همه‌ی ما بارها و بارها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم و حتی تجربه‌ کرده‌ایم که برای موفقیت، نیازمند منظم بودن هستیم؛ اما کم‌تر آدمی را می‌بینیم که خودش را منظم بداند. البته مشکل اصلی شاید این باشد که به ما نگفته‌اند نظم یعنی چه و ما فکر می‌کنیم که نظم یعنی چیزی شبیه همان نظم و انضباطی که در مدرسه و دانشگاه و محل کار و حتی محیط خانواده از ما انتظار داشته و دارند. 🙂

اما واقعیت این است که “نظم شخصی” هیچ تعریف مشخصی ندارد و مثل هر الگوی رفتاری دیگری اگر چه می‌تواند دارای “به‌ترین تجاربی” برگرفته از الگوهای شخصی دیگران باشد؛ اما در نهایت مفهومی است که توسط تک‌تک ما در زندگی‌مان خلق می‌شود و توسعه می‌یابد. این یعنی یکی از پیش‌نیازهایی که برای حرکت در مسیر موفقیت به آن نیاز داریم، خلق همین الگوی شخصی از نظم است. من این‌جا تعریف شخصی خودم را از “نظم شخصی” ارائه می‌دهم: نظم شخصی یعنی کارهایی که برای تحقق اهداف زندگی‌م انجام بدهم را در زمان خودش جوری انجام دهد که نتایج مورد انتظار از آن‌ها به‌دست آیند.

با این تعریف، “نظم شخصی” بیش‌تر یک الگوی عمل‌کردی است. بنابراین برای دست‌یابی به نظم شخصی با چنین تعریفی، لازم است عمل‌کردمان را به‌بود دهیم یا به‌عبارت به‌تر، باید بهره‌ورتر باشیم. اما چگونه می‌توانیم بهره‌ورتر باشیم؟ دیپ پاتل در سایت مجله‌ی آنترپرنر ۱۰ پیشنهاد را در این زمینه مطرح کرده است:

۱- نقاط ضعف‌تان را در زمینه‌ی بهره‌وری بشناسید: چه چیزی باعث بازی‌گوشی شما و فرارتان از انجام مسئولیت‌های‌تان می‌شود؟ آن‌ها همان چیزهایی است که باید حواس‌تان به آن‌ها باشد و کنترل‌شان کنید. مثلا: اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی!

۲- محرک‌های نقاط ضعف‌تان در زمینه‌ی بهره‌وری را کنترل و حذف کنید: به‌عنوان مثال:کشف کنید که چه چیزی باعث می‌شود مدام در شبکه‌های اجتماعی در حال رصد پست‌های دوستان و غیردوستان‌تان (!) باشید؟ بی‌حوصله‌گی؟ بی‌کاری؟ تنبلی؟ یا عامل دیگر؟ 🙂 با حذف عوامل حواس‌پرتی، احتمالا می‌توانید واقعا به کارهای‌تان برسید!

۳- برای خودتان هدف‌گذاری دقیقی داشته باشید که با نقشه‌ی اقدامات مشخص و زمان‌بندی اهداف و اقدامات کامل می‌شود: این‌گونه شاید مجبور شوید که واقعا کار کنید!

۴- منظم بودن را تمرین کنید: بهانه آوردن ممنوع! خودتان را به انجام کارها سر موقع مجبور کنید. بعد از مدتی به این کار به‌جای بازی‌گوشی عادت خواهید کرد.

۵- عادت به منظم بودن را پیچیده‌ نکنید: قرار نیست برای منظم شدن خودمان شکنجه بدهیم! 🙂 هر جور که راحت‌ترید منظم باشید. ولی به همین نظمِ حداقلی متعهد بمانید! لطفا.

۶- غذای سالم و مقوی بخورید: خیلی وقت‌ها بی‌حوصلگی‌ها و تنبلی‌ها به‌خاطر الگوی نادرست تغذیه‌ی ما است.

۷- شما همان‌قدر قدرت‌مند هستید که فکر می‌کنید هستید: با عزم راخ، یا راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت!

