این آفتاب بر سرِ ما سایبان کم است
بر مرغ جان زمین و زمان آشیان کم است
پر هست و اشتیاق پریدن در این هوا
افسوس، بر دریچهی ما آسمان کم است …
سیاوش کسرایی
این آفتاب بر سرِ ما سایبان کم است
بر مرغ جان زمین و زمان آشیان کم است
پر هست و اشتیاق پریدن در این هوا
افسوس، بر دریچهی ما آسمان کم است …
سیاوش کسرایی
این آفتاب بر سرِ ما سایبان کم است بر مرغ جان زمین و زمان آشیان کم است پر هست و اشتیاق پریدن در این هوا افسوس، بر دریچهی ما آسمان کم است … سیاوش کسرایی دوست داشتم!۱
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمیکنید!
با این توضیح لینکهای این هفته را مرور میکنیم:
رزومه نویسی- بایدها و نبایدها- ۳ (شهرام کریمی)
معرفی چند وبلاگ مهندسی صنایع، مدیریت و IT (احمد شریفی به اینجا خیلی لطف داشته؛ باقی وبلاگهایی که معرفی کرده را هم من به شدت توصیه میکنم دنبال کنید.)
نقش بلاگ سازمانی: گفتگو با محمود حق وردی معاون مدیرکل روابط عمومی سازمان پزشکی قانونی (مصاحبهی امیر مهرانی با معاون روابط عمومی پزشکی قانونی دربارهی کاربردهای سازمانی وبلاگ. جالبه بخونیدش.) و نبایدهای استفاده از ابزارهای مدیریت پروژه | The Coach (مطلب قدیمی امیر مهرانی که این هفته دوباره خوندماش.)
پنج سیستم عامل مفید و شناخته نشده که احتملا نامی از آنها نشنیده اید (مهرداد نایب)
یک آزمایش تجربی (علی سرزعیم یک بازی مطرح کرده؛ هر چند هنوز جواباش را نداده!)
سخنرانی استیو جابز در دانشگاه استنفورد (از عالی هم اونورتر! حتما بخوانیدش. هر چند به آقای دبیری عزیز و زحمتشان جسارت نباشه؛ این متن نیاز به ویرایش داره. خواندناش راحت نیست.)
وقت گذرانی برای اینترنت (از یک دوست ناشناس) و در ادامه پست قبلی: شرم پنهان گناه (از حامد قدوسی) در نقد اینترنتبازی زیاد ماها!
این همه کندی در تغییر از چه بود و سه حماقت یک مدیر پروژه (دو نوشتهی بسیار خوب از مهدی عرب عامری. )
روش تحقیق- ۴ (نیام یراقی. سه قسمت قبلترش را هم قبلا در پست لینکهای هفته ۱۱ گذاشتهام.)
کیفیت ازنگاه مشتری (از وبلاگ شرکت ایدهگستران که تازه کشفاش کردم!)
پیچیده ترین دغدغه آقای رییس کنفرانس (نوید غفارزادگان)
ادب تجاری، آداب دارد (دستورالعمل مذاکرهی تجاری در کار مشاوره و نرمافزار به روایت آقای آواژ. خواندنی و کاربردی!)
شرکت شما کجاست؟ (مطلب بانمک آقای واحد در مورد اینکه آدرس شرکت شما، نشان چیست!)
جملات قصاری از آدمهای تأثیرگذار و ژن آزادیخواهی هم کشف شد! (دکتر مجیدی؛ یک پزشک)
بازار رسمی آپشن وامهای مسکن (پویان مشایخ نوشته بازار آپشنی برای بازاری ایجاد شده که در ایران وجود نداره!!!)
کتاب اسکرام و XP ساده شده را دانلود کنید (بشتابید ها!) و فرق Agile با RUP یا دیگر روش های موجود در چیست؟ (از دنیای چابک)
مواد امتحانی جدید کارشناسی ارشد مهندسی صنایع (خیلی خیلی با تغییراتاش موافقام؛ تا چه حد عملی باشد. وابستگی شدید کنکور ارشد صنایع به نمرات دو درس آمار و تحقیق در عملیات، عملا باعث شده که بچههای رشتهی ریاضی برای فرار از بازار کار بد رشتهی خودشان قبولیهای ارشد صنایع را اشغال کنند. هر چند این لزوما بد نیست و من چند نفری را میشناسم که بعدتر دکترای صنایع هم قبول شدند و آدمهای فوقالعادهای هم بودند، اما خوب یک مقدار تعصبات رشتهای را هم باید در نظر گرفت!)
افزایش هزینههای قاچاق و تبعات آن (محمدرضا فرهادیپور)
گودر گزارهها:
اول از همه یک خبر خیلی خیلی مهم برای فعالان حوزهی IT: رتبه بندی شرکتهای فعال حوزه فناوری اطلاعات (شرکت فناوری اطلاعات قراره این کار را بکنه؛ جدا از رتبهبندی شورای عالی انفورماتیک.)
