عموما وقتی هر جا حرف از “ایجاد تغییر” پیش می‌آید، مدیریت “مقاومت در برابر تغییر” نیز موضوع مهم دیگری است که باید به آن توجه کرد. می‌دانیم که از بین بردن کامل مقاومت در برابر تغییر نه ممکن است و نه مطلوب؛ چرا که به انرژی و منابعی که باید برای این کار صرف شود نمی‌ارزد. حتی اگر بشود در ظاهر مقاومت را از بین برد هم نیروهای پنهان مقاوم در برابر آن می‌توانند به‌مراتب قدرت بیش‌تری پیدا کنند. بنابراین باید مقاومت در برابر تغییر را کنترل و مدیریت کرد و نه نابود! البته همه‌ی این مقاومت‌ها نیز نادرست نیستند. چه بسا مقاومت یک فرد در برابر تغییر، به شناسایی جنبه‌های منفی پنهان مانده‌ی آن تغییر بیانجامد.

مسئله‌ی اصلی این‌جاست که منشأ مقاومت در برابر تغییر هم می‌تواند افراد باشند و هم سازمان (و هم هر دوی آن‌ها.) در حالی که عوامل مقاومت در برابر تغییر در سطح سازمانی بسیار شناخته شده‌اند، نقش عوامل فردی عموما نادیده گرفته شده است. مسئله، تفاوت میان “من می‌خواهم تغییر ایجاد کنم” تا “من تغییر ایجاد کردم” است! من هم بارها خواسته‌ام در زندگی‌ام تغییر ایجاد کنم؛ اما نشده و نتوانسته‌ام و دست آخر، همه‌ی دنیا را مقصر دانسته‌ام به‌جز خودم.

بنابراین به‌تر است به بررسی عوامل مقاومت در برابر تغییر در سطح فردی بپردازیم:

  • عادت: خیلی از اوقات فرد ایجاد تغییر را نمی‌پذیرد؛ فقط به این دلیل که به روش موجود انجام کار عادت کرده است!
  • احساس عدم امنیت: تغییر روش‌های معمول که برای فرد شناخته شده است، در انسان ایجاد نگرانی و عدم امنیت می‌کند.
  • عوامل اقتصادی: ممکن است افراد احساس کنند تغییر بر میزان حقوق و دستمزد آن‌‌ها اثرگذار است و در نتیجه در برابر آن مقاومت کنند.
  • ترس از ناشناخته‌ها: تغییر قرار است عامل جدیدی را جایگزین عامل شناخته شده‌ی امروز بکند. تا وقتی که فرد این عامل جدید را نشناسد، طبیعی است که دچار نگرانی در مورد آن شود. آیا در به‌کارگیری آن موفق خواهد شد؟ آیا تفاوت روش جدید با روش قبلی خیلی زیاد است و فرد باید تلاش قابل توجهی برای یادگیری آن انجام دهد؟ و سؤالات دیگری از این دست باعث می‌شوند تا فرد از ترس مواجهه با ناشناخته‌ها، در برابر پذیرش آن‌ها مقاومت کند.
  • فقدان آگاهی: بعضی وقت‌ها فرد یا نمی‌داند که باید از روش جدید استفاده کند و یا نمی‌تواند ماهیت روش جدید را بفهمد. بنابراین کار را هم‌چنان به روش قدیمی انجام می‌دهد (مدیران قدیمی که هنوز ایمیل ندارند را دیده‌اید؟)
  • عوامل اجتماعی: ممکن است فرد از این‌که با پذیرفتن روش جدید دیگران در مورد او چه فکر می‌کنند بترسد و در نتیجه در برابر تغییر مقاومت کند. در جاهایی که تغییر با هنجارهای عمومی (هر چند غلط) سازمانی و اجتماعی هم‌خوانی ندارند، این شکل مقاومت در برابر تغییر بسیار اهمیت می‌یابد.

چه در جایگاه مدیریت باشیم و چه در زندگی شخصی‌مان نیازمند تغییر باشیم، برای پذیرش تغییر نیاز داریم تا بیاموزیم و کشف کنیم چرا یک انسان در برابر تغییر مقاومت می‌کند. به این ترتیب می‌توانیم ببینیم که چرا تغییر نمی‌کنیم و چرا تغییر نمی‌کنند. 🙂

دوست داشتم!
۱۶

عموما وقتی هر جا حرف از “ایجاد تغییر” پیش می‌آید، مدیریت “مقاومت در برابر تغییر” نیز موضوع مهم دیگری است که باید به آن توجه کرد. می‌دانیم که از بین بردن کامل مقاومت در برابر تغییر نه ممکن است و نه مطلوب؛ چرا که به انرژی و منابعی که باید برای این کار صرف شود نمی‌ارزد. حتی اگر بشود در

بسیاری از افراد مشکل اصلی خود را در کسب و کارشان نبود سرمایه‌ی کافی می‌دانند: “وای اگر فلان‌قدر پول داشتم …” ترجیع‌بند ثابت بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک است. واقعیت این است که این نوع نگاه آن‌قدرها هم که ما فکر می‌کنیم درست نیست. سرمایه در شروع کسب و کار شرط لازم است اما کافی نیست. یک ایده‌ی بد با بیش‌ترین پول هم به‌جایی نمی‌رسد. در مقابل ایده‌های جذاب و جدید، حتی با کم‌ترین میزان پول هم می‌توانند به موفقیت برسند. داستان زندگی کارآفرینان بزرگ و موفق را که بخوانید می‌بینید که خیلی وقت‌ها نداشتن پول آخرین مشکلی بوده که آن‌ها داشته‌اند! (مثلا داستان زندگی استیو جابز یا آقای بهروز فروتن کارآفرین موفق ایرانی را بخوانید.) بنابراین اگر ایده‌ی جذابی دارید که می‌دانید می‌تواند در بازار بسیار موفق باشد، برای شروع کردن تردید نکنید.

وقتی تصمیم به شروع گرفتید پیش از هر چیز باید کسب و کار کوچک‌تان را همانند یک موجود زنده ببینید. موجودی که چند سالی “عمر” می‌کند و روزی به‌دنیا می‌آید و متأسفانه روزی دیگر این دنیای فانی را ترک می‌کند. در ادبیات مدیریت به ماجرای زندگی یک کسب و کار “چرخه‌ی عمر” گفته می‌شود.

برای این منظور چرخه‌ی عمر سازمان به چند نقطه‌ی کلیدی تقسیم می‌شود. نقاطی که هم‌چون قرارگاه‌های کوه‌پیمایی هستند که هر نقطه در ارتفاع خاصی قرار دارد، دارای ویژگی‌های خاص خود هستند. بنابراین در طول دوران رشد کسب و کار، وضعیت و ویژگی‌های سازمان تغییر می‌کنند تا به یک نقطه‌ی مشخص برسد. مراحل ایجاد یک کسب و کار کوچک عبارتند از:

  • آغاز: در این مرحله کارآفرین بعد از یافتن ایده‌‌ای جذاب برای پاسخ‌گویی به یک نیاز مشخص در بازار، راه‌اندازی کسب و کار کوچک‌ش را کلید می‌زند. این مرحله با عرضه‌ی محصول یا خدمت به بازار پایان می‌یابد.
  • بقا: در طول یک تا سه سال اول، هر کسب و کار کوچک باید برای ماندن در بازار با رقبا رقابت کند.
  • رشد: در مرحله‌ی بعد کسب و کار رونق می‌گیرد و فروش آن رشد می‌یابد.
  • توسعه: با رسیدن کسب و کار به یک نقطه‌‌ی نسبتا باثبات، مالکان آن مجبور می‌شوند برای کنترل هزینه‌ها و حفظ ثبات و اثربخشی سازمان، دست به توسعه‌ی نظام‌‌های سازمانی نظیر نظام‌های برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی و کنترل بزنند.
  • بلوغ: در این مرحله کسب و کار تبدیل به یک شرکت معتبر در حوزه‌ی کاری خودش می‌شود. مهم‌ترین وظیفه‌ی حداقلی مالکان و مدیران کسب و کار در این مرحله، حفظ سازمان در نقطه‌ای است که در آن قرار گرفته است.

اما چرا در عنوان مطلب از “قصه” صحبت کرده‌ام؟ حداقل به‌دلایل زیر:

۱- قصه و داستان چیزی است که در ابتدا وجود خارجی ندارد؛ اما می‌تواند به‌دست خود ما در دنیای واقعی محقق شود.

۲- قصه هم منطق دارد و هم با احساسات در ارتباط است.

۳- قصه باورکردنی است!

۴- قصه هم روایت‌گر یک مسیر است و هم روایت‌گر یک لحظه و یک دوره از زندگی.

۵- قصه بهترین راه برای متقاعد کردن دیگران است.

در سال‌های اخیر، موضوع قصه‌‌گویی در حوزه‌های مختلف دنیای کسب و کار به‌شدت مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع به‌ویژه در مباحث مربوط به: فروش ایده‌ی کسب و کار به سرمایه‌گذاران و فروش محصول به مشتری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است.

داستان کسب و کار و محصول شما چیست؟ قصه‌ی زندگی حرفه‌ای خودتان به‌عنوان یک برند شخصی چطور؟ پاسخ به این سؤالات، راه جدیدی برای فروش جلوی پای شما می‌گذارند.

دوست داشتم!
۱۳

بسیاری از افراد مشکل اصلی خود را در کسب و کارشان نبود سرمایه‌ی کافی می‌دانند: “وای اگر فلان‌قدر پول داشتم …” ترجیع‌بند ثابت بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک است. واقعیت این است که این نوع نگاه آن‌قدرها هم که ما فکر می‌کنیم درست نیست. سرمایه در شروع کسب و کار شرط لازم است اما کافی نیست. یک ایده‌ی

“بارسا باشگاه بزرگی است. با بازیکنانی که این‌جا داریم، مشخص است که یک ما سبک بازی خاص داریم. تمرکز رسانه‌ها همیشه روی مالکیت توپ بارسا است. اما ضروری است که به متغیرهای دیگری هم توجه کنیم که آن‌ها هم در دی‌ان‌ای بارسا وجود دارند. مثلا رونالد کومان عادت داشت پاس‌های مورب بلند برای هریستو استویچکوف بفرستد.” (تاتا مارتینو؛ سرمربی بارسا؛ این‌جا)

یکی از سؤالاتی که معمولا در همان اولین گام‌های تدوین برنامه‌ی استراتژی کسب و کار با آن مواجهیم، تعیین “فلسفه‌ی وجودی کسب و کار” است. شنیدید که بعضی‌ها می‌گویند من به پوچی فلسفی رسیدم؟ این آدم‌ها در واقع منظورشان این است که هدف و دلیل و انگیزه‌ای برای زندگی ندارند (و آیا ما به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای این‌ها را داریم؟) به‌همین شکل هر کسب و کاری نیز بدون داشتن دلیلی برای زنده بودن و هدفی برای رسیدن به روزمرگی می‌افتد که نتیجه‌ی آن، تسریع رسیدن کسب و کار به سراشیبی افول در چرخه‌ی عمر آن است.

اما منظور از فلسفه‌ی وجودی چیست؟ تاتا مارتینو مربی دوست‌داشتنی این روزهای بارسا پاسخ جالبی به این سؤال داده است: فلسفه‌ی وجودی همان دی‌ان‌ای کسب و کار است! اما دی‌ان‌ای چیست؟

دی‌ان‌ای اسید دزوکسی ریبونوکلئیک، یک اسید نوکلئیک است که حاوی دستورات ژنتیکی مورد استفاده برای رشد و نمو و کارکرد همه‌ی جانداران است. نقش اصلی مولکول دی‌ان‌ای ذخیره‌ی درازمدت اطلاعات ژنتیکی است. دی‌ان‌ای را اغلب با مجموعه‌ای از نقشه‌ها مقایسه می‌کنند، چرا که حاوی دستورات مورد نیاز برای ساخته شدن تمام اجزای دیگر سلول‌ها است.” (این‌جا)

