احتمالا تجربه کرده‌اید که در زمان دندان‌درد، معمولا درد در دندان خراب احساس نمی‌شود و بیش‌تر دندان‌های کنار آن درد می‌کنند. در کسب و کارها هم در بسیاری اوقات همین اتفاق رخ می‌دهد. بنابراین درمان واقعی دردهای سازمانی، نیازمند کشف درد واقعی است. در اما چطور درد واقعی را کشف کنیم؟ پاسخ من این است: با طرح سؤالات درست.

شاید شنیده باشید که می‌گویند سؤال درست پرسیدن، نصف بیش‌تر راه‌حل مسئله است. سؤال درست می‌تواند باعث شود تا زوایای پنهان یک درد سازمانی کشف شود و ریشه‌های واقعی یک مشکل شناسایی شود. تجربه نشان می‌دهد که در بسیاری موارد، دردها نشانه‌های مشکلاتی که ما فکر می‌کنیم در سازمان‌مان وجود دارند نیستند! و این‌جاست که اهمیت طرح سؤالات درست، مشخص می‌شود. اما چطور درست سؤال کنیم!؟

ابتدا بیایید به یک سؤال دیگر پاسخ دهیم: چرا سؤالات درستی نمی‌پرسیم؟ پاسخ این است که ما برای اغلب مسائل، راه‌حل‌های از پیش تعیین شده داریم. خیلی وقت‌ها مشکل اصلی در حقیقت راه‌حل معمول برای یک مسئله است و ما باید اول مشکلِ “درست نبودن راه‌حل” را حل کنیم! در واقع ما همیشه به‌دنبال پیچی می‌گردیم که آچارمان به آن بخورد!

بنابراین برای پرسیدن سؤالات درست، باید اول کلیشه‌ها و سنت‌ها را کنار بگذاریم و بعد، سؤالات جدیدی بپرسیم. یک راه دیگر هم این است که سؤالات قدیمی را به‌روشی جدید مطرح کنیم. به‌عبارت بهتر: لازم است با یک ورق کاغذ سفید برای نوشتن سؤالات شروع کنیم!

کسب این مهارت نیازمند تمرین بسیار زیاد است. شخصا فکر می‌کنم این می‌تواند یک تمرین فوق‌العاده عالی برای درک به‌تر مفاهیم و مسائل باشد: سعی کنیم هر از گاهی با سؤالاتی جدید یا متفاوت، خودمان را در مورد یک مفهوم که فکر می‌کنیم کاملا درک کرده‌ایم، به چالش بکشیم! همین تمرین کردن به ما این اجازه را می‌دهد تا در دنیای واقعی ـ مخصوصا در جایگاه یک مدیر ـ بتوانیم سؤالات درستی طرح کنیم و با رسیدن به عمق مسئله‌ی واقعی و بعد پیدا کردن یک راه‌کار مناسب، درد واقعی را درمان کنیم!

دوست داشتم!
۵

احتمالا تجربه کرده‌اید که در زمان دندان‌درد، معمولا درد در دندان خراب احساس نمی‌شود و بیش‌تر دندان‌های کنار آن درد می‌کنند. در کسب و کارها هم در بسیاری اوقات همین اتفاق رخ می‌دهد. بنابراین درمان واقعی دردهای سازمانی، نیازمند کشف درد واقعی است. در اما چطور درد واقعی را کشف کنیم؟ پاسخ من این است: با طرح سؤالات درست. شاید

ممفیس باید تنها روی فوتبال تمرکز کند. مایه‌ی تأسف خواهد بود اگر استعداد بازیکنی مثل ممفیس به خاطر مسائل جانبی هدر برود. باید کاری کند که مردم راجع به ممفیس فوتبالیست صحبت کنند. او باید انتقادات را قبول کند و به کارش برسد. بازیکن بزرگ نباید به آسانی راضی شود. اگر سه موقعیت بدست آورید و تنها یک گل بزنید، باید قبول کنید که عالی بازی نکردید. این در بالاترین سطح به اندازه کافی خوب نیست.” (رود گولیت؛ این‌جا)

ممفیس در ابتدای فصل با هزار امید و آرزو به “تئاتر رؤیاها” آمده تا بار دیگر ثابت کند شماره‌ی ۷ منچستر یونایتد تا چه اندازه افسانه‌ای است؛ اما در عمل نتوانست آنی باشد که باید! حالا رود گولیت ستاره‌ی سابق فوتبال هلند ـ که همه با قیافه‌ی عجیب و غریب‌ش در زمان بازیگری و ابتدای دوران مربی‌گری‌ش به‌یاد می‌آوریم ـ به او یادآور شده که چطور می‌تواند به جواهری که همه به دنبال آن هستند تبدیل شود.