بانک جهانی «فضای فعالیت اقتصادی» در ۱۸۳ کشور را بررسی کرد رتبهها در کسب و کارآسان (این مطلب، خلاصهی مختصر و مفیدی است از گزارش Doing Business 2010 بانک جهانی. خواندناش برای همهی فعالان اقتصادی و مشاوران و علاقهمندان اقتصاد و بیزینس واجبتر از شام خوردن امشب است!)
پردرآمدترین مشاغل IT کدامند؟ (مطلب جالب و بسیار خواندنی است تا سر جایی که به بازار ایران میرسه و میشه محل تبلیغات دکاندارانی که اسم خودشان را گذاشتند آموزشگاه تخصصی مدارک آیتی!)
چند مقالهی خوب این هفته خواندم از سایت شرکت مشاورهی مدیریت آریانا: دفتر مدیریت استراتژی: راهی برای اجرای استراتژی، چالشهای اجرای استراتژی در سازمانها، شایستگی چیست؟، پیادهسازی استراتژی در سازمان و مشاوره فراتر از پیشنهاد (اولی و دو تای آخر و مخصوصا آخری بسیار بسیار جالباند و خواندنشان توصیه میشود.)
چرا زنان مدیران بهتری هستند (مردان و زنان به دو گونه متفاوت از یکدیگر فکر میکنند. عصبشناسان میگویند که این تفاوتها میتوانند مکمل یکدیگر باشند. به عنوان مثال ثابت شده است که تیمهای مدیریتی که از زنان و مردان تشکیل شده نسبت به تیمهای تک جنسیتی پویایی بیشتری دارد و در نهایت موفقتر عمل میکند. عصبشناس آمریکایی لوآن بریزندین میگوید: «البته آمار و بررسیهای مختلف نشان میدهد که زنان با تجربه در محدوده سنی ۵۰ تا ۷۰ سالگی مدیران بهتری هستند.»)
روابط ضعیف، کارآفرینی و جامعه بزرگ کلید توسعه اقتصادی (این مقالهی عالی میگوید که ایدههای سودآور زندگی انسانها معمولا از کسانی به آدم میرسند که خیلی هم با ما صمیمی نیستند. آدمهایی که فقط باهاشون سلام و علیک داریم. این آدمها را جدی بگیرید!)
در نقد برنامه اوباماچرا پول انگیزه نمیدهد؟ (مقالهی جالبی در تشریح مکانیسم انگیزشی پول در محیط کار)
آینده سرمایه داری (مقالهای از هنری هازلیت تاریخی در دفاع از سرمایهداری و نظام بازار آزاد که گویی همین امروز نگاشته شدهاست. عالی!)
مروری بر زندگی و آرای سیاسی هربرت اسپنسر پیشگوی آزادی (این از بالاییه هم عالیتره!)
افراد باهوش شبها دیرتر میخوابند (علت بیخوابیهای من کشف شد!)
رویاهای انسان بر روی امواج الکترونیکی ثبت و تفسیر میشوند
چرا کابوس میبینیم (برخی از کابوسها میتوانند توجه فرد را نسبت به امری نگران کننده و یا موضوعی که برای فرد از اهمیت برخوردار است جلب کرده و واکنش وی را نسبت به آن موضوع تغییر دهد.)
استفاده از رطیلها برای رمزگشایی ترس در انسان (“از آنجایی که انتظار کشیدن برای ترسی بزرگ می تواند منجر به بزرگنمایی شدید آن خطر یا ترس در ذهن فرد شود، این پدیده می تواند با داشتن اثری آبشاری دیگر فرایندهای واکنشی مغز را به گونه ای تحت تاثیر خود قرار دهد که با نزدیکتر شدن موضوع ترسناک، مغز واکنشی برابر واکنش در برابر ترسی عظیمتر و شید تر از شرایط واقعی را از خود بروز دهد.”)
جنبه مثبت خشم کشف شد (خواستن!!!)
ده راهکار برای استفاده بهینه از دادهها نقش آمار و ارقام در عملکرد شرکتها (“هرچه بیشتر بدانیم، بیشتر میخواهیم که بیشتر بدانیم.” نتایج تحقیقات مرکز هوش تجاری مدرسهی مدیریت اسلوآن MIT. این مقاله، قسمت دوم این مطلب است. قسمت اولاش اینجا)
چه میزان تخفیف بهینه است؟ (فرمول ریاضی برای محاسبهی میزان بهینهی تخفیف درآمده!)
