ـ نظر در تو میکنم ای بامداد، که اندُهگنانه نشستهای کنارِ دریچهی خُردی که بر آفاقِ مغربی میگشاید. ــ من و خورشید را هنوز امیدِ دیداری هست، هر چند روزِ من آری به پایانِ خویش نزدیک میشود ــ نظر در تو میکنم ای بامداد … احمد شاملو
از میان گفتگوهای نافهی شمارهی یک (۲) (احمد شاملو)
این بخش را به پارههایی از مصاحبهی منتشر نشدهی احمد شاملو با بهروژ ئاکرهیی اختصاص میدهم: ـ عاشق بودن پشتوانهی پیروزی در هر کاری است. داستان آن کارگر ساختمانی را شنیدهاید که زیر آفتاب سوزان از ته دل آواز میخواند و خشت را بلندتر از همه میانداخت؟ بله. کریم خان فرستاد تحقیق کنند ببینند دلیل […]
