“فلسفهی ما یک چیز است، بردن. بردن یک روش برای زندگی کردن است. ما تلاش میکنیم تا پیروز شویم!” (دیهگو سیمئونه؛ اینجا)
بدون شرح. 🙂
“فلسفهی ما یک چیز است، بردن. بردن یک روش برای زندگی کردن است. ما تلاش میکنیم تا پیروز شویم!” (دیهگو سیمئونه؛ اینجا)
بدون شرح. 🙂
“فلسفهی ما یک چیز است، بردن. بردن یک روش برای زندگی کردن است. ما تلاش میکنیم تا پیروز شویم!” (دیهگو سیمئونه؛ اینجا) بدون شرح. 🙂 دوست داشتم!۴
هاستینگ گزارهها متأسفانه مشکلات بسیار زیادی را در این هفته ایجاد کرد؛ بههمین دلیل در هفتهی آینده بهامید خدا هاست را جابهجا خواهم کرد و احتمالا اختلالاتی وجود خواهد داشت. بابت مشکلات اخیر و آتی پوزش من را پذیرا باشید.
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
از بازی تا کار (نادر خرمی راد)
۶ چیز مهمی که دانشگاه به من یاد نداد (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
چرا فکر کردن به ایدههای جدید همیشه خوب نیست؟ (مسعود فاطمی) (خیلی موافقم!)
هویج، تخممرغ یا دانه قهوه؟ (بیزینسترندز) (عااااااااالی!)
چه رایحهای شما را شاد میکند؟
مدیریت کسبوکار:
مشتری خودمان باشیم (داوود ترابزاده؛ نقطهی من)
دعوت به یه کار گروهی (نادر خرمی راد) (تکمیل ویکیپدیای فارسی مدیریت پروژه)
مشتریان خود را بشناسید (عطا خلیقی)
شیوههای کمهزینه برای تبلیغات (استاد پرویز درگی)
۵ توصیه ریچارد برانسون برای کسب و کار موفق
تجاریسازی:
ایدههای استارتاپی از کجا میآیند؟ (آرش میلانی)
شتابدهنده به سبک ایرانی (علی فارمد)
مرکز توسعهی کسب و کار فناوری افتتاح شد
چگونه ترک یک شغل عالی برای رسیدن به رویای راه اندازی استارت آپ شخصی، زندگیم را جهنم کرد (دیجیاتو)
نحوه صدور ضمانتنامه بانکی شرکتهای دانشبنیان اعلام شد
اقتصاد:
فصل سرد وبلاگهای اقتصادی (حجت قندی؛ اقتصادانه)
سرمایهگذاری در کدام بازارها سود دارد؟ سکه و بورس بیشتر زیان را دادهاند
بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی برای نظارت بر بانکها ۶ ماهه ایجاد شوند (طرح نمایندگان مجلس برای اصلاح نظام بانکی)
چشمانداز رشد اقتصادی در سهسناریو
آمار و اطلاعات کسبوکار و اقتصاد:
مردم ایران دقیقا چه مشاغلی دارند؟ و آشفتگی آماری درباره اشتغال
تولید رونق میگیرد؟ بهبود وضعیت کسب و کار
چندنفر تحتپوشش تامیناجتماعی هستند؟
افزایش ۴۰ درصدی مانده سپردههای بانکی
۱۴۷۰ دلار؛ هزینه صادرات کالا درایران
فاوا در جهان:
شایعه: مایکروسافت میخواهد اکس باکس را به مرورگرهای کامپیوتر بیاورد (دیجیاتو)
سرمایهگذاری میلیارد دلاری غولها برروی بازی
مصاحبه «چارلی رز» با «تیم کوک» (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
چرا دیگر اپل از پیشوند i برای نامگذاری محصولاتاش استفاده نمیکند
لری اِلیسون، بنیانگذار اوراکل از مقام مدیرعاملی کنار رفت
فاوا در ایران:
کیف پول الکترونیکی از دی ماه در جیب مردم
فعال سازی اپراتورهای تولید محتوا در قم
هزینه استفاده از خدمات الکترونیکی بانکها را چه کسی باید پرداخت کند؟
سایت صدور بلیت الکترونیکی در تهران
فناوری همراه:
تحلیل نازیبایی ساعت اپل- ساعت اپل، فرصتی طلایی که اپل به خاطر محدود شدن خلاقیتاش از دست داد (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک) (عاااااااااااااااااااااالی!)