قدرتمندترین افراد دنیای تکنولوژی / بیل گیتس دهمین فرد قدرتمند جهان
اقتصاد برای همه – درس سوم به چه رفتارهایی اقتصادی میگویند؟
باورهای نادرست اقتصادی تجارت بینالملل
نرم افزار خطایاب املایی زبان فارسی رونمایی شد
جزئیات تکالیف دولت در حوزه فناوری اطلاعات منتشر شد
نایب رییس سازمان جهانی IT: فناوری اطلاعات ایران از تحریمها مصون میماند
افزایش ده درصدی حقوق کارمندان گوگل (کارمند گوگلام نشدیم …)
ادعای سعید مهدیون: وضعیت سیستم فیلترینگ یکپارچه/ آنتی ویروس قویتر از مک آفی تولید کردیم
Data Growth Now a First-Tier Challenge for Enterprises, Gartner Reports (هر ساله میزان دادههای موجود در شرکتها بین ۳۰ تا ۴۰ درصد اضافه میشود. با این چالش و سایر چالشهای پیش روی مدیریت دادهها چه باید کرد؟ خلاصهی گزارش تحلیلی گارتنر در این رابطه.)
برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید.
پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر
«اربابی کردن، به تدریج نوعی بردگی را بر خود ارباب نیز تحمیل میکند»، زیرا «یا باید بگذارد اسیر از بندش فرار کند یا اینکه خودش نیز اسیر پاسداری از او بشود.»
هربرت اسپنسر (فیلسوف و اقتصاددان لیبرال انگلیسی)
«اربابی کردن، به تدریج نوعی بردگی را بر خود ارباب نیز تحمیل میکند»، زیرا «یا باید بگذارد اسیر از بندش فرار کند یا اینکه خودش نیز اسیر پاسداری از او بشود.» هربرت اسپنسر (فیلسوف و اقتصاددان لیبرال انگلیسی) دوست داشتم!۱
پستی که در مورد مدل فرایندی APQC PCF و نتایج بررسی وضعیت کاربرد آنها در عمل نوشته بودم، بازتاب خوبی پیدا کرد و کامنتهای بسیار خوبی توسط دوستان در مورد آن داده شد. به نظرم رسید بد نیست چند نکته اضافیتر را در این مورد مرور کنیم:
۱٫ شاید بهتر بود من اول در مورد اینکه مدل مرجع فرایندی چیست و به چه دردی میخورد مینوشتم و بعد دربارهی مدلهای مرجع موجود در ادبیات مدیریت. در این مورد حتما در آینده خواهم نوشت؛ اما فعلا همین را داشته باشید که یک مدل مرجع قرار نیست عینا در جایی که از آن استفاده میشود پیادهسازی شود. استفاده از هر مدل مرجعی، حتما نیازمند سفارشیسازی است. اینکه سفارشیسازی چیست و چگونه باید انجام شود، بحثی است که بعدتر به آن هم خواهیم رسید.
۲٫ خوبی مدل APQC PCF این است که در قالب یک مدل جامع، کلیهی فرایندهای سازمان را جمعآوری کرده و از آن بهتر اینکه هر کارکرد (Function) در این مدل، یک پکیج جداگانه است و میتوانید برای معماری فرایندی هر بخش از سازمان از این بخشها به صورت جداگانه هم استفاده کنید.
۳٫ یک نکته را فراموش نکنید: در جایی که مدل خاص فرایندی یک صنعت خاص وجود دارد، APQC PCF خیلی شاید کاربردی نباشد و بهتر است در چنین صنایعی در بخش فرایندهای اصلی از مدل خاص آن صنعت بهره برد و برای فرایندهای بخش پشتیبانی سازمان به سراغ مدل APQC PCF رفت. از این مدلهای خاص هم زیاد داریم؛ چند تا مثالاش را آقای محمد حسین در کامنتهایشان در پست قبلی اشاره کردهاند. از جمله: مدل eTOM که خاص صنایع مخابراتی است یا مدلهای COBIT و ITIL که فرایندهای خاص مدیریت فناوری اطلاعات را در سازمان به دست میدهند. یک مدل خاص بسیار مهم دیگر هم مدل SCOR است که خاص مدیریت زنجیرهی تأمین است.
۴٫ هر جایی که فرایند معنادار باشد، مدل مرجع فرایندی هم معنادار است. بنابراین انجام پروژهها هم میتواند مدل مرجع فرایندی داشته باشد. از این دیدگاه است که مثلا مدل PMBOK هم یک مدل مرجع فرایندی برای فرایندهای مدیریت پروژه است و RUP هم مدل مرجع مدیریت پروژههای توسعهی نرمافزار است.
