توضیح: آقای مهندس حشمت سیدی از خوانندگان خوب گزاره‌ها لطف کرده‌اند و به جبران غیبت چند هفته‌ای پست‌های ترجمه در این‌جا، یکی از نوشته‌های بسیار عالی و خواندنی نویسنده‌ی مورد علاقه‌ی من پیتر برگمان را ترجمه کرده‌اند. ضمن تشکر ویژه از ایشان، این متن ـ که اندکی ویرایش شده است ـ را حتمن بخوانید:

نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: حشمت سیدی

سال‌ها بود که در ناحیه‌ی زانو از التهاب تاندون رنج می‌بردم. کوچک‌ترین حرکتی باعث می‌شد از درد به خودم بپیچم. بنابراین، به دیدن برادرم بِرِتی ـ که دکترم هم بود ـ رفتم.

هنگامی‌که بِرِتی مشغول معاینه زانوی من بود، من به شرح کارهایی که برای مداوای درد زانو انجام داده بودم پرداختم. وقتی شروع به درد گرفتن کرد، از ایبوپروفن استفاده کردم. وقتی دیدم جواب نداد، از کورتیزون استفاده کردم. همچنین فیزیوتراپی را هم امتحان کردم، از یخ استفاده کردم و پیش ماساژور رفتم. همچنین بعضی از روش‌های مورد استفاده ورزشکاران حرفه‌ای را که اخیرا موضوع بحث رسانه‌ها نیز بود امتحان کردم؛ اما فایده‌ای نداشت، حتی دردم بدتر هم شد.

من گلایه کردم که هیچ‌چیزی افاقه نکرد.

بِرتی گفت: هنوز یه چیزی هست که ما امتحان نکردیم.

من پرسیدم: خوب چی هست؟ امیدوارم خیلی زمان‌بَر و البته گرون نباشه.

در این موقع بِرِتی جواب داد که: تو خودت الان بهش اشاره کردی. هیچی.

وی پیشنهاد کرد که من برای شش ماه آینده تمام درمان‌هامو متوقف کنم؛و سپس اضافه کرد که: تمام کارهایی که برای درمان زانوت انجام دادی ممکنه که بدترش کرده باشن. شرط می‌بندم بعد از چند ماه که کاری با زانوت نداشته باشی از درد زانو هم خبری نباشه.

من اگرچه به این حرف برادرم مظنون بودم اما مشتاق هم بودم که انجامش بدم. و در کمال تعجب، بعد از چند ماه دیگه درد زانوم هم خوب شده بود.

پیش از این در مقاله‌ی “خودتان را به حالت پیش‌فرض کارخانه دربیاورید” اشاره کرده بودم که گاهی اوقات، کاری انجام ندادن می‌تواند به تغییر شرایط کمک کند.

بعضی مواقع پاسخ مناسب این هست که برای همیشه کاری انجام ندهیم. در مورد درد زانوی من، کاری انجام ندادن جواب داد. گاهی اوقات، اینکه برای حل چیزی کاری انجام ندهید دقیقا همان چیزی است که برای حل آن (مشکل) نیاز است.

انجام این استراتژی بسیار دشوار است، چرا که ما غالبا تمایل داریم که پیش‌دست (Proactive) باشیم. اگر مشکلی وجود داشته باشد، مسلما اینکه فعالانه با آن برخورد کنیم به ما احساس بهتری می‌دهد.

اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که ممکن است زمان، انرژی، و وقت بسیاری را برای حل مشکلی سپری کنیم که در واقع آن مشکل با زمان، تلاش و پول حل نمی‌شود.

طبق آمارهای نیویورک تایمز، در سال ۲۰۰۹، آمریکایی‌ها حدود ۳٫۶ میلیارد دلار برای داروهای بدون نسخه‌ی سرماخوردگی، سرفه و گلودرد هزینه کردند. با این وجود، این مقاله اشاره می‌کند که شواهد بسیار کمی در مورد تأثیر این‌گونه درمان‌ها بر بیماری افراد و یا حتی کاهش مدت زمان سرماخوردگی وجود دارد. برخی درمان‌ها، مانند مصرف آنتی‌بیوتیک عوارض جانبی را هم ممکن است داشته باشند که سلامت فرد را بدتر نیز می‌کنند.

به بیان دیگر، بهترین استراتژی برای مقابله با سرماخوردگی این است که کاری انجام ندهیم.

آیا این استراتژی خارج از دنیای پزشکی هم جواب می‌دهد؟ این روزها بحث و گفتگوهای زیادی پیرامون ایجاد کسب و کارهای جدید از طریق مشوق‌ها (Incentive) هست. آیا پول و تلاشی که برای این مشوق‌ها صرف می‌شود کمکی هم می‌کند؟ با توجه به بررسی صورت گرفته توسط بنیاد کافمن‏ پاسخ این سؤال منفی است.

داده‌های مرکز آمار (آمریکا) حاکی از این است که تعداد کسب و کارهایی که هر ساله بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ آغاز به کار کردند بین ۳% تا ۶% در نوسان بوده است. با توجه به این مطالعه، هیچ یک از عواملی که ممکن است ارتباطی با تصمیم‌های آتی کارآفرینان مبنی بر تشکیل کسب و کار جدید داشته باشند ـ رکودها، رشد (Expansion)، تغییرات نرخ مالیات، رشد جمعیت، کمبود یا مازاد سرمایه، پیشرفت‌های تکنولوژیک یا عوامل دیگر ـ اثر زیادی بر سرعت ایجاد استارت‌آپ‌ها ایالات متحده نداشته‌اند.

به بیان دیگر، بهترین استراتژی برای تحریک ایجاد کسب و کارهای جدید این است که کاری انجام ندهیم.

در مورد روابط فردی (Interpersonal relationship) چه؟چند وقت پیش با فردی که رابطه نزدیکی با وی داشتم مشاجره‌ی بدی داشتم. چندین بار سعی کردم کاری انجام دهم ـ ایمیل فرستادم، با تلفن تماس گرفتم، و حتی یکبار کادو هم فرستادم ـ اما هیچ کدام از این کارها باعث نشد که هر یک از ما احساس بهتری داشته باشیم. در نهایت، تصمیم گرفتم که بی‌خیال شوم و برای مدت زیادی کار دیگری انجام ندادم.

اخیرا، همان فرد را دیدم، به نحوی، به نظر می‌رسید که احساس بهتری نسبت به دوران بعد از مشاجره‌مان داریم؛ اگرچه رابطه‌مان به خوبی قبل از جروبحث نبود، اما تا حدود زیادی مشکل رفع شده بود.

من پیشنهاد نمی‌کنم که با همه‌ی مشکلات را با این استراتژی ـ یعنی کاری انجام ندادن ـ برخورد کنیم. بعضی مواقع، لازم است که مستقیما و مصممانه برای حل مشکل اقدام کنید. برای مواردی که به اصطلاح آتش زیر خاکستر هستند، برخورد شفاف و مستقیم با موضوع می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود. من شدیدا طرفدار گفتگو کردن در مورد موارد چالش‌برانگیز و غیرقابل بحث هستم؛ و بسیار دیده‌ام که این کار برای حل مشکل خیلی مفید بوده است.

اما از چه تعداد مشاجره‌های غیرضروری می‌توان فقط با توجه نکردن به مسایل بی‌اهمیت و نادیده گرفتن آن‌ها جلوگیری کرد؟ احتمالا مواردی بوده که ما می‌توانستیم اجازه بدهیم که به نقطه‌ضعف کسی اشاره نشود، و البته این کار را نکردیم. شاید می‌توانستیم بدون اینکه احساس پشیمانی در فرد ایجاد کنیم وی را ببخشیم.

به بیان دیگر، بعضی اوقات، بهترین استراتژی برای مقابله و حل مسائل حاد فردی این هست که در واقع کاری نکنیم.

خوب، از کجا بدانیم که آیا باید کاری انجام بدهیم یا ندهیم؟

چِخوف جایی نوشته: “هنگامی‌که برای یک بیماری درمان‌های بسیاری ارائه شده است، این بدان معناست که این بیماری لاعلاج است.”چنانچه تجربیات یا داده‌های پیشین حاکی از این امر باشند که پاسخ‌های متعددی وجود دارد و در عین حال هیچ‌کدام از این پاسخ‌ها واقعا کارساز نباشند، احتمالا بهترین استراتژی منفعل بودن و کاری نکردن هست.

همچنین اگر شما دو یا سه راه‌حل را امتحان کردید و هیچ‌کدام از آن‌ها جواب نداد، احتمالا نوبت این است که دیگر کاری انجام ندهید.

منبع

پ.ن. پست لینک‌های هفته امیدوارم فردا شب؛ ولی اگر نرسیدم، جمعه لینک‌های منتخب دو هفته را منتشر می‌کنم.

دوست داشتم!
۱

توضیح: آقای مهندس حشمت سیدی از خوانندگان خوب گزاره‌ها لطف کرده‌اند و به جبران غیبت چند هفته‌ای پست‌های ترجمه در این‌جا، یکی از نوشته‌های بسیار عالی و خواندنی نویسنده‌ی مورد علاقه‌ی من پیتر برگمان را ترجمه کرده‌اند. ضمن تشکر ویژه از ایشان، این متن ـ که اندکی ویرایش شده است ـ را حتمن بخوانید: نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: حشمت

“فکر می‌کنم که راز موفقیت ما در سادگی‌ای است که بازیکنان در درک شیوه‌ی بازی دارند. هر چقدر کارها آسان‌تر باشد، اوضاع به‌تر است. این همان چیزی است که گواردیولا به ما آموخته و در نهایت همه‌ی دنیا سبک کاری بارسلونا را تحسین می‌کنند.” (دنی آلوز؛ این‌جا)

دنی آلوز می‌گوید: راز موفقیت = ساده انجام دادن کارها! و بارسا همین‌طوری رئال را شنبه در ال‌کلاسیکو شکست داد … اما همه‌ش هم این نیست! پیروزی بارسا از زاویه‌ی دید ره‌بری سازمانی، دلیل مهم‌تری هم داشت. دلیلی که باعث شد متوجه شوم ایده‌های ره‌بری پپ عزیز را با استیو جابز بزرگ چقدر نزدیک‌اند. شنبه برای‌تان می‌نویسم‌ش.

پ.ن. این هفته از نظر کاری به‌شکل غیرقابل باوری شلوغ بودم. این شد که گزاره‌ها چند روزی به‌روزرسانی نشد. امیدوارم دیگر از این مشکلات پیش نیاید.

دوست داشتم!
۰

“فکر می‌کنم که راز موفقیت ما در سادگی‌ای است که بازیکنان در درک شیوه‌ی بازی دارند. هر چقدر کارها آسان‌تر باشد، اوضاع به‌تر است. این همان چیزی است که گواردیولا به ما آموخته و در نهایت همه‌ی دنیا سبک کاری بارسلونا را تحسین می‌کنند.” (دنی آلوز؛ این‌جا) دنی آلوز می‌گوید: راز موفقیت = ساده انجام دادن کارها! و بارسا همین‌طوری رئال

هر هفته برای تدوین پست لینک‌های هفته، فیدهای زیادی را در گودر بی‌خاصیت این روزها مرور می‌کنم. یکی از حوزه‌های اصلی مورد علاقه‌م هم مرور اخبار صنعت فاوا در ایران است. هم به این حوزه علاقه‌ شخصی‌ دارم و هم به‌واسطه‌ی شغل‌م ـ مشاور مدیریت فاوا ـ باید اخبار را مرور کنم. اما نکته‌ی جالبی در این میان وجود دارد که این هفته به‌خوبی جلوه‌ش را در اخبار هفته دیدم.

یکی از قدیمی‌‌ترین، ساده‌ترین و پایه‌ای‌ترین اصول مدیریت، اصل وحدت فرماندهی است. این اصل به زبان ساده یعنی این‌که حرف آخر را که می‌زند! این مسئله به‌ویژه در حوزه‌ی سیاست‌گذاری حساس‌تر می‌شود؛ چرا که کوچک‌ترین حرکت نهادهای سیاست‌گذار حاکمیتی باعث می‌شود تا محدودیت‌ها یا مشکلاتی چه در سطح یک صنعت خاص و چه در سطح کسب و کارهای آن صنعت به‌وجود آید. بدتر از آن، حمایت‌های مقطعی و موازی‌کاری‌ است که به‌شدت باعث می‌شود تا اثربخشی برنامه‌های تدوین شده پایین بیاید؛ چرا که مشخص نیست در واقع چه کسی باید از چه کسی و چگونه حمایت کند!

اگر به صنعت فاوا در کشور نگاه کنیم، نکته‌ی جالب و طنزآمیز این صنعت در تمامی این سال‌ها همین عدم وجود وحدت فرماندهی در سطح هدایت و نظارت این صنعت از دیدگاه حاکمیتی است. من فقط در این‌جا به ساختار حاکمیتی این صنعت و نهادهای درگیر در آن، از دیدگاه کسب و کارهای فعال در آن می‌پردازم. فهرست بخشی از این نهادها را ببینید:

ـ در سطح کلان: شورای عالی اطلاع‌رسانی، شورای عالی انفورماتیک، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و به‌ویژه سازمان / شرکت فناوری اطلاعات (که هنوز مشخص نیست ماهیت حقوقی آن دقیقا کدام‌ یک است)، معاونت فناوری‌های نوین نهاد ریاست‌جمهورری، وزارت علوم (در حوزه‌ی پارک‌های فناوری)، وزارت صنعت، معدن و تجارت (و حالا قبلا که این وزارت‌خانه دو تا وزارت بود اوضاع جالب‌تر هم بود: بخش تجارت الکترونیکی در وزارت بازرگانی و بخش صنعت فاوا در وزارت صنایع و معادن)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و و از همه بانمک‌تر سازمان صدا و سیما!!!

ـ در سطح رگولاتوری و مدیریت نهادی: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و به‌صورت مشخص سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی و اخیرا شورای رقابت!

ـ در سطح خود کسب و کارها: تقریبا مرکز فناوری اطلاعات هر وزارت‌خانه یا شرکت بزرگ دولتی (به‌ویژه در صنایع پول‌داری مثل نفت و نیرو)، شورای عالی انفورماتیک، نهادهای قانونی که طبق قانون تجارت و قانون کار باید با آن‌ها در ارتباط بود (سازمان ثبت اسناد رسمی کشور، سازمان امور مالیاتی، سازمان تأمین اجتماعی، بیمه‌ها و …)، پارک‌های فناوری و مراکز رشد و البته سازمان نظام صنفی رایانه‌ای.

و خوب بسیاری نهادهای دیگر که بگذریم. جالب این‌جاست که در تمامی پروژه‌های متمرکز بر سیاست‌گذاری در سطح صنعت فاوا ـ از جمله: تکفا یک و تکفا دو یا پروژه‌ی امکان‌سنجی تجارت الکترونیکی (متا) ـ یکی از نقاط ضعف صنعت فاوا در ایران، همین مسئله یعنی عدم وحدت فرماندهی ذکر شده است. اما خوب، چرا کسی باید از موضعِ قدرت‌ش در سامان‌دهی به این صنعت و البته کمک به رشد و توسعه‌ی این صنعت چشم‌پوشی کند؟ و این‌گونه است که هم‌چنان روزبه‌روز تعداد خیرخواهان صنعت فاوا در سطح حاکمیت افزایش می‌یابد.

پروژه‌ای که در حال حاضر مدیرش هستم، عنوان‌ش “تدوین استراتژی حمایت دولت از کسب و کارهای کوچک و متوسط فاوا (ICT SME)” است. قرار است موانع پیش روی رشد این بنگاه‌ها و نقاط ضعف‌شان شناسایی شوند، ببینیم دیگران چه کرده‌اند که سیلیکون‌ولی و دره‌ی بنگلور و مانند آن‌ها را راه انداخته‌اند و در نهایت سیاست‌های حمایتی وزارت آی‌سی‌تی از این بنگاه‌ها را مشخص کنیم. در تمام مطالعات این پروژه، دقیقا همین نکته بر کار ما ابهام افکنده که حالا فرض کنید این راه‌بردها را هم تدوین کردیم؛ چه کسی باید آن‌ها را اجرا کند؟ آیا اصلا وزارت آی‌سی‌تی زورش می‌رسد که این راه‌بردها را اجرا کند؟

در همین برش خاص از صنعت فاوا در ایران، ماجرا وقتی جالب می‌شود که پای چند وزارت دیگر و اقدامات اجرایی قبلی‌شان به ماجرا باز می‌شود:

۱- وزارت تازه تأسیس صنعت، معدن و تجارت: این‌جا از یک سو مرکز تأسیس فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیکی وزارت را داریم که رئیس‌ش هم علاقه‌ی خاصی به برنامه‌ریزی و توسعه‌ی صنعت فاوا در کشور دارد! از سوی دیگر هم سازمان صنایع کوچک و شهرک‌های صنعتی را داریم که متولی رسمی حمایت از توسعه‌ی SMEها در کشور است و با توجه به این‌که در حد حرف زدن، یکی از اولویت‌های کلی توسعه‌ی کشور صنعت فاوا است وظیفه‌ی مهمی بر دوش دارد.

۲- وزارت علوم: در بسیاری نقاط جهان SMEهای فاوا از دل پارک‌های فناوری و مراکز رشد دانشگاهی بیرون می‌آیند. همین الان در ایران هم چندین پارک فناوری مرکز رشد متمرکز بر آی‌سی‌تی داریم.

۳-معاونت فناوری‌های نوین و بنیاد نخبگان نهاد ریاست‌جمهوری: فاوا یک صنعت های‌تک است و عموما محل فعالیت نوابغ جامعه. 🙂 بنابراین این دو نهاد هم حق دارند و هم وظیفه که از این بنگاه‌ها حمایت کنند!

۴- سازمان نظام صنفی رایانه‌ای: اگر پارلمان بخش خصوصی فاوا در این زمینه دخالت نکند، چه کسی دخالت بکند؟

حالا این توصیفات را بگذارید کنار این عناوین خبری:

مفتح وعده داد: تحقق صادرات ۶۰۰ میلیونی نرم‌افزار تا دو سال آینده

فقدان شاخص‌های ارزیابی توسعه‌ی حوزه‌ی فن‌آوری اطلاعات در کشور

تشکیل کارگروه ویژه برای مرزبندی وظایف صدا وسیما و وزارت ارتباطات!

دکتر شهریاری: امروزه باید هوشمندانه‌تر با فناوری اطلاعات برخورد کنیم

الکامپ ۱۷ در روز دوم و در غیاب وزیر صنعت افتتاح شد!

تمرکز وزارت صنعت، معدن و تجارت بر صادرات نرم‌افزار

و این رشته سر دراز دارد …

در هنگام دیدن تمامی این ماجراها، به یاد تک‌تک جملات استاد عزیز و بزرگ‌وارم آقای دکتر خلیلی شورینی سر کلاس مدیریت استراتژیک دوره‌ی MBA و البته کتاب ارزنده‌ی ایشان پریشانی تفکر برنامه‌ریزی در ایران (که نقد استراتژی توسعه‌ی صنعتی کشور تدوین شده توسط آقای دکتر نیلی و همکاران است) می‌افتم … عنوان کتاب به‌خوبی گویای تمام ماجرا است.

باز هم در این زمینه خواهم نوشت.

دوست داشتم!
۰

هر هفته برای تدوین پست لینک‌های هفته، فیدهای زیادی را در گودر بی‌خاصیت این روزها مرور می‌کنم. یکی از حوزه‌های اصلی مورد علاقه‌م هم مرور اخبار صنعت فاوا در ایران است. هم به این حوزه علاقه‌ شخصی‌ دارم و هم به‌واسطه‌ی شغل‌م ـ مشاور مدیریت فاوا ـ باید اخبار را مرور کنم. اما نکته‌ی جالبی در این میان وجود دارد

چند روزی گزاره‌ها به‌ دلایل شخصی و البته مشکلی که در هاست‌ش پیدا شده بود، به‌روز نشد. بنابراین با تأخیر پست لینک‌های هفته‌ی قبل. 🙂

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

ایماژ پیرزن خیابان‌نشین (نوشته‌ی عااالی دکتر کاظمی عزیز. حتمن بخونید. به‌ترین مطلب هفته برای من!)

چرا همه ما نمی‌توانیم جابز و گیتس و زاکربرگ شویم؟ (حرف حساب رضا قربانی در مدیر رسانه)

تک مضراب ۳۱: ترس از مرگ یا ترس از زندگی (ابدیت؛ بهرام شاکرین)

نکته ۲۰۹: طوفان ذهنی معکوس (واقعا عااالی و خواندنی) (سیصد و شصت نکته‌ی (کاربردی) در تفکر)

مجازی یا واقعی شدن تفکرات! (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

چرا افزایش هوش انسان محدود است؟

ارتباط شخصیت با بوی انسان!

مدیریت:

تلاشی برای قیمت‌گذاری محصول نرم‌افزاری (۱) (نوشته‌ی بسیار خواندنی امیر نام‌آور در وبلاگ ایده)

مثالی از بازخوردی ساندویچی (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی) و این مطلب مرتبط امیر مهرانی (The Coach): چیزی به اسم نقد سازنده وجود ندارد

نقش تیمی خود و هم‌تیمی‌های‌مان را بشناسیم (پریا فرهادی؛ وبلاگ همینا)

یکی از مقاله‌های تز (نوید غفارزادگان) (مدیریتی‌ها بخونند. جالبه.)

انتقاد از خود (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

مالیات پول زوره (جادی میرمیرانی؛ کی‌برد آزاد)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

تعداد برنامه‌های دانلود شده از بازار اندروید از ۱۰ میلیارد گذشت! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

چرا iOS از اندروید و ویندوز موبایل موفق‌تر است؟ (وب‌شهر)

ساختار مرورگر کروم مانند یک سیستم‌عامل است! (وب‌شهر)

مایکروسافت پیش‌نمایش اپ استور ویندوز ۸ را به نمایش گذاشت (زومیت)

SMS نوزده ساله شد (وبلاگینا)

اپلیکیشن Instagram برای اندروید عرضه می‌شود (وبلاگینا)

نتایج یک تحقیق: بسیاری از مردم بدون هیچ دلیلی آنلاین می‌شوند (نارنجی)

بیوگرافی استیو جابز پرفروش‌ترین کتاب سال آمازون (فارنت) (دقت کنید که این کتاب فقط یک ماهه که به بازار اومده!)

کروم با عبور از فایرفاکس، دومین مرورگر محبوب دنیا شد

کیندل فایر آمازون رقیب آی‌پد شد (خیلی خوب به‌نظر میاد این کیندل فایر. شاید بخرم‌ش. :))

یکه‌تازی گوگل در بازار تبلیغات آنلاین

حکیم جوادی دبیر شورای عالی فناوری اطلاعات شد

اقتصاد:

گپ‌ و چای: مصاحبه با جواد صالحی اصفهانی، بخش اول و گپ‌ و چای: مصاحبه با جواد صالحی اصفهانی، بخش دوم (کار عااالی که حامد قدوسی در یک لیوان چای داغ شروع کرده: گپ و گفت با اقتصاددانان دور و بر بوستون :))

بازار اثر تحریم را چه‌قدر جدی می‌گیرد؟ (نوشته‌ی دیگری از حامد قدوسی در یک لیوان چای داغ)

مالیات بر گناه (کافه‌ی اقتصاد)

تحریم‌ها و سیاست‌ها (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

شکست رهبران اتحادیه اروپا در توافق بر سر تغییرات ساختار مالی

دوست داشتم!
۰

چند روزی گزاره‌ها به‌ دلایل شخصی و البته مشکلی که در هاست‌ش پیدا شده بود، به‌روز نشد. بنابراین با تأخیر پست لینک‌های هفته‌ی قبل. 🙂 پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در گودرتان دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای: ایماژ

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید خوش‌مزه‌ی گزاره‌ها را دنبال کنید (اینم فیدش برای گودر)
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

چطور یک دیس برنج بخوریم؟ (این به‌ترین مطلب هفته برای من بود! در مورد این‌که چطور یاد بگیریم.) (امیر مهرانی؛ The Coach)

می‌خواهم مثل استیو جابز باشم، اما… ! (مایا در کسب و کار اینترنتی روی موضوع بسیار مهمی دست گذاشته! این هم یکی از به‌ترین مطالب هفته بود.)

آدم صبح هستید یا عصر؟ (جالب!) (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ارسال ایمیل با چه هویتی!؟ (نکته‌ای که امیر مهرانی در The Coach در مورد ای‌میل‌های دریافتی از سایت‌‌های شرکت‌ها نوشته کاملا درسته.)

مدیریت:

نقد درد دارد (روشِ درستِ نقد کردن) (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

تصمیم‌گیری مدیران و روش های تصمیم‌گیری (معرفی مدل تصمیم‌گیری وروم و یتون) (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

کارکنان اثربخش یا به‌دردبخور (این پست بررسی پاسخ تحقیقات شرکت هی‌گروپ به این سؤال است که آیا لازم است رضایت همه‌ی کارکنان سازمان تأمین شود؟) (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

 انواع قرارداد (معمولا تعاریفی که از انواع قراردادهای پروژه‌ها در ادبیات موضوع وجود داره بسیار پیچیده و غیرقابل فهمه. نادر خرمی‌راد عزیز به زبان کاملا ساده این موضوع را شکافته. لازمه این نوشته را حتما بخوانید.)

شخصیت‌های بی‌شخصیت (یادداشت خواندنی مجید آواژ عزیز در روزنوشت‌های بهساد در مورد برخی آدم‌ها که فراموش کرده‌اند دیگران هم انسان‌ هستند. این، درد بزرگی است در سازمان‌ها که همیشه من را آزار داده …)

از مربی والیبال بیاموزیم (در توصیف بزرگی خولیو ولاسکو سرمربی تیم ملی والیبال به‌عنوان یک مدیر بزرگ!) (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی)

کاتلر در ارمنستان چه گفت؟ (چقدر این پیرمرد دوست‌داشتنیه!) (به روایت استاد پرویز درگی)

اظهارنظر پروفسور کاتلر در مورد ارتباط بازاریابی حسی و عصر سوم بازاریابی (تعریف ساده و استثنایی بازاریابی حسی توسط پروفسور کاتلر)
کلاس هوش مصنوعی استنفورد،کلاسی با ۳۵ هزار دانشجو (استنفورد کلاس کارآفرینی آن‌لاین گذاشته! بریم!؟) (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

تایم‌لاین فیس‌بوک، آیینه‌ی تمام‌نمای دیروز و امروز شما (معرفی شکل جدید پروفایل در فیس‌بوک) (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

تأیید اعتبار ۲ مرحله‌ای: با ۴۰ زبان، به راحتی در هرکجای دنیا ایمن بمانید (تأییدیه‌ی دو مرحله‌ای گوگل در ایران هم فعال شد!)

عرضه نسخه تحت وب اولین نرم‌افزار خطایاب فارسی (نسخه‌ی لایو ویراستیار)

ویندوزفون بهترین سیستم‌عامل موبایل ۲۰۱۱ شد (استفان الاپ مدیرعامل نوکیا هم شده شخصیت سال صنعت موبایل! کلا داورها فکر کنم خود بالمر و الاپ و بیل گیتس بودند!)

خرید موتور جستجوی ویدیویی از سوی مایکروسافت (امیدوارم این بالمر چلمنگ دوباره یک فناوری عالی را نابود نکنه!)

افتتاح بزرگ‌ترین فروشگاه اپل در جهان در ۱۸ آذرماه (باورتون می‌شه روزی یک میلیون مشتری می‌تونند ازش خرید کنند!) (فارنت)

گوگل برای خرید موتورولا منتظر مجوز اتحادیه اروپاست

منتظر رونمایی جدیدترین محصول مایکروسافت باشید؛ آفیس ۱۵ همزمان با ویندوز ۸ (دنیای فناوری اطلاعات)

پردازش ابری سالانه ۴٫۸ تریلیون گیگابایت بر حجم اطلاعات در سراسر جهان خواهد افزود

درآمد ۱۲٫۷ میلیارد دلاری در انتظار بازار ابزارهای هوشمندی تجاری در سال ۲۰۱۲

از آجر تا یک صفحه صاف: ۳۸ سال با تلفن همراه (اینفوگرافیک) (مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

رشد ۶٫۷ میلیارد دلاری تجارت موبایل آمریکا در سال ۲۰۱۱ (دقت کنید که منظورش خرید با موبایله!)

درآمد هفت میلیارد دلاری از خدمات بهداشتی موبایلی (دولت اوباما در این زمینه سرمایه‌گذاری سنگینی کرده.)

جشنواره و نمایشگاه دستاوردهای صنعت فناوری اطلاعات برگزار می‌شود (ما نفهمیدیم بالاخره متولی صنعت فاوا در این مملکت وزارت ICT یا وزارت صنعت، معدن و تجارت!)

اقتصاد:

دختری که آخرین زندانی سیاسی استالین بود (بسیار و بسیار و بسیار خواندنی!) (علی دادپی؛ اقتصاد، خرد، بازار و خانوار)

تحلیل سخنرانی اخیر دکتر غنی نژاد (در مورد جنبش تسخیر وال‌استریت) (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)

رنانی: بیماری فساد اقتصادی به مرحله حاد خود رسیده است (گزارش سخنرانی دکتر محسن رنانی در مورد فساد در اقتصاد ایران)

ایران ۱۵۵ میلیارد بشکه نفت قابل استحصال دارد (این یعنی تا حدود ۱۸۰ سال دیگه نفت داریم!؟)

گزارش میزان فساد در کشورهای جهان

نرخ بی‌کاری در بین زنان فارغ التحصیل حداقل ۲ برابر مردان است (متأسفم …)

دوست داشتم!
۰

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید خوش‌مزه‌ی گزاره‌ها را دنبال کنید (اینم فیدش برای گودر) لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای: چطور یک دیس برنج بخوریم؟ (این به‌ترین مطلب هفته برای من بود! در مورد این‌که چطور یاد بگیریم.) (امیر مهرانی؛ The Coach) می‌خواهم مثل استیو جابز باشم، اما… ! (مایا

“در مورد هر چیزی محدودیت‌هایی وجود دارد. هر بازیکن تنها دنیای محدود خود را می‌بیند و احساس می‌کند همه چیز باید همان‌طور که خودش می‌خواهد پیش برود.” (یورگن کلینزمن در جواب اتهام فیلیپ لام به او در زمینه‌ی ضعف تاکتیکی؛ این‌جا)

خطاب‌ام به مدیران است: این طبیعت کارشناسان زیر دست شماست که دنیا را محدود ببینند. دو سؤال:

۱- آیا خود شما به‌عنوان مدیر همین اشکال را ندارید؟‍ آیا آن دید جامع‌نگر سیستماتیکی را که لازمه‌ی کار یک مدیر است، دارید؟

۲- برای مدیریت این نوع نگاه کارشناسان‌تان چه برنامه‌ای دارید؟ حواس‌تان هست که بی‌توجهی به این موضوع باعث می‌شود تا در بلندمدت چه نارضایتی در میان کارکنان‌تان ایجاد شود؟

دوست داشتم!
۰

“در مورد هر چیزی محدودیت‌هایی وجود دارد. هر بازیکن تنها دنیای محدود خود را می‌بیند و احساس می‌کند همه چیز باید همان‌طور که خودش می‌خواهد پیش برود.” (یورگن کلینزمن در جواب اتهام فیلیپ لام به او در زمینه‌ی ضعف تاکتیکی؛ این‌جا) خطاب‌ام به مدیران است: این طبیعت کارشناسان زیر دست شماست که دنیا را محدود ببینند. دو سؤال: ۱- آیا

یک: چند ماهی است که بالاخره از حالت مدیر خودم بودن درآمده‌ام و رسما مدیر شده‌ام. در این چند ماه با خیلی از مسائلی که قبلا در درس‌‌های دوره‌ی MBA درباره‌شان خوانده‌ بودم مستقیما روبرو شده‌ام و خوب در کنارش، خیلی از موقعیت‌هایی را که قبلا در گزاره‌ها برای‌شان نسخه پیچیدم درک کرده‌ام. اما در نهایت، این روزها اضطراب‌ام بسیار بیش‌‌تر از قبل شده است!

دو: چند روز پیش همکار پروژه‌ام به من گفت که به‌ترین مدیری بوده‌ام که تا حالا داشته. نمی‌دانم خوش‌حال باشم یا ناراحت. همکارم حرف‌ش را کاملا صادقانه گفت. آدم تازه‌کاری هم نیست و چند سالی سابقه‌ی کار دارد. از آن روز مدام با خودم درگیرم که آیا این “به‌ترین بودن”، یعنی من واقعا خوب بوده‌ام یا این‌که به‌صورت نسبی در برابر مدیرهای قبلی (که ممکن است افتضاح بوده باشند)، به‌تر بوده‌ام؟ اگر این دومی بوده باشد که خیلی هم مطلوب نیست!

سه: در گزاره‌ها در این یک سال و اندی، مدام نوشته‌ام که ای مدیران، این کار را بکنید و این کار را نه. این‌طوری به‌تر است و آن‌طوری بدتر. حالا خودم جزو همان مدیران شده‌ام. آیا دارم به آن توصیه‌ها عمل می‌کنم؟

چهار: من رسما درس مدیریت خوانده‌ام. پس باید با خیلی از مدیران تجربی که در این چند سال دیده‌ام، فرق داشته باشم. آیا واقعا دارم آموخته‌های‌ام را به‌کار می‌گیرم؟

پنج: یک طرف دیگر رابطه‌ی من به‌عنوان مدیر، شرکت‌ محل کارم است. آیا موفق بوده‌ام مدیر خوبی برای شرکت‌مان باشم؟ آیا به شرکت ضرری نزده‌ام؟ آیا کارم را درست انجام داده‌ام؟

گیج این سؤالات‌م این روزها.

دوست داشتم!
۱

یک: چند ماهی است که بالاخره از حالت مدیر خودم بودن درآمده‌ام و رسما مدیر شده‌ام. در این چند ماه با خیلی از مسائلی که قبلا در درس‌‌های دوره‌ی MBA درباره‌شان خوانده‌ بودم مستقیما روبرو شده‌ام و خوب در کنارش، خیلی از موقعیت‌هایی را که قبلا در گزاره‌ها برای‌شان نسخه پیچیدم درک کرده‌ام. اما در نهایت، این روزها اضطراب‌ام بسیار

این هفته در مرور لینک‌های هفته یک خبر خوب دیدم و یک خبر بد: خبر خوب این‌که با تلاش‌های استاد درگی و همکاران‌شان قرار است فیلیپ کاتلر پیر بزرگ دنیای بازاریابی خرداد سال ۹۱ به ایران بیاید! (جزئیات‌ش را در لینک نوشته‌ی استاد درگی در همین پایین بخوانید.) خبر بد هفته هم خبر فوت یکی از اساتید خوب رشته‌ی مهندسی صنایع در کشور آقای دکتر میربهادر قلی آریانژاد استاد دانشگاه علم و صنعت ایران بود که دانش‌جویان دوره‌ی کارشناسی حتما کتاب‌های “تحقیق در عملیات” ایشان را دیده‌اند. روح‌شان شاد و یادشان گرامی.

یش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید خوش‌مزه‌ی گزاره‌ها را دنبال کنید (اینم فیدش برای گودر)
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

چرا باید آدم‌های بااستعداد سمج باشند؟! مورد عجیب ۱۱ نویسنده مشهور (عااالی!) (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

الویس در یک تکه چیپس، سامانه کارآمد تشخیص چهره مغز ما (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

مدرنیته ایرانی در گفتگو با دکتر ناصر فکوهی (واژه به واژه خواندنی. گفتگوی خبرگزاری کار ایران ـ ایلنا ـ با استاد)

ارتباط پلوور استیو جابز و عطر دوشس کمبریج (چرا دوست داریم خودمان را شبیه آدم‌های معروف کنیم؟ حتما بخوانید. عااااالی!)

سه فاکتور مؤثر در رضایت از زندگی (نتایج تحقیقات دنیل کاهنمان معروف و بزرگ!)

مدیریت:

قاعده‌های حسی در زندگی روزمره (خیلی عااالی! خوش‌حال‌م که نوشتن درباره‌ی تئوری تصمیم رفتاری در وب فارسی دارد کم‌کم‌ جدی می‌شود و چه کسی به‌تر از حامد قدوسی در یک لیوان چای داغ! به‌ترین مطلب هفته برای من.)

کاتلر در ارمنستان و یادگیری از کاتلر (حتما این نوشته‌ی استاد پرویز درگی را در مورد سخنرانی کاتلر در ارمنستان بخوانید! خبر جالب آمدن استاد به ایران در خرداد ۹۱ هم در همین مطلب آمده.)

نشستن بر روی سطل آشغال (با مشتریان بی‌ادب و بی‌انضباط چه کنیم؟ این نوشته‌ی آقای آواژ را بخوانید بعد هم در ادامه این مطلب آقای وفا علی‌کمالیان: مشتریان بی‌نزاکت! و این مطلب آقای واحد را: هدف، برخورد را توجیه می‌کند؟)

نقص در شبکه‌ی منطقی فعالیت‌ها (من شخصا نوشته‌های نادر خرمی‌راد را در مورد مدیریت پروژه می‌خونم، علاقه‌م به این مباحث چند برابر می‌شه! عااالی!)

از خوب به عالی (بخش‌هایی از کتاب معروف جیم کالینز به‌روایت نویسنده‌ی وبلاگ یادداشت‌های روزانه‌ی یک مدیر)

فرازهایی از کتاب زندگی نامه استیو جابز : ورود مارکولا (درس‌های بازاریابی که که مارکولا به جابز داد) (جادی میرمیرانی؛ کی‌بورد آزاد)

بیا کردی برقصیم (نگاه جالبی داشته مهدی عرب عامری در PMPlus به مشابهت‌های رقص کردی و مدیریت پروژه!)

سمینارهای دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف (نیام یراقی عزیز قرار است در روز ۲۳ آذر ماه سمینار آنلاینی در دانشکده‌ی مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف در مورد سیستم‌های اطلاعاتی پزشکی داشته باشد. جزئیات‌ش را در همین مطلب “یادداشت‌های مدیریت ریسک” نیام بخوانید!)

اتحادیه یا خاکریز؟ (یک نقد تخصصی در زمینه ی مدیریت ورزشی در عرصه‌ی فوتبال را هم به قلم دوست خوب‌مان آقای امیر علیزاده بخوانید!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

چگونه وبلاگ بخوانیم (به‌ترین مطلب فناوری هفته از نظر من!) (کاغذ نت)

شبکه‌ی ۳G در کشور ما بی‌معناست! (تحلیل خواندنی وب‌شهر)

بدترین رمزهای اینترنتی جهان را بشناسید/ راه‌های ساختن رمز عبور ایمن (مهم!)

کتاب‌ساز ویکی‌پدیا (وبلاگ خراب‌آباد)

در بنگلور هند: زندگی استیو جابز کتاب درسی دانشگاه می‌شود (بنگلور سیلیکون ولی هند است!)

بیانیه‌ی هکر (جادی میرمیرانی در نارنجی)

افت گوگل‌پلاس ادامه دارد (حقشه با این بلایی که سر گودر عزیز ما آورد! :دی)

ثبت فناوری تشخیص سه بعدی چهره انسان توسط اپل

گنجاندن یک رایانه در حافظه‌ی فلش!!! (عجب ایده‌ی بکری!!!)

صرفه‌جویی ۲٫۹ میلیارد دلاری شرکت‌ها از راه استفاده غیرقانونی نرم‌افزار (نتایج تحقیقی به سفارش مایکروسافت)

بیشترین و کمترین حقوق مدیران IT و بیشترین رشد حقوق مدیرعامل شرکت‌های فناوری (زومیت)

گوگل برخی خدمات نامحبوب‌اش را تعطیل کرد (چه می‌کنه این لری پیج!)

اقتصاد:

بهار فن‌سالاران در اروپا (خوب خوشبختانه حامد قدوسی در یک لیوان چای داغ‌ش دوباره فعال شده :))

اقتصاد در یک درس (ترجمه‌ی بخشی از کتاب ویلیام هازلیت با همین عنوان در کافه‌ی اقتصاد)

آموزش عالی در امریکا، چین، و ایران. یک نکته. (همین یک نکته‌ش بسیار جالبه.) (حجت قندی؛ اقتصادانه)

مشکل صنعت هواپیمایی ایران (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

The British 1 Percent (گریگوری منکیو درباره‌ی یک درصد معروف در بریتانیا. جالبه که شیب منحنی افزایش درآمد و افزایش مالیات دقیقا یکیه!)

نوشته‌های محمد جواد شکوری مقدم – ورود دیپلمه‌ها ممنوع! (نکته‌ی جالبی از میزان حمایت دولت از کارآفرینی!)

دوست داشتم!
۰

این هفته در مرور لینک‌های هفته یک خبر خوب دیدم و یک خبر بد: خبر خوب این‌که با تلاش‌های استاد درگی و همکاران‌شان قرار است فیلیپ کاتلر پیر بزرگ دنیای بازاریابی خرداد سال ۹۱ به ایران بیاید! (جزئیات‌ش را در لینک نوشته‌ی استاد درگی در همین پایین بخوانید.) خبر بد هفته هم خبر فوت یکی از اساتید خوب رشته‌ی مهندسی

“مذاکرات نقل و انتقال مانند قمار است. در حالت ایده‌آل، هیچ چیز نباید به رسانه‌ها درز پیدا کند؛ اما به‌نظر می‌رسد این مسئله غیرممکن است زیرا چند طرف در این مسئله دخیل‌اند. این حقیقت که ما در ابتدای تابستان اعلام کردیم تنها ۴۵ میلیون یورو هزینه خواهیم کرد، به نفع ما تمام شد. باشگاه‌ها می‌دانستند که ما چه مبلغی برای هزینه کردن داریم.” (نایب رئیس بارسلونا در مورد نقل و انتقالات تابستان ۲۰۱۱؛ این‌جا)

پیش از آغاز مذاکره، محدودیت‌ها و خط‌قرمزهای‌تان را خیلی شفاف اعلام کنید!

دوست داشتم!
۰

“مذاکرات نقل و انتقال مانند قمار است. در حالت ایده‌آل، هیچ چیز نباید به رسانه‌ها درز پیدا کند؛ اما به‌نظر می‌رسد این مسئله غیرممکن است زیرا چند طرف در این مسئله دخیل‌اند. این حقیقت که ما در ابتدای تابستان اعلام کردیم تنها ۴۵ میلیون یورو هزینه خواهیم کرد، به نفع ما تمام شد. باشگاه‌ها می‌دانستند که ما چه مبلغی برای هزینه

مهم‌ترین کار یک مشاور حل مسائل سازمانی است که توسط کارفرما به او ارجاع می‌شود. درباره‌ی فرایند حل مسئله بارها صحبت شده است. فرایند حل مسئله شامل فعالیت‌هایی چون: تعیین مسئله، شناخت مسئله، ریشه‌یابی مسئله، تدوین راه‌حل‌های احتمالی و ارزیابی و انتخاب راه‌حل برتر است. هر یک از این فعالیت‌ها در جای خود دارای نکات بسیار ریز و مهمی هستند. در همین راستا در این‌ پست به چند ترفند کلیدی در حل مسئله اشاره می‌شود. این ترفندها به‌نوعی جزئیات کلیدی فرایند حل مسئله را تشریح می‌کنند:

  1. پیش از هر کار، ابتدا مسئله را تعریف کنید.
  2. فقط برای حل مسائلی زمان بگذارید که واقعا اهمیت دارند.
  3. هر فرضیه‌ای در مورد هر چیزی که دارید را آزمایش کنید (حتی اگر بی‌ربط به نظر می‌رسد.)
  4. معیارهای ارزیابی تعیین کنید (به‌ویژه برای پاسخ به این سؤال: مسئله کی حل شده است؟)
  5. متغیرهای درست را برای حل مسئله بسنجید.
  6. از مهارت‌های مدیریت پروژه‌ی خود استفاده کنید (حل یک مسئله‌ی بزرگ، یک پروژه است.)
  7. به دنبال افراد دارای راه‌حل‌ باشید نه افراد صاحب مسئله!
  8. به‌خوبی ارتباط برقرار کنید.
  9. از درمان‌های مقطعی و کوتاه‌مدت بپرهیزید؛ علل واقعی و اساسی را بیابید و درمان کنید.
  10. راه‌حل‌های اثربخش را انتخاب کنید و راه‌حل منتخب را به‌صورت کامل اجرا کنید.
  11. تعهدات‌تان را به‌صورت کامل اجرا کنید.
  12. همه‌ی کارها ضروری‌اند؛ هیچ چیزی اضافی نیست.
  13. برای مقابله با اشتباهات برنامه داشته باشید.
  14. معیار تکمیل و استاندارد فعالیت‌های مربوط به فرایند حل مسئله را مشخص کنید.
  15. از کسانی که به شما در حل مسئله کمک می‌کنند، تشکر کنید.
دوست داشتم!
۱

مهم‌ترین کار یک مشاور حل مسائل سازمانی است که توسط کارفرما به او ارجاع می‌شود. درباره‌ی فرایند حل مسئله بارها صحبت شده است. فرایند حل مسئله شامل فعالیت‌هایی چون: تعیین مسئله، شناخت مسئله، ریشه‌یابی مسئله، تدوین راه‌حل‌های احتمالی و ارزیابی و انتخاب راه‌حل برتر است. هر یک از این فعالیت‌ها در جای خود دارای نکات بسیار ریز و مهمی هستند.