۸- برنامه‌ی جایگزینی داشته باشید: نظم شخصی به این معنی نیست که کارها را همیشه از یک راه مشخص انجام دهید. فارغ از این‌که همیشه اوضاع آن‌طوری که فکر کردید پیش نمی‌رود و لازم است برنامه‌های‌تان را تغییر دهید، کمی خلاقیت در اجرای برنامه‌ها چاشنی خوش‌طعمی برای ترغیب شدن به ادامه دادن مسیر طولانی دست‌یابی به اهداف است.

۹- به خودتان جایزه بدهید: توضیحی لازم است؟

۱۰- خودتان را ببخشید و به آینده چشم بدوزید: هیچ‌کس عمدا اشتباه نمی‌کند. همیشه می‌شود از زمین برخاست و دوباره شروع کرد. 🙂 پس بسم‌الله.

امیدوارم بتوانید تعبیر خوبی از نظم شخصی برای خودتان خلق کنید که به شما در تحقق اهداف‌تان کمک کند.

دوست داشتم!
۸

همه‌ی ما بارها و بارها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم و حتی تجربه‌ کرده‌ایم که برای موفقیت، نیازمند منظم بودن هستیم؛ اما کم‌تر آدمی را می‌بینیم که خودش را منظم بداند. البته مشکل اصلی شاید این باشد که به ما نگفته‌اند نظم یعنی چه و ما فکر می‌کنیم که نظم یعنی چیزی شبیه همان نظم و انضباطی که در مدرسه و دانشگاه و محل کار و

زندگی اجتماعی برای ما امروزه دیگر یک انتخاب نیست و چاره‌ای جز زیستن در میان مردم نداریم. زندگی اجتماعی دیگر حتی به حضور فیزیکی در جمع دیگر افراد از قبیل: خانواده‌، دوستان، همکاران و … محدود نمی‌شود: رسانه‌های اجتماعی زندگی اجتماعی را به لحظه‌لحظه‌ی ما افزوده‌اند! اما شاید آن‌چه در زندگی اجتماعی بیش از هر چیزی اهمیت داشته باشد، داشتن شخصیتی معقول و نرمال است؛ شخصیتی که به مجموعه‌ای از نُرم‌های فرهنگی و اجتماعی متعهد است (هر چند که متأسفانه بسیاری از ما تصور می‌کنیم که شکستن این اصول پذیرفته شده راه خوبی برای دیده شدن است!)

یک انسان سالم و بالغ در زندگی اجتماعی خود به مجموعه‌ای از مهارت‌ها مجهز است که باعث می‌شود تا فرد بتواند براساس گوهر وجودی واقعی‌اش و جنبه‌های مثبت رفتاری‌اش در کنار دیگران زندگی آرام و شادی را سپری کند. متأسفانه اگر چه خیلی از این مهارت‌ها را در خانواده و دوران تحصیل آموخته‌ایم در دورانی که وارد زندگی مستقل اجتماعی می‌شویم آن‌ها را فراموش می‌کنیم. سایت بیزینس‌اینسایدر در این مطلب فهرستی مفصل را از این مهارت‌های زندگی ارائه کرده است که در ادامه به برخی از مهم‌ترین موارد آن‌ها (از نظر من) را مرور می‌کنیم:

۱- پذیرفتن بازخورد با روی خوش: هیچ انسانی از اشتباه کردن مصون نیست و در نتیجه همه‌ی ما به تذکرات و پیشنهاد و انتقاد دیگران نیازمندیم!

۲- عذرخواهی به‌موقع و درست: وقتی فهمیدیم اشتباه کردیم باید خیلی سریع، به‌صورت شخصی از فرد مورد نظر عذرخواهی کنیم، توضیح بدهیم چه اتفاقی افتاده و چرا این اشتباه را مرتکب شده‌ایم، چگونه از رخ دادن مجدد این اشتباه اجتناب خواهیم کرد و تلاش می‌کنیم آن را جبران کنیم.

۳- مدیریت اثربخش زمان: زمان و عمر تنها منبعی است که در زندگی در اختیار خود ما است و متأسفانه اصلا هم جبران‌پذیر نیست. مدیریت اثربخش زمان به‌معنی زیاد کار کردن نیست؛ بلکه به‌معنی کاهش حداکثری اتلاف وقت و پرداختن به تمامی جنبه‌های زندگی بشر است.

