لینک‌های هفته (۱۷۳)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. در صورت علاقه می‌توانید مجله‌ی فلیپ‌بوردی “طراحی و توسعه‌ی کسب و کار” و “متخصص حرفه‌ای” را نیز مشترک شوید و لینک‌های منتخب هفته‌ی من از اخبار و مقالات دنیای وب فارسی را در طول هفته و زودتر از جمعه، در فلیپ‌بوردتان مطالعه کنید! :)
  5. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  6. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

فرهنگ فراموش شد‌ه‌ی پیکان (امیر مهرانی؛ The Coach) (عاااااااااالی! به‌ترین مطلب هفته!)

کم اظهاری (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

گام‌هایی برای رسیدن به استقلال مالی، گام دوم ردیابی انرژی زندگی (محمدجواد محبی؛ یک ریال)

چگونه از کابوس کارهای نیمه‌تمام رها شویم؟

چطور انگیزه خود را بالا نگه داریم؟

چگونه خوش‌بینی خود را افزایش دهیم؟

مدیریت کسب و کار:

ترویج خوش‌قولی در تلویزیون! (افشین دبیری؛ در نقد مدیریت منابع انسانی)

شباهت باغبانی با اداره یک کسب‌و کار (استاد پرویز درگی)

انتقادهای مشاور(مربی) را به گوش جان بشنویم (محمد سالاری)

سازمان فرعونی! (مسعود بینش؛ چیز دیگر)

عشق باعث می‌شود کارکنان عملکرد بهتری داشته باشند

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

آیا گوگل آینده خود را در گوگل پلاس می‌بیند؟ | یک پزشک (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

علم و فناوری:

اتفاق عجیبی که هنگام دعا خواندن در مغز انسانها می‌افتد

عمر طولانی می‌خواهید؟ مصرف انرژی خود را کاهش دهید

یاهو https را برای ایمیل فعال کرد

رسانه‌های اجتماعی:

استفاده از اپلیکیشن‌های پیام‌رسان و اجتماعی ۲۰۳ درصد در سال ۲۰۱۳ رشد داشت | رسانه‌های اجتماعی

فاوای ایرانی:

اقتصاد آنلاین – ایرانی‌ها در گوگل چه جستجو کردند؟

مشاهده آمار تمام وب‌سایت تجاری ایران در سایت اینماد (وبنا)

تفاهمات جدید در کمیته فیل.تر.ینگ

پلیس فتا ۸۰ درصد جرایم را کشف می‌کند و پلیس فتا وارد حریم خصوصی نمی‌شود

اقتصاد:

مسیر سخت تک‌نرخی شدن ارز | سایت طلا (به‌روایت دکتر نیلی)

اقتصاد آنلاین – پیشنهاد صالحی‌اصفهانی به دولت روحانی

اقتصاد آنلاین – نگاهی به مشاغل پردرآمد در ایران +جدول

حقوق تا ۱ میلیون تومان از مالیات معاف می‌شود

وضعیت نقدینگی موسسات اعتباری و نقش آنها در نقدینگی کل

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – باارزش‌ترین برندهای دنیا در سال ۲۰۱۳

رشد منفی ۱.۵ درصد اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۳

بانک جهانی پیش‌بینی نسبت به رشد اقتصادی جهان را افزایش داد | سایت طلا

۷۰ درصد معاملات بورس آنلاین است

فاوا در ایران و جهان:

یک گزارش آماری از اپلیکیشن‌های موبایل در ایران (وبنا)

افت جهانی درآمد اپراتورها از خدمات ارزش افزوده

۵۱ درصد ایمیل‌ها در دستگاه‌های موبایلی باز می‌شوند – ایستنا

دوست داشتم!
۳

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که

خودتان استراتژیست باشید!

قبلا در مورد استراتژی زیاد نوشته‌ام. شما هم حتما این واژه را زیاد شنیده‌اید. استراتژی به ما کمک می‌کند تا بدانیم که هستیم، قرار است به‌کجا برسیم و چگونه به آن‌جا برسیم. استراتژی در عین حال ابزار “رقابت” است. در هر کسب و کاری همیشه رقبای بالفعل و بالقوه‌ای وجود دارند که کسب و کار ما را به‌شدت تهدید می‌کنند. لازم است که از قبل طرح و نقشه‌ی مشخصی را برای رقابت با این رقبا وجود داشته باشد. استراتژی همان طرح و نقشه‌‌ی رقابت است (این‌جا کامل‌تر توضیح داده‌ام.)

اما استراتژی مثل بسیاری دیگر از حوزه‌های مدیریت، جایی است که در آن حرف زیاد است و عمل اندک. اگر از هر کسی بخواهید می‌تواند ساعت‌ها در مورد استراتژی برای شما سخن بگوید؛ اما اگر از او بخواهید برای شرکت شما راه‌حل استراتژیکی ارائه کند، معمولا جز حرف‌های کلی و غیراجرایی چیزی نمی‌تواند به شما ارائه کند. در طول دوران کارم به‌عنوان یک مشاور طراحی و اجرای استراتژی، متوجه شده‌ام که بهترین روش برای تدوین استراتژی، کمک به مدیران کسب و کارها برای تدوین استراتژی توسط خودشان است. مدیران کسب و کارها، معمولا خودشان بهترین و عمیق‌ترین دیدگاه ممکن را به کسب و کار و صنعت حل فعالیت خودشان دارند. هر مدیری به‌ترین استراتژیست کسب و کار خودش است. اما معمولا مشکل مدیران این‌جاست که چگونه می‌توان این اطلاعات گسترده و عمیق را در کنار هم گذاشت و به استراتژی مناسبی برای شرکت مورد نظر رسید.

روشی که من در عمل به‌کار گرفتم پرسیدن تعدادی سؤال استراتژیک از مدیران کسب و کارها بود. من از مدیران می‌خواهم که به این سؤال‌ها عمیقا فکر کنند. در این پست از شما هم می‌خواهم زمان مناسبی را برای فکر کردن انتخاب کنید و به سؤالات زیر عمیقا بیاندیشید:

  1. شرکت شما چرا به این دنیا پا گذاشت؟ (یا به‌عبارت دیگر چرا تأسیس شد؟)
  2. شرکت شما چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از شرکت‌های رقیب متمایز می‌کند؟
  3. شرکت شما چه محصولات و خدماتی ارائه می‌کند؟ چه محصولات و خدماتی می‌توانند به‌عنوان مکمل خدمات کنونی یا حتی به‌عنوان خدمات مستقل و جدید به مشتریان ارائه شوند؟
  4. شرکت شما اکنون در چه حوزه‌هایی از بازار فعال است؟ (به‌عنوان مثال: جوانان یا ) فکر می‌کنید شرکت لازم است در چه حوزه‌های جدیدی ورود پیدا کند؟ در چه حوزه‌هایی از بازار باید حجم فعالیت‌ها کاهش یابند؟
  5. موقعیت ایده‌آل شرکت شما در ۳ تا ۵ سال آینده (مثلا در زمینه‌ی تعداد و حجم ریالی فروش یا درآمد پروژه‌ها، حوزه‌های کسب و کار و تعداد مشتریان و درآمد هر حوزه) با در نظر گرفتن شرایط موجود کجا است؟ اگر بخواهیم رؤیایی و بدون در نظر گرفتن شرایط موجود فکر کنیم پاسخ این سؤال چه تغییری می‌کند؟
  6. به‌عنوان مدیر ارشد شرکت، چه نقاط مثبتی و مزیت‌هایی را در شرکت خود مشاهده می‌کنید؟ چه چیزهایی نباید تغییر کنند؟ (به‌عنوان مثال حسن شهرت در میان مشتریان در کمیت و کیفیت محصولات و خدمات)
  7. به‌عنوان مدیر ارشد شرکت، چه مشکلاتی را در این شرکت می‌بینید؟ از چه چیزهایی ناراضی هستید که باید تغییر کنند؟ (به‌عنوان مثال ضعف مهارتی نیروی انسانی)
  8. با توجه به تجارب و دیدگاه‌‌های کارشناسی‌تان چه فرصت‌ها و نقاط امیدوارکننده‌ای در بازارهای فعالیت‌تان وجود دارند که شرکت شما می‌تواند از آن‌ها استفاده کند؟ (به‌عنوان مثال: فعالیت در یک شهرستان جدید یا ارائه‌ی خدمتی با قیمت پایین‌تر از رقبا.)
  9. از نظر شما عمده‌ترین مشکلات صنعت فعالیت‌تان و مشکلات اقتصاد کلان کشور که بر کسب و کار شرکت شما تأثیر منفی جدی دارند یا ممکن است در آینده داشته باشند کدام‌اند؟ (به‌عنوان مثال نرخ تورم بالا یا تغییرات شدید نرخ ارز)