توصیه‌های گولیت در نوع خودشان جذاب هستند. گولیت در این‌باره سخن می‌گوید که چگونه می‌توانیم زمانی که پشت در قفل‌ شده‌ی موفقیت حرفه‌ای گرفتار شده‌ایم، این قفل سه کلیده را باز کنیم و راه‌مان را به‌سوی آینده ادامه دهیم. سه کلید قفل بزرگ موفقیت حرفه‌ای به‌روایت گولیت عبارتند از:

۱- تمرکز روی تثبیت ذهنیت حرفه‌ای: یکی از مشکلات اصلی ممفیس این است که تمرکز خودش را از فوتبال به چیزهای دیگر معطوف کرده. بارها و بارها خودروهای گران‌قیمت ممفیس در این فصل جنجال‌آفرین شده‌اند. گولیت توصیه می‌کند در درجه‌ی اول تمرکزتان را روی حرفه‌ای که به آن اشتغال دارید بگذارید. تمام فکر و ذهن‌ شما باید معطوف حرفه‌تان باشد.

۲- ساختن برند شخصی: شما ممکن است متخصص‌ترین فرد دنیا در حرفه‌ی خودتان باشید؛ اما تا مخاطبان و مشتریان و همکاران‌تان شما را به‌عنوان فردی حرفه‌ای نشناسند، نباید منتظر هیچ اتفاق خارق‌العاده‌ای در زندگی حرفه‌ای‌‌تان باشید!

۳- ارزیابی عملکرد: متأسفانه هنوز این قانون قدیمی که “دو صد گفته چون نیم کردار نیست!” در دنیایی که ریای حرفه‌ای و اغراق تبدیل به یک اصل زندگی برای بسیاری از ما شده، برقرار است. بنابراین در کنار ساختن ذهنیت حرفه‌ای برای خودتان و برند شخصی برای دیگران، تلاش کنید تا یاد گرفتن، کسب تجربه و هر روز به‌تر شدن را جزو اولویت‌های اصلی زندگی‌تان قرار دهید. حساب‌رسی و ارزیابی عملکرد خودتان فراموش نشود!

دوست داشتم!
۱

“ممفیس باید تنها روی فوتبال تمرکز کند. مایه‌ی تأسف خواهد بود اگر استعداد بازیکنی مثل ممفیس به خاطر مسائل جانبی هدر برود. باید کاری کند که مردم راجع به ممفیس فوتبالیست صحبت کنند. او باید انتقادات را قبول کند و به کارش برسد. بازیکن بزرگ نباید به آسانی راضی شود. اگر سه موقعیت بدست آورید و تنها یک گل بزنید،

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینه‌ی مهارت‌های کار حرفه‌ای و هم‌چنین لینک‌های منتخب کار حرفه‌ای در ایمیل‌تان هستید، در راه‌کاو عضو شوید!
  4. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

ده راز بزرگ برای زندگی بهتر

چگونه سبک زندگی خلاقانه داشته باشیم؟ ـ ۱۰۰۱ بوم

نتیجه می‌خواهید؟ خودتان را تنبیه کنید!

۱۴ چیزی که لازم نیست همیشه به آن‌ها جواب مثبت بدهید

افراد موفق، این هشت چیز را قربانی می‌کنند

مدیریت کسب‌وکار:

با انجام دادن این ۱۰ کار مدیر بهتری باشید

به کارکنان‌مان کمک کنیم تا از یکدیگر یاد بگیرند (محمد سالاری)