۴- نه گفتن به‌صورت محترمانه: تاکنون چند بار به‌اجبار یا در رودربایستی “بله” گفته‌اید و خودتان را دچار دردسر کرده‌اید؟ 🙂

۵- هم‌دلی با دیگران: همان‌قدر که ما به درک شدن نیاز داریم، دیگران هم به درک شدن نیاز دارند! هم‌دلی کار سختی نیست؛ خیلی وقت‌ها آدم‌ها تنها به یک گوش شنوا نیاز دارند که اشتباهات و ضعف‌های‌شان را به آن‌ها گوشزد نکند و به آن‌ها انرژی مثبتِ “همه چیز درست می‌شود!” بدهد …

۶- درست لباس پوشیدن: متأسفانه عقل مردم در درجه‌ی اول در چشم‌شان است!

۷- بودجه‌بندی درآمد و پس‌انداز و رعایت آن: از آن‌جایی که مثل بیل گیتس پول‌دارترین آدم دنیا نیستیم و درآمدمان محدود است، به‌تر است بودجه‌ی مشخصی را براساس درآمدمان تعیین کنیم و سعی کنیم براساس پولی که در جیب‌مان خرج کنیم! این روزها متوجه شده‌ام که آموختن مهارت مدیریت مالی (به نعبیر رابرت کیوساکی هوش مالی) چقدر ضروری است.

۸- گذراندن زمان به‌تنهایی: اگر مثل من فرد درون‌گرایی باشید، ذاتا به این مهارت مچهز هستید! اما در هر حال تنهایی برای شناخت دقیق‌تر خود و تلاش برای تبدیل شدن به انسانی به‌‌تر لازم است.

۹- سخن گفتن در جمع: حتی اگر تبدیل شدن به یک برند شخصی برای‌تان مهم نیست؛ برای گرفتن حق‌تان نیاز دارید سخن گفتن در جمع را بلد باشید!

۱۰- مذاکره: لحظه به لحظه‌ی زندگی اجتماعی مذاکره است: تلاش برای دست‌یابی به اهداف شخصی در زندگی اجتماعی. پس به‌تر است اصول مذاکره را بیاموزیم و تمرین کنیم.

۱۱- درخواست کمک از دیگران: البته باید باید باور کنیم که این یکی هم مهارتی است که باید بیاموزیم!

دوست داشتم!
۷

زندگی اجتماعی برای ما امروزه دیگر یک انتخاب نیست و چاره‌ای جز زیستن در میان مردم نداریم. زندگی اجتماعی دیگر حتی به حضور فیزیکی در جمع دیگر افراد از قبیل: خانواده‌، دوستان، همکاران و … محدود نمی‌شود: رسانه‌های اجتماعی زندگی اجتماعی را به لحظه‌لحظه‌ی ما افزوده‌اند! اما شاید آن‌چه در زندگی اجتماعی بیش از هر چیزی اهمیت داشته باشد، داشتن

در نوشته‌ی قبلی در مورد اهمیت مهارت‌های نرم برای موفقیت شغلی توضیحاتی ارائه شد و نوشته با این سؤال به پایان رسید که مهارت‌های نرم را چگونه باید آموخت؟ یک راه آموختن مهارت‌های نرم، ایجاد عادت‌های صحیح در زندگی روزمره است. در این نوشته به‌نقل از این‌جا فهرستی از ۲۱ مهارت نرم برای موفقیت شغلی ارائه می‌شود:

۱- مهارت سخنرانی در جمع؛

۲- یادگیری برنامه‌نویسی رایانه‌ای؛

۳- گوش دادن به پادکست‌ها؛

۴- علاقه‌مندی به مباحث روان‌شناسی (ابزاری برای شناخت عمیق‌تر و صحیح‌تر خودمان، افکارمان، انگیزه‌های‌مان و عملکردهای‌مان)؛