پاسخ این سؤالات را لازم نیست حتی به‌صورت مکتوب دربیاورید. اما دانستن پاسخ این سؤالات باعث می‌شود تا بتوانید در عمل، تصمیماتی درست‌تر، جامع‌نگر و با دید بلندمدت‌ بگیرید که موفقیت کسب و کار شما را تضمین خواهند کرد.

نباید فراموش کنید که شما به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای برای طراحی استراتژی فردی و شغلی‌تان هم می‌توانید از خودتان همین سؤالات را بپرسید. فقط کافی است به‌جای واژه‌ی “شرکت”، واژه‌ی “من” را در سؤالات ۹ گانه‌ی بالا جایگزین کنید.

و نکته‌ی پایانی: هنر یک مشاور طراحی و توسعه‌ی کسب و کار، پرسیدن این سؤالات از شما و تسریع و تسهیل مسیر حرکت شما برای رسیدن به پاسخ آن‌ها است. مشاور کسب و کار به شما کمک می‌کند تا ابعاد مختلف هر سؤال را به‌تر درک کنید و البته بتوانید به‌جای اختراع دوباره‌ی چرخ، از تجربیات مثبت یا منفی دیگران و موفقیت‌ها و شکست‌های آن‌ها، الگو بگیرید تا بتوانید مسیر توسعه‌ی استراتژیک ویژه‌ و اختصاصی کسب و کارتان / حرفه‌تان را به‌درستی طراحی کنید. بنابراین مشاور کسب و کار، پزشک نیست که برای شما نسخه‌‌ی موفقیت بپیچد. مشاور کسب و کار حتی جادوگر شهر اوز هم نیست که برای هر مشکل شما یک راه‌حل جادویی داشته باشد. مشاور کسب و کار همانند یک دوست هم‌فکر است که با شما مسیر حرکت را آغاز می‌کند، با شما برای دیدن افق مطلوب و فردای دوست‌داشتنی تلاش می‌کند و بعد، دست در دست‌تان می‌گذارد و شما را تا رسیدن به مقصد همراهی می‌کند. بنابراین با کمک مشاور کسب و کار، شما خودتان مسیر موفقیت‌تان را انتخاب می‌کنید، برای رسیدن به اهداف‌تان توان‌مند می‌شوید و سرانجام با تکیه بر قدرتِ حسِ خوب‌تان، مسیری لذت‌بخش را تا رسیدن به موفقیت تجربه می‌کنید.

اگر نیاز به هم‌فکری استراتژیک در مورد کسب و کار / مسیر شغلی حرفه‌‌ای‌تان داشتید، می‌توانید با من تماس بگیرید.

دوست داشتم!
۱۰

قبلا در مورد استراتژی زیاد نوشته‌ام. شما هم حتما این واژه را زیاد شنیده‌اید. استراتژی به ما کمک می‌کند تا بدانیم که هستیم، قرار است به‌کجا برسیم و چگونه به آن‌جا برسیم. استراتژی در عین حال ابزار “رقابت” است. در هر کسب و کاری همیشه رقبای بالفعل و بالقوه‌ای وجود دارند که کسب و کار ما را به‌شدت تهدید می‌کنند.

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۱۲): شایستگی‌های اصلی شما کدام‌اند؟

“در دنیای فوتبال کسی به تو چیزی نمی‌دهد، اگر بتوانی برتری جزئی و کوچکی هم داشته باشی، باید سعی کنی که به آن دست بیابی و از آن بهترین بهره را ببری.” (دن دیه‌گو مارادونا؛ این‌جا)

دن دیه‌گو ـ بزرگ‌ترین بازی‌کن تاریخ فوتبال از نظر من ـ در یک جمله، مهم‌ترین عامل موفقیت را در در دنیای کسب و کار و البته دنیای حرفه‌ای‌ها تعریف کرده است: “شایستگی!” (Competence) به شایستگی دو نوع نگاه می‌توان داشت: 

نگاه اول، نگاهی کلی است و در هر محیطی (رقابتی یا غیررقابتی) قابل تعریف است. از این زاویه‌ی دید، شایستگی یعنی هر چیزی که از یک  کسب و کار / من به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای انتظار می‌رود بتوانم انجام دهم. شایستگی در این نگاه، سطح استاندارد و حداقلی از عملکرد را در نظر می‌گیرد. معمولا در حوزه‌ی مدیریت منابع انسانی و برای تعریف شغل و ارزیابی عملکرد، شایستگی از این نظر تعریف می‌شود. در کسب و کار هم می‌توان آن را به‌همین شکل تعریف کرد: حداقلی از کارکردها / ویژگی‌هایی که از محصول / خدمت یک کسب و کار انتظار تحقق آن می‌رود.

نگاه دوم اما خاص محیط‌های رقایتی است. در این حالت، شایستگی یک قابلیت یا مهارت (عامل درونی) یا دارایی (عامل بیرونی) است که:

۱- کاملا متعلق به خود ما باشد و بتوانیم در عمل از آن در میدان رقابت بهره ببریم؛

۲- برای من نسبت به رقیب‌ام مزیت یا تمایز ایجاد کند (یعنی باعث می‌شود مشتری من را انتخاب کند نه رقیب‌م را!)

۳- به‌راحتی / به‌سرعت قابل تقلید یا به‌دست آوردن نباشد (و در نتیجه بتوان در بلندمدت روی آن حساب کرد.)

نگاه دوم به شایستگی، نگاهی استراتژیک است. از این نگاه، شایستگی ـ یا به‌عبارت به‌تر شایستگی اصلی / هسته‌‌ای (Core Competency)، کلید اصلی موفقیت در رقابت محسوب می‌شود. من با کمک شایستگی‌های‌ام می‌توانم خودم را در دید مشتری متمایز کنم و او را وادار به انتخاب خودم کنم.