۵٫ اما حواسمان باشد که مدل مرجع (Reference Model) با چارچوب (Framework) فرق دارد. چارچوب از اسماش معلوم است که چیست: مجموعهای از قواعد و تعاریف که به نشان میدهند که مسئلهی مورد نظر چه اجزایی دارد، ارتباط میان آن اجزا چیست و چطور باید در مورد حل آن فکر کنیم. از همین تعریف مختصر مشخص است که چارچوب چیزی فراتر از متدولوژی و مدل مرجع است. بطور خلاصه: برای حل یک مسئله میتوان چارچوبهای مختلفی داشت و هر چارچوب هم میتواند شامل چندین متدولوژی و مدل مرجع باشد. براساس توضیحات فوق لازم است توجه کنیم که در موردِ خاص معماری سازمانی، آن چیزی که ما میشناسیم و بهکار میگیریم از جنس چارچوب است (مثل: TOGAF، FEAF، EAP و …) و نه مدل مرجع فرایندی. البته چارچوب معماری دولت فدرال آمریکا (FEAF) یک مزیت دارد و آن هم اینکه برای لایههای مختلف معماری دارای مدلهای مرجع جداگانه است. مدل مرجع فرایندی این چارچوب، مدل BRM یا (Business Reference Model) است که فرایندها را در سطح سرویسهای حاکمیتی تعریف کرده است (و به همین دلیل است که به درد معماری سازمانی در سطح دولت / حاکمیت میخورد و نه سطح سازمانهای خصوصی.) بنابراین آقای محمد حسین عزیز باید به این نکته توجه کنند که ما برای این مجبوریم در لایهی معماری کسب و کار پروژههای معماری سازمانی سراغ مدلهایی مثل APQC PCF، eTOM یا SCOR برویم که چارچوبهای معماری سازمانی مدل مرجع فرایندی به همراه خود ندارند.
۶٫ در بعضی حوزهها عملا Best Practiceهای فرایندها در قالب نرمافزارهای موجود در بازار (که حتی به شکل اوپن سورس هم در دسترس هستند) شکل مدل مرجع را به خود گرفتهاند؛ از جمله مثلا فرایندهایی که با CRMها در سازمانها پیادهسازی میشوند. البته علت اصلی این است که این نرمافزارها حوزهی فعالیتی را به سازمان اضافه میکنند که قبلا وجود نداشته و البته اساسا بدون بهرهگیری از IT هم قابل اجرا نیست (این نکته هم باز در مورد کامنت آقای محمد حسین.)
۷٫ همزمانی نسبی آغاز جنبش مهندسی مجدد با آن مقالهی معروف زکمن به نظرم اصلا تصادفی نیست. هر دو حوزه توسعهی سریع کارها، باعث بروز بینظمیهایی شده بود که عملا جز افزایش پیچیدگی و هزینههای اجرای سیستمها (چه به معنای سیستمهای عملیاتی و مدیریتی و چه سیستمهای نرمافزاری) نتیجهای را در بر نداشت. در نتیجه لزوم پرداختن روشمند و نظاممند به معماری سیستمها در دو حوزهی کسب و کار و فناوری اطلاعات به صورت جداگانه مورد توجه قرار گرفت که سرانجام با پیوند این دو حوزه در اوایل قرن جدید، معماری سازمانی پدید آمد.
پ.ن. من در زمینهی سفارشیسازی، بهکارگیری و طراحی فرایندهای سازمان براساس مدل APQC PCF تجارب مفیدی داشتهام (رزومهی من) و بر این اساس برای ارائهی خدمات مشاوره و آموزش به سازمانها در زمینهی بهبود و بازطراحی و بازمهندسی فرایندهای کسب و کار براساس مدل مرجع APQC PCF و سایر مدلهای مرجع آمادگی دارم. در صورت تمایل میتوانید برای دریافت کاتالوگ خدمات مشاوره و آموزش در این زمینه یا طرح سؤالات فنی خود با من تماس بگیرید.
بهزودی بستهی کاملی از مستندات و فایلهای راهنمای مربوط به مهندسی فرایندها ـ بهویژه در حوزهی مدل APQC PCF ـ (شامل: کتاب، راهنماها، فرمها و تمپلیتهای مربوط به فازهای مختلف مهندسی فرایندها، نمونههای بهترین فرایندها و …) برای استفاده آماده خواهد شد. برای اطلاع یافتن از عرضهی این بسته جهت خریداری آن لطفا ایمیلتان را اینجا ثبت فرمایید.
پستی که در مورد مدل فرایندی APQC PCF و نتایج بررسی وضعیت کاربرد آنها در عمل نوشته بودم، بازتاب خوبی پیدا کرد و کامنتهای بسیار خوبی توسط دوستان در مورد آن داده شد. به نظرم رسید بد نیست چند نکته اضافیتر را در این مورد مرور کنیم: ۱٫ شاید بهتر بود من اول در مورد اینکه مدل مرجع فرایندی چیست
خدایا! اشکهایام را نگه داشتهام برای درگاه تو؛ که خودت گفتی چشمانِ ترِ من، کلید گشودن در رحمت تو است …
خدایا! اشکهایام را نگه داشتهام برای درگاه تو؛ که خودت گفتی چشمانِ ترِ من، کلید گشودن در رحمت تو است … دوست داشتم!۰
فکر میکنم اینترنت خطرناکترین چیزی است که از عصر بمب اتم تا امروز اختراع شده است!!!
