرمی چند برابر خواهد کرد. بنابراین یکی از هنرهای ما در طراحی مدل کسب و کار تولید محتوا، کشف همین پیشنهادات ارزش کلیدی است.

این هفته درباره‌ی مدل کسب و کار بسیار جذابی صحبت می‌کنیم که عامل موفقیت بسیاری از سایت‌های تخصصی در سال‌های اخیر بوده است و من بعد از چند سال نوشتن در گزاره‌ها، متوجه اهمیت آن شده‌ام. این مدل کسب و کار، مدلی است که براساس دانش و تجربه‌ی عملی ما ساخته می‌شود؛ اما خیلی از افراد به‌ اشتباه برعکس عمل می‌کنند! احتمالن حدس زده‌اید درباره‌ی چه مدل کسب و کاری صحبت می‌کنم: مشاوره!

منظور از مدل کسب و کار مشاوره چیست؟ خیلی ساده یعنی این‌که شما با تولید و عرضه‌ی محتوا به مخاطبان عام، آن‌ها را در حوزه‌ی تخصص‌تان آموزش می‌دهید و دانش و مهارت آن‌ها را در یک حوزه‌ی خاص توسعه می‌دهید و از جایی به‌بعد، با اثبات تخصص‌تان به مشتریان خاصی که به‌دنبال آن هستند، از مشاوره دادن به این افراد کسب درآمد می‌کنید.

قبل از پرداختن به جزئیات مدل کسب و کار تولید محتوای “مشاور” باید به چند پیش‌فرض جدی این مدل توجه کنیم:

اول ـ داشتن نگاه بلندمدت: مدل کسب و کار مشاوره در طول زمان ساخته می‌شود و نه یک روزه. من حتی اگر در دنیای واقعی هم یک برند بسیار شناخته شده‌ی تخصصی باشم، برای استفاده از این مدل در دنیای مجازی، نیازمند گذشت زمان هستم. یک جنبه‌ی دیگر داشتن نگاه بلندمدت، صبر کردن برای گذشتن از یک نقطه‌ی بسیار مهم و کلیدی و پرهیز از تلاش برای کسب درآمدهای کوتاه‌مدت است: نقطه‌ی عطف اعتمادسازی که خودش بر دو نوع است.

دوم ـ نقطه‌ی عطف اعتمادسازی تخصصی: مدل کسب و کار مشاوره عمیقا مبتنی بر اعتمادسازی در مورد داشتن دانش و تجربه‌ی تخصصی است. در واقع صرف ترجمه کردن و کپی کردن نوشته‌ها از کتاب و مقالات دیگران، باعث اعتمادسازی نمی‌شود (البته بستگی دارد که در چه رده‌ای از بازار و با چه مشتری قصد داشته باشید کار کنید!) نکته‌ی کلیدی در این‌جا آن است که شما باید بدانید تخصص‌تان چیست و روی چه موضوعاتی قرار است کار کنید. مثلا من تخصص‌م تحلیل و توسعه‌ی کسب و کار است و در زمینه‌ی مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی و … هیچ‌گونه تخصصی ندارم. بنابراین باید تولید محتوای من، روی مسائل این حوزه متمرکز باشد و اگر در مورد موضوعات مرتبط با حوزه‌ی دیگری محتوا تولید می‌کنم، این کار را از زاویه‌ی دید تخصص خودم انجام دهم (مثلا: چگونه پروژه‌های تحلیل کسب و کار را مدیریت کنیم!) یک نکته‌ی کلیدی دیگر این است که هر چقدر تولید محتوا با حوزه‌ی تخصص مرتبط‌تر باشد، دست‌یابی به شما برای مخاطبان در اینترنت و موتورهای جستجو راحت‌تر انجام می‌پذیرد و چه کسی است که از اهمیت این موضوع بی‌خبر باشد؟

در این‌جا شاید بد نباشد به موارد عجیبی اشاره کنم که از روی کارکرد افراد در وب‌لاگ‌ها و وب‌سایت‌های‌شان متوجه شده‌ام فرد به‌دنبال کسب و کار مشاوره است؛ اما متأسفانه در عمل این‌گونه نیست:

ـ کپی کردن متن مقالات نشریات چاپی و الکترونیکی و مقالات تخصصی افراد در کنفرانس‌ها و همایش‌های علمی و تخصصی‌ (و در بسیاری از موارد، بدون ذکر مرجع اصلی!)

ـ کپی کردن متن کتاب‌های تخصصی و باز هم ندادن مرجع در این زمینه؛

ـ انجام تحلیل‌های در ظاهر تخصصی اما در باطن پر از تناقض‌های علمی و تخصصی که به یک فرد حتی نیمه‌متخصص ثابت می‌کند نویسنده‌ی مربوطه چقدر دانش پایین و اطلاعات محدودی در زمینه‌ی حوزه‌ی تخصصی مورد نظر دارد؛

ـ تحلیل اخبار روز با پیش‌فرض‌های اشتباه و ارائه‌ی تفسیرهای شخصی؛

ـ تولید محتوا نه برای تأثیرگذاری مثبت بلکه برای نقد کردن صرف نظرات دیگران (و اثبات این‌که من بلد هستم؛ شما نه!)؛

ـ ارائه‌ی راه‌کار برای مشکلات دنیای واقعی از روی خوانده‌ها و شنیده‌ها و یا نظرات شخصی (بدون اشاره به این‌که این‌ها در عمل توسط خود من امتحان نشده‌اند!)؛

ـ ترجمه‌ی صرف و بدون هیچ‌گونه تفسیر و خلاقیت مقالات خارجی.

و ده‌ها نوع دیگر از تولید محتوای تخصصی که با هدف‌گذاری اشتباه، با تولید محتوای بی‌کیفیت و با رفتار غیرحرفه‌ای قصد دارد زمینه‌ی فعالیت را برای ما به‌عنوان مشاور فراهم کند؛ اما در حقیقت یک نتیجه‌ی ویران‌گر را برای ما به‌دنبال دارد: ایجاد نشدن یا شکسته شدن اعتماد مخاطبان!

سوم ـ نقطه‌ی عطف اعتمادسازی حرفه‌ای: در کسب و کار تولید محتوا از نوع مشاوره، جدا از اعتماد مشتریان احتمالی به تخصص فرد تولیدکننده‌ی محتوا، وجود یک نوع اعتماد دیگر هم کلیدی است: اعتماد حرفه‌ای. توجه کنید که برای گرفتن مشاوره، آدم‌ها باید اطلاعات شخصی و کسب و کاری‌شان را به شما بسپارند و این کار، بدون وجود اعتماد کار بسیار سختی است! بنابراین شما باید به آدم‌ها ثابت کنید از نظر اخلاقی و رفتار حرفه‌ای قابل اعتمادید.