توجه کنید که مفاهیم استراتژیک را می‌توان در هر دو سطح فردی و سازمانی به‌کار گرفت. بنابراین شایستگی اصلی را می‌توان به دو شکل نگاه کرد:

ـ من به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای، چه مهارت‌هایی دارم که من را از دیگر متخصصان حرفه‌ای متمایز می‌کند؟ مثلا فرق من به‌عنوان یک تحلیل‌گر کسب و کار با سایر تحلیل‌گران کسب و کار در چیست؟ خودم فکر می‌کنم تنوع و عمق تجربیات‌م در تحلیل کسب و کارها و البته به‌روز بودن دانش تخصصی‌ام. توجه کنید که این زاویه‌ی دید هم به‌عنوان فریلنس و در رقابت با سایر فریلنسرها معنادار است و هم در سازمان و در مقایسه‌ی میان من و همکاران‌م (در دومی، مشتری مدیر من یا سازمان محل کار من است.)

ـ کسب و کار / محصول / خدمت من چه چیزهایی دارد که رقبا ندارند؟

اما هنوز یک چیز دیگر کم است: شایستگی وقتی مزیت محسوب می‌شود و وقتی واقعا “به‌درد می‌خورد” که به یک یا چند نیاز مشتری پیوند بخورد. بنابراین حتی اگر من منحصر به‌فردترین شایستگی تاریخ بشر را هم داشته باشم؛ اما این شایستگی خریداری نداشته باشد؛ عملا نمی‌توانم از این شایستگی استفاده کنم. بنابراین به‌صورت خلاصه باید بگوییم: یکی از کلیدهای اصلی موفقیت در دنیای کسب و کار / دنیای حرفه‌ای‌ها، کشف شایستگی‌های منحصر به‌فردی هستیم که به نیازهای مشتری، پاسخی متمایز بدهند. پاسخی که مشتری تمایل داشته باشد هزینه‌ی آن را بپردازد (هزینه هم که صرفا از جنس پول نیست؛ مثلا عشق مردم را به برند اپل ببینید!)

اما برگردیم به جمله‌ی شگفت‌انگیز دن دیه‌گو؛ جادوی کلام استاد در این است که همان تعریف دو پاراگراف بالاتر من را با یک ایده‌ی بسیار ساده خلاصه کرده است: از شایستگی‌های برای برنده شدن استفاده کن!

مهارت اصلی مارادونا، دریبل زدن بود و نتیجه‌ی استفاده از آن، قهرمانی آرژانتین دوست‌داشتنی در جام جهانی ۱۹۸۶! باز هم می‌بینیم که عامل اصلی موفقیت، کشف و استفاده از مهم‌ترین شایستگی‌ها است.

حالا شما به این پرسش پاسخ بدهید که شایستگی‌های اصلی شما کدام‌اند؟ نگران هم نباشید؛ برای کشف شایستگی‌ها و تعریف درست آن‌ها به‌شکلی که مشتری خریدارشان باشد، در هر دو حوزه‌ی فردی و کسب و کار مدل‌هایی وجود دارند که به‌تدریج آن‌ها را با هم مرور خواهیم کرد. 🙂

پ.ن. از این هفته، پست‌های فوتبالی گزاره‌ها را شنبه‌ها بخوانید.

دوست داشتم!
۶

“در دنیای فوتبال کسی به تو چیزی نمی‌دهد، اگر بتوانی برتری جزئی و کوچکی هم داشته باشی، باید سعی کنی که به آن دست بیابی و از آن بهترین بهره را ببری.” (دن دیه‌گو مارادونا؛ این‌جا) دن دیه‌گو ـ بزرگ‌ترین بازی‌کن تاریخ فوتبال از نظر من ـ در یک جمله، مهم‌ترین عامل موفقیت را در در دنیای کسب و کار

لینک‌های هفته (۱۷۲)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. در صورت علاقه می‌توانید مجله‌ی فلیپ‌بوردی “طراحی و توسعه‌ی کسب و کار” و “متخصص حرفه‌ای” را نیز مشترک شوید و لینک‌های منتخب هفته‌ی من از اخبار و مقالات دنیای وب فارسی را در طول هفته و زودتر از جمعه، در فلیپ‌بوردتان مطالعه کنید! 🙂
  5. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  6. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

 

پایان عصر استریوتایپ در ارتباطات انسانی | روزنوشت‌های محمدرضا شعبانعلی و استریوتایپ “ما ایرانی‌ها…” (امیر مهرانی؛ The Coach) (این دو نوشته را بخوانید حتما. به‌ترین مطالب هفته!)

گام‌هایی برای رسیدن به استقلال مالی، گام اول آشتی با گذشته (محمدجواد محبی؛ یک ریال)

چرا “پس‌انداز” نمی‌کنیم؟! | سایت طلا

بازی؛ نیاز چهار فصل زندگی (تأیید می‌شود!)

ویژگی‌های آدم‌هایی که بدبخت هستند!

مدیریت کسب و کار:

تشابه رابطه کاری و خانوادگی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

درس‌های تجارت از خلافکاران (استاد پرویز درگی)

برگزاری آزمون PRINCE2 Foundation در ایران (به‌همت نادر خرمی راد عزیز)

از تنازع سازنده استقبال کنیم (محمد سالاری)

۱۰ تاکتیک غیرمعمول برای تقویت خدمات به مشتری – ایستنا

شرکت‌های دانش‌بنیان از پرداخت مالیات معاف شدند

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

براساس نتایج نظرسنجی فارستر، مایکروسافت بهترین برند ارائه‌‌کننده‌ی محصولات و سرویس‌های عرصه‌ی فناوری در ایالات متحده است – زومیت

علم و فناوری:

شب‌هایی که دیگر هیچ وقت کاملا تاریک نیستند‌- یکی از خطرهای پنهان فناوری برای سلامتی ما (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

قاب دانش – وبلاگ رسمی Google به زبان فارسی

۱۰ پیش‌بینی برای دنیای فناوری اطلاعات در سال ۲۰۱۴

همه تغییرات بدن هنگام کتاب خواندن

ایسنا – ورزشکاران از افراد کم‌تحرک خلاق‌ترند

فناوری همراه:

‫نسخه الکترونیک مجلات را در گردسوز بخوانید (عاااااااااااالی! یک آرزوی قدیمی من محقق شد!)

خداحافظی رسمی نوکیا با سیمبین

اینتل، اندروید و ویندوز را یکی می‌کند – ایستنا

طرح محرمانه مایکروسافت: خودتان اندروید یا ویندوز فون را برای نصب بر روی گوشی انتخاب کنید! (فارنت)

صنعت فاوا در ایران:

ارائه ۳۹ فونت فارسی استانداردسازی شده توسط شورای عالی اطلاع‌رسانی (تمام فونت‌های معروف و پراستفاده هستند!)