گوگل میداند که در هر زمان کجا بودهاید! آیا میدانستید که میتوانید روی نقشه گوگل ببینید که در زمانهای مختلف کجا بودهاید؟ (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
آمار و اطلاعات فاوا:
بازار فناوریهای دادههای کلان تا سال ۲۰۱۸ از مرز ۴۱ میلیارد دلار خواهد گذشت
هاستینگ گزارهها متأسفانه مشکلات بسیار زیادی را در این هفته ایجاد کرد؛ بههمین دلیل در هفتهی آینده بهامید خدا هاست را جابهجا خواهم کرد و احتمالا اختلالاتی وجود خواهد داشت. بابت مشکلات اخیر و آتی پوزش من را پذیرا باشید. پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال
“چند باشگاه انگلیسی با من تماس گرفتند و خواهان مذاکره بودند. اما دلیلی برای صحبت کردن وجود نداشت
. اگر دائما فکر کنید که میخواهم به باشگاه بزرگتری بروم، درک کردن این تصمیم (ماندن) دشوار میشود. مطمئنم که میتوانستم در یک باشگاه انگلیسی پول بیشتری بهدست بیاورم یا حتی در یک باشگاه چینی یا روسی اما این مسئله اصلی نیست … در زندگی باید در زمان مناسب، در جای مناسب قرار داشته باشید. من اکنون چنین شرایطی دارم. اکنون ۴۶ ساله هستم و چهار سال است که در این سطح مربیگری می کنم. اصلا فکر نمیکردم این تیم بتواند به قهرمانی برسد. فکر نمیکردم که خب، وقتی این تیم قهرمان شود، من کجا خواهم رفت؟ اگر به سایر باشگاهها نگاه کنید، میفهمید که در کجا قرار دارید. من در حال حاضر نمیتوانم در جای بهتری باشم. در حال حاضر، در این باشگاه، با چنین مدیران و کادر فنی همه چیز روبراه است.” (یورگن کلوپ؛ اینجا)
هفتهی پیش از لزوم داشتن فلسفهی مدیریتی و زندگی سخن گفتیم. اما یورگن کلوپ به نکتهی بسیار مهم دیگری اشاره میدهد: اینکه برای موفقیت باید در جایگاه مناسب نیز قرار گرفت. جایگاه مناسب یعنی جایی که:
اول ـ با ویژگیهای شخصیتی، شایستگیها و مهارتهای من / محصول / خدمت / کسبوکارم دارای تطابق نسبی باشد.
دوم ـ در برابر رقبا (همکاران / کسبوکارهای رقیب) دارای مزیت نسبی و برتری رقابتی باشم.
سوم ـ بتوانم کارم را در آنجا به اثربخشترین شکل ممکن انجام دهم و بهترین نتیجه را ایجاد کنم.
چهارم ـ در ذهن آدمها با ویژگیهای متمایزم ماندگار شوم.
پنجم ـ از حضور در آن جایگاه و کار کردن در آنجا لذت ببرم.
تجربه نشان داده است که کلید اصلی بسیاری از مشکلات و مسائل و شکستها، قرارگیری در جایگاه نامناسب بوده است. بنابراین باید بهدنبال روشهایی بگردیم که بهکمک آنها بتوانیم جایگاه مناسب خودمان را آنگونه که در مباحث برندینگ اشاره میشود بیابیم (جایگاهیابی) یا بسازیم (جایگاهسازی.) در اینباره باز هم با یکدیگر گفتگو خواهیم داشت.
“چند باشگاه انگلیسی با من تماس گرفتند و خواهان مذاکره بودند. اما دلیلی برای صحبت کردن وجود نداشت . اگر دائما فکر کنید که میخواهم به باشگاه بزرگتری بروم، درک کردن این تصمیم (ماندن) دشوار میشود. مطمئنم که میتوانستم در یک باشگاه انگلیسی پول بیشتری بهدست بیاورم یا حتی در یک باشگاه چینی یا روسی اما این مسئله اصلی نیست
باز هم سرور گرامی لطف کرد و دیشب قطع بود؛ امروز هم جلسه بودم کلا.
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
ترس، ریشهی واقعی تمام مشکلات ما! (فرانک مجیدی؛ یک پزشک) (عااااااااااااالی! بهترین مطلب هفته.)
نگاهی به اولین نقطه عطف در زندگی میلیاردرهای معروف
مدیریت کسب و کار:
پست مهمان ـ شبکههای درون سازمانی (علیاکبر اکبریتبار در وبلاگ رفتار سازمانی)
چگونه با سوال پرسیدن مدیریت کنید
مطمئنترین راه برای ثروتمند شدن
تفریح کنید و گول بخورید و خرید کنید!
تفاوت بازاریابی و روابط عمومی درچیست؟
تجاریسازی:
حقایقی که باید در مورد شروع یک کسبوکار بدانیم (استاد پرویز درگی)
چگونه بفهمیم که ایدهی احمقانهی ما موجب تغییر دنیا خواهد شد!؟ (زومیت)
۱۰ نکتهای که هر کارآفرین جوان باید بداند (دیجیتائو)
انتقاد از تزریق پول بلاعوض به شرکتهای فناوری
دفاتر تجاریسازی فناوری در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تاسیس میشود
اقتصاد:
مجادله سعید لیلاز و عسگراولادی در مورد توسعه / محسن رنانی: جرائم سیاه فضای اقتصاد را تیره کرده اند
کاهش نرخ تورم تا کجا ادامه پیدا میکند؟ کسری بودجه خانوارهای ایرانی جبران میشود
بازارهای مالی ایران به چه سمتی میروند؟ جایگاه بازار مالی ایران از نظر مجمع جهانی اقتصاد کجاست؟
فرمول جدید تعیین نرخ سود بانکی
فرصتها و ریسکهای صندوق زمین وساختمان؟
آمار و اطلاعات کسب و کار و اقتصاد:
نتایج جدیدترین نظرسنجی از جوانان اعلام شد (بسیار مهم و خواندنی!)