جان ملنکمپ
پ.ن. اینترنت بهمثابه قاتل وقت و عمر ما 🙁
فکر میکنم اینترنت خطرناکترین چیزی است که از عصر بمب اتم تا امروز اختراع شده است!!! جان ملنکمپ پ.ن. اینترنت بهمثابه قاتل وقت و عمر ما 🙁 دوست داشتم!۰
مدل فرایندی APQC PCF برای دوستانی که در حوزهی فرایندهای کسب و کار مشغول کارند آشنا است. به صورت خلاصه بگویم مدل طبقهبندی فرایندی ارایه شده توسط مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا (APQC) است که به نام (PCF (Process Classification Framework شناخته میشود. این مدل که از بررسی و الگوبرداری از صدها سازمان برتر جهانی به دست آمده، کلیه فرایندهای یک سازمان تولیدی ـ خدماتی را در چهار سطح طبقههای فرایندی (Category)، گروههای فرایندی (Process Group)، فرایند (Process) و فعالیتهای کسب و کار (Activity) ارایه میکند. فرایندهای سازمان در این مدل به دو دسته فرایندهای عملیاتی و فرایندهای مدیریت و پشتیبانی تقسیم میشوند. این مدل از هر نظر کاملترین مدل مرجع فرایندی موجود در دنیای مدیریت است که در آن تلاش شده تمامی فرایندهای موجود سازمان، تا حد امکان تا سطح فعالیت شناسایی شوند. به این ترتیب یک Best Practice کامل در مورد فرایندها ایجاد شده است که شما با استفاده از آن هم میتوانید ببینید که چه فرایندهایی را در سازمانتان لازم دارید و هم ببینید آن فرایندها باید به چه شکلی انجام شوند.
این مدل دارای ۵ فرایند اصلی و ۷ فرایند پشتیبانی است. این تعریف از فرایند در سطح اول مدل بهمعنای همان طبقههای فرایندی (Category) است و نه فرایند به معنای مصطلحی که همه میشناسیم. منطق مدل PCF برای تقسیمبندی فرایندها در سطح یک،منطقی کاملا وظیفهگرا (Functional) است: هر چند این مدل یک کلیت یکپارچه دارد، در عین حال هر بخش از آن هم به شکلی طراحی شده که میتوانید به صورت جداگانه از آن استفاده کنید. به این ترتیب است که زیرفرایندهای تکراری در مقایسهی طبقههای فرایندی مختلف این مدل زیاد دیده میشود (مثلا استراتژی که هم در فرایند اصلی “توسعهی چشمانداز و استراتژی” وجود دارد و هم در فرایند پشتیبانی “مدیریت فناوری اطلاعات.”)
مدل APQC PCF ـ که ویرایش اول آن در سال ۱۹۹۲ با مشارکت بنیاد APQC و گروهی از اعضای این سازمان تدوین شد و آخرین نسخهی آن یعنی ۵٫۰٫۱٫ در سال ۲۰۰۸ منتشر شده ـ دارای یک مدل فرا صنعتی (Cross-Industry) و ۱۱ مدل خاص صنایع گوناگون (صنایع: هوا ـ فضا و دفاعی، خودروسازی، بانکداری، خبرپراکنی، محصولات مصرفی، آموزش، تولیدکنندگان انرژی الکتریکی، بالادستی نفت، پاییندستی نفت، دارویی و مخابرات) است. به این ترتیب شما هم میتوانید مدل اصلی را برای استفادهی خودتان بهکار بگیرید و هم در صورتی که در یکی از صنایع ۱۱ گانهی فوق فعالیت میکنید، از مدل خاص صنعت خودتان بهرهبرداری کنید. مدل فرا صنعتی APQC را در شکل زیر مشاهده می کنید:
مدتی بود دنبال فرصتی برای نوشتن دربارهی این مدل میگشتم که خوب بالاخره بهانهاش را پیدا کردم! بنیاد APQC به تازگی نتایج پیمایش خود را در زمینهی کاربرد مدلهای مرجع فرایندی (از جمله مدل خودش) منتشر کرده است. نتایج این پیمایش را میتوانید از اینجا در قالب فایل PDF دانلود کنید. چند نکته در این تحقیق برای من بسیار جالب بود:
شکل چرخهی عمر مدلهای مرجع فرایندی هم از این تحقیق واقعا نکات بسیار جالبی را در بردارد. این شکل را هم بهعنوان حسن ختام این پست ببینید:
پ.ن. من در زمینهی سفارشیسازی، بهکارگیری و طراحی فرایندهای سازمان براساس مدل APQC PCF تجارب مفیدی داشتهام (رزومهی من) و بر این اساس برای ارائهی خدمات مشاوره و آموزش به سازمانها در زمینهی بهبود و بازطراحی و بازمهندسی فرایندهای کسب و کار براساس مدل مرجع APQC PCF و سایر مدلهای مرجع آمادگی دارم. در صورت تمایل میتوانید برای دریافت کاتالوگ خدمات مشاوره و آموزش در این زمینه یا طرح سؤالات فنی خود با من تماس بگیرید.