بازنگری مجوزهای صادر شده در فضای مجازی/ در صدور مجوز برای اپراتورها ورود نمی‌کنیم

وزیر ارتباطات از واگذاری مجوز ۳G در مرداد آینده به تمام اپراتورها و صدور پروانه ۴G در نیمه دوم ۹۳ خبر داد

جهانگرد دبیر شورای عالی IT شد

اقتصاد:

توصیه های کاندیدای ایرانی نوبل برای اقتصاد ایران و پروفسور پسران:توقعات مردم با امکانات ایران همخوانی ندارد/ نرخ ارز به تعادل رسید/عقبگرد هدفمندی

تراکنش‌ الکترونیکی از توسعه زیرساخت‌ جلو زده است

سیف خبر داد:آغاز گشایش ارزی از ۲ هفته آینده/نقدینگی ۵۳۰ هزار میلیارد تومان شد

ابلاغ رسمی لغو پیمان‌سازی ارزی و معافیت مالیاتی صادرکنندگان

تسهیلات ساخت و خرید مسکن ۳۵ میلیون تومان شد/۵۰ میلیون برای زوج‌هایی که از امروز ازدواج کنند و اقتصاد آنلاین – چشم‌انداز بازار مسکن در سال ۹۳

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

رشد ۵٫۵ درصدی تجارت خارجی ایران در سال ۲۰۱۴ | سایت طلا

اقتصاد آنلاین – تاز‌ه‌ترین متوسط درآمد و هزینه ایرانیان

فاوا در ایران و جهان:

در سال ۲۰۱۴ هزینه‌های فناوری در جهان به ۲٫۲۲ تریلیون دلار می‌رسد و پیش‌‏بینی متفاوت گارتنر از بازار IT در سال ۲۰۱۴ – ایستنا

گزارش جامع بیزینس‌مانیتور از بازار تلفن همراه ایران: همراه اول ۴۳٫۸ و ایرانسل ۴۱٫۵ میلیون مشترک دارد

ایرانی‌ها پارسال ۱/۸ میلیارد دلار گوشی خریدند 

تلفن همراه منحصربفردترین سیستم در بانکداری الکترونیک

۷۰ درصد هک‌های سال گذشته، بانکی بود

دوست داشتم!
۳

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که

در برنامه‌ریزی چه چیزهایی را باید پیش‌بینی کرد؟

برنامه، ابزاری است برای رسیدن به اهداف سازمان در آینده. با توجه به این‌که برنامه به آینده مرتبط است و آینده امری است مجهول، باید برای نوشتن برنامه، آینده را پیش‌بینی نمود. اما شما در جایگاه یک مدیر برای برنامه‌ریزی کسب و کارتان، باید به چه موضوعاتی توجه کنید؟ به‌عبارت به‌تر، ابعاد پیش‌بینی آینده برای نوشتن یک برنامه‌ی جامع چه چیزهایی هستند؟ تجربه‌ی من از سال‌ها همکاری با مدیران در سطوح مختلف سازمانی و با سطوح تجربیات متفاوت نشان می‌دهد که معمولا مدیران در برنامه‌ریزی تنها به یک یا دو عامل مهم توجه می‌کنند. این در حالی است که در بسیاری از مواقع، دلیل شکست برنامه‌ها در اجرا، همین عدم توجه به سایر عوامل تأثیرگذار در تحقق یک برنامه است.

پیشنهاد من به شما این است که برای نوشتن یک برنامه‌ی مؤثر حتما به شش سؤال زیر فکر کنید:

  1. چه کاری قرار است انجام شود؟ فعالیت‌های لازم برای تحقق هدف کدام‌اند؟ چه فعالیت‌هایی برای اجرای هدف پیش‌بینی می‌شوند؟
  2. هر یک از این کارها به چه روشی باید انجام شوند؟‌ روش انجام هر یک از این فعالیت‌ها باید چگونه باشد؟ (پیش‌بینی روش‌های انجام کار)
  3. هر کاری باید در چه زمانی انجام شود؟ هر یک از فعالیت‌ها چه زمانی را به خود اختصاص می‌دهند؟ (پیش‌بینی زمانی برنامه)
  4. هر کار در چه جایی انجام شود؟ فعالیت‌های برنامه در چه محل و مکانی عملی می‌شوند؟ (پیش‌بینی موقعیت مکانی برنامه)
  5. این کارها با چه سازمان‌دهی اجرایی می‌شوند؟‍ فعالیت‌های برنامه به کمک چه تشکیلاتی عملی خواهند بود؟ (پیش‌بینی سازمان و تشکیلات مورد نیاز)
  6. هر کار نیازمند چه منابعی است؟ تحقق هدف، نیازمند چه منابعی اعم از انسانی، مالی، ابزارو تجهیزات و … است؟ (پیش‌بینی منابع مورد نیاز)

لازم نیست در برنامه‌تان حتما به‌شکل دقیق هر یک از موارد شش گانه‌ی فوق را پیش‌بینی کنید. نکته‌ی مهم و کلیدی این است که نباید در برنامه‌ریزی از سایر ابعاد تأثیرگذار غافل شوید. از جمله این‌که در برنامه‌ریزی سالانه برای توسعه‌ی کسب و کارتان، باید علاوه بر توجه به استراتژی‌ها و اقدامات لازم برای تحقق این هدف، لازم است میزان منابع مورد نیاز و در دسترس بودن آن‌ها را نیز بررسی کنید (مثلا آیا من با بودجه‌‌ی ۵ میلیون تومانی تبلیغات برای یک سال، می‌توانم در تلویزیون تبلیغ کنم؟)

فکر کردن به این سؤالات در زمان برنامه‌ریزی، می‌تواند باعث شود تا برنامه‌ی شما واقعی‌تر تهیه شده و در نتیجه در عمل موفق‌تر باشد. 🙂

دوست داشتم!
۷

برنامه، ابزاری است برای رسیدن به اهداف سازمان در آینده. با توجه به این‌که برنامه به آینده مرتبط است و آینده امری است مجهول، باید برای نوشتن برنامه، آینده را پیش‌بینی نمود. اما شما در جایگاه یک مدیر برای برنامه‌ریزی کسب و کارتان، باید به چه موضوعاتی توجه کنید؟ به‌عبارت به‌تر، ابعاد پیش‌بینی آینده برای نوشتن یک برنامه‌ی جامع چه

چرا مدل کسب و کارم را باید مستند کنم و چگونه؟

پیش از این برای‌تان گفته‌ام که “مدل کسب و کار” یک ابزار مناسب برای سازمانی است که می‌خواهد به صورت مؤثر و هدفمند تغییر و رشد کند. مدل کسب و کار در عین حال یکی از ابزارهای اصلی در طراحی و تحلیل یک کسب و کار است؛ یعنی می‌تواند هم برای طراحی یک کسب و کار جدید و هم برای تحلیل یک کسب و کار موجود به‌کار رود. مدل‌های کسب و کار معمولا ذهنی هستند. یعنی اگر از هر صاحب کسب و کاری بپرسیک، خیلی سریع و در چند جمله برای ما مدل کسب و کارشان را شرح می‌دهند. این، البته اصلا بد نیست و شاید برای بسیاری از کسب و کارهای موفق (مخصوصا کسب و کارهای خرد) نیازی هم به داشتن یک مدل کسب و کار مفصل نباشد.

اما من می‌خواهم به شما پیشنهاد کنم که تلاش کنید مدل کسب و کارتان را تا حد امکان مستند کنید. داشتن یک مدل کسب و کار مستند می‌تواند به‌دلایل زیر برای کسب و کار شما مفید باشد:

  1. برای درک بهتر ساز و کارهای کسب و کار موجود: مدل‌ها می‌توانند با فراهم کردن یک تصور واضح از نقش‌ها و وظایف افراد در کل سازمان، برای آموزش آن‌ها به‌کار گرفته شوند. این مدل‌ها ممکن است در سازمان‌هاس وظیفه‌گرا و هم در سازمان‌های فرایندگرا استفاده شوند.
  2. مدل‌ها می‌توانند به‌عنوان پایه‌ای برای بهبود عملیات و ساختار کسب و کار جاری به‌کار گرفته شوند: مدل‌ها تغییرات لازم در کسب و کار جاری برای پیاده‌سازی مدل کسب و کار اصلاح شده را شناسایی می‌‌کنند.
  3. نمایش به‌تر نوآوری‌های کسب و کار: مدل‌ها می‌توانند برای نشان دادن ساختار یک کسب و کار جدید و نوآورانه به‌کار روند.
  4. تجربه‌ی مفاهیم کسب و کار جدید و یا کپی یا مطالعه کردن مفاهیم به‌کار گرفته شده توسط شرکت‌های رقیب: برای مثال سنجش و اعمال نتایج مثبت مقایسه‌ها روی سطوح مدل‌سازی می‌تواند با استفاده از مدل‌های کسب و کار صورت پذیرد. مدل ایجاد شده می‌تواند به‌عنوان یک پیش‌نویس برای توسعه‌ی احتمالی کسب و کار در نظر گرفته شود. مدل ایجاد شده مکن است ایده‌ی جدیدی باشد یا ممکن است مزایای یک فناوری جدید مثل اینترنت را در بر داشته باشد.
  5. شناسایی فرصت‌های برون‌سپاری: عناصری از کسب و کار که جزیی از هسته‌ی کار شما به حساب نمی‌آیند و در اختیار تأمین‌کنندگان خارج از سیستم می‌توانند قرار بگیرند، توسط مدل‌ها شناسایی می‌شوند. مدل‌ها توسط تأمین‌کنندگان به‌عنوان مشخص‌های نیازها و خواسته‌ها تلقی می‌شوند.

نوشتن و مستندسازی البته در حالت کلی هم دو فایده‌ی جدی دارند:

۱- باعث می‌شود تفکرات شما از ذهن‌تان بیرون بیایند و در نتیجه، بتوانید به‌تر آن‌ها را تحلیل کنید و مهم‌تر این‌که فراموش‌شان نکنید!

۲- مبنایی برای گفتگو با ذی‌نفعان مختلف یک کسب و کار فراهم می‌آورند.

اما شاید این سؤال پیش بیاید که من چگونه می‌توانم مدل کسب و کار خودم را مستند کنم. برای این کار روش‌های گوناگونی وجود دارد؛ اما به‌ترین روش در این زمینه کمک گرفتن از ابزار “بوم مدل کسب و کار” که برگرفته از کتاب عالی “خلق مدل کسب و کار” است. بوم مدل کسب و کار را در شکل زیر مشاهده می‌کنید:

براساس چارچوب “بوم مدل کسب و کار” ـ که اوستروالدر و پیگنیور در کتاب خلق مدل کسب و کار معرفی کرده‌اند ـ هر مدل کسب و کار کامل و عالی شامل ۹ بخش زیر است:

  1. ارزش‌های مشتری: محصول یا خدمت این کسب و کار، قرار است به چه مشکل یا نیازی از مشتری پاسخ بدهد؟ مشتری چرا باید این محصول یا خدمت را بخرد؟
  2. تعیین بازار هدف: مشتریان این کسب و کار دقیقا چه کسانی هستند؟ برای این‌که به این سؤال جواب دقیقی داده شود، می‌توان مشتریان را براساس سن، جنسیت، محل زندگی، نوع خرید (دائمی یا گذری)، میزان درآمد و چیزهایی شبیه این‌ها مشتریان طبقه‌بندی کرد.
  3. تدوین طرح بازاریابی و فروش: در این‌جا باید مشخص شود که از چه روش‌های بازاریابی و تبلیغاتی استفاده می‌کنید و هم‌چنین چطور کالا یا خدمت‌ به‌دست مشتری می‌رسد.
  4. تدوین طرح ارتباط با مشتری: چگونه ارتباطی که در بخش قبلی با مشتری ساخته شده است حفظ و تقویت می‌شود و توسعه می‌یابد؟ مثلا می‌توان برای مشتریان‌ اصلی و کلیدی تخفیف یا جوایزی در نظر گرفت و با برخورد خوب آن‌ها را به خرید مجدد وادار کرد.
  5. تدوین مدل کسب درآمد: در این‌جا تمامی منابع درآمدی احتمالی کسب و کار فهرست می‌شوند (فروش محصول اصلی، محصولات جانبی، خدمات پس از فروش، به‌روزرسانی و ارتقای محصول و …) و البته مشخص می‌شود مشتریان چگونه برای محصول / خدمت این کسب و کار، پول پرداخت خواهند کرد؟ (هر بار خرید، به‌صورت هفتگی یا ماهانه، اشتراک یا …)
  6. منابع کلیدی: برای تولید و توزیع و فروش محصول به چه منابعی (اعم از: مالی، مواد اولیه، تجهیزات، ماشین‌آلات و …) نیاز است؟
  7. فعالیت‌های کلیدی: برای تولید و توزیع و فروش محصول دقیقا باید چه کارهایی انجام شوند؟ (مثلا: طراحی محصول، بسته‌بندی و توزیع بین خرده‌فروش‌ها)
  8. شرکای کلیدی: برای کسب درآمد به‌کمک چه کسانی نیاز است؟ (مثلا: طراح محصول، بازاریاب و ویزتور، فروشنده و …)
  9. ساختار هزینه‌‌ها: هر یک از بخش‌های تولید و توزیع و فروش محصول شامل چه هزینه‌هایی هستند؟

این نگاه به کسب و کار، نگاهی جدید و جامع‌نگرانه است. به‌کمک این مدل می‌توانیم ابعاد مختلف کسب و کارمان و ارتباطات آن‌ها را با یکدیگر کشف کنیم. به‌کمک این مدل می‌توانیم ریشه‌های اصلی مشکلات سازمانی‌مان را تشخیص بدهیم. به‌کمک این مدل می‌توانیم کسب و کارمان و ارتباطات آن با دنیای واقعی را به‌تر تحلیل کنیم. 

دوست دارید مدل کسب و کار خودتان را تهیه کنید؟ همین حالا دست به کار شوید. تمپلیت مدل کسب و کار را از این‌جا دانلود کنید و تلاش کنید مدل کسب و کارتان را طراحی کنید. اگر نیازی به‌کمک یا راه‌نمایی داشتید هم با من تماس بگیرید. 🙂

دوست داشتم!
۱۰

پیش از این برای‌تان گفته‌ام که “مدل کسب و کار” یک ابزار مناسب برای سازمانی است که می‌خواهد به صورت مؤثر و هدفمند تغییر و رشد کند. مدل کسب و کار در عین حال یکی از ابزارهای اصلی در طراحی و تحلیل یک کسب و کار است؛ یعنی می‌تواند هم برای طراحی یک کسب و کار جدید و هم برای

لینک‌های هفته (۱۷۱)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!)
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

نقشه‌برداری از احساسات: سیاهی اندوه و تحقیر، روشنای شادی و عشق! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

شبکه‌های اجتماعی جای اورسن ولز نیست! (رضا قربانی؛ مدیر رسانه) (به نکاتی که رضا نوشته از زاویه‌ی دید شبکه‌سازی حرفه‌ای توجه کنید!)

راهنمایی برای برنامه نویس‌های آینده که می خوان زبونشون رو انتخاب کنن (جادی؛ کی‌برد آزاد) (کلی نکته‌ی مربوط به انتخاب تخصص در این نوشته هست؛ از دست‌ش ندید!)

مارشال: افراد موفق بدون موبایل به جلسات کاری می‌روند

۵ عامل اصلی ایجاد احساسات منفی

کتاب خوب بخوانید تا مغزتان بهتر کار کند

مدیریت کسب و کار:

۲ اشتباه رایج در مورد مدیریت پرتفولیو (نادر خرمی راد) (عاااااااااااااااااااااااااااالی!)

