امروز ۳۱ آگوست روز جهانی وبلاگ بود. دوستان مختلف در دنیای مجازی در مورد این موضوع نوشتهاند. من هم بد ندیدم به موضوعی بپردازم که مدتهاست برای من یک دغدغهی جدی است. مخاطب این نوشته طبعا بیشتر وبلاگنویسان حوزهی مدیریت و آیتی هستند که من بیشتر دنبالشان میکنم؛ اما خوب نکاتی که مینویسم در وبلاگهای سایر حوزهها هم احتمالا معنادار است.
احتمالا وقتی عنوان این پست را خواندهاید در ذهنتان این سؤال پیش آمده که خوب وبلاگنوشتن یعنی چه؟ اگر خوانندهی ثابت یا حتا غیرثابت گزارهها باشید، احتمالا با مجموعه پستهای لینکهای هفته مواجه شدهاید که در آنها تلاش دارم تا بهترین مطالبی را که در طول هفته مطالعه کردهام، معرفی کنم. بنابراین با سابقهی بیش از یک سال رصد هفتگی بسیاری از وبلاگهای حوزهی مدیریت و آیتی (که قطعا کامل هم نبوده ولی در حد وسعام تلاش کردهام وبلاگهای اصلی این حوزهها را حتما مطالعه کنم)، به ۵ مشکل مشترک میان این وبلاگها برخورد کردهام. بد ندیدم که یکجا مستندشان کنم؛ شاید حداقل باعث شود تا دیگران هم کمی به آنها فکر کنند. بیایید نگاهی بیندازیم به برخی اشکالات وبلاگنویسی تخصصی در حوزههای مدیریت و آیتی در دنیای وب فارسی:
۱- ضعف ادبیات فارسی: این مشکل به نظر من مهمترین و آزاردهندهترین مشکل وبلاگهای این حوزه است. این مشکل خودش چند وجه دارد:
ـ ضعف املایی: اشتباهات املایی ظاهرا برایمان خیلی مهم نیست؛ احتمالا هم در اغلب اوقات درستاش را بلد نیستیم!
ـ ضعف در نگارش: طبعا انتظار نمیرود که یک وبلاگنویس مدیریت یا آیتی مثل یک وبلاگنویس حوزهی ادبیات نگارش خوب، جذاب و روانی داشته باشد؛ اما نگارش بد هم برای خودش تبدیل به معضلی شده است. بارها به مطالبی با محتوای بسیار عالی برخورد کردهام که از بس از نظر نگارش ضعیف بودهاند، مشتریان احتمالیشان را از دست دادهاند. چه بهتر که بتوانید یک سبک نگارشی خاص خودتان هم ایجاد کنید. نمونهی خوب این کار نوشتههای دکتر علی رضا مجیدی و خواهرشان خانم فرانک مجیدی در یک پزشک است که من هم بسیار از خواندنشان لذت میبرم.
ـ استفادهی نادرست از واژهگان تخصصی: واقعا از خواندن مطلبی که در آن واژهگان تخصصی دارای معادل فارسی بسیار زیبا و مصطلح، با حروف انگلیسی و یا از آن هم بدتر، با حروف فارسی نوشته شدهاند، رنج میبرم. خواهش میکنم کمی با زبان تخصصی حوزهی وبلاگنویسیتان آشنا شوید. کتابها و مقالات نوشته شده یا ترجمه شده توسط دیگران را بخوانید تا با معادلهای درست این گروه از واژهها آشنا شوید. اینجوری نوشتن باکلاس بودن نیست؛ نشاندهندهی ضعف زبانی و نگارشی شما است. حالا بگذریم که شاید ناآگاهی شما را هم نسبت به ادبیات روز حوزهای که دارید در مورد آن مینویسید، نشان دهد!
ـ ضعف درستنویسی: ظاهرا برای بسیاری از وبلاگنویسان این حوزه، درستنویسی فارسی در دنیای مجازی (مخصوصا رعایت نیمفاصلهی نازنین!) اصلا اهمیتی ندارد. یاد بگیریم که در دنیای مجازی (و از جمله دنیای وب)، درست فارسی بنویسیم. دستور خط مصوب زبان فارسی را حتما بخوانید. البته کتاب غلط ننویسیم استاد ابوالحسن نجفی هم مرجع آموزشی بسیار مفیدی است!
بهنظرم اشکالات املایی و نگارشی، متأسفانه اغلب ریشه در جدی مطالعه نکردن ما دارند. خیلی از ما حتا حوصلهی خواندن رمان و داستان کوتاه را هم نداریم. عادت کردن به نوشتههای دنیای مجازی (که بسیاریشان دقیقا همین اشکالات ادبیات فارسی را دارند) هم که دیگر اوضاع را بدتر میکند. بنابراین برای بهتر شدن ادبیات فارسیتان، لطفا بیشتر کتاب بخوانید!
۲- معجون کپی بهعلاوهی پیست!: منظورم وبلاگهایی است که ذاتا برای کپیپیست ایجاد شدهاند. هر مطلب خوبی که در وب تولید میشود در هزاران وبلاگ ـ و اغلب بدون ذکر منبع اصلی ـ بازنشر میشود. یک ژانر جدیدی هم در این زمینه پیدا شده که کارشان کپی پیست مقالات چند ده صفحهای ارایه شده در کنفرانسها و نشریات تخصصی است. من واقعا بارها و بارها به این فکر کردهام که این حضرات، با این کارشان چه نیاز روحی و روانی را از خودشان ارضا میکنند؛ اما هنوز درک نکردهام که دقیقا کدام یک از نیازهای هرم مازلوشان ارضا میشود! اگر کسی میداند، لطفا مرا هم روشن کند. بنابراین کپی پیست ممنوع!
