این روزها MBA یکی از پرطرفدارترین و داغترین رشتههای مقطع کارشناسی ارشد در ایران است. جذابیتهای ذاتی این رشته درکنار وضعیت نسبتا مناسب و رو به رشد بازار کار این رشته در کشور موجب علاقهی بسیار زیاد نسل جوان و تازه فارغالتحصیل کشور به این رشته شده است. بسیاری از فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی در کشور (بهویژه در رشتههای مهندسی و علوم پایه) MBA را کلید ورود به بازار کار، ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و موفقیت در این زمینه میدانند. از سوی دیگر بسیاری از مدیران کشور ـ که اغلب مهندسانی برجسته هستند ـ هم راهحل مشکلات خود را در ادارهی سازمان تحت مدیریتشان را در MBA میجویند. این روزها به غیر از دورههای MBA دانشگاهی و آکادمیک، حجم انبوه تبلیغات دورههای آزاد MBA نیز بهشدت جلب توجه میکند. در میان این همه علاقه و هیاهو چیزی که چندان مورد توجه قرار نمیگیرد، ماهیت وجودی رشتهی MBA و البته این نکتهی کلیدی است که MBA راهحل مشکلات زندگی شغلی و شخصی ما نیست و قبل از انتخاب تحصیل در این رشته، باید به نکات متعددی توجه کرد. ضمنا در عمل بسیاری از دانشجویان MBA، در تحصیل در این رشته هدفگذاری مناسبی ندارند و در نتیجه، در پایان دوران تحصیلشان به دستاوردهای چندان زیادی در این زمینه نمیرسند.
بر این اساس در کتاب الکترونیکی جدید گزارهها با عنوان “MBA بهزبان خودمانی” تلاش کردهام تا به همهی مباحث و موضوعاتی که برای انتخاب تحصیل در دورهی MBA و سپس تحصیل در این رشته نیاز دارید، بهزبانی ساده و مختصر و مفید بپردازم. در این نوشتهها تلاش کردهام نگاهی جامعنگرانه و کاربردی به موضوع تحصیل در MBA داشته باشم، به تحلیل و تصحیح پیشنیازها و پیشفرضهای درست و نادرستی که در ذهن افراد در این زمینه وجود دارد (و در ایمیلها و مشاورههای حضوری و تلفنی بارها با آنها مواجه شدم) بپردازم و البته راهحلهای پیشنهادیام برای حل مشکلات معمول در تصمیمگیری در زمینهی ادامه تحصیل در مورد MBA را نیز ارائه کنم.
این کتاب بهعنوان عیدی گزارهها بهمناسبت ۱۷ ربیعالاول سالروز میلاد رسول گرامی اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اختیار شماست! “MBA بهزبان خودمانی” را میتوانید از اینجا بهصورت مستقیم دانلود کنید.
عیدتان هم مبارک!
خواهش میکنم 🙂
سلام
دست شما درد نکنه
ممنونم؛ بههمچنین اخوی 🙂
ممنونم امین جان و برات در راه عالی که آغاز کردی آرزوی موفقیت دارم 🙂
ممنون. خوب این نکتهای که فرمودید کاملا درسته؛ اما چند درصد از متقاضیان MBA یا حتی دانشجویان و فارغالتحصیلان این رشته اینجوری به ماجرا نگاه میکنند؟ 🙂 وظیفهی ما اینه که به بقیه این نگاه را منتقل کنیم. اما گام به گام. 🙂
بسیار عالی.
منتها، یک نکته، خود ِ من – به عنوان مثال – وقتی که ام.بی. ای رو برای ارشد انتخاب کردم با توجه به شناختی که داشتم اعتقادم این بود که هر فردی تو هر شغلی که باشه برای مدیریت کردن کارها و انجام بهتر و درست تر اونها احتیاج به مباحث این رشته داره. شاید مثلاً برای من رشته ی مدیریت تولید. یا خیلی دروس دیگه کاربردی نداشته باشه. اما دروسی مثل ای. ام. اس. رهبری سازمان. نگرش سیستمی. میتونه خیلی مفید باشه و حتی میتونم بسطش بدم که برای خیلی از شغل ها و جایگاه ها مفیده. کمترین کارش اینه که از جایگاهی که نشستیم و بهش خیلی ایمان داریم و مطمئنیم که به قول معروف مو لای درزش نمی ره، بلند بشیم و جور دیگه ای نگاه کنیم. به نظرم این تغییر دیدگاه برای حداقل کشور ما و مردم ما، اولین و اصولی ترین کاره.
علی جان کتاب آموزنده و جالبی بود. تقریبا یک حس مشترک بینمون هست. از اینکه چرا باید mba خوند و هدف چیست تا تجربیات ترم ۱ ات که کاملا با من مشترک بود. فکر کنم تجربه ترم های دیگه هم همین هایی باشد که گفتی :دی
تجربه ی جالب دیگر وبلاگ نویسی است که بهش اشاره داشتی. من مث تو وبلاگ نویس حرفه ای نیستم اما در همین حد آماتور جالبه بسیار دقیق تر و کنجکاو تر شدم تا مطالب را بهتر بخوانم و بهتر بنویسم.
وبلاگت بسیار دوست داشتنی و خواندنی است. با اشتیاق همیشه دنبالش میکنم 🙂
مرسی برادر… موفق باشی:-)