تمرکز یکچهارم اقتصاد دریک صدم کشور (تهران!)
اشتغال ناقص به نرخ بیکاری نزدیک شد: کدام استانها بیشترین شاغلان نیمه وقت را دارند؟
بازار ۱۶ هزار میلیاردی حجاب در ایران
فاوا در جهان:
۱۸ شهریور زادروز دنیس ریچی خالق زبان C (زومیت) (خدایش بیامرزد.)
دادگاهی در اروپا اعلام کرد کتابخانهها میتوانند بدون اجازه از ناشران، کتابها را دیجیتال کنند (دیجیتائو)
بازگشت MSN تغییر نام اپلیکیشنهای Bing مایکروسافت
گوگل نام خدمات سازمانی خود را تغییر داد
فاوا در ایران:
حجم بازار IT ایران ۲۵ برابر میشود
ابلاغ ضوابط اجرایی دولت الکترونیکی
دکتر سید احمد معتمدی: ریالی برای تولید محتوای مجازی سرمایهگذاری نکردهایم
مهندس جهانگرد: کاربران بیشناسه در شبکه ملی اطلاعات سرویس نمیگیرند
مدیرکل نظام های پرداخت بانک مرکزی شبکه بانکی گرفتار ترافیک شارژ هزارتومانی تلفن است
فناوری همراه:
۱۰ سؤالی که اپل دیشب از پاسخ به آنها طفره رفت (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
اپاستور اپل حالا بیش از ۱٫۳ میلیارد اپلیکیشن دارد (فارنت)
گزارش مایکروسافت به زودی برندهای نوکیا و ویندوزفون را خواهد کشت!
رسانههای اجتماعی:
آشنایی با بازاریابی رسانههای اجتماعی (جواد افتاده)
۱۰ سوالی که باید هنگام تدوین برنامه بازاریابی رسانههای اجتماعی به آنها پاسخ دهید (بیزینس ترند)
وقتی اینستاگرام یک آیفون گمشده را در تهران به صاحبش باز میگرداند! (فارنت)
توییتر دکمه «خرید» را آزمایش میکند
فیسبوک هر دقیقه که از دسترس خارج شود ۲۲ هزار دلار ضرر میکند
آمار و اطلاعات فاوا:
باز هم سرور گرامی لطف کرد و دیشب قطع بود؛ امروز هم جلسه بودم کلا. پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند،
“خودشناسی ” سختترین کار دنیا است. پیشفرض اغلب ما در زندگی این است که خودمان را میشناسیم. اما همین پیشفرض خیلی وقتها ریشهی بزرگترین مشکلات زندگی ماست: وقتی فرصت بزرگی از دست میرود که بعدها میفهمیم با تکیه بر قوتها و شایستگیهای مان میتوانستهایم از آن بهرهبرداری کنیم یا وقتی شکستی بزرگ پیش میآید که متوجه میشویم بهدلیل ضعفهایمان بوده است، آنوقت است که درمییابیم بیشتر از دنیا نیازمند شناختن خود هستیم تا بار بعدی موقعیتی را از دست ندهیم و شکستی نخوریم. اما این حداقل دلایل شناخت خود است: با شناختن خود میتوانیم خودمان را همانطوری که هستیم دوست داشته باشیم!
اما برای خودشناسی باید از کجا شروع کرد و چه کاری باید انجام داد؟ گام اول در این مسیر، کنار گذاشتن هر گونه پیشفرضی در مورد خودمان، گذشته و امروز و آیندهمان و البته دنیا است. فراموش کردن اینکه من نمیتوانم و نمیشود، اینکه نمیگذارند و نمیخواهند و اینکه دنیا با من سر سازگاری ندارد، سختترین و مهمترین گام در مسیر خودشناسی است. وقتی توانستهایم بر “ساز مخالف” درونمان غلبه کنیم، آنوقت زمان برای شروع به شناخت بهتر خودمان فرا رسیده است.
برای شناختن خود راههای زیادی وجود دارد. تستهای روانشناختی، روانکاوی یا گفتگو و همراهی با یک منتور و مربی همگی روشهایی هستند که میتوانیم از آنها استفاده کنیم. اما یک نکتهی کلیدی مشترک میان تمامی این روشها وجود دارد که میتواند نقطهی شروع ما برای خودشناسی باشد: پرسیدن سؤالهای درست و کشف جوابهای درستتر! همهی روشهای خودشناسی دنیا از پرسیدن سؤالهایی از شما دربارهی خودتان، شخصیتتان، زندگیتان، نگاهتان به دنیا، روشهای فکر کردن و استدلالتان و چیزهایی شبیه اینها آغاز میکنند. نکتهی مهم اینجاست که این روشها بهدلیل مبتنی بودن بر دانش و تجربه، توانستهاند آدمها را از نظر شخصیت، ویژگیهای فکری و مانند آنها به انواع مشخصی دستهبندی کنند. شما در یکی از این دستههای آدمها قرار میگیرید و بدین ترتیب میتوانید تمامی زوایای پیدا و پنهان وجودتان را کشف کنید و به کمک این دستهبندیها رفتارتان را در موقعیتهای مختلف پیشبینی کنید. بدین ترتیب میدانید برای چه کارهایی ساخته شدهاید و برای چه کارهایی نه؛ کجا میتوانید چطور موفق شوید و کجا بهتر است کنار بکشید. اما در این میان چیزی هنوز کم است: گوهر وجودی شما.
