احساسات آدمی به‌اندازه‌ی شن‌های ساحل دریا بی‌شمارند …

نیکولای گوگول

دوست داشتم!
۲

احساسات آدمی به‌اندازه‌ی شن‌های ساحل دریا بی‌شمارند … نیکولای گوگول دوست داشتم!۲

“آنچلوتی بسیار خونسرد و قابل دسترسی است. او بازیکنان را دوست دارد، این چیزی است که ما درک می‌کنیم. او به‌دنبال ارتباط برقرار کردن است. با ما می‌خندد. او هر روز جویای حال ما می‌شود. این رابطه مهم است. ما بازیکنانی باتجربه هستیم و به مربی احترام می‌گذاریم؛ اما شما به این رابطه با مربی خود نیاز دارید. این‌که با هم خوش‌حال باشید و لحظات خوبی را سپری کنید مهم است. اگر شما زمان زیادی را با هم سپری کنید تنها درباره‌ی فوتبال صحبت نخواهید کرد. آنچلوتی در تمامی جنبه‌ها فردی مثبت است. من هرگز نشنیده‌ام بازیکنی از او انتقاد کند. برای داشتن یک تیم و یک بازیکن خوب این موارد لازم است. او در تمامی جنبه‌ها یک قهرمان است. در غیر این صورت ساختن چنین فضای هماهنگی غیرممکن خواهد بود و این شما را به موفقیت می‌رساند.” (فرانک ریبری؛ این‌جا)

برای بسیاری از مدیران و کارکنان سازمان‌ها یکی از تداعی‌های ذهنی از مفهوم “مدیریت” رویکرد اقتدارگرایانه به اداره‌ی امور سازمانی است. مدیریت در جایگاهی بالاتر می‌نشیند و فرمان می‌راند! این موضوع البته برای سال‌ها در علم مدیریت نیز پذیرفته شده بود؛ چنان‌‌که این تعریف قدیمی ـ و منسوخ ـ مدیریت نشان‌دهنده‌ی آن است: «مدیریت یعنی دست‌یابی به هدف‌ها با به‌کارگیری دیگران!» شاید به‌همین باشد که تصور خیلی از مدیران از روش درست تعامل‌ با همکاران، تصور یک آدم اخموی بداخلاق است که همیشه در حال غر زدن و دستور دادن است. نتیجه‌ی این نگاه به مدیریت را همگی می‌دانیم. 🙂

اما با تحول تعریف مدیریت به‌سوی تعاریف فرایندی که مدیریت را مجموعه‌ای از وظایف به‌هم مرتبط می‌داند و بر نقش خود مدیر در انجام و پیش‌برد فعالیت‌های سازمان تأکید دارد، سال‌ها است که وقت خانه‌تکانی ذهنی مدیران فرا رسیده؛ هر چند بسیاری از مدیران این تحول ذهنی را بیش‌تر در جنبه‌های استراتژیک و فرایندهای کلان سازمانی می‌بینند و تلاش می‌کنند در این حوزه‌ها خود را تغییر داده و به‌بود ببخشند. اما واقعیت این است که تحول در دنیای فرارقابتی امروز لازم است در تک‌تک سلول‌های روح و کالبد سازمان اتفاق بیفتد؛ چرا که در غیر این‌صورت کهنگی و بیماری کم‌کم در وجود سازمان رسوخ خواهد کرد و سازمان را از درون از هم خواهد پاشید.

یکی از جنبه‌های مهم تحول سازمانی در عصر سازمان‌های چابک امروزی، تغییر در شیوه‌ی رفتاری مدیران در زندگی روزمره‌ی سازمانی است. اگر جنبش رفتار سازمانی بیش از ۸۰ سال پیش با تأکید بر نقش کلیدی نیروی انسانی در موفقیت سازمان انقلابی را در تفکر مدیریتی حساب‌گرانه و مهندسی ایجاد کرد؛ امروزه سازمان‌ها از عصر “مدیریت مشارکتی” و “سازمان‌های تخت” نیز گذاشته‌اند: امروزه سازمان‌هایی پیش‌رویی چون کفش‌فروشی آنلاین زاپوس، اساسا ساختار سازمانی را هم به‌کناری نهاده‌اند و در یک ساختار بدون سلسله‌مراتب در حال فعالیت هستند!‌ (در مورد ساختار هولوکراسی زاپوس این‌جا را بخوانید.)