چهارم ـ انتخاب بازار هدف و حضور در آن: اصولا نوع مشاوره‌ی شما یا با مخاطب عام در ارتباط است یا با مشتری خاص و معمولا در بازه‌ای بین این‌ها. البته کشف این‌که مخاطبان شما در بازه‌ی میان عام تا متخصص در کجا قرار می‌گیرند، به‌تدریج به‌دست‌تان می‌آید. اما در هر حال باید تصمیم بگیرید که برای چه کسی دارید محتوای تخصصی تولید می‌کنید. طبیعتا اگر مخاطب‌تان عام باشد، باید روی حوزه‌های مورد دغدغه‌ی افراد بسیار زیاد کار کنید و اگر مخاطب‌تان خاص باشد، روی مشکلات و مسائلی که برای آن مخاطب خاص پیدا می‌آید (مثال: اگر مخاطب‌تان، عموم علاقه‌مندان به مدیریت باشند یک نوع از کار تولید محتوا اتفاق می‌افتد؛ ولی اگر مخاطب‌تان، مدیران عامل شرکت‌های پیمان‌کار باشند، نوع دیگری از تولید محتوا باید اتفاق بیفتد.)

نکته‌ی مهم دیگر این است که شما تخصصی‌ترین مطلب دنیا را هم طبعا برای مخاطبان‌تان می‌نویسید نه دل خودتان! میزان خوانده شدن مطلب توسط مخاطبان شاخص بسیار مهمی است که خیلی‌ها منتظرند در بازه‌ای خیلی بلندمدت افزایش یابد؛ اما چون به نتیجه نمی‌رسند، عطای کار را به لقای‌ش می‌بخشند! در درجه‌ی اول باید بتوانیم برآورد حداقلی از میزان مخاطبان نوشته‌های‌مان داشته باشیم و انتظارات غیرواقعی را کنار بگذاریم (مثلا ایده‌آل برای من X نفر مخاطب متخصص است.) در درجه‌ی دوم تلاش برای افزایش تعداد مخاطبان نوشته‌ها و شناخته شدن است. برای این کار حضور در مراکز احتمالی که مخاطبان در آن‌‌ها حضور دارند (از جمله: رسانه‌های اجتماعی، نشریات آف‌لاین و آن‌لاین، همایش‌ها و کنفرانس‌های تخصصی و سایر روش‌های بازاریابی اجتماعی) نه‌تنها مفید که ضروری است. نباید فراموش کنیم که افعال، نه استراتژی است و نه راه‌حل!

پنجم ـ مزیت‌های رقابتی: در این حوزه نیز یک سؤال کلیدی مثل هر کسب و کار دیگری این است که چرا مخاطب باید محتوای تولید شده توسط شما را دنبال کند؟ چند عامل مهم در این زمینه که به‌نظرم مهم‌اند این‌ها هستند: تازگی و به‌روز بودن اطلاعات ارائه شده، جذابیت محتوا به‌لحاظ ایده و اجرا، دست‌یابی به اطلاعاتی که جای دیگری در دسترس نیستند، ساده‌سازی مباحث و موضوعات پیچیده، بیان موضوعات تخصصی با تمثیل و الگوبرداری از زندگی روزمره و پرداختن به راه‌حل مسائل و مشکلات دنیای واقعی که دغدغه‌ی مخاطبان و مشتریان تخصص شما است، نمونه‌هایی از مزیت‌های رقابتی در تولید محتوا برای جذب مشتری خدمات مشاوره هستند.

اما با رعایت این پیش‌فرض‌ها مدل کسب و کار تولید محتوا برای مشاوره چگونه در عمل اجرا می‌شود؟ وقتی از نقطه‌ی عطف اعتمادسازی (در هر دو حوزه‌ی تخصصی و حرفه‌ای) گذشتید، باید دو عامل کلیدی

۱- پیشنهاد ارزش مشاوره: با فرض این‌که مشتری حالا به شما اعتماد دارد، چه خدمات مشاوره‌ای می‌توانید به او ارائه دهید؟ چگونه به او اثبات می‌کنید که این خدمات برای او مفید است؟ و چگونه مشتری را قانع می‌کنید که این خدمات را فقط شما می‌توانید با کیفیت لازم به او ارائه کنید؟

۲- کانال‌های مشاوره: مشتری از چه کانال‌هایی به شما دسترسی خواهد داشت و بالعکس؟ مثلا: ای‌میل / تلفن / فوروم / پیامک و …

۳- ارتباط با مشتری: شما چگونه ارتباطاتی با مشتری برقرار می‌کنید؟ مثلا: ارائه‌ی خدمات مشاوره‌ی سازمانی، خدمات مشاوره‌ی فردی، پاسخ به سؤالات کلیدی، ارائه‌ی محتوای کاملا تخصصی به‌صورت عمومی / سفارشی‌شده (از جمله: ارائه‌ی فرم‌ها و تمپلیت‌های مدیریت سازمان و …) به افراد.

برای طراحی یک سبد محصول و خدمات مشاوره به مشتری جذب شده با محتوا شما باید در محل ارائه‌ی محتوا یا با رجوع دادن فرد به سایت‌تان یک بسته‌ی پیشنهادی خدمات مشاوره به‌شرح زیر به وی ارائه کنید:

ـ ما کیستیم؟

ـ چرا به‌تر است ما را انتخاب کنید؟

ـ شما (مشتری) چه نیازی / مشکلی دارید؟

ـ من چه راه‌کاری برای این نیاز / مشکل دارم؟ (شرح محصولات و خدمات)

ـ چرا راه‌کار ما برای شما مفید است؟

با طراحی و ارائه‌ی این بسته‌ محصولات و خدمات مشاوره به مشتری، تازه خان اول از هفت خوان مشاوره را پشت سر گذاشته‌اید و از این‌جا دیگر فرایند خدمات مشاوره ارائه می‌شود که شاید بعدا به این فرایند هم به‌صورت مختصر پرداختم.

و به این ترتیب است که شما توانسته‌اید یک کسب و کار تولید محتوا برای مشاوره را به‌صورت موفق راه‌اندازی کنید.

البته نباید فراموش کنید که حتا اگر تولید محتوای شما برای مشاوره مستقیما به کسب درآمد منجر نشود، از اعتبار و برند شخصی ایجاد شده توسط آن در دنیای آن‌لاین و آف‌لاین استفاده‌های بسیار زیادی می‌توانید بکنید!

پ.ن. در هفته‌های اخیر دوشنبه‌ها بحث مدل‌های کسب و کار تولید محتوا را با هم بررسی کرده‌ایم که این بار به‌دلیل مشکلات سرور گزاره‌ها انتشار این پست به امروز موکول شد. پست مقاله‌ی هفته هم به‌همین دلیل امشب منتشر خواهد شد.