روشهای خودشناسی دنیا همگی مدلهایی از انسانهای دنیای واقعی هستند. مدل از نظر لغوی به معنای «نمایش مفهومی یا ذهنی یک موضوع» است. در عمل “مدل” را میتوان «توصیف ساده یک پدیده و یا یک فرایند پیچیده» تعریف نمود. به بیان دیگر مدل نمادی از واقعیت است که مهمترین ویژگیهای دنیای واقعی را به شکلی ساده و کلی بیان میکند. اصل داستان اینجاست: آدمهای مدل شده از دنیای واقعی بنا بر نیازی که مدلسازی به سادهسازی و حذف جزئیات دارد، معمولا کمی عامتر از آن هستند که بتوان آنها را دقیقا بر من و شما و دیگری منطبق کرد. این آدمها اگر در دنیای واقعی دیده شوند، احتمالا کمی عجیب و غریب بهنظر میآیند. بنابراین لازم است که برای خودشناسی گامی از این مدلهای شخصیتی، روانکاوی و … جلوتر بگذاریم و نگاهی دقیقتر و عمیقتر به خودمان داشته باشیم.
اما چطور میشود این کار مشکل و نشدنی را انجام داد؟ با پرسیدن، با نگاه کردن و با جستجو. همه چیز از سؤال پرسیدن از خودمان آغاز میشود. پرسیدن سؤالهایی ساده با پاسخهای سختیاب و دیریاب. سؤالهایی که میتوانند ویرانکننده باشند. سؤالهایی که “پردهی پندار” را پاره میکنند و پنجرهای با شیشههای شفاف را به روی من و داستان زندگیام میگشایند.
اما با چه سؤالی باید شروع کرد؟ شاید همین سختترین سؤال ممکن باشد! اما برای فرار از این ترس از شروع کردن بیایید کمی سادهتر به ماجرا نگاه کنیم و با یک سؤال ساده شروع کنیم: “خودت را در یک جمله تعریف کن!” انگار سختتر شد!
این سؤال ظاهرا ساده اما بسیار سخت بهدنبال پاسخی است که اگر بیابیمش دنیا رنگ و بوی دیگری خواهد یافت. این سؤال را اینگونه هم میتوان مطرح کرد: “با بودن من این دنیا چه تغییری کرده است؟” یا “اگر روزی نباشم از این دنیا چه چیزی کم خواهد شد؟” میشود این سؤالات را باز هم به سؤالاتی دیگر شکست یا جور دیگری آنها را تفسیر کرد. در هر حال هدف اصلی برای ما رسیدن به همان تکجملهای است که در بند قبلی از آن صحبت کردیم. اینجا تازه نقطهی شروع است.
“خودشناسی ” سختترین کار دنیا است. پیشفرض اغلب ما در زندگی این است که خودمان را میشناسیم. اما همین پیشفرض خیلی وقتها ریشهی بزرگترین مشکلات زندگی ماست: وقتی فرصت بزرگی از دست میرود که بعدها میفهمیم با تکیه بر قوتها و شایستگیهای مان میتوانستهایم از آن بهرهبرداری کنیم یا وقتی شکستی بزرگ پیش میآید که متوجه میشویم بهدلیل ضعفهایمان بوده
اشاره: از همان روزهای اول راهاندازی گزارهها بخش مشاورهی مدیریت بهدلیل علائق شخصی و تخصصی من، یکی از بخشهای اصلی اینجا بود. بیش از یک سال است بهدلیل مسائل مختلفی که شرح آنها از حوصلهی اینجا خارج است، انتشار پستهایی در این زمینه متوقف شده بود. اما با توجه به نیازی که همچنان به محتوا در این حوزه وجود دارد و با در نظر داشتن حجم بالایی از محتوای تخصصی در این حوزه که قبلا برای چندین پروژهی پژوهشی تدوین کردهام، از این هفته مجددا بخش مشاورهی مدیریت در گزارهها شبهای سهشنبه کلید میخورد. در این بخش تلاش میکنم مطالبی متنوع و جذاب و البته کاربردی منتشر کنم. سعی خواهم کرد در این مطالب به تخصصم تحلیل کسب و کار نیز که این روزها همچنان از نظر محتوای فارسی بسیار مظلوم است نیز بپردازم.