۵- انتخاب یک فعالیت ورزشی که بتوانید برای سال‌ها آن را انجام دهید؛

۶- یادداشت کردن نکات کلیدی از فعالیت‌های روزمره قبل از خواب (تحقیقات نشان داده‌اند که نوشتن از زندگی روزمره در پایان روز باعث آسوده شدن ذهن شما و بهره‌وری بیش‌تر در روز بعد خواهد شد)؛

۷- گفتگوی روزمره با آدم‌های غریبه (آن‌ها می‌توانند به‌معنی فرصت‌های جدید برای شما باشند!)؛

۸- یادگیری گوش دان اثربخش؛

۹- اتلاف کم‌تر زمان (فراموش نکنیم که زندگی چیزی بیش‌تر از روزها، ساعت‌ها، دقیقه‌ها و ثانیه‌ها نیست)؛

۱۰- شاد شدن با دنبال کردن رؤیاها (به‌جای نشستن و غصه خوردن از محقق نشدن رؤیاها و انجام کارهایی که مجبورید انجام دهید، تلاش برای رسیدن به رؤیاهای‌تان را آغاز کنید!)؛

۱۱- ایجاد دوستی‌های عمیق و مهربانی با مردم؛

۱۲- تنوع‌بخشی به تجربیات؛

۱۳- پس‌انداز پول؛

۱۴- هم‌نشینی با افراد باتجربه (آن‌ها راهِ رفتن را تجربه کرده‌اند)؛

۱۵- پرداختن به امور معنوی؛

۱۶- یادگیری چگونه سازگار کردن خود با شرم و تردید (و سایر احساسات انسانی)؛

۱۷- بیرون زدن از ساختمان؛

۱۸- تلاش برای شناختن آدم‌هایی که شبیه شما نیستند؛

۱۹- به‌خاطر سپردن تاریخ‌ها (هر چیزی چه زمانی اتفاق افتاده یا خواهد افتاد؟)؛

۲۰- رمان و داستان خواندن؛

۲۱- داشتن اهداف حداقلی اما ثابت برای هر روز (مثلا: خواندن ۱۵ صفحه کتاب در روز.)

شاید این پیشنهادات چندان هم مهم و اثربخش به‌نظر نیایند؛ اما تنها راه به‌انجام رساندن کارهای بزرگ، انجام دادن کارهای کوچک به‌مدت طولانی است. قصه‌ی سکاکی یادتان هست؟

دوست داشتم!
۱۲

در نوشته‌ی قبلی در مورد اهمیت مهارت‌های نرم برای موفقیت شغلی توضیحاتی ارائه شد و نوشته با این سؤال به پایان رسید که مهارت‌های نرم را چگونه باید آموخت؟ یک راه آموختن مهارت‌های نرم، ایجاد عادت‌های صحیح در زندگی روزمره است. در این نوشته به‌نقل از این‌جا فهرستی از ۲۱ مهارت نرم برای موفقیت شغلی ارائه می‌شود: ۱- مهارت سخنرانی

خیلی از ما تصور می‌کنیم برای موفقیت شغلی نیازمند انجام کارهای عجیب و غریب و تلاش‌های مافوق بشری هستیم و به‌همین دلیل، حتی گام اول را در مسیر رسیدن به مقصودمان برنمی‌داریم. این در حالی است که موفقیت هیچ راهی ندارد جز همان ضرب‌المثل معروف که “آهسته و پیوسته رفتن” را به ما توصیه می‌کند. بدیهی است که در طی این مسیر نیاز به مجهز بودن به ابزارهایی داریم تا بتوانیم از عهده‌ی وظایف و کارهایی که در طول مسیر به آن‌ها نیازمندیم، برآییم. این ابزارها همان مهارت‌ها (یا به تعبیری دیگر شایستگی‌های) ما هستند. یاد گرفتن مهارت‌ها و تبدیل کردن آن‌ها به عادت باعث می‌شود تا بتوانیم در زمان مناسب به به‌ترین شکل ممکن هر کاری را انجام دهیم.

