خاموشی گُل خواهد داد فراموشی هم؛ نمیبینی!؟ هیوا مسیح
گزارهها (۱۵۵)
برای لذت بردن از خاک، بسا مشتی از آن و برای آرمیدن در زیر آن، چیزی حتی کمتر از یک مشت کفایت میکند. یوهان ولفگانگ فون گوته
نگاه کویری
اینجا، ولی هنوز از انبوهِ وهمِ خویش چشم مرا به حیرت میکاوی و در کویرِ دورِ نگاهم طرحی بهجز گریز نمییابی … زندهیاد منوچهر آتشی
گزارهها (۱۵۴)
بدی، همواره سادهترین کاری است که میتوان انجام داد! ژوزه ساراماگو؛ کوری
پرواز: بیفرود …
از هر جا آغاز کنی، زودتر است و به هر جا فرود آیی دیر … حسین منزوی
گزارهها (۱۵۴)
وقتی بیش از حد در گوشهی خیابان منتظر کسی بایستی، ممکن است دیگر بهخاطر نیاوری که قرار است چه کسی بیاید، و اصلا برای چه باید بیاید! ماسیمو بونتمپلی
رفتن در نرسیدن …
هرگز دلم نخواست بگویم هرگز مرگ از طنین هرگز میزاید اما همیشه از ریشهی همیشه میآید رفتن همیشه رفتن حتی همیشه در نرسیدن رفتن! پ.ن. بهاحترام دوم اردیبهشت و ۵۵ سالگی قیصر امینپور.
منِ خود، گمکرده …
اینگونه دوست دارم دنبال دوست گشتن نه هیچ جایگاهی نه هیچ جایِ پایی من لحظهلحظه خود را گم کردهام در این راه آیینهام کجایی؟ آیینهام کجایی؟ محمد علی بهمنی
دستهای دور تو …
حالا سالهاست که مرا به جای خالی تو عادت دادهاند … لیالی! باز هم بگویم میان من و این بغضِ بیقرار جای تو خالی؟ سید علی صالحی
باغِ بیبرگی …
بیبرگ بودم درختان از بهار باز آمدند گفتم: ای دل راهی نیست باید خویش را بر دستان و آسمان آویخت. از صدای تو از خواب برخاستم گفتم: چه کسی است که آینه را به میل خویش صیقل میدهد که من صورتم را در آینهی صورت تو ببینم … احمد رضا احمدی
