از هر جا آغاز کنی،
زودتر است و
به هر جا فرود آیی
دیر …
حسین منزوی
از هر جا آغاز کنی،
زودتر است و
به هر جا فرود آیی
دیر …
حسین منزوی
اینگونه دوست دارم دنبال دوست گشتن
نه هیچ جایگاهی نه هیچ جایِ پایی
من لحظهلحظه خود را گم کردهام در این راه
آیینهام کجایی؟ آیینهام کجایی؟
محمد علی بهمنی
حالا سالهاست که مرا
به جای خالی تو عادت دادهاند … لیالی!
باز هم بگویم میان من و این بغضِ بیقرار
جای تو خالی؟
سید علی صالحی
بیبرگ بودم
درختان از بهار باز آمدند
گفتم:
ای دل
راهی نیست
باید خویش را
بر دستان و آسمان
آویخت.
از صدای تو
از خواب برخاستم
گفتم:
چه کسی است
که آینه را به میل خویش
صیقل میدهد
که من صورتم را در آینهی
صورت تو ببینم …
احمد رضا احمدی
همیشه راه دل از تن جداست در سفر جان
دلات مراست ـ تو خود گفتهای ـ اگر بدنات نیست
چه غم! نداشته باشم تو را که در نظر من
سعادتی به جهان مثل دوستداشتنات نیست
من و تو هر دو جدا از همیم و هر دو بر آنیم
که یار غیر توام نه؛ که یار غیر منات نیست
همیشههای مشامام شمیم زلف تو دارد
تو با منی و نیازی به بوی پیرهنات نیست …
حسین منزوی
من به جستجوی تو
و در آستانهی باغ و
پنجره و
زمستان و
آینه و
دیدار و
کوچه و
اقیانوس و
رود …
اما تو نبودی
ای کاش سهم من این نبود …
سهیل محمودی