کاش میافتاد در آئیـــنهها
عکس دلها از میان سینهها
جلب میکردند هر زنجــیر را
عکسهای لختی شمشـیر را
هر که میشد سنگدل سل میگرفت
هر که گل میچید رودل میگرفت
هیچ باغی برگ لرزیدن نـداشت
هیچ دستی جرأت چـیدن نداشت
شمر یعنی هر که در فصل بهار
خون کبــکی را بـــریزد با نــهار
از تـو بیـزارم، بد و آدمکش است
زندگی با “دوستت دارم” خوش است …
این هفته احمد عزیزی بعد از ۹ سال درد و رنج، دیگر برای همیشه به آرامش رسید و ما را در حسرت ذهن زلال و شوراندیشش گذاشت … روح بزرگش در جوار اهل بیت (ع) که عمری در وصف آنها عاشقانه سرود، شاد باد.