بنگاه‌داران موفق چگونه در جلسات B2B حاضر می‌شوند؟

اولین کسی که باید مدیریتش کنید خودتان هستید

تکنیک‌های مشکل‌گشایی

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

چرا آژانس‌های کوچک در پیچ‌های بزرگ شکست می‌خورند؟ | ماکان مهرپویا

تکلیف تیز کردن تبر چی می‌شه؟ ـ نادر خرمی راد

با مشتریان‌تان بازی کنید

افق‌های جدید؛ میراث ارزشمند سازمان‌های امروز

گوگل و اپل چگونه تا این حد بزرگ شده‌اند؟ ـ دیجیاتو

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

اقتصاد آنلاین – اعلام شاخص‌های اقتصادی فصل تابستان

مقصد ۹۵ بورس در سه سناریو

اقتصاد آنلاین – بزرگترین شرکت‌های ایران را بشناسید

اقتصاد آنلاین – در پسابرجام کجا سرمایه‌گذاری کنیم؟

بهبود نمره آزادی اقتصادی ایران

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

کسب و کار کوچک شما به اپلیکیشن موبایل احتیاج دارد

توسعه اپلیکیشن‌های موبایلی؛ اولویت سازمان‌ها در سال ۲۰۱۶

اینترنت چطور درآمد تجاری تلویزیون را به چالش کشیده است؟

اینستاگرام سریال ۱۵ ثانیه‌ای می‌سازد

در سال ۲۰۱۶ منتظر کدام فناوری‌ها باشیم؟ ـ دیجی‌کالا مگ

دوست داشتم!
۲

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی

بازاریابی مستقیم عبارت است از: “هر گونه فعالیت تبلیغی که باعث ایجاد یا توسعه‌ی روابط مستقیم شخصی میان مشتری و بنگاه فروشنده شود.” هدف اصلی بازاریابی مستقیم، کنار گذاشتن نظرات شخصی بنگاه اقتصادی و مشتری و ایجاد یک رابطه‌ی مستقیم و برد ـ برد میان آن‌ها است.

پیش از هر چیز کسب‌و‌کارها باید به این نکته توجه کنند که لزومی ندارد همه‌ی مردم جامعه از وجود‌شان و محصولات و خدمات‌شان باخبر باشند. تنها لازم است مشتریانی که به محصولات و خدمات آن‌ها نیاز دارند یا نیاز خواهند داشت از وجود یک کسب‌و‌کار باخبر باشند. در عین حال نیازهای هر مشتری خاص خود آن مشتری است و وظیفه‌ی اصلی هر کسب‌و‌کاری حل مسائل خاص هر مشتری و پاسخ‌گویی به نیازهای وی است. کسب‌و‌کارها در دنیای رقابتی امروز مجبورند مشتریان‌شان را پیدا کنند، با آن‌ها رابطه‌ برقرار کنند، آن‌ها را نگهداری کنند و البته آن‌ها را رشد دهند و به‌همین دلیل است که بازاریابی مستقیم اهمیت خاصی پیدا کرده است.

برخی روش‌های بازاریابی مستقیم عبارتند از:

  • تحقیق و پژوهش در میان بنگاه‌های یک صنعت خاص یا بین صنایع مختلف (مثل گزارش‌های سالانه‌ی شرکت دیلویت در مورد روندهای پیشرفت تکنولوژی یا گزارش‌های فصلی شرکت مک‌کنزی)؛
  • برگزاری کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی (به‌صورت عمومی یا بنا به درخواست مشتریان)؛
  • تدوین مقاله و چاپ آن‌ها در نشریات تخصصی بازرگانی و اقتصادی یا نشریات خاص صنایع هدف مشاور؛
  • سخنرانی در سمینارها و کنفرانس‌های علمی و تخصصی بین‌المللی، ملی و منطقه‌ای؛
  • طراحی و توزیع خبرنامه‌ی آموزشی یا نشریه‌ی تخصصی بنگاه مشاوره؛
  • بهره‌گیری از فنون روابط‌عمومی (مثلا مشارکت در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی)؛
  • ارسال مستقیم نامه یا ای‌میل برای مشتریان هدف؛
  • بازاریابی تلفنی؛
  • استفاده از اینترنت (سایت اینترنتی شرکت، سایت‌های مشتریان هدف، سایت‌های تخصصی و حرفه‌ای مرتبط با موضوع مشاوره و …)؛
  • ارایه‌ی برخی خدمات به‌صورت رایگان؛
  • استفاده از شبکه‌های اجتماعی؛
  • تبلیغات.

هر یک از این روش‌ها دارای نقاط قوت و ضعف و کاربردهای خاص خود هستند.

