اگر به ادامه‌ی هر حرفه‌‌ای به‌اندازه‌ی یک عمر کاری فکر کنید و برای‌تان مهم باشد که تا جایی که توان دارید، باید در آن زمینه موفق باشید، مجبورید در خود آمادگی ایجاد کنید. مثل ورزشکاری که عمر قهرمانی‌اش محدود است و در آن مدت باید تمرین‌هایی را انجام بدهد تا زودتر از موعد کنار گذاشته نشود. من هم حرفه‌‌ام را دوست دارم، از این طریق امرار معاش می‌کنم و احساس می‌کنم باید همیشه آماده باشم. مثل افسرها که شغل‌شان حفاظت از کشور است، ممکن است ده یا بیست سال بگذرد و حمله‌ای صورت نگیرد، اما افسر باید همیشه آمادگی مقابله با یک حمله را داشته باشد. به خودم می‌گویم تو یک بازیگری، باید همیشه آمادگی تمرین نرمش بدن، نرمش احساس و انعطاف در بیان را انجام دهی، در جریان فیلم‌ها و بازی‌های مهم ایران و جهان باشی، تا اگر روزی نقش مهمی به تو پیشنهاد شد آماده باشی. دورخیزت را کرده باشی و همیشه این طرفیت و نیروی باطنی را داشته باشی تا بلندترین پر‌ش‌ات را انجام دهی.

 (از گفتگو با مهدی هاشمی؛ مجله‌ی فیلم؛ شماره‌ی ۴۳۲؛ مهر ۱۳۹۰)

پ.ن. مجموعه پست‌های حرفه‌ای‌ها بر آن است تا روایتی باشد بر کار حرفه‌‌ای از از نگاه حرفه‌ای‌ها بدون هیچ تفسیری. حرفه‌ای‌هایی که می‌توانند در هر رشته‌ای فعال باشند: از مهندسی و پزشکی گرفته تا هنر و فلسفه و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و سایر زمینه‌ها. منتظر باشید! 🙂

(عکس آقای هاشمی از این‌جا)

دوست داشتم!
۰

“اگر به ادامه‌ی هر حرفه‌‌ای به‌اندازه‌ی یک عمر کاری فکر کنید و برای‌تان مهم باشد که تا جایی که توان دارید، باید در آن زمینه موفق باشید، مجبورید در خود آمادگی ایجاد کنید. مثل ورزشکاری که عمر قهرمانی‌اش محدود است و در آن مدت باید تمرین‌هایی را انجام بدهد تا زودتر از موعد کنار گذاشته نشود. من هم حرفه‌‌ام را

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید گودر گزاره‌ها را دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی (به‌ترین مطلب این هفته از نظر من!) (خانم سلطانی؛ وبلاگ همینا)

زندگی مینیمال یا الگوی زندگی آینده ما چگونه است (امیر مهرانی؛ The Caoch)

شما چیزی از ملودی آرش شنیدید؟ (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

تاریخ تحول علمی تحلیل شبکه‌ی اجتماعی ۱ (علی اکبر اکبری‌تبار؛ تحلیل شبکه‌ی اجتماعی)

نکته ۲۰۱- اگر خواستار بازخورد مثبت هستید، به کسی اجازه تفکر ندهید (سیصد و شصت نکته (کاربردی) در تفکر)

چی به سر پروژه برج بابل اومد؟ (نادر خرمی‌راد)

یادگیری‌های مدیریتی- مدیریت دوران رکود در زیمنس (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

در و دیوار هم حرفی برای گفتن دارند (مجید آواژ؛ روزنوشت‌های بهساد)

فرگوسن؛ فوتبال، مدیریت و کسب و کار (استاد پرویز درگی به‌مناسبت ۲۵ سالگرد حضور فرگی در منچستر یونایتد)

فاجعه‌ای به نام اکسل! (نادر خرمی‌راد)

Google’s Chief Works to Trim a Bloated Ship (گزارش نیویورک تایمز درباره‌ی فعالیت‌های پیج به‌عنوان مدیرعامل گوگل)

پرسش‌هائی که هر مدیر بایستی از خود بپرسد (محمد سالاری)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

نخستین نشست «پژوهشگران رسانه های اجتماعی ایران» برگزار شد (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

با بازار Myket، به بیش از پانزده هزار اپلیکیشن اندروید دسترسی پیدا کنید (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

چرا گودر موفق بود، چرا پلاس موفق نمی‌شود (تحلیلی خوب از دل گودر مرحوم توسط آقای پیامین)