آدم‌های سخت (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

یک فنجان قهوه با مشاور مدیریت: نقش عارضه‌یابی در مشاوره (علی‌رضا نخجوانی) (تبریک به علی‌رضا برای شروع به نوشتن در حوزه‌ی مشاوره‌ی مدیریت.)

سازمان رؤیاها و شاخص دریمز (Dreams) در سازمان‌ها (استاد پرویز درگی)

برای نوآوری بر دو نوع آموزش سرمایه گذاری کنید (محمد سالاری)

مدیریت و اقتصاد فاوا:

پیش‌بینی IBM برای پنج سال آینده جهان

مهم ترین رویدادهای فاوا در سال ۲۰۱۳

تغییر الگوی اشتغال در صنعت IT – ایستنا

نیمه سیاه شهر استارت‌آپ‌ها

علم و فناوری:

نه! فناوری نه مجرم است، نه منجی! | یک پزشک (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک) (عااااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

لینوس تروالدز، تولدت مبارک | گیک آزاد

فناوری‌های تخیلی که قرار است در سال ۲۰۱۴ به واقعیت بپیوندند | یک پزشک

فناوری همراه:

ایتنا – آیا اندروید از روی iOS کپی شده است؟

سامسونگ گوشی‌های هوشمند را به کنسول بازی تبدیل می‌کند – ایستنا

رسانه‌های اجتماعی:

شبکه‌های اجتماعی به مثابه یک جهان موازی: داده‌ها چه می‌گویند؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

موفق‌ترین برندهای سال ۲۰۱۳ در رسانه‌های اجتماعی

اینستاگرام، پادشاه قلمرو کسب‌و‌کار | رسانه‌های اجتماعی

صنعت فاوا در ایران:

مصوبات شورای عالی فضای مجازی

انتصاب اعضای صاحب نظر کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات

استفاده خانوارها و افراد از فناوری اطلاعات آمارگیری می‌شود

تنظیم مقررات برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی (امیدوارم با قانون‌مند شدن شبکه‌های اجتماعی، اتفاقات خوبی در انتظار این حوزه باشد.)

اقتصاد:

هدف‌مندسازی یارانه‌ها: دهک‌های بی محک (کافه اقتصاد)

اقتصاد آنلاین – آیا “Bitcoin” جای طلا را می‌گیرد؟

معاملات تمامی بورس‌ها روی یک سامانه ممکن شد

اقتصاد آنلاین – نرخ‌های مالیاتی درسال۹۳ افزایش نمی‌یابد

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

اقتصاد آنلاین – ۱۰۰هزار میلیارد تومان نقدینگی گمشده

اقتصاد آنلاین – سپرده‌ ‌۱۷۶هزار میلیاردی مردم در بانک‌ها

۲۵ درصد اقتصاد ایران مالیات نمی‌دهند | سایت طلا 

افزایش چک‌های برگشتی در میانه پاییز

فاوا در ایران و جهان:

اینترنت گابن و اتیوپی برتر از ایران

واردات موبایل ۳۳درصد کاهش یافت

بیزینس مانیتور: ضریب نفوذ رایتل تا ۲۰۱۷ به ۴۰ درصد می‌رسد 

بیزینس‌مانیتور: ایرانسل تنها اپراتور ایران است که ARPU خود را اعلام می‌کند

بیزینس مانیتور: ضریب نفوذ تلفن ثابت در ایران به ۳۸٫۴ درصد رسید/پیشبینی رشد ناچیز تا ۲۰۱۷ – ایستنا

۷۵ درصد ایرانی‌ها گوشی زیر نیم‌میلیون می‌خرند

دوست داشتم!
۱

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!) لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین

“چگونه”، “چرا”های زندگی‌مان را کشف کنیم؟

در نوشته‌ی پیشین درباره‌ی تفاوت “چرا” و “چگونه” با هم حرف زدیم. گفتیم که پرسیدن “چرا” معجزه می‌کند. گفتیم که پاسخ “چرا”، راز و مسیر موفقیت ما را در زندگی و شغل‌مان روشن می‌سازد.

بیایید کمی دقیق‌تر و از زاویه‌ی دید دیگری به تفاوت میان “چرا” و “چگونه” بنگریم: “چگونگی” با انجام کارها سر و کار دارد. هر کاری؛ درست باشد یا غلط! می‌شود کار غلط را به بهترین شکل انجام داد. نه؟ اما “چرا” به دنبال کشف و انتخاب “کار درست” است! و همین کشف کار درست، تمامی آن چیزی است که من در مسیر “رفتن برای رسیدن” به آن نیازمندم.

باز ناگزیریم به‌سراغ گذشته برویم: تا به‌امروز چند بار شده که از انجام کاری پشیمان باشید؟ و چند بار شده که از انجام ندادن کاری افسوس بخورید؟ صدها بار. شاید هم هر روز، هر دو وضعیت را تجربه کرده باشید. “چرا” آن پشیمانی‌ها و این افسوس‌ها را تجربه می‌کنیم؟

چند پاسخ (و شاید بهانه!) معمول در این زمینه را با هم مرور کنیم:

  • “خوب من در اون لحظه که تصمیم گرفتم این کار را بکنم (یا نکنم) واقعا اطلاعاتم و تجربه‌ام کم بود. اگر می‌دونستم که کارم غلطه، خوب این کار را نمی‌کردم.” وجدان‌مان را قاضی کنیم: واقعا چند بار در طول مسیر غلط را که می‌رفتیم، با نشانه‌های غلط بودن مسیر مواجه شدیم یا تذکر دیگران را شنیدیم؛ اما ندیدیم و گوش ندادیم؟
  • “من فکر می‌کردم کار درستی می‌کنم. واقعا هم کارم درست بود؛ اما نتیجه‌ …” کار درست با نتیجه‌ی نامطلوب. این یکی چند بار اتفاق افتاده است؟ واقعا در چند درصد اتفاقات بد زندگی خودمان اصلا مقصر نبوده‌ایم؟
  • “اصلا دوست داشتم که این کار را انجام بدم. خودم کردم؛ خودم هم باید تاوان‌ش را بدم.” بله. خودم این اشتباه را مرتکب شدم. اما مشکل این‌جاست که این انتخاب‌های غلط و تاوان دادن‌ها، مدام در حال تکرارند. آیا جایی از فرایند تصمیم‌گیری‌های من در زندگی نمی‌لنگد؟

حالا به جنبه‌ی مثبت ماجرا نگاه کنیم. اتفاقات خوب و خوشایند، لذت‌بخش و انگیزه‌دهنده‌ چطور برای ما رخ داده‌اند؟ چند درصدش برعهده‌ی شانس و اقبال و کمک‌های دیگران بوده است؟ نقش تصمیمات من در رسیدن این لحظات خوب تا چه اندازه بوده است؟ تجربه نشان می‌دهد که این‌جا “من” بسیار پررنگ‌تر از “دنیای اطراف من” است. این اصلا چیز بدی نیست. بسیار هم خوب است؛ اما به‌شرط این‌که بتوانم پاسخ یک سؤال کلیدی را بدهم: چه شد که درست تصمیم گرفتم؟ چه شد که درست انتخاب کردم؟ چه شد که کارم را درست انجام دادم؟

شاید بد نباشد دوباره سراغ نوشتن برویم. یک ورق کاغذ سفید بردارید. کاغذ را با یک خط عمودی به دو نیمه تقسیم کنید. سمت راست و بالای صفحه بنویسید: “خوب‌ها.” سمت چپ و بالای صفحه بنویسید: “بدها.” (تخته سیاه‌ دوران مدرسه‌مان را یادتان هست؟)

حالا در سمت راست ۵ اتفاق کلیدی و بسیار خوب زندگی‌تان را به‌صورت افقی کنار هم بنویسید. در سمت چپ هم ۵ اتفاق کلیدی و بد زندگی‌تان را. حالا وقت حسابرسی است: هر اتفاق خوب / بد را در زیر آن در یک جمله خلاصه کنید. مثلا من نوشته‌ام:

  • اتفاق خوب ـ  قبولی در کارشناسی ارشد: من یک روز از طریق یک دوست متوجه شدم دانشگاه محل تحصیل دوره‌ی کارشناسی، دوره‌ی ارشد مدیریت گذاشته و من در کمال ناامیدی اما با اعتماد به نشانه‌های مثبتی که در مسیر دیدم و با دانستن این‌‌که واقعا چرا MBA می‌خواهم بخوانم، از مراحل قبولی گذشتم!
  • اتفاق بد ـ شکست اولین پروژه‌ی من: من بدشانسی آوردم و قربانی اشتباهات کارفرما شدم؛ اما شاید هنوز مدیریت پروژه برای من زود بود. من به‌دلیل نداشتن ظرفیت مسئولیت‌پذیری بالا را نداشتم و البته نداشتن تجربه‌ی عملی مدیریت پروژه شکست خوردم.

مثل من، زیر هر واژه‌ای که به‌نظرتان در تحقق نتیجه تأثیر کلیدی داشته و البته کنش / واکنشی از سوی خود شما بوده خط بکشید. سعی کنید تا حد امکان، اتفاقات خوب یا بد را از هم مستقل تحلیل کنید. حالا با گروهی از واژه‌های کلیدی مواجهید. مجموعه‌ای از اقدامات و ویژگی‌های شخصی خود شما که باعث موفقیت یا شکست‌تان شده‌اند!

اما یک سؤال: در این‌ تمرین ساده چه کردیم؟ کار عجیبی نکردیم؛ فقط تلاش کردیم تا با تحلیل “چگونگی”های زندگی‌مان به پاسخی برسیم که ریشه‌ی اصلی ماجرا را برای من مشخص می‌کند: “چرا موفق شدم / نشدم؟”

واژه‌های‌تان را گوشه‌ای یادداشت کنید. با آن‌ها کارهای زیادی داریم!

دوست داشتم!
۹

در نوشته‌ی پیشین درباره‌ی تفاوت “چرا” و “چگونه” با هم حرف زدیم. گفتیم که پرسیدن “چرا” معجزه می‌کند. گفتیم که پاسخ “چرا”، راز و مسیر موفقیت ما را در زندگی و شغل‌مان روشن می‌سازد. بیایید کمی دقیق‌تر و از زاویه‌ی دید دیگری به تفاوت میان “چرا” و “چگونه” بنگریم: “چگونگی” با انجام کارها سر و کار دارد. هر کاری؛ درست

لینک‌های هفته (۱۷۰)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!)
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین و مهم‌ترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه می‌کنم، از این‌جا مجله‌ی گزاره‌ها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

یلدای تنهایی (امیر مهرانی؛ The Coach) (عااالی بود این مطلب امیر عزیز.)

توصیه‌ای ساده ولی مهم در مورد تنظیم محتوای ایمیل‌های کاری (نادر خرمی‌راد)

برای یک آینده بهتر مالی، امروز چه چیزی را قربانی می‌کنید؟ (محمدجواد محبی؛ یک ریال)

خود مدیریتی یا کارمندی (ابراهیم شادفروغ؛ ۸۰۲۰) (خب اتفاقی متوجه شدم این دوست عزیز دوباره نوشتن را از سر گرفتند. خوش آمد می‌گویم!)

اعتماد به‌ نفس واقعی چگونه است؟

۷ نکته از شبکه‌سازی ابررابط‌های موفق – ایستنا (منظور طبیعتا شبکه‌سازی حرفه‌ای است.)

مدیریت کسب و کار:

آیا کسب و کارها هم شب یلدا دارند؟ (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

گوگل و سرمایه‌های انسانی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

قدرت معماری برند (استاد پرویز درگی)

همکاری تیمی | محسن احمدی

مدیران استراتژیست چگونه رهبری می کنند؟

سه نکته برای انگیزش کارکنان (محمد سالاری)

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

آیا دره سیلیکون در غلبه بر فقر جهانی سهیم خواهد بود – بخش اول و آیا دره سیلیکون در غلبه بر فقر جهانی سهیم خواهد بود – بخش پایانی (عااااااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

نقض مالکیت معنوی: بردی‌کوچک، باختی‌ بزرگ (محمدرضا شعبانعلی) (اعلام موافقت شدید طبعا!)

چگونه فناوری شغل‌ها را نابود می‌کند(بخش اول) و چگونه فناوری شغل‌ها را نابود می‌کند(بخش اول) (این هم یک مقاله‌ی عالی دیگر از مجله‌ی شبکه.)

گوگل پلاس آینده گوگل است – زومیت (من هم‌چنان مخالفم!)

مراحل جدید بازی ATG را خودتان طراحی‌کنید (اگر گفتید چرا در این دسته‌بندی قرار گرفته این مطلب!؟)

علم و فناوری:

برترین تحولات علمی جهان در سال ۲۰۱۳ از دید نشریه «ساینس» (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

توقعات ما از دنیای فناوری اطلاعات در سال ۲۰۱۴

ایسنا – پنج رویداد مهم دنیای اینترنت در سال ۲۰۱۳

از اودیسه تا اینسپشن: چگونه «خواب» الهام‌بخش هنرمندان شد

افراد مضطرب و نگران بیشتر می‌خوابند

فناوری همراه:

روزی که گوگل مجبور شد از دوباره پروژه اندروید را شروع کند – تبعات رونمایی آی‌فون در ژانویه ۲۰۰۷ برای گوگل (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

اقتصاد آنلاین – ۲۰۱۴ سال فبلت است نه تبلت

صنعت فاوا در ایران:

نسخه جدید تکفا در راه است (با همت مهندس جهانگرد عزیز. امیدوارم این‌بار واقعا اجرایی بشه.)

مذاکره دو وزارتخانه ایرانی با گوگل (جان!؟)

پست ناشرها را غافل‌گیر کرد

اقتصاد:

هدف‌مندسازی یارانه‌ها: دهک‌های بی‌محک (کافه اقتصاد)

اقتصاد آنلاین – اقتصاد ایران از نگاه برنده جایزه نوبل اقتصاد (گری بکر بزرگ!)

چرا ایرانی‌ها از کارهای سخت گریزان شده‌اند؟ / نتیجه یارانه نقدی واردات چوپان (تحلیل جالبی است.)

