«… من از کیومرث صابری (گلآقا) سپاسگزارم که دو بار باعث شد جماعت مرا تشویق کنند. افسوس که دیگر نمیتوانم بهجای او تشویق بشوم. اما باید راهاش را پیدا کنم و ببینم او در طنز چه کار کرده که بین مخاطبان این همه هوادار داشت.» (عمران صلاحی)
«من در هر کاری، متوسط بودن را دوست ندارم. شاید ناشی از صفت خودخواهی باشد، ولی خیال میکنم یا نباید کاری کنم یا اگر کردم، آن کار باید در سطح خوب و حتیالامکان، منحصر به فرد باشد …» (احتمالا جواب گلآقا به سؤال عمران صلاحی!)
*****
۱- گلآقا از آن شخصیتهایی است که هر چند از دوران کودکی و نوجوانی همیشه جزو آدمهای محبوب زندگیام بودند؛ اما متأسفانه دیر کشفشان کردم. و در این یک سال اخیر که با مؤسسهی گلآقا همکاری دارم و بهویژه همین چند وقت پیش که زندگینامهی این مرد بزرگ را خواندم، افسوسام هر روز بیشتر و بیشتر شد.
۲- دو نقل قول بالا را از کتاب «گلآقا: کیومرث صابری فومنی» نوشتهی رؤیا صدر از انتشارات مؤسسهی گلآقا برداشتهام. کتابی که خواندناش با بغض شروع میشود، با لبخندهای شیرین ـ از نوع گلآقاییاش ـ ادامه مییابد و با اشک بهپایان میرسد …
۳- زندگی آدمهای بزرگ معمولا برای من نشانگر معمولی بودن و کوچک بودن دردها و غمهای بزرگ زندگیام هستند. اینکه مسیر زندگی این آدمها از کجا آغاز میشود و در کجا بهپایان میرسد و در این سفر زندگیشان چه روی میدهد و آنها چه میکنند هم به جای خودش. خواندن زندگی این آدمها تحمل “بار هستی” را برای من آسانتر میکند …
۴- وقتی به کودکی فکر میکنم که داشتن تنها یک کتاب بزرگترین آرزویاش بود، وقتی به یاد جوانک معلمی میافتم که بهقول خودش همزمان «معلم، ناظم، مدیر و خدمتگزار» یک مدرسهی دورافتادهی روستایی بود و وقتی تصویر مردی در ذهنام میآید که در تمام زندگیاش بار بزرگ رنجهای مردماش را به دوش کشید و تلاش کرد تا این بار را با نشاندن لبخند بر لبان همان مردم سبکتر کند، “احترام گذاشتن به روح بلندش” برایام عبارتی پیش پا افتاده و تهی از معنا بهنظر میرسد …
۵- کتاب زندگی گلآقا از آن کتابهایی است که باید بارها و بارها خواندشان. پس لطفا یادتان نرود از اینجا تهیهاش بکنید و البته بخوانیدش!
*****
هفتم شهریور ماه، هفتادمین سال تولد بزرگمردی که نمیتوان نام او را جدا از پسوند “ملت ایران”اش به خاطر آورد، بر دوستداراناش ـ و بهویژه گلنسای عزیزم ـ مبارک!
با سلام خدمت دوست عزیز که باعث شد نام استاد بزرگ مجید صابری فومنی دوباره مارا به یاد استاد فرهیخته کشورمون بندازه… یکی از بزرگان طنز کشورمون که سالهای سال اسمش ماندگار خواهد ماند… و من هم بیشتر از این غصه میخورم که چرا استاد رو بیشتر از این نشناختم. پسر عموم ارتباط خیلی نزدیکی با او داشت و همیشه از استاد یاد میکنن. روحش شاد و یادش گرامـــــــی