فکر کردم شاید بد نباشد این مجموعه مطالب را با تاریخچهی مختصر مشاورهی مدیریت آغاز کنیم:
یک مرور مختصر بر تاریخچهی مشاورهی مدیریت باعث میشود تا درک بهتری نسبت به ماهیت این صنعت و روندی را که برای توسعه تا امروز طی کرده، بهدست بیاید. ریشههای اولیهی پدیدهای بهنام مشاورهی مدیریت به زمان انقلاب صنعتی باز میگردد. زمانی که ابداع “کارخانهی مدرن” و تحولات اجتماعی و نهادی پدید آمده در سازمان، توسعه و بهبود زندگی بشر در دنیای مدرن را پایه گذاشت. مشاورهی مدیریت هم از زمانی که عامسازی و سازماندهی تجارب مدیریتی برای دانشمندان و علاقهمندان این حوزه از علوم بشری امکانپذیر شد، بهوجود آمد. در واقع در روزهای آغازین پدید آمدن علم مدیریت، هدف پیشگامان این علم کشف و تشریح و اعمال روشها و اصولی بود که میتوانستند در همهی سازمانها و موقعیتها بهکار گرفته شوند. در مقابل کارآفرینان و صاحبان صنایع نیز مشتاقانه بهدنبال روشها و رویکردهای نوینی میگشتند که بتوانند بهرهوری کارگاه و کارخانه و نیروی کار خود را افزایش دهند. بدین ترتیب با پیوند نیازها و علایق این دو گروه، مشاورهی مدیریت متولد شد.
جدول زیر بهصورت خلاصه روندهای تاریخی توسعهی صنعت مشاورهی مدیریت را نمایش میدهد:
اشاره: از همان روزهای اول راهاندازی گزارهها بخش مشاورهی مدیریت بهدلیل علائق شخصی و تخصصی من، یکی از بخشهای اصلی اینجا بود. بیش از یک سال است بهدلیل مسائل مختلفی که شرح آنها از حوصلهی اینجا خارج است، انتشار پستهایی در این زمینه متوقف شده بود. اما با توجه به نیازی که همچنان به محتوا در این حوزه وجود دارد
شما فقط یک بار زندگی خواهید کرد؛ البته اگر درست از آن استفاده کنید، همین یک بار کافی است!
جو. ای. لوئیس
شما فقط یک بار زندگی خواهید کرد؛ البته اگر درست از آن استفاده کنید، همین یک بار کافی است! جو. ای. لوئیس دوست داشتم!۳
کسب و کار نسبتی مستقیم با کسب درآمد دارد. کسب و کارها با “آب حیات عشق”شان یعنی درآمد است که مفهوم وجودی خاص خود را مییابند. بدون درآمد کسب و کار مفهومی ندارد و احتمالا چیزی جز سرگرمی یا کار خیریه نخواهد بود. البته بدیهی است که کسب درآمد و سودآوری تنها یک جنبه از جنبههای متعدد کسب و کار است و در واقع این “خلق ارزش” برای مشتریان، سهامداران و ذینفعان است که کسب و کار را معنادار میسازد؛ اما بخش مهمی از این ارزش ـ اگر نگوییم اصلیترین بخش آن ـ ارزش پولی کسب و کار است.
در دوران رکود اقتصادی چند سال اخیر، بسیاری از کسب و کارها در کسب درآمد دچار مشکلات مختلفی شدهاند. مشکل کاهش تقاضای مؤثر از جانب مشتریان است؛ چرا که مشتریان پول کافی برای خرید در اختیار ندارند و حتی اگر پولی هم داشته باشند، اولویتهای بسیار مهمی چون: مسکن، خورد و خوراک و سلامت پیش رویشان است که هزینههای آنها در سالهای اخیر افزایش سرسامآوری داشتهاند (گزارش هزینههای خانوار مربوط به سال ۱۳۹۲ را ببینید.)
بسیاری از کسب و کارها با کاهش تولید و هزینهها و نیروی انسانی خود بهدنبال جبران ضررهای ناشی از این کاهش تقاضا و درآمد هستند. اما آیا این تنها راهحل پیش روی کسب و کارهاست؟ آیا با خلق ارزش بیشتر نمیتوان به افزایش درآمد پرداخت؟ مشکل همینجاست که معمولا خلق ارزش معادل طراحی و تولید و عرضهی محصولات و خدمات جدید یا بهبود یافته فرض میشود و کسب و کارها، از فرصتهای دیگر کسب درآمد (البته با رعایت دو محدودیت بسیار مهم قانون و اخلاق) غفلت میورزند. اما مگر راه دیگری هم وجود دارد؟ بله. علم مدیریت استراتژیک راهکار این مشکل را به ما نشان داده است.