فرانک ریبری در حرف‌های‌اش به‌همین موضوع در مورد کارلو آنچلوتی مربی جدید این فصل بایرن مونیخ اشاره کرده است. جالب است که کارلتو هر جایی مربی‌گری کرده یکی از مهم‌ترین نکاتی که در فلسفه‌ی مدیریتی وی مورد توجه بازیکنان‌ش قرار گرفته همین رویکرد انسان‌گرایانه‌ی او به مدیریت است. آن تک‌جمله‌ای که در سخنان ریبری پررنگ کرده‌ام خلاصه‌ی همین رویکرد را نشان می‌دهد: کارلتو به‌گونه‌ای روابط انسانی را با بازیکنان‌ش را مدیریت می‌کند که آن‌ها از بودن کنار او حال خوبی دارند! وقتی به این فکر کنید که بخش عمده‌ی ساعات بیداری ما همراه با یکدیگر در محیط سازمانی می‌گذرد، اهمیت این رویکرد را به مدیریت بیش‌تر درک می‌کنید.

برای تحقق این موضوع در سازمان‌تان لازم نیست کارهای عجیبی انجام دهید. همین که خودتان باشید، با همکاران‌تان رویکرد همکاری داشته باشید و نه ریاست و حواس‌تان به مدیریت عواطف و احساسات‌تان باشد، حداقل در شروع کفایت می‌کند. در کنارش می‌توانید در زمینه‌ی رفتار سازمانی و روابط بین‌فردی بخوانید و کلاس بروید و تجربه کنید. در هر حال فراموش نکنید که خروجی کار شما بازتابنده‌ی روش مدیریت شما است. دوست دارید ده سال دیگر چگونه به‌یادتان بیاورند؟ این تصویر ذهنی را که ساختید، آن‌وقت ببینید که امروز به‌گونه‌ای رفتار کنید که در قلب همکاران‌تان ماندگار شوید.

امروزه روابط انسانی اثربخش تا آن‌جا اهمیت یافته‌اند که تبدیل به یک مزیت رقابتی جدی برای کسب‌وکارها شده‌اند. در یک دنیای فرارقابتی، آیا می‌توان از مزیت رقابتی که هم اثرگذاری فراوانی روی خروجی‌های سازمان دارد و هم تقریبا رایگان است، گذشت؟ 🙂 انتخاب با شما است.

دوست داشتم!
۴

“آنچلوتی بسیار خونسرد و قابل دسترسی است. او بازیکنان را دوست دارد، این چیزی است که ما درک می‌کنیم. او به‌دنبال ارتباط برقرار کردن است. با ما می‌خندد. او هر روز جویای حال ما می‌شود. این رابطه مهم است. ما بازیکنانی باتجربه هستیم و به مربی احترام می‌گذاریم؛ اما شما به این رابطه با مربی خود نیاز دارید. این‌که با

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

هدف زندگی خود را با این سه استراتژی مؤثر تعیین کنید (امیر مهرانی؛ مربی)

چرا افراد موفق بارها شغل خود را تغییر می‌دهند؟

۵ روش دفع انرژی منفی از اطراف‌تان (بازده)

مشکلات جدا کردن کار از زندگی بیشتر از فایده آن است

این کارها را بعد از ۳۰ سالگی کنار بگذارید

مدیریت کسب‌وکار:

چرا مدیران نامرئی در عصر رسانه‌ها ستودنی هستند؟

دنیای چابک – شش قانون پاداش: چگونه باید پاداش داد؟

روش‌های شکست پادتن‌های شرکتی

مدیریت کسب‌وکار با رویکرد انسانی

اهداف چگونه موجب سودآوری بیشتر سازمان‌ها می‌شود؟

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

۳ راز موفق‌ترین محصولات فناوری دنیا (شبکه)

تفکر ناب؛ زیرساخت چابکی استراتژیک

۵ قانون طلایی بازاریابی برای پایداری در بازار (زومیت)

برندهای ملی چین چطور از سوی دولت حمایت می‌شوند؟

بررسی استراتژی‌های کسب‌و‌کاری آدیداس: غیرممکن وجود ندارد

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

استرس مالی در کسب‌و‌کار (تحلیل محیط کسبوکار بهار ۹۵)

۱۶ عامل کارآمدی بازار ایران

رصد جریان تجاری ایران

کارنامه قبولی تولید صنعتی

پیغام «زمین» به بازار ملک

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

ایجاد ارزش کسب‌وکار با توسعه اینترنت اشیا

واقعیت مجازی و حس‌گرها مهم‌ترین پیشرفت‌های فناوری سال ۲۰۱۷

آیا شرکت شما باید یک مدیر ارشد دیجیتال استخدام کند؟

چرا داشتن استراتژی در بازاریابی محتوا اهمیت دارد؟ (زومیت)