هم‌چنین در بازاریابی مستقیم ۵ عامل کلیدی موفقیت وجود دارند که باید کسب‌و‌کارها به آن‌ها توجه کنند:

  • بازاریابی باید با استراتژی بنگاه شما ارتباط داشته باشد؛
  • ارتباطات و هماهنگی‌های درونی بنگاه باید با ارتباطات بیرونی بنگاه متصل و یکپارچه شوند؛
  • ارزش‌های مشتری شناسایی شوند و به آن‌ها احترام گذاشته شود؛
  • باید ارتباط میان خواسته‌ها و نیازهای مشتریان با محصولات و خدمات ارایه شده توسط شرکت به‌صورت دقیق برای طرفین مشخص شود؛
  • فعالیت‌های بازاریابی باید به‌دقت و براساس معیارهای مشخص پایش و ارزیابی شوند.

همان‌طور که مشخص است بازاریابی مستقیم بیش‌تر مناسب شرکت‌هایی است که نوع کسب‌وکار آن‌ها فروش به بنگاه (B2B) است.

دوست داشتم!
۲

بازاریابی مستقیم عبارت است از: “هر گونه فعالیت تبلیغی که باعث ایجاد یا توسعه‌ی روابط مستقیم شخصی میان مشتری و بنگاه فروشنده شود.” هدف اصلی بازاریابی مستقیم، کنار گذاشتن نظرات شخصی بنگاه اقتصادی و مشتری و ایجاد یک رابطه‌ی مستقیم و برد ـ برد میان آن‌ها است. پیش از هر چیز کسب‌و‌کارها باید به این نکته توجه کنند که لزومی

رسیدن به رؤیاهای بزرگ زندگی می‌تواند بزرگ‌ترین و دل‌انگیزترین داستان زندگی هر کدام از ما باشد. اما مسیر رسیدن به آرزوها مسیری دشوار و سنگ‌لاخ است و فشارهای محیط بیرونی آن‌قدر زیادند که برای دوام آوردن و به‌سرانجام رساندن کار، خیلی بیش‌تر از آنی که فکرش را می‌کنیم باید “مجنونِ لیلی” باشیم. رسیدن به ساحل آرامش دریای پرتلاطم زندگی نیازمند خودشناسی و از آن بیش‌تر “خوداتکایی” است. فردی که خود را نمی‌شناسد، از توانمندی‌ها و نقاط ضعف‌اش باخبر نیست و نمی‌داند که چرا و چگونه می‌خواهد در مسیر تحقق رؤیاهای‌اش گام بردارد، در مواجهه با اولین مانع مسیر از ادامه‌ی حرکت باز خواهد ماند. اما کسی که با خودشناسی و تکیه بر گوهر وجودی و شور درونی خود، به‌دنبال رسیدن به آرزوها و رؤیاهای خود با تکیه بر اندیشه و ایده‌های نوآورانه‌ی خود است، از مواجه شدن با کوهی از مشکلات نیز باکی نخواهد داشت.

اما همیشه هم اوضاع آن‌طور که باید پیش نمی‌رود. اجازه بدهید بگویم که برخی اوقات مسئله‌ی اصلی پیش رویِ ما اصلا “آغاز کردن” نیست؛ بلکه درک این است که چه زمانی باید دست از کار کشید و ایستاد! ما کاری را شروع می‌کنیم و با انگیزه برای تحقق هدف‌های‌مان پیش می‌رویم. اما هر چه پیش می‌رویم، نه‌تنها اتفاق مثبتی نمی‌افتد، بلکه اتفاقات بسیار بدی می‌افتند. اما ما با باور این‌که “موقتی است، می‌گذرد” یا “بالاخره این بدبیاری‌ها تمام می‌شود”، هم‌چنان پیش می‌رویم. غافل از این‌که شاید مسیر اشتباهی را برای حرکت انتخاب کرده‌ایم. پس هم‌چنان هزینه می‌دهیم، به‌امید این‌که روزی این هزینه‌ها جبران شوند. “هزینه‌های سوخته” به تلاش یا پولی اشاره دارند که در راه دستیابی به هدف‌مان پرداخته‌ایم.

روان‌شناسان دریافته‌اند که هزینه‌های سوخته می‌توانند باعث شوند تا ما کارهای عجیبی انجام دهیم و از همه بدتر این‌که حتی زمانی که طرح‌‌مان کاملا شکست خورده است، به حرکت براساس آن ادامه می‌دهیم. تحقیقات نشان داده‌اند که هر چه انسان‌ها روی هدفی سرمایه‌گذاری کنند، احتمال بیش‌تری می‌دهند که موفق شوند ـ بدون این‌که این خیال‌پردازی ربطی به موفقیت واقعی داشته باشد. خوب است بدانید چه زمانی باید سکان قایق را بچرخانید که در غیر این‌ صورت، افسار اسب مرده‌ای را در دست خواهید داشت.