در هر شغل و حرفه گروهی از مهارت‌های تخصصی وجود دارد که فرد متخصص لازم است آن‌ها را فرا بگیرد (مثلا: یک جوشکار باید جوشکاری با گاز آرگون را بلد باشد!) اما گروهی از مهارت‌ها هم وجود دارند که در هر شغلی و از آن‌ مهم‌تر در زندگی روزمره برای ما کاربرد دارند. این مهارت‌ها مهارت‌های عمومی شغل و زندگی محسوب می‌شوند. مهارت‌های دسته‌ی اول را مهارت‌های سخت و مهارت‌های دسته‌ی دوم را مهارت‌های نرم می‌نامند. می‌توانید این‌جا و این‌جا را برای آشنایی بیش‌تر ببینید.

مهارت‌های سخت معمولا با تحصیل، کارآموزی و … یاد گرفته می‌شوند. اما متأسفانه در مدرسه و دانشگاه و حتی محل کار خیلی به آموزش مهارت‌های نرم اهمیتی داده نمی‌شود. اغلب مدیران ما نیز به اهمیت مهارت‌های نرم در موفقیت تیم و همکاران خود واقف نیستند. در عین حال خود ما هم آن‌قدرها که به مهارت‌های سخت اهمیت می‌دهیم و برای یادگیری‌شان به‌سراغ کلاس و مطالعه و تمرین برای خودآموزی می‌رویم، مهارت‌های نرم را جدی نمی‌گیریم. پس مهارت‌های نرم را چگونه باید یاد گرفت؟ در این‌ باب نوشته‌های دیگری خواهم داشت و در آن پیشنهاداتی ارائه می‌کنم.

پ.ن. مدت زیادی است از نوشته‌های با موضوع “کار حرفه‌ای” در گزاره‌ها خبری نیست. از این هفته دوشنبه شب‌ها دوباره انتشار این یادداشت‌ها را آغاز می‌کنم.

دوست داشتم!
۸

خیلی از ما تصور می‌کنیم برای موفقیت شغلی نیازمند انجام کارهای عجیب و غریب و تلاش‌های مافوق بشری هستیم و به‌همین دلیل، حتی گام اول را در مسیر رسیدن به مقصودمان برنمی‌داریم. این در حالی است که موفقیت هیچ راهی ندارد جز همان ضرب‌المثل معروف که “آهسته و پیوسته رفتن” را به ما توصیه می‌کند. بدیهی است که در طی

“ژاوی یک روز به من گفت که اگر رئیس باشگاه بارسا بود و مسی از او ده بلیط درخواست می‌کرد، به او ۲۰ بلیط می‌دادم تا نرود؛ اما مسی فقط یک بلیط خواست. ژاوی می‌خواست که من این واقعیت را درک کنم که عملکرد خارق‌العاده‌ی مسی ناشی از خصلت درجه اول بودن او است. همه‌ی بازیکنان طراز اول ـ مثل فا‌ن‌باستن، مالدینی و بارسی این ویژگی را داشتند. این ویژگی همان چیزی است که بالوتلی هم باید یاد بگیرد: مهارت، حق و حقوق انسان را مشخص نمی‌کند؛ مسئولیت‌ها این کار را می‌کنند. ماریو برای خودش بازی می‌کند. اگر خودش بخواهد، می‌تواند فوتبالیست شماره یک دنیا شود.” (دیمیتریو آلبرتینی؛ این‌جا و با تشکر از خبر اصلی)

همه‌ی ما بارها و بارها با آدم‌های بامهارتی مواجه شده‌ایم که در زندگی‌شان به آن‌چه می‌خواسته‌اند نرسیده‌اند (شاید هم خودمان از این دسته آدم‌ها باشیم.) آدم‌هایی که همیشه از چیزی آن بیرون شاکی هستند: “نگذاشتند و نشد! من به حق‌م نرسیدم!” اما اگر به واقعیت زندگی‌شان بنگریم؛ ماجرا این‌قدرها هم آسان نیست. خیلی قصد توضیح مفصل ندارم. دیمیتریو آلبرتینی ـ که یکی از اسطوره‌های فوتبالی من است! ـ در همان جمله‌ای که پررنگ کرده‌ام به‌خوبی به‌ترین پاسخ را به همه‌ی این آدم‌ها و همه‌ی ما می‌دهد: برای موفق شدن، غیر از مهارت باید مسئولیت‌پذیری داشت. پذیرش مسئولیت‌ زندگی خودمان در درجه‌ی اول و پذیرش مسئولیت در دنیای حرفه‌‌ای‌ها، کلید موفقیت ما در زندگی شخصی و شغلی‌مان است.

دوست داشتم!
۱۰

“ژاوی یک روز به من گفت که اگر رئیس باشگاه بارسا بود و مسی از او ده بلیط درخواست می‌کرد، به او ۲۰ بلیط می‌دادم تا نرود؛ اما مسی فقط یک بلیط خواست. ژاوی می‌خواست که من این واقعیت را درک کنم که عملکرد خارق‌العاده‌ی مسی ناشی از خصلت درجه اول بودن او است. همه‌ی بازیکنان طراز اول ـ مثل

“بزرگ‌ترین مشکل زیدان در این مسیر این خواهد بود که او یک نابغه فوتبالی بوده. بازیکنان بزرگی مثل زیدان نیازی به فکر کردن ندارند و همه چیز به صورت طبیعی برای آن‌ها اتفاق می‌افتد. بقیه‌ی افراد باید مدت زیادی برای انجام هر کاری فکر کنند. چالش پیش روی او این است: ببینیم او چه چیزهایی می‌داند؛ یک بحث نحوه‌ی کارکردن اوست و بحث دیگر انتقال اطلاعات به دیگران است.” (خورخه بالدانو؛ مدیر ورزشی و سرمربی سابق رئال مادرید در مورد رؤیای مربی‌گری زیزوی دوست‌داشتنی فوتبال جهان؛ این‌جا)

در هر شغلی، کامل‌ترین تعریف از ویژگی‌هایی که برای موفقیت ما لاز‌م‌اند، همینی است که بالدانو گفته است: 

  1. دانش و مهارت ما؛
  2. کیفیت استفاده از دانش و مهارت‌مان در عمل؛
  3. تعاملات ما با دیگران.

موفقیت از میزان تطابق این ویژگی‌های ما با ویژگی‌های ایده‌آل‌ شغلی که در آن هستیم، حاصل می‌شود. اما چگونه؟ یکی از منابع غنی که سازمان‌ها برای طراحی و استخراج الزامات مشاغل (در حوزه‌های سه گانه‌ی فوق) از آن الهام می‌گیرند، سایت معروف Onet است. من البته گشت و گذار در این سایت و کشف کاربردهای آن و رابطه‌اش با مدل بالا را به خودتان می‌سپارم. 🙂

دوست داشتم!
۲

“بزرگ‌ترین مشکل زیدان در این مسیر این خواهد بود که او یک نابغه فوتبالی بوده. بازیکنان بزرگی مثل زیدان نیازی به فکر کردن ندارند و همه چیز به صورت طبیعی برای آن‌ها اتفاق می‌افتد. بقیه‌ی افراد باید مدت زیادی برای انجام هر کاری فکر کنند. چالش پیش روی او این است: ببینیم او چه چیزهایی می‌داند؛ یک بحث نحوه‌ی کارکردن

روزهای ابتدایی ده‌ی دوم قرن ۲۱ میلادی را پشت سر می‌گذاریم. دهه‌ای که گذشت، دهه‌ی شگفتی‌ها در صنعت آی‌تی بود؛ از حباب دات کام‌ها تا استارت‌ ـ آپ‌های اینترنتی امروزین، از یاهو تا گوگل، از مایکروسافت تا اپل، از اورکات تا فیس‌بوک. دهه‌ای که هر روز با شگفتی جدیدی روبرو بودیم! دهه‌ای که کاربردهای سازمانی آی‌تی را هم برای همیشه تغییر داد و به سازمان‌ها نشان داد که یکی از راه‌کارهای اصلی‌ پیش روی‌شان برای افزایش کارایی و اثربخشی‌، تکیه بر فناوری اطلاعات است و استفاده از ابزارهای جدیدی است که آی‌تی برای ساده کردن و به‌تر انجام دادن کارها در سازمان‌ها عرضه کرده است: از ورد و اکسل قدیمی مایکروسافت گرفته تا Google Docs مبتنی بر فناوری ابر گوگل، از نرم‌افزارهای سازمانی عظیم ERP سپ و اوراکل گرفته تا سیستم‌های هوشمند و داشبوردهای مدیریتی، از دیتابیس‌های ساده‌ی اولیه‌ تا انباره‌های داده‌ی امروزی و بسیاری فناوری‌های جدید.

ورود آی‌تی به سازمان‌ها موجب گسترده شدن بازار کار در این حوزه هم شد. حالا دیگر متخصصان آی‌تی دیگر فقط در سازمان‌های فناوری محوری مثل آی‌بی‌ام و مایکروسافت امکان کار نداشتند؛ بلکه در هر سازمانی بدون توجه به اندازه و گستردگی فعالیت‌ها و حتا میزان سرمایه‌اش، به آن‌ها نیاز بود. همین گسترش بازار کار موجب پدید آمدن شغل‌های جدیدی شدند که تا پیش از آن سابقه نداشتند و بر همین اساس، مهارت‌های جدیدی هم در زمینه‌ی تخصص‌های مرتبط با فناوری اطلاعات مطرح شدند. اما نیاز بازار به همین مهارت‌های جدید هم با گذشت زمان و تغییرات در فناوری‌های در دسترس و ظهور پدیده‌هایی مثل نیروی کار ارزان قیمت و متخصص فناوری در کشورهای شرق میانه و شرق دور (نظیر هند)، تغییر کرد. باز مهارت‌های جدیدی پدید آمدند و برخی از مهارت‌ها نیز به دلایل مختلفی از جمله کاهش هزینه‌ها برون‌سپاری شدند.

به‌عنوان یک متخصص آی‌تی اگر بخواهید این روزها برای آینده‌ی خود برنامه‌ریزی بکنید چه می‌کنید؟ چه مهارت‌هایی این روزها در بازار کار از اقبال بیش‌تری برخوردارند؟ چه مهارت‌هایی را باید یاد بگیرید؟ کدام‌ مهارت‌ها دیگر به درد بازار کار صنعت آی‌تی نمی‌خوردند؟ این پرسش‌ها باعث شدند تا مؤسسه‌ی گارتنر و چند پژوهش‌گر مستقل دست به تحقیقاتی در این زمینه بزنند و بر اساس نتایج این تحقیقات، ۱۰ مهارت زیر برای بازار کار آی‌تی در دهه‌ی دوم قرن ۲۱، جذاب شناخته شده‌اند:

