“همیشه رؤیای بازی در باشگاهی مثل بارسلونا را داشتم. میخواستم مراحل انتقالم سریع انجام شود … میخواستم از بازیکنان بارسا چیزهای زیادی یاد بگیرم. من هنوز باید چیزهای زیادی یاد بگیرم و در بارسلونا چیزهای زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. بهعنوان مثال ژاوی کاپیتان است. بهجز این حقیقت که همه چیز را برده است، من از باید سبک بازی، نحوهی رفتارش و اینکه چگونه تیم را هدایت میکند، چیزهای زیادی یاد بگیرم. این افتخار را دارم که در یک رختکن با بازیکنی که علیرغم اینکه همه چیز را برده ولی هنوز تشنه یکسب موفقیت است، حضور داشته باشم . بازی در کنار چنین فوتبالیستهای تأثیرگذاری مایهی افتخار است.” (ایوان راکیتیچ؛ اینجا)
ایوان راکیتیچ به نکتهی بسیار مهمی اشاره میکند که حرفهایها آن را برای موفقیت سرلوحهی کار و زندگیشان قرار میدهند: یادگیری همیشگی. خیلی از ما این حقیقت را میدانیم که نمیدانیم و برای یاد گرفتن تلاش هم میکنیم؛ اما دست آخر تغییر آنچنانی در تفکر و رفتار و گفتار و عملکردمان نمیبینیم. چرا؟
ایوان راکیتیچ به این سؤال پاسخ جالبی داده است. او میگوید: مهمتر از اینکه بدانی که نمیدانی این است که:
۱- کشف کنی چه نمیدانی.
۲- بدانی نادانستههایات را از کجا باید یاد بگیری.
۳- بفهمی از چه کسی باید چه چیزی را یاد بگیری.