هر کسب و کار کوچکی چه فروشگاه و کارگاه و دفتر و هر محل فیزیکی دیگری داشته باشد و چه نداشته باشد، نیازمند گروهی از ابزارها و تجهیزات است. بهنوعی میشود بگوییم ابزارها و تجهیزات همان “دارایی”های ما هستند که با “سرمایهگذاری” آنها را تهیه میکنیم و مدتها از آنها استفاده میکنیم.
برای اینکه ببینیم به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز داریم باید روشهای انجام کارها را در کسب و کارمان بررسی کنیم تا ببینیم برای هر فعالیت به چه ابزارها و تجهیزاتی نیاز است. حتما بعضی از ابزارها و تجهیزات در فعالیتهای مختلفی کاربرد دارند و برخی دیگر خاص یک فعالیت هستند. بعد از اینکه فهرست ابزارها و تجهیزات مشخص شد، باید بهسراغ خریداری یا تهیهی آنها برویم. اما چطور باید این کار را انجام بدهیم؟ برای این منظور این سه گام را طی کنید:
۱- مشخص کنید کدام ابزارها و تجهیزات حیاتی هستند: معمولا همیشه در فهرست ابزارها و تجهیزات، چند تایی بسیار حیاتیاند که لازم است حتما خریداری شوند؛ ولی بقیه شاید در آن اوایل کار خیلی ضروری نباشند. مثلا: در یک کسب و کار کوچک تهیهی غذا برای شرکتها، احتمالا بدون اجاق گاز نمیشود غذا را پخت؛ اما شاید خیلی هم نیاز ضروری به داشتن یخچال نباشد (چون مواد اولیه را روز به روز از بازار میخریم.)
۲- خرید، اولین قدم در فرایند تأمین تجهیزات و ابزار نیست: معمولا در ذهن ما این است که هر چیزی که لازم داریم را باید از بازار خریداری کنیم. اما خیلی وقتها ممکن است در خانهی خودمان، انباری مادربزرگ، مغازهی دایی، حجرهی عمو و خلاصه هر جای دیگری که بشود، دنبال وسایل بهدردنخور (برای صاحبشان) یا خاکخورده و قدیمی که هنوز قابل استفاده باشند (یا بشود با کمی تعمیرات از آنها استفاده کرد) بگردید. حواستان باشد که بودجهتان برای راهاندازی کسب و کار کوچکتان چقدر محدود است و باید صرف مهمترین چیزها شود. بنابراین هر چیزی را که میشود مجانی تهیه کرد (و البته حداقلی از کیفیت را هم دارد)، را برای راهاندازی کسب و کارتان در اولویت قرار دهید. طبیعتا برخی از این ابزارها و تجهیزات را هم میتوان قرض گرفت یا با مبلغ اندکی اجاره کرد. ضمنا فراموش نکنید یکی دیگر از راههای تهیهی ابزارها و تجهیزات، بهاشتراک گذاشتن برخی از چیزها با دوستانی است که آنها هم کسب و کار کوچکی دارند (معمولا خیلیها از این روش برای اجارهی دفتر کار استفاده میکنند؛ ولی میشود مثلا چند کسب و کار کوچک مستقر در یک ساختمان هم یک دستگاه چاپگر را مشترکا تهیه کنند یا اینکه چاپگر یکی از آنها را بین همه بهاشتراک بگذارند و در هزینههای نگهداری آن شریک شوند.)
۳- حالا باید بهسراغ تهیهی آن چیزهایی برویم که باید آنها را بخریم: خرید کردن از آن ویژگیهای خوب ایرانیها است که در آن حسابی تخصص دارند. بنابراین خودتان راه و رسماش را حتما بلدید؛ فقط دو نکته:
اول ـ حتما میدانید که هر کالایی یک راسته در بازار شهر یا یک محل مشخص شهر دارد که در آنجا میتوانید انواع و اقسام برندهای همان کالا را با قیمتهای مختلف ببینید و از بین آنها بهترینشان را که متناسب با بودجه و نیاز کسب و کارتان است، انتخاب کنید. بنابراین برای خرید لطفا همان اول کار به مرکز خرید سر کوچهتان مراجعه نکنید!
دوم ـ باز هم این نکته مهم است که قبل از خرید دقیقا مشخص کنید چه ابزار یا تجهیزاتی را لازم دارید و حداقل ویژگیها و کارهایی که باید آن ابزار باید انجام بدهد چیست. مثلا فرض کنید من میخواهم یک لپتاپ بخرم. این لپتاپ باید چه پردازشگری (CPU) داشته باشد، حافظهاش (RAM) چقدر باشد، کارت گرافیکیاش چطور، آیا کارت شبکه لازم دارم یا نه و چیزهای دیگری شبیه اینها، همه ویژگیهایی هستند که قیمت لپتاپ را از چند صد هزار تومان تا چند میلیون تومان تغییر میدهند. حواستان باشد که اگر چه درست است که گرانی بیحکمت نیست؛ اما لزومی هم ندارد بهسراغ گرانترین کالای موجود برویم. وقتی من قرار است حداکثر با یک لپتاپ چند خط کد بنویسم یا یک گزارش چند صفحهای در نرمافزار ورد بنویسم چرا سراغ لپتاپی با حافظه و کارت گرافیکی بسیار بالا بروم و چند برابر هزینه کنم؟ این اشتباهی است که متأسفانه هزینههای بسیاری از کسب و کارهای کوچک را از همان اول بهصورت غیرواقعی بهشدت بالا میبرد. بنابراین هر چیزی بهاندازهاش خوب است.
شاید به این علت بوده که درسهای اول بیشتر تئوری بودند. من همین الان هم میتوانم سطح بالاتر از این بنویسم؛ اما باید مخاطب عامتر را نیز در نظر داشت. سپاس از لطف و توجه شما 🙂
سلام
ممنون از شما
اما فکر نمیکنید کمی سطح درس ها افت داشته ؟
مثلا درس های ابتدایی رو با این چند تای آخری مقایسه کنید
من قبلا درسها رو بصورت pdf ذخیره میکردم الان ازشون میگذرم
ممنون از توجه شما