یکی از بهترین مثالها برای درس استراتژی در این روزها، صنعت تلفن همراه است. مثالهای متعدد از استراتژیهای کلاسیک را بهراحتی میتوان در این صنعت پیدا کرد. توصیهی اکید میکنم به یافتن و بررسی این کیسها در عمل بپردازید تا تسلط خوبی روی استراتژیها بیابید (مثلا ببینید هر یک از دو تولیدکنندهی اصلی اسمارتفونها یعنی اپل و سامسونگ، کدام یک از استراتژیهای عام پورتر را بهعنوان استراتژی اصلی خودشان انتخاب کردهاند.)
جدا از این توصیه، یک نکتهی جالب دیگر که قصد دارم در مقالهی این هفته به آن بپردازم، بررسی برخی تحلیلهای استراتژیک است که در مورد این صنعت ارائه میشود و از میان آنها میشود نکات بسیار جالبی را بیرون کشید که بهدرد تمامی سازمانها میخورند. از جمله این مقالهی جالب پیسی ورلد و این مقالهی جالب تککرانچ که هر دو استراتژی مایکروسافت را در بازار تلفنهای همراه به چالش کشیدهاند. در این پست خیلی قصد ندارم به جزئیات این دو مقاله اشاره کنم و توصیه میکنم حتما بخوانیدشان؛ اما این دو مقاله به چهار نکتهی استراتژیک جالب اشاره کردهاند که اینجا آنها را با هم مرور میکنیم:
۱- محصول استراتژیک مایکروسافت در بازار تلفنهای همراه که میتواند باعث موفقیت این شرکت در برابر گوگل و اپل شود، سیستمعامل ویندوز فون نیست! بلکه آفیس است. مشکل اینجاست که با وجود تمامی نرمافزارهای جایگزینی که برای آفیس روی پلتفرمهای موبایل ارائه شدهاند، هنوز هیچ اپلیکیشنی نتوانسته کاربران را کاملا با تجربهای شبیه آفیس مایکروسافت راضی کند! (خب همین جا یک تمرین برای علاقهمندان استراتژی: با چه مدلهایی میشود این نیاز موجود در بازار را برای تعیین محصول استراتژیک تحلیل کرد!؟)
۲- مایکروسافت این نیاز را متوجه شده؛ اما دارد بهاشتباه اصرار میکند تا با عرضهی انحصاری آفیس روی ویندوز ۸، کاربران را بهسمت این سیستمعامل بکشاند! این در حالی است که استراتژی گوگل برای موفقیت در بازار موبایل، حضور در تمامی پلتفرمها است. گوگل نهتنها اندرویید را یک سیستمعامل متنباز رایگان نگه داشته است که در مورد اپلیکیشنهای اختصاصی خودش هم در اصلیترین پلتفرم رقیبش (iOS) حضور فعالی دارد. ماجرای فاجعهآمیز حذف “گوگل مپز” و عرضهی نقشههای اختصاصی اپل را بهیاد بیاورید تا ببینید گوگل چطور دارد در زمین بازی حریف با او بازی میکند! مایکروسافت هم میتواند با استفاده از نرمافزارهای مجموعهی آفیس، همین کار را بکند. بهیاد بیاورید که هدف استراتژیک هر شرکتی، صرفا بهدست آوردن سهم بازار نیست؛ بلکه سهم بازار را برای برای افزایش درآمد میخواهد. مایکروسافت بهاشتباه افزایش درآمدها را از روی سیستمعامل هدف گرفته؛ در حالی که محصول استراتژیکش “آفیس” میتواند خیلی راحتتر هدف افزایش درآمدها را برای مایکروسافت محقق کند (تحلیل استراتژیک مبتنی بر سبد محصولات یا پورتفولیو یعنی این!)
۳- مایکروسافت البته بهنوعی با عرضهی آفیس ۳۶۵ (یعنی آفیس آنلاین و تحت وب) از استراتژی “حضور در چند پلتفرم” گوگل دارد بهرهبرداری میکند؛ اما مسئله اینجاست که آفیس ۳۶۵، برتری استراتژیکی نسبت به گوگلداکز ندارد! هنوز بسیاری از افراد ترجیح میدهند روی اسنادشان بهصورت آفلاین کار کنند و از آن مهمتر، هنوز ضریب نفوذ اینترنت در سطح جهان بسیار پایین است. ضمنا اپلیکیشنهای آنلاین نسبت به اپلیکیشنهای خاص پلتفرمها هنوز از نظر کارایی در سطح پایینتری قرار دارند و همین، باعث نارضایتی کاربران شده است (فیسبوک هم همین چند وقت پیش اعلام کرد بهجای اپلیکیشنهای مبتنی بر HTML5 قصد دارد اپلیکیشنهای بومی برای پلتفرمهای مختلف تولید خواهد کرد.)
۴- مایکروسافت با عرضهی تبلت اختصاصی سرفیس اما بهخوبی از استراتژی موفقِ اپل الگوبرداری کرده است: عرضهی یک مجموعهی عالی از سختافزار و نرمافزار “یکپارچه”. موفقیت سرفیس میتواند باعث بهبود جایگاه برند ویندوز ۸ در بازار و در میان مصرفکنندگان شود.
حرف این دو مقاله این است که این هم یک نوع استراتژی رقابتی است: تکرار استراتژی موفق رقیب همراه با تشخیص درست محصول استراتژیک برای بازی در زمینه حریف!