  1. معماری سازمانی: با تمرکز بر یکپارچه‌سازی سیستم‌ها؛ به دلیل افزایش روزافزون ادغام شرکت‌ها در یکدیگر (M&A) و البته بهبود و مهندسی مجدد فرایندها (BPR).
  2. مهارت‌های مدیریت پروژه: هر گونه تلاش برای نوسازی، یکپارچه‌سازی و گسترش قابلیت‌های آی‌تی در سازمان باید در قالب پروژه انجام شود. اما این روزها صنایع درگیر بحران مالی هستند (یعنی محدودیت بودجه و لزوم کاهش هزینه‌ها)‌ و آی‌تی نیز براساس تحقیقات انجام شده، یکی از مهم‌ترین ابزارهای نجات‌بخش سازمان‌ها از رکود است (تولید ارزش افزوده با کیفیت در زمانی محدود) بنابراین مدیریت پروژه با آن سه حوزه‌ی اصلی و معروف تمرکزش (هزینه، زمان و کیفیت) این روزها اهمیتی روزافزون یافته است.
  3. منبع‌یابی، مذاکره و عقد قرارداد: این روزها برون‌سپاری (Outsourcing) خدمات آی‌تی سازمان‌ها بسیار رایج شده است (حتا در ایران)؛ بنابراین مهارت‌های مربوط به آن‌ها در سازمان‌های کارفرما اهمیت ویژه‌ای یافته است.
  4. تحلیل و طراحی سیستم: قبل‌تر در پستی با عنوان ۶ شغل در حال ناپدید شدن! عنوان شد که شغل برنامه‌نویسی در آمریکای شمالی در حال ناپدید شدن و برون‌سپاری به کشورهای دیگر (به‌ویژه هند) است. اما جالب است که مهارت‌های تحلیل و طراحی سیستم (یعنی کار بنده!) هنوز برای بسیاری از سازمان‌ها حیاتی محسوب می‌شود! (البته به علت‌اش اشاره‌ای نشده؛ ولی حدس می‌زنم که به این دلیل باشد که تحلیل و طراحی نمی‌تواند از کسب و کار سازمان جدا باشد؛ یعنی فردی که این کار را می‌کند باید بیزینس سازمان را دقیق بشناسد و بداند دارد برای چی، چه کار می‌کند.)
  5. ممیزی سیستم‌ها: به دلیل پدید آمدن استانداردهای حاکمیتی که باید توسط سیستم‌های سازمان‌ها پاس شوند (مثل استاندارد افتا در ایران) مهارت ممیزی سیستم‌ها هم بااهمیت است.
  6. امنیت: مهم‌ترین و باآینده‌ترین مهارت! در سراسر دنیا در سال ۲۰۱۰ بیش از دو میلیون متخصص امنیت مشغول به فعالیت بوده‌اند که نسبت به سال قبل ۳۰ درصد رشد نشان می‌دهد. بازار آموزش مهارت‌های امنیت هم بسیار داغ است و ۱۶٫۴ درصد نسبت به سال قبل‌اش رشد داشته است.
  7. مدیریت انباره‌های اطلاعاتی: حجم اطلاعات تولیدی سازمان‌ها و اهمیت آن‌ها امروز آن‌قدر بالاست که مدیریت مخازن نگهداری آن‌ها هم برای خودش مهارت مهمی محسوب شود!
  8. داده‌کاوی و هوش‌مندی کسب و کار: این حجم عظیم اطلاعات که در بالا اشاره شد باید بالاخره به یک دردی بخورد دیگر! چه بسیار اطلاعات به‌درد بخوری مخصوصا در مورد تغییرات روندهای عملکرد کسب و کار و علایق مشتریان در این داده‌های عظیم نهفته است که کشف آن‌ها نیازمند ابزارهای نوین آماری و اطلاعاتی و هوش‌مند است.
  9. هوش مصنوعی: توضیح این یکی یک مقدار فنی می‌شود. در سال‌های اخیر هم‌واره تمرکز صنعت آی‌تی بر خودکارسازی فعالیت‌های روتین که عموما نیازی به مغز ندارند (!) بوده است. اما خوب چه می‌شد برای آزاد کردن مغز آدم‌ها هم آی‌تی کاری می‌کرد؟ برای همین منظور است که در سال‌های اخیر توجه بسیار زیادی به عوامل هوش‌مند (Intelligent Agents)، سیستم‌های خبره (Intelligent Systems) و سیستم‌های پشتیبان تصمیم (DSS) و نظایر آن‌ها شده است. زیربنای اصلی این سیستم‌ها الگوریتم‌های هوش مصنوعی هستند.
  10. توسعه‌ی اپلیکیشن‌های تحت وب: توضیحی لازم دارد؟

اگر چه ممکن است امواج بعضی از روندهای تشریح شده در این پست در حال حاضر هنوز به ایران نرسیده باشد؛ اما به نظرم رفتن به این سمت و سو برای ما هم در چند سال گذشته ناگزیر است. ضمن این‌که اگر خدای نکرده قصد مهاجرت داشته باشید، باید به این مهارت‌ها توجه داشته باشید!

این پست ترجمه‌ای آزاد است از این‌ مقاله

دوست داشتم!
۰

روزهای ابتدایی ده‌ی دوم قرن ۲۱ میلادی را پشت سر می‌گذاریم. دهه‌ای که گذشت، دهه‌ی شگفتی‌ها در صنعت آی‌تی بود؛ از حباب دات کام‌ها تا استارت‌ ـ آپ‌های اینترنتی امروزین، از یاهو تا گوگل، از مایکروسافت تا اپل، از اورکات تا فیس‌بوک. دهه‌ای که هر روز با شگفتی جدیدی روبرو بودیم! دهه‌ای که کاربردهای سازمانی آی‌تی را هم برای همیشه