دریا که صدا میزندم وقت کار نیست
دیگر مرا به مشغلهای اختیار نیست
پر میکشم به جانب همبغض هر شبم
آیینهای که هیچ زمانش غبار نیست
دریا و من چقدر شبیهایم گر چه باز
من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست
با او چه خوب میشود از حال خویش گفت
دریا که از اهالی این روزگار نیست
امشب ولی هوای جنون موج میزند
دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست
ای کاش از تو هیچ نمیگفتمش، ببین!
دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست
***
استاد محمد علی بهمنی این هفته ۷۶ ساله شدند. همیشه گفتهام که بیغزلها و ترانههای استاد، جهان برای من رنگ و بویی دیگر داشت. خدای بزرگ این غزلسرای سپیدموی عاشقپیشهی مهربان این سرزمین را برای ما سالهای سال حفظ کند.
دریا که صدا میزندم وقت کار نیست دیگر مرا به مشغلهای اختیار نیست پر میکشم به جانب همبغض هر شبم آیینهای که هیچ زمانش غبار نیست دریا و من چقدر شبیهایم گر چه باز من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست با او چه خوب میشود از حال خویش گفت دریا که از اهالی این روزگار نیست امشب ولی هوای