بهزودی بستهی کاملی از مستندات و فایلهای راهنمای مربوط به مهندسی فرایندها ـ بهویژه در حوزهی مدل APQC PCF ـ (شامل: کتاب، راهنماها، فرمها و تمپلیتهای مربوط به فازهای مختلف مهندسی فرایندها، نمونههای بهترین فرایندها و …) برای استفاده آماده خواهد شد. برای اطلاع یافتن از عرضهی این بسته جهت خریداری آن لطفا ایمیلتان را اینجا ثبت فرمایید.
مدل فرایندی APQC PCF برای دوستانی که در حوزهی فرایندهای کسب و کار مشغول کارند آشنا است. به صورت خلاصه بگویم مدل طبقهبندی فرایندی ارایه شده توسط مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا (APQC) است که به نام (PCF (Process Classification Framework شناخته میشود. این مدل که از بررسی و الگوبرداری از صدها سازمان برتر جهانی به دست آمده، کلیه فرایندهای یک
نوشته: جان بالدونی / ترجمه: علی نعمتی شهاب
حمایت از یک ایده به معنای درآمیختن آن با باورها و احساسات شما است. چنین وفاداری وقتی میخواهید به ابتکاری دست بزنید یا پیشنهادی بدهید که فکر میکنید اجرای آن ضروری است، حیاتی است. علاوه بر آن چنین هواخواهی به شما کمک میکند تا دیگران را به سمت خودتان بکشانید. با این حال این احساس میتواند وقتی کسی ـ مثلا رئیستان ـ ایدهی شما را رد میکند، بدترین دشمن شما باشد.
از آنجایی که شما به شدت شیفتهی ایدهی خود هستید، همانند یک کودک به صورت غریزی تمایل به مراقبت از آن را دارید (در مورد این عبارت معمول فکر کنید: “این پروژه عین بچهی من است!”) اشتباه بزرگ! این باعث میشود تا شما حالت دفاعی بگیرید.
وقتی با نقدی مواجه میشوید شما باید از خود دفاع کنید، بدون اینکه گارد بگیرید. این بخش دوم به شما کمک میکند که آمادهی شنیدن نقدهای بیشتری باشید؛ چرا که اغلب گارد گرفتن باعث وقوع رفتارهای منفی چون حملهی لفظی و خاموش شدن میشود. شما در آن لحظه گرفتار میشوید و دلپذیری رفتار مؤدبانه برای شما رنگ میبازد. احساساتی بودن خوب است اما شما باید از زیادی احساساتی بودن اجتناب کنید؛ چرا که چنین آدمی ناخوشایند است و نمیتواند حرف دیگران را بشنود.
حفظ توازن در مقابل شک و تردید و حتی دشمنی یک ویژگی ضروری رفتار رهبری است؛ نوعی رایحه که شما برای جلب گام به گام تبعیت دیگران به انتشار آن نیاز دارید. و وقتی انسانها روی ایدههای شما خراب میشوند، تمام کردن کار در این موقعیت بحرانی بسیار ساده است. چالش این است که واکنش شدیدی نشان ندهید و شخصیت را از ایدئولوژی جدا کنید. چگونه؟ این طور:
حفظ خونسردی بدان معنا نیست که در برابر مخالفت از کار خود دست بکشید. این ضروری است که اشتیاقتان را به پروژهی مبتنی بر ایدههای خود ادامه بدهید و تصمیم درونی خود را نشان دهید. وقتی با نقد مواجه شدید، طوری استدلال کنید که ایدهی شما را بهعنوان انجام بهترین کار ممکن برای سازمانتان ـ و نه فقط خودتان ـ معرفی کند. ایدهتان را با انرژی درونی خود تقویت کنید. بدین ترتیب شما خونسردی خود را در حالی که ایدهی شما همچنان داغ است، حفظ میکنید!
دفاع از خودتان بدون گارد گرفتن نیازمند تمرین است. شما میتوانید از چند همکار قابل اعتمادتان بخواهید شما را با پرسشهایی در مورد ایدههایتان بمباران کنند. این به شما کمک میکند تا شیوهی سخن گفتنتان را اصلاح کنید. تلاش کنید تا ماهیچههای صورتتان را آزاد بگذارید یا حتی لبخند بزنید؛ بدین معنا اینکه شما کنترل موقعیت را در دست دارید. واکنش دیگران شما را کنترل نمیکند: کنترل شما در دستان خودتان است؛ چیزی که برای نشان دادن توانایی رهبری در موقعیتهای بروز اختلاف ضروری است.