رسیدن به آرزوها نیازمند دادن هزینه، صبر و کوشش بسیار است. اما هیچ‌وقت نباید از تناسب میان “ارزش تحقق اهداف” با “ارزش از دست رفته بابت هزینه‌ها”ی تحقق رؤیاها غافل شویم. خوب است که در “مسیرِ رفتن تا رسیدن” هر از گاهی لحظه‌ای توقف کنیم، نگاهی به خودمان و دور و اطراف و مسیر طی شده و فاصله‌ی مانده تا مقصد بیاندازیم. شاید نیاز باشد مسیر حرکت‌مان را عوض کنیم. شاید لازم باشد اسباب و ابزار سفرمان را عوض کنیم. و شاید … این شاید آخری تلخ است و برای همین پذیرش آن همیشه سخت‌ترین کار دنیا: پذیرش این‌که شاید مقصدمان اشتباه است یا دور از دسترس، و در نتیجه به‌تر است مقصد دیگری را برگزینیم.

البته خبر خوب این است که پذیرش این‌که هدف‌مان دست‌نیافتنی است لزوما به‌معنی شکست خوردن نیست! خیلی وقت‌ها تمرکز بیش از اندازه‌ی یک هدفِ نشدنی، ما را از دیدن اهدافی جذاب‌تر باز می‌دارد! فراموش نکنیم که خلاصه‌ی داستان زندگیِ‌ ما تجربه‌ی زندگی است که از آن برمی‌گیریم؛ پس به‌تر است با حساسیت بیش‌تری به عمرِ بازنیافته‌ای که در مسیر رسیدن به آرزوها صرف می‌کنیم، بنگریم. چنان که خواجه‌‌ی شیراز “حافظ” گفت:

در شاه‌راه جاه و بزرگی خطر بسی است / به‌تر کزین گریوه سبک‌بار بگذری …

پ.ن. عنوان این نوشته، مصرعی است از زنده‌یاد استاد شهریار.

دوست داشتم!
۳

رسیدن به رؤیاهای بزرگ زندگی می‌تواند بزرگ‌ترین و دل‌انگیزترین داستان زندگی هر کدام از ما باشد. اما مسیر رسیدن به آرزوها مسیری دشوار و سنگ‌لاخ است و فشارهای محیط بیرونی آن‌قدر زیادند که برای دوام آوردن و به‌سرانجام رساندن کار، خیلی بیش‌تر از آنی که فکرش را می‌کنیم باید “مجنونِ لیلی” باشیم. رسیدن به ساحل آرامش دریای پرتلاطم زندگی نیازمند

“«بعد از گذشت سه چهار سال دیگر هر چه لازم بوده تجربه کرده‌ام. از بارسلونا هم بعد از چهار سال که با موفقیت‌های متعددی هم همراه بود جدا شدم. من عقیده دارم برای بهتر شدن نیاز است دشمن داشته باشی! این دشمن می‌تواند چالش‌های جدید تو باشد. باید همواره به جدال با چالش‌های تازه رفت.» او با اشاره به این‌که هر چه چالش در بایرن وجود داشته را تجربه کرده و تغییر سیستم در این تیم ـ یعنی رویکرد استفاده از سه مدافع و بردن فیلیپ لام به پست هافبک دفاعی ـ هم برای‌ش تکراری شده است، افزود: «به‌عنوان مربی باید همواره واکنش‌های جدید و متفاوتی داشته باشی تا میزان هیجان را بالا نگه داری، حتی برای بازیکنان. در غیر این صورت همه چیز تکراری، یکنواخت و خسته‌کننده می‌شود.»” (پپ گواردیولا؛ این‌جا)

راست‌ش شرح خاصی بر جملات مثل همیشه درخشان پپ ندارم؛ جز این‌که برای پایدار ساختن موفقیت و غنی‌سازی کیفیت زندگی شغلی و شخصی حرف‌های او را به‌خاطر بسپارید!

دوست داشتم!
۴

“«بعد از گذشت سه چهار سال دیگر هر چه لازم بوده تجربه کرده‌ام. از بارسلونا هم بعد از چهار سال که با موفقیت‌های متعددی هم همراه بود جدا شدم. من عقیده دارم برای بهتر شدن نیاز است دشمن داشته باشی! این دشمن می‌تواند چالش‌های جدید تو باشد. باید همواره به جدال با چالش‌های تازه رفت.» او با اشاره به این‌که

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینه‌ی مهارت‌های کار حرفه‌ای و هم‌چنین لینک‌های منتخب کار حرفه‌ای در ایمیل‌تان هستید، در راه‌کاو عضو شوید!
  4. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چرا نگرش شما از بهره‌ی هوشی‌تان مهم‌تر است؟ – دیجیاتو

چگونگی برخورد با افراد مشکل‌دار در سازمان

مهارت‌هایی که برای موفقیت لازم است و بلد نیستید!

«کار عمیق» چیست و چگونه بیل گیتس را در سنین جوانی به موفقیت رساند؟ ـ دیجیاتو

۱۷ نشانه که همکاران‌تان از شما متنفرند

مدیریت کسب‌وکار:

چگونه مدیران جهان از فناوری‌های در حال ظهور بهره می‌برند

بایدها و نبایدها در انتخاب شریک تجاری

جریان نقدی کسب‌و‌کارتان را چگونه مدیریت کنید؟

تأثیر نفوذ تکنولوژی دیجیتال در نیروی کار

جلسات کاری را جذاب‌تر کنید

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

گره‌گشایی مشکلات عمده و پیشتازی در میدان رقابت

۳ استراتژی مشترک فورد و آمازون که می توان از آنها درس گرفت

کاربردی کردن الگوهای مدل کسب‌وکار

چارچوب‌های بازاریابی خلاق و مشتری‌محور

مدیران ماندگار استوارت باترفیلد، کارآفرین بااراده کانادایی

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

اکران اطلاعات ۵۰۰ شرکت برتر

پیش‌بینی مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور برای سال ۹۵ / انتشار اوراق بدهی برای بازپرداخت بدهی دولت

مزاحم کسب‌وکار پس از تحریم‌ها

رتبه‌بندی نهادهای موثر بر رقابت‌پذیری اقتصاد

جهان بدون شغل چیست و به چه شکلی خواهد بود؟

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

مرگ وب نزدیک است (مطالعه‌ی این مقاله شدیدا توصیه می‌شود)

یک پزشک تقدیم می‌کند: تازه‌ترین و برترین خبرها و مقاله‌های برگزیده وب را با سایت و کانال تلگرام راپورت‌چی دنبال کنید! – یک پزشک (پروژه‌ی جدید و قابل تقدیر آقای دکتر مجیدی عزیز)

نیمی از فرآیندهای سازمانی سال ۲۰۲۰ مرتبط با اینترنت اشیا – ایستنا

افزایش ۲۲ درصدی درآمد بخش نرم‌افزاری دنیای گیم تا سال ۲۰۲۰ ـ زومج

کسب‌وکارها سیبل می‌شوند (کسب‌وکارها و دنیای دیجیتال)

دوست داشتم!
۲

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی

وقتی پاسخ مناسبی برای پرسش طرف مقابل پیدا نمی‌کنید، طلایی‌ترین پاسخ «نمی‌‌دانم» یا سکوت است.

محمد علی کلی

دوست داشتم!
۶

وقتی پاسخ مناسبی برای پرسش طرف مقابل پیدا نمی‌کنید، طلایی‌ترین پاسخ «نمی‌‌دانم» یا سکوت است. محمد علی کلی دوست داشتم!۶

در ادبیات مدیریت کسب‌وکار و کارآفرینی معمولا گفته می‌شود که نباید هدف از ایجاد یک شرکت “پول درآوردن” باشد. البته کسب درآمد کار بدی نیست و اتفاقا خیلی هم خوب است؛ اما متمرکز شدن روی کسب درآمد، شما را از تمرکز بر کارهای اصلی که باید برای پول درآوردن انجام دهید، باز می‌دارد (البته فکر کنید که واکنش خودتان به‌عنوان مشتری به کسب‌وکاری که فقط به‌دنبال پول درآوردن است چیست!) طبیعتا نمی‌شود انتظار داشته باشیم که همه هم به‌دنبال ساختن “یادگاری که در این گنبد دوار بماند!” باشند. با این حال اگر کمی افق دیدمان را بالاتر ببریم، شاید به فکر “ساختن برای ماندن” بیفتیم و شرکت‌مان و دنیا را از چشمی دوربین و تیزبین هم ببینیم. 🙂

البته داستان لزوما تنها از زاویه‌ی دید فلسفه‌ی کسب‌وکار بیان نمی‌شود. شما حتی اگر تنها هدف‌تان کسب درآمد باشد هم چاره‌ای ندارید جز این‌که متمایز باشید. مشتری بابت پولی که می‌پردازد باید دلیلی داشته باشد و این دلیل، تمایز شما نسبت به دیگران است. این تمایز می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد؛ از کیفیت محصول گرفته تا برند و تبلیغات و از قیمت مناسب گرفته تا تجربه‌ی مشتری جذاب. اما فارغ از این‌که این “تمایز” (یا همان مزیت رقابتی) شما چیست، روش ساختن یک شرکت متمایز می‌تواند موضوع جذابی باشد.

مارتین زوئیلینگ در مقاله‌ای روی سایت مجله‌ی فوربس هشت راه‌کار استراتژیک در این زمینه پیشنهاد داده که در ادامه با هم آن‌ها را مرور می‌کنیم:

۱- کشف ارزش متمایز کسب‌وکار: مشخص کنید دقیقا چه ارزش مشتری بی‌همتا و خاص خودتان وجود دارد که می‌توانید آن را به مشتری ارائه کنید.

۲- تیم‌سازی: به‌ترین تیم ممکن را برای تلفیق و یک‌دست‌سازی ایده‌ها و طراحی همه‌ی اجزای کسب‌وکار (از محصول تا تجربه‌ی مشتری) بسازید.

۳- برندسازی: به همه تخصص‌تان را در کاری که می‌خواهید انجام دهید ثابت کنید (الون ماسک به چه شناخته می‌شود؟)

۴- کشف و برقراری ارتباط با تأثیرگذاران: به‌دنبال شناسایی به‌ترین شرکای تجاری ممکن و تأثیرگذارترین مخاطبان / مشتریان باشید (همان‌هایی که دیگران را قانع می‌کنند چرا باید از شما خرید کنند!)

۵- توسعه‌ی ارتباطات تجاری: روابط تجاری مبتنی بر اعتماد، انعطاف‌پذیر و همراه با ارزش‌های تجاری و غیرتجاری برای طرفین را ایجاد کنید و توسعه دهید؛

۶- جایگاه‌سازی: به‌دنبال گذاشتن یک اثر بزرگ روی جامعه و دنیا باشید و نه صرفا فروختن محصول و خدمت‌تان (به‌قول استیو جابز به‌دنبال زدن تلنگری به کهکشان باشید!)

۷- تحول‌سازی: ره‌بر نوآوری باشید و نه دنباله‌روی رقبا (و حتی غیررقبا!) و خالق تحول باشید نه کسب‌وکاری که به مقاومت در برابر تغییرات معروف است! (بلاک‌باستر امروز کجاست؟ نت‌فلیکس چطور؟)

۸- الگوسازی: در بستر فعالیت خود شرکتی باشید که به تمرکز روی چیزهایی که باید و البته الهام‌بخش بودن مشهور است!

شما می‌توانید این هشت راه را در قالب یک استراتژی یک‌پارچه‌ی گام به‌گام به‌کار بگیرید. در این حالت این هشت گام نقشه‌ی راه تحول شرکت‌ شما را نشان می‌دهند. اما خبر خوب این است که هر یک از این هشت گام را می‌توان به‌عنوان استراتژی‌های جداگانه‌ای نیز به‌کار گرفت؛ به‌ویژه این‌که گاهی ممکن است استفاده از برخی از آن‌ها به دلیلی در عمل امکا‌ن‌پذیر نباشد. تردید نکنید؛ برای ماندن از همین حالا باید تحول برای متمایز شدن را کلید بزنید!

دوست داشتم!
۳

در ادبیات مدیریت کسب‌وکار و کارآفرینی معمولا گفته می‌شود که نباید هدف از ایجاد یک شرکت “پول درآوردن” باشد. البته کسب درآمد کار بدی نیست و اتفاقا خیلی هم خوب است؛ اما متمرکز شدن روی کسب درآمد، شما را از تمرکز بر کارهای اصلی که باید برای پول درآوردن انجام دهید، باز می‌دارد (البته فکر کنید که واکنش خودتان به‌عنوان