انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
بر زخم دلِ سوختهام، هیچ دوایی
جز لذت دیدار تو مرهم شدنی نیست
من سروم و آزادگیام ورد زبانهاست
جز از غم تو قامت من خم شدنی نیست
بگذار که باران بشوم زار ببارم
حالا که وصال تو فراهم شدنی نیست
میخواست غزل فاصله را کم کند اما
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست!
قاسم اردکانی
*****
در زمانهی روی و ریا که گوهر صداقت و پاکی، گمشدهتر از هر عصر دیگری در زندگی بشر است، امید و انتظارِ رسیدن روزهای روشنِ عصر ظهور مسیحا نفس گمگشتهمان است که دلمان را در برابر سرما و تاریکی زیستن در این جهان فانی، گرم نگه میدارد. هر چند گویی این فاصلهها ابدی بهنظر میرسند؛ اما همچنان دست به دعا بلند داریم که: اللّهم عجل لولیک الفرج …