اقتصاد آنلاین – ۱۰سال درآمد نفت؛ هزینه اسباب‌کشی پایتخت

تخمین تورم سال بعد با فرض ادامه وضع موجود

آمار و اطلاعات:

کسب و کار و اقتصاد:

حدود ۲۴ میلیون ایرانی در سن ازدواج – سایت خبری تحلیلی تابناک (کلی آمار جالب هست در این سخنرانی آقای لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی)

هزینه تفریح پول‌دارها ۳۵ برابر فقرا/ ایرانی‌ها معادل ۲ درصد کار خود تفریح می‌کنند

اقتصاد آنلاین – سهم ۲۲ درصدی تولید از تسهیلات بانک‌ها

رونمایی از حجم تجارت خارجی ایران در ۹ماه امسال

اقتصاد آنلاین – بازده بورس ۱۳۲ درصدی شد

فاوا در ایران و جهان:

بیشترین کاربران اینترنت در کدام شهرها هستند؟

پیش‌بینی IDC از رشد ۶ برابری ارزش بازار داده‌های بزرگ تا ۲۰۱۷ – ایستنا

ایتنا – مصرف داده در تلفن‌های همراه دو برابر شده است

وضعیت ایران در رتبه بندی دولت الکترونیک/ ۱۰ کشوری که دیجیتالی شدند

دوست داشتم!
۲

پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (دیگ ریدر به‌ توصیه‌ی من!) دنبال کنید (به‌یاد زنده‌یاد گودر!) لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. برای مطالعه‌ی منتخبی از به‌ترین

از دنیای “چگونگی”ها تا دنیای “چرا”ها

جان سی. ماکسول از متفکران بزرگ مدیریت دنیا گفته است: «فردی که “چگونگی” را می‌داند، هیچ‌وقت بی‌کار نخواهد ماند. اما کسی که از “چرایی” باخبر است همیشه کارفرمای خودش خواهد بود.»

فکر می‌کنید منظور آقای ماکسول از این جمله چیست؟ چیزی که من می‌فهمم این است: ما در زندگی با یک دو گانه مواجهیم: “چگونه” در برابر “چرا.” مشکل این‌جاست که چگونه آموختنی است و در مسیر زندگی، پیش روی ما قرار دارد؛ اما چرا در نگاه اول از چشم ما دور می‌ماند. چگونه را از پدر و مادرمان گرفته تا زندگی در جامعه و بعدها مدرسه و دانشگاه و درس و مشق و کتاب و بعدترها سازمان‌هایی که در آن‌ها کار می‌کنیم، به ما می‌آموزند. چگونه یعنی اصول زندگی، یعنی ارزش‌های دینی و انسانی، یعنی روش‌های کار و کسب و زندگی در جامعه‌. چگونه یعنی قانون. چیزی که باید رعایت شود. و البته در عرصه‌ی شغلی، چگونه همان دانش و مهارت و تجربه‌ای است که آن را در قالب “تخصص” می‌آموزیم و به جهان پیرامونی‌مان عرضه می‌کنیم. ما برای زندگی در جامعه، نیازمند آنیم که “چگونگی”‌ها را بیاموزیم و به آن‌ها عمل کنیم.

اما در عرصه‌ی زندگی شخصی‌مان هم با چگونگی‌ها تا دل‌تان بخواهد سر و کار داریم. بیایید چند سؤال را با هم از خودمان بپرسیم:

  • چگونه زندگی می‌کنیم؟ کیفیت زندگی ما چگونه است؟
  • چگونه کار می‌کنیم؟ آیا از کارمان راضی هستیم؟ آیا دیگران هم از کار ما راضی‌اند؟
  • در اوقات فراغت، چه نوع کتاب / مجله / وب‌سایت / فیلم / سریال / برنامه تلویزیونی / … را دوست داریم؟

هزاران سؤال شبیه سؤالات بالا می‌توانیم از خودمان بپرسیم. این پرسش‌ها را می‌توان در یک عبارت این روزها بسیار آشنا خلاصه کرد: “سبک زندگی.” سبک زندگی یعنی سبک و سیاقی که برای زندگی کردن‌ام برگزیده‌ام. سبک زندگی یعنی مجموعه‌ای از انتخاب‌های شخص من از مجموعه‌ کارها و تجربیات و حس‌هایی که در دنیای اطراف وجود دارند (درباره‌ی جنبه‌های اجباری زندگی و وقایع ناگهانی صحبت نمی‌کنم. بیایید با خودمان صادق باشیم: چند درصد از زندگی ما، خارج از محدوده‌ی کنترل خود ماست؟)

اما تا به‌حال چند بار گوشه‌ای نشستیم و به “چرا”یی این سبک زندگی اندیشیده‌ایم؟ چند بار از خودمان پرسیده‌ایم که چرا این کار و این تجربه‌ی حسی را از میان هزاران گزینه برگزیده‌ام؟ چرا آن یکی تجربه نه؟ چرا این کار را همیشه انجام می‌دهم؟ چرا آن کار را یک بار انجام دادم؟ حتی کمی روزمره‌تر: چرا در محل کار با همکار (الف) برخورد خوبی ندارم؟ چرا (ب) را دوست خوبی می‌دانم؛ اما دوست ندارم (پ) را حتی اتفاقی ببینم؟ و هزاران “چرا”ی دیگر.

واقعیت تلخ اما در عین حال شیرین زندگی این است که عمر ما در این دنیای خاکی محدود است. خدای مهربان به ما این فرصت را داده تا در طول سالیان عمرمان، کارهای خوب و حس‌های خوب و تجربیات خوب را انتخاب کنیم. اما مسئله این است که با هر انتخابی، جا برای انتخابی دیگر تنگ می‌شود. و بدتر زمانی است که یک انتخاب بد، تبدیل به “عادت” شود و راه را بر هزاران انتخاب خوب ببندد.

هوارد جورج جایی گفته است: “نمی‌دانیم روز نخست چه کسی آب را کشف کرد؛ اما می‌توانیم مطمئن باشیم که آن کاشف، ماهی نبود!” برای ماهی بودن لازم نیست کار عجیبی انجام بدهیم: کافی است با جریان زندگی روزمره و حس هر لحظه همراه شویم و آن‌چه در پی آن است، فراموش کنیم. اما آیا این مسیری که در آن شنا می‌کنم و پیش می‌روم، مسیری است که در انتهای زندگی‌ام، وقتی به آن می‌نگرم، برق رضایت را در چشمانم و شوق را در اعماق قلبم جرقه بزند؟ و این‌ سؤال که پیش کشیده شود، زندگی طعم دیگری خواهد داشت.

از “چگونه” تا “چرا” مسیر ناهمواری را باید طی کرد. برای هر چگونه، می‌توان چرایی طرح کرد؛ اما مشکل این‌جاست که برعکس‌اش برقرار نیست: هر چرا، لزوما چگونه ندارد. چرا ویران‌کننده است و آشفتگی درونی به‌همراه می‌آورد. چرا دردناک است و زندگی‌سوز.

اما جنبه‌ی مثبت ماجرا را هم می‌توان دید: “چرا” دقیقا همان نقطه‌‌ی تمایز زندگی هر فردی با دیگران است. هر کسی “چرا”های خاص خودش را دارد و کشف پاسخ آن‌ها است که انسان‌های بزرگ را پدید می‌آورد. “چگونه” را که همه ـ آگاهانه یا ناآگاهانه ـ انتخاب می‌کنند و براساس آن زندگی می‌کنند! اما “چرا”، “چگونه” معجزه می‌کند؟

با نوشته‌های بعد من همراه باشید.

دوست داشتم!
۱۸

جان سی. ماکسول از متفکران بزرگ مدیریت دنیا گفته است: «فردی که “چگونگی” را می‌داند، هیچ‌وقت بی‌کار نخواهد ماند. اما کسی که از “چرایی” باخبر است همیشه کارفرمای خودش خواهد بود.» فکر می‌کنید منظور آقای ماکسول از این جمله چیست؟ چیزی که من می‌فهمم این است: ما در زندگی با یک دو گانه مواجهیم: “چگونه” در برابر “چرا.” مشکل این‌جاست