مدل توسعه‌ی نرم‌افزار آزاد (آزادراه)

به‌راستی مشکل هاستینگ از کجاست و راهکار کدام است (بررسی مشکلات بازار هاستینگ در ایران) (میلاد اسلامی‌زاد؛ وبنا)

آمازون Siri خودش را تهیه می‌کند (بهروز فیض؛ یک آی‌تی‌نویس)

اریک اشمیت : اندروید قبل از آیفون وجود داشته (بهروز فیض؛ یک آی‌تی‌نویس)

وداع با CD موسیقی تا پایان سال ۲۰۱۲ (خبرگزاری مهر)

رتبه‌بندی جدید قدرتمندترین‌های جهان تکنولوژی/ یک قدرتمند از هر ۱۰۰میلیون نفر (خبرگزاری مهر)

تا سال ۲۰۱۳ نیمی از گوشی‌ها در دنیا هوشمند خواهند شد (ایستنا)

از کاروان‌سرا تا اینترنت (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

داستان یورو ترسناک‌تر می‌شود (حجت قندی؛ اقتصادانه)

دوست داشتم!
۰

پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید گودر گزاره‌ها را دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای: ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی (به‌ترین مطلب این هفته از نظر من!) (خانم سلطانی؛ وبلاگ همینا) زندگی مینیمال یا الگوی زندگی آینده ما چگونه است (امیر مهرانی؛ The Caoch) شما

“غیرممکن است که با بازی در فلامنگو احساس نارضایتی کنی. چون همه چیز در این باشگاه فوق العاده است. من اولین جام قهرمانی‌ام را در این‌جا کسب کرده‌ام و به دنبال موفقیت‌های بیشتری هستیم.” (رونالدینیو؛ این‌جا در مورد انتقال‌اش از میلان به فلامنگو)

این، یک کلیشه‌ی همیشه فراموش شده در میان مدیران سازمان‌ها و ره‌بران و سرپرستان گروه‌ها است: آیا آدم‌ها از بودن در سازمان / گروه شما احساس رضایت می‌کنند!؟

دوست داشتم!
۰

“غیرممکن است که با بازی در فلامنگو احساس نارضایتی کنی. چون همه چیز در این باشگاه فوق العاده است. من اولین جام قهرمانی‌ام را در این‌جا کسب کرده‌ام و به دنبال موفقیت‌های بیشتری هستیم.” (رونالدینیو؛ این‌جا در مورد انتقال‌اش از میلان به فلامنگو) این، یک کلیشه‌ی همیشه فراموش شده در میان مدیران سازمان‌ها و ره‌بران و سرپرستان گروه‌ها است: آیا

خوب متأسفانه بالاخره آلن و لری و دار و دسته‌ (!) گودر را تعطیل کردند. جدا از این‌که ارتباط با دوستان بسیار خوبی را از دست دادم و از خیل نوشته‌های جذاب گودری محروم شدم، این افتضاح گوگل یک بدی دیگر هم برای‌م داشت. من برای ثبت لینک‌هایی که در طول هفته می‌خواندم از گودر و قابلیت‌ هم‌خوان‌ کردن‌ش استفاده می‌کردم. این‌جوری هم می‌توانستم از فیدها بخوانم و لینک‌های مهم را ثبت کنم و هم لینک‌های خارج از گودر و در خود وب را. از طرفی لینک‌دونی وبلاگ‌م هم همیشه به‌روز بود. حالا با این گودر بی‌فایده‌ای که روی دست ما مونده و قابلیت بسیار ضعیف پلاس برای هم‌خوان کردن (به‌ویژه این‌که از خارج پلاس هم مستقیم نمی‌شود چیزی به آن‌جا فرستاد)، کارم بسیار سخت شده … فعلا یک کارهایی به‌عنوان جایگزین کردم اما هنوز موفق نشدم به یک راه‌حل جامع برسم. اگر پیشنهادی دارید لطفا برای‌م بنویسید.

اما جدا از این مسئله، چرا این‌قدر هفته به هفته مطالب خواندنی و مفید وب فارسی دارند کم‌تر می‌شوند؟ در حالت عادی خیلی از لینک‌های منتخب این هفته نمی‌توانستند در پست هفتگی باشند، اگر کیفیت لینک‌ها از اینی که هست بالاتر بود … چه خبره!؟ کسی نظری داره؟

بگذریم. فعلا برویم سراغ لینک‌های این هفته که با مشقت (!) بسیار جمع‌آوری شده‌اند:

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید گودر گزاره‌ها را دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

خوشبختی چگونه هر روز به ما چشمک می‌زند؟ (عباس صفارایی؛ ویزویز)

روانشناسی توییتر‎ و صفحات صبحگاهی (امیر مهرانی؛ The Coach)

نق نزن برو سر کلاس! (مهدی عرب عامری؛ PMPlus)

مدیریت:

درس های آموختنی از فرود هواپیمای ۷۲۷ (یادداشت‌های روزانه‌ی یک مدیر)

اصول بازاریابی جلد ۱ ویرایش سیزدهم ۲۰۱۰ منتشر شد (معرفی فوق‌العاده جذاب ترجمه‌ی کتاب معروف کاتلر توسط استاد پرویز درگی)

از مصاحبه تا پشیمانی (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

سایت شخصی و وبلاگ (پیشنهاد امیر مهرانی در The Coach برای همه‌ی شمایی که دوست دارید روی وب برای خودتان برندسازی کنید!) بعد از خوندن نوشته‌ی امیر برید این‌جا: دانلود رایگان کتاب ۳۷۰ صفحه ای وبلاگ نویسی شیرین با وردپرس و کتاب عالی مایا در کسب و کار اینترنتی را دانلود کنید و تشریف ببرید سر ساختن وبلاگ شخصی‌تون با کمک وردپرس!

 نخستین نشست «پژوهشگران رسانه های اجتماعی ایران» برگزار می‌شود‎ (باز هم به‌همت جواد افتاده ی عزیز! من احتمالا هستم می‌بینم‌تون اون‌جا.)

جابز برای رسانه‌ها چه کرد؟ (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

شناسایی آسان فونت‌ها در وب (تک‌نوشت؛ حامد اویسی)

سامسونگ، اپل را پشت سر گذاشت و عنوان بزرگترین فروشنده تلفن دنیا را از آن خود کرد (زومیت)

سقوط سهم اینترنت اکسپلورر به زیر ۵۰ درصد (احسنت!) (نارنجی)

از گوشی‌های هوشمند چقدر استفاده می‌شود؟ (اینفوگرافیک) (مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

فروش ۳۷۹ هزار نسخه از کتاب بیوگرافی جابز در هفته نخست (فارنت)

بزرگ‌ترین واحد ذخیره اطلاعات چیست ؟ (دنیای فناوری اطلاعات)

نسخهٔ جدید Reader: یک شکل تازه و اشتراک‌گذاری Google+‎‎ (این هم پست رسمی وبلاگ فارسی گوگل در مورد تغییر مرحوم گودر)

اقتصاد:

نفت در کشورهای خاورمیانه‎ (محمد صادق الحسینی؛ کاتالاکسی)

استیو جابز برای صنعت پرداخت الکترونیک چه کرد

درباره رویدادهای بانکی اخیر (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

دوست داشتم!
۰

خوب متأسفانه بالاخره آلن و لری و دار و دسته‌ (!) گودر را تعطیل کردند. جدا از این‌که ارتباط با دوستان بسیار خوبی را از دست دادم و از خیل نوشته‌های جذاب گودری محروم شدم، این افتضاح گوگل یک بدی دیگر هم برای‌م داشت. من برای ثبت لینک‌هایی که در طول هفته می‌خواندم از گودر و قابلیت‌ هم‌خوان‌ کردن‌ش استفاده می‌کردم.

اگر فرض را بر این نگذاریم که نابغه‌ و دانش‌مند دوران هستیم؛ همیشه شرکت در کلاس‌های آموزشی بازآموزی شغلی برای‌مان می‌تواند مفید باشد. خیلی از سازمان‌ها هم این امکان را برای کارکنان‌شان فراهم می‌آورند. کلاس‌های آموزشی همیشه خوب‌اند: سر کلاس حضور پیدا می‌کنیم و چیزهای جدید یاد می‌گیریم، با آدم‌های جدید آشنا می‌شویم و البته در نوع ایرانی‌اش دلی هم از عزا درمی‌آوریم! 🙂 بعد هم برمی‌گردیم سر کارمان تا با همان روش‌های قبلی کار را پیش ببریم!

سه روز آخر هفته‌ی پیش در یک کلاس آموزشی شرکت کردم. در طول کلاس به این فکر می‌کردم که غیر از مطالب جدیدی که دارم یاد می‌گیرم، این کلاس با توجه به این‌که در حوزه‌ی تخصصی کاری من برگزار می‌شد چه ارتباطی با تجربیات قبلی من داشت و چه کمکی به کارم در آینده‌ می‌کرد؟

چند تا نتیجه از این تفکرات (!) گرفتم:

  • تأیید و تصحیح تجربیات: بعضی مفاهیم را در کار یاد گرفته بودم. برای برخی مسائل هم در عمل و براساس تجربه راه‌حل پیدا کرده بودم. دوره‌ی آموزشی به من کمک کرد تا این مفاهیم و آن راه‌حل‌ها را یک بار با مفاهیم علمی و بهترین تجارب موجود در حوزه‌ی کا‌ری‌ام (براساس یک استاندارد بین‌المللی) محک بزنم. خیلی از آن‌ها درست بودند و بعضی‌های‌شان هم نه.
  • درک روابط بین مفاهیم و کاربرد رویکردها و ابزارهای مختلف: باز هم برحسب نیاز در عمل مجبور شده بودم در برخی حوزه‌ها مطالعه داشته باشم. بخشی از دانش تخصصی را هم از دروس دانشگاهی کسب کرده بودم. اما ارتباط میان این آموخته‌های مختلف به‌صورت سیستماتیک برقرار نشده بود. با شرکت در این دوره یک چارچوب ذهنی مشخص برای من ایجاد شده که به من نشان می‌داد هر بخش از آموخته‌های‌ام در کجای یک متدولوژی کلان حل مسئله قرار می‌گیرد، کاربرد هر کدام چیست و ارتباطات متقابل میان این بخش‌ها چگونه‌اند.
  • مواجهه با مسائل جدید: کلاس یک جورهایی مبتنی بر کیس بود. استاد و هم‌کلاسی‌ها مسائلی که در عمل با آن‌ها روبرو شده بودند و راه‌حل‌شان برای آن‌ها را برحسب موضوع مورد بحث بیان می‌‌کردند. بعد مسئله بررسی می‌شد و در نهایت سعی می‌کردیم تا یک راه‌حل مشخص برای این مسائل پیدا کنیم. این تجربه هم باعث شد تا هم از مسائلی باخبر شوم که در کارم به آن‌ها برنخورده بودم (و به‌عنوان یک مشاور برای من لازم بود حتما بدانم که سازمان‌ها در عمل چه مشکلاتی ممکن است داشته باشند) و هم برای حل این مسائل براساس دانش و تجربیات قبلی و آموخته‌های کلاس تمرین کنم. این‌‌طوری در مورد دانش کسب شده در کلاس هم تمرین کردم.
  • آشنایی با ابزارها و راه‌حل‌های جدید برای مسائل قدیمی: خوب بخشی از آموخته‌های کلاس هم شامل ابزارها و راه‌حل‌هایی بود که من بلد نبودم و اگر قبلا با آن‌ها آشنایی داشتم، می‌شد جواب برخی مسائل لاینحل و البته جواب بهینه‌تری برای برخی مسائل دارای راه‌حل (چه سجعی نوشتم! :)) پیدا کرد.
  • و خوب البته ایجاد ارتباطات کسب و کاری و دوستی‌های جدید هم یکی دیگر از نتایج این کلاس بود.
پ.ن. هر چند کلاس رفتن حتما خیلی خوب است؛ ولی دو کلاسی که امسال شرکت کردم این‌قدر “کم‌” هزینه بودند که فکر نکنم حالا حالاها بودجه‌ای برای کلاس رفتن با هزینه‌ی شخصی داشته باشم. یک مقدار ارزون کنید کلاس‌هاتون را خوب!
ضمنا باید اعتراف کنم به همکلاسی‌هایی که همه با هزینه‌ی سازمان محل کارشان در کلاس شرکت کرده بودند، واقعا حسودی‌ام شد. 🙁
دوست داشتم!
۰

اگر فرض را بر این نگذاریم که نابغه‌ و دانش‌مند دوران هستیم؛ همیشه شرکت در کلاس‌های آموزشی بازآموزی شغلی برای‌مان می‌تواند مفید باشد. خیلی از سازمان‌ها هم این امکان را برای کارکنان‌شان فراهم می‌آورند. کلاس‌های آموزشی همیشه خوب‌اند: سر کلاس حضور پیدا می‌کنیم و چیزهای جدید یاد می‌گیریم، با آدم‌های جدید آشنا می‌شویم و البته در نوع ایرانی‌اش دلی هم

فعلا که گودر سر جاشه! ولی هفته‌ی کم‌لینکی بود. ظاهرا همه‌مون از شدت ذوق‌زدگی یا شاید هم از ترس از دست رفتن شبکه‌ی اجتماعی محبوب‌مان تولید محتوا را کم کردیم! :دی

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید گودر گزاره‌ها را دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

رفتن به وضعیت جدید (امیر مهرانی؛ The Coach)

شب‌های بی‌رحمانه‌ی غمگین (خیلی خوب و انرژی‌بخشه این نوشته‌ی آلبر کامو …) (محسن آزرم؛ شمال از شمال غربی)

سندرم دانشجو (حجت قندی؛ اقتصادانه)

مدیریت:

SAS یا SPSS (بسیار مفید بود!) (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

مدیران نامدیر منابع انسانی (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

کمیک – اصول و آداب مدیریت (عااااالی!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

تعیین اهداف جهانی برای دسترسی به اینترنت پرسرعت توسط سازمان ملل (نارنجی)

آمار وضعیت کاربران ایرانی در استفاده از موتورهای جستجو، شبکه‌های اجتماعی، سیستم‌عامل‌ها (علی اسماعیل‌زاده؛ بهترین ارتباط)

نقش تبلت در مرور اخبار (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ابزارهای جدید برای حرکت در امواج داغ و خروشان گوگل پلاس (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

PageRank گوگل، حقیقتا اهمیت دارد؟ (خیلی مفید بود این نوشته‌ی عباس صفارایی در ویزویز)

گسترش ایده اکوسیستم نرم‌افزاری (تحلیلی جالب از وب‌شهر)

آیا گوگل یاهو را خواهد خرید؟ (مهرداد نایب؛ ویزویز)

اچ پی به ساخت کامپیوترهای شخصی ادامه می‌دهد (نارنجی)

گزارش گارتنر: بازار در دستان اچ پی و لنووو

پدر هوش مصنوعی درگذشت

گوگل ظاهر سرویس Gmail را تغییر می‌دهد (خیلی خوبه؛ مخصوصا تغییر امکانات جستجو!) (زومیت)

پیش‌بینی درآمد پنج میلیارد دلاری برای شبکه‌های اجتماعی

سونی سهام ۵۰ درصدی اریکسون را خرید (وبلاگینا)

فروش تلفن‌های هوشمند برای اولین بار کاهش یافت (وبلاگینا)

اقتصاد:

ظرفیت دولت (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)

پایان یورو آغاز شده است (اوضاع اصلا خوب نیست؛ ولی این‌قدر بدبین بودن هم به‌نظرم درست نیست.) (حجت قندی؛ اقتصادانه)

دوست داشتم!
۰

فعلا که گودر سر جاشه! ولی هفته‌ی کم‌لینکی بود. ظاهرا همه‌مون از شدت ذوق‌زدگی یا شاید هم از ترس از دست رفتن شبکه‌ی اجتماعی محبوب‌مان تولید محتوا را کم کردیم! :دی پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید گودر گزاره‌ها را دنبال کنید. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و

“من تازه در دوران فوتبال‌ام ۱۰ ساله شده‌ام و می‌دانم فوتبال چطور است. ناامید نمی‌شوم. یک روز از من تعریف می‌کردند و حالا بد می‌گویند. در فوتبال نظرات متفاوتی وجود دارد؛ اما من یاد گرفته‌ام که متعادل باشم و ارزش‌های خود را می‌دانم. برای من، مهم‌ترین چالش بازگشت به سطح‌ام در میلان است. می‌خواهم به همه نشان دهم که چه توانایی‌هایی دارم.” (کاکا در مورد خودش؛ این‌جا)

هیچ وقت از خودتان ناامید نشوید. ارزش‌ خودتان را برای دنیای اطراف‌تان (خانواده، دوستان، محیط کار و …) کشف کنید. در روزهای سخت، با تکیه بر همین ارزش‌مندی‌ها است که می‌توانید خودتان را به تلاش برای رسیدن روزهای به‌تر قانع کنید …

دوست داشتم!
۰

“من تازه در دوران فوتبال‌ام ۱۰ ساله شده‌ام و می‌دانم فوتبال چطور است. ناامید نمی‌شوم. یک روز از من تعریف می‌کردند و حالا بد می‌گویند. در فوتبال نظرات متفاوتی وجود دارد؛ اما من یاد گرفته‌ام که متعادل باشم و ارزش‌های خود را می‌دانم. برای من، مهم‌ترین چالش بازگشت به سطح‌ام در میلان است. می‌خواهم به همه نشان دهم که چه