بیایید با یک مثال شروع کنیم. اپاستور اپل سالانه بخش مهمی از درآمد سالانهی اپل را تأمین میکند. آیا اپاستور یک محصول یا خدمت ذاتی در کسب و کار سنتی اپل ـ طراحی و فروش دستگاههای دیجیتالی ـ است؟ خیر. اما امروزه در چارچوب یک مدل کسب و کار جامعنگر بهنام اکوسیستم اپلی بهعنوان یک خدمت مکمل تبدیل به یک مدل کسب و کار جذاب برای اپل شده است. این کسب و کار، خدمت مکملی را برای دستگاههای اپلی فراهم میآورد که آنها را در عمل قابل استفاده میکند: نرمافزار و محتوا. هیچ دستگاه دیجیتالی بدون این دو عامل مهم، کاربرد چندانی نخواهد داشت! جالب است بدانید که این مثالی از کاربرد استراتژی اصلی کلاسیک توسعهی محصول است. این مدل کسب و کار هنوز یک کسب و کار اصلی برای اپل نشده؛ اما درآمدزایی بیشتری از کسب و کار موجود اپل ـ فروش دستگاههای دیجیتال ـ برای اپل ایجاد میکند.
اما آیا میشود از همین الگو در کسب و کارمان استفاده کنیم؟ بله. مقالهی این هفته به بررسی این موضوع میپردازد و پیشنهادی جذاب دارد: چطور میشود از کسب و کار موجود پول بیشتری درآورد؟ مقاله به بررسی یک مطالعهی موردی میپردازد که روی شرکتهای هواپیمایی انجام شده است. اما قبل از پرداختن به ایدهی اصلی مقاله بیایید به یک موضوع مهم دقت کنیم. اغلب، وقتی از ایجاد کسب درآمد بیشتر برای کسب و کار سخن گفته میشود، همه بهیاد تولید و عرضه و فروش تعداد بیشتری واحدهای محصولات یا خدمات میافتند و در نتیجه سراغ ابزارهای بازاریابی و فروش میروند. اما آیا این تنها راه ممکن است؟ حالا بیایید بهسراغ ایدهی مقالهی هفته برویم.
مقاله به یک رویکرد ساده اما بسیار مهم در بازار شرکتهای هواپیمایی اشاره میکند که کلید حل معما است. شرکتهای هواپیمایی بهصورت معمول همراه بلیط یک بستهی خدماتی استاندارد را در اختیار مشتری قرار میدهند: بلیط هواپیما، وزن بار تا میزان مشخص، وعدهی غذایی و چیزهایی شبیه اینها. این بستهی استاندارد در این بازار مورد پذیرش مشتریان قرار گرفته است. اما همهی ماجرا این نیست. خدمات مشتریان در شرکتهای هواپیمایی به این بستهی استاندارد محدود نیست. شما میتوانید از خدماتی دیگر ـ مثل بار اضافه، وعدهی غذایی جداگانه (البته نه در پروازهای داخلی!) و … ـ هم استفاده کنید؛ البته بهشرط اینکه هزینهشان را بپردازید! در مقاله به آمارهای درآمدهای قابل توجه شرکتهای هواپیمایی از این خدمات اشاره شده است.
اصل قصه همینجا است. شرکتهای هواپیمایی با ارائهی “ارزشی” فراتر از ارزش معمول کسب و کار خود، به کسب درآمد بیشتر میپردازند. کمی دقت کنید: اینجا با یک مدل کسب و کار جذاب مواجهیم که بهکمک آن از پایگاه مشتریان کنونی میتوانیم درآمد بیشتری داشته باشیم! در ادبیات طراحی کسب و کار به این مدل کسب و کار “خدمات ارزش افزوده (Value Added Services)” گفته میشود. جدا از تجربهی موفق شرکتهای هواپیمایی، یک دلیل سادهی فلسفی (!) هم میتوان برای آن ارائه کرد: طبق تحقیقات انجام شده احتمال فروش به مشتری قدیمی بیش از سه تا ۱۲ برابر احتمال فروش به مشتری جدید است!
برای خدمات ارزش افزوده میتوان مثالهای دیگری هم زد. مثلا:
۱- در کسب و کار: هر خدمتی غیر از مکالمه ی صوتی روی شبکههای تلفن ثابت و همراه، یک خدمت ارزش افزوده است. بنابراین مثلا پیامکی که جزئی از زندگی روزمرهی ماست در واقع یک خدمت ارزش افزوده است. حالا به این فکر کنید که شرکتهای فعال در این حوزه، چه درآمدهایی از ارسال پیامکهای حاوی محتوای درخواستی و مورد علاقهی شما دارند!
۲- در زندگی روزمره: اگر سری به قهوهخانهها زده باشید، قهوهچی با سینی چای در دست همواره در حال سر زدن به مشتریان است. این استکانهای خوشطعم و کمرباریک چای، در اغلب موارد رایگان یا خیلی ارزان هستند. حالا اگر بخواهید غذا یا قلیان صرف کنید … به درآمد آقای قهوهچی از این دو محصول با ارزش افزوده و مقایسه با ضرر چای رایگان فکر کنید!
با این اوصاف خدمات ارزش افزوده یکی از گزینههای کلیدی پیش روی کسب و کارها برای افزایش درآمد خود در این روزهای رکود اقتصادی هستند. اما پیش از تصمیمگیری برای استفاده از این مدل کسب و کار لطفا به نکات زیر دقت کنید:
۱- خدمات ارزش افزوده روی ارزش افزوده برای مشتری تعریف میشوند نه محصول / خدمت خاص. بنابراین هم کسب و کارهای تولیدی میتوانند به مشتری کنونی خدمترسانی کنند و هم کسب و کارهای خدماتی میتوانند محصول بفروشند!