۳- تکرار مکررات: این موضوع در وبلاگهای متمرکز روی فناوری بسیار دیده میشود که یک خبر و یک مطلب، بارها و بارها بدون هیچ نکتهی اضافی با ادبیات متفاوت نویسندگان منتشر میشود. بخشی از این مسئله بهنظرم برمیگردد به کمبود ایده برای نوشتن (که پایینتر به آن خواهم پرداخت)؛ بخشی هم برمیگردد به جذابیت خبرها و شاید انتشار همزمان آنها توسط وبلاگهای مختلف. شخصا برای حل این یکی ایدهی خاصی ندارم؛ جز اینکه لطفا ایدههای خوب و تک داشته باشید.
۴- ضعف ایدهها: این هم از مشکلات بسیار جدی وبلاگهای این حوزه است. بهنظرم قاعدهی درست وبلاگنویسی این است که وبلاگ، یک ایدهی کلی داشته باشد (مثلا ایدهی کلی گزارهها، نوشتن دربارهی روشهای درست و حرفهای کار کردن از یک سو و مشاورهی مدیریت از سوی دیگر است) و همینطور هر پست هم ایدهی مشخصی داشته باشد. اما … در عمل چند اشکال زیر رخ میدهد:
ـ نداشتن ایدهی کلی: خیلی از وبلاگهای حوزهی مدیریت و آیتی، از نداشتن ایدهی کلی رنج میبرند. پراکندهنویسی و نداشتن هدف مشخص، هم خود نویسنده را گیج میکند و هم خوانندهگاناش را. در این حالت یا باید سبک نگارشیتان خیلی جذاب باشد، یا جنجالی بنویسید و یا خوششانس باشید که مشتریهایتان را از دست ندهید!
ـ نوشتن، بدون ایده: بعضی پستها را که میخوانم؛ آخرش از خودم میپرسم: خوب که چی!؟ نویسنده قرار بود به من چه چیزی را انتقال بدهد؟ اینکه خود را به نوشتن متعهد کنید خوب است؛ اما خواهش میکنم وقتی واقعا ایدهای ندارید (حالا این ایده میتواند حتا در حد ترجمهی یک خبر باشد)، ننویسید!
ـ نوشتن با ایدههای تکراری: نوشتن با ایدههای تکراری و حتا ادبیات تکراری (!) جز خسته کردن مخاطب، نتیجهای ندارد. البته نوشتن در مورد ایدههای تکراری خوب است اگر از زاویهی دید جدیدی میخواهید به ماجرا وارد شوید و واقعا نکتهی ناگفتهای دارید.
ـ نوشتن با ایدههای ضعیف: وبلاگنویسی هم بازاریابی دارد. یک وبلاگنویس، هر چقدر هم انگیزههای قوی داشته باشد به بازخوردهای مخاطبان (مثل تعداد همخوان شدن، تعداد لایک در گودر و فیسبوک و گوگل پلاس وان، کامنتها و …) زنده است. شما باید بتوانید مشتریانتان را جذب کنید و سپس آنها را نگهدارید. با ایدههای ضعیف، هیچ وقت در این راه موفق نخواهید شد. وبلاگهای موفق دنیای وب، آنهایی هستند که نه همیشه ولی اغلب ایدههای منحصر بهفرد و یکتایی دارند که در هیچ جای دیگر دنیای وب فارسی پیدا نمیشوند. پرسنال برندینگ را در وبلاگنویسی هم جدی بگیرید لطفا!
۵- تعهد نداشتن به نوشتن: بدون هیچ تعارفی گر میخواهید وبلاگی داشته باشید که سالی یک بار بهروز شود، ننویسید بهتر است. حالا مثل من هم شاید خوب نباشد زیادی متعهد باشید;)؛ اما ماهی حداقل سه چهار مطلب خوب داشته باشید تا هم فراموش نشوید و هم مخاطب جدید پیدا کنید.
مدعی هم نیستم که خودم اشتباهات بندهای یک و چهار را ندارم (در مورد سه بند دیگر مدعیام که ندارم!)؛ ولی تا جایی که توانستهام سعی کردهام تا خودم مرتکب آنها نشوم. شاید برخی از این نکات هم سلیقهای باشند.
در هر حال لطفا وبلاگ بنویسید؛ اما خوب!
پ.ن. نوشتهی امیر مهرانی و نوشتهی وبلاگ دلزده را هم در این زمینه بخوانید.
امروز ۳۱ آگوست روز جهانی وبلاگ بود. دوستان مختلف در دنیای مجازی در مورد این موضوع نوشتهاند. من هم بد ندیدم به موضوعی بپردازم که مدتهاست برای من یک دغدغهی جدی است. مخاطب این نوشته طبعا بیشتر وبلاگنویسان حوزهی مدیریت و آیتی هستند که من بیشتر دنبالشان میکنم؛ اما خوب نکاتی که مینویسم در وبلاگهای سایر حوزهها هم احتمالا معنادار