دوست داشتم!
۱۰

اغلب مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفه‌ای ـ تخصصی روی تخصص و برند شخصی تولیدکننده‌‌ی محتوا سوار می‌شوند. کسب و کار تولید محتوا مانند هر کسب و کار دیگری، نیازمند پی و ریشه‌ای است که روی آن استوار شود. در تولید محتوا هدف انتقال مفاهیم علمی و تخصصی در حوزه‌ی مشخصی به مصرف‌کنندگان است تا آن‌ها با

خبر خداحافظی یکی از دوست‌داشتنی‌ترین بازیکنان تاریخ، اگر چه قابل انتظار بود؛ اما هم‌چنان شوک‌آور. رایان گیگز را می‌گویم. بیست و چند سال در اوج؛ با بردن ۳۱ جام و جابه‌جا کردن بسیاری از رکوردها. ۶۷۲ بار پوشیدن پیراهن پرافتخار عصر سر الکس در منچستر یونایتد. تنها بازیکنی که از روز اول تا آخر همراه فرگی بود. و البته همیشه در اوج.

رایان گیگز را بیش از همه با گل تاریخی‌اش در نیمه‌نهایی اف‌ای‌ کاپ به آرسنال در اوج آرسن ونگر در آن فصل بی‌نظیر ۹۹-۹۸ به‌یاد سپرده‌ایم. اما “گیگزی” همیشه همین بود. بازیکنی که در چهل سالگی هم به‌ترین بازیکن میدان می‌شد و با گل‌ها و پاس گل‌ها و اعجاز پای چپ هنرمندش، همه را در حیرت فرو می‌برد.

شاید تنها این دو نقل قول از دو افسانه‌ی فوتبال بتواند توصیف کند که گیگزی در یونایتد چه کرد و چه بود:

سر الکس فرگوسن: “وقتی گیگزی به سوی مدافعان حمله می‌کند، هیجان‌زده می‌شوند. آن‌ها دیگر دوست ندارند مدافع باشند!”

الساندرو دل‌پیرو: “من در طول زندگی‌ام دو بار برای دیدن یک فوتبالیست گریه کرده‌ام: نفر اول مارادونا بود و دومی رایان گیگز.”

رور برخی گفته‌های خود “گیگزی” در طول دوران بازی‌ش در این‌جا می‌تواند به ما بیاموزد که چگونه می‌توان افسانه شد:

“من هیچ‌گاه نمی‌خواهم گذشته‌ام را پنهان کنم و نمی‌خواهم در مورد گذشته‌ام سخن بگویم. من همین کسی هستم که می‌بینید.”

“زمانی که همه چیز خوب پیش می‌رود، فوتبال ساده است. اما زمانی که این‌گونه نباشد، فوتبال تبدیل به بزرگ‌ترین امتحان زندگی خواهد شد.”

“اغلب فوتبالیست‌ها به‌دنبال این هستند که هر چه می‌توانند بیش‌تر پول دربیاورند و برای ده هزار دلار تیم‌شان را عوض می‌کنند. اما سؤال من این است: این کار چه تغییری در زندگی‌شان ایجاد می‌کند؟”

“من فوتبالیست نشدم که معروف بشوم. من فوتبالیست شدم که موفق بشوم!”

“هیچ نقطه‌ی کمالی در مسیر شغلی فوتبال من وجود ندارد. من همیشه در حال سخت‌کوشی برای رسیدن به نقطه‌ی بعدی هستم.”

“اگر احساس کنم دیگر در بازی تأثیری نمی‌گذارم ـ چه گل زدن باشد و چه گل ساختن ـ زمان خداحافظی من فرا رسیده است …”

“در مقام یک بازیکن، شما روی دوچرخه خودتان را گرم می‌کنید و سپس وارد زمین تمرین می‌شوید: جایی که همه چیز برنامه‌ریزی شده است و آماده شده تا شما کارتان را شروع کنید. شما درباره آماده‌سازی‌های اولیه‌ای که صورت می‌گیرد، فکر نمی‌کنید. اکنون من [در مقام مربی ـ بازیکن] می‌توانم هر دو طرف تمرینات را ببینم و این مسئله واقعا دید مرا بازتر کرده است.”

رضایت از امروز، لذت بردن از تجربه‌ی زندگی، هدف داشتن، سخت‌کوشی و نگاه جامع‌نگر به همه‌ی ابعاد یک شغل. رایان گیگز با این اصل‌های ساده، افسانه شد.

خداحافظ افسانه‌ی همیشگی. دل‌مان برای‌ت حسابی تنگ خواهد شد …

منابع: + و + و + و +

دوست داشتم!
۴

خبر خداحافظی یکی از دوست‌داشتنی‌ترین بازیکنان تاریخ، اگر چه قابل انتظار بود؛ اما هم‌چنان شوک‌آور. رایان گیگز را می‌گویم. بیست و چند سال در اوج؛ با بردن ۳۱ جام و جابه‌جا کردن بسیاری از رکوردها. ۶۷۲ بار پوشیدن پیراهن پرافتخار عصر سر الکس در منچستر یونایتد. تنها بازیکنی که از روز اول تا آخر همراه فرگی بود. و البته همیشه

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با رنگ بنفش نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

راه خودم را بسازم؟ | محمدحسین میرمجیدی

برداشت غلط ـ رفتار غلط‌‌تر (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

ایسنا – چاپلین در تقلید از خودش سیزدهم شد

ایسنا – سرکوب‌کردن احساسات مغز را کوچک می‌کند

ایسنا – شادی زنان در محیط کار بیشتر از خانه است

مدیریت کسب و کار:

۵ دلیل مهم که مشتری را متقاعد به خرید می‌کند (استاد پرویز درگی)

چرا باید به ابتکارات افراد رده پایین در شرکت‌ها و سازمان‌ها توجه کرد – سرجوخه‌ای به نام کولین که باعث شد تانک‌های متفقین در نورماندی زمین‌گیر نشوند (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ایتنا – گوگل و فیس بوک بهترین شرکت‌ها برای کار کردن

توصیه‌های هاروارد بیزینس مانیتور به کسانی که می‌خواهند مدیر شوند/ رازهای موفقیت یک مدیر

اقتصاد:

شکاف جنسیتی از منظر اقتصاد / مروری بر تلاش‌های جهانی برای مقابله با نابرابری‌های جنسیتی در کار

قدرت خرید نداریم، خرید نمی کنیم/ شاخص برابری قدرت خرید ایران چقدر است؟

علل ایجاد معوقات بانکی از زبان رئیس کل بانک مرکزی / مطالبات معوق، یک شبه و چند ماهه به وجود نیامده

اقتصاد آنلاین – نحوه محاسبه مالیات حقوق ۹۳

اقتصاد آنلاین – تغییر جهت سیاست‌های اقتصادی دولت

آمار و اطلاعات کسب و کار و اقتصاد:

ایران در رتبه نخست جهان از نظر دوام ذخایر گازی/ بیش از ۲۰۰ سال دیگر گاز داریم

اقتصاد آنلاین – ۲۰۵ میلیارد دلار؛ ارزش پروژه‌های‌ اقتصادی ایران

اقتصاد آنلاین – رتبه ۸۲ ایران در شاخص رقابت‌پذیری

ایران بزرگ‌ترین کانون بانکداری اسلامی در جهان شناخته شد

اقتصاد آنلاین – بانک‌های ایرانی با پول‌ مردم چه می‌کنند؟

فاوا در جهان:

«آرشیو اینترنت»، حافظ میراث دیجیتال ما – آشنایی با مؤسس این سرویس و فعالیت‌هایش (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

جزییات معامله اپل-بیتس | سیبچه و ادی کیو مدیر ارشد اپل

اقتصاد آنلاین – پردرآمدترین مشاغل تکنولوژی

فاوا در ایران:

حقوق ناشر و مولف بازنگری شود

MediaNews.ir | چند پرسش از مخالفان شبکه‌های اجتماعی (از دکتر حسین امامی عزیز) و MediaNews.ir | یک پژوهشگر: اقبال به شبکه‌های اجتماعی را نمی‌توان نادیده گرفت (دوست عزیزم علی‌اکبر اکبری‌تبار)

آیین‌نامه‌ی حمایت از دیتاسنترهای داخلی تصویب شد

نرم‌افزاری‌ها امسال هم معافیت مالیاتی نمی‌گیرند

فناوری همراه:

پیش‌بینی آینده‌ی موبایلی انسان‌ها / همه‌ی ما هک می‌شویم

مردم از زندگی در زمان حال دور شده‌اند/ خطر عکس گرفتن با موبایل برای حافظه

رسانه‌های اجتماعی:

داستان یک شکست: چگونه الگوریتم خود فیس‌بوک باعث نابود شدنش می‌شود! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ایسنا – نقشه‌برداری توئیتری از عواطف مردم جهان/ایرانی‌ها مردمی شادند

آمار فاوا در ایران و جهان:

ایتنا – ایران چهارمین کشور ثبت دامنه اینترنتی

مجوز توزیع ۲۱۵ بازی رایانه‌ای ایرانی و خارجی صادر شد

دوست داشتم!
۴

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با رنگ بنفش نمایش می‌دهم. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار

سال ۸۶ بود که یک روز با ایمیل عجیبی مواجه شدم. دوستی که با مقالات‌ش در روزنامه‌ها و البته وبلاگ معروف‌ش می‌شناختم و از طرفداران پر و پاقرص نوشته‌های‌ش بودم، مرا برای کار در یک مؤسسه‌ی تازه‌تأسیس حقوقی دعوت کرده بود. تعجب کردم و کلی هیجان‌زده شدم! قرار مصاحبه تنظیم شد و به آن‌جا رفتم. مصاحبه با توجه به تجربه‌ی اندک‌م بد نبود. در پایان آن مصاحبه از آن دوست وبلاگ‌نویس اجازه گرفتم سؤالی بپرسم: “من هنوز نفهمیدم چه کسی من را به شما معرفی کرده؟” لبخندی زد و نام دوست سومی را آورد که او هم وبلاگ‌نویس بسیار معروفی بود و هست و من را از جای دیگری آن هم دورادور می‌شناخت. 🙂 من در آن مؤسسه‌ مشغول به‌کار شدم و با آن دوست مصاحبه‌کننده و دوست معرفی‌کننده هم همان‌جا و در پروژه‌های دیگری تجربه‌ی همکاری خوب و نزدیکی داشتیم.

در طول این سال‌ها چنین وضعیتی بارها و بارها برای من پیش آمده است. برای همکاری یا مشاوره از جایی با من تماس گرفته‌اند که نمی‌دانستم کجاست و متوجه شده‌ام توسط فردی به آن‌جا معرفی شده‌ام که یا اصلا نمی‌شناخته‌ام یا بعدا متوجه شده‌ام که چه کسی بوده است. بخش عمده‌ای از ماجرا از مسیر گزاره‌ها اتفاق افتاده است و از این بابت خوش‌حال‌م!

اما یک نکته‌ی کلیدی در این میان هست که خیلی اتفاقی متوجه آن شدم. در واقع از جایی به‌بعد یک سؤال برای‌م پیش آمد: چرا آدم‌ها من را برای همکاری و مشاوره به دیگران پیشنهاد می‌دهند؟ از افرادی که من را معرفی می‌کردند، این سؤال را پرسیدم. پس از آن یک کار تحقیقی شهودی شروع کردم و از آدم‌های مختلفی در این‌باره سؤال کردم که چه عامل یا عواملی باعث می‌شود که فرد دیگری را برای یک موقعیت شغلی و حرفه‌ای به دیگران معرفی کنند؟ پاسخ مشخص و قابل پیش‌بینی بود: اعتماد به تخصص و شخصیت حرفه‌ای فرد. اما هنوز یک چیزی کم بود. موقعیت‌های فراوانی را شاهد بودم که فردی از میان دو کارشناس که از نظر توان فنی و تخصصی تقریبا مشابه هم بودند، یکی را برمی‌گزید. چرا؟

این روزها به‌واسطه‌ی شبکه‌ی حرفه‌‌ای نسبتا بزرگی که در حد توان خودم ساخته‌ام و البته بیش از آن به‌دلیل لطف و اعتماد دوستان و از همه‌ی این‌ها بیش‌تر به‌دلیل پارادوکس عجیب سخت یافتن نیروی انسانی مورد نیاز در همه‌ی سطوح از مدیر تا کارشناس (!)، در موقعیت همان دوستان بزرگوار قرار گرفته‌ام. برای بسیاری از درخواست‌های معرفی همکار، فرد یا افرادی را می‌شناسم؛ اما رغبتی به معرفی کردن ندارم. حالا می‌فهمم آن عامل گم‌شده چه بود: سطح اعتماد! (توجه کنید اصلا در مورد رانت و پارتی صحبت نمی‌کنیم؛ بلکه موضوع بحث‌مان نظرخواهی تخصصی درباره‌ی معرفی نیروی انسانی است.)

تعارف نداریم؛ آدم‌ها برای معرفی من و شما به دیگران، باید سطحی از ریسک را بپذیرند. عموما فرایند درخواست معرفی متخصص، به‌دلیل اعتمادی که به تخصص یا شخصیت حرفه‌ای فرد وجود دارد اتفاق می‌افتد. بنابراین هر نفر با معرفی دیگری بخشی از اعتبار حرفه‌ای خود را برای آن نفر دومی به‌حراج می‌گذارد. و همین دقیقن یک ملاک کلیدی برای ارزیابی میزان اعتبار حرفه‌ای ما به‌دست‌ می‌دهد: “چند نفر (و مهم‌تر از آن چه افرادی) با چه سطح از جایگاه تخصصی و حرفه‌ای حاضرند برای من ریسک‌های تخصصی / حرفه‌ای / مالی را بپذیرند؟

پاسخ این سؤال ـ اگر با تحقیق و پرسش از افراد حاضر در شبکه‌ی حرفه‌ای‌تان باشد ـ نکات بسیار جالبی را درباره‌ی نقاط قوت و ضعف مسیر شغلی‌تان، سطح اعتبار تخصصی و حرفه‌ای‌تان و ماهیت و کیفیت برند شخصی و خود شبکه‌ی حرفه‌ای‌تان بر شما مکشوف خواهد کرد.

دوست داشتم!
۷

سال ۸۶ بود که یک روز با ایمیل عجیبی مواجه شدم. دوستی که با مقالات‌ش در روزنامه‌ها و البته وبلاگ معروف‌ش می‌شناختم و از طرفداران پر و پاقرص نوشته‌های‌ش بودم، مرا برای کار در یک مؤسسه‌ی تازه‌تأسیس حقوقی دعوت کرده بود. تعجب کردم و کلی هیجان‌زده شدم! قرار مصاحبه تنظیم شد و به آن‌جا رفتم. مصاحبه با توجه به تجربه‌ی

در حوزه‌ی تولید محتوا مثل هر حوزه‌ی دیگری مدل‌های کسب و کار سنتی هم وجود دارند که در نگاه اول بدیهی به‌نظر می‌رسند. مدل‌های کسب و کاری که معمولا به آن‌ها نگاهی افراطی و تفریطی وجود دارد: از یک سو بعضی فکر می‌کنند که کار خیلی ساده است و به‌راحتی می‌شود موفق شد و در مقابل برخی هم فکر می‌کنند که نه‌خیر! نمی‌شود!

وقتی به عمق ماجرا وارد شویم، می‌بینیم که ماجرا نه آن‌قدرها ساده است و نه این‌قدرها پیچیده. اصل قصه از این قرار است که مدل‌های سنتی و بدیهی کسب و کار هم می‌توانند در همان حالت سنتی‌شان موفق باشند و هم می‌توانند با خلاقیت و به‌روزرسانی موفقیت‌های بیش‌تری را رقم بزنند. بدیهی است که در این‌گونه مدل‌ها بخش پیشنهاد ارزش کلیدی‌ترین نقش را ایفا می‌کند؛ این‌که چه ارزشی برای مشتری می‌آفرینیم که او حاضر باشد بابت‌ش دست به‌جیب شود؟ در مدل‌های کسب و کار سنتی مشکل این‌جاست که مشتری تقریبا با تمامی آن چیزی که می‌خواهیم در اختیار او بگذریم و تکنیک‌های فروش آشنا است و در نتیجه متقاعد کردن او کار سخت‌تری است!

با این مقدمه به‌سراغ یکی از قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین مدل‌های تولید محتوا می‌رویم: آموزش! این مدل کسب و کار محتوا ریشه در دنیای آف‌لاین و قرن‌ها پیش دارد. از زمانی که خط و نوشتار پدید آمد، آموزش مبتنی بر محتوا هم وجود داشته است. پدید آمدن روش‌های جدید و رسانه‌های نو، تنها شکل آموزش و محتوا را تغییر می‌دهد و نخ اصلی ماجرا ـ یا به‌عبارت به‌تر پیشنهاد ارزش این مدل کسب و کار ـ یعنی مصرف محتوا برای یادگیری هم‌چنان همان است که در زمان مصر و یونان و ایران باستان بود!

پس چه چیزی این مدل کسب و کار را هم‌چنان جذاب نگاه داشته است؟ به‌نظر می‌رسد کانال‌های ارتباطی جدید عرضه‌ی محتوا سه پیشنهاد ارزش جدید به مدل کسب و کار آموزش اضافه می‌کنند که برای هر دو طرف تولیدکننده (استاد) / مصرف‌کننده (دانش‌جو) معنادار است:

۱- سادگی تولید و عرضه‌ی محتوا: در بستر اینترنت هر کسی می‌تواند به‌سادگی محتوای آموزشی مورد نظر خود را تولید و عرضه بکند. برای این کار شما تنها به یک وبلاگ روی یک پلت‌فرم وبلاگ‌نویسی رایگان نیاز دارید!

۲- حذف واسطه میان تولیدکننده و مصرف‌کننده: پیش از این شما بای عرضه‌ی محتوای آموزشی مجبور بودید به‌گونه‌ای وارد حلقه‌ی تنگ تولید کتاب / مطبوعات / آموزشگاه‌ها بشوید که معمولا کار سختی است و وقتی فردی ناشناخته باشید یا زمانی که محتوای آموزشی شما جدید و نوآورانه باشد، کار بسیار سختی است! در محیط اینترنت شما نیازی به هیچ‌ واسطه‌ای ندارید!

۳- تنوع مدیوم و ساختاری محتوا: در فضای سنتی اغلب محتوا تنها می‌تواند در یک مدیوم یا ساختار مشخص (مثل متن / تصویر / صوت) عرضه شود؛ اما در محیط اینترنت این محدودیت تا حدود زیادی کاهش می‌یابد.

عینا همین سه پیشنهاد ارزش را می‌توان در کانال‌های جدیدتر عرضه‌‌ی محتوا ـ مثل بستر تلفن همراه و اپلیکیشن ـ نیز مشاهده کرد (حتی شاید بتوان سرعت دسترسی به محتوا را نیز به پیشنهادهای ارزش مذکور افزود.)

فکر می‌کنم مدل کسب و کار آموزش به‌اندازه‌ی کافی شناخته شده باشد؛ اما من می‌خواهم به چند نکته‌ی کلیدی در زمینه‌ی این مدل کسب و کار اشاره کنم که فکر می‌کنم لازم است روی آن‌ها تأکید شود:

۱- چه محتوای آموزشی تولید می‌شود؟

۲- این محتوای آموزشی برای چه مخاطبی تولید می‌شود؟

۳- مدیوم محتوا چیست؟

۴- روش عرضه‌ی محتوا به مخاطب چیست؟

۵- با چه روشی از مشتری پول دریافت می‌کنیم؟

هر کدام از این سؤالات پاسخ‌های متنوعی دارند که هر کدام از آن‌ها دنیایی از گزینه‌ها و سناریوهای گوناگون را در طراحی مدل کسب و کار آموزش پیش روی ما می‌گذارد. توجه کنید که تولید محتوای آموزشی تنها برای فضای آن‌لاین نیست و شما این محتوا را می‌توانید از طریق انواع و اقسام کانال‌های عرضه‌ی محتوا به‌فروش برسانید (موضوع کانال‌های عرضه بحث دیگری است که به‌وقت‌ش سراغ آن هم خواهیم رفت.)

به‌عنوان مثال یک مدل کسب و کار تولید محتوای آموزشی می‌تواند این باشد: محتوا: مهارت‌های تخصصی یک رشته‌ی مهندسی مثلا مهندسی مکانیک => برای: مهندسان جوان تازه فارغ‌التحصیل / مهندسان در حال فعالیت و نیازمند بازآموزی => مدیوم: مالتی‌مدیا => روش عرضه: وبینار اینترنتی => روش کسب درآمد: پرداخت هزینه‌ی ثبت‌نام دوره.