۲- لازم است حتما مشتری درک مناسبی از تفاوت میان ارزش اصلی کسب و کار و ارزش افزودهی آن داشته باشد. مشتری باید بداند که چرا باید پول بیشتری را پرداخت کند و چه چیزی بهدست میآورد!
۳- مدیریت تجربهی مشتریان در استفاده از مدل کسب و کار خدمات ارزش افزوده اهمیت بسیاری دارد. مشتریان خیلی سریع تجربیات بد خود را با دیگران بهاشتراک میگذارند؛ اما تجربیات مثبت باید اینقدر تکرار شوند و آنقدر عالی باشند تا مشتری در جمع دیگران از آنها سخن بگوید.
پ.ن. از این پس بیشتر دربارهی مدلهای کسب و کار مربوط به بهدست آوردن درآمد بیشتر از پایگاه مشتریان کنونی کسب و کار خواهم نوشت.
کسب و کار نسبتی مستقیم با کسب درآمد دارد. کسب و کارها با “آب حیات عشق”شان یعنی درآمد است که مفهوم وجودی خاص خود را مییابند. بدون درآمد کسب و کار مفهومی ندارد و احتمالا چیزی جز سرگرمی یا کار خیریه نخواهد بود. البته بدیهی است که کسب درآمد و سودآوری تنها یک جنبه از جنبههای متعدد کسب و کار
” *فکر میکنی که آنچلوتی در رئال چطور کار خواهد کرد؟
ـ خیلی خوب. چون کارلو همیشه درهمهجا موفق بود. با احترامی که برای پاریسنژرمن قائلم باید بگویم که او حالا مجبور نیست که ذهنیت یک تیم را عوض کند و برای حکمفرما کردن فلسفهاش کار را از صفر شروع کند. در رئال همهی اینها وجود دارد و تنها کاری که باید انجام دهد، رسیدن به موفقیت است.
* ویژگی اصلی او به عنوان یک سرمربی چیست؟
انتقال آرامش به بازیکنانش و به مجموعهی تیم. ما در مورد فردی صحبت میکنیم که دانش زیادی از فوتبال و تمام کلیدهای این ورزش دارد.” (مصاحبهی پائولو مالدینی بزرگ در مورد ورود کارلتو به رئال در فصل پیش؛ اینجا)
کارلو آنچلوتی یکی از بزرگترین مربیان حاضر فوتبال جهان و یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ است. فتح سه لیگ قهرمانان اروپا شاید بیش از هر چیزی نشانگر این موضوع باشد. کارلتو همواره در تیمهای بزرگ مربیگری و همواره نتایج درخشانی گرفته است. سیاههی افتخاراتش رشک بسیاری از مربیان بزرگ فوتبال دنیا را برمیانگیزد. اما چه چیزی عامل موفقیتهای درخشان کارلتو شده است؟ پائولو مالدینی بزرگ توضیح داده است. به جملات پررنگ شده دقت کنید:
۱- کارلتو بهعنوان یک مربی / مدیر بزرگ، دارای فلسفهی فوتبالی خاص خود است. تیمهای کارلتو دارای ویژگیهایی شبیه هم هستند. استراتژی تیمهای کارلتو ـ از میلان گرفته تا رئال ـ بازی فیزیکی و پرسینگ شدید و تکیه بر ضدحملات کوبنده است (البته این با سبک دفاعی مورینیو کاملا متفاوت است!) بههمین شکل هر مدیری برای موفقیت در کسب و کار / سازمان / واحد تحت مدیریت خود، نیازمند داشتن فلسفهای مشخص، ساده و متمایز است. این فلسفهی مدیریتی در قالب استراتژیهای کسب و کاری / سازمانی / بخشی نمود مییابند و اجرا میشوند.
۲- کارلتو همواره در تیمهایی بزرگ، محترم و با سابقهی درخشان مربیگری میکند؛ تیمهایی که با فلسفهی مربیگری / مدیریتی او سازگارند! بنابراین تناسب فلسفهی مدیریتی با هویت، سوابق و شایستگیهای کسب و کاری / سازمانی نکتهی بسیار کلیدی در موفقیت یک مدیر است. فراموش نکنید تحولات بزرگ در کسب و کار و سازمان شما از تحول درونی خود شما آغاز میشوند.
۳- فلسفهی مدیریتی کارلتو با عملکرد او همخوانی دارد. کارلو هر جا پا گذاشته یک تیم پر از بحران را تحویل گرفته و آن را تا ساحل آرامش موفقیت پیش برده است.
