یار
هی یار، یار!
اینجا اگر چه گاه
گُل به مستانِ خسته … خار میشود،
اینجا اگر چه روز
گاه چون شبِ تار میشود،
اما بهار میشود.
من دیدهام که میگویم!
سید علی صالحی
کسبوکار، مدیریت و كار حرفهای بهروایت زندگی
یار
هی یار، یار!
اینجا اگر چه گاه
گُل به مستانِ خسته … خار میشود،
اینجا اگر چه روز
گاه چون شبِ تار میشود،
اما بهار میشود.
من دیدهام که میگویم!
سید علی صالحی
یار هی یار، یار! اینجا اگر چه گاه گُل به مستانِ خسته … خار میشود، اینجا اگر چه روز گاه چون شبِ تار میشود، اما بهار میشود. من دیدهام که میگویم! سید علی صالحی
“مربیان و بازیکنان تلاش میکنند تغییراتی در بازی ایجاد کنند تا بتوانیم بهتر بازی کنیم و گلهای بیشتری بهثمر برسانیم؛ این مهمترین مسئله در فوتبال است. نمیدانم چه اندازه از کارهایی که انجام میدهیم خلاقانه است. این مسئله را آنهایی که تاریخ فوتبال را دنبال میکنند باید بگویند که ما در سطح متفاوتی بازی میکنیم یا نه.” (سرخیو بوسکتس؛ اینجا در مورد بارسلونا!)
بوسکتس به نکتهی خوبی اشاره کرده: همیشه باید در کار خلاقیت داشت. باید روشهای انجام کار را تغییر داد. اما بخش بعدی حرف بوسکتس درست نیست که نمیداند آیا این خلاقیت، سابقه داشته یا نه؟ بنابراین خوب است آدم در کار و زندگی خلاقیت داشته باشد؛ ولی بهشرط اینکه بدانید این خلاقیت، آیا واقعا خلاقیت جدیدی است یا نه؟
“مربیان و بازیکنان تلاش میکنند تغییراتی در بازی ایجاد کنند تا بتوانیم بهتر بازی کنیم و گلهای بیشتری بهثمر برسانیم؛ این مهمترین مسئله در فوتبال است. نمیدانم چه اندازه از کارهایی که انجام میدهیم خلاقانه است. این مسئله را آنهایی که تاریخ فوتبال را دنبال میکنند باید بگویند که ما در سطح متفاوتی بازی میکنیم یا نه.” (سرخیو بوسکتس؛ اینجا در
ـ در زمانهی پرهیاهوی ما، اعتراف به کاستی ـ لااقل اگر خوب بستهبندی شده باشد ـ خیلی آسانتر از تأیید شایستگیهایی است که پنهان هستند، عمیقاند و خود شخص هم هرگز بهتمامی باورشان ندارد.
ـ «دریافت و الهام» امتیاز انحصاری شاعران و هنرمندان نیست؛ گروهی همواره بودهاند، هستند و خواهند بود که فرشتهی «دریافت» ملاقاتشان میکند، همانهایی که شغلشان را آگاهانه انتخاب کردهاند و با شیفتگی انجام میدهند. آنها ـ پزشک، معلم، باغبان یا هر شغل دیگر ـ مادام که از شیفتگی برای کشف چالشهای تازه تهی نشوند، کارشان ماجراجویی پرفراز و نشیب و پیوستهای خواهد بود. دشواریها و شکستها هرگز کنجکاویشان را سرپوش نمیگذارد. پشتهای سؤال تازه از پی پرسشی که پاسخ میدهند، پدیدار میشود. «الهام» هر چه باشد، زاییدهی «نمیدانم»های پیوسته است.
پ.ن. نقلقولهای بالا برگرفتهاند از خطابهی نوبل خانم ویسلاوا شیمبورسکا شاعر سرشناس لهستانی و برندهی نوبل ادبی ۱۹۹۶ که هفتهی پیش درگذشت. این جملات را چند سال قبل از یک شمارهی قدیمی همشهری جوان (بخش مهمان هفته) ـ که متأسفانه ننوشتهام چه شمارهای بوده ـ یادداشت کردهام. جملاتی درخشان در ستایش خود، بودن و شور و شیفتگی.
پیشنهاد میکنم در مورد خانم شیمبورسکا این نوشتهها را هم بخوانید:
متن کامل خطابهی نوبل خانم شیمبورسکا (که با ترجمهای که من از آن نقل قول کردم، فرق دارد.)
گفتوگوی اختصاصی با «ویسواوا شیمبورسکا»؛ شاعر لهستانی برندهی نوبل ادبیات ۱۹۹۶ (سعید کمالی دهقان)
عاشق آدمها نیستم (ترجمهی مصاحبهای از شیمبورسکا؛ مجتبی پورمحسن)
درگذشت ویسلاوا شیمبورسکا (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
(منبع عکس بالا اینجا)
ـ در زمانهی پرهیاهوی ما، اعتراف به کاستی ـ لااقل اگر خوب بستهبندی شده باشد ـ خیلی آسانتر از تأیید شایستگیهایی است که پنهان هستند، عمیقاند و خود شخص هم هرگز بهتمامی باورشان ندارد. ـ «دریافت و الهام» امتیاز انحصاری شاعران و هنرمندان نیست؛ گروهی همواره بودهاند، هستند و خواهند بود که فرشتهی «دریافت» ملاقاتشان میکند، همانهایی که شغلشان را
“بازیکنان جوان ما بسیار بااستعداد هستند و دیدن بازی آنها بسیار خوب است. به آنها کمک خواهیم کرد تا به بهترین شکل پیشرفت کنند. امیدوارم آنها شجاعانه و با تمام وجود بازی کنند. البته چه خوب بازی کنند یا بد، نظر من در مورد آنها تغییر نمیکند.” (پپ گوآردیولا در مورد بازی دادن به جواناناش در بازی آخر مرحلهی گروهی لیگ قهرمانان اروپا؛ اینجا)
یک نمونهی عالی از روش انگیزهبخشی و اعلام اعتماد به همکاران توسط یک رهبر بزرگ!
پ.ن. با آرزوی پیروزی پپ در بازی امشب.
“بازیکنان جوان ما بسیار بااستعداد هستند و دیدن بازی آنها بسیار خوب است. به آنها کمک خواهیم کرد تا به بهترین شکل پیشرفت کنند. امیدوارم آنها شجاعانه و با تمام وجود بازی کنند. البته چه خوب بازی کنند یا بد، نظر من در مورد آنها تغییر نمیکند.” (پپ گوآردیولا در مورد بازی دادن به جواناناش در بازی آخر مرحلهی گروهی لیگ
در اینکه پیچیدگی یکی از مشکلات پیش روی بشر در همهی ساحتهای زندگی است؛ شکی وجود ندارد. تا به امروز راهکارهای مختلفی برای مقابله با پیچیدگی و کاهش آن ارائه شده است. شاید یکی از جالبترین آنها، قوانین سادهسازی جان مائدا باشند. او یک طراح گرافیک، استاد دانشگاه، مهندس نرمافزار و نویسنده است که در زمینهی گرافیک رایانهای و البته قوانین نوآوری و خلاقیت تحقیق و فعالیت میکند. مائدا در سال ۲۰۰۶ کتابی با عنوان “قوانین سادهسازی” منتشر کرد. (سایت کتاب)
در این کتاب وی براساس یک پروژهی تحقیقاتی ۱۰ قانون سادهسازی زندگی را در عصری که پیچیدگی روزافزون، به یکی از اصول ثابت زندگی بشر تبدیل شده است بیان کرده است. آقای مائدا ۱۰ اصل خود را در سه دسته تقسیمبندی نموده است:
سه اصل این گروه در کنار هم یعنی: تعداد عناصر مسئله را کم کن و آنها را با هم ترکیب کن تا بر یک ایدهی معنادار متمرکز شوی!
چهار اصل این گروه در کنار هم یعنی: پیچیدگی واقعیتی است که وجود دارد. پس ضروری است که بهصورت دائمی یاد بگیریم تا بتوانیم با در ذهن داشتن تصویر بزرگ از موضوع سادهسازی را انجام دهیم!
سه اصل این گروه در کنار هم یعنی: با استفاده از سادهسازی در طراحی، ایجاد ارتباط با مشتری از طریق ارائهی منافعی چون: صرفهجویی در زمان، ایجاد اعتماد و ارتباط احساسی ممکن میشود.
میتوانید کتاب استاد را از اینجا در قالب فایل PDF دانلود کنید.
در اینکه پیچیدگی یکی از مشکلات پیش روی بشر در همهی ساحتهای زندگی است؛ شکی وجود ندارد. تا به امروز راهکارهای مختلفی برای مقابله با پیچیدگی و کاهش آن ارائه شده است. شاید یکی از جالبترین آنها، قوانین سادهسازی جان مائدا باشند. او یک طراح گرافیک، استاد دانشگاه، مهندس نرمافزار و نویسنده است که در زمینهی گرافیک رایانهای و البته قوانین نوآوری و
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم
میفشارم پلکهای خسته را بر هم …
فروغ
باید از داروی تلخ خواب عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم میفشارم پلکهای خسته را بر هم … فروغ
“سولسشر بازیکن بزرگی بوده و من به هیچ عنوان در حد و اندازههای او نیستم. وقتی مردم این مقایسه را انجام میدهند به این فکر میکنم که من حتی ۱۰ درصد اوله هم نیستم. او فوقالعاده بود. راستش را بخواهید چندان از مقایسه شدن خوشم نمیآید. وقتی در مکزیک بودم همیشه مرا با پدرم مقایسه میکردند که از این موضوع اصلا راضی نبودم. به نظر من هر کس باید با عملکرد خودش مقایسه شود.” (خاویر هرناندز مهاجم جوان منچستر یونایتد در مورد مقایسهاش با اولهگونار سولسشر؛ اینجا)
جملهی آخر را چه مدیر هستید و چه کارشناس، بزرگ پرینت بگیرید و جلوی چشمتان بچسبانید! 🙂
“سولسشر بازیکن بزرگی بوده و من به هیچ عنوان در حد و اندازههای او نیستم. وقتی مردم این مقایسه را انجام میدهند به این فکر میکنم که من حتی ۱۰ درصد اوله هم نیستم. او فوقالعاده بود. راستش را بخواهید چندان از مقایسه شدن خوشم نمیآید. وقتی در مکزیک بودم همیشه مرا با پدرم مقایسه میکردند که از این موضوع اصلا
ـ چیزی که من میتوانم بر آن مسلط باشم و با آن تفریح کنم، کار کردن روی ایدههای جدید است.
ـ اگر شما اشتباه نمیکنید، این یعنی روی موضوعاتی که سخت هستند کار نمیکنید و این خود یک اشتباه بزرگ است.
ـ ویژهترین و ارزشمندترین هدیهای که انسانها دارند، تخیل است. از آن استفاده کنید! بهویژه آیندههای ممکن برای خودتان را تصور کنید. پنج، ده و بیست سال بعد را. در این آیندهها کاوش کنید و آنچه که فکر کردن دربارهی آن شما را خوشحال و هیجانزده میکند، بیابید. سپس سعی کنید تا آن اتفاق را رقم بزنید.
پروفسورفرانک ویلچک؛ برندهی جایزهی نوبل فیزیک ۲۰۰۴؛ گفتگو با مجلهی دانشمند؛ شمارهی ۵۷۹، دی ۱۳۹۰
ـ چیزی که من میتوانم بر آن مسلط باشم و با آن تفریح کنم، کار کردن روی ایدههای جدید است. ـ اگر شما اشتباه نمیکنید، این یعنی روی موضوعاتی که سخت هستند کار نمیکنید و این خود یک اشتباه بزرگ است. ـ ویژهترین و ارزشمندترین هدیهای که انسانها دارند، تخیل است. از آن استفاده کنید! بهویژه آیندههای ممکن برای خودتان
سرمشقهایت را نوشتم خط به خط اینک
ای عشق از من دفتری تکثیر خواهد شد؟
گفتی” «در این ره پیر باید شد» شدم حالا
از آن همه رؤیا یکی تعبیر خواهد شد؟
محمد علی بهمنی
سرمشقهایت را نوشتم خط به خط اینک ای عشق از من دفتری تکثیر خواهد شد؟ گفتی” «در این ره پیر باید شد» شدم حالا از آن همه رؤیا یکی تعبیر خواهد شد؟ محمد علی بهمنی
تا دقایقی دیگر پنجمین الکلاسیکوی فصل برگزار میشود و باز ما شاهد هنرنمایی بالرینهای بارسا در ورزشگاه رؤیایی نیوکمپ در برابر رقیب دیرینه خواهیم بود. الان که این مطلب را مینویسم نمیدانم امشب در بازی چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اما این را میدانم که الگویی که در این پست در موردش مینویسم را حتما امشب هم در بازی بارسا خواهیم دید. امشب میخواهم در مورد یک ویژگی جادویی دیگر بارسا بنویسم که در بازی رفت الکلاسیکوی جام حذفی نمود بسیار زیادی پیدا کرد.