نوشته: جان بالدونی / ترجمه: علی نعمتی شهاب حمایت از یک ایده به معنای درآمیختن آن با باورها و احساسات شما است. چنین وفاداری وقتی میخواهید به ابتکاری دست بزنید یا پیشنهادی بدهید که فکر میکنید اجرای آن ضروری است، حیاتی است. علاوه بر آن چنین هواخواهی به شما کمک میکند تا دیگران را به سمت خودتان بکشانید. با این
سایت گودریدز مصاحبهی جالبی کرده با پل آستر نویسندهی معروفِ آمریکایی آثاری چون تیموبکتو (چون خودم اینو ازش خوندم!) و البته سه گانهی نیویورک. یک جای این گفتگو، مصاحبهگر از آستر میخواد که بگه رابطهاش با همسر رماننویساش سیری هوستوت چطوریه. آستر هم کلی از همسرش تعریف میکنه و میگه من هر روز نوشتههام را زیر بغلام میزنم و به خونه می برم تا سیری در موردشون نظر بده و البته در مقابل، اولین نسخهی رمانهای همسرش را هم همیشه آستر میخونه. آستر میگه ما ۳۰ ساله داریم این طوری کار میکنیم و یادم نمیاد حتی یک بار کامنت نامربوطی به هم داده باشیم.
اما نکتهی مهم و انگیزهی نوشتن این پست: آستر در آخر پاسخاش به همین سؤال یک جملهی بسیار جالب داره که به نظرم برای کار تیمی مخصوصا وقتی تیم از گروهی از آدمهای متخصص دور هم جمع میشوند، بسیار مهم و کاربردیه. آستر میگه:
We do our thing separately but we share it.
من هم همیشه ترجیحام در کار این بوده که کار را جدا انجام بدهیم و آخرش که تمام شد (یا اگر لازم هست در حین انجام کار) بهاشتراکاش بگذاریم؛ اما خوب همیشه هم به تکروی و فرار از کار تیمی متهم شدهام!
سایت گودریدز مصاحبهی جالبی کرده با پل آستر نویسندهی معروفِ آمریکایی آثاری چون تیموبکتو (چون خودم اینو ازش خوندم!) و البته سه گانهی نیویورک. یک جای این گفتگو، مصاحبهگر از آستر میخواد که بگه رابطهاش با همسر رماننویساش سیری هوستوت چطوریه. آستر هم کلی از همسرش تعریف میکنه و میگه من هر روز نوشتههام را زیر بغلام میزنم و به
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمیکنید!
با این توضیح لینکهای این هفته را مرور میکنیم:
رزومه نویسی- بایدها و نبایدها- ۲ (شهرام کریمی)
مهرنامه ۶-سوسیالیسم غیرممکن است (خواندن این مقالهی صادق الحسینی در مورد مهمترین مدافعان اقتصاد آزاد در قرن بیستم از نون شب واجبتره!)
معرفی سایت: Learn out Loud (عالیه! من چند ساعتی فقط داشتم توش میگشتم و عناوین دورههای بیزینس و آیتیاش را میدیدم. ممنون از امیر برای معرفیاش.) و استاد و شاگردی به سبک ژاپنی (از امیر مهرانی)
دفاع از منافع سازمانی به چه قیمت؟ و وبلاگ دانشجویان مدیریت و اقتصاد دانشگاه های اروپایی (علی سرزعیم)
تبارشناسی بازار ثانویه (حامد قدوسی)
ساخت بانک اطلاعاتی به کمک PivotTable در اکسل (ممنونام از احمد شریفی عزیز برای زحمتاش. این راهنما را به صورت فایل PDF دانلود کنید.)
پنج راه برای کله پا کردن یک مدیر پروژه، مدیریت پروژه،کی،کجا،چه قدر، مسئله این است! و اقدامات حین جلسه – قسمت یک (مهدی عرب عامری)
ده سؤالی که شما هنگام مصاحبه شغلی می توانید بپرسید (مهرداد نایب)
شاد باشید و سازمان را به چه گروهی بسپاریم تغییرساز یا سنتی و ارزشهای مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت هشتم) (استاد پرویز درگی)
درس های رهبری و موفقیت از زبان یک مربی بسکتبال (مطلب جالبی از وبلاگ دنیای چابک. البته هرم موفقیت این جناب وودن که در این پست اومده کوچک و غیرقابل خوندنه. شکل بزرگتر و خواناترش را اینجا ببینید.)
تعرفه پزشکی و تضاد منافع (محمد رضا فرهادیپور)
برای حل بحرانهای اقتصادی پیشرو، نمیتوانید روی ما حساب کنید (منظور از ما، صنعت نرمافزار ایران است. این مطلب نوشتهای است از وبلاگ بهسادِ آقای مجید آواژ)
تورم نقطه به نقطه چیست؟ (رزوبه یوسفی)
ربط باگ نرم افزار با عینک آقای فروشنده! (این خاطرهی بامزه را بخوانید تا ببینید خدمات پس از فروش نرمافزار تا کجاها میتونه گسترش پیدا کنه!!!)
