قبلتر به نمونهی آزمون استخدامی شرکت معظم مشاورهی بین اشاره کردهام. جالبترین بخش این نمونهی امتحان برای من این سؤالاش بود: “در ۳ جملهی کوتاه، نتایج تحلیلهای انجام شده توسط خودتان بهعنوان مشاور را برای مشتری بیان کنید!” توانایی و مهارت مختصر و مفید نوشتن و از آن بالاتر جمعبندی کردن یک بحث گسترده و پر از جزییات در زیرمجموعهی چند عنوان کلی توانایی است که اغلب ما مشاوران ایرانی نداریم! اولیاش نیاز به تمرین دارد و دومی بیشتر نیازمند توانایی تفکر سیستماتیک و یک مقداری هوش و تجربه است.
این وضعیت البته دلیل هم دارد:
- کارفرماهای ایرانی که ما را به نوشتن گزارشهای حجیم عادت دادهاند و مثلا دادن یک پرزنت ۱۰ اسلایدی به جای یک گزارش ۴۰۰ صفحهای برایشان قابل قبول و ملموس نیست!
- خود ما مشاوران که میدانیم اگر بخواهیم مختصر و مفید بنویسیم، آن وقت باید از سفسطهها و کلیگوییها و همانگوییهایمان (این اصطلاح بانمک همانگویی را از استاد عزیزم دکتر رمضانی یاد گرفتم!) و نداشتن تحلیل درست و از آن بدتر راهحل کاربردی و دادن راهحلهایی که خود کارفرما از ما بهتر بلد است، بکاهیم و این طوری مشت خالیمان باز شود و کیفیت واقعی خودمان و کارمان معلوم شود!
- و …
در طول دوران کاریام احتمالا یکی از بزرگترین شانسهایام، کار کردن با مشاور باتجربهای بوده که این جمعبندی یکی از تواناییهای منحصر به فردش است. همیشه در جلسات مشترکی که همراه ایشان بودهام و یا وقتی کامنتهای فنی ایشان را روی خروجی کارم دیدهام، از این توانایی و مهارتشان هم لذت بردهام و هم چیزهای جدیدی یاد گرفتهام.
براساس تجریات خودم کسب این مهارت، هم نیازمند مطالعهی اصول تحلیل سیستم و دیدن گزارشها و کارهای مشاوران خارجی (و البته داخلی) است و هم نیازمند تمرین کردن و از آن بالاتر داشتن منتوری مثل این مشاور باتجربهای است که من زیردستاش کار کردم.
بنابراین مشاوران جوان: حواستان باشد مختصر و مفید نوشتن و حرف زدن و توانایی جمعبندی مهمترین بخشهای یک موضوع پرجزئیات در چند جملهی کوتاه (مثلا در زمان نوشتن خلاصهی مدیریتی برای یک گزارش حجیم) مهمترین مهارت شماست.
ممنون از لطفتان و نظرات خوبی که میدهید و بنده هم استفاده میکنم.
این نکتهای که در مورد عدم شفافیت برای اینکه به ملت برنخوره و اینا را کاملا درست فرمودید. متأسفم که اینقدر فضای کار برای ما مشاورها در این مملکت به دروغ و ریا و تعارف آلوده است. فکر میکنم دو تا عامل کلی داشته باشه:
۱٫ فضای جامعهمان که متأسفانه پر شده از ضدارزشهای اخلاقی که جای ارزشها را گرفتهاند.
۲٫ از آن مهمتر این است که معمولا پروژههای مشاوره در ایران در بخش دولتی تعریف میشوند و مدیران بخشهای دولتی هم بیشتر از روی مد و جوگیری و چشم و همچشمی و … چیزها پروژه تعریف میکنند تا داشتن مسئلهی واقعی. وقتی مسئلهای برای حل کردن وجود نداره، نباید انتظار داشت که حرف حساب زدن در سه جمله! طرفدار داشته باشه.
بعد شما چرا میگید کار من برنامهریزی استراتژیکه مشاوره نیست!؟ اصلا مشاورهی مدیریت تعریفاش برنامهریزی استراتژیکه نه کاری که ما میکنیم!!!
در مورد نمونهی گزارشها و کارهای مشاوران خارجی و داخلی، راستاش باید براساس رابطه عمل کرد و نه ضابطه. از دوستان و آشنایان بخواهید!
در ذهن من که نمی گنجد بشود در ۳ جمله (آن هم کوتاه) یک تحلیل مفصل را جمع کرد! البته کار من مشاوره نیست ولی مشابه آن است (برنامه ریزی استراتژیک). مختصر و مفید نوشتن همانطور که گفته اید نیاز به تمرین و البته آموزش (که می تواند خودخوان باشد) دارد. جسارتاً باید عرض کنم که چون مبحث “نوشتن” به ادبیات برمی گردد و ادبیات ما ید طولایی در اطناب و ایهام و سایر صنایع ادبی دارد ما سابقه درخشانی در زمینه مختصر و مفید نوشتن (و مهم تر از آن صریح و ساده نوشتن) نداریم پس موضوع تا حدی آموزشی فرهنگی هم هست. اینکه ما باید یاد بگیریم چطور یک مطلب را در کمترین جملات، و با ساده ترین کلمات طوری بیان کنیم که سریع منتقل شود نیاز به تسلط داشتن بر نگارش و ادبیات هم دارد.
اما در حوزه کاری خودم باید بگویم اگر مهمترین قابلیت ها و محدودیت ها را بشناسید مشکل تا حدود زیادی حل می شود ( البته این کار در شرکتی که تقریباً که نه! تحقیقاً یک واحد بدون مشکل حاد پیدا نمی شود واقعاً نفس گیر است). یک نکته که باید به آن توجه داشت این است که صریح و ساده و مختصر و مفید نوشتن معنای ضمنی اش این است که شما با هیچ کس (برای شما کارفرما) از مدیران ارشد شرکت گرفته تا هیأت مدیریه و سهامداران (برای من!) تعارف ندارید. نه می خواهید چیزی از دید کسی پوشیده بماند نه دغدغه این را دارید که تحلیل شما به کسی بربخورد. آن طور که من می فهمم چهارصد صفحه ای کردن گزارشی که می توان آن را در چهار صفحه ارائه داد برای آن است که تحلیل مذکور را (مثلاً اینکه عملکرد بازرگانی شرکت فاجعه بار است) در هزار لایه بپوشانند مگر به کسی (مثلا معاونت بازرگانی و شرکا) بربخورد.
البته نکته دوم شما در قابل دفاع نبودن تحلیل و راه حل هم در اکثر موارد صدق می کند. مسلماً نیاز به دانش گسترده و عمیق و آشنایی با ابزارهای تحلیل و دید سیستماتیک نهایت اهمیت را دارد.
از این نوشته و سایر نوشته های ارزشمندتان ممنونم. من همیشه از مطالب شما چیزهای جدید یاد می گیرم.
پ. ن.۱- نمونه گزارشها و کارهای مشاوران خارجی (و البته داخلی) را کجا می توان پیدا کرد؟
پ.ن.۲- خوب بود انتهای مطلب می نوشتید نظرتان را در ۳ جمله کوتاه بیان کنید!