مثال بالا مدل کسب و کار یک کسب و کار واقعی اینترنتی تولید محتوای آموزشی است که درآمد نسبتا مناسبی هم دارد. هدف‌م از بررسی این مثال این بود که به شما روش تحلیل و طراحی مدل کسب و کار آموزش را بیاموزم. مدل‌های بسیار جذاب دیگر آموزش مبتنی بر محتوا هم وجود دارند که کشف آن‌ها را به‌عنوان تمرین برعهده‌ی خودتان می‌گذارم. 🙂

فقط می‌ماند یک نکته‌ی بسیار مهم: مدل کسب و کار آموزش یکی از به‌ترین ابزارهای برندسازی شخصی است. شما می‌توانید با تولید محتوای آموزشی ارزش‌مند (و ترجیحا رایگان) و عرضه‌ی آن از طریق کانال‌های مختلف، برای خودتان برند یک استاد برجسته را بسازید و بعد از این برند، برای برگزاری کلاس‌های آن‌لاین و آف‌لاین تخصصی و کسب درآمد از این راه استفاده کنید!

دوست داشتم!
۱۰

در حوزه‌ی تولید محتوا مثل هر حوزه‌ی دیگری مدل‌های کسب و کار سنتی هم وجود دارند که در نگاه اول بدیهی به‌نظر می‌رسند. مدل‌های کسب و کاری که معمولا به آن‌ها نگاهی افراطی و تفریطی وجود دارد: از یک سو بعضی فکر می‌کنند که کار خیلی ساده است و به‌راحتی می‌شود موفق شد و در مقابل برخی هم فکر می‌کنند

مدت زیادی این مثنوی تأخیر شد! از این هفته دوباره یکشنبه شب‌ها مقاله‌ی هفته را با هم مروری تحلیلی می‌کنیم. 🙂

مقاله‌ای که برای این هفته انتخاب کردم، مقاله‌ای است از بیزینس‌ویک (+) در تحلیل مدل کسب و کار اسپوتیفای و در حالت کلی، کسب و کارهای پخش آن‌لاین موسیقی. بهانه‌ی این مقاله رسیدن تعداد مشترکین پولی اسپوتیفای به مرز ده میلیون نفر است: “زمانی تحلیل‌گری به‌نام راجر انتنر گفته بود که کسب و کارهای پخش آن‌لاین موسیقی زمانی به پایداری می‌رسند که به ده میلیون نفر مشترک پولی برسند.”

حال اسپوتیفای به ده میلیون مشترک پولی در ماه رسیده است؛ اما وضعیت کسب و کار اسپوتیفای در چه حال است؟ ابتدا چند نکته‌ی جالب در مورد اسپوتیفای:

۱- اسپوتیفای از زمان بنیان‌گذاری در سال ۲۰۰۶ تا به‌امروز بیش از ۲۰۰ میلیون دلار ضرر داده است!

۲- ایالات متحده و بریتانیا بزرگ‌ترین بازارهای اسپوتیفای هستند. اسپوتیفای هم‌اینک در ۵۶ کشور فعال است و به‌زودی برزیل ۵۷مین کشور محل فعالیت رسمی این شرکت خواهد بود.

۳- درآمد این شرکت در سال ۲۰۱۱ برابر ۲۴۵ میلیون دلار بوده (همراه با ۲۴ درصد ضرر) و این عدد در سال ۲۰۱۲ به ۵۵۸ میلیون دلار (همراه با ۱۳ درصد ضرر) رسیده است. نرخ رشد درآمد اسپوتیفای از نرخ رشد ضرردهی این شرکت بیش‌تر است.

به‌نظر می‌رسد اسپوتیفای کم‌کم در حال رسیدن به نقطه‌ی سربه‌سر است؛ اما آیا کسب و کار اسپوتیفای در بلندمدت هم پایدار خواهد بود؟ پاسخ در تحلیل استراتژیک مدل کسب و کار اسپوتیفای نهفته است. در مقاله به چند نکته‌ی کلیدی اشاره شده  است:

۱- اسپوتیفای حدود ۷۰% درآمدش را بابت حقوق معنوی موسیقی‌ها به صاحبان آن‌ها پرداخت می‌کند. بنابراین باید با ۳۰% باقی‌مانده کل هزینه‌های‌ش را پوشش دهد و علاوه بر آن سود هم کسب کند. بنابراین برای پایداری مدل کسب و کار اسپوتیفای این شرکت باید بتواند هزینه‌های‌اش را هر چه بیش‌تر کاهش دهد. کلیدی‌ترین نکته در ماندگاری تمام کسب و کارهایی است که پلت‌فرمی برای فروش محتوای دیگران ایجاد می‌کنند‌، همین است: کنترل هزینه‌ها. اما تمام ماجرا این نیست.

۲- به‌نظر می‌رسد علاقه‌ی اپل به خرید شرکت بیتس، بیش‌تر برای خرید سرویس آن‌لاین موسیقی آن است! در این صورت اسپوتیفای به‌ناگاه با رقیبی به غول‌آسایی اپل مواجه می‌شود. بیتس می‌تواند با دسترسی به خزانه‌ی غنی آی‌تونز و شبکه‌ی بسیار بزرگ مشتریان اپل، بدون هیچ هزینه یا تلاش خاصی، برای خودش بازاری بسازد که چندین برابر بازار مشتریان اسپوتیفای است. این‌جا یک نقطه‌ی ضعف کلیدی اسپوتیفای و دیگر پلت‌فرم‌های عرضه‌ی محتوا مشخص می‌شود: عدم کنترل روی اکوسیستم مصرف محتوا! اسپوتیفای و کسب و کارهای مشابه آن (از جمله پاندورا) در گوشه‌ای از اکوسیستم سیستم‌عامل‌های موبایل در حال فعالیت‌اند که به یک دلیل کاملا بدیهی بسیار آسیب‌پذیر است: مانع خاصی برای ورود یک رقیب بزرگ‌تر وجود ندارد یا به‌عبارت به‌تر، این کسب و کارها مزیت رقابتی آن‌چنانی در برابر صاحب سیستم‌عاملی که روی آن کار می‌کنند، ندارند.