راهکارهای زیرکانه بازاریابی دیجیتالی

دوست داشتم!
۱

پیش از شروع: می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت

بعضی آدم‌ها چیزها را آن‌طور که هستند می‌بینند و می‌پرسند: “چرا؟” اما من چیزها را آن‌طور که هرگز نبوده‌اند می‌بینم و می‌پرسم “چرا که نه؟”

جورج برنارد شاو

دوست داشتم!
۴

بعضی آدم‌ها چیزها را آن‌طور که هستند می‌بینند و می‌پرسند: “چرا؟” اما من چیزها را آن‌طور که هرگز نبوده‌اند می‌بینم و می‌پرسم “چرا که نه؟” جورج برنارد شاو دوست داشتم!۴

“… یادآوری لحظات شاد و غم‌بار سال‌های قبل برایم همیشه بی‌اهمیت بوده. به شرط این‌که چند اتفاق خوشحال‌کننده و حساس را از آن کم کنیم. منظورم چیزهایی ا‌ست که وارد بیوگرافی آدم شده‌اند. من هر روز، هر ساعت و هر دقیقه از خود و زندگی‌ام مواد خام بسیاری می‌گیرم و نیازی نمی‌بینم گذشته‌ام را بکاوم. در هر لحظه‌ام سوژه‌ای وجود دارد و من کشفش می‌کنم. در هر مرحله‌ای انسان تغییراتی نسبت به روزهای قبل دارد. چیزهای جدیدی در پیرامونش می‌یابد. در زندگی من نیز این روند به سرعت در جریان است. مطمئنا امروز نسبت به یک هفته قبل خیلی تغییر کرده‌ام. برای همین، گذشته در برابر زندگی امروزی‌ام کاملا بی‌اهمیت جلوه می‌کند. همواره در خیالم در جاهای مختلفی پرسه می‌زنم و وقتی به خود می‌آیم، می‌بینم همه اینها در یکی، دو دقیقه یا شاید کم‌تر از آن اتفاق افتاده. آن‌وقت است که هر چیزی به نظرم کوچک و بی‌ارزش می‌آید.”

“ـ به نظرتان چقدر برای انسان در این دنیا وقت اختصاص یافته است؟

خیلی بیشتر از آنچه که ما تصورش را می‌کنیم. برای مثال وقتی در جایی منتظر کسی باشی، در آن لحظات، وقت به سختی و کند می‌گذرد. درحالی که این مسئله کاملا به مکان بستگی دارد. آدم وقتی نتواند به زندگی واقعی برسد، به وضعیتی که مثال زدم دچار می‌شود. از زندگی نیز منظورم گذراندن یکنواخت روزمرگی‌ها نیست، بلکه حیات درونی و روحی‌مان است. به آن فضای شگفت لحظه آفرینش که دست بیابی، به جاودانگی خواهی رسید …”

(از مصاحبه با خانم آفاق مسعود، نویسنده‌ی اهل کشور آذربایجان؛ این‌جا)

دوست داشتم!
۳

“… یادآوری لحظات شاد و غم‌بار سال‌های قبل برایم همیشه بی‌اهمیت بوده. به شرط این‌که چند اتفاق خوشحال‌کننده و حساس را از آن کم کنیم. منظورم چیزهایی ا‌ست که وارد بیوگرافی آدم شده‌اند. من هر روز، هر ساعت و هر دقیقه از خود و زندگی‌ام مواد خام بسیاری می‌گیرم و نیازی نمی‌بینم گذشته‌ام را بکاوم. در هر لحظه‌ام سوژه‌ای وجود

خبر کوتاه وغافل‌گیرکننده بود: منصور پورحیدری درگذشت … مرد بزرگی که سال‌های سال گوشه‌ی خاطرات ما نشسته بود و شاید به‌خاطر این‌که زبانِ تند و تیز و کاریزمای رفیق قدیمی‌اش ناصر حجازی را نداشت، او را نمی‌دیدیم. تا همین دیروز که دیگر متوجه شدیم دیگر لبخند “منصور خان” را هم باید در قاب عکس قدیمی استقلال کنار ناصر حجازی و خیلی‌های دیگر ببینیم …

منصور پورحیدری را هم‌نسل‌های من شاید با قهرمانی‌هایی که با تیم ملی و استقلال به‌دست آوردند به‌یاد بیاورند. نسل قدیمی‌تر احتمالا او را با دو قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا به‌یاد می‌آورند که در قامت مدافع و سرمربی برای استقلال به ارمغان آورد. اما من شخصا یکی از هیجان‌انگیزترین لحظات فوتبالی عمرم را مدیون استقلالِ منصور پورحیدری هستم: گل علی‌رضا نیکبخت واحدی به الإتحاد عربستان که باعث شد استقلال به نیمه‌نهایی جام باشگاه‌های آسیا برسد.