حفظ توپ وحشتناک، پرس شدید و ضربهی سریع. این شاید خلاصهای باشد از سبک بازی بارسای پپ. همه این را میدانند و همان همه هم تا بهحال روشهای گوناگونی را برای در هم شکستن این سبک بازی انجام دادهاند؛ اما جز در بعضی بازیها و بهصورت مقطعی هنوز تیم و مربی پیدا نشده که بتواند در برابر این سبک بازی دوام بیاورد. مثال بارزش هم مورینیو است که در تمامی الکلاسیکوهای بسیار زیاد این دو سال اخیر (از همان بازی ۵ هیچ معروف تا همین بازی هفتهی پیش) در تمام بازیها سبک متفاوتی را امتحان کرده و جز در یک بازی ـ فینال جام حذفی قبل ـ موفق نبوده است. جالب اینجاست که در تمامی این الکلاسیکوها اغلب گلهای بارسا از الگوی یکسانی پیروی کرده است: یک پاس توی عمق و … گل! مثلا همان الکلاسیکوی ۵ هیچ را یادتان بیاید یا بازی رفت لیگ امسال که مسی آن پاس جادویی را به الکسیس داد. خوب همه این را میدانند که بارسا چطور بازی میکند و چطور گل میزند. چرا کسی نمیتواند در برابرش مقاومت کند؟
بهنظرم این مسئله دو وجه دارد:
۱- اجرای عالی کارهای تکراری: بازیکنان بارسا این کارهای تکراری را آنقدر عالی انجام میدهند که هر چقدر هم تیمهای حریف در بازی دفاعی پیشرفت کنند دست آخر پیشرفتهترین تاکتیکشان برای متوقف کردن بازیکنان بارسا میشود خشونت! (مراجعه کنید به حرکات وحشیانهی پپه در تمامی الکلاسیکوهای دو سال اخیر!)
۲- خلاقیت در انجام کارهای تکراری: بازیکنان بارسا در انجام کارهای تکراری خلاقیت دارند! از جمله آنها دقیقا در انجام همین تاکتیک پاس توی عمق و گل زدن، بازیکنان متفاوتی نقش ایفا میکنند. مثلا اگر همیشه در ذهن بازیکنان حریف این الگو ثبت شده که باید ژاوی یا اینیستا پاس بدهند و مسی و الکسیس و ویا گل بزنند، بهیکباره در یک بازی مشکل که کار گرهخورده شاهد این هستیم که مسی پاس میدهد و ژاوی گل میزند. یا از آن هم جالبتر، مسی پاس میدهد و اریک آبیدال در سن ۳۲ سالگی دومین گل تاریخ دوران بازیگریاش را در الکلاسیکو بهثمر میرساند!
ماجرا وقتی جالبتر میشود که بارسا بهیکباره حتا روش گل زدنش را عوض میکند و حریف را با تاکتیک خودش غافلگیر میکند. گل اول الکلاسیکوی جام حذفی همینطوری بهثمر رسید: اولین گل بارسا از روی ضربهی کرنر در کل فصل جاری!
راستش من هنوز در این مورد به نتیجه نرسیدهام که آیا این پویایی و توان بالای ذهنی برای بروز خلاقیت در سختترین شرایط ممکن، وابسته به نبوغ بازیکنان بارسلونا است و یا نتیجهی آموزشهایی که در مکتب لاماسیا دیدهاند. این خیلی شاید مهم نباشد؛ مهم درس دیگری است که ما از این بارسای جادویی میگیریم: سادهترین الگوی موفقیت اجرای عالی و خلاقیت در انجام کارهایی است که نه فقط برای دیگران که برای خودمان هم تکراری شدهاند!
پ.ن.۱. عکس بالا مربوط است به الکلاسیکوی رفت لیگ امسال؛ همان بازی ۳-۱ معروف. میتوانید در چهرهی تکتک بازیکنان بارسا لذت و غرور ناشی از بهترین بودن را ببینید! این عکس واقعا جادویی است.
پ.ن.۲. کانال رسمی یوتیوب باشگاه بارسلونا انیمیشن بسیار جالبی در مورد بازی امشب منتشر کرده که هرگز نباید از دستش بدهید: اینجا روی یوتیوب و دانلود از اینجا.
پ.ن.۳. امروز ۲۵ ژانویه روز تولد دوستداشتنیترین بازیکن دنیا برای من و یکی از بهترین بازیکنان تاریخ است: تولدت مبارک ژاوی هرناندز عزیز!
تا دقایقی دیگر پنجمین الکلاسیکوی فصل برگزار میشود و باز ما شاهد هنرنمایی بالرینهای بارسا در ورزشگاه رؤیایی نیوکمپ در برابر رقیب دیرینه خواهیم بود. الان که این مطلب را مینویسم نمیدانم امشب در بازی چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اما این را میدانم که الگویی که در این پست در موردش مینویسم را حتما امشب هم در بازی بارسا خواهیم