بیایید کمی دقیق‌تر به ماجرا نگاه کنیم: مایکروسافت سال‌ها پیش با راه‌اندازی شبکه‌ی MSN تلاش کرد تا از انحصار خود در زمینه‌ی سیستم‌عامل برای ایجاد انحصار در عرصه‌‌ی محتوا و سرگرمی استفاده کند؛ اما به‌دلیل پایین بودن سرعت اینترنت و محدودیت پهنای باند (و البته دلایل دیگری از جمله عدم دسترسی به مخزنی گسترده از محتوای ارزش‌مند و همین‌طور قرار نداشتن MSN در فهرست اولویت‌های استراتژیک شرکت) موفق نشد. اما حالا در بستر سیستم‌عامل‌های عصر جدید ـ و به‌عبارت به‌تر بستر موبایل ـ علاوه بر حل شدن مشکل پهنای باند ـ در اختیار داشتن انحصاری اکوسیستم عرضه‌ی محتوا توسط مالک سیستم‌عامل یک مزیت رقابتی جدی برای این شرکت‌ها است. به‌همین دلیل است که گوگل، اندروید را مجانی در اختیار تولیدکننده‌ها قرار می‌دهد و اپل با آی‌اواس و مایکروسافت با ویندوز فون هم مدتی است همین استراتژی را برگزیده‌اند. حالا چه اتفاقی می‌افتد؟ این شرکت‌ها ساختار عرضه‌ی محتوای انحصاری خودشان را در قالب اپ‌استور خود ایجاد می‌کنند و به اپلیکیشن‌های پلت‌فرمی عرضه‌ی محتوا مثل اسپوتیفای اجازه می‌دهند تا کسب و کار جدیدی راه بیاندازند. مدت زمانی طول می‌کشد تا این مدل کسب و کار عرضه‌ی محتوا شکل بگیرد و مشکلات آن حل شوند و در نهایت، کسب و کار سودآور شود. حالا اپل / گوگل (و در آینده احتمالا مایکروسافت) وارد بازی می‌شوند و پلت‌فرم خودشان را در آن حوزه‌ (مثلا در حوزه‌ی پخش آن‌لاین موسیقی) به‌راه می‌اندازند و یا حداقل با اعلام ورود به این بخش از بازار، شرکت‌های کوچک‌تر حاضر در این حوزه را به‌ تکاپو برای بقا وا می‌دارند. نتیجه؟ هنوز نمی‌توان در این زمینه اظهارنظر دقیقی کرد؛ اما بسیار بعید می‌رسد کسب و کارهایی مثل اسپوتیفای یا بیتس بتوانند در برابر غول‌هایی مثل اپل و گوگل باقی بمانند. در به‌ترین حالت این شرکت‌ها توسط همان غول‌ها خریداری می‌شوند! حالا می‌شود با همین تحلیل، درک کرد که چرا آمازون به‌عنوان یک عرضه‌کننده‌ی محتوا در یک لایه بالاتر از اپلیکیشن یعنی اپ‌استور وارد بازار عرضه‌ی محتوای آن‌لاین شده است.

۳- اما حداقل در کوتاه‌مدت اسپوتیفای و کسب و کارهای اپلیکیشنی از این دست چگونه می‌توانند سرعت رسیدن به نقطه‌ی سر به سر را افزایش دهند؟ یک استراتژی جالب در این زمینه عقد قراردادهای همکاری با اپراتورهای موبایل است. در این حالت اشتراک پولی اپلیکیشن به‌عنوان یکی از سرویس‌های پیشنهادی اپراتور به مشترکین عرضه می‌شود و هزینه‌های آن هم در قالب صورت‌حساب یا شارژ مشترک از او دریافت می‌شود. اسپوتیفای با ورایزون در آمریکا چنین قراردادی منعقد کرده است (و قبل از آن هم اورنوت با تی‌موبایل چنین همکاری را کلید زده بود.) چنین همکاری برای طرفین منفعت به‌همراه دارد: اپراتور مزیتی رقابتی (هر چند کوچک اما تأثیرگذار) نسبت به رقبای‌ش به‌دست می‌آورد و کسب و کار اپلیکشنی هم راهی نسبتا پایدار برای کسب درآمد در یک بازار با مشتریان مشخص! هر چند هنوز در مورد احتمال موفقیت این اتحادهای استراتژیک هم نمی‌شود اظهارنظر دقیقی داشت.

در هر حال به‌صورت خلاصه می‌توان گفت که این مقاله به‌دنبال تأکید روی یک نکته‌ی کلیدی است: وقتی می‌خواهید یک مدل کسب و کار جدید و تحول‌ساز ایجاد کنید (و البته در حالت کلی برای طراحی هر مدل کسب و کاری!) حتمن برای سه سؤال زیر پاسخ دقیقی داشته باشید:

۱- از کجا می‌خواهید به پول برسید؟

۲- چگونه این درآمد را پایدار می‌سازید؟

۳- مزیت رقابتی کلیدی شما که هیچ رقیب دیگری نمی‌تواند آن را عرضه کند چیست؟

موکول کردن پاسخ این سؤالات به زمانی که کسب و کار راه افتاده و به‌ بلوغ رسیده است، تهدید بزرگی برای موجودیت کسب و کار شما خواهد بود؛ چرا که در این حالت، شما با تلاش و تحمل سختی‌ها مسیر را برای ورود رقبایی بزرگ‌تر که دارای قدرت مالی و بازاریابی بسیار بیش‌تری از شما هستند هم‌وار کرده‌اید!

مقاله نکات بسیار جالب دیگری هم دارد که اگر دوست داشتید در خود سایت بیزینس‌ویک این‌جا آن را مطالعه کنید.

پ.ن. من از داده‌ها و اطلاعات مطرح شده در مقاله‌ی بیزینس‌ویک برای نوشتن این پست استفاده کردم. بخش عمده‌ای از تحلیل‌ها از آن خود من است و در نتیجه مسئولیت خطاهای احتمالی این تحلیل نیز برعهده‌ی خودم است نه نویسنده‌ی مقاله‌ی اصلی. 🙂

دوست داشتم!
۲

مدت زیادی این مثنوی تأخیر شد! از این هفته دوباره یکشنبه شب‌ها مقاله‌ی هفته را با هم مروری تحلیلی می‌کنیم. 🙂 مقاله‌ای که برای این هفته انتخاب کردم، مقاله‌ای است از بیزینس‌ویک (+) در تحلیل مدل کسب و کار اسپوتیفای و در حالت کلی، کسب و کارهای پخش آن‌لاین موسیقی. بهانه‌ی این مقاله رسیدن تعداد مشترکین پولی اسپوتیفای به مرز

این فصل از فوتبال اروپا شاید دردناک‌ترین فصلی بود که من به‌یاد می‌آورم! جدا از نتیجه نگرفتن تقریبا تمامی تیم‌های مورد علاقه‌ام، سه اسطوره‌ی بزرگ فوتبالی زندگی‌ام از فوتبال خداحافظی کردند. هفته‌ی پیش در مورد پویول نوشتم، این هفته برای کاپیتان زانتی می‌نویسم و هفته‌ی آینده به‌یاد رایان گیگز بزرگ.

خاویر زانتی را در این نزدیک به بیست سال در اینتر همیشه به‌عنوان جنگ‌جویی بزرگ و نمادی بی‌نظیر به‌یاد داشتیم. هیچ وقت آن گل‌ش را در فینال جام یوفای سال ۹۸ فراموش نمی‌کنم و اشک‌های‌ش پس از از دست دادن قهرمانی سری آ در فصل منتهی به جام جهانی ۲۰۰۲ …

خاویر زانتی را با همیشه در اوج بودن‌ش به‌یاد می‌آوریم: کاپیتانی که با وجود همه‌ی رفتن‌ها و آمدن‌های بسیار این سال‌های اینتر، همیشه در اوج بود.

تصویر جاودانگی او را با روحیه‌ی مقاوم‌ و تسلیم نشدن‌ش به‌خاطر می‌سپاریم: سال گذشته که در سن ۴۰ سالگی رباط صلیبی پاره کرد، جایی گفت: “دوران فوتبالی من به‌عنوان یک بازیکن به پایان نرسیده. پس از یک مدت طولانی فعالیت، نیاز به یک دوره بازسازی داشتم!

او برگشت و مثل عادت‌ش در اوج خداحافظی کرد! و ما امروز خاطره‌ی کاپیتان زانتی را با حرف‌های‌ش برای خداحافظی در قلب‌مان حک می‌کنیم:

“احساس می‌کنم اکنون زمان خداحافظی فرا رسیده است. از فوتبال چیزهای زیادی به دست آوردم و از تک تک لحظات لذت بردم.

“ترسی از زندگی پس از بازنشستگی ندارم. درست است دلتنگ بسیاری از چیزها خواهم شد: از زمانی که بازیکنی معمولی بودم تا تک تک لحظات حضور در رختکن در تمامی رقابت‌ها. به هر حال روال عادی زندگی همین است.

“می‌توانی ببری یا ببازی. می‌توانی جام‌های بسیاری داشته باشی. اما زمانی که فوتبال به‌پایان برسد، آن‌چه باقی می‌ماند تنها شخصیت تو است.

چرا این‌قدر در اوج دوام آوردم؟ من فقط تلاش کردم تا حد امکان در شرایطی نزدیک به شرایط یک مسابقه‌ی واقعی تمرین کنم.

“من آینده‌ی خودم را به‌عنوان مربی تصور نمی‌کنم. دوست دارم به‌عنوان یکی از مدیران باشگاه اینتر مشغول به‌کار شوم تا از نزدیک با تیم در ارتباط باشم. عشق‌م به این پیراهن با رنگ‌های آبی و مشکی هنوز همانند روز اولین بازی‌م مقابل ویچنتزا تر و تازه است …

و سخن آخر کاپیتان که درسی بزرگ است برای تمامی مدیران ارشد کسب و کارها که قصد دارند کسب و کاری پایدار و ماندنی بنا کنند: “لازم است در پست‌های باشگاه از افرادی استفاده کنید که نماد تاریخ آن هستند؛ کسانی که می‌توانند چیزی به ارزش این پیراهن مقدس بیافزایند و خود را به آن متعلق بدانند.”

همیشه در اوج بودن، خوش‌بینی و جنگیدن با ناملایمات، لذت بردن از تک‌تک لحظات، داشتن کاراکتر شخصیتی ثابت و دوست‌داشتنی، واقع‌بینی و تمرین در شرایط واقعی و عشق همیشه تر و تازه. یک بازیکن مگر می‌شود این همه ویژگی را داشته باشد و جاودانه نباشد؟

خداحافظ کاپیتان!

منابع: این‌جا و این‌جا و این‌جا

دوست داشتم!
۳

این فصل از فوتبال اروپا شاید دردناک‌ترین فصلی بود که من به‌یاد می‌آورم! جدا از نتیجه نگرفتن تقریبا تمامی تیم‌های مورد علاقه‌ام، سه اسطوره‌ی بزرگ فوتبالی زندگی‌ام از فوتبال خداحافظی کردند. هفته‌ی پیش در مورد پویول نوشتم، این هفته برای کاپیتان زانتی می‌نویسم و هفته‌ی آینده به‌یاد رایان گیگز بزرگ. خاویر زانتی را در این نزدیک به بیست سال در

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

ایسنا – چگونه چهره‌ای جذاب و قابل اعتماد داشته باشیم +تصویر

چقدر ثروت برای شاد بودن کفایت می کند؟/ هر چقدر بیشتر پول در بیاورید، خوشحال تر خواهید بود

اقتصاد آنلاین – ۲۰ شغل پردرآمد دنیا کدامند؟

مدیریت کسب و کار:

روش‌های سنتی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

اقتصاد آنلاین – استقبال شرکت‌ها از تحلیلگران کسب‌وکار

ایسنا – روباتی که حق رأی دارد! (روبات عضو هیأت مدیره!)

اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – تحلیل مسعود نیلی از تحریم‌ اقتصاد ایران (حتمن بخوانید!)

اقتصاد آنلاین – معمای حبس پول در اقتصاد ایران به‌روایت دکتر عبده تبریزی

اقتصاد آنلاین – گره‌های آزادی اقتصادی در ایران

مشکل سیستم بانکی نرخ بهره منفی است، مابقی حاشیه است (آی‌آر‌پی‌دی آنلاین IRPD ONLINE)

بررسی دو فرضیه در مورد جمعیت شاغل و فعال با داده‌های ایران (کافه اقتصاد)

آمار و اطلاعات کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – درآمد ایرانیان پس از پرداخت یارانه‌ها

نگرانی فعالان اقتصادی از کاهش امید به زندگی در کارگران/ هشدار جدی برای بازار کار ایران

اقتصاد آنلاین – رشد یک‌ درصدی ساخت و ساز در ایران (گزارش بیزینس مانیتور از ایران)

اقتصاد آنلاین – درآمد ۱۰۰۰میلیاردی بانک‌ها از شتاب +سند

اقتصاد آنلاین – کاهش شاخص کل بهره‌وری

فاوا در جهان:

اقتصاد آنلاین – “بیل گیتس” جهان امروز را چگونه می‌بیند؟ (عااااااالی! چقدر این بشر آدم بزرگیه …)

آینده پرداخت: چشم انداز تا سال ۲۰۲۰

گوگل با ۱۵۸ میلیارد دلار ارزش، با ارزش ترین شرکت دنیا در سال ۲۰۱۴ (دیجی‌تائو)

ایتنا – گزارش گارتنر از تفاوت نگرش زنان و مردان در دنیای آی.تی

آدم‌های مشهور و ثروتمند چگونه از شهرت آنلاین خود حفاظت می‌کنند؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

فاوا در ایران:

ایسنا – ماهواره و اینترنت آمد ولی هویت جوان ما از دست نرفت/بلوک فارسی شبکه‌های اجتماعی تقویت شود (سخنرانی مهم رئیس‌جمهور محترم)

سمینارآشنایی با سیستم جدید رتبه‌بندی شرکت‌های انفورماتیکی

رونمایی رییس گمرک از سامانه‌ی اظهار از راه دور صادرات / کرباسیان: اظهار گمرکی از خانه امکان‌پذیر شد

فناوری همراه:

کاهش سهم مرورگرهای دسکتاپ و افزایش سهم مرورگرهای ابزار‌های قابل حمل، نتیجه‌ی آخرین آمار میزان استفاده از مرورگرها است – زومیت

چگونه در ۵ دقیقه اپلیکیشن بازی بسازیم – دیجیاتو

ایسنا – تجربه زندگی از چشم دیگران، با برنامه جدید

اتکای کوکاکولا به نرم‌‏افزار «کتاب سیاه» برای تولید آب‏میوه

آمار و اطلاعات فاوا در ایران و جهان:

اقتصاد آنلاین – پیش‌بینی آینده بازار تلفن همراه در ایران

تصمیم مردم برای دانلود قانونی (آمار بیپ‌تونز. جالب!)

ایتنا – رشد ۶. ۵ درصدی بازار میان‏‌افزار‌ها و زیرساخت‏‌های نرم‏‌افزای در سال ۲۰۱۳

دوست داشتم!
۳

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و