مدیران بزرگ همگی دارای فلسفهی مدیریتی خاص خود هستند که آنها را در مقام سخن و عمل خود آنها و سازمانشان را از دیگران متمایز میسازد. این فسلفه از درون آنها، از رؤیاها و آرزوهایشان، از نگرششان به دنیا و از ارزشهای درونیشان نشأت میگیرد. فلسفهی مدیریتی شما چیست؟
” *فکر میکنی که آنچلوتی در رئال چطور کار خواهد کرد؟ ـ خیلی خوب. چون کارلو همیشه درهمهجا موفق بود. با احترامی که برای پاریسنژرمن قائلم باید بگویم که او حالا مجبور نیست که ذهنیت یک تیم را عوض کند و برای حکمفرما کردن فلسفهاش کار را از صفر شروع کند. در رئال همهی اینها وجود دارد و تنها کاری
این هفته خبرهای خوشی در گزارهها در پیش است. 🙂
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
یافتن هدفی برای زندگی گریختن از حبابی که در اطرافمان ساختیم! (فرانک مجیدی؛ یک پزشک) (عااااااااالی!)
زندگی «شاد» یا زندگی «پرمعنا»؟! (بسیار تفکربرانگیز!)
تصاویر مردی که با سری وارونه زندگی میکند (و موفق است!)
راهنمای مدیریت زمان برای فری لنسرها (دیجیتائو)
۱۳ ایده برای اینکه در کمتر از ۵ دقیقه تاثیر ماندگاری از خود برجای بگذاریم (استاد پرویز درگی)
مدیریت کسب و کار:
شرکتهای موفق جهان چگونه استخدام میکنند؟ شرکتهای بزرگ ایران چگونه استخدام میکنند (شهرام کریمی؛ یاداشتهای صنایعی)
انتظار کارفرما (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی) (درد دل مشترک تمام مشاوران!)
چگونه میتوان فرهنگ یک سازمان را ارزیابی کرد؟ (محسن احمدی؛ یک مشاور)
ABCD؛ ابزار ایجاد اعتماد (سید محمد اعظمینژاد؛ مدیریت و منابع انسانی)
چگونه یک داستان فوقالعاده بگویید (بیزینس ترندز)
تجاریسازی:
چگونه کارآفرینان موفق تربیت کنیم؟
برندسازی در محصولات دانشبنیان ایرانی ضروری است
بسته حمایتی کسب و کار بینالملل فناورانه تدوین شد
حمایت ستاد فناوری نرم معاونت علمی ریاست جمهوری از صنایع فرهنگی
اقتصاد:
داستان ما و جهانی شدن (این مقالهی دکتر محسن رنانی جا داره روزی صد بار توسط تمامی ایرانیها خونده بشه)
افتتاح مرکز جذب و خدمات سرمایهگذاری استان تهران
ستاری: اقتصاد دانشبنیان در برنامه ششم توسعه باید محور اصلی باشد
جزئیات طرح تحول بانکی دولت یازدهم
عوامل موثر برچشم انداز اقتصادی جهان؟
آمار و اطلاعات کسب و کار و اقتصاد:
رتبه ۸۳ ایران در شاخص رقابتپذیری و رتبه ششم پساندازهای ملی ایران در جهان
سهم حمل ونقل عمومی ازکل سفرها؟ و چقدر کالا در سال ۹۳ ترانزیت کردیم؟
هزینه ایجاد هر شغل ۳۰۰ میلیون تومان است!
سهم ۵۱ درصدی بانکها در بنگاهداری
فاوا در جهان:
نقشهای از همه دستگاهها و گجتهای متصل به اینترنت دنیا (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
استیو بالمر نویسنده متن صفحه مرگ آبی ویندوز است (دیجیاتو)
فاوا در ایران:
امضای تفاهمنامه همکاریهای بین وزارتخانههای ارتباطات، فرهنگ و صنعت (خبر بسیار مهم!)
پنج برنامه کلیدی دولت در حوزه ICT
۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در حوزه ICT ایران نیاز است
برنامه جامع دولت الکترونیکی تا ۲ هفته دیگر ابلاغ میشود
نظام فضای مجازی براساس الگوی اسلامی ایرانی تدوین میشود
فناوری همراه:
نوکیا شبکهی آزمایشی ۵G راهاندازی میکند (زومیت)
اپل دلایل رایج عدم صلاحیت اپلیکیشن ها جهت حضور در اپ استور را منتشر کرد (دیجیاتو)
رسانههای اجتماعی:
بایدها و نبایدهای بازاریابی در رسانههای اجتماعی (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
هفت نکته روانشناختی در شبکه های اجتماعی برای هوشمندتر شدن کسب و کار – بخش اول و هفت نکته روانشناختی در شبکه های اجتماعی برای هوشمندتر شدن کسب و کار – بخش دوم (دیجیاتو) (بخش دوم مهمتر است؛ اگر اولی را هم نخواندید، دومی را بخوانید!)
اجتماعیترین دانشگاه دنیا کجاست؟
زن هلندی که بدون ترک آمستردام به کمک فیسبوک، خانواده و دوستانش را فریب داد تا باور کنند او به مسافرت جنوب شرق آسیا رفته (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
آمار و اطلاعات فاوا:
چشمانداز مثبت صنعت موبایل در ایران
این هفته خبرهای خوشی در گزارهها در پیش است. 🙂 پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با رنگ بنفش نمایش میدهم.