اما راست‌ش را بخواهید فکر می‌کنم هیچ چیزی جز این دل‌نوشته‌ی خود منصور پورحیدری نمی‌تواند روایت کاملی از زندگی‌ی پربار او باشد: “عشق را آدم‌های عاشق می‌‌دانند. شوق را انسان‌های مشتاق. باید با من باشی باید هم دوش من باشی تا این عشق را بشناسی. من و استقلال و زندگی، یکی هستیم. این خود عین عاشقی است. عاشقی من نوبت ندارد، ازلی و ابدی است.

منصور پورحیدری را با عشق‌ش به پیراهن آبی استقلال به‌یاد می‌سپاریم. او یادمان داد که همیشه و همیشه عاشق کاری باش که انجام می‌دهی و به‌ترینِ خودت باش؛ بدون توجه به این‌که در چه جایگاهی قرار گرفته‌ای. منصور پورحیدری تا آخرین لحظه دست از عشقِ ابدی‌ش “استقلال” نکشید و تمامِ هستی‌اش را وقف این عشق کرد تا بیش از آن‌که قهرمانِ میدانِ رسانه‌ها باشد، پهلوانِ ساکتِ فاتحِ قلب‌ها بماند. در این دو روز هر وقت به‌یاد منصور خان می‌افتم، بی‌اختیار این شعر سعدی بزرگ را زیر لب زمزمه می‌کنم:

ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

این بی‌خبران در طلب‌ش مدعیان‌اند
کان را که خبری شد، خبری باز نیامد …

روحِ آن مردِ عاشقِ بزرگِ تاریخ استقلال و فوتبال ایران شاد. یادش تا همیشه در قلب ما زنده است.

دوست داشتم!
۳

خبر کوتاه وغافل‌گیرکننده بود: منصور پورحیدری درگذشت … مرد بزرگی که سال‌های سال گوشه‌ی خاطرات ما نشسته بود و شاید به‌خاطر این‌که زبانِ تند و تیز و کاریزمای رفیق قدیمی‌اش ناصر حجازی را نداشت، او را نمی‌دیدیم. تا همین دیروز که دیگر متوجه شدیم دیگر لبخند “منصور خان” را هم باید در قاب عکس قدیمی استقلال کنار ناصر حجازی و خیلی‌های

یادم نبود که آبان، ماهِ تولد گزاره‌ها است. 🙂 هشت سال شد که با هم هم‌سفریم.

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

حس در انجام کار (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

چرا خوشحالی مانع خلاقیت می‌شود؟ (شبکه)

۱۵ نشانه که شما زندگی خوبی دارید حتی اگر این طور فکر نمی‌کنید (بازده)

شناخت نشانه‌های زبان بدن برای ارتباط مؤثرتر

بدون داشتن مهارت‌های ضروری برای شغل رؤیایی‌تان درخواست بدهید

مدیریت کسب‌وکار:

اگر استیو جابز زنده بود از اپل ناامید می‌شد

شایستگی‌های رهبری سازمانی ناب و بیست اقدام کلیدی

آیا یک شرکت می‌تواند روح داشته باشد؟

۱۰ راهکار تقویت خلاقیت و افزایش بهره‌وری در سازمان (بازده)

کابوسی که ساسونگ برای خودش ساخت

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

با عواقب ارائه خدمات نامطلوب به مشتریان آشنا شوید

۵ راه حل برای نفوذ به یک بازار اشباع (زومیت)

استراتژی باید دنباله‌رو تاکتیک باشد یا تاکتیک دنباله‌رو استراتژی است؟

زمان؛ منبعی منحصربه‌فرد برای مزیت رقابتی پایدار

چرا IMC (ارتباطات یکپارچه‌ی بازاریابی) رشد خواهد کرد؟

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

مسیر اقتصاد تا پایان سال

اثر سرکوب مالی بر تجهیز منابع

رصد تجارت صنعتی در سه فاز

یخ‌زدایی از سرمایه‌گذاری صنعتی

سرمایه خارجی پشت پنج دغدغه

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

پیش‌بینی جهان در ۲۰۴۵ نظر محققان درباره جهان در آینده (بازده)

وقتی مراکز داده باهوش می‌شوند (شبکه)

پیش‌بینی‌های گارتنر برای بازار اسمارت‌فون‌ها در سال ۲۰۱۷

روبات‌ها ما را فقیر می‌کنند یا ثروتمند؟

اتوماسیون بازاریابی ۹ روش برای صرفه‌جویی در زمان و پول

دوست داشتم!
۳

یادم نبود که آبان، ماهِ تولد گزاره‌ها است. 🙂 هشت سال شد که با هم هم‌سفریم. پیش از شروع: می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. می‌توانید گزیده‌ی

رفتم ز پی‌ات در همه دنیا تو نبودی
از شهر گرفتم ره صحرا تو نبودی

دنبال تو گشتم چه بسا باغ جهان را
گل بود ولی در بر گل‌ها تو نبودی

یک شب همه شب دیده‌ی من سوی فلک بود
من بودم و مه بود و ثریا، تو نبودی

***
در شهر خیالم چه بسا گشتم و گشتم
خوبان همه بودند در آن‌جا، تو نبودی …

زنده‌یاد مهدی سهیلی

دوست داشتم!
۱

رفتم ز پی‌ات در همه دنیا تو نبودی از شهر گرفتم ره صحرا تو نبودی دنبال تو گشتم چه بسا باغ جهان را گل بود ولی در بر گل‌ها تو نبودی یک شب همه شب دیده‌ی من سوی فلک بود من بودم و مه بود و ثریا، تو نبودی *** در شهر خیالم چه بسا گشتم و گشتم خوبان همه

نویسنده: لیسا کوآست / مترجم: علی نعمتی شهاب

یکی از مشکلات بزرگ و روزمره‌ی همه‌ی ما، کم‌بود زمان و عدم تناسب آن با حجم کارهای‌مان است. همیشه از وقت نداشتن شکایت داریم و در آرزوی روزی هستیم که بتوانیم از زیر این بار گران رها شویم و بتوانیم اندکی زندگی کنیم! اما چه می‌شود کرد با دنیایی که هر روز، سبکی‌ تحمل‌ناپذیرش سنگین‌تر می‌شود؛ چرا که کارهای عقب‌مانده‌ی دیروز هم به کارهای امروز افزوده می‌شوند.

در دنیای حرفه‌ای‌ها برای این مشکل راهی وجود دارد: مدیریت زمان! اما چگونه؟ در این‌جا برای شما چند پیشنهاد ساده اما کاربردی داریم:

  1. ثبت: کشف کنید چقدر از زمان‌تان صرف چه کارهایی می‌شود؟
  2. برنامه‌ریزی: هر هفته به‌جای غصه خوردن بابت دل‌تنگی عصرهای جمعه، ۳۰ دقیقه وقت بگذارید و برنامه‌ی زمانی هفته‌ی آینده‌تان را تهیه کنید.
  3. اولویت‌بندی: کدام کارها ضروری‌اند و کدام‌ها نه؟ برای کارهای ضروری، زمان‌‌بندی بدون وقفه‌ای را در نظر بگیر!
  4. حذف: کدام کارها را واقعا می‌شود حذف کرد؟ همیشه کارهایی هست! (مثلا: کمی کم‌تر در شبکه‌ها‌ی اجتماعی چرخ بزن!)
  5. هدف‌گذاری: هر روز صبح که از خواب بیدار شدی، فکر کن “انتظار من از امروز چیست؟ چه چیزی را باید تمام کنم؟”
  6. محدود کردن: فعالیت‌های وقت‌گیر و دارای ارزش زمانی متوسط مثل چک کردن ایمیل را به زمان‌های خاصی از روز محدود کن (مثل: اول صبح، موقع ناهار و …)
  7. چندوظیفه‌گی ممنوع: در هر زمان، فقط یک کار را انجام بده! هر کاری که تمام شد، سراغ کار بعدی برو!
  8. مثل یک مشاور بودن: فرض کن مشاوری هستی که برای انجام گروهی کارها، پول دریافت می‌کنی و برای باقی کارها خیر. وقت‌ات را صرف چه چیز خواهی کرد؟
  9. نه گفتن: خیلی از کارها فقط برای این به‌عهده‌‌ی تو می‌افتند که نمی‌توانی بگویی: نه، وقت ندارم یا از عهده‌اش برنمی‌آیم. سختی گفتن کلمه‌ی “نه” از زحمات پیامد “آری گفتن” آسان‌تر است!

منبع

دوست داشتم!
۶

نویسنده: لیسا کوآست / مترجم: علی نعمتی شهاب یکی از مشکلات بزرگ و روزمره‌ی همه‌ی ما، کم‌بود زمان و عدم تناسب آن با حجم کارهای‌مان است. همیشه از وقت نداشتن شکایت داریم و در آرزوی روزی هستیم که بتوانیم از زیر این بار گران رها شویم و بتوانیم اندکی زندگی کنیم! اما چه می‌شود کرد با دنیایی که هر روز،