گودر گزارهها:
مصاحبه صوتی با علیرضا مجیدی، نویسنده وبلاگ یک پزشک (شنیدناش واجبه!)
مهارتهای مدیریت اشتباه مدیریتی (در انجام یک کار دو سؤال برای آدمها مطرح است: “آیا میتوانم انجاماش بدهم؟” و “چقدر انجاماش برایام ارزش دارد؟” اگر برای پاسخدهی به هر یک از این سؤالات یک مقیاس ۵ تایی را در نظر بگیریم، اگر فرد اولی یعنی اعتماد به نفس انجام کار را مهمتر یا حداقل برابر دومی یعنی انگیزهی شخصیاش باشد؛ آن کار را به خوبی انجام میدهد و در غیر این صورت خیر.)
نگاه معجزه اقتصادی: آلمان پس از جنگ (“بازار اختراعی شیطانی برای رام کردن طبقاتی خاص نیست. کاملا بر عکس، این تنها نهاد زندهاقتصاد است که توزیعی عادلانه و بهینه را موجب میشود، چیزی که هیچ مرام اشتراکی نمیتواند جای آن را بگیرد.” آلمانِ پس از جنگ این گزاره را اثبات کرد.)
اقتصاد اطلاعات شکاف فقیر و غنی را کم میکند
چطور روی ۲۰ درصد امور حیاتی خود تمرکز کنید (“۸۰ درصد اوقات ما گرایش داریم مترصد اموری باشیم که خوب کار نمیکنند؛ اما تحقیقات نشان میدهد که تمرکز روی اموری که به خوبی انجام میدهیم کلید سرعت بخشیدن به پیشرفت است. چرا ما روی منفیها تمرکز میکنیم؟ زیرا به ما اینطور آموزش دادهاند! اینکه به چه چیزی فکر کنید، انتخاب خودتان است، پس چه بهتر که ۸۰ درصد افکار خود را بر روی نقاط قوت خود یعنی آنچه که در زندگی شما خوب کار میکند و آنچه که در آن پتانسیل خوبی دارید، متمرکز نمایید.”)
انتظارات متقابل مدیر ارشد و زیردستان (به مدیران در هر سطحی خواندناش توصیه میشود.)
مهارتهای مدیریتی خوشبینها در کار موفقترند (چون “افراد با گرایش خوشبینانه در مقابله با مشکلات خوب عمل میکنند و حاضرند تا راههای جدید و نوینی را در صورت لزوم امتحان کنند.”)
ده راهکار برای استفاده بهینه از دادهها نقش آمار و ارقام در عملکرد شرکتها (چرا کارکنان سطوح پایین برای سازمان مهماند؟ چون در زمان لازم به اطلاعاتِ دقیق، دسترسی دارند. امروزه سیستمهای جمعآوری و تحلیل اطلاعات باعث شده که مدیران هم بتوانند به سرعت به همان اطلاعات دست پیدا کنند.)
اقتصاد برای همه – درس دوم اقتصاد ارزشی است یا اثباتی؟ (گزارههای علم اقتصاد اثباتی هستند نه ارزشی.)
پروژه بهبود فضای کسبوکار، فرصتها و محدودیتها (معرفی مختصر و مفید پروژهی Doing Business بانک جهانی)
میزان رضایت شغلی به تفکیک رشتههای مختلف در آمریکا (این را حتما ببینید. مهندسی شیمی اول هست و MIS دوم.)
اختلاف محققان ادامه دارد رضایت از زندگی در گرو درآمد شماست (“این تحقیقها میگویند برای شادمانی نه درآمد نسبی که درآمد مطلق است که اهمیت دارد. به عبارتی جذابیتهای زندگی در دنیای ثروتمندها دوباره به جای خود بازگشته است.”)
زنان یکچهارم متخصصان IT آمریکا را تشکیل میدهند
کاربران به طور متوسط هفتهای ۱۲ ساعت را در اینترنت سپری میکنند (البته فکر کنم در مورد گودربازان، این متوسط روزانه باشه!!!)
برتری ایران در تعداد کاربر / ایران ضعیف ترین کشور منطقه در تامین پهنای باند (دست گل وزارت ICT درد نکنه!)
ایجاد مراکز فناوری اطلاعات در تمامی وزارتخانه ها (خبر بسیار مهم)
گوگل امکان تائید حساب تلفنی در ایران را اضافه کرد
جابز کاندیدای اول مدیرعاملی گوگل بود (خوشحال باشیم که جابز در اپل ماند یا نه؟)
برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید.
پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم!) دنبال کنید.
این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم میگذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاورهی مدیریت و آیتی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینکها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا اینکه حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر