رفتن به محتوا
  • صفحه‌ی اصلی
  • داستان گزاره‌ها
  • درباره‌ی نویسنده‌ی گزاره‌ها
  • کتابخانه‌ی گزاره‌ها
  • تماس

خاطرات بی‌قراری …

ادبيات,  زندگی

از موج‌های بی‌قراری از نعره‌های سخت توفان از خاطرات باد و باران از لحظه‌های سرکش دیروزِ او، با او مگویید زیرا که امروز دریا خودش از آن همه بی‌تابی‌ بی‌هوده خسته است … سهیل محمودی

13 آذر 1393 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

سهم من: نیستی تو …

ادبيات

من به جستجوی تو و در آستانه‌ی باغ و پنجره و زمستان و آینه و دیدار و کوچه و اقیانوس و رود … اما تو نبودی ای کاش سهم من این نبود … سهیل محمودی

29 اردیبهشت 1390 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

بیشه‌ی تیشه‌شکن!

عمومی

با تیشه بیشه را نمی‌توان از ریشه کند حتی فرهاد هم اگر باشی ـ به شیرین‌کاری یا بی‌گاری ـ تنها می‌توانی قلبی را بر تنه‌ی درختی حک کنی! سهیل محمودی

8 اردیبهشت 1390 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

با تو حکایتی دگر!

عمومی

شکایت و گله‌ای نیست قرار من با تو برای نوبت بعد ولی روایتِ دیدارِ بعدی من و تو از آن حکایت‌ها است! سهیل محمودی

27 مهر 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید

جاده‌ی چشم به راه

عمومی

من و یک جاده‌ی چشم به راه جاده‌ای از شب، تا خلوت ماه آخرین خانه‌ی این جاده تویی اتفاقی که نیفتاده تویی … سهیل محمودی پ.ن. و اضافه می‌کنم اتفاقی که نخواهد افتاد هم، خودِ تویی! 🙁

16 مهر 1389 / ۳ دیدگاه‌ها
بیشتر بخوانید

از دوزخ من تا بهشت تو

عمومی

هر چند غیر از عشق دیگر به چیزیمْ اعتقادی نیست؛ اما بهشتی هم اگر باشد حتما همان فردای بی‌اندوهگینِ توست مفهومِ دوزخ نیز شاید همین امروزِ بی‌لبخندِ من باشد که در او جای شادی نیست. با این همه گویا میان این دو هم چندان تضادی نیست؛ زیرا: تا دست‌های‌ام را میان دست‌های خویش می‌گیری حس […]

31 مرداد 1389 / ۰ دیدگاه
بیشتر بخوانید
پوسته Royal Elementor Kit توسط WP Royal.
به نسخه موبایل بروید