بنابراین دی‌ان‌ای طرح و نقشه‌ و روش ساخته شدن یک سیستم زنده و پویا است: این‌که این سیستم از چه اجزایی ساخته شده است و چطور باید آن را از ابتدا ساخت و توسعه داد. در حوزه‌ی کسب و کار، نقش فلسفه‌ی وجودی همین است. فلسفه‌ی وجودی پاسخ همان سؤال “دلیل و هدف زندگی‌ کسب و کار من جیست؟” است. این‌که کسب و کار شما “آمدن‌ش از بهر چه بود”، “از کجا آمد، کجاست و به کجا می‌رود” و البته این‌که “داستان‌ش چیست؟”

معمولا فلسفه‌ی وجودی کسب و کارها را با پاسخ به سه سؤال زیر تدوین می‌کنیم:

۱- چه نیازی در دنیای واقعی و در درون خودتان باعث راه‌اندازی این کسب و کار شد؟

۲- گروه‌های هدف مشتری اصلی شما چه کسانی هستند؟

۳- مزیت‌های رقابتی یا همان شایستگی‌های اصلی این کسب و کار کدام‌اند؟ ما چه چیزی داریم که دیگران ندارند؟ یا به بیان دیگر: چرا مشتریان باید من را انتخاب کنند، نه رقیب‌م؟

پاسخ این سه سؤال ظاهرا ساده در کنار هم سازنده‌ی فلسفه‌ی وجودی هر کسب و کار هستند. می‌بینید که فلسفه‌ی وجودی، کسب و کار را در حالت مطلوب و غایی‌اش توصیف می‌کند.؛ پس یک رؤیای بزرگ دست‌یافتنی است! کسب و کار براساس این طرح و نقشه‌ی بزرگ، از نقطه‌ای شروع می‌شود و مدام رشد و توسعه می‌یابد تا سرانجام روزی به “قامت بلند تمام‌”ش درآید.

اما تاتا مارتینو به نکته‌ی مهمی اشاره کرده است: معمولا در طول دوران حیات یک کسب و کار، به‌دلایل مختلف ـ به‌ویژه امکانات موجود ـ یک یا چند جزء فلسفه‌ی وجودی کسب و کار نمود بیش‌تری می‌یابند و به‌نوعی تبدیل به نماد آن کسب و کار می‌شوند. به‌عنوان مثال: همه بارسا را با مالکیت توپ می‌شناسند. تیم‌های مورینیو با سبک دفاعی و ضدحمله‌های برق‌آسای‌شان معروف‌اند. به‌همین شکل در حوزه‌ی کسب و کار همه آی‌بی‌ام را شرکت سخت‌افزاری می‌دانند (در حالی که بیش از ۹۰ درصد درآمد آی‌بی‌ام از نرم‌افزار و خدمات است!) یا مک‌دونالد اگر چه رستوران زنجیره‌ای مشهوری است؛ اما کسب و کار واقعی‌اش خرید و فروش مستقلات است! در این مثال‌ها، واقعیت کسب و کار با آن‌چه در نگاه و باور عامه‌ی مردم است متفاوت است؛ اما نکته‌ی کلیدی ماجرا این است که نگاه مدیران به مذل کسب و کارشان، نگاه درستی است و آن باور عمومی مردم (برند) هم برای توسعه‌ی شهرت این کسب و کارها و پول درآوردن از مشتریان واقعی‌شان (که در مورد هر دو شرکت کسب و کارها هستند!) مفید است. مشکل جایی پیش می‌آید که مدیران کسب و کار هم به دام این نگاه‌های بخشی‌نگر بیفتند و هویت و فلسفه‌ی وجودی کسب و کار را با روش‌های اجرایی و تاکتیک‌های مقطعی اشتباه بگیرند!

تاتا همین را دارد می‌گوید. او می‌گوید که اگر چه بارسا با “توتال فوتبال” و “حفظ توپ‌”ش معروف است؛ اما همین تیم در همین سبک بازی (=فلسفه‌ی وجودی)، در سال‌های نه‌چندان دور از روش‌های دیگر بازی هم استفاده کرده است. مارتینو می‌گوید که اگر چه هویت و دی‌ان‌ای ما ثابت است؛ اما روش اجرای این دی‌ان‌ای می‌تواند متنوع‌تر باشد (همان‌طور که در هستی می‌بینیم از یک نوع دی‌ان‌ای، چه تنوع حیرت‌انگیزی از جانداران منحصر به‌فرد را شاهدیم!)

می‌دانیم که خلقت از دی‌ان‌ای آغاز می‌شود و بدون آن پابرجا باقی نمی‌ماند و می‌دانیم که دی‌ان‌ای، تنها عامل بیولوژیکی منحصربه‌فرد بودن ما در این دنیای خاکی و فانی است. در دنیای کسب و کار هم فلسفه‌ی وجودی کسب و کار همانند دی‌ان‌ای عمل می‌کند و کلید اصلی بقا و رشد و توسعه‌ی کسب و کارها است. دی‌ان‌ای کسب و کار شما چیست؟ آن را همین امروز دریابید!

دوست داشتم!
۳

“بارسا باشگاه بزرگی است. با بازیکنانی که این‌جا داریم، مشخص است که یک ما سبک بازی خاص داریم. تمرکز رسانه‌ها همیشه روی مالکیت توپ بارسا است. اما ضروری است که به متغیرهای دیگری هم توجه کنیم که آن‌ها هم در دی‌ان‌ای بارسا وجود دارند. مثلا رونالد کومان عادت داشت پاس‌های مورب بلند برای هریستو استویچکوف بفرستد.” (تاتا مارتینو؛ سرمربی بارسا؛

آخر هفته مهمان دوستان عزیزم در استارت‌آپ‌ویکند ساری بودم. یک تجربه‌ی جذاب دیگر کنار دوستان عزیز خودم و البته کلی جوان باانگیزه. 🙂 تازه از سفر برگشته‌ام و اولین کارم نوشتن پست لینک‌های هفته با ۲۴ ساعت تأخیر است.

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

فاصله بین دانستن و گفتن با عمل | سید بابک علوی

رزومه کاری و کار رزومه‌ای (مسعود بینش) (البته با برخی نکات این مطلب موافق نیستم؛ ولی کلیت‌اش درد دل بسیاری از مدیران است!)

ایسنا – زشت‌ها به یادماندنی‌ترند!

این موسیقی است که به آواز معنا می‌دهد

ساده‌ترین​​کارها برای داشتن یک روز​خوب

مدیریت کسب و کار:

تقویت تفکر استراتژیک (ابراهیم حیدری)

بزهکاری یا کارآفرینی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

کارهای هفتگی یک مدیر پروژه (محسن احمدی؛ یک مشاور)

پاندورا، چگونه پاندورا شد؟ واقع‌بینی و سنجیده عمل کردن در مقابل جاه‌طلبی‌های بی‌سرانجام (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

۵ ایده واقعی بازاریابی پارتیزانی با توجه به بودجه محدود (بیزینس‌ترندز)

۷ رویکرد برای تحول تجارت الکترونیک در بنگاه‌های کوچک – ایستنا

اقتصاد:

تولید ناخالص داخلی هشتاد ساله شد

اقتصاد آنلاین – مصوبه آزاد شدن ورود کالای گروه ۱۰ (خبر بسیار مهم اقتصادی هفته!)

اقتصاد آنلاین – محسن رنانی: نمی دانیم در بحران هستیم

قیمت تمام شده پول در بانک‌های خصوصی از مرز ۲۰ درصد گذشت/ پول گران چاقوی دو لبه برای بانک‌ها

آمار و اطلاعات مدیریت کسب و کار:

اقتصاد آنلاین – بودجه‌سال آینده:۷۹۳ هزار میلیارد تومان

اقتصاد آنلاین – افزایش‌هزینه‌شهرنشینی به۱۶٫۴میلیون‌تومان

اقتصاد آنلاین – اقتصاد ایران بسته‌‌تر شد

اقتصاد آنلاین – “مانکن”؛ روزی یک میلیون تومان!

علم و فناوری:

چرا انسان‌ها اینقدر به وسوسه و گناه متمایلند – وسوسه از دید نوروساینس (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ایسنا – تفاوت کابوس دیدن مردان و زنان

صنعت فاوا در ایران و جهان:

پنج پیش‌بینی فناورانه آی‌بی‌ام برای پنج سال آینده

مروری بر گرایش‌های تکنولوژیک سال ۲۰۱۴ – ایستنا

نام تبلت و کتاب‌های موردعلاقه بیل گیتس ونظر او درباره نادلا و زاکربرگ/ پاسخ‌های مرد دوست‌داشتنی آی تی

برندگان و بازندگان رومینگ ملی

گوگل دومین شرکت باارزش آمریکا شد

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

ایتنا – خبر فوری: لغو تحریم تبادلات پولی ایرانیان برای خرید تجهیزات و سرویس‌های اینترنتی (خبر خوش بسیار مهم این هفته!)

پرحرف و حدیث‌ترین بازی موبایل این روزها (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک) (بخونید و با این بازی پدیده‌ی سابق آشنا شوید!)

ایتنا – آیا نینتندو به بازار بازی‌های موبایل وارد خواهد شد؟

ایتنا – مدیر ایرانی یوتیوب برکنار شد

درخواست سهامداران مایکروسافت از مدیرعامل جدید: تعطیلی سرویس بینگ، ایکس‌باکس و سرفیس – زومیت

رسانه‌های همراه:

مایکروسافت قصد دارد پشتیبانی از اپلیکیشن‌های اندروید را به ویندوز اضافه کند (فارنت)

لنوو: با معرفی مجدد موتورلا به بازارهای مختلف آن را به سودآوری باز می‌گردانیم – زومیت

آسیا بزرگ‌ترین بازار اپلیکیشن‌های تلفن همراه

رسانه‌های اجتماعی:

دوستان شما در شبکه‌های اجتماعی احتمالا پولدارتر و شاد‌تر از شما هستند! | رسانه‌های اجتماعی (بسیار جالب و خواندنی!)

ایسنا – دیپلماسی “هشتکی” ایرانیان علیه جیش العدل FreeIranainSoldiers #

آمار و اطلاعات فاوا در ایران و جهان:

۴ میلیون خرید اینترنتی ایرانی‌ها در سال گذشته

تنها ۴۰ درصد از ترافیک وب مربوط به انسان‌ها است – زومیت

سهم ۲۰ درصدی ابزارهای همراه از پرداخت‌های مالی در سراسر جهان – ایستنا

دوست داشتم!
۱

آخر هفته مهمان دوستان عزیزم در استارت‌آپ‌ویکند ساری بودم. یک تجربه‌ی جذاب دیگر کنار دوستان عزیز خودم و البته کلی جوان باانگیزه. 🙂 تازه از سفر برگشته‌ام و اولین کارم نوشتن پست لینک‌های هفته با ۲۴ ساعت تأخیر است. پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال

اهمیت برندسازی برای موفقیت کسب و کارها در سالیان اخیر به‌خوبی شناخته شده است. هر کسب و کار با ایجاد یک برند متمایز می‌تواند ارزش افزوده‌ی بیش‌تری به مشتریان خود ارائه کند و با ایجاد یک حس خوب با آن‌ها ارتباط انسانی‌تر و در نتیجه پایدارتری برقرار کند. اما برند تنها در دنیای کسب و کار کاربرد ندارد و در زندگی شغلی و حتی روزمره‌ی هر یک از ما نیز کاربرد دارد.

کمی فکر کنید. در هر محیط اجتماعی ـ خانواده، محله، شهر و … ـ بسیاری از افراد با یک “لقب” یا یک “ویژگی” شناخته می‌شوند. مثلا: حسن آقا نانوای قابلی است، فاطمه خانم دستپخت بی‌نظیری دارد، حاج احمد در کار خیر و راه انداختن کار مردم است و … در سازمان‌ها و اصناف هم همین‌گونه است: آقای (الف) همه‌ی آیین‌نامه‌ها و قوانین سازمان را بلد است، خانم (ب) همیشه نظرات کارشناسی خوبی در مورد این موضوع دارد، آقای (پ) می‌داند فلان کالا را از کجا برای‌ات تهیه کند و …

اگر دقت کنید در مورد این لقب‌ها یا ویژگی‌ها چند نکته‌ی مشترک و مهم وجود دارد:

۱- معمولا ویژگی ذاتی نیستند و اکتسابی‌اند!

۲- در دوره‌ی زمانی طولانی پدید می‌آیند.

۳- وقتی ایجاد شوند، تغییر دادن‌شان کار بسیار مشکلی است.

نکته‌ی آخر، درد مشترک بسیاری از افراد است. فرد در سازمان محل کارش، در میان هم‌صنفان‌اش، در میان مشتریان‌اش و … به صفتی معروف و شناخته می‌شود که شاید خودش آن را دوست نداشته باشد و در مقابل علاقه داشته باشد به صفت یا توانمندی دیگری شناخته شود.

خبر خوب این است که کنترل این لقب یا ویژگی شناخته شده در دستان خود شما است و تکنیک‌های برندسازی شخصی نامیده می‌شود. از این پس برای شما درباره‌ی این‌که چطور برندسازی شخصی موفقی داشته باشید، بیش‌تر خواهم نوشت.

دوست داشتم!
۱۲

اهمیت برندسازی برای موفقیت کسب و کارها در سالیان اخیر به‌خوبی شناخته شده است. هر کسب و کار با ایجاد یک برند متمایز می‌تواند ارزش افزوده‌ی بیش‌تری به مشتریان خود ارائه کند و با ایجاد یک حس خوب با آن‌ها ارتباط انسانی‌تر و در نتیجه پایدارتری برقرار کند. اما برند تنها در دنیای کسب و کار کاربرد ندارد و در

راه و روش کسب و کار را فقط از دل کتاب‌ها نمی‌توان آموخت. هر جایی که فردی کسبی دارد می‌توان به‌دنبال درس‌های کسب و کار گشت. باور کنیم که همین مغازه‌دارانی که هر روز با آن‌ها سر و کار داریم، براساس تجربه‌شان می‌توانند به‌ترین و اثربخش‌ترین درس‌های کسب و کار را به‌زبان ساده به ما بیاموزند. از این پس هر از گاهی برای شما درباره‌ی درس‌های کسب و کاری که از گوشه و کنار خیابان و زندگی روزمره می‌توان آموخت خواهم نوشت. این هم اولین یادداشت من:

مدتی پیش روزی داشتم از یک میدان بسیار شلوغ در مرکز شهر رد می‌شدم که دخترکی جلوی من را گرفت: “آقا می‌شه یک لحظه تشریف بیارین؟”

گفتم: چرا؟

گفت: “بیا تا بگم!” و من را به جلوی میزش برد که پر از عطرهای گوناگون بود: “شما معمولا چطور عطری استفاده می‌کنید؟”

گفتم: “اگر دنبال فروختن عطر هستی، نیازی ندارم!”

گفت: “نگفتم چه عطری لازم دارید؛ گفتم چه عطری استفاده می‌کنی؟”

گفتم: “خوب من به‌دلیل شغلم لازم است هر روز در جلسات متعدد کاری شرکت کنم و به‌همین دلیل عطرهای خنک و سنگین را معمولا ترجیح می‌دم.”

گفت: “خب این شد! برای شما یک پیشنهاد ویژه دارم. این عطر را بو کن!”

من متوجه بودم که تا این‌جا به‌دنبال این بوده که من را کنار بساطش نگه دارد و می‌دانیم یکی از مهم‌ترین تکنیک‌های فروش این است که زمان حضور مشتری در فروشگاه‌مان بالا ببریم. بوی خوش عطر را که استشمام کردم، گفت: “دیدی چقدر بوی خوب و خنکی داره؟”

گفتم: “راست می‌گی! از بوی عطر خوشم اومد!” این‌جا دومین مرحله‌ی فروش اتفاق افتاد: “ایجاد تجربه‌ای لذت‌بخش برای مشتری.”

حالا من از محصولی که فروشنده‌ قصد داشت به من بفروشد، داشتم و تمایل بیش‌تری به خرید پیدا کرده بودم. تنها کافی بود فروشنده ضربه‌ی نهایی را به من وارد کند. او هم فرصت را غنیمت شمرد و قبل از این‌که من فرصتی پیدا کنم، یک شیشه‌ی کوچک را از عطر مورد نظر پر کرد و گفت: “خوب این عطر هم مال شما. مبارکه!” گفتم: ” چقدر باید بپردازم؟” گفت: “قابلی نداره؛ ۵۰ هزار تومان. اما یک لحظه صبر کنید!”

بعد از گوشه‌ی دیگری از میزش که جلوی چشم نبود، شیشه‌ی بزرگ‌تری درآورد. شیشه‌ی کوچک را در شیشه‌ی بزرگ‌تر خالی کرد، دوباره شیشه‌ی کوچک را پر کرد و در شیشه‌ی بزرگ ریخت و بار سوم هم همین کار را تکرار کرد: “دیدی؟ شیشه‌ی بزرگ‌تر، سه برابر شیشه‌ی کوچک‌تر جا می‌گیره! اما من قیمت دو تا شیشه‌ی کوچک‌تر را می‌گیرم: ۱۰۰ هزار تومان!” خانم عطرفروش زمانی که من تصمیم گرفته بودم خرید کنم، یک پیشنهاد بهتر ارائه داد و از آن جالب‌تر به من نشان داد که چرا و چقدر این پیشنهاد نسبت به پیشنهاد اولش بهتر است!

گفتم: “عالیه! فقط پول کافی همراهم نیست. دستگاه کارت‌خوان داری؟” گفت: “بله! دنبالم بیا.” و من را جلوی یک دستگاه خودپرداز که چند قدم آن‌طرف‌تر بود، برد: “بیا اینم کارت‌خوان! ۱۰۰ هزار تومان بگیر و به من بده!” درس آخر دخترک عطرفروش: مشتری را تا آخرین لحظه‌ی خرید راهنمایی کنید!

پ.ن. پیشنهاد می‌کنم یک بار دیگر این ماجرا را از ابتدا بخوانید و این بار به درس‌های دخترک عطرفروش در زمینه‌ی کار حرفه‌ای بیاندیشید.

دوست داشتم!
۲۴

راه و روش کسب و کار را فقط از دل کتاب‌ها نمی‌توان آموخت. هر جایی که فردی کسبی دارد می‌توان به‌دنبال درس‌های کسب و کار گشت. باور کنیم که همین مغازه‌دارانی که هر روز با آن‌ها سر و کار داریم، براساس تجربه‌شان می‌توانند به‌ترین و اثربخش‌ترین درس‌های کسب و کار را به‌زبان ساده به ما بیاموزند. از این پس هر

“من تجربه‌ی زیادی برای آینده کسب کرده‌‌ام. یاد گرفتم که فوتبال امروز با فوتبال فردا دقیقا متفاوت خواهد بود و این می‌تواند نکته‌ای مثبت یا منفی باشد. فقط می‌دانم که باید همیشه در شکست و پیروزی بتوانید سر خود را بالا نگه دارید.” (استفن الشعراوی؛ این‌جا)

الشعراوی مهاجم جوان میلان و تیم ملی ایتالیا به نکته‌ی بسیار مهمی اشاره کرده است: امروز با دیروز متفاوت بود و امروز با فردا. نقش تو در این تغییر چیست؟ نگاه کردن و دست روی دست گذاشتن یا تلاش برای اثرگذاری؟ معمولا این سرعت و دامنه‌ی تغییرات نیست که باعث پیروزی یا شکست ما می‌شوند. واکنش ما به تغییر (یا نیاز به تغییر!) کلید پیروزی در دنیایی است که در آن برای پیروز شدن در رقابت باید همیشه تغییر کرد!

تنها وقتی که در برابر تغییر واکنش نشان داده باشی است که نتیجه هر چه باشد ـ برد یا باخت ـ سربلندی از آن تو است.

دوست داشتم!
۳

“من تجربه‌ی زیادی برای آینده کسب کرده‌‌ام. یاد گرفتم که فوتبال امروز با فوتبال فردا دقیقا متفاوت خواهد بود و این می‌تواند نکته‌ای مثبت یا منفی باشد. فقط می‌دانم که باید همیشه در شکست و پیروزی بتوانید سر خود را بالا نگه دارید.” (استفن الشعراوی؛ این‌جا) الشعراوی مهاجم جوان میلان و تیم ملی ایتالیا به نکته‌ی بسیار مهمی اشاره کرده

چه هفته‌ی بسیار شلوغ و پرمحتوایی!

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

آینده نیروی کار ایران (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عااااااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

پس‌انداز پول نیازمند چیزی فراتر از نظم مالی است | سایت طلا

موفقیت بدون اعتماد به نفس، عملیات غیرممکن!

مدیریت کسب و کار:

مدل‌های بلوغ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

چه کنیم تا مشتری برندمان را دوست داشته باشد؟ (استاد پرویز درگی)

چرا ایرانسل برندی تحت عنوان آی‌سیم بوجود آورد؟ | گاه‌نوشت مهدی بهرامی

گزارش‌های پیشرفت: نگاه به گذشته یا نگاه به آینده (نادر خرمی‌راد)

ده اسطوره خلاقیت که باور به آن‌ها را باید رها کرد (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

سالی برای کارکنان: گذری در پیش‌بینی‌‌های فوربس (قسمت اول) و سالی برای کارکنان: گذری در پیش‌بینی‌‌های فوربس (قسمت دوم) (استاد پرویز درگی)

اقتصاد:

صف،هل و کالای رایگان (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

اقتصاد آنلاین – رفع شبهه شرعی اوراق مشارکت؟

اقتصاد آنلاین – افزایش مالیات بر ارزش افزوده ۹۳

اقتصاد آنلاین – حقوق یک‌میلیون‌ تومانی ازمالیات معاف شد

اقتصاد آنلاین – واردات ۴۰ قلم کالای اولویت ۱۰ آزاد شد

آمار و اطلاعات مدیریت و کسب و کار:

اقتصاد آنلاین – قیمت هر ثانیه تبلیغ در تلویزیون

اقتصاد آنلاین – بورس تهران در جهان اول شد

اقتصاد آنلاین – روایت آماری از انتهای پاییز

گمانه‌زنی‌هایی بیزینس مانیتور در خصوص رشد اقتصادی ایران – ایستنا

اقتصاد آنلاین – رشد ۷ درصدی تولیدات صنعتی ایران و اقتصاد آنلاین – رشد اقتصادی ایران از آخر پنجم شد!

اقتصاد آنلاین – ۹ ماهه امسال چه‌تعداد شرکت ثبت شد؟

علم و فناوری:

آیا «نقشه گوگل» می‌تواند به کاهش فقر در دنیا کمک کند؟ مپتیویست‌ها چه کسانی هستند و چه هدفی دارند؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ایسنا – چهره انسان گزارشگر چهار عاطفه است نه شش عاطفه

همه خاطرات کودکی‏‌تان واقعی نیست!

صنعت فاوا در ایران و جهان:

پیش‌بینی تکنولوژی‌های مورد استفاده در سال ۲۰۱۴ میلادی (محسن احمدی؛ یک مشاور)

عیار اعتبار سایت، الکسا یا گوگل؟ (وبنا)

مجوز شرکت‌های اینترنتی تمدید شد

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

ساتیا نادلا مدیرعامل جدید مایکروسافت و جایگزین استیو بالمر شد و اولین ایمیل ساتیا‌نادلا به کارکنان مایکروسافت – زومیت

ایتنا – آی‌بی‌‌ام و سپ دیگر رقیب اوراکل نیستند (ادعای لاری الیسون!)

بازی GTA5 پرفروش‌ترین بازی ویدئویی سال ۲۰۱۳ شناخته شد! (با یک میلیارد دلار فروش!)

رسانه‌های همراه:

نقشه آمازون برای خالی کردن جیب‌های شما: موبایلتان را سمت هر چیزی که می‌خواهید بخرید، بگیرید تا برا‌ی‌تان سفارش داده شود (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

 

رسانه‌های اجتماعی:

شخصیت‌شناسی کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی (محمود حق‌وردی؛ حرفه؛ روابط‌عمومی)

MediaNews.ir | فیس‌بوک ده ساله شد؛ آیا دوره‌ بزرگترین شبکه اجتماعی به سر رسیده؟

آمار صنعت فاوا در ایران و جهان:

رتبه آمادگی شبکه‌ای‌ ایران پانزدهم منطقه، صدم جهان

ایران هم‌رده بوتان و کنیا در دسترسی به اینترنت با سرعت بالا

ایتنا – سود ۱٫۵ میلیارد دلاری محبوب‌ترین شبکه اجتماعی

۵٫۷ میلیارد کاربر؛ جمعیت شبکه‌های اجتماعی

دوست داشتم!
۳

چه هفته‌ی بسیار شلوغ و پرمحتوایی! پیش از شروع:  برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم. می‌توانید گزیده‌ی

همه‌ی ما از روزی که وارد بازار کار می‌شویم، اولین هدف‌مان موفقیت و پیش‌رفت شغلی است. اما چند سالی که از دوران کار کردن‌مان گذشت با این حقیقت مواجه می‌شویم که آن‌قدرها هم پیش رفت نکرده‌ایم: هنوز همان کارشناس جزء باقی مانده‌ایم، حقوق‌مان افزایش خاصی پیدا نکرده و از همه مهم‌تر با وجود سخت‌کوشی و صرف انرژی بسیار زیاد و به‌رغم داشتن دانش و مهارت‌‌های عالی، جایگاه‌مان در سازمان‌ محل کار یا در مسیر شغلی‌مان با هدف‌های شغلی که باری خودمان ترسیم کرده بودیم، فاصله‌ی زیادی دارد.

به تجربه مشخص شده که مهم‌ترین مشکلات افراد در مواجهه با موضوع موفقیت شغلی و حرفه‌ای را می‌توان در این سؤال‌ها خلاصه کرد:

۱- من چه کسی هستم، از دنیا چه می‌خواهم و اصلا چه باید بخواهم؟

۲- موفقیت و پیش رفت شغلی و حرفه‌ای یعنی چه؟

۳- افراد موفق در شغل و حرفه‌شان چه ویژگی‌هایی دارند؟ آیا آن‌ها موفق به دنیا آمده‌اند؟

۴- چطور به موفقیت شغلی و حرفه‌ای دست پیدا کنیم؟

پاسخ به این سؤالات خیلی هم سخت نیست. اصل ماجرا این است که شما برای رسیدن به پاسخ‌های سؤالات بالا باید به سه نوع شایستگی مجهز باشید:

۱- تخصص

۲- مهارت حل مسئله و تفکر سیستمی

۳- شایستگی‌های کار حرفه ای

با به‌دست آوردن این شایستگی‌ها شما به یک متخصص حرفه‌ای تبدیل می شوید و گام در مسیر موفقیت آینده می گذارید. اما چطور باید متخصص حرفه‌ای شد؟

من برای پاسخ‌گویی به همه‌ی سؤالات فوق، دوره‌ی متخصص حرفه‌ای را طراحی کرده‌ام. در این دوره‌ی آموزشی شما شایستگی‌های سه گانه‌ی مورد نیاز برای موفقیت در دنیای حرفه‌ای‌ها را به‌دست می‌آورید. چه برای خودتان کار کنید و چه در سازمانی مشغول به‌کار باشید، مهارت‌هایی را در این دوره می‌آموزید که به شما برای موفق شدن و پیش رفتن کمک خواهند کرد. تلاش کرده‌ام به شعار گزاره‌ها “مدیریت و کار حرفه‌ای به‌روایت زندگی” پای‌بند بمانم. بنابراین اصول تخصص حرفه‌ای با کمک مثال هایی از زندگی روزمره و زندگی افراد موفق شناخته شده تشریح می‌شوند. دوره‌ی متخصص حرفه‌ای در طول یک سال گذشته چندین بار برگزار شده و خیلی از دوستان پیشنهاد داشتند تا به‌شکلی به مباحث این دوره دسترسی داشته باشند.

برای پاسخ به‌همین نیاز دوره‌ی مقدماتی متخصص حرفه‌ای، با همت و لطف دوستان‌م در وب‌سایت ارزش‌مند “وب‌یاد” به‌صورت ویدئویی ضبط شده است. وب‌یاد دوره‌ی آموزشی متخصص حرفه‌ای از همین لحظه در دسترس شما است!

در این دوره شما کلیات و اصول اساسی “تخصص حرفه‌ای‌” را می‌آموزید.

در آینده‌ی نزدیک دوره‌های تخصصی‌ مرتبط با هر یک از مباحث مطرح شده در این “وب‌یاد” (به‌ویژه در حوزه‌های: کشف و توسعه‌ی تخصص، شبکه‌سازی حرفه‌ای، مهارت‌های کاری حرفه‌ای و شبکه‌سازی حرفه‌ای) با عنوان “شایستگی‌های رقابت‌پذیری حرفه‌ای” نیز برگزار خواهند شد. در صورت علاقه به حضور در این دوره‌های تخصصی‌ می‌توانید این‌جا ثبت‌نام کنید تا زمان‌بندی، سرفصل‌ها و شیوه‌ی ثبت‌نام این دوره‌ها در زمان برگزاری برای شما ارسال شوند.

از این‌که با من در دوره‌ی متخصص حرفه‌ای همراهید سپاس‌گزارم و امیدوارم لحظات خوبی را برای‌تان ساخته باشم. خوش‌حال می‌شوم که من را هم از نظرات ارزش‌مندتان در این مورد مطلع فرمایید.

مجدد از دوستان عزیزم در وب‌یاد ـ و به‌صورت ویژه عماد قائنی عزیز ـ برای پی‌گیری و همکاری که در تهیه‌ی این دوره‌ی آموزشی داشتند، سپاس‌گزارم.

دوست داشتم!
۱۲

همه‌ی ما از روزی که وارد بازار کار می‌شویم، اولین هدف‌مان موفقیت و پیش‌رفت شغلی است. اما چند سالی که از دوران کار کردن‌مان گذشت با این حقیقت مواجه می‌شویم که آن‌قدرها هم پیش رفت نکرده‌ایم: هنوز همان کارشناس جزء باقی مانده‌ایم، حقوق‌مان افزایش خاصی پیدا نکرده و از همه مهم‌تر با وجود سخت‌کوشی و صرف انرژی بسیار زیاد و

کسب و کارهای خدماتی در سال‌های اخیر از رشد بسیار زیادی برخوردار بوده‌اند. عدم نیاز به سرمایه‌گذاری‌های اولیه‌ی بسیار زیاد و سر و کار داشتن کسب و کارهای خدماتی با مشتری نهایی و حذف واسطه‌ها از زنجیره‌ی ارتباطی مشتری باعث جذابیت راه‌اندازی و توسعه‌ی کسب و کارهای کوچک خدماتی بوده است. اما در خدمات به‌دلیل عدم ملموس بودن ارزشی که مشتری بابت آن به ما پول پرداخت می‌کنید، جلب رضایت مشتری کار بسیار سختی است. چگونه می‌توانیم برای مشتری ارزشی خلق کنیم که برای آن حاضر باشد مبلغی که ما نیاز داریم را پرداخت کند؟ پاسخ این سؤال را می‌توان با بررسی و ایجاد تفاوت در بخش‌های مختلف مدل کسب و کار به‌دست آورد. اما نکته‌ی اصلی در جلب رضایت مشتری، داشتن یک “پیشنهاد ارزش متمایز” است. شما چه ارزش متفاوتی به مشتری‌تان ارائه می‌کنید؟

من به شما پنج راه‌کار ساده اما بسیار تأثیرگذار پیشنهاد می‌کنم:

  1. با کار کم‌تر، بیش‌تر انجام دهید: اغلب صاحبان کسب و کارهای خدماتی به یک خدمت درجه دو می‌چسبند و همیشه هم بر آن تکیه دارند. اما خدمت باکیفیت خوب همیشه که نیاز به خرج کرد بیشتر ندارد! کمی فکر کنید: اگر شما نمی‌بیندش دلیل نمی‌شود که وجود نداشته باشد!
  2. روی آدم‌ها تمرکز کنید: اما پدید آمدن ابزارهای نوین ارتباطی به‌ویژه ابزارهای اینترنتی و رسانه‌های تعاملی و اجتماعی (که می‌تواند به‌سادگی وب‌سایت کسب و کار شما باشد)، امکان ارتباط دو طرفه و حفظ این ارتباط با مشتریان را به‌خوبی فراهم کرده‌اند. بعضی وقت‌ها تمرکز روی گروه کوچکی از آدم‌ها نتایج بزرگ‌تری را به دنبال دارد!
  3. روی “چگونه” تمرکز کنید: معمولا فروشندگان کسب و کارهای خدماتی در گفتن این‌که چه چیزی و چرا باید در زدگی یک فرد تغییر کند، عالی هستند؛ اما اگر به آن‌ها بگویید: “خوب! قبول کردم؛ اما چطور؟” جوابی ندارند! این مشکل از آن‌جا پدید می‌آید که آن‌ها فکر می‌کنند اگر این چطور را به مشتری بگویند، دیگر نیازی به وجودشان نیست. اما امروز دیگر قانع کردن مشتریان برای تغییر کافی نیست؛ این‌که چگونه باید تغییر کرد خیلی مهم‌تر است.
  4. بیش‌تر فکر کردن خیلی مهم است: اغلب صاحبان کسب و کارهای کوچک فکر می‌کنند که کیفیت کارشان بی‌نظیر و از سر کارفرما هم زیادی است و ضمنا از بهترین خدمت رقبا هم بهتر و بالاتر است! بنابراین اغلب اوقات خدمت خودشان را بدون فکر کردن کافی به‌اندازه‌ی کافی به‌دست مشتری می‌رسانند و همین‌جا است که اگر مشتری حداقلی از هوش و فکر داشته باشد گیر می‌افتند. پس لطفا بیش‌تر فکر کنید.
  5. مشتری را به جلو هل بدهید، دنبال خودتان نکشیدش: شما با فروش یک خدمت به مشتری می‌خواهید مسئله‌‌ی او را حل کنید، نه مسئله‌ی خودتان را. پس چه بهتر که به او کمک کنید خودش مسئله‌اش را حل کند!

توجه کنید که این راه‌کارها در واقع استراتژی‌های رقابتی هستند که برای کسب و کار شما در برابر رقبا “پیشنهاد ارزش متمایز” ایجاد می‌کنند. این پیشنهاد ارزش متمایز، مزیت رقابتی کسب و کار شما است. اما شاید یک سؤال مهم این باشد که این راه‌کارها در عمل چگونه برای کسب و کار شما مزیت رقابتی می‌آفرینند؟

پیش از این درباره‌ی “تجربه‌ی کاربری” یا به‌عبارت به‌تر “تجربه‌ی مشتری” برای‌تان توضیح داده‌ام. راه‌کارهای ارائه شده در این نوشتار، به‌دنبال ایجاد مزیت رقابتی برای مشتری از طریق ایجاد یک “حس به‌تر” و “یک تجربه‌ی کاربری متمایز” هستند. بنابراین در حالت کلی می‌توان گفت یک استراتژی رقابتی اصلی نوین برای رقابت در دنیای کسب و کار امروز، ایجاد یک “تجربه‌ی مشتری” متفاوت برای مشتریان است (این موضوع در کسب و کارهای خدماتی که پیشنهاد ارزش‌شان اغلب بیش‌تر ماهیت ناملموس دارد، اهمیت بسیار زیادتری دارد.)

شما چگونه در کسب و کارتان می‌توانید “تجربه‌ی مشتری” متمایزی برای مشتریان‌اش ایجاد کنید؟

دوست داشتم!
۶

کسب و کارهای خدماتی در سال‌های اخیر از رشد بسیار زیادی برخوردار بوده‌اند. عدم نیاز به سرمایه‌گذاری‌های اولیه‌ی بسیار زیاد و سر و کار داشتن کسب و کارهای خدماتی با مشتری نهایی و حذف واسطه‌ها از زنجیره‌ی ارتباطی مشتری باعث جذابیت راه‌اندازی و توسعه‌ی کسب و کارهای کوچک خدماتی بوده است. اما در خدمات به‌دلیل